اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 محمد جواد پرچمی

اشعار اربعین-کربلا نرفته ها... -( گر چه لب تشنه یک پیاله شیم ) * محمد جواد پرچمی

3261
4

اشعار اربعین-کربلا نرفته ها... -( گر چه لب تشنه یک پیاله شیم ) گر چه لب تشنه یک پیاله شیم

همه حسرت به دل حواله شیم

کربلا نرفته های اربعین

تازه مثل دختر سه ساله شیم

در این خونه همیشه نوکره

بره کربلا یا کربلا نره

اربعین هر کی میره زینبیه

هر کی جامونده رقیه ای تره

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اربعین حسینی -( حال و هوای گریه دارم ای حسین جان ) * یاسر مسافر

2662
4

اربعین حسینی -( حال و هوای گریه دارم ای حسین جان ) حال و هوای گریه دارم ای حسین جان

در روضه هایت بی قرارم ای حسین جان

همراه اهل کاروان زینب تو

این روز و شب ها داغدارم ای حسین

من با که گویم درد و دل های دلم را

جامانده ام که غمگسارم ای حسین جان

در قاب چشمانم ز داغ دوری تو

عکس حرم را می گذارم ای حسین جان

وقتی که زائر نیستم در اربعینت

باید که حالا خون ببارم ای حسین جان

یک اربعین همراه اشک و آه هستم

یک اربعین همواره بین راه هستم

تا همره زینب بیایم محضر تو

بنشینم و گریه کنم بالا سر تو

بگذار دیگر حرف زینب را بگویم

حال و هوای گریه دارد خواهر تو

از ره رسیده خواهر غمدیده ی تو

حالا نشسته روضه خواند در بر تو

واویلتا هذا حسینٌ .... یا محم

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار اربعین -( نازنین یار! مرا باز ندیدی! باشد! ) * حسن سرمست

5324
6

اشعار اربعین -( نازنین یار! مرا باز ندیدی! باشد! ) نازنین یار! مرا باز ندیدی! باشد!
به گمانم که دل از من تو بریدی! باشد!

بود همواره امیدم که مرا میخواهی
من همانم که نشستم به امیدی، باشد!

بین بازار غلامان نظر انداخته ای
جنس مرغوب نبودم نخریدی؟ باشد!

دست عشاق گرفتی و حرم بردی... آه
طبق معمول ز من دست کشیدی، باشد!

مهربانی تو مال دگران است چرا
باز ای یار به دادم نرسیدی، باشد!

این همه زار زدم، داد زدم کرببلا
این حرم گفتن من را نشنیدی، باشد!

چه کنم تلخی تو باز حلاوت دارد!
دل تنگم بخدا میل زیارت دارد!

شاعر : حسن سرمست

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار اربعین -( یک اربعین بلا به خدا مانده بر دلم ) * حمید کریمی

2141
1

اشعار اربعین -( یک اربعین بلا به خدا مانده بر دلم ) یک اربعین بلا به خدا مانده بر دلم
داغ تمام خاطره ها مانده بر دلم
بودم جدا ز جسم شریفت ولی بدان
یادت همیشه و همه جا مانده بر دلم
ما دسته ی عزای تو بودیم تا به شام
ان سوز نوحه های عزا مانده بر دلم
با لا نشین قافله ی ما سر تو بود
یاد جبین و سنگ جفا مانده بردلم
از ان همه بلا و مصیبت برادرم
یاد سه ساله ات به خدا مانده بر دلم

شاعر : حمید کریمی

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

اشعار اربعین -( دارد نسیم می وزد این بوی کربلاست ) * محمد حسن بیات لو

2660
3

اشعار اربعین -( دارد نسیم می وزد این بوی کربلاست ) دارد نسیم می وزد این بوی کربلاست

چشم و دلم درآرزوی روی کربلاست

برگشتم از سفر؛ سفر رنج و داغ ودرد

پر شد تمام سینه ام از ناله های سرد

برگشته ام که گریه و زاری کنم حسین

اشکی به روی قبر توجاری کتم حسین

شکرخدا که زنده رسیدم ازاین سفر

با این که خیرندیدم از این سفر

جای هزار ضربه شلاق را ببین

برچهره ام نشانی صد داغ را ببین

هرچند سر شکسته ولی سر شکسته نه

هرچند دل شکسته ولی پر شکسته نه

سوغاتم از سفر شده پیراهنت حسین

این یادگار مانده برای منت حسین

برگشته ام ولی نه من آن خواهر توام

آئینه ای از تمام قد مادر توام

هر چند برده اند مرا مجلس حرام

تا با خیال خویش بگیرند انتقام

هرجاکه شد برای غم

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

اشعار اربعین -( از آتش نبودن تو شعله ور شدم ) * محمد حسن بیات لو

2204
4

اشعار اربعین -( از آتش نبودن تو شعله ور شدم ) از آتش نبودن تو شعله ور شدم

دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم

یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند

با خنده های قاتل تو همسفر شدم

باور نکردنیست که من زنده ام هنوز

با اینکه بعد کشتن تو محتضر شدم

در این سفر حقیر شدم نیمه جان شدم

خسته شدم شکسته شدم مختصر شدم

در علقمه اگر که شکسته کمر شدی

در کوچه های شام خمیده کمر شدم

وقتی که تازیانه به طفل تو می زدند

با جان و دل برای تن او سپر شدم

بالا سر مزار اباالفضل می روم

خیلی پس از شهادت او خون جگر شدم

یک حرف می زنم فقط از طول این مسیر

من مورد اهانت هر رهگذر شدم

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اشعار امام زمان(عج)-مناجات اربعین -( اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها ) * قاسم نعمتی

2942
5

اشعار امام زمان(عج)-مناجات اربعین -( اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها ) اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها

آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها

روزی اشک ما همه در چشم های توست

ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها

تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق

نازِ تو می کشند گریبان دریده ها

می گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت

مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ها

آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر

چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها

ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا

ما را دعا کنی وسط برگزیده ها

تا می شویم لحظه ای دلتنگ کربلا

دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها

ره وا کنید قافله سالار می رسد

زینب برای دیدن دلدار می رسد

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

اشعار حسین الشهید-اربعین-واحد ، زمزمه -( پاشو که خواهرت، برگشته از سفر ) * عبدالله باقری

1969
2

اشعار حسین الشهید-اربعین-واحد ، زمزمه  -( پاشو که خواهرت، برگشته از سفر ) پاشو که خواهرت، برگشته از سفر
پیروز و سربلند، امّا شکسته پر 2
حسین من
با دست بسته خواهرت گرفته انتقام
برگشته زینبت با لشکرش از فتح شام
ولی دلِ سپاهم و یه داغی سوزونده
یه سردار سه ساله تو خرابه جا مونده
رقیّه رو بردی، بیا منم ببر داداش 3

یه اربعین
علمداری کردم، با بازوی بستم
سختی دیدم امّا، خودم رو نشکستم 2
یه اربعین
ما هم قسم شدیم ظفرمندانه برگردیم
هر مجلس و بزمی که بود حُسینیه ش کردیم
ولی بزم یزید به ماها خیلی سخت گذشت
شراب میریخت کنار رأس تو میون طشت
رو خاک قبر تو، عمرم تموم میشد ای کاش

شاعر : عبدالله باقری

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-واحد -( یه اربعینه عزیزم از تو من دورم ) * ابوالفضل آلوئیان

1975

اشعار حسین الشهید-اربعین-واحد -( یه اربعینه عزیزم از تو من دورم ) یه اربعینه عزیزم از تو من دورم
یه اربعینه دلم گرفته مهجورم
پاشو برادر پناه قلب رنجورم
پناه زینب ای سایه سر رفتی نگفتی نداره پناهی خواهر 2
داداش حسین دلتنگتم کو راه چاره
آروم جونم، زینبت آروم نداره/ دل بی قراره
داداش حسین 3

پاشو برادر که زینبت پریشونه
از دوری تو برادر دل پُرِ خونه
چهل روزه که نگاهش غرق بارونه
تموم دنیا برام سرابه سه ساله جامونده داداش کنج خرابه 2
سپر شدم نبینه رنگ تازیونه
هر وقتی که برای تو گرفت بهونه/ خدا میدونه
داداش حسین 4

چهل روزه غصه داره خواهرت زینب
چهل روزه ناله داره مادرت بر لب
یادم نمیره تن تو بود زیر مرکب
یادم نرفته با لب تشنه افتادی زیر دست و پا و تیغ و دشنه 2
دیدم

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد ، زمینه -( پای پیاده اومدم پیشت ) * بهمن عظیمی

2603
4

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد ، زمینه -( پای پیاده اومدم پیشت ) پای پیاده اومدم پیشت نگاهی کن به نوکرت آقا
نذار بمونم لحظه ی برگشت تو حسرت یک نظرت آقا
حد و حسابی نداره عشقت تو دل هر کسی تو جا داری
کور بشه چشم دشمنت آقا اینهمه زائر و گدا داری
فدای زائرات آقا
بمیرم کاش توی کربلات آقا
آقام آقام 4

خودت می دونی آقا خیلی ها تو حسرت کرببلا موندن
ما نائب الزیارشون هستیم خیلی ها از قافله جا موندن
الهی که تا نفس آخر نوکر همنشین تو باشیم
زنده بمونیم و یه سال دیگه زائر اربعین تو باشیم
کنار تو نداریم غم
گِرِه خورده قلب ما با این پرچم
آقام آقام 4

به هر دلی آتیش این عشقه به هر لبی ذکر حسین جانه
تجمع زوار تو آقا شبیه یک سیل خروشانه
تا وقتی که اینجا بمونم چشم از گنبد تو

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( ای پاره پاره پیکر ای بی سر ) * بهمن عظیمی

2477
3

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( ای پاره پاره پیکر ای بی سر ) ای پاره پاره پیکر ای بی سر
پاشو که پیشت اومده خواهر
یه دنیا درد و غصه و ماتم برات سوغات آوردم
پاشو داداش برات بگم چه خون دلهایی که خوردم
فقط به عشق تو بوده اگر هنوز جون نسپردم
حسین من3 سالار زینب

یک اربعین دوری به سر اومد
پاشو که خواهر از سفر اومد
چه خواهری پاشو ببین دیگه ازم چیزی نمونده
دوریت زد آتیش به دلم غم تو قلبم و سوزونده
خسته‌ام از بس قاتلت منو به هر طرف کشونده
حسین من3 سالار زینب

بدجوری قلب منو سوزوندی
وقتی شنیدم بی کفن موندی
برات بمیرم آخرش بهت ندادن جرعه ای آب
برات بمیرم که سه روز مونده تنت به زیر آفتاب
کسی نمونده واسه من خودت پاشو خواهرو دریاب
حسین من3 سالار زینب

همینجا بود لب ت

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( لایق نبودم زائرت باشم ) * بهمن عظیمی

5062
7

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( لایق نبودم زائرت باشم ) لایق نبودم زائرت باشم
یک (این) اربعین مجاورت باشم
باشه آقا، قسمت اینه بازم بمونم توی حسرت
باشه آقا، قسمت اینه که همچنان نیام زیارت
همینکه حسرت می خورم روی سرم گذاشتی منت
ارباب حسین 4 جان

همه رفیقام اومدن اما
قابل ندونستی منو آقا
خودم می دونم که بدم خودم می دونم رو سیاهم
آبرومو برده دیگه سنگینی بار گناهم
بدِ منو به روم نیار مستحق یه نیم نگاهم
ارباب حسین 4 جان

چون نداره درد دلم درمون
می سوزم و می سازم آقا جون
حق داری رام ندی حسین محضر شاه، جای گدا نیست!
کرببلا برا خوباس جای من بی سر و پا نیست
انگار که تو طالع من زیارت کرببلا نیست
ارباب حسین 4 جان

شاعر : بهمن عظیمی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور -( صفا داره، سینه زدن شبای جمعه کربلا ) * ابوالفضل آلوئیان

6465
12

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور -( صفا داره، سینه زدن شبای جمعه کربلا ) صفا داره، سینه زدن شبای جمعه کربلا
حالی داره، روضه خونی و گریه تو پایین پا
خدا رو شکر، عنایتی شد به دل حسینی ها 2
بارمو بستم/ دارم میام کربلات ارباب
لحظه شمارم/ بیام تو صحن و سرات ارباب
باز مادر تو/ بزرگی کرده منو دیده
رویای من بود/ بشم جز زائرات ارباب 2
در پی می نابِ اباعبدالله دلا شده بی تابِ اباعبدالله 2
داریم میاییم پابوست اباعبدالله 2

قدم قدم، با یه علم میام به سمت کربلا
شوق حرم، موج میزنه میون قلبم ای آقا
دعا دارم، برا دل تمومی جامونده ها 2
پای پیاده/ میام تا کربُبلات ارباب
موکِب به موکِب/ سیراب میشن زائرات ارباب
اما بمیرم/ برای خشکیِ لب تو
هنوز ز گودال/ میرسه به گوش صدات ارباب
در پی می

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

اشعار حسین الشهید-شهادت-شور -( هیئتیا همه میدن، جونشونو برا حسین ) * مظاهر کثیری نژاد

6668
16

اشعار حسین الشهید-شهادت-شور -( هیئتیا همه میدن، جونشونو برا حسین ) هیئتیا همه میدن، جونشونو برا حسین
ای که فدای مادرت، تموم مادرا حسین
آخرش عاشقت شدم، اول ماجرا حسین
کاش که بیفته این شبا، گذرت این ورا حسین
بی تو که باشم، دل میگیره غم، دلهره ی محشر دارم
من چه جوری از، نوکری تو، آخه آقا دست بردارم
سر فدای تو، حیفه که فقط، نذرت همین یک سر دارم
ذبیح العطشان حسین 4

شبای اشک و روضه و، نطق منابر حسین
این شبا سینه می زنیم، فقط به خاطر حسین
نوکر اگه نیاد حرم، بگو کجا بره حسین
برابر هزار حجه، اجر مسافر حسین
شوق حرمت، توی سرمه، چون یه دل راغب دارم
من هنوزم از، شیش گوشه ی تو، خاطره ی جالب دارم
زیر سایه تم، دنیا بدونه، که منم یه صاحب دارم
ذبیح العطشان حسین 4

داره می گرد

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-نوحه -( رسیدم از سفر شکسته بال من ) * حسین خدایار تهرانی

2557
4

اشعار حسین الشهید-اربعین-نوحه -( رسیدم از سفر شکسته بال من ) رسیدم از سفر شکسته بال من نظر کن بر من و نپرس احوال من
بخوان قرآن ز رگهای بریده
علمدار غمت آمد خمیده 2
حسین سالار زینب ۳

همه گلهای تو به رنگ ارغوان ز بس که کعب نی زده بر ما سنان
نهان کردم ز تو جای کبودی
امان از کینه ی قوم یهودی 2
حسین سالار زینب ۳

میان ازدحام نگاه دخترت به روی نیزه بود سر آب آورت
عمو جان وای از آن بازار شامی
بگو که ما کجا بزم حرامی 2
حسین سالار زینب ۳

شاعر : حسین خدایار تهرانی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد -( بازم، تو رویای شبم خواب حرم دیدم ) *

4674
6

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد -( بازم، تو رویای شبم خواب حرم دیدم ) بازم، تو رویای شبم خواب حرم دیدم
دیدم، سلامی به تو با چشم ترم میدم
بازم، به سر سربند لبیک یاحسین بستم
دیدم، بازم پای پیاده زائرت هستم
دوباره زائری با چشم گریونم میون موکبای عشق سردرگم
صدای آشنا آید به گوش دل حَلَبیکُم لِزُوّارِ حَلَبیکُم
بده قولی، بگو باشه قرار اربعینمون سر جاشه
این دل تنگم، عقده ها داره گمونم باز میل کربلا داره 2

قلبم، یه عمریه توی کربلا جا مونده
مونده، دوباره حسرتش رو قلب وامونده
آقا، بگو که اربعین براتو می میرم
گیرم، اگه جا بمونم همینجا می میرم
میون راه با پای پیاده باز رسد از ما سلام از تو علیکم
صدای آشنا آید به گوش دل حَلَبیکُم لِزُوّارِ حَلَبیکُم
این دل تنگم، عقده ها دا

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین -( اربعین آمد ومن آمده ام کرببلا ) * اسماعیل تقوایی

1583

اربعین -( اربعین آمد ومن آمده ام کرببلا ) اربعین آمد ومن آمده ام کرببلا
به مشامم برسد بوی حسینم اینجا
سر او همره من آمده در طول سفر
مدفن پیکر او بوده در این خاک بلا
اربعین آمده و بعدچهل روزی سخت
آمدم تا که کنم مجلس سوگی بر پا
آمدم در دلم را به برادر گویم
گویمش بوده یه یادم همه آن عهد ووفا
ای برادر بنگر زینب تو آمده است
تر بتت بر دل غمدیده ی او هست شفا
آمدم تا که بگویم به تو بر من چه گذشت
آمدم شرح دهم قصه چل روز جفا
بعد تو جان برادر حرمت غارت شد
بر من وجمله زنان ظلم بسی، گشت روا
ای حسین بعد تو ما را به اسیری بردند
وای از کوفه واز ولوله ی شام بلا
یاد داری که سرت کوفه بیامد به برم
بود در تشت طلایی نگران خیره به ما
سخت بگذشت به ماشام، عجب

  • دوشنبه
  • 24
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

وعده ی مستی -( در تمنای رخش باده خوران باید رفت ) *

16660
10

وعده ی مستی -( در تمنای رخش باده خوران باید رفت ) در تمنای رخش باده خوران باید رفت
با دل خون و ضمیری نگران باید رفت

جمع خوبان زمان جای گنهکاران نیست
همچو حر مضطرب و توبه کنان باید رفت

گر ز روی کرمش گوشه ی چشمی بکند
زیر شمشیر غمش با دل و جان باید رفت

صحبت از داغ جوان است و غریبی پدر
در پی خواهر او مویه کنان باید رفت

زرهی نیست که بر قامت قاسم بکند
درغم تازه جوان جامه دران باید رفت

سینه ی ساقی او تنگ شده ای مردم
تا وصال حرمش سینه زنان باید رفت

دست های قلمش حسرت ارباب شده
کمرش تا شده پس ضجه زنان باید رفت

بدنش زیر سم اسب شده زیر و زبر
مجلس روضه ی او لطمه زنان باید رفت

اربعین وعده ی مستی همه عالم شد
بهر تسکین دل مادرمان باید رفت

  • جمعه
  • 26
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعرترکی ماه محرم وصفرواربعین -( یاحسین ایله ازون جمع احبایه نظر ) * مرحوم حسین منزوی

15

شعرترکی ماه محرم وصفرواربعین -( یاحسین ایله ازون جمع احبایه نظر ) یاحسین ایله ازون جمع احبایه نظر
کربلاشوقینه عاشیق لریون قلبی اسر
گچدی گونلرهله یوخدوربیزه بیرتازه خبر
بیزی عباسه سفارش ایله دعوت ایلسون
اوگوزل قبریوی الله بیزه قسمت ایلسون

محرمدی قیام آیی قان آیی جهادآیی قان آیی قرآن آیی
آزادلیقااینسانلیقاشرفه آیلارایچره آی تانینیب قان آیی

شاعر : مرحوم حسین منزوی

  • جمعه
  • 9
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

برای جا مانده های اربعین -( عهد كردم در عزایت مبتلا باشم، نشد ) *

2074
0

برای جا مانده های اربعین -( عهد كردم در عزایت مبتلا باشم، نشد ) عهد كردم در عزایت مبتلا باشم، نشد

اربعین، پای برهنه، كربلا باشم، نشد

محرم اسرار گشتم، مجرم عشقت شدم

عهد كردم خاك پای اولیا باشم، نشد

خواستم چون قطره ای در بحر بی پایان عشق

غرق در آب فرات نینوا باشم، نشد

اربعین زخم دل زینب مرا آزار داد

خواستم بر زخم قلب او دوا باشم نشد

من شنیدم شمر دون بر سینه ی آقا نشست

كاش میشد جای شاه سرجدا باشم، نشد

سید مصطفی طباطبایی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات-بعد از اربعین -( سیاهیه غمت از این دل سیاه نرفت ) * رضا قربانی

1370
1

مناجات-بعد از اربعین -(  سیاهیه غمت از این دل سیاه نرفت ) سیاهیه غمت از این دل سیاه نرفت

بخاطر غم تو از گلویم آه نرفت

به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند

سر کسی به روی دار بی گناه نرفت

میان راه وصالش رود به بیراهه

هر آنکه در دل شب زیر نور ماه نرفت

خودت دو قطره ز چشمان من بکش بیرون

که سطل گریه ی چشمم درون چاه نرفت

به زائران شما غبطه میخورد فردا

به سمت کرب و بلا هرکسی که راه نرفت

پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم

در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت

فقیر آمدم و پادشاه برگشتم

کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت

دروغ روضه بخوانید... مادرش غش کرد

به روی پیکر عریان او سپاه نرفت

به فاطمه برسانید که خیالش جمع

خدانکرده سنان در دهان شاه نرفت

عزیز کرده اش از آب علق

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

هوای عشق عجیب است و دردسر دارد -( خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد ) * نعیمه امامی

1256
1

هوای عشق عجیب است و دردسر دارد -( خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد ) یا صاحب الزمان عج

خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد

هوای رفتن از این کوچه و گذر دارد

غریب ترین زائر پیاده ی عشق

به شوق کرب و بلا نیت سفر دارد

ز ناله های پر از درد حضرت یوسف (عج)

ستون مسجد حنانه هم خبر دارد

عمودها همه در سجده اند و بی تابش

که بوسه بر قدمش حالتی دگر دارد

به یاد دخترکی گوشه ی خرابه ی شام

که از تمام پدر یک بریده سر دارد

طلایه دار غم حضرت اباالفضل (ع) است

ز روضه های عمو، داغ بر جگر دارد

چقدر صبر بر این ظلمت و جهالت و کفر...!

در انتظار فرج قلب پر شرر دارد

اگر چه با خبر است از سیاهی اعمال

به حال و روز دل شیعیان نظر دارد

خدا کند که بگویند آخرین سفریست

عزیز فاطمه چشمان م

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت ) * علیرضا شریف

1377
1

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت ) یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت
بااشک وآه ومویهءشب تا سحر چه سخت
یک اربعین چکید به دامان حسرتم
از دید اشک همره خونِ جگر چه سخت

یک اربعین فراق و دلِ دخترش شده
در خاطرات بی کسی اش، دربه درچه سخت
یک اربعین عمامهٔ خونین ،گرفته ام
با روسریِ سوخته ازدر، به بر چه سخت

یک شمع هم نسوخت سر قبرمخفی اش
خورشید میگریست در آن دور و بر چه سخت
سی سال در سکوت فقط ریخت در خودش
ُبُغضی که میکشید به جانش، شرر چه سخت

از استخوان در گلو و خار بین چشم
قدری به چاه گفت و به چندین نفر چه سخت
از راز چشم کاسهٔ خونش، امیر شهر
حتی نخواست نسیم شود باخبر چه سخت
صد کوه غم به سینه،تلمبار دارم و
ریزم ز کوفه خاک یتیمی به سر چه سخت

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( گریه کن تو را به قیامت حساب نیست ) * کرامت نعمت زاده

4424
1

اربعین حسینی (ع) -( گریه کن تو را به قیامت حساب نیست ) گریه کن تو را به قیامت حساب نیست
آنجا که هست نام تو حرف از عذاب نیست
شرط و شروط در کرم تو ندیده اند
در بخشش کریم، حساب و کتاب نیست
اى راه اتصال خلایق به آسمان
اصلا دعاى بى تو مرا مستجاب نیست
جنت براى اوست، برادر خطا مکن
کارش کرامت است به فکر ثواب نیست
یک روضه با کنایه نوشتم براى تو
جعده به هیچوجه شبیه رباب نیست

شاعر : کرامت نعمت زاده

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( تا انتهای مرز جاده گریه کردم ) * علی کاوند

1229
2

اربعین حسینی (ع) -( تا انتهای مرز جاده گریه کردم ) تا انتهای مرز جاده گریه کردم
این جاده را پای پیاده گریه کردم
کل مسیر از اشک هایم مست می شد
انگار چندین جرعه باده گریه کردم

پای برهنه راه می رفتند و من هم
این صحنه ها را فوق‌العاده گریه کردم
بوی غذای گرم باعث شد که هر روز
موکب به موکب بی اراده گریه کردم
مردی صدا میکرد “اُشرُب مای زائر”
آنقدر با این حرف ساده گریه کردم
روی قلم دوش عمو ها دختری بود
پشت سر این خانواده گریه کردم
روز چهلم روبروی گنبد شاه
جای رقیه ایستاده گریه کردم
بالای سر بر شاه بی سر روضه خواندم
پایین پا بر شاهزاده گریه کردم

شاعر : علی کاوند

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ایمان دهقانیا

اربعین حسینی (ع) -( من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم ) * ایمان دهقانیا

1392

اربعین حسینی (ع) -( من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم ) من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم
جانم بدهکار و نگاهت را طلبکارم
دنبال یک نیمه نگاهم،میفروشی؟؟
هرچند باشد قیمتش،نقداً خریدارم
برعکسِ هر دلداده ای که میشناسی
ازصبح تاشب خواب و شب تاصبح بیدارم
من دردمندم...درد دارم...درد دوری
گفتم که دور از کربلا هرروز بیمارم
جاماندن از هم هیئتیها حق من نیست
با هم برایت نوکری کردیم، اِی یارم
هرسال من را اربعین جا میگذارند
هرسال تا به سال بعدش اشک میبارم
دلخور مشو ازاین به بعد گرکه شنیدی
«آقا به جان مادرت» را روی لب دارم
خسته شدم از این سؤال و از جوابش
امسال عازم میشوی؟...نه...من گرفتارم

شاعر : ایمان دهقانیا

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

اربعین حسینی (ع) -( پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس ) * محسن عرب خالقی

1420
2

اربعین حسینی (ع) -( پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس ) پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس
رسیده‌ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس
اگرچه خم شدم اما کشید شانه‌ی من
به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس

نفس‌بریده بریدم امان دشمن را
به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس

به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه‌شان
چشیده‌ام غم غربت چشیدنی که مپرس

غروب بود و رمیدند بچه‌آهوها
ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس

مپرس از چه نماز نشسته می‌خوانم
شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس

نه اینکه دیده فقط دید، آن‌چه کس نشنید
شنیدم آن‌چه نباید، شنیدنی که مپرس

شاعر : محسن عرب خالقی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین حسینی (ع) -( تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین ) * سید پوریا هاشمی

1920
2

اربعین حسینی (ع) -( تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین ) تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین
خدا سپرده همه چیز را بدستانش
سر قنوت بگو باخدا حسین حسین
بگو ب حرمت نام حسین یا عباس
بگو به حرمت عباس یا حسین حسین
اگر نبود که دنیای ما جهنم بود
رفیق بی کلک هرگدا حسین حسین
تمام لذت گهواره تا شب قبرم
چه ابتدا و چه در انتها حسین حسین
صدای من که بگیرد فدای نام شما
همیشه میزنم آقا صدا حسین حسین
به طوس رفتم.و ناله زدم غریب غریب
ندا رسید ز سوی رضا حسین حسین
خودت بگو چه کند خواهر تو بعد از تو
تنت به خاک و سرت نیزه ها حسین حسین

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب ) *

1381
2

اربعین حسینی (ع) -( برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب ) برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب
بی تو دگر فتاده ام از پا اخاالغریب
قدّم زغصه های تو شد تا اخاالغریب
بعد از تو نیست خیر به دنیا اخاالغریب

یک اربعین پس از تو بلا دیده خواهرت
ای مه جبین پس از تو بلا دیده خواهرت

آورده ام کنار مزارت سر تو را
از ساربان گرفته ام انگشتر تو را
دق داده اند بی صفتان مادر تو را
از بس زدند در همه جا خواهر تورا

یکدم نظر نما که تن من شده کبود
رفتم به شام و دربر من محرمی نبود

از دوریت حسین گریبان دریده ام
رفتی و بعد تو چه بلایی کشیده ام
من ناسزا زدشمن زهرا شنیده ام
مبغض تر از یهود به حیدر ندیده ام

از آتش یهود به سر ها نشانه است
بر گونه هایمان اثر تازیانه است

آنشب که آم

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین حسینی (ع) -( سرخاک تو بی خبر آمدم. ) * سید پوریا هاشمی

1578
1

اربعین حسینی (ع) -( سرخاک تو بی خبر آمدم. ) سرخاک تو بی خبر آمدم.
عزادارمو خون جگر آمدم
درست است بی بال و پرآمدم
به شوق تو اما به سر آمدم
سرآمد غم هجر ،دوری بس است
صبوری صبوری صبوری بس است
رسیدم که با یار صحبت کنم
شه بی سرم را زیارت کنم
نگاهم کنی و نگاهت کنم
اگر اذن دادی شکایت کنم
به نیزار قلبم جزآتش نبود
سفر رفتی ای دوست، رسمش نبود
تو رفتی و دنیا به من بد گذشت
وهرلحظه هرجا به من بدگذشت
در این روز و شبها به من بدگذشت
خلاصه که آقا به من بد گذشت
نگو گریه کافیست، صبرت کجاست؟
عزیز دلم سنگ قبرت کجاست؟
چهل روز یاد تنت سوختم
به یاد زمین خوردنت سوختم
ز داغ به نی رفتنت سوختم
و با کهنه پیراهنت سوختم
همینکه دلم سمت گودال رفت
دوباره زغم زینب از حال

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد