اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 بهمن عظیمی

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد ، زمینه -( پای پیاده اومدم پیشت ) * بهمن عظیمی

2560
4

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد ، زمینه -( پای پیاده اومدم پیشت ) پای پیاده اومدم پیشت نگاهی کن به نوکرت آقا
نذار بمونم لحظه ی برگشت تو حسرت یک نظرت آقا
حد و حسابی نداره عشقت تو دل هر کسی تو جا داری
کور بشه چشم دشمنت آقا اینهمه زائر و گدا داری
فدای زائرات آقا
بمیرم کاش توی کربلات آقا
آقام آقام 4

خودت می دونی آقا خیلی ها تو حسرت کرببلا موندن
ما نائب الزیارشون هستیم خیلی ها از قافله جا موندن
الهی که تا نفس آخر نوکر همنشین تو باشیم
زنده بمونیم و یه سال دیگه زائر اربعین تو باشیم
کنار تو نداریم غم
گِرِه خورده قلب ما با این پرچم
آقام آقام 4

به هر دلی آتیش این عشقه به هر لبی ذکر حسین جانه
تجمع زوار تو آقا شبیه یک سیل خروشانه
تا وقتی که اینجا بمونم چشم از گنبد تو

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 بهمن عظیمی

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( ای پاره پاره پیکر ای بی سر ) * بهمن عظیمی

2401
3

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( ای پاره پاره پیکر ای بی سر ) ای پاره پاره پیکر ای بی سر
پاشو که پیشت اومده خواهر
یه دنیا درد و غصه و ماتم برات سوغات آوردم
پاشو داداش برات بگم چه خون دلهایی که خوردم
فقط به عشق تو بوده اگر هنوز جون نسپردم
حسین من3 سالار زینب

یک اربعین دوری به سر اومد
پاشو که خواهر از سفر اومد
چه خواهری پاشو ببین دیگه ازم چیزی نمونده
دوریت زد آتیش به دلم غم تو قلبم و سوزونده
خسته‌ام از بس قاتلت منو به هر طرف کشونده
حسین من3 سالار زینب

بدجوری قلب منو سوزوندی
وقتی شنیدم بی کفن موندی
برات بمیرم آخرش بهت ندادن جرعه ای آب
برات بمیرم که سه روز مونده تنت به زیر آفتاب
کسی نمونده واسه من خودت پاشو خواهرو دریاب
حسین من3 سالار زینب

همینجا بود لب ت

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( لایق نبودم زائرت باشم ) * بهمن عظیمی

4944
7

اشعار حسین الشهید-اربعین-زمزمه -( لایق نبودم زائرت باشم ) لایق نبودم زائرت باشم
یک (این) اربعین مجاورت باشم
باشه آقا، قسمت اینه بازم بمونم توی حسرت
باشه آقا، قسمت اینه که همچنان نیام زیارت
همینکه حسرت می خورم روی سرم گذاشتی منت
ارباب حسین 4 جان

همه رفیقام اومدن اما
قابل ندونستی منو آقا
خودم می دونم که بدم خودم می دونم رو سیاهم
آبرومو برده دیگه سنگینی بار گناهم
بدِ منو به روم نیار مستحق یه نیم نگاهم
ارباب حسین 4 جان

چون نداره درد دلم درمون
می سوزم و می سازم آقا جون
حق داری رام ندی حسین محضر شاه، جای گدا نیست!
کرببلا برا خوباس جای من بی سر و پا نیست
انگار که تو طالع من زیارت کرببلا نیست
ارباب حسین 4 جان

شاعر : بهمن عظیمی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور -( صفا داره، سینه زدن شبای جمعه کربلا ) * ابوالفضل آلوئیان

6394
12

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور -( صفا داره، سینه زدن شبای جمعه کربلا ) صفا داره، سینه زدن شبای جمعه کربلا
حالی داره، روضه خونی و گریه تو پایین پا
خدا رو شکر، عنایتی شد به دل حسینی ها 2
بارمو بستم/ دارم میام کربلات ارباب
لحظه شمارم/ بیام تو صحن و سرات ارباب
باز مادر تو/ بزرگی کرده منو دیده
رویای من بود/ بشم جز زائرات ارباب 2
در پی می نابِ اباعبدالله دلا شده بی تابِ اباعبدالله 2
داریم میاییم پابوست اباعبدالله 2

قدم قدم، با یه علم میام به سمت کربلا
شوق حرم، موج میزنه میون قلبم ای آقا
دعا دارم، برا دل تمومی جامونده ها 2
پای پیاده/ میام تا کربُبلات ارباب
موکِب به موکِب/ سیراب میشن زائرات ارباب
اما بمیرم/ برای خشکیِ لب تو
هنوز ز گودال/ میرسه به گوش صدات ارباب
در پی می

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

اشعار حسین الشهید-شهادت-شور -( هیئتیا همه میدن، جونشونو برا حسین ) * مظاهر کثیری نژاد

6533
16

اشعار حسین الشهید-شهادت-شور -( هیئتیا همه میدن، جونشونو برا حسین ) هیئتیا همه میدن، جونشونو برا حسین
ای که فدای مادرت، تموم مادرا حسین
آخرش عاشقت شدم، اول ماجرا حسین
کاش که بیفته این شبا، گذرت این ورا حسین
بی تو که باشم، دل میگیره غم، دلهره ی محشر دارم
من چه جوری از، نوکری تو، آخه آقا دست بردارم
سر فدای تو، حیفه که فقط، نذرت همین یک سر دارم
ذبیح العطشان حسین 4

شبای اشک و روضه و، نطق منابر حسین
این شبا سینه می زنیم، فقط به خاطر حسین
نوکر اگه نیاد حرم، بگو کجا بره حسین
برابر هزار حجه، اجر مسافر حسین
شوق حرمت، توی سرمه، چون یه دل راغب دارم
من هنوزم از، شیش گوشه ی تو، خاطره ی جالب دارم
زیر سایه تم، دنیا بدونه، که منم یه صاحب دارم
ذبیح العطشان حسین 4

داره می گرد

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-نوحه -( رسیدم از سفر شکسته بال من ) * حسین خدایار تهرانی

2508
4

اشعار حسین الشهید-اربعین-نوحه -( رسیدم از سفر شکسته بال من ) رسیدم از سفر شکسته بال من نظر کن بر من و نپرس احوال من
بخوان قرآن ز رگهای بریده
علمدار غمت آمد خمیده 2
حسین سالار زینب ۳

همه گلهای تو به رنگ ارغوان ز بس که کعب نی زده بر ما سنان
نهان کردم ز تو جای کبودی
امان از کینه ی قوم یهودی 2
حسین سالار زینب ۳

میان ازدحام نگاه دخترت به روی نیزه بود سر آب آورت
عمو جان وای از آن بازار شامی
بگو که ما کجا بزم حرامی 2
حسین سالار زینب ۳

شاعر : حسین خدایار تهرانی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد -( بازم، تو رویای شبم خواب حرم دیدم ) *

4603
6

اشعار حسین الشهید-اربعین-شور ، واحد -( بازم، تو رویای شبم خواب حرم دیدم ) بازم، تو رویای شبم خواب حرم دیدم
دیدم، سلامی به تو با چشم ترم میدم
بازم، به سر سربند لبیک یاحسین بستم
دیدم، بازم پای پیاده زائرت هستم
دوباره زائری با چشم گریونم میون موکبای عشق سردرگم
صدای آشنا آید به گوش دل حَلَبیکُم لِزُوّارِ حَلَبیکُم
بده قولی، بگو باشه قرار اربعینمون سر جاشه
این دل تنگم، عقده ها داره گمونم باز میل کربلا داره 2

قلبم، یه عمریه توی کربلا جا مونده
مونده، دوباره حسرتش رو قلب وامونده
آقا، بگو که اربعین براتو می میرم
گیرم، اگه جا بمونم همینجا می میرم
میون راه با پای پیاده باز رسد از ما سلام از تو علیکم
صدای آشنا آید به گوش دل حَلَبیکُم لِزُوّارِ حَلَبیکُم
این دل تنگم، عقده ها دا

  • چهارشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین -( اربعین آمد ومن آمده ام کرببلا ) * اسماعیل تقوایی

1543

اربعین -( اربعین آمد ومن آمده ام کرببلا ) اربعین آمد ومن آمده ام کرببلا
به مشامم برسد بوی حسینم اینجا
سر او همره من آمده در طول سفر
مدفن پیکر او بوده در این خاک بلا
اربعین آمده و بعدچهل روزی سخت
آمدم تا که کنم مجلس سوگی بر پا
آمدم در دلم را به برادر گویم
گویمش بوده یه یادم همه آن عهد ووفا
ای برادر بنگر زینب تو آمده است
تر بتت بر دل غمدیده ی او هست شفا
آمدم تا که بگویم به تو بر من چه گذشت
آمدم شرح دهم قصه چل روز جفا
بعد تو جان برادر حرمت غارت شد
بر من وجمله زنان ظلم بسی، گشت روا
ای حسین بعد تو ما را به اسیری بردند
وای از کوفه واز ولوله ی شام بلا
یاد داری که سرت کوفه بیامد به برم
بود در تشت طلایی نگران خیره به ما
سخت بگذشت به ماشام، عجب

  • دوشنبه
  • 24
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

وعده ی مستی -( در تمنای رخش باده خوران باید رفت ) *

16625
10

وعده ی مستی -( در تمنای رخش باده خوران باید رفت ) در تمنای رخش باده خوران باید رفت
با دل خون و ضمیری نگران باید رفت

جمع خوبان زمان جای گنهکاران نیست
همچو حر مضطرب و توبه کنان باید رفت

گر ز روی کرمش گوشه ی چشمی بکند
زیر شمشیر غمش با دل و جان باید رفت

صحبت از داغ جوان است و غریبی پدر
در پی خواهر او مویه کنان باید رفت

زرهی نیست که بر قامت قاسم بکند
درغم تازه جوان جامه دران باید رفت

سینه ی ساقی او تنگ شده ای مردم
تا وصال حرمش سینه زنان باید رفت

دست های قلمش حسرت ارباب شده
کمرش تا شده پس ضجه زنان باید رفت

بدنش زیر سم اسب شده زیر و زبر
مجلس روضه ی او لطمه زنان باید رفت

اربعین وعده ی مستی همه عالم شد
بهر تسکین دل مادرمان باید رفت

  • جمعه
  • 26
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعرترکی ماه محرم وصفرواربعین -( یاحسین ایله ازون جمع احبایه نظر ) * مرحوم حسین منزوی

15

شعرترکی ماه محرم وصفرواربعین -( یاحسین ایله ازون جمع احبایه نظر ) یاحسین ایله ازون جمع احبایه نظر
کربلاشوقینه عاشیق لریون قلبی اسر
گچدی گونلرهله یوخدوربیزه بیرتازه خبر
بیزی عباسه سفارش ایله دعوت ایلسون
اوگوزل قبریوی الله بیزه قسمت ایلسون

محرمدی قیام آیی قان آیی جهادآیی قان آیی قرآن آیی
آزادلیقااینسانلیقاشرفه آیلارایچره آی تانینیب قان آیی

شاعر : مرحوم حسین منزوی

  • جمعه
  • 9
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

برای جا مانده های اربعین -( عهد كردم در عزایت مبتلا باشم، نشد ) *

2008
0

برای جا مانده های اربعین -( عهد كردم در عزایت مبتلا باشم، نشد ) عهد كردم در عزایت مبتلا باشم، نشد

اربعین، پای برهنه، كربلا باشم، نشد

محرم اسرار گشتم، مجرم عشقت شدم

عهد كردم خاك پای اولیا باشم، نشد

خواستم چون قطره ای در بحر بی پایان عشق

غرق در آب فرات نینوا باشم، نشد

اربعین زخم دل زینب مرا آزار داد

خواستم بر زخم قلب او دوا باشم نشد

من شنیدم شمر دون بر سینه ی آقا نشست

كاش میشد جای شاه سرجدا باشم، نشد

سید مصطفی طباطبایی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات-بعد از اربعین -( سیاهیه غمت از این دل سیاه نرفت ) * رضا قربانی

1304
1

مناجات-بعد از اربعین -(  سیاهیه غمت از این دل سیاه نرفت ) سیاهیه غمت از این دل سیاه نرفت

بخاطر غم تو از گلویم آه نرفت

به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند

سر کسی به روی دار بی گناه نرفت

میان راه وصالش رود به بیراهه

هر آنکه در دل شب زیر نور ماه نرفت

خودت دو قطره ز چشمان من بکش بیرون

که سطل گریه ی چشمم درون چاه نرفت

به زائران شما غبطه میخورد فردا

به سمت کرب و بلا هرکسی که راه نرفت

پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم

در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت

فقیر آمدم و پادشاه برگشتم

کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت

دروغ روضه بخوانید... مادرش غش کرد

به روی پیکر عریان او سپاه نرفت

به فاطمه برسانید که خیالش جمع

خدانکرده سنان در دهان شاه نرفت

عزیز کرده اش از آب علق

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

هوای عشق عجیب است و دردسر دارد -( خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد ) * نعیمه امامی

1217
1

هوای عشق عجیب است و دردسر دارد -( خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد ) یا صاحب الزمان عج

خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد

هوای رفتن از این کوچه و گذر دارد

غریب ترین زائر پیاده ی عشق

به شوق کرب و بلا نیت سفر دارد

ز ناله های پر از درد حضرت یوسف (عج)

ستون مسجد حنانه هم خبر دارد

عمودها همه در سجده اند و بی تابش

که بوسه بر قدمش حالتی دگر دارد

به یاد دخترکی گوشه ی خرابه ی شام

که از تمام پدر یک بریده سر دارد

طلایه دار غم حضرت اباالفضل (ع) است

ز روضه های عمو، داغ بر جگر دارد

چقدر صبر بر این ظلمت و جهالت و کفر...!

در انتظار فرج قلب پر شرر دارد

اگر چه با خبر است از سیاهی اعمال

به حال و روز دل شیعیان نظر دارد

خدا کند که بگویند آخرین سفریست

عزیز فاطمه چشمان م

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت ) * علیرضا شریف

1301
1

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت ) یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت
بااشک وآه ومویهءشب تا سحر چه سخت
یک اربعین چکید به دامان حسرتم
از دید اشک همره خونِ جگر چه سخت

یک اربعین فراق و دلِ دخترش شده
در خاطرات بی کسی اش، دربه درچه سخت
یک اربعین عمامهٔ خونین ،گرفته ام
با روسریِ سوخته ازدر، به بر چه سخت

یک شمع هم نسوخت سر قبرمخفی اش
خورشید میگریست در آن دور و بر چه سخت
سی سال در سکوت فقط ریخت در خودش
ُبُغضی که میکشید به جانش، شرر چه سخت

از استخوان در گلو و خار بین چشم
قدری به چاه گفت و به چندین نفر چه سخت
از راز چشم کاسهٔ خونش، امیر شهر
حتی نخواست نسیم شود باخبر چه سخت
صد کوه غم به سینه،تلمبار دارم و
ریزم ز کوفه خاک یتیمی به سر چه سخت

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( گریه کن تو را به قیامت حساب نیست ) * کرامت نعمت زاده

4121
2

اربعین حسینی (ع) -( گریه کن تو را به قیامت حساب نیست ) گریه کن تو را به قیامت حساب نیست
آنجا که هست نام تو حرف از عذاب نیست
شرط و شروط در کرم تو ندیده اند
در بخشش کریم، حساب و کتاب نیست
اى راه اتصال خلایق به آسمان
اصلا دعاى بى تو مرا مستجاب نیست
جنت براى اوست، برادر خطا مکن
کارش کرامت است به فکر ثواب نیست
یک روضه با کنایه نوشتم براى تو
جعده به هیچوجه شبیه رباب نیست

شاعر : کرامت نعمت زاده

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( تا انتهای مرز جاده گریه کردم ) * علی کاوند

1189
2

اربعین حسینی (ع) -( تا انتهای مرز جاده گریه کردم ) تا انتهای مرز جاده گریه کردم
این جاده را پای پیاده گریه کردم
کل مسیر از اشک هایم مست می شد
انگار چندین جرعه باده گریه کردم

پای برهنه راه می رفتند و من هم
این صحنه ها را فوق‌العاده گریه کردم
بوی غذای گرم باعث شد که هر روز
موکب به موکب بی اراده گریه کردم
مردی صدا میکرد “اُشرُب مای زائر”
آنقدر با این حرف ساده گریه کردم
روی قلم دوش عمو ها دختری بود
پشت سر این خانواده گریه کردم
روز چهلم روبروی گنبد شاه
جای رقیه ایستاده گریه کردم
بالای سر بر شاه بی سر روضه خواندم
پایین پا بر شاهزاده گریه کردم

شاعر : علی کاوند

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ایمان دهقانیا

اربعین حسینی (ع) -( من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم ) * ایمان دهقانیا

1354

اربعین حسینی (ع) -( من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم ) من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم
جانم بدهکار و نگاهت را طلبکارم
دنبال یک نیمه نگاهم،میفروشی؟؟
هرچند باشد قیمتش،نقداً خریدارم
برعکسِ هر دلداده ای که میشناسی
ازصبح تاشب خواب و شب تاصبح بیدارم
من دردمندم...درد دارم...درد دوری
گفتم که دور از کربلا هرروز بیمارم
جاماندن از هم هیئتیها حق من نیست
با هم برایت نوکری کردیم، اِی یارم
هرسال من را اربعین جا میگذارند
هرسال تا به سال بعدش اشک میبارم
دلخور مشو ازاین به بعد گرکه شنیدی
«آقا به جان مادرت» را روی لب دارم
خسته شدم از این سؤال و از جوابش
امسال عازم میشوی؟...نه...من گرفتارم

شاعر : ایمان دهقانیا

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

اربعین حسینی (ع) -( پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس ) * محسن عرب خالقی

1376
2

اربعین حسینی (ع) -( پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس ) پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس
رسیده‌ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس
اگرچه خم شدم اما کشید شانه‌ی من
به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس

نفس‌بریده بریدم امان دشمن را
به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس

به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه‌شان
چشیده‌ام غم غربت چشیدنی که مپرس

غروب بود و رمیدند بچه‌آهوها
ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس

مپرس از چه نماز نشسته می‌خوانم
شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس

نه اینکه دیده فقط دید، آن‌چه کس نشنید
شنیدم آن‌چه نباید، شنیدنی که مپرس

شاعر : محسن عرب خالقی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین حسینی (ع) -( تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین ) * سید پوریا هاشمی

1872
2

اربعین حسینی (ع) -( تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین ) تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین
خدا سپرده همه چیز را بدستانش
سر قنوت بگو باخدا حسین حسین
بگو ب حرمت نام حسین یا عباس
بگو به حرمت عباس یا حسین حسین
اگر نبود که دنیای ما جهنم بود
رفیق بی کلک هرگدا حسین حسین
تمام لذت گهواره تا شب قبرم
چه ابتدا و چه در انتها حسین حسین
صدای من که بگیرد فدای نام شما
همیشه میزنم آقا صدا حسین حسین
به طوس رفتم.و ناله زدم غریب غریب
ندا رسید ز سوی رضا حسین حسین
خودت بگو چه کند خواهر تو بعد از تو
تنت به خاک و سرت نیزه ها حسین حسین

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب ) *

1350
2

اربعین حسینی (ع) -( برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب ) برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب
بی تو دگر فتاده ام از پا اخاالغریب
قدّم زغصه های تو شد تا اخاالغریب
بعد از تو نیست خیر به دنیا اخاالغریب

یک اربعین پس از تو بلا دیده خواهرت
ای مه جبین پس از تو بلا دیده خواهرت

آورده ام کنار مزارت سر تو را
از ساربان گرفته ام انگشتر تو را
دق داده اند بی صفتان مادر تو را
از بس زدند در همه جا خواهر تورا

یکدم نظر نما که تن من شده کبود
رفتم به شام و دربر من محرمی نبود

از دوریت حسین گریبان دریده ام
رفتی و بعد تو چه بلایی کشیده ام
من ناسزا زدشمن زهرا شنیده ام
مبغض تر از یهود به حیدر ندیده ام

از آتش یهود به سر ها نشانه است
بر گونه هایمان اثر تازیانه است

آنشب که آم

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین حسینی (ع) -( سرخاک تو بی خبر آمدم. ) * سید پوریا هاشمی

1535
1

اربعین حسینی (ع) -( سرخاک تو بی خبر آمدم. ) سرخاک تو بی خبر آمدم.
عزادارمو خون جگر آمدم
درست است بی بال و پرآمدم
به شوق تو اما به سر آمدم
سرآمد غم هجر ،دوری بس است
صبوری صبوری صبوری بس است
رسیدم که با یار صحبت کنم
شه بی سرم را زیارت کنم
نگاهم کنی و نگاهت کنم
اگر اذن دادی شکایت کنم
به نیزار قلبم جزآتش نبود
سفر رفتی ای دوست، رسمش نبود
تو رفتی و دنیا به من بد گذشت
وهرلحظه هرجا به من بدگذشت
در این روز و شبها به من بدگذشت
خلاصه که آقا به من بد گذشت
نگو گریه کافیست، صبرت کجاست؟
عزیز دلم سنگ قبرت کجاست؟
چهل روز یاد تنت سوختم
به یاد زمین خوردنت سوختم
ز داغ به نی رفتنت سوختم
و با کهنه پیراهنت سوختم
همینکه دلم سمت گودال رفت
دوباره زغم زینب از حال

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( اربعین آمد و رفتند همه اما من ) *

1500
2

اربعین حسینی (ع) -( اربعین آمد و رفتند همه اما من ) اربعین آمد و رفتند همه اما من
مانده از آنهمه دیوانه فقط تنها من
هیئتی ها همگی راضی قسمت بودند
هیئتی ها همگی اهل رضا حتی من

لوح تقدیر برای رفقا ویزا بود
همگی لایق دیدار شدند الا من

دلخوشم باز به تکرار همین جمله تلخ
نوبتی باشد اگر نوبت فردا با من

دوستم خنده کنان گفت به من با طعنه
چه تفاوت تو بیایی به زیارت یا من

جسمم اینجاست ولی روح و روانم آنجا
چقدر فاصله انداخته از من تا من

حسرت و بغض گلوگیر و امیدی بر آب
گریه من ،هروله من، نامه بی امضا من

باشد آقا گله ای نیست که تنها شده ام
نوکر بی سراپاتان شده ام هرجا من

گرم این شعر که بودم دم گوشم گفتند
مشکلت حل شده گفتم آقا… آقا من!

محمد میلانی

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم ) * رضا باقریان

1369
1

اربعین حسینی (ع) -( یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم ) یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم
از کوفه پر شکسته و بی بال آمدم

قدَّم رشید بود زمانی، ولی حسین
در زیر بار ماتم تو دال آمدم

بعد از تو رفتم هر طرفی، سنگ خورده ام
بعد از تو رفتم و چه بد اقبال آمدم

پیشِ رویم سر تو و عباس هم که بود
پس دیده ای که من به چه منوال آمدم

آنقَدر بد گذشت به من که، از این سفر
یک اربعین نه، بعد چِهِل سال آمدم

یادت که هست تشنه و بی بال و پر شدی؟
یادت که هست تا دمِ گودال آمدم؟

حالا دوباره بعد چِهِل روز، پیش تو
زخمی و سرشکسته و بی حال آمدم

حق تو را ز دشمن ظالم گرفتم و
تا کربلا، خمیده، سبکبال آمدم

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم ) * مصطفی کارگر

1226

اربعین حسینی (ع) -( کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم ) کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم
جاده‌ی عشق است تا عرش خدا راهی شویم

مقصد این کاروان همواره همراه نسیم
سرزمینی نیست غیر از کربلا راهی شویم

قصه‌ی دلدادگی را می‌نویسد اشتیاق
پا برهنه تا حریم با صفا راهی شویم

روضه‌خوان چشم است در باران احساسات ناب
پا به پای اشک‌های بی‌ریا راهی شویم

پرچم سرخ اباالفضل آفتاب دوش ماست
با نوای یا حسین و یا اخا راهی شویم

همنوا با نوحه‌خوانان عزادار و نجیب
رخصت از زینب گرفته با عزا راهی شویم

تربتش کار هزاران شیشه دارو می‌کند
ای گرفتاران مشتاق دوا راهی شویم

با توکل بر خدا با گام‌های استوار
تا زیارت در حریم دلربا راهی شویم

فکر مهمان کرده قطعا میزبان مهربان
ب

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اربعین حسینی (ع) -( خیلی برایت ای برادر گریه کردم ) * رضا باقریان

1562
4

اربعین حسینی (ع) -( خیلی برایت ای برادر گریه کردم ) خیلی برایت ای برادر گریه کردم
با هر حسینم وایِ مادر، گریه کردم

خیلی صبوری کردم اشکم در نیاید
از تو که پنهان نیست، آخر گریه کردم

می خواستم اشک مرا هرگز نبینی
در خلوتم بر عون و جعفر گریه کردم

هر جا که خوردم تازیانه گریه کردی
هر جا که خوردی سنگ، خواهر، گریه کردم

در بینِ صحرا باد از هر سو می آمد
از نیزه که افتاد اصغر، گریه کردم

در کوفه خیلی ناسزا گفتند بر ما
هر جا که آمد نامِ حیدر گریه کردم

پیرِزنی که چنگ بر موی تو می زد
هر وقت آمد سمت معجر گریه کردم

تو روی نی بودی و من بالای نیزه
با زخم های مانده بر سر گریه کردم

هر دفعه که از نیزه افتادی، برایت
با خنده های شمر کافر گریه کردم

دروازه ی ساع

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

اربعین حسینی (ع) -( هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست ) * مجتبی خرسندی

843

اربعین حسینی (ع) -( هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست ) هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست
پر از نسیم دل انگیز کربلایی هاست

خدا کند که به امید کربلا باشد
که این جداشدن از بهترین جدایی هاست

برای خرج زیارت گدا شدن خوب است
که پادشاهی ما در همین گدایی هاست

چه خوب وبد ، چه سیاه و سفید یکسانند
همین بهانه ی آغاز آشنایی هاست

چه شور و شوق عجیبی به پا شده، انگار
که روز اول تحصیل ابتدایی هاست

رسیده ناله ی هل من معین به گوش همه
اگرچه دوره ی ما عصر نارسایی هاست

چقدر بیدل از این شهر می رود بیرون
گمان کنم حرم استاد دلربایی هاست

مگر حرارت آن ها به دادمان برسد
امید هر دل یخ کرده ای به چایی هاست

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( رسیده کاروان گل از راه پرخطری ) * حسین رضائیان

1315
4

اربعین حسینی (ع) -( رسیده کاروان گل از راه پرخطری ) رسیده کاروان گل از راه پرخطری
کبود و نیلی و زخمی به منزل دگری

به روی ساقه وگلبرگشان پر از خاشاک
چه شبنمی است به چشمانشان،چه چشم تری

دراین میان گلی از غنچه ها به جا مانده
صبارسانده از او از خرابه ای خبری

رسیده باغ گلی در میان باغستان
کجاست بلبل شیرین سخن بخواند او اثری

کجاست ساقی این بوستان که پژمرده
نمانده غنچه ای، نه شکوفه ای،ثمری

رسیده از ستم خارها به این گلزار
چه آتشی و چه سوزی،چه شعله ای، شرری

رسیده خواهرت از شام غم برادر من
نما به قامت همچون هلال من نظری

چه سرنوشت عجیبی، عجیب تر این بود
کنار حرمله وشمر ،با تو همسفری

به شهر شام چه خونها به دل شد از داغت
شراب وچوب ولب و بزمِ خونجگری

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی (ع) -( این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو ) * حنیف منتظرقائم

1592
6

 اربعین حسینی (ع) -( این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو ) این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو

آن عبای کهنه و انگشتر دست تو کو؟

قتله گاهت را حسین با سنگ ها پر کرده اند

سخت پیدا می شود این تکه هایت ای سبو!

راستی اصلا حسین من تویی؟…حرفی بزن

یا اخا! دیگر ندارد چشم خواهر هیچ سو

این سرازیری تل را با سر و پا آمدم

دیدم آخر جان زینب، ماجرا را مو به مو

مُهر غربت خورده بر هر صفحه این چادرم

پا نهاده بر دلم با چکمه هایش آن عدو

او نشست و من نشستم، او کجا و من کجا!!

او به روی سینه و من هم هراسان روبرو

بوسه بر رگ های گردن میزنم، هرچند…آه

دردسر بوده برایت بوسه ام زیر گلو

کاش برخیزد ز جایش غیرتی سقای من

مانده بهر زینبت تنها همین یک آرزو

شاعر : حنیف منت

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین حسینی -( نذار امسالم حسرت دیدار ) *

1694
1

اربعین حسینی -( نذار امسالم حسرت دیدار ) دانلود سبک

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

هلا بیکم یا ضیوف العباس -( مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا ) * حمید ضیاء یزدی

1958
6

هلا بیکم یا ضیوف العباس -( مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا ) مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا

حمد لله که خدا اجازه داده ، کربلا

سفری که حمله دار آن فقط خود خداست

سفری پر از صفا و فوق العاده کربلا

من و این مسیر و این عمودهای منتظر

من و این جمعیت و خاکی و ساده ، کربلا

به همین جاده قسم تمام طول جاده را

همه را خودش کشانده بی اراده ، کربلا

سفره کرامتی که پهن کرده دیدنی است

چه قیامتی در این جاده نهاده ، کربلا

و هوالجنة مأوا و هو الشرب الطهور

تا حسین هست چه حاجتی به باده ، کربلا

هلا بیکم هلا بیکم یا ضیوف العباس

هلا بیکم بمدینة الشهادة ، کربلا

به خدا بهتر از این عشق میسر نشود

از نجف پر بکشی پای پیاده ، کربلا

شاعر : حمید ضیاء یزدی

  • یکشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد