اربعین حسینی

مرتب سازی براساس

اربعین حسینی (ع) -( اربعین آمد و رفتند همه اما من ) *

1542
2

اربعین حسینی (ع) -( اربعین آمد و رفتند همه اما من ) اربعین آمد و رفتند همه اما من
مانده از آنهمه دیوانه فقط تنها من
هیئتی ها همگی راضی قسمت بودند
هیئتی ها همگی اهل رضا حتی من

لوح تقدیر برای رفقا ویزا بود
همگی لایق دیدار شدند الا من

دلخوشم باز به تکرار همین جمله تلخ
نوبتی باشد اگر نوبت فردا با من

دوستم خنده کنان گفت به من با طعنه
چه تفاوت تو بیایی به زیارت یا من

جسمم اینجاست ولی روح و روانم آنجا
چقدر فاصله انداخته از من تا من

حسرت و بغض گلوگیر و امیدی بر آب
گریه من ،هروله من، نامه بی امضا من

باشد آقا گله ای نیست که تنها شده ام
نوکر بی سراپاتان شده ام هرجا من

گرم این شعر که بودم دم گوشم گفتند
مشکلت حل شده گفتم آقا… آقا من!

محمد میلانی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا باقریان

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم ) * رضا باقریان

1409
1

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم ) یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم
از کوفه پر شکسته و بی بال آمدم

قدَّم رشید بود زمانی، ولی حسین
در زیر بار ماتم تو دال آمدم

بعد از تو رفتم هر طرفی، سنگ خورده ام
بعد از تو رفتم و چه بد اقبال آمدم

پیشِ رویم سر تو و عباس هم که بود
پس دیده ای که من به چه منوال آمدم

آنقَدر بد گذشت به من که، از این سفر
یک اربعین نه، بعد چِهِل سال آمدم

یادت که هست تشنه و بی بال و پر شدی؟
یادت که هست تا دمِ گودال آمدم؟

حالا دوباره بعد چِهِل روز، پیش تو
زخمی و سرشکسته و بی حال آمدم

حق تو را ز دشمن ظالم گرفتم و
تا کربلا، خمیده، سبکبال آمدم

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم ) * مصطفی کارگر

1272

اربعین حسینی (ع) -( کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم ) کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم
جاده‌ی عشق است تا عرش خدا راهی شویم

مقصد این کاروان همواره همراه نسیم
سرزمینی نیست غیر از کربلا راهی شویم

قصه‌ی دلدادگی را می‌نویسد اشتیاق
پا برهنه تا حریم با صفا راهی شویم

روضه‌خوان چشم است در باران احساسات ناب
پا به پای اشک‌های بی‌ریا راهی شویم

پرچم سرخ اباالفضل آفتاب دوش ماست
با نوای یا حسین و یا اخا راهی شویم

همنوا با نوحه‌خوانان عزادار و نجیب
رخصت از زینب گرفته با عزا راهی شویم

تربتش کار هزاران شیشه دارو می‌کند
ای گرفتاران مشتاق دوا راهی شویم

با توکل بر خدا با گام‌های استوار
تا زیارت در حریم دلربا راهی شویم

فکر مهمان کرده قطعا میزبان مهربان
ب

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اربعین حسینی (ع) -( خیلی برایت ای برادر گریه کردم ) * رضا باقریان

1617
4

اربعین حسینی (ع) -( خیلی برایت ای برادر گریه کردم ) خیلی برایت ای برادر گریه کردم
با هر حسینم وایِ مادر، گریه کردم

خیلی صبوری کردم اشکم در نیاید
از تو که پنهان نیست، آخر گریه کردم

می خواستم اشک مرا هرگز نبینی
در خلوتم بر عون و جعفر گریه کردم

هر جا که خوردم تازیانه گریه کردی
هر جا که خوردی سنگ، خواهر، گریه کردم

در بینِ صحرا باد از هر سو می آمد
از نیزه که افتاد اصغر، گریه کردم

در کوفه خیلی ناسزا گفتند بر ما
هر جا که آمد نامِ حیدر گریه کردم

پیرِزنی که چنگ بر موی تو می زد
هر وقت آمد سمت معجر گریه کردم

تو روی نی بودی و من بالای نیزه
با زخم های مانده بر سر گریه کردم

هر دفعه که از نیزه افتادی، برایت
با خنده های شمر کافر گریه کردم

دروازه ی ساع

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

اربعین حسینی (ع) -( هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست ) * مجتبی خرسندی

843

اربعین حسینی (ع) -( هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست ) هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست
پر از نسیم دل انگیز کربلایی هاست

خدا کند که به امید کربلا باشد
که این جداشدن از بهترین جدایی هاست

برای خرج زیارت گدا شدن خوب است
که پادشاهی ما در همین گدایی هاست

چه خوب وبد ، چه سیاه و سفید یکسانند
همین بهانه ی آغاز آشنایی هاست

چه شور و شوق عجیبی به پا شده، انگار
که روز اول تحصیل ابتدایی هاست

رسیده ناله ی هل من معین به گوش همه
اگرچه دوره ی ما عصر نارسایی هاست

چقدر بیدل از این شهر می رود بیرون
گمان کنم حرم استاد دلربایی هاست

مگر حرارت آن ها به دادمان برسد
امید هر دل یخ کرده ای به چایی هاست

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( رسیده کاروان گل از راه پرخطری ) * حسین رضائیان

1364
4

اربعین حسینی (ع) -( رسیده کاروان گل از راه پرخطری ) رسیده کاروان گل از راه پرخطری
کبود و نیلی و زخمی به منزل دگری

به روی ساقه وگلبرگشان پر از خاشاک
چه شبنمی است به چشمانشان،چه چشم تری

دراین میان گلی از غنچه ها به جا مانده
صبارسانده از او از خرابه ای خبری

رسیده باغ گلی در میان باغستان
کجاست بلبل شیرین سخن بخواند او اثری

کجاست ساقی این بوستان که پژمرده
نمانده غنچه ای، نه شکوفه ای،ثمری

رسیده از ستم خارها به این گلزار
چه آتشی و چه سوزی،چه شعله ای، شرری

رسیده خواهرت از شام غم برادر من
نما به قامت همچون هلال من نظری

چه سرنوشت عجیبی، عجیب تر این بود
کنار حرمله وشمر ،با تو همسفری

به شهر شام چه خونها به دل شد از داغت
شراب وچوب ولب و بزمِ خونجگری

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو ) * حنیف منتظرقائم

1635
6

 اربعین حسینی (ع) -( این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو ) این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو

آن عبای کهنه و انگشتر دست تو کو؟

قتله گاهت را حسین با سنگ ها پر کرده اند

سخت پیدا می شود این تکه هایت ای سبو!

راستی اصلا حسین من تویی؟…حرفی بزن

یا اخا! دیگر ندارد چشم خواهر هیچ سو

این سرازیری تل را با سر و پا آمدم

دیدم آخر جان زینب، ماجرا را مو به مو

مُهر غربت خورده بر هر صفحه این چادرم

پا نهاده بر دلم با چکمه هایش آن عدو

او نشست و من نشستم، او کجا و من کجا!!

او به روی سینه و من هم هراسان روبرو

بوسه بر رگ های گردن میزنم، هرچند…آه

دردسر بوده برایت بوسه ام زیر گلو

کاش برخیزد ز جایش غیرتی سقای من

مانده بهر زینبت تنها همین یک آرزو

شاعر : حنیف منت

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی -( نذار امسالم حسرت دیدار ) *

1726
1

اربعین حسینی -( نذار امسالم حسرت دیدار ) دانلود سبک

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

هلا بیکم یا ضیوف العباس -( مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا ) * حمید ضیاء یزدی

2212
6

هلا بیکم یا ضیوف العباس -( مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا ) مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا

حمد لله که خدا اجازه داده ، کربلا

سفری که حمله دار آن فقط خود خداست

سفری پر از صفا و فوق العاده کربلا

من و این مسیر و این عمودهای منتظر

من و این جمعیت و خاکی و ساده ، کربلا

به همین جاده قسم تمام طول جاده را

همه را خودش کشانده بی اراده ، کربلا

سفره کرامتی که پهن کرده دیدنی است

چه قیامتی در این جاده نهاده ، کربلا

و هوالجنة مأوا و هو الشرب الطهور

تا حسین هست چه حاجتی به باده ، کربلا

هلا بیکم هلا بیکم یا ضیوف العباس

هلا بیکم بمدینة الشهادة ، کربلا

به خدا بهتر از این عشق میسر نشود

از نجف پر بکشی پای پیاده ، کربلا

شاعر : حمید ضیاء یزدی

  • یکشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین حسینی -( این روزها پر از تبِ مولا کجایی‌ام ) * حسن بیاتانی

1776
3

اربعین حسینی  -( این روزها پر از تبِ مولا کجایی‌ام ) این روزها پر از تبِ مولا کجایی‌ام
اما هنوز کوفه‌ای از بی‌وفایی‌ام

هم زخم می‌زنم به تو هم دوست دارمت
در گیرودار تیرگی و روشنایی‌ام

گم کرده‌ام مسیر تو را در غبار شهر
اما اسیر توست دل روستایی‌ام

گفتند کربلای زمینی... نیامدم
حالا که راه بسته شده من هوایی‌ام

این بار چندم است که تا مرز آمدم
آه از شکسته‌بالی و بی‌دست و پایی‌ام...

پلکم که گرم می‌شود از خواب می‌پرم
با سُرفه‌های همسفر شیمیایی‌ام

آورده ام بضاعت مزجاة قوم را
انگشتر «عزیز»م و تسبیح «دایی»‌ام

آورده‌ام پناه به شش‌گوشهٔ غمت
برگشته‌ام به اصلیَتِ نینوایی‌ام

دستت همیشه روی سر ما پیاده‌هاست
این اربعین به لطف خدا کربلایی‌ام...

شاعر : حسن

  • سه شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اربعین راجهانی کنیم -( اربعین ای کاش میلیونها نفر ) * قاسم نعمتی

1492
2

اربعین راجهانی کنیم -( اربعین ای کاش میلیونها نفر ) اربعین ای کاش میلیونها نفر
بالباس مشکی و چشمان تر

باظهور مهدی صاحب زمان
همچونان سیلی خروشان،بی امان

راه را سوی مدینه واکنند
روبه سوی وادی الزهراکنند

لرزه اندازند برجان یهود
زیرپاها له کنند آل سعود

پرکنند از دسته های سینه زن
گنبدالخضراء تاصحن حسن

گل دهد باغ و بهار فاطمه
تاشود پیدا مزار فاطمه

بعداز آن بااقتداری بی نظیر
میکند جلوه نگاری بی نظیر

میشود درسرزمینها حجاز
پرچم جانم حسن دراحتزار

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش ) * فاضل نظری

1457
1

اربعین -( نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش ) نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش
به روی شانه طوفان رهاست گیسویش

ز دوردست سواران دوباره می آیند
که بگذرند به اسبان خویش از رویش

کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا می آورد بویش

کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح برید چاقویش

نشسته است کنارش کسی که می گرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش

هزار مرتبه پرسیده ام زخود او کیست
که این غریب نهاده است سر به زانویش

کسی در آن طرف دشت ها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش

کسی که با لب خشک و ترک ترک شده اش
نشسته تیر به زیر کمان ابرویش

کسی است وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویش

عجب که کوه شده چون ن

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

کربلا امام حسین علیه السلام -( کعبه دی کربلا منه ، مروه صفانی نینیرم ) *

1386
1

کربلا  امام حسین علیه السلام  -( کعبه دی کربلا   منه ،   مروه صفانی نینیرم ) کعبه دی کربلا منه ، مروه صفانی نینیرم
جنته باشدی شانیده،طوف ومنانی نینیرم

زینت خلقتدی اورا، یتمیش ایکی اولدوزی وار
مست الیور حرم منی،سعی وصفانی نینیرم

دوزدی که خلاق جهان ،بدویده خلق ائتدی اونی
خادمی وهابی اولان ،بیت خدانی نینیرم

خیل ملائک دولانار، شوقیله اکبرباشینا
ثانی یاتان یئرده داخی ،ورد ودعانی نینیرم

گر چه وئریلارحاجیلار،اهرمنی داشلاریلان
شیطان حکومت ائلین ،یئرده وفانی نینیرم

کعبه نی ایستیسن اگر،کرب و یلایه فکر ائله
طوف ائله بین الحرمی، سسله حرانی نینیرم

ظلمیله وهابی اولوب ، خادم شهر نبوی
شهر پیمبرده اولان ،ظلم وجفانی نینیرم

شیعه نین حجی باشلانارمحرم آیی حاجیلار
منانی مقتل ایلین، ا

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جاماندگان اربعین شور -( دیگه داره نوکرت پیر میشه و ) *

1760
-1

جاماندگان اربعین  شور -( دیگه داره نوکرت پیر میشه و ) ➖بند اول

دانلود سبک

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( عشق آتشُ این برگ و برم سوخته بهتر ) * حبیب نیازی

2011
0

اربعین -( عشق آتشُ این برگ و برم سوخته بهتر ) عشق آتشُ این برگ و برم سوخته بهتر
از دور دلِ در به درم سوخته بهتر

خاکسترِ وقتِ سَحرم سوخته بهتر
آهِ نفسِ شعله ورم سوخته بهتر

از گریه دوتا چشمِ تَرم سوخته بهتر
پروانه شدم ، بال و پرم سوخته بهتر

یادِ عطش ِ تو جگرم سوخته بهتر
ارباب ، دلم یادِ حرم سوخته بهتر

در سینه زنی ها ، سِپَرم سوخته بهتر
یعنی که بساطِ سفرم سوخته بهتر

چه خوب که نوکری ثمر داشته باشد
این سینه شبِ قبر اثر داشته باشد

___

از عالَمِ زَر بود دلم مستِ شما شد
وقتی وطنِ مادری ام کربُ بلا شد

ممنونم از این حال و هوایی که عطا شد
آقا شده هر کس ، درِ این خانه گدا شد

با درد رسیدیم . وَ دیدیم دوا شد
با گوشه نگاهت .همه حاجات روا شد

تا

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

چهل روز -( چهل روز را بی تو سر کرده ام ) * اسماعیل تقوایی

3024
10

چهل روز -( چهل روز را بی تو سر کرده ام  ) چهل روز
چهل روز را بی تو سر کرده ام
به هجران تو دیده تر کرده ام
چهل روز بوده چوشبهای تار
به راه اسیری گذر کرده ام

چهل روز درحصر نامردمان
به شام وبه کوفه سفرکرده ام
زنان،کودکان،ضرب شلاقها
چهل روز خود را سپر کرده ام
چه شبها به یاد تن بی سرت
به گریه شبم را سحر کرده ام
ولی در مصاف عدویت حسین
ز زاری وناله حذر کرده ام
به بزم شراب یزید لعین
نظر بر سر و تشت زر کرده ام
به شام بلا موی من شد سپید
به ویرانه دفن گهر کرده ام
چهل روز بگذشته از روز خون
تحمل قضا وقدر کرده ام
زبعد چهل روز باز آمدم
ببین خاک قبرت بسر کرده ام
برادر سرت را بیا ورده ام
تن بی سرت وصل سر کرده ام
برادر دعا کن بمیرم کنون
از این خاک عزم

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

چهل روز -( چهل روزه غمین وبیقرارم ) * اسماعیل تقوایی

1942
2

چهل روز  -( چهل روزه غمین وبیقرارم  ) چهل روزه...
چهل روزه غمین وبیقرارم
بیفتاده گره هایی به کارم
چهل روزه برادر دادم از دست
زنم با اشک وناله دست بر دست
چهل روزه گلی گم کرده دارم
چهل روزه به هجرانش دچارم
چهل روزه به همراهم سر یار
تنش بی سر به خاک غم گرفتار
چهل روزه عدو را من اسیرم
شب وروزش دعا کردم بمیرم
چهل روز روم منزل به منزل
میان مردمی بی رحم وجاهل
چهل روزه که زینب زاروخسته
همی خواند نمازش را نشسته
چهل روزه که زینب بیکس وکار
زنان وکودکان را کرده تیمار
چهل روزه گذشته چون چهل سال
شده مویم سپید وتیره اقبال
چهل روزی گذشت وباز گشتم
به خاک قبرتو دمساز گشتم
شمیم جنت از خاک تو آید
غم ورنج از دل زینب زداید
سرم را روی خاکت می گذارم
دعاک

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پیاده روی اربعین -( میل دارد مرغ دل هرلحظه سوی اربعین ) * اسماعیل تقوایی

1548
3

پیاده روی اربعین  -( میل دارد مرغ دل هرلحظه سوی اربعین  ) پیاده روی اربعین
میل دارد مرغ دل هرلحظه سوی اربعین
شهرها گیرد دوباره رنگ وبوی اربعین
هرکه را بینی به شوق شاه مظلومان حسین
می کند پای پیاده قصد کوی اربعین
ازنجف تا کربلا دریای انسانی شود
جمله مستانی که مستند از سبوی اربعین
مردم دنیا همه حیران این شور عظیم
گرم باشد بین آنها گفتگوی اربعین
هرکه را بینی شود خدمتگزار زایرین
تا که گیرد آبرو از آبروی اربعین
درمسیر راهپیمایی بسوی کربلا
هرچه بینی هست اوصاف نکوی اربعین
ای خدا حق حسین بن علی بنما روا
حاجت هرکس که دارد آرزوی اربعین

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پیاده روی اربعین -( مرحبا بر راه پیمایان روز اربعین ) * اسماعیل تقوایی

2109
6

پیاده روی اربعین  -( مرحبا بر راه پیمایان روز اربعین  ) اربعین
مرحبا بر راه پیمایان روز اربعین
رهسپاران نجف تا کربلای شاه دین
شیعیانی عاشق از اطراف واکناف جهان
رود مواجی زعشاق حسینی برزمین
برحسین بن علی لبیک گویان عازمند
حک شده برقلبشان حیدر امیرالمومنین

هیبت این واقعه خاری به چشم دشمنان
مایه ی امید خیل شیعیان ومومنین
اربعین یاد آور جنگ حسین(ع)است ویزید
بین عشاق حسین و داعشی های لعین

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین * حمید ضیاء یزدی

1644
1

اربعین اربعین آمد که در حیرانی عشق حسین
دعوتند عشاق در مهمانی عشق حسین

سفره ای گسترده ارباب کریم بن کریم
سفره ای از نذری و قربانی عشق حسین

هرکه از دستش هرآنچه می رسد آورده است
خدمتی ارزنده و ارزانی عشق حسین

هر کسی مشغول خدمت می شود با شوق و شور
با لباس خدمت عرفانی عشق حسین

عده ای رزمنده مشغول دفاع از این مسیر
خادمان موکب پنهانی عشق حسین

هر که می آید در این جا می شود بیمار دوست
هست اینجا مکتب درمانی عشق حسین

آن صراط مستقیمی که به قرآن آمده
هست بی شک جاده نورانی عشق حسین

شاعر : حمید ضیاء یزدی

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین -( چل روز گذشت از پریشانی من ) * اسماعیل تقوایی

1830
7

اربعین -( چل روز گذشت از پریشانی من ) چل روز گذشت از پریشانی من
ازهجرتو وبی سروسامانی من
چل روزاسیردست دشمن بودم
چل روز فراق وچشم گریانی من
چل روز زداغها که دیدم بگذشت
هر روز مثال روز پایانی من
چل روز سرت ز روی نی می تابید
چون ماه به شام تار وظلمانی من
چل روز حرم بوده پناهش زینب
نادیده کسی گریه پنهانی من
چل روز گذشت کربلا آمده ام
برخیز حسین، بین تو حیرانی من
مو گشته سفید وقامتم خم شده است
سوغات بود زشام،ویرانی من
لرزان شده پایه های تخت اموی
ازخطبه ی حیدری وطوفانی من
جان داده رقیه ات به ویرانه ی شام
خجلت زده ام ببین پشیمانی من
من در پی جبران خطایم هستم
مردن شده تنها ره جبرانی من

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

کاروان اربعین -( ستوده است خداوند استواری تان را ) * احسان نرگسی رضاپور

2132
6

کاروان اربعین -( ستوده است خداوند استواری تان را ) ستوده است خداوند استواریِ تان را
ستوده این همه بر عشق پا فشاری تان را

خزان به رغم تمام تلاش ها نتوانست
به رنگ زرد درآرد دل بهاری تان را

شدند خوارترین قوم روی خاک-همان ها
که خواستند ببینند روزِ، خواری تان را

به دست های شما تیغ عشق بود و در آخر
به جان کفر نشاندید زخم کاری تان را

چه کاروان صبوری! که تازه بعد چهل روز
ندیده است کسی اشک و بی قراری تان را

چه شاعران که چو دعبل شدند و وصف نمودند
برای ما ، ادبیات پایداری تان را

چه بر سر دلتان آمد آن زمان که شنیدید
به روی نیزه ی دشمن صدای قاری تان را

چهل شب است که چشم انتظار کرب و بلایید
به سر رساند خدا، چشم انتظاری تان را

شاعر : احسان نرگسی رضاپ

  • پنج شنبه
  • 27
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین -( از مروه ی عشق در صفا خواهم رفت ) * محمود تازی

960

اربعین -( از مروه ی عشق در صفا خواهم رفت ) از مروه ی عشق در صفا خواهم رفت
لب تشنه پی آب بقا خواهم رفت

با اذن علی که اولین خورشید است
از شهر نجف به کربلا خواهم رفت

شاعر : محمود تازی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( دل تشنه لب چشمه‌ی جوشان ولاست ) * محمود تازی

791

اربعین -( دل تشنه لب چشمه‌ی جوشان ولاست ) دل تشنه لب چشمه‌ی جوشان ولاست
جان در طلب روضه‌ی رضوان خداست

یک سمت بهشت نور شد شهر نجف
یک سمت بهشت عشق هم کرب و بلاست

من می روم اما به تکاپوی بهشت
با جان و دلی معطر از بوی بهشت

هم کرب و بلا بهشت و هم شهر نجف
یعنی ز بهشت می روم سوی بهشت

شاعر : محمود تازی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( گاهی میان عاشقی حیران شدن خوب است ) * علی سپهری

1258

اربعین -( گاهی میان عاشقی حیران شدن خوب است ) گاهی میان عاشقی حیران شدن خوب است
گاهی دچار غصه‌ی هجران شدن خوب است
اصلا در اینجا بی‌سر و سامان شدن خوب است
وقتی وصالی نیست پس گریان شدن خوب است
این روزها کارم به غیر از گریه‌زاری نیست
این حال و روزم... گریه‌هایم اختیاری نیست

باید به دنبال گدایی در سحر باشم
انگار باید من همیشه خون‌جگر باشم
عیبی ندارد که دوباره پشت در باشم
راهم نده... بگذار پس این دور و بر باشم
تنها تو درد و غصه‌هایم را خریداری
خیلی هوای نوکران خویش را داری

جز گریه و غم از شما چیزی نمی‌خواهم
من غیر عشقت از خدا چیزی نمی‌خواهم
بیمارم و غیر از شفا چیزی نمی‌خواهم
اصلا به غیر از کربلا چیزی نمی‌خواهم
آقا نمی‌دانم مرا هم می‌بری یا ن

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

اربعین -( بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت ) * محمد جواد پرچمی

904

اربعین -( بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت ) بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت
از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت
بر گردن جهان تشيع چه دينى است
اين شور بى‌مقايسه حج حسينى است

کى ديده است جمعيتى اينچنين بگو
شور و شعور و تربيتى اينچنين بگو
يک مکتب و اهميتى اينچنين بگو
کى ديده است تسليتى اينچنين بگو
پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست

اين رستخيز عام که درسى حماسى است
يک مکتب مجرب انسان‌شناسى است
رزمايش بزرگ عبادى سياسى است
اين کار ريشه‌اي‌ست پيامش اساسى است
بى‌سابقه‌ترين تجمع روى زمين شده است
حالا مدال وحدت ما اربعين شده است

اين اربعين همايشى از اتحاد ماس

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اربعین -( بدون چون و بدون چرا... نمی‌ماندند ) * علی اکبر لطیفیان

1043

اربعین -( بدون چون و بدون چرا... نمی‌ماندند ) بدون چون و بدون چرا... نمی‌ماندند
شبيه رود، شبيه صبا، نمی‌ماندند

چه کربلاست که عالم به‌هوش می‌آيد
پس از شنيدن چاووش‌ها نمی‌ماندند

به التماس... به خواهش... به هر چه که می‌شد
خلاصه قافله می‌رفت جا نمی‌ماندند

چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتياق حرم روى پا نمی‌ماندند

فروختند النگوى نوعروسان را
قديم معطل اين چيزها نمی‌ماندند

شب زيارتى اربعين، دهاتى‌ها
به احترام تو در روستا نمی‌ماندند

فقط دو مرتبه بايد به کربلا بروى
بدين طريق بفهمى چرا نمی‌ماندند

خدا نبود اگر اين "حسين، حسين" نبود
و بندگان خدا باخدا نمی‌ماندند

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( مخواه شاکله‌ی این غزل، قوی باشد ) * محسن رضوانی

1355

اربعین -( مخواه شاکله‌ی این غزل، قوی باشد ) مخواه شاکله‌ی این غزل، قوی باشد
از ابتدا غرض این بود مثنوی باشد

ببخش اگر کمی از حیث وزن کم دارد
نشد شبیه غزل‌های منزوی باشد

نه مثل نغمه‌ی حافظ، نه چون کلام کلیم
قرار نیست که این نفخه عیسوی باشد

به پای خمسه‌ی من هیچ پنجه‌ای نرسد
اگر چه نظم نظامی گنجوی باشد

زمام شمس –علی ما نُقِل– به دست شماست
چه جای صحبتی از عشق مولوی باشد

غلام محتشم و خاک پای حِمیری‌ام
و هر که شاعر دربار مهدوی باشد

زیارت حرمت از سرم زیاد؛ قبول
مرا فقط برسان مرز خسروی... باشد؟

شاعر : محسن رضوانی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( راه عشق است این و راه ساده نیست ) * محمود تازی

1013

اربعین -( راه عشق است این و راه ساده نیست ) راه عشق است این و راه ساده نیست
برنخیزد هر کسی آماده نیست

جاده ای گلگون تر از دلهای پاک
مرکبی جز عشق در این جاده نیست

هر که بنشیند بماند زین طریق
هان بهوش این کار هر افتاده نیست

راه عشق و راه خون و راه نور
هر که جز این ره رود آزاده نیست

هر که جز راه بلا را طی کند
دل ز کف داده ولی دلداده نیست

کربلا راهی ست گلگون تر ز عشق
ره نپوید هر که را این باده نیست

پای دل می خواهد و پای جنون
افتد از پا هر که مجنون زاده نیست

شکر نعمت کن به خاک کربلا
سجده را دریاب گر سجاده نیست

"یاسر" از عطر ولا بویی نبرد
هر که سمت کربلا استاده نیست

شاعر : محمود تازی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( آقا بخر این دربدرِ کرب و بلا را ) * محمود مربوبی

1174
1

اربعین -( آقا بخر این دربدرِ کرب و بلا را ) آقا بخر این دربدرِ کرب و بلا را
تا باز ببیند سحر کرب و بلا را

ارباب بیا و اربعین قسمت ما کن
با پای پیاده حرم کرب و بلا را

شاعر : محمود مربوبی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد