به عشق كربلايش مبتلايم
خريدار غم و درد و بلايم
اجل مهلت بده يك بار ديگر
ببينم اربعين كرببلايم
شاعر : اصغر چرمی
- دوشنبه
- 13
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 16:09
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
به عشق كربلايش مبتلايم
خريدار غم و درد و بلايم
اجل مهلت بده يك بار ديگر
ببينم اربعين كرببلايم
شاعر : اصغر چرمی
ای خدا برس به داد عاشقا ، جا موندیم از قافله ی سینه زنا
دارن میرن زائرای خون خدا ، پیاده سوی سرزمین کربلا
به هر کجا تو راهِ کربلا ، پذیرایی میشن تو موکبا
من بمیرم برای اونهایی ، که بودن اسیر دشمنا
چه جوری شد راه شام وکوفه طی
می شدن پذیرایی با کعب نی
واویلا غریب مادر یا حسین
******
یا حسین ، ای مهربون برادرم ، حرفی بزن با من آخه من خواهرم
به حقّ این زلال چشمای ترم ، پاشو ببین چقدر شبیه مادرم
همه تنم ببین شده کبود ، بگو داداش گناه ما چی بود
کوفه و شام خون شد دلم ولی ، امان از محله ی یهود
واویلا نموند برا ما احترام
أمان از خاکسر و آتیش و بام
واویلا غریب مادر یا حسین
شاعر : حاج امیر عباسی
دانلود
یه کاروان از زن و بچه های ارباب
با صورتای سوخته زیر برق آفتاب
دارن میان صحرا صحرا ، با چشمای دریا دریا
زائرای کرببلا
اسیرای آل طاها ، با صورت شکل زهرا
زائرای کرببلا
حسین غریب فاطمه
******
وقت وصال خواهر و برادر اومد
پاشو حسین که خواهرت از سفر اومد
ای کشته ی تنها حسین ، ای رهبر دنیا حسین
منزل مبارک یا حسین
ای بی سر زهرا حسین ، ای دلبر دلها حسین
منزل مبارک یا حسین
حسین غریب فاطمه
******
برا لبای تشنه ی تو آب آوردم
به روی دستام نشون از طناب آوردم
بی تو شدم محمل نشین ، خونه خرابیمو ببین
رو صورتم افتاده چین
دوباره برخیز و ببین ، با پسر ام البنین
رو صورتم افتاده چین
حسین غریب فاطمه
شاعر : محمد مهدی
شد اربعین حسین ، پادشه عالمین
می رسه در کربلا ، قافله با شور و شین
این قافله ، چقدر بلا کشیده
کربلا و ، کوفه و شام و دیده
(زخم زبون و ، ناسزا شنیده)2
همه دارن ، فغان و ناله ها
ز سیلی و ، ز تازیانه ها
ز داغ دل ، زنند به سینه بر سر
(واویلا ، امان امان امان)2
واویلا ، حسین غریب مادر
******
هر کسی قبری رو ، می گیره در آغوش
صدای زمزمه و ، ضجه میاد بر گوش
زینب می گه ، عزیز من برادر
یکی می گه ، مظلوم حسین بی سر
(می گرده رباب، دنبال قبر اصغر)2
از آن روزی ، که بیت قتلگاه
سر پاکت ، شد از بدن جدا
چه ظلمی شد ، به بچه هات برادر
(واویلا ، امان امان امان)2
واویلا ، حسین غریب مادر
دانلود سبک
عد از چهل غروب بلا ، یک کاروان رسیده حالا
اون باغ یاس که رفته سفر ، برگشته مثل لاله چرا؟
قافله از دیار ستم ، به کربلا رسیده
اما با صورتایی کبود ، با قدهایی خمیده
لبریزِ از تب اومده ، هر جونی بر لب اومده
یک کاروان نیمهجون ، همراهِ زینب اومده
******
از غم نمونده بینصیبی ، با اشک و آه و بیشکیبی
زینب کنار قبر حسین ، میخونه روضهی غریبی
از نگاه پریشون من ، چه غمها که میخونی
بوده سر تو همراه من ، غصههامو میدونی
از شام و کوفه یا حسین ، دارم غمای بیکرون
برگشتم اما سربلند ، برگشتم اما قد کمون
دانلود سبک
سلام ما به زائر اربعینت
به اشک زینب و زین العابدینت
ای که جدا شد سرت با لب عطشان
بده جواب بر سلام این اسیران
مولا حسین سیدی مولا حسین جان
یا سیدی انت الحبیبی جابرم من
کنار تربت تو اول زائرم من
آمده ام در حریم حرم تو
محرم شدم بر طواف تربت تو
مولا حسین سیدی مولا حسین جان
ببین پس از یک اربعین داغ و جدایی
خواهر تو بار دگر شد کربلایی
همسفر سر از بدن جدایت
از شام غم آمده به کربلایت
مولا حسین سیدی مولا حسین جان
اگر چه قد خمیده ام ز بار داغت
هستم امانت دار لاله های باغت
اما خزان شد بهار لاله ی تو
از من مپرس که چه شد سه ساله ی تو
مولا حسین سیدی مولا حسین جان
ای وای از زخم زبان و از اسیری
بر روی خوا
ای خفته به خاک صحرا
دیده بگشا که رسیده خواهر تو
غرق غم رفته و اینک
پیر و قد خمیده آمده بَرِ تو
وای؛ بر غمت مبتلایم ـ غرق سوز و نوایم
وای؛ خیر نبیند کسی که ـ کرده از تو جدایم
سالار زینب
برخیز ای برادر من
مُردم از اینهمه غصه و صبوری
رفتی و مانده پس از تو
زینب و یک اربعین فراق و دوری
وای؛ غرق آهم برادر ـ بی پناهم برادر
وای؛ سوزد از غم وجودم ـ کن نگاهم برادر
سالار زینب
رفتی و رفته پس از تو
خواهرت منزل به منزل به اسارت
رفتی و با رفتن تو
همه ی هستی من رفته به غارت
وای؛ شده ام پیر و خسته ـ دلم از غم شکسته
وای؛ آمده خواهر تو ـ با دو دستان بسته
سالار زینب
هرگز از سرم نرفته
خاطرات قتلگاه و اشک مادر
ماند
ای ماه تابانم ، ای حسین جانم
خیز و ببین امروز ، بر تو مهمانم
رسیده رسیده ، زینبت قد خمیده
بر لبش بر لبش جان ، از غم تو رسیده (2)
وای وای ، وای من ای حسین جان
******
من که پریشانم ، شمع سوزانم
خیز و ببین امروز ، بر تو مهمانم
تپیده تپیده ، قلب زینب برایت
آمدم زنده اما ، مردم از غصه هایت (2)
وای وای ، وای من ای حسین جان
******
خسته ز هجرانم ، زار و نالانم
خیز و ببین امروز ، بر تو مهمانم
برادر برادر ، از تو شرمنده ام هستم
چون بدون رقیه ، در کنارت نشستم (2)
وای وای ، وای من ای حسین جان
شاعر : محمد مهدی روحی
شاعر : محمد مهدی روحی
دانلود سبک
عمه ی سادات بی قراره ، غصه و غمهاش بی شماره
تموم غصه اش غم یاره
تنها امیدش زیر خاکه ، برا عزیزش سینه چاکه
رو خاک دلبر سر می ذاره
******
برادر ناز من ، همه امید زینب
فدای مزار تو ، تویی شهید زینب
عزیز خواهر ، دلم شکسته ، مثل سر تو حسین جان
دیگه بریده ، زغم و غصه ، این خواهر تو حسین جان
رفتی و زینب موند و غمها ، وای از جسارت های اعدا
مونده کبودی رو تن ما
از مادرم دارم نشانی ، بی تو شده قدم کمانی
سرم شکسته مثل بابا
******
زینب و دست بسته ، دخت علی و بازار
من بودم و نامحرم ، وای از این همه آزار
هستی خواهر ، تو رفتی و شد ، همدم من تازیونه
قصه ی شام و ، مجلس شادی ، خواهرتو می سوزونه
شاه السّلام
السّلام علی زمین کربلا
السّلام علی قتیل گریه ها
السّلام علی ذبیحاً بِالقَفا
السّلام ای شاه/یا ولی الله/حضرت عشقی/ابی عبدالله 2
یا حسین قَد أقَمتَ الصّلاه/ یا حسین آتَیت الزَّکاه/ یا حسین کافیَ المُهمّات 2
ارباب من
دل من برا حرم پر می زنه
مثه زائرای راه کربلا
ظهر اربعین به تو سر می زنه
تو شب تارم/ تویی مهتابم/ می زنم فریاد/ تویی اربابم2
کربلا با دلت چه ها کرد/ روی خاک تنت و رها کرد/ از قفا سر تو جدا کرد 2
یا حسین قَد أقَمتَ الصّلاه/ یا حسین آتَیت الزَّکاه/ یا حسین کافیَ المُهمّات 2
شاه السّلام
السّلام علی علی بن الحسین
السّلام علی اصحاب الحسین
السّلام علی اباالفضل الحسین
دل بی تاب
دل مارو،ببر دم به دم،به سوی حرم،عزیز خدا یبن الزهرا
ذبیحُ الله،شه ِ مُحترم،خدای کرم،امامُ الهُدی،یبن الزهرا
اربعینه و قلب عاشقا،میره با یا حسین سوی کربلا
ما سینه زنها در،پناه تو هستیم
پیاده نظام ِ،سپاه تو هستیم
یا اباعبدالله...
داریم حاجت،فدایی بشیم،به راه ِ حسین،مثه عاشقای خمینی
بمونیم تا،به روز ِ ابد،ز لطف خدا،به زیر ِ لوای حسینی
اربعینه و دل پر میگره،سراغ ِ مرقد ِ دلبر می گیره
سربازان اسلام،همه جان گمنامن
اسرائیل و داعش،مغلوب اسلامن
یا اباعبدالله...
دانلود سبک
حسین،ای بر همه نور دو دیده،ببین که خواهرت رسیده
چه بگویم به تو،از این نشانه ها
از ضرب سیلی و،از تازیانه ها
یا اخا یا حسین...
حسین،هر چند سوزاندی نهادم،نهضتت را ادامه دادم
با خطبه های من،بین ِ جمعی پلید
ویرانه شد دگر،کاخ ظلم یزید
واویلا یا حسین...
ولی،از درد و غم آکنده هستم،از روی تو شرمنده هستم
از دخترت نپرس،ای یار سر جدا
رقیه مانده در،کنج ویرانه ها
واویلا یا حسین...
دانلود سبک
دعامونه هر زمان وهر جا،ایشالا قسمت ما شه آقا،
اربعین پیاده کرببلا
حسین جانم نوای هر لب،حسین جانم فروغ مکتب
حسین جانم اُمید زینب،تویی دین و تویی ایمانم
حسین جانم حسین جانم جانم جانم جانم...
شیعه با شعار ِ یا ثارالله،میشه آماده واسه درگیری
با گروه داعش و تکفیری
دل من نینوایی تو،شده قلبم هوایی تو
منم آقا فدایی تو،تویی جان و تویی جانانم
حسین جانم حسین جانم جانم جانم جانم...
دانلود سبک
اربعین ِ غمه ارباب ارباب
دل ما حرمه ارباب ارباب دل ما حرمه ارباب ارباب آه
جاموندیم آقا از کربلای تو
بهشت دل ما روضه های تو حسین ثارالله
حسین ثارالله اباعبدالله...
اومده خواهرِت ارباب ارباب
بدون ِ دخترِت ارباب ارباب بدون ِ دخترِت ارباب ارباب آه
امّ المصائب و اشک و ناله ها
رقیه داده جون تو خرابه ها
حسین ثارالله
حسین ثارالله اباعبدالله...
دانلود سبک
می رویم به ذکر یا زهرا/پیاده به سوی کربلا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
از ازل ما به تو دل بستیم/زائران حسینت هستیم
می رَویم همه ان شاءالله/اربعین کنار قتلگاه
کنار مقتلش می مانیم/روضه بر حسینت میخوانیم
به چشمان گریان می رَویم/به یاد شهیدان می رَویم
می رَویم با دلی مبتلا/برای دیدن کربلا
کربلا خاک اشک و ماتم/قدّ زینب شد از غصه خم
کربلا محشری بر پا شد/سر خون خدا جدا شد
دانلود سبک
واویلا،پس از یک اربعین مصیبت،به اشک وآه و درد غربت
به اذن مولا،وَلطف زهرا،شده عاشورایی دل ما
یک اربعین چشم تر،ذکر عشاق دلبر،حسین غریب مادر
حسین غریب مادر...
خداوند،غمت بر قلب ما نهاده،شراری در دلها فتاده
به اشک ماتم،به سوی حرم،ببر ما را پای پیاده
نور چشم پیمبر،حجتُ الله ِ بی سر،حسین غریب مادر
حسین غریب مادر...
گزارش،دهد خواهری بر برادر،خبر داری ای جان ِ خواهر
که در ازدحام،به بازار شام،چه ها دیدم از قوم کافر
طعنه های مکرّر،هم آتش هم خاکستر،حسین غریب مادر
حسین غریب مادر...
دانلود سبک
قلبم قلمرو همه ی عاشقانه هاست
من، اربعین ، حرم ، سفر بیکرانه هاست
لبهای خادمان تو گرم " تفضَّل " است
" شُکراً " جواب زائر تو بر نشانه هاست
خانه به خانه شور شما طعم عاشقی
مسجد چراغ دارد و نوری به خانه هاست
دل می زند به وسعت دریا و می رود
آن زائری که در دل تنگش بهانه هاست
دیدیم طفل در بغل و کودک و جوان
فصلی پر از شکفتن شوق جوانه هاست
با یاد شاعران به لبم آمده غزل
با یاد دوستان نفسم از ترانه هاست
اینجا ستون به آخر خط می رسد ولی...
اینجا جنون جاری آن جاودانه هاست
شاعر : علی پورزمان
می گویم از کنار زیارت نرفته ها
بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار زیارت نرفته ها
امسال اربعین همه رفتند و مانده بود
هیات در انحصار زیارت نرفته ها
انگار بین هیات ماهم نشسته بود
زهرا به انتظار زیارت نرفته ها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار «زیارت نرفته ها»
اما هزارمرتبه شکر خدا که هست
مشهد در اختیار زیارت نرفته ها
باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند
باب الرضا قرار زیارت نرفته ها
غم میخورم برای دل رهبرم که هست
تنها طلایه دار زیارت نرفته ها
گفتند شاعران همه ازحال زائران
این هم به افتخار زیارت نرفته ها
شاعر : علی رضایی
ای آشنای زینب ای مقتدای زینب
بشنو نوای زینب هیهات مناالذله
باز آمد از اسارت زینب حدیث غربت
اما نه با حقارت هیهات مناالذله
آرامش و وقارم گردید افتخارم
این ذکر شد شعارم هیهات مناالذله
گرچه ز غم خمیدم هر منزلی رسیدم
فریاد می کشیدم هیهات مناالذله
عشق تو سرنوشتم در کوفه ای بهشتم
با خون سر نوشتم هیهات مناالذله
در بند کوفی دون گفتم به قلب پر خون
ابن زیاد ملعون هیهات مناالذله
گل بود و دست گلچین گفتم به فرقه ی کین
ای ابن سعد بی دین هیهات مناالذله
گفتم به جسم نیلی با روی خورده سیلی
ای خصم حق ، ذلیلی هیهات مناالذله
این قوم نامسلمان گرد سر تو رقصان
گفتم به قلب سوزان هیهات مناالذله
اشک رب
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد
اربعینی ، حرمی ، کرب و بلایی برسد
آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی
دارم امید که از دوست ندایی برسد
خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم
این غباری است که از تازه هوایی برسد
در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم
مگر الطاف کریمی به گدایی برسد
من هم انگار گُل گمشده دارم آقا
شاید از حنجر بُبریده صدایی برسد
این همه مرهم پا ، پیشکشِ زوّارت
به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد
کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا
یا که از کرب و بلا ، حکم ولایی برسد
همه آماده لبیک به ارباب شویم
که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد
یالثارات ! مهیای قیامی باشید
که زمان طلبِ خون خدایی برسد
پای شش گ
عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
پای پیاده آمدم و شوق وصل تو
من را اگر چه از نفس افتاده، میبرد
دلهای عاشقان جهان کربلای توست
نام تو را هر عاشق آزاده میبرد
فریاد غربتت دل ما را تمام عمر
با کاروان نیزه از این جاده میبرد
این جاده دیده قافله ی اشک و آه را
بر روی نیزه ها سر خورشید و ماه را
دیدهست در تلاطم طوفان بیکسی
یک کاروان بنفشه ی بیسرپناه را
آن شب که ماند یاس سهساله میان راه
یک لحظه برنداشته از او نگاه را
در آخرین وداع غریبانه ی حرم
دیده عبور خواهری از قتلگاه را
آنجا که داغ از جگرش بوسهها گرفت
گلزخم از نگاه ترش بوسهها گرفت
وقتی
باز شور تو در سرم افتاد
اشک از چشم مضطرم افتاد
خود به خود تشنه می شوم زیرا
تشنه بر خاک دلبرم افتاد
دل من بی هوا هوایی شد
با نگاه خدا خدایی شد
این دل بی قرار آلوده
ناله ای کرد و کربلایی شد
گوش من پر شد از صدای کسی
در نمی آید از کسی نفسی
قافله آمده مهیا شو
همتی کن به کاروان برسی
خواهری خسته دل غمین آمد
صاحب نطق آتشین آمد
کاروان آمد و قیامت شد
محشر عالم اربعین آمد
از شترها تمام افتادند
مثل صیدی به دام افتادند
بین گرما و خاک تفدیده
روی قبر امام افتادند
هر کسی روی قبر دلبر خود
برسر خاک می نهد سر خود
آه از آن لحظه ای که خواهرها
یاد کردند از برادر خود
شور محشر دوباره بر پا شد
قدم استــوار یا زینب
عــزّت و افتخــار یا زینب
سمبل اقتدار یا زینب
نوحه ی گریه دار یا زینب
عمّه ی پیر و قد کمان زینب
غصّه ی صاحب الزّمان زینب
از خدا پر، تهی ز من زینب
مرتضــایی بــه شـــکل زن زینب
هم حسین است و هم حسن زینب
کعبه ی غصّه و محن زینب
با وقــارش پیمــبری کرده
مثل زهرا چه محشری کرده
دخـــتـــر اوّل امـــام عــلــی
داده اش اختــیار تام علی
کربلا فاطمه است و شام علی
لب اگر وا کند تمام علی
کوفه را بس که زیر و رو کرده است
مانــده ام خانــم است یا مرد است
کربـــلا غیــر او مـــدار نــداشت
مثل زینب به غم دچار نداشت
گر چه غیر از دو چشم تار نداشت
به کسی جز حسین کار نداشت
آنـچـه از مـن خواسـتـی بـا کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیـوار عـالـم فـتــنـه میبـاریـد و من
بـیپـنـاهـان را بـدیـن دارالامــان آوردهام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کــاروان را تــا بـدیـنجـا بـا فـغـان آوردهام
تـا نگویـی زیـن سفـر بـا دست خالی آمدم
یک جهـان درد و غم و سوز نهـان آوردهام
قصه ویـرانه شام ار نـپرسی خوشتر است
چـون از آن گـلـزار، پـیـغـام خـزان آوردهام
دیـده بـودم تـشنـگی از دل قـرارت برده بود
از بــرایــت دامــنـی اشــک روان آوردهام
تـا بـه دشـت نـیـنـوا بـهـرت عزاداری کـنـم
یـک نـیـستـان نـالـه و آه و فـغـان آوردهام
در این سفر ببین كه به پای اراده ام
بال و پری كه داشتم از دست داده ام
از بوی دود چادر آتش گرفته ام
بسیار روشن است كه پروانه زاده ام
من را به جا نیاوری اکنون بدون شک
از غصۀ فراق تو از پا فتاده ام
ای سر بلند، زینت دوش رسول عشق
اینك تو زیر خاكی و من ایستاده ام
افتاده ام به یاد تن پاره پاره ات
حالا که سر به روی مزارت نهاده ام
با این قد خمیده، برادر هنوز هم
من دختر رشیدۀ این خانواده ام
شاعر : محسن مهدوی
من جابر پیر توأم، ای دوست نگاهی
جز تربت پاک تو، مرا نیست پناهی
آرند همه بر شهدا، لاله و من هم
باشد، گلم از سوز جگر، شعله ی آهی
گوش که شنیده است، که با نیزه و خنجر
بر یک تن مجروح کند، حمله سپاهی
لب تشنه، سر از پیکر پاک تو، بریدند
آخر به چه جرمی چه خطایی چه گناهی؟
دریا به لبت سوخت و این قوم ستمکار
بر حنجر خشک تو نکردند نگاهی
با داغ تو، لبخند، حرام است به شیعه
بی گریه به پایان نرسد، سالی و ماهی
آن کس که زد آتش به حریم تو بسوزد
در آتش دوزخ، ابد الدهر، الهی
خون ریخته از گوش زنی بر روی شانه
جان داده ز کف، دخترکی بر سر راهی
و الله نسوزند خلایق به جهنم
سوزند اگر در غم تو گاه به گاهی
یک اربعین، به نیــزه ســر یـار دیده ام
یک اربعین، چو شمع به پایش چکیده ام
یک اربعین، به ضربه ی شلّاق ساربان
بر روی خــارهای مغــیلان دویده ام
یک اربعین، تمام تنم درد می کند
با ضـرب تـازیانه ز جـایم پریده ام
یک اربعین، رقیّه ی تو مُرد از غمت
اکنون بدون او به کنارت رسیـده ام
یک اربعین، به شام و به کوفه حماسه ها
با خطــبه های حیــدری ام آفـریده ام
یک اربعین، ز چوبه ی محمل سرم شکست
همچـون پـدر ببیـن تـو جبین دریــده ام
یک اربعین، کنار عدو، وای! وای! وای!
بس جورِ طعنه های فراوان کشیده ام
یک اربعین، به ضربه سیلی ببین حسین
رویم کبود گشته و قامــت خمیــده ام
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درسْ بهر مسلمین است
دلا کوی حسین عرش زمین است
مطاف و کعبه دلها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی، آن را نگین است
دل ما در پی آن کاروان است
که از کرب و بلا، با غم روان است
چه زنجیری به دست و بازوان است
که گریان دیده روح الامین است
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
شاعر : جواد محدثی
در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن
با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن
این آروزی سرخ گذرنامه ی من است
در زیر پای مُهر سفارت لگد شدن
راه ورود را مگر آموختن از عشق
راه خروج را ز کبوتر بلد شدن
پیمودن مسیر به فریاد یا علی
یعنی که با حسین، علی را مدد شدن
موکب شدن،مسیر شدن،مبتلا شدن
زائر شدن،گزارش یک مستند شدن
تیر هزار و چارصد و شصت و عشق را
بعد سه روز دیدن و از بیست صد شدن
بد چونکه بخش دوم “گنبد” شده نگو
مارا تمایلی ست جدیدا به بد شدن
تغییر می دهی همه را بعد کربلا
یعنی حسین با تو فقط میشود “شدن”
شاعر : مهدی رحیمی
درگیـرم این ایـام با سودای رفتن
شوق دویـدن ها و امّـاهای رفتن
از صبح تا شب در خیالات رسیدن
شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن
"ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور
ماندن چرا؟، وقتی پرم از پای رفتن
تنها دلیل "بودن" یک رود این است :
فانی شدن در موج ، در دریای رفتن
دل دل نباید کرد ، باید زد به جاده
همراه باید گشت با غوغای رفتن
آغوش گرمش کار خود را کرد آخر...
آتش گرفته جانم از گرمای رفتن
شاعر : مصطفی هاشمی نسب