اربعین حسینی

مرتب سازی براساس

اربعین زبانحال حضرت زینب(س) -(برادر بی تو این صحرای سوزان ماند و من ماندم) * جواد حاجی حسینی(سدید هریسی)

728
3

اربعین زبانحال حضرت زینب(س) -(برادر بی تو این صحرای سوزان ماند و من ماندم) برادربی تواین صحرای سوزان ماند و من ماندم
شقاوت ها و کین آل سفیان ماند و من ماندم

پس ازتوآنچه آمدبرسرم سربسته میگویم
هجوم وآتش وبیدادوعصیان ماندو من ماندم

اگرچه نخل آزادی زخون سیراب شد اما
عطش گل کرده برلبهای عطشان ماندومن ماندم

چگونه طاقت آوردم به رغم آن مصیبت ها
که نعش اطهرت برخاک عریان ماندومن ماندم

علم تادربلندای شرافت برفراز اید
علمدارت بخون غلتیدوآنسان ماندومن ماندم

درآن راهی که توتاکعبهٔ مقصود پیمودی
منای عشق وهفتادودوقربان ماندو من ماندم

فرازنیزه تاخورشیدسیمایت نمایان شد
به دل نورخداتابیدوتابان ماندو من ماندم

شهادت باتومعنا شدولی تفسیر آن بامن
پیام خون و آئین شهیدان ماندومن ماندم

رسالت ماندن من بود درآئینهٔ تاریخ
که باعزمی ،سدید،احکام قرآن ماندو من ماندم

  • چهارشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 الیاس محمدشاهی

زمینه اربعین -(فکره کربلا نمیره آقا از سرم) * الیاس محمدشاهی

440

زمینه اربعین -(فکره  کربلا  نمیره  آقا  از  سرم) بند اول

فکره کربلا نمیره آقا از سرم
میمیرم اگر که اربعین نیآم حرم

شاهه با وفا ، قسمتم نما
پیاده از نجف برم به کربلا

ارباب نگاهی کن،به حال و روزم
ببین از دوریت دارم میسوزم

دعام شده همین،زیارت اربعین

(کربلا2)اللهم الرزقنی

بند دوم

خاطراته اربعین جلویِ چشممه
دوری از حرم خدا میدونه بَسَمه

چایِ موکبات ، شوره نوکرات
اسمم رو خط نزن از توی زائرات

صورتم خیس از ، اشکه چشمامه
ضریحه شش گوش، خواب و رؤیامه

بازم هوائیم،بگو که راهییَم

(کربلا2)اللهم الرزقنی

بند سوم

ای غریبه فاطمه سرت به نیزه ها
پیکره تو غرغه خون رو خاکه کربلا

میانه اعدا ، زینب کبری
امان از غارت چادر و معجرا

خواهرت رویِ ناقه ی عریان
پنجه و سیلی صورته طفلان

بردن تو ازدحام، تو کوفه و تو شام

(زینب را2) آه و واویلتا

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور اربعین -(رسیده کربلا حسین،خواهره بیقراره تو) * الیاس محمدشاهی

381

شور اربعین -(رسیده کربلا حسین،خواهره بیقراره تو) بند اول

رسیده کربلا حسین،خواهره بیقراره تو
با دله پُر رنج و مهن،افتاده رو مزاره تو

میگه خاطراته کوفه و شهره شام
دخترانت رو بردن تو ازدحام
وای از تازیانه و ضربه ی لگد
به زینبت داداش گفتند حرفه بد

داره یادم میاد،غارته خیمه گاه
یه عده نانجیب،یک زن بی پناه
عریان تو آفِتاب، افتاده بود تنت
دعوایی بود سره،غارته پیرهنت

واویلا،حسین،واویلا

بند دوم

همینجا بود حرومیا ، تو قتلگاه آوردنت
با شمشیر و با نیزه ها ، روی خاکا کشوندنت

وای از اون زمانی که دیده مادرت
ساربان بُرد انگشت و انگشترت
بعده کشتنت اومدن توی خیام
شکستن از ما حُرمت و احترام

دسته عدو دیدم ، چادر و معجرا
گوشواره ها رو بُرد ، سنانِ بی حیا
به زیره سُمِّ اَسب میرفت یه پیکری
آتیش گرفته بود دامنه دختری

واویلا،حسین،واویلا

بند سوم

کابوس هر شبم شده، جون دادنه رقیه ات
نگیر اَزم سُراغِشو،زینب میشه شرمنده ات

وای از کوچه های یهودیهای شام
به سره رقیه سنگ خورد از روبام
توی راه میزدنش با کعب نی
خیلی ترسیده بود توی بزم می

پاهای کوچیکش شده پُر آبله
سیلی زدن بهش ، خولی و حرمله
لُکنت زبون گرفت ، تو مجلس یزید
سَرت رودید توطشت،رنگه رُخِش پَرید

واویلا،حسین واویلا

  • سه شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور اربعین -(الهی جون بدم توی عزا و ماتمت) * مجید مراد زاده

465

شور اربعین -(الهی جون بدم توی عزا و ماتمت) الهی جون بدم
توی عزاو ماتمت
چهل شبه دیگه
مونده تا به محرمت

ازبچگیم اقا
عاشق توشدم حسین
یه کاری کن بازم
برم به بین الحرمین

چهل شب دیگه
مونده تا به ماه عزا
چهل شبه دیگه
زینب میاد به کربلا
چهل شبه دیگه
میشه زنده باشم خدا
بگم باعمه جان
میون اون دشت بلا

دلشوره دارم اروم ندارم
ای قافله سالار زینب بیقرارم
ای یارزینب سالار زینب
بازم فلک داره سر ازار زینب(س)
حسین بیا برگردیم

عزاتو دوست دارم
سینه زناتو دوست دارم
خدامیدونه که
زنجیر زناتو دوست دارم
خدامیدونه که
علم کشا تودوست دارم
جوونم اقا جون
اگرچه خیلی جاهلم
یه کربلا بده
اگرچه خیلی کاهلم
یه کربلا بده
تو میدونی حالدلم
باحسرتم حسین
همیشه اینومیخونم
کرببلا ای کاش من
مسافرت بودم
محرمی کاش میشد
که زایرت بودم
ذکرحسین این شبها شدگل اهنگم
ازحرم اربابم نگید که دل تنگم
من موج فراتم
که همش دراضظرابم
دست رو دله من
نذاراقاخیلی خرابم
دل تنگ حسینه
بین الحرمینه
حسین اباعبدالله حسین ثارالله

  • یکشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین خدایی زنجانی

زبانحال جامانده های اربعین -(خوشبحال دوستانی که الان در حرم اند) * حسین خدایی زنجانی

541

زبانحال جامانده های اربعین -(خوشبحال دوستانی که الان در حرم اند) خوشبحال دوستانی که الان در حرم اند
همگی زیر پر و سایه ی شاه کرم اند

ای کسانی که الان بین الحرم ایستادین
یا کسانی که به پای حرمش افتادین

ای کسانی که روان گشته به صورت اشگش
میدهد جلوه به عباس نماد مشگش

گشته اویز ز ورودیه حرم مشگ اقا
قسمت ما بنما کرب و بلا شاه ولا

ما مگر در صف نوکر و غلامت نیستیم
اربعین شاه کرم ما چرا دعوت نیستیم

کربلا گر نبری ما به خراسان برویم
حسرتت مانده به دل دیده چو گریان برویم

گر "خدایی" نرسد بر در لطف و کرمت
شعر نویسد به جلال و به کمال و حرمت

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین زبانحال حضرت زینب(س) -(پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ ها که کشیدم) * جودی خراسانی

2004
2

اربعین زبانحال حضرت زینب(س) -(پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ ها که کشیدم) پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ ها که کشیدم
چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ ها که ندیدم

به سخت‌ جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم
که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم

برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را
به تن ز پنجه‌ ی غم، جامه هر زمان بدریدم

چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی
هلال‌ وار ز بار مصیبت تو، خمیدم

زدم به چوبه‌ ی محمل سر، آن زمان که سر نی
به نوک نیزه‌ ی خولی، سر چو ماه تو دیدم

ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ ی دشمن
دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم

شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم

هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست
به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم

ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان!
که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم

ازین حکایت جان‌ سوز، (جودیا) صف محشر
به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌ چو شهیدم

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین فراق کربلا -(من همیشه دلم به این خوش بود) * حسین کریمی

1353

اربعین فراق کربلا -(من همیشه دلم به این خوش بود) من همیشه دلم به این خوش بود
که تو آقا هوامونو داری
هر چی هم که سیاه و بد باشم
تو ولی تنهامون نمیذاری

گیرم اصلا که من پر عیبم
تو که اما بزرگ و والایی
بگو اصلا خود گناهم من
همه میگن تو خیلی آقایی

دلت اومد ببینی اینجوری
شب و روزم پر عذاب شده؟
یه چشَم اشک و اون یکی خونه
زندگی رو سرم خراب شده

به همین راحتی ولم کردی؟
بیخیالم شدی به این زودی؟
نرسم کربلا که می‌میرم
یادمه خیلی مهربون بودی

قدر اون سالارو ندونستم
آره من بی‌مرام و نامردم
که نمی‌فهمیدم کجا بودم
می‌گم حالا می‌گم غلط کردم

شاید اصلا درستشم اینه
حقمه هرچی اومده به سرم
حقمه کربلا نرم امسال
سخته اما دوباره داغ حرم...

کار و بارم شده فقط گریه
می‌خوام آقا بخونم از امشب
تا خود اربعینِ سال دیگه
روضه‌ی داغ حضرت زینب

بخونم از مسیر کوفه و شام
از مصیبت، اسیری و آزار
از صبوری کنار دروازه
از تماشا شدن توی بازار

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین -(در قتلگهه رسید چو پای سکینه گفت) * جودی خراسانی

603

اربعین -(در قتلگهه رسید چو پای سکینه گفت) در قتلگهه رسید چو پای سکینه گفت
اینجا کشید نعشِ پدر جان ببر مرا

در پیش روی قبرِ حسین گفت عابدین
اینجا زدند کعبِ نِی از کین بسر مرا

زینب بمقتل. آمد و فرمود این زمین
عباس گشته کشته و خون شد جگر مرا

لیلا رسید چون بدرِ خیمه گفتِ بود
اینجا به کشتهُ علی اکبر نظر مرا

آمد رباب گوشهُ میدان که اصغرم
ایجا سپرد جان و بجان زد شرر مرا

کلثوم گفت در لبِ شَط اندر این زمین
شد خاک غم زِ قتلِ برادر بسر مرا

در حربگه چو مادرِ قاسم رسید گفت
ایجا نمود جورِ فلک بی پسر مرا

در حجله گه عروس چو آمد بچرخ گفت
اینجا نمود معجرِ نیلی به سر مرا

(جودی) رسید چون به کنارِ فرات گفت
اینجا فَرات میرود از چشمِ تَر مرا

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین زبانحال حضرت زینب(س) -(پس از تو جانِ برادر چه رَنجها که کشیدم) * جودی خراسانی

1161

اربعین زبانحال حضرت زینب(س) -(پس از تو جانِ برادر چه رَنجها که کشیدم) پس از تو جانِ برادر چه رَنجها که کشیدم
چه شَهرها که نَگشتم چه کُوچه ها نَدیدم

به سَخت جانی خود این قَدر نبود گُمانم
که بی تو زِنده بدشتِ بَلا به شام رسیدم

بُرون نمود در آن دَم چو شِمر پیرهَنت را
به تن زِ پَنجهء غم جامه هر زمان بِبُریدم

چو ماهِ چارده دیدم سَرت را بسر نِی
هِلال وار زِ بارِ مُصیبتِ تو خَمیدم

زدم به چوبهء مَحمِل سر آنزمان که سرِ نِی
بنُوکِ نیزهء خُولی سرِ چو ماهِ تو دیدم

زِ تازیانه و کعبِ سِنان و نیزهء دشمن
دگر زِ زندگی خویش قطع گشت اُمیدم

میانِ کوچه و بازارِ شام پای بِرهنه
سر از خَجالتِ نامحرمان بِجیب کِشیدم

شدم چو وارِد بزمِ یَزید بازوی بَسته
هِزار مَرتبه مَرگِ خود از خدا طَلبیدم

هَنور بر کَفِ پایم نشانِ آبله پیداست
به راهِ شام زِ بَس از جَفا پیاده دُویدم

ولی به اینهمه غم شاد از آنم اِی شهِ خوبان
که نَقدِ جان بِجهان دادم و غمِ تو خریدم

از این حکایتِ جان سوز (جودیا) صفِ مَحشر
به نزدهِ شاهِ شَهیدان شَریک هَمچو شَهیدم

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین -(داستان هایی که از شامِ خراب آورده ام) *مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی

1392

اربعین -(داستان هایی که از شامِ خراب آورده ام) داستان هایی که از شامِ خراب آورده ام
عالمی از صبر خود در اِضطراب آورده ام

رأس خونین تو بر نِی بود با من همسفر
خود تو دانی زآن چه از شامِ خراب آورده ام

ای کتاب الله ناطق، بین تو بر بیمارِ خویش
آیه ای از سُورهء اُمّ الکتاب آورده ام

سر زدم بر چوبِ مَحمل تا سرت دیدم به نِی
وین سرِ بشکسته را، از خون خَضاب آورده ام

پیش چشمِ من عزیزت در خرابه جان سپرد
سخت جانی بین که با این غصه، تاب آورده ام

کودکِ شش ماهه ات گر خُفته روی سینه ات
از پی دیدار او همرَه، رباب آورده ام

اِی شهِ خونین کفن اِی نُور چشمِ بُوتُراب
بهرت اِی عطشان جگر، از دیده آب آورده ام

(خوشدلا) بر بند لب از ماتمِ سلطانِ دین
چون براتِ رَحمتِ یُوم الحساب آورده ام

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی اربعین حسینی (سبک قدم قدم) * مرتضی محمودپور

1567

نوحه سینه زنی اربعین حسینی (سبک قدم قدم) ◾نوحه ی سینه زنی
◾اربعین حسینی
◾(به سبک قدم قدم)

◾بنداول
ای‌عاشقان‌کربلامیخوایم‌بریم توعلقمه سینه زنان
تا کربلا یاد حسین میون قتلگه همه گریان کنان
عشق من یادیارانه
کربلا خط پایانه(۲)

◾بنددوم
یک اربعین گذشته و زینب‌کبری آومده به کربلا
برای دیدن حسین برای دیدن جمیع شهدا
از کوفه با قد خمیده
همراه کودکان رسیده(۲)

◾بندسوم
از مجلس یزید و از کنج خرابه بی رقیه آمده
کنار تربت حسین حال همه اهل حرم خیلی بده
گلبرگ لاله‌هاشون زرده
شرح غم از سفر آورده(۲)

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(بده چشم تری و حال بکا) * محمد حبیب زاده

367

اربعین حسینی -(بده چشم تری و حال بکا) بده چشم تری و حال بکا
با حرم کن به درد ما تو دوا

جز دعا زیر قبله ی عشاق
حاجتی نیست بین سینه ما

انقریب است مرغ زخمی دل
بشود پای روضه ی تو رها

مثل هر سال زائرت نشدیم
نگهی کن ز مرحمت کف پا

ای نگاهت همیشه آرامش
بی نگاه تو سینه غرق بلا

اولین وعده روضه کنج حرم
شب جمعه به عشق کرببلا

مثل بی بی رقیه جاماندیم
هرکسی رفت التماس دعا

السلام علیک یا مظلوم
ای شده از حقوق خود محروم...

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین امام حسین(ع) -(جز خاطرات اربعین دور و برم نیست) * محمد حبیب زاده

441

اربعین امام حسین(ع) -(جز خاطرات اربعین دور و برم نیست) جز خاطرات اربعین دور و برم نیست
در خاطرم جز اشک با من هم قدم نیست

لبریز شوقم تا حرم گردم مشرف
بر گونه هایم جز نمی از جنس غم نیست

من فطرس بی بال و پر هستم حسین جان
جز چشم خیس من به گریه متهم نیست

زندانی درد فراق کربلایم
درد جدایی از حرم که درد کم نیست

چون عاشقی که دور مانده ز معشوق
چیزی حریف گریه ی چشم ترم نیست

جامانده از راه جنون انگیز عشقم
باور نخواهم کرد و اصلا باورم نیست

حال بد من را ببین و دل بسوزان
ای دلبری که کارِ تو غیر از کرم نیست

چشم دلم تنگ است تا گنبد ببیند
چشم امید من به جز دست قلم نیست

من نذر گریه کرده بودم در جوارت
جایی برایم بهتر از کنج حرم نیست

حال و هوای کربلا را دوست دارم
غیر از هوای کربلایت در سرم نیست

اشکم دم مشک است و حسرت روی قلبم
جز خاطرات اربعین دور و برم نیست...

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

یک منبر روضه اربعین * مرتضی محمودپور

438
1

یک منبر روضه اربعین یک منبر روضه اربعین

اربعین آمده دلخسته و زاریم حسین
از غم دوری تو دغدغه داریم حسین

همه ی عشق همین بود که پیشت آئیم
ما چه گوئیم که توفیق نداریم حسین

رو به سوی حرمت پای پیاده ز نجف
ما همه هر نفسی پای قراریم حسین

همه ی نقد جوانی بفدای تو شده
در عزا غم تو ابر بهاریم حسین

اشک چشمان همه مرهم زخم بدنت
روز و شب از غم درد تو بباریم حسین

خواستم روضه بخوانم به کنار حرمت
گفتم این نغمه در اینجا بگذاریم حسین

قصه‌ی کوفه و بازار و خرابه در شام
مجلس‌بزم‌شراب....زار و نزاریم حسین

تا قیامت همه مدیون تو و زینب تو
از نگاه تو چو شمع شب تاریم حسین

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 00:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی اربعین سبک سنتی * مرتضی محمودپور

1973
4

نوحه سینه زنی اربعین سبک سنتی ◾نوحه‌ی سینه زنی
◾اربعین حسینی

◾بنداول
کربلا شد مهیا میهمان آمد از راه
ذکر طفلان همه شد ناله و غصه و آه
سینه زن دم گرفته
شور ماتم گرفته(۲)
واحسینا حسینا(۳)

◾بنددوم
عالم از غصه امشب همچو نی در نوا شد
زینب از شام ویران زائر کربلا شد
در دلش شور و ماتم
همچو ماه محرم(۲)
واحسینا حسینا(۳)

◾بندسوم
اربعین شهیدان آمد و دلغمین است
غصه دار ابوالفضل آسمان و زمین است
تا ولایی شدم من
کربلایی شدم من(۲)
واحسیناحسینا(۳)

◾بندچهارم
بار دیگر در اینجا تازه شد داغ زینب
واحسیناحسیناگشته‌جاری به هر لب
زینب از ره رسیده
گشته قامت خمیده(۲)
واحسینا حسینا(۳)

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

رسیدی از سفر ای خواهرِ قامت کمانِ من * مرضیه عاطفی

370

رسیدی از سفر ای خواهرِ قامت کمانِ من رسیدی از سفر ای خواهرِ قامت کمانِ من
بیا بنشین کنارم ای فدایت روح و جانِ من

مزارم را در آغوشت بگیر آرامش من باش
کنارم استراحت کن عزیزم! میهمانِ من

بگو سنگ صبورم! اشک هایت را نکن پنهان
بخوان از ماتم هجرانمان ای روضه خوانِ من

ببین در خاک خفته پیکرم، خوب است احوالم
غمت آتش زده اما به عمق استخوانِ من

فدای دست هایِ تازیانه خورده ات زینب(س)
همان دستی که شد در کربلا یاری رسانِ من

پس از یک اربعین برگشته ای و در نبودِ من
حفاظت کردی از جانِ تمام کودکانِ من

اگر شد باعثِ زحمت حلالم کن که میدانم
سپر بودی برای دخترم ای مهربانِ من

اسیرِ من شدی! دلواپست بودم، خبر داری
به روی نیزه از دلشوره هایِ بیکرانِ من

حلالم کن اگر دروازهٔ ساعات پیرت کرد
حلالم کن اگر که خیزران زد بر دهانِ من!

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

یاد تو بودم حسین -(از کربلا تا به شام از شام تا کربلا یاد تو بودم حسین) * محمدرضا سروری

1356

یاد تو بودم حسین -(از کربلا تا به شام  از شام تا کربلا  یاد تو بودم حسین) یاد تو بودم حسین

از کربلا تا به شام از شام تا کربلا یاد تو بودم حسین

هر دم صبح تا به شام اول شب تا صبا گریه نمودم حسین

در همه جا از تو نام بردم و داغت اخا نوحه سرودم حسین

همـرهِ آهِ مُدام راه تو ای سر جدا باز ستودم حسین

******

یاد تو بودم همه جا ای گُل سـر جـدایم

نـام دلآرای تـو گـردیـده گُـل نوایـم

هر نفسی بعد تو در سینـه فقط عزا شد

شاهد من چشم ترم بوده به گریه هایم

تاب و توان از تن من بُرده غم جدایـی

درد اسیـری به غریبـی غـم بی نوایـی

قطرة اشکی که به هجران تو بر زمین رفت

چارة هر شـب شده با گریة بی صدایـی

از کربلا تا به شام از شام تا کربلا یاد تو بودم حسین

******

رفتـن من از سر کوی تو به اجبـار شد

زخم سر از چوبة آن محمل خون بار شد

زخم دلم از غم بی یـاری و تنهـا شدن

هر گذری زخم زبان دیدم و تکـرار شد

تا به تنم جان بُود این یاد تو از بَر کنـم

نام تو گویم همه جا شال غمت سر کنم

کشتـة صـدپاره تـنِ بی کفنِ سرجـدا

من نتـوانم غـم جانکـاه تو بـاور کنـم

از کربلا تا به شام از شام تا کربلا یاد تو بودم حسین

******

وقـت پرستـاری و دلـداری طفـلان تو

چشم من و اهل حرمگاه شده گریان تو

داغ تو سختست و مرا تاب فراق تو نیست

مثـل رقیـه ببَـرم همـرهِ خود جـان تو

بین که برادر شده ام بی تو زمین گیر تر

بعد تو از دار جهان خسته دل و سیر تر

همره سـر های جدا بودم و سـردار غم

خواهر تو گشتـه در این آینـه ها پیر تر

از کربلا تا به شام از شام تا کربلا یاد تو بودم حسین

******

دل به رهت دادم و سر بر قدمت یا حسین

ماه صفر هم چو محرم به غمت یا حسین

آخـر امّیـد من و سـروری و اهـل غـم

سایه بیفکن به سرم با علمت یا حسین

روضـة اربعیـن اگر مانده کنون پایـدار

از قـدم زینـب دلخستـه بُـود یـادگـار

روز جهانی شده و چشم جهان سوی آن

تا که بماند به قدم های ظهور ماندگـار

از کربلا تا به شام از شام تا کربلا یاد تو بودم حسین

******

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین_آمدم در کربلا وخاطراتم زنده شد * اسماعیل تقوایی

407

اربعین_آمدم در کربلا وخاطراتم زنده شد اربعین

آمدم در کربلا وخاطراتم زنده شد
خاطراتی که سبب بر رنج بسیار من است

اربعینی بوده هجران تو بر جانم شرر
اربعینی بس گره افتاده در کار من است

آمدم اینجا که بویم تربت پاک تو را
تربتت داروی درد جسم بیمار من است

کوفه وشام بلا را در اسیری رفته ام
روی پیر من گواه راه دشوار من است

شادمانم آمده پایان. فراقت یا حسین
موسم وصل من وتجدید دیدار من است

خفته ای بیسر به زیر خاک گرم کربلا
رأس تو چل روز همراه من ویار من است

کاروانت را دوباره سوی تو آورده ام
کاروانی که بدون میر وسالار من است

ای برادر جان سراغ دخترت از من مگیر
پرسشت جانا دلیل شرم بسیار من است

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 00:11
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

اربعین -(از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی) * علی اصغر شیری

1053

اربعین -(از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی) از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیئتی

از نامه های اهل محل کوله ها پر است
بر شانه می بریم چه بار امانتی!

سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی

هر خانه موکبی است که بیتوته گاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه شورش است... چه شوق زیارتی

کم نیست بغض های گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین -(از درک بشر جداست ماشاالله) * سید پوریا هاشمی

622

اربعین -(از درک بشر جداست ماشاالله) از درک بشر جداست ماشاالله
چون‌ مشتریش خداست ماشاالله

خاک حرم کعبه حرام است به ما
خاک حرمش شفاست ماشاالله

بیچاره کسانی که ندارند اورا
ارباب حسین ماست ماشاالله

فرمود که زیر قبه شاه شهید..
حاجات همه رواست ماشاالله

کشتی حسین از ازل بر آب است
او ناجی انبیاست ماشاالله

سنگ از درو دیوار ببارد هرروز
بزم غم او به پاست ماشاالله

دست کرمش پر است شکرا لله
دورش چقدر گداست ماشاالله

تکلیف دلم میان عباس و حسین
یک بام و دوتا هواست ماشاالله

مارا دم مرگ در بغل میگیرد
آنقدر که با وفاست ماشاالله

در لشکر اربعینی او هستیم
فرمانده کربلاست ماشاالله

با این همه زخم باز زیباست حسین
زلفش روی نی رهاست ماشاالله

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین -(بايد هميشه قلب و دل بى قرار داشت) * محمد حسین مهدی پناه

378

اربعین -(بايد هميشه قلب و دل بى قرار داشت) بايد هميشه قلب و دل بى قرار داشت
تا راه در حريمِ نگاه نگار داشت

جانم فداى اسم تو كه با شنيدنش
چشمم هميشه گريه ى بى اختيار داشت

آرى همان گدام كه دستان خالى ام
وقت كرم فقط ز خودت انتظار داشت

با “الحسين يجمعنا” كه شعار ماست
شيعه هميشه در همه جا اقتدار داشت

پايش روى صراط نلغزد هر آن كه در...
راه زيارتت قدمى استوار داشت

از كربلا دوباره فراقش به ما رسيد
پس حق بده اگر دل من حال زار داشت

جا مانده ام درست شبيه سه ساله اى
كز تازيانه ها به تنش يادگار داشت

در موكب دلم شده ام ميزبانِ غم
شد اربعين و هست به دل حسرت حرم

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین -(آورده هرم آه بلا بر سرم حسین) * سعید محمدی

498

اربعین -(آورده هرم آه بلا بر سرم حسین) آورده هرم آه بلا بر سرم حسین
بنشانده بر مزار تو خاکسترم حسین

آهسته گویمت که علمدار نشنود
کن یک نظر که خواهر بی معجرم حسین

دستی برون بیار ؛ تو دستی بکش ببین
مجموع خط کوفی بر پیکرم حسین

از گوشوار و معجر و خلخال ها مپرس
چیزی نمانده در بر اهل حرم حسین

هرجا که دست صاعقه رنگ طمع گرفت
کردم سپر برای تو برگ و برم حسین

این رد ریسمان اسیری به دست من
ارث و هویتی است که از حیدرم حسین

با نوحه های حنجره زخمی ام هنوز
بر سینه می زند زغمت مادرم حسین

شکر خدا شکسته سرم، سرشکسته، نه!!
خواهر شدم فدای سر تو سرم حسین

نقش بر آب زحمت زینب شده حسین
شرمنده از امانتی دخترم حسین

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
مرحوم میرزا ستار ذاکر اردبیلی

اربعین -(آه از آن ساعت که از شامِ بلا) *مرحوم میرزا ستار ذاکر اردبیلی

1497

اربعین -(آه از آن ساعت که از شامِ بلا) آه از آن ساعت که از شامِ بلا
زینب آمد در زمینِ کربلا

با زبانِ حال، آن زارِ حزین
با زمینِ کربلا گفت این چنین

ای زمین از عرشِ اعلا برتری
چون مقامِ زادۀ پیغمبری

خاکِ تو چشمِ مَلَک را توتیاست
دردِ بی درمانِ عالم را دواست

در تو ما را خاکِ غم بر سر شده
در تو لیلا، بی علی اکبر شده

در تو پیشِ دیدۀ خونبار ما
شد جدا از تن، سرِ سالار ما

نیست دیگر طاقتِ صبر و مجال
حالیا من از تو دارم یک سوال

گو به من، قَبرِ علی اکبر کجاست؟
قَبر عبّاسِ علمدارم کجاست؟

(ذاکر) عاصی، فدای خاکِ تو
خاک گردد او به خاکِ پاک تو

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه اربعین -(حال و روزم را تماشا کن..خجالت می کشی؟) * محسن راحت حق

739

مرثیه اربعین -(حال و روزم را تماشا کن..خجالت می کشی؟) حال و روزم را تماشا کن..خجالت می کشی؟
لااقل بزمی مهیّا کن ..خجالت می کِشی؟

حرفهایی..بغض شد بینِ گلویم ،گوش کن
با مجالی عقده ها وا کن،خجالت می کِشی؟

در کجا بودی؟تنم مانندِ نیلوفر شده..
خیز و زخمم را مداوا کن،خجالت می کِشی؟

از تو خوش قولی فقط دیدم ولی ای آخری...؟؟
دیده ات را باز دریا کن،خجالت می کِشی؟

چشمِ تو روشن!!که رفتم مجلسِ نامحرمان
غیرتی شو باز غوغا کن،خجالت می کِشی؟

راستش بر خواهرت خیلی نگاهِ چپ شده
خیز و یک شوری تو برپا کن،خجالت می کِشی؟

خوب تنهایم رها کردی گلِ امّ البنین
با گله هایم مدارا کن، خجالت می کِشی؟

شاکی اند از دستِ تو این دخترانِ بی پناه..
غیبت خود را تو معنا کن،خجالت می کِشی؟

خوب خوابیدی کنارِ علقمه ،راحت بخواب
حال وروزم را تماشا کن ،خجالت می کِشی؟

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات امام حسین(ع)(اربعین) -( یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را) * علی سلیمیان

263
1

مناجات امام حسین(ع)(اربعین) -( یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را) یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را
یکی در کوله‌بار کهنه‌اش بار گناهش را

یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده
یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را

یکی در هر قدم هُرم نفس‌ها را بغل کرده
یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را

یکی نذر شما کرده‌ست چندین گوسفندش را
یکی وقف شما کرده‌ست تنها سرپناهش را

بسوزان چهره‌ام را آفتاب داغ! اربابم...
خبر دارم که می‌بخشد غلام روسیاهش را

ببین موکب به موکب می‌شود تسخیر او قلبم
چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را

به هم می‌ریزد آری نظم نفرت‌آور دنیا
امیر عشق تا آماده می‌سازد سپاهش را

قدم‌ها محکم‌اند و عزم‌ها راسخ، چه غوغایی
نمی‌بندد شهادت تا قیامت شاهراهش را

و در دیدار آخر مادرم با گریه می‌خندید
و من آورده‌ام تا کربلا با خود نگاهش را

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -( سر به پایین آمدم،آقا نگاهم میکنی؟) * ناشناس ؟؟؟

291

اربعین -(  سر به پایین آمدم،آقا نگاهم میکنی؟) سر به پایین آمدم،آقا نگاهم میکنی؟
یک نگاهی بر نگاه عذرخواهم میکنی؟

کوله باری از گناه آوردم و شرمنده ام
شانه ام را خالی از بار گناهم میکنی؟

تو صدایم کردی و از من نیامد پاسخی
آمدم رحمی بر این روی سیاهم میکنی؟

بی وفایم با وفا، اما امید من تویی
این سوال من شده حر سپاهم میکنی؟

زیر لب آهسته گویم دوستت دارم حسین
اربعین آیا تو من را سر به راهم میکنی؟

کربلا،پای پیاده،خستگی، شوق حرم
بی پناهم راهی این سرپناهم میکنی؟

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

ایران نکن دوباره تو زندانی ام حسین(دلتنگ اربعین) * رامین برومند

645
8

ایران نکن دوباره تو زندانی ام حسین(دلتنگ اربعین) دلتنگ اربعین

چون ابر در فراق تو بارانی ام حسین

از سر گذشته گریه ی پنهانی ام حسین

.

دستم گرفته ای و رهایم نکرده ای

ای کشتی نجات مسلمانی ام حسین

.

بر فطرس ملک هم از این فخر میکنم

دور سرت اگر که بگردانی ام حسین

.

یا اینکه نذر موی علی اکبرت کنی

پایین پا تصدق و قربانی ام حسین

.

من هم شبیه حرّ زمحبت بغل بگیر

یک لحظه کن نظر به پشیمانی ام حسین

.

بهر شفای زخم تنت گریه میکنم

تا وقت مرگ تا دم پایانی ام حسین

.

کم گریه کرده ام ز غمت بین روضه ها

بگذر تو به عقیله ز نادانی ام حسین

.

با دوری از حرم که مرا امتحان مکن!!!

دلتنگ تر نکن که بسوزانی ام حسین

.

مانند شهر جنگ زده ام از غم فراق

افسرده حال از سر ویرانی ام حسین

.

گرچه بدم ولی که تو راضی مشو دگر

بر این قدر بی سر و سامانی ام حسین

.

ابرو گره مکن تو که تبخال میزنم

اینبار هم نخواه بترسانی ام حسین

.

*آزاد کن که پر بزنم اربعین حرم

ایران نکن دوباره تو زندانی ام حسین!*

.

دلتنگ چای بین طریق عراقی ام

دلتنگ خستگی و پریشانی ام حسین

.

من “زائرت” که میشوم آقا تو هم بیا

در وقت مرگ آن دم‌ بحرانی ام حسین

✍?رامین برومند(زائر)

۱۴۰۱/۰۶/۰۴

zaer.poet@

  • سه شنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:11
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب

اربعین -(اربعین نزدیک است، ) * ناشناس ؟؟؟

248

اربعین -(اربعین نزدیک است،  ) اربعین نزدیک است،
و دل من بی تاب،
لحظه ها، غرق سراب،
دل ما را دریاب.

همه جا پر شده از زمزمه ها،
و چه بسیار شده همهمه ها،
و همه،
رو سوی ارباب پریشان دارند،
دل باران دارند،
چشم گریان دارند،
غم هجران دارند .

دل من شور افتاد،
و سراپا شده ام درد و تمنا و نیاز،
و چه تنها شده ام،
من که دریا شده ام.

وای ارباب، شود قسمت من؟
روزیم میشود آیا، حرمت را دیدن؟
پا برهنه، به دور حرمت چرخیدن؟
و به خود بالیدن،
که من آخر بشوم زائرتان؟

و تو را می طلبم، ای ارباب،
دل ما را دریاب،
به همین لحظه ناب،
بنمایی حرمت قسمت ما . . . .

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -( ای شهیدِ سرفرازِ سر جدا) * حسنعلی بالایی

209

اربعین -( ای شهیدِ سرفرازِ سر جدا) ای شهیدِ سرفرازِ سر جدا
سر کشیده از ازل جامِ بلا
مستِ مست از جامِ سرشارِ خدا
پیشِ چشمانم ذبیحاً من قفا
تو خلیلِ اعظمی اینجا منا

ای عزیزِ جانِ خواهر اسلام
هم برای من برادر هم امام
زینبت آمد که چون بیت الحرام
دورِ قبر تو بگردد واسلام
بر اجابت میرسد اینجا دعا

یا اخا از شام ویران امدم
دل پریشان سینه سوزان آمدم
خسته از آلام دوران آمدم
بر سر قبر تو مهمان آمدم
ای مزارت درگهِ جود و سخا

تار از هجرت بصر آورده ام
بر رخ از سیلی اثر آورده ام
مادران بی پسر آورده ام
کودکان دیده تر آورده ام
ای یتیمِ حضرت خیرالنساء

آمدم گریم برای حنجرت
کاش بود اینجا رقیه دخترت
آمدم گیرم عزا بر اکبرت
جان به قربان علیِ اصغرت
روی دستان تو او زد دست و پا

اصغرت بر تیر کین خندان شده
مادرش از داغ او گریان شده
خانه ی بختش دگر ویران شده
قسمتِ او هم غمِ هجران شده
داعماً کارش شده آه و نوا

ای حبیب خالق سبحان حسین
خونِ پاکت محییِ قرآن حسین
زینبم از دوریت نالان حسین
بر لبم دیگر رسیده جان حسین
بس که از اعدا شنیدم ناسزا

فرصتی پیش آمده تا خواهرت
از غم غربت بگوید در برت
خاطرش مانده وداع آخرت
بر سر نیزه مناجات سرت
با دل زینب ببین کردی چه ها

التماست میکنم قرآن بخوان
نیست ای قاری خبر از خیزران
داشتی حق باشی از ما ناگران
کعب نی خوردیم با زخم زبان
حرمله آمد پیِ آزارِ ما

خواهرت را نور عینی یاحسین
عطر مادر میدهد اینجا حسین
تازیانه زد عدو بر ما حسین
خیز و دلداری بده ما را حسین
بر سرِ زینب بکش دست شفا

بر دل غمدیده ی ما کن نظر
ای ز خونت باغ ایمان بارور
عفو کن ای باغبان خون جگر
در گلستانت خزان دیدی اگر
دیده ام راسِ تو در طشت طلا

ای ز قدیسین عالم برده دل
از شرار عشق تو جان مشتعل
کاخِ استبداد کردم زیر گل
باز هستم از گل رویت خجل
من اسیرِ تو شدم نه اشقیا

غصه عالم اگر چون یم شده
پیش عاشورای تو یک نم شده
قلب ما آکنده از این غم شده
کز میان ما رقیه کم شده
ظلمِ بی اندازه شد بر ما روا

زینبم هر درده تاب ایتدیم حسین
عالمین قلبین کباب ایتدیم حسین
شامیده بیر انقلاب ایتدیم حسین
ظلم اوین یخدیم خراب ایتدیم حسین
ایلدیم نطقیله طاغوتی فنا

شامیده ویرانه ده قالدیم حسین
قارته گتمیش اساس آلدیم حسین
اوردا آهنگِ ظفر چالدیم حسین
من یزیدی تختیدن سالدیم حسین
ابن مرجانه گونی اولدی قرا

بیرده غرا خطبه ایراد ایلدیم
امتی اسلامه ارشاد ایلدیم
عترتی اللردن آزاد ایلدیم
حتماً اوندا روحووی شاد ایلدیم
شاید ایتمیشدون منی اندا دعا

باجوون احوالینه ایله نظر
یثربه سن سیز نجه ایتسون سفر
ماتموندن گز یاشین دائم الر
گوللریلن قبروون داشین بزر
آغلیار سسلر سنه جانیم فدا

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:26
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمینه اربعین امام حسین(ع) -( چل روزه که - خونه چشام) * احسان نرگسی رضاپور

303

زمینه اربعین امام حسین(ع) -( چل روزه که - خونه چشام) چل روزه که - خونه چشام
چل روزه که زخم زبون خوردم توو شام
زخم پاهام؛ یادم نرفته سنگای از روی بام
جامونده دخترت توی خرابه
رو دست من جای طنابه
ببین دلم بی تابه
نبودی زینبت یه شبه شد پیر
دلم شد از همه جهان سیر
امون از این غل و زنجیر
حسین حسین غریب مادر ۳

این طعنه ها - حقم نبود
یادم مگه میره محله ی یهود
خونه دلم بازوم شبیه مادرم شده کبود
چهل روزه تو رو ندیده زینب
صدات زدم هر روز و هر شب
دیگه جونم رسیده بر لب
یادم نرفته اون لحظه ی آخر
صدات می زد چجوری مادر
فدای اون بدن بی سر
حسین حسین غریب مادر ۳

  • دوشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد