اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 مهدی رحیمی زمستان

اربعین -( دلم بخاطر زوّار ساده راه افتاد ) * مهدی رحیمی زمستان

1046

اربعین -( دلم بخاطر زوّار ساده راه افتاد ) دلم بخاطر زوّار ساده راه افتاد
برای اینکه شود استفاده راه افتاد

رسید با گذر دیگری به مرز خودش
اجازه داده اجازه نداده راه افتاد

پدر بزرگ و تمامی بچه ها یعنی
«حبیب» با همه ی خانواده راه افتاد

شکست حضرت جبریل بالهایش را
سپس شبیه من و تو پیاده راه افتاد

نه اینکه پای پیاده به سمت تو زائر
برای بردن زوّار٬ جاده راه افتاد

همینکه جاده به پا خاست٬ در یسار و یمین
نشسته باد و درخت ایستاده راه افتاد

برای خاطر آهن ربای شش گوشه
بُراده آب شد و بی اراده راه افتاد

شکست شیشه ی مِی در نجف به دست علی
که سمت کرب و بلا رود باده راه افتاد

شاعر : مهدی رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمد مهدی عبدالهی

اربعين -( عاشق اگر به شوق تو پرواز مى كند ) * محمد مهدی عبدالهی

1233
0

اربعين -( عاشق اگر به شوق تو پرواز مى كند ) عاشق اگر به شوق تو پرواز مى كند
احساس خويش را به تو ابراز مى كند

مُهرِ "زيارت" است كليدى كه عاقبت
درهاى بسته را به دلم باز مى كند

يك "اربعين" گذشت ولى بى قرارتر
اين دل، سفر به نام تو آغاز مى كند

با ياد تو كه،همسفر جاده مى شوم
"لبيك يا حسين"، چه اعجاز مى كند؟!

وقتى كه اشك، همقدم ناله مى چكد
بُعد مسير را به تو ايجاز مى كند

جاى "مدافعان حرم" ،سينه مى زنم
هر "موكبى" كه بغض مرا ،ساز مى كند

"پاى پياده" آمدنم ،"مشقِ نوكريست"
تا اين غزل به سوى تو پرواز مى كند

هر زائرى به "كرب و بلا"، پا گذاشته ست
گويي كنار "عرش خدا" ناز مى كند

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اربعین -( دلخونم از این فاصله، خواهم آمد ) * یوسف رحیمی

1201
-1

اربعین -( دلخونم از این فاصله، خواهم آمد ) دلخونم از این فاصله، خواهم آمد
من هم‌قدم قافله خواهم آمد

با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه
با پای پر از آبله خواهم آمد

شاعر : یوسف رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( دههٔ دوم صفر آمد ) * فاطمه نانی زاد

1621

اربعین -( دههٔ دوم صفر آمد ) دههٔ دوم صفر آمد
روی پرچم سیاه چین افتاد
قافله پشت قافله راهی
در دلم شور اربعین افتاد

مرزها بی قرار و حیرانند
سینه چاکان کاروان شده اند
در زمین راه بسته هم باشد
پر و بالی به آسمان شده اند

عاشقم! شور دیگری دارم
می روم پا به پای دلداران
کاش مقصد که می رسم باشم
یکی از لشگر سبکباران

می روم موکب هوای حرم
نوحه می خوانم و پریشانم
روضه ها می کُشد مرا اینجا
کربلایی شدم!؟! نمی دانم!؟! .

بی قرارم که چله بنشینم
بارش بی امان باران را
طی کنم با جنون لیلایی
وسعت جذبهٔ بیابان را

شاعر : فاطمه نانی زاد

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( آه از این روزگار پر حسرت ) * علی ذوالقدر

1791
-1

اربعین  -( آه از این روزگار پر حسرت ) آه از این روزگار پر حسرت
آه از این سرنوشت، آه از غم
باز دوری دوباره دلتنگی
بازهم بغض و گریه ی نم نم

روز وصل نگار نزدیک و
همه یاران به راه افتادند
منِ جامانده سخت غمگین و
همه ی زائران او شادند

او خودش شاهد است تا امروز
چقدر التماس کردم من
باورم نیست اربعین برسد
دور شش گوشه اش نگردم من

بحثِ خوب و بد است یا همت
مانده ام! علت نرفتن چیست؟
هرچه باشد تحملش سخت است
دوری از کربلا که آسان نیست

زائران حرم خداحافظ!
پسر فاطمه مرا نخرید
چشم من نیست لایق دیدار
دل من را به کربلا ببرید...

شاعر : علی ذوالقدر

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( در عزای اشرف اولاد آدم زار می‌گریم ) *

1118

اربعین -( در عزای اشرف اولاد آدم زار می‌گریم ) در عزای اشرف اولاد آدم زار می‌گریم
بر شهید کربلا می‌گریم و بسیار می‌گریم

از لب عطشان گل‌های پریشان یاد می‌آرم
همچو ابر نوبهاری بر گل و گلزار می‌گریم

اشک می‌بارم به یاد قامت مردی که می‌افتد
جویباری بی قرارم پای سروی زار می‌گریم

در غم آن چشم خون افشان و آن دست جدا از تن
دست بر سر می‌زنم، با دیده خونبار می‌گریم

قصه‌ی شام غریبان را چو شب‌ها یاد می‌آرم
همچو شمعی در دل شب با تن تبدار می‌گریم

در وداع تلخ و دردآلود زینب با حسین خود
با دل خونین چو یاری در وداع یار می‌گریم

گر ببینم نیش خاری سرخ رنگ از خون به صحرایی
با خیال پای طفلی مانده از رفتار می‌گریم

کاروانی با اسارت می‌رود با کوله بار غم
من

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( براى عرض ارادت به يار راه افتاد ) * علی زمانیان

1335

اربعین -( براى عرض ارادت به يار راه افتاد ) براى عرض ارادت به يار راه افتاد
درست چنددقيقه به چار راه افتاد

در ازدحام خيابان به راهبندان خورد
وَ قبل از اينكه بيايد،قطار راه افتاد

دويد خيس عرق سمت پنجره فولاد
رسيد،گريه بى اختيار راه افتاد

همين كه گفت به پهلوى مادرت حس كرد
كنار پنجره فولاد كار راه افتاد

تمام راه دو چشمم دو ابر باران بود
خلاصه چشم كه وا كرد مرز مهران بود

شاعر : علی زمانیان

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( چتر را می بندم و روی زمین می ایستم ) * محسن رضوانی

1759
1

اربعین -( چتر را می بندم و روی زمین می ایستم ) چتر را می بندم و روی زمین می ایستم
زیر باران امام اولین می ایستم

اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن
بین صف پشت سر روح الامین می ایستم

تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی
کاهم و تا مرگ زیر ذره بین می ایستم

جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا
تا ابد پای امیرالمومنین می ایستم

سرزنش عزم مرا چندین برابر می کند
میخم و سرشار عزمی آهنین می ایستم

می روم پای پیاده از نجف تا کربلا
من برای مِی شدن تا اربعین می ایستم

هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید
مثل مین با مسلمین من پای دین می ایستم

إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین
تا قیامت با همین حبل المتین می ایستم

هرکجا نام حسین آید وسط خواهم گریست
هرک

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

اربعین -( ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا ! ) * رضا اسماعیلی

1200

اربعین -( ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا ! ) ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا !
از قیام تو می‌توان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا

از قیام تو می‌توان گفتن، نامکرر به هر زبان امروز
ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبی‌ها

می‌شود تا ابد روایت کرد، کـربلای رشید خونت را
ریشه در جاودانگی دارد، کهنه هرگز نمی‌شود مولا

مانده دریا قسـم به آیینه، در تمنای بـوسه بر لب‌هات
روح دریـا و رود ! پیش تو، تشنگی واژه‌ای است بی معنا

تشنۀ خواندن شما هستم، مُصحف نور توست در دستم
السـلام علیک یا باران، السـلام علیک یا دریا !

جمع مستان ز جان نمی ترسند ، از شب امتحان نمی ترسند
مشق خون می کنند و می رقصند ، زیر باران نیزه‌ها حتا

اربعین بلوغ خون توست ،

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اربعین -( اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را ) * حسن لطفی

1817
2

اربعین -( اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را ) اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را
دوباره لطفِ نگاهت گرفت دستم را

دلم گرفته برایت چرا نمی خیزی
رسیده ام به کنارت به پا نمی خیزی؟

کنارِ سنگِ مزارت غریب برگشتم
در آرزویِ همین بویِ سیب برگشتم

نفس بده که بگویم بر آتشِ جگرم
توان بده که بگویم چه آمده به سرم

جدا زِ مونس یار و شفیق آمده ام
برای بوسه به زخمی عمیق آمده ام

مَنیکه شامِ غمت را به اشک سر کردم
سوارِ ناقه یِ نامحرمان سفر کردم

به رویِ دست رسیدم که تار می بینم
هنوز دور و برم را غبار می بینم

هنوز در نظرم مانده شیبِ آن گودال
هنوز زخمِ تو را بی شُمار می بینم

در ازدحامِ حرامی و سنگ و سرنیزه
سری بُریده در آن گیر و دار می بینم

برای فاتحه خواندن

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا ) *

1246

اربعین -( سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا ) سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا
جامانده ام يك بار ديگر از سفر آقا

جا مانده ام اینبار هم از خیل زوارت
شاید ندارد آه من دیگر اثر آقا

هر شب به یاد کربلا می خوابم و در خواب...
چشمان اشک آلود دارم تا سحر آقا

گفتند راه کربلا خیلی خطر دارد
اما ندیدم از حریمت امن تر آقا

میخواستم مثل کبوترها رها باشم
در آستان تو بگیرم بال و پر آقا

هرچند راهي سخت دارد اربعين اما،
لطف تو كرده اين سفر را بي خطر آقا

بی شک هوای هر مسافر را خودت داری
از حال ما جاماندگان داری خبر آقا؟

می بینی ام وقتی برایت اشک میریزم
میخوانمت هربار با سوز جگر آقا

هر وقت كه حال و هواي چشم من ابريست،
داري هوايم را تو قدري بيشتر آقا...

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

اربعین -( گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند ) * میلاد حسنی

1148

اربعین -( گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند ) گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند
گاه باید روزها را دیده بر در سر کند

حالتِ از کربلا جا مانده گاه اینگونه است
کودکی که دور از دامان مادر سر کند

دسته ها رفتند و کوچیدند، قسمت را ببین
خیره بر عکس حرم باید کبوتر سر کند

فرصت شب‌های گرم عاشقی از دست رفت
با چنین داغی چگونه باید آخر سر کند

چاره‌ای کو عاشق از کاروان جا مانده را؟
جز همینکه خاک صحرا گیرد و بر سر کند

رنگی از معشوق خود نگرفته بگذارید پس
با همین ننگی که دارد بر تنش سر، سر کند

باز هم از قافله جا مانده گویا دختری
در خرابه باید اون اینبار دیگر سر کند

شاعر : میلاد حسنی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اربعین -( اولین مرحله این است فقط رو بزنی ) * مهدی رحیمی زمستان

1475

اربعین -( اولین مرحله این است فقط رو بزنی ) اولین مرحله این است فقط رو بزنی
پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی

دومین مرحله این است که خود را بِبَری
مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی

سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق
با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی

چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛
در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی

پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده
کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی

ششمین مرحله باید بروی قبل حسین
حرم حضرت عباس دو زانو بزنی

هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛
به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی

هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب
در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی

شاعر : مهدی رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اربعین -( از هر چه به غير تو رها، می‌آييم ) * یوسف رحیمی

1312
-1

اربعین -( از هر چه به غير تو رها، می‌آييم ) از هر چه به غير تو رها، می‌آييم
با عشق تو در شور و نوا می‌آييم

می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله
از صحن نجف به کربلا می‌آییم

شاعر : یوسف رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم ) * محمد جواد الهی پور

1459
3

اربعین -( هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم ) هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
می‌توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

قطره‌ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

حُرّم و دارم به سمت شاه برمی‌گردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم

لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدی‌ها را به رویم

پابرهنه می‌دوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقی‌ها سبویم

آن قدَر مستم که گاهی از خودم می‌پرسم اصلا
من به سوی تو می‌آیم یا تو می‌آیی به سویم؟

بی‌تو سر شد در میان حیرت و غفلت، جوانی
با تو اما آب رفته باز می‌گردد به جویم

شاعر : محمد جواد الهی پور

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست ) *

2893
2

اربعین -( جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست ) جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست
نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست

نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است
عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است

نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم
ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم

نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است
جهان در انتظار رویت مهدی موعود است

در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست
و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست

همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند
نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند

همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها
توانی تازه میبخشد به زایر چای موکب ها

تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند
به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند

در ا

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست ) * سید محمد غفاری

1734
2

اربعین -( دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست ) دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست
دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست
که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست
سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست

ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است

ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند
کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند
چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند
غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند

که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند

تمام پشت سر جابر بن عبدلله
چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه
از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه
هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله

که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست
قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اربعین -( هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم ) * علیرضا خاکساری

1674

اربعین -( هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم ) هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم
مرثیه خوانی وزین را دوست دارم
سینه زنان نکته بین را دوست دارم
اشک بصیرت آفرین را دوست دارم

کرببلا رفتن فقط اینگونه زیباست
این راهپیمایی نشان عزت ماست
"هیهات من الذله "مخصوص همینجاست
دم پاره های آتشین را دوست دارم

من از نجف تا کربلا هر دم بگویم
سینه سپر کرده سپس محکم بگویم
می آیم اصلا به همه عالم بگویم
نسل امیرالمومنین را دوست دارم

دستان او "رحمان" و چشمانش "رحیم" است
"و یطعمون…" یعنی آقایم کریم است
این راه مصداق صراط المستقیم است
تفسیر آیات مبین را دوست دارم

شرمنده ام از محضرش، رویم سیاه است
این دل فقط تنها به فکر سرپناه است
زخم نشسته به کف پایم گواه است
هر

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

اربعین -( دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب ) * سید محمد میرهاشمی

2638
2

اربعین -( دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب ) دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب
تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب

دوباره شور پیاده روی به سر دارم
شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب

نه خرج راه و نه ویزا و نه گذرنامه
سفر، رسیده! مهیا نمی شود اسباب

دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان
سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب

هوای سیل خروشان زائران دارم
مرا ببر که نمانم اسیر این مرداب

تمام آرزوی من جواب این حرف است
سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب

شهید راه ظهور و زیارتم گردان
تورا به جان رقیه مرا بخر ارباب

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین -( چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را ) * سید پوریا هاشمی

2121
1

اربعین -( چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را ) چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را
که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین ها را

همه از خانه ها بیرون زدند و عازم یارند
دل باجمع بودن داده ای گوشه نشین ها را

مسیحی ارمنی هندو میان زائران هستند
تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دین ها را

زمین کربلا در آسمان هم مشتری دارد
همان روز ازل برده دل عرش برین ها را

مدال کربلا رفتن به روی سینۀ ما نیست
رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین ها را

تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر
و پایین میزنم دیگر به گریه آستین ها را

دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله
کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین ها را

نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است
خیالش مست کرده تا ابد روح الامین ها را

ب

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اربعین -( عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم ) * یوسف رحیمی

1518
0

اربعین -( عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم ) عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم
مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم

از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله
با پای پیاده تا حرم می‌آیم

شاعر : یوسف رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

اربعین -( من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم ) * قاسم صرافان

1919
5

اربعین -( من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم ) من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم
من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم
نمی دانم کجایی هستم، اما خوب میدانم
هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم

اگر آواره ام، قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه
یکی پرسید: تا کرب و بلا، چندتا ستون مانده؟

چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابان ها
به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابان ها
نه تنها در میان تربتت داری شفا، حتی
به خاک زیر پای زائرت دادند، درمان ها

یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد
یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد
دراین موکب سخن ازکوفه، آن موکب سخن از شام

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام حسین(ع)مناجات -( لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای ) * محمود ژولیده

1372
3

امام حسین(ع)مناجات -( لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای ) لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای
با کربلا دل از همه ایام بُرده ای

آب فرات و آب حیاتند تشنه اَت
آب بقاء را تو لبِ جام برده ای

با اشک و نوحه و علم و روضه و عزا
تا قلب کفر، پرچم اسلام، برده ای

روز ازل که نوکرِتان تا اَبد شدم
با إذن فاطمه، تو مرا نام برده ای

عادت نکرده ایم، بجز خوانِ نعمتت
ما را کنار سفرۀ اکرام برده ای

آری سعادتِ بشرییَت بدست تست
تو بَرده را، به بندگیِ تام برده ای

عالَم فقیرِ شور و شعورِ حسینی است
چون عقل و عشق را تو به فرجام برده ای

والله دشمنانِ تو تا حشر باختند
تاریخ را تو،تا به سرانجام برده ای

یک اربعین، هزار هزار اربعین شده
یک قافله، اگر چه تو از شام برده ای

مفهوم

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اربعین -( دارم غریب و آشنا را می شمارم ) * مهدی رحیمی زمستان

1717
2

اربعین -( دارم غریب و آشنا را می شمارم ) دارم غریب و آشنا را می شمارم
این خیل مشغول عزا را می شمارم

هی خواب می بینم پیاده در طریقش
درجاده دارم تیرها را می شمارم

دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه
سربندهای یا رضا را می شمارم

اما خدا را شکر با انگشت هایم
جامانده های کربلا را می شمارم

پس سعی خود را می‌کنم موکب به موکب
این مروه های با صفا را می شمارم

با عقل نه، من با جنون بی شمارم
این لشکر بی انتها را می شمارم

تسبیح من این است در طیِّ طریقش
هر صبح تاول های پا را می شمارم

آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه
دارم نفس های خدا را می شمارم

هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق
دارم فقط سود دعا را می شمارم

شاعر : مهدی رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اربعین -( نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم ) * حسن لطفی

3837
9

اربعین -( نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم ) نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم
سیاه پوشِ تو ام نه که سوگوار خودم

تو زیرِ خاکی و من خاک بر سرم ریزم
که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم

نمی‌شناسی ام اما زِ بس که مجروحم
زِ بَس که پیر شده چهره‌ام زِ اندوهم

به خاکِ سرخِ تو ای تشنه آب می‌ریزم
گُلی نمانده برایت گلاب می‌ریزم

بگو چگونه دلت آمد از بَرَم بروی
به رویِ نیزه ولی در برابرم بروی

ببین که بعدِ تو غمگین ترین صدا شده‌ام
شکسته ام زِ کمر دست بر عصا شده‌ام

چهل شب است که از دردِ پا نمیخوابم
پُر از جراحتم و غرقِ ردِ پا شده ام

چهل شب است که دائم زِ لای لایِ رباب
کنارِ نیزه‌ی اصغر پُر از عزا شده‌ام

چهل شب است که با چادری که خاکی بود
حجابِ دخت

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

اربعین -( ای حامیان مکتب هل من معین سلام ) * ولی الله کلامی زنجانی

2242
1

اربعین -( ای حامیان مکتب هل من معین سلام ) ای حامیان مکتب هل من معین سلام
جاماندگان قافله اربعین سلام

قومی پیاده بر حرم یار می روند
حسرت کشان قبر امام مبین سلام

زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان
گویند زائران همه، بانوی دین سلام

زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود
او را دهد فرشته ز عرش برین سلام

زینب اگر نبود کنون کربلا نبود
ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام

آداب اربعین و زیارت نوشته شد
زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام

اسلام را سلام جهت دار زنده کرد
لبیک بود معنی آن بهترین سلام

زینب مرام باش که تا مکتبی شوی
لبیک یاحسین بگو زینبی شوی

ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو
سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو

فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است
کن آتشی ب

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین حسینی -( هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم ) * محمد جواد الهی پور

1590
1

پیاده روی اربعین حسینی -( هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم ) هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم
می توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

قطره ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

حُرّم و دارم به سمت شاه برمی گردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم

لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدی ها را به رویم

پابرهنه می دوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقی ها سبویم

آن قدَر مستم که گاهی از خودم می پرسم اصلا
من به سوی تو می آیم یا تو می آیی به سویم ؟

بی تو سر شد در میان حیرت و غفلت ، جوانی
با تو اما آب رفته باز می گردد به جویم

شاعر : محمد جواد الهی پور

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین حسینی -( با پای سر به سِیر سماوات می رویم ) *

1049

پیاده روی اربعین حسینی  -( با پای سر به سِیر سماوات می رویم ) با پای سر به سِیر سماوات می رویم
احرام بسته ایم و به میقات می رویم
تا بارگاه قبله ی حاجات می رویم
قسمت اگر شود به ملاقات می رویم

میقات ما حسین ، ملاقات ما حسین

زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بسته ایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتاده ایم در گذر اربعین تو

ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین

ما چون کبوتران حرم پر شکسته ایم
از آشیان گذشته و از خود گسسته ایم
چون صیدهای زخمی در خون نشسته ایم
یعنی که دل به لذت دیدار بسته ایم

مرهم حسین ، صبر حسین و شفا حسین

ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود !
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود !
آن جوشش صدای تو بر کربلا چه بود !
دادی بها

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین فراق کربلا -( بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم ) *

1757
4

اربعین فراق کربلا -( بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم ) بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم
بــاز پـــابـــوســےِ بـــا لِــــذَت زوار حـــــرم

در مــیــان هـمہ زوار زیـــادے بــودم؟؟!
چند روزیــست بــبیــن دِل شدہ بیمارحرم

آتـشــم دیــگر زدے باگـفـتـن:نہ تــونیا
نــوکــرت اربــــاب آیــا بـوده سربـار حرم؟

ایــن دلــم آشوب گشــته درد و درمانش فقط
ذکــر طــوفــانــےِ ســقا و عـــلمــدار حــرم

سید امیر میثم مرتضوی

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است ) *

1327
1

اربعین -( ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است ) ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است
شاعر بارانیت حال و هوایش بهتر است

از نجف از کاظمین از سامرا هم گفت و من
خواندم اما بیتهای کربلایش بهتر است

کلبُهم باسط... مرا با اربعینی ها ببر
لنگ لنگان هم بیاید، سگ وفایش بهتر است

در حرم در راه در موکب ... بهشتت دیدنی است
هرچه می گردم نمی فهمم کجایش بهتر است

مادرم از درد پایش خسته بود آوردمش
اربعینی راه رفت امروز پایش بهتر است

با خود آورده است داروهای خود را منتها
از غذایت لقمه بردارد برایش بهتر است

ابتدا ، شوق من و کرببلایت انتهاست
ابتدای راه خوب و انتهایش بهتر است

محسن صانعی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد