اربعین حسینی

مرتب سازی براساس

متن اشعار اربعین حسینی-واحد -( یه مسیره ) * محمد رضا طالبی

3890
5

متن اشعار اربعین حسینی-واحد -( یه مسیره ) یه مسیره
هزار وچارصد وپنجاه و دوتیره
مسیری که چشم عالمو میگیره
خدامیدونه که خیلی بی نظیره

آرزوم اینکه بیام حرم تو
پای علم تو
بدم قسم تو
آقاجون علی اکبر...

من باید امسال برسم به حرمت
بالطف وکرمت
بانوحه ودمت
بگم یاثارالله غریب مادر...

دله من شده هوایی
چی میشه آقاخدایی
بعد اربعین بگن
به منم کربلایی...

ابی عبدالله مولا...

دل عاشق
اگه امسال نرسه که میکنه دق
میشه امسال بدونی منوتولایق
خاطره میشه برام همه دقایق

دیگه بی معنی برام کار وکسم
اگه که نرسم
به جون توقسم
که خیلی میشم افسرده

هیات های تو راه، چشای تر
نمازای سحر
یاچایی سفر
که زنده میکنه مرده

آره آرزوش همینه
حرم تو رو ببینه
منتظر یه ساله

  • پنج شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 08:29
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار پیاده روی اربعین -( گفته بودی که حرم می برمت ممنونم ) *

2123
0

اشعار پیاده روی اربعین -( گفته بودی که حرم می برمت ممنونم ) گفته بودی که حرم می برمت ممنونم

از پذیرایی و لطف و کرمت ممنونم

خواب خوش بود که آخر تو محقق کردیش

اربعین پای پیاده حرمت ممنونم

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اشعار حضرت زینب(س) -( زینبم من که علمدار غمم ) * قاسم نعمتی

2032
1

اشعار حضرت زینب(س) -( زینبم من که علمدار غمم ) زینبم من که علمدار غمم

به خدا قافله سالار غمم

منکه پیغمبر رنج و آهم

من سفیر ابی عبداللهم

ریشه ی آب و گلم با اشک است

چون تسلای دلم با اشک است

من بلا دیده ترین زن هستم

عهد غم با لب دلبر بستم

فاتح غربت عاشورایم

کربلا نائبة الزهرایم

فاطمه زاده ام و طاهره ام

در بیابان بلا صابره ام

نام من شرح تمام است به عشق

روی عشاق همه سوی دمشق

مدفنم قبله عرش نبوی است

بارگاهم چو حریم علویست

دست بوسم حرم آل الله

خون من خون رگ ثارالله

حال دلخسته و زار آمده ام

بهر دیدار نگار آمده ام

سینه پر آتش و لب ها خاموش

مانده سوغات سفر در آغوش

بهر من مانده به جز روی کبود

زان سفر پیرهنی خون الود

یاد دلدار

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( با خود اینگونه بیاد آورم اینک سخنت ) * محمود ژولیده

1573

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( با خود اینگونه بیاد آورم اینک سخنت ) با خود اینگونه بیاد آورم اینک سخنت

چاره ای نیست بجز سوختن و ساختنت

گفتی آنروز:خدا کشته مرا خواسته است

دیدم از عهد و وفایت که بخون خفته تنت

گفتی آنروز:خدا خواست اسیرت بیند

دیدم ایام اسارت ، سرِ دور از بدنت

گفتی آنروز: کمی صبر و مصیبت باید

قتلِ صبر است نصیب تو و ما و حسنت

قامتِ خم شده و موی سپید آوردم

همه سوغات من از این سفرم، پیرهنت

همه را از سفر آوردم و شرمنده شدم

کنج ویرانه بجا ماند کمی پاره تنت

حاصلم قافله ای هست به تن های کبود

قاتلم در دل این خاک ، تن بی کفنت

یاد گودال تو هرگز نرود از یادم

دیدم آن نیزه چه بد بوسه گرفت از دهنت

ریش ریش است هنوز این دلم از ریش خضاب

آن زمان که

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار برای پیاده روی اربعین -( ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است ) * میثم داودی

1744
-1

اشعار برای پیاده روی اربعین -( ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است ) ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است

این تاول است در کف پا یا جواهر است

راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش

دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است

دل های شست وشو شده و پاک بی شمار

چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است

سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش

در این مسیر سفره ی افطار حاضر است

وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود

پاگیر جاده می شود آن دل که عابر است

با آب و تاب سینه زنان گرم قل قل است

کتری آب جوش که در اصل شاعر است

فنجان لب طلا پر و خالی که می شود

هر بار گفته ام نکند چای آخر است

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( اول شعر تبرک شده با بسم الله ) * حبیب باقرزاده

2274
3

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( اول شعر تبرک شده با بسم الله ) اول شعر تبرک شده با بسم الله

ابتدای همه ی مرثیه ها بسم الله

هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله

هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله

دل ما را به سوی کرببلایت بکشان

بوی سیب حرمت را به مشامم برسان

اربعین آمده و گریه فراوان دارم

بعد چل روز ببین حال پریشان دارم

به لبم زمزمه و ذکر حسین جان دارم

چشم امید به دستان کریمان دارم

روزی اشک مرا در همه ی سال دهید

پر پرواز ندارم به منم بال دهید

گریه بر مرثیه ی زینب کبری خوب است

گریه بر ذریه ی حضرت زهرا خوب است

گریه بر تشنگی کودک و بابا خوب است

گریه بر فاجعه ی نیزه و سرها خوب است

باز هم گریه کن زینب کبری شده ام

اربعین آمده و عاشق و شیدا شده ام

کارو

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( از اول این مرثیه تا آخر افتادن ) * مهدی رحیمی زمستان

1394
1

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( از اول این مرثیه تا آخر افتادن ) از اول این مرثیه تا آخر افتادن

زائر شدن در راه مثل خواهر افتادن

زینب زیارتنامه اش را خوانده در این راه

مثل روایات صحیحه با سر افتادن

از كودكان كاروان آموختم این را

از ناقه ها در مقدم یكدیگر افتادن

تا مرز تاول زخم پا را میبرم در راه

خوب است در این راه با این باور افتادن

هر خط شبیه نامه و هر جمله یك كودك

با تازیانه آخرش از دفتر افتادن

كل زیارتنامهء عباس یك حرف است

كاری نمی شد كرد وقت معجر افتادن

كل زیارتنامهء حیدر ولی این بود

وقتی كه در افتاد با آتش در افتادن

در این مسیر این داستان برعكس شد اما...

زینب علی می گشت در وقت سر افتادن

افتادن اصلآ معنی اش پرواز خواهد شد

در آخر این راه

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار زیارت کربلا -( از کودکی به پای علم سینه میزنیم ) * علی اکبر حائری

1950
5

اشعار زیارت کربلا -( از کودکی به پای علم سینه میزنیم ) از کودکی به پای علم سینه میزنیم

با نوحه و زمینه و دم سینه میزنیم

ای آنکه درد هجر کشیدی غمین مباش

یک پخش مستقیم حرم سینه میزنیم

شاعر : علی اکبر حائری

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار زیارت کربلا -( دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم ) * عباس احمدی

2276
0

اشعار زیارت کربلا -( دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم ) دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم

بعدِ یک عمر که ماندیم... که عادت کردیم

دست هامان همه خالی... نه! پر از شعر و شرر

عشق فرمود : بیایید... اطاعت کردیم

خاک آلوده رسیدیم به آن تربت پاک

اشک آلوده ولی غسل زیارت کردیم

گفته بودند که آرام قدم برداریم

ما دویدیم... ببخشید... جسارت کردیم

ایستادیم دمی پای در “باب الرّاس”

شمر را -بعدِ سلامی به تو- لعنت کردیم

سهم مان در حرمت یکسره سرگردانی

بس که با قبله ی شش گوشه عبادت کردیم

تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات

از غزلباری چشمان تو حیرت کردیم

هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد

واژه ها را به شب شعر تو دعوت کردیم

“همه با قافیه ی عشق، مصیبت دارند”

از ت

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

متن اشعار امام حسین(ع)-مناجات -( لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر ) * رضا قربانی

1710
3

متن اشعار امام حسین(ع)-مناجات -( لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر ) لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر

ابرهای رحمت ات را سمت صحرا هم ببر

سوی کنعان بوی پیراهن خبر را میبرد

یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر

عاقبت بار گناهانم زمینم زد، بیا

دستهایم را بگیر و یک قدم راهم ببر

بار من بر روی دستم مانده آقا میخری؟!

لطف کن یکجا بخر آقا و یکجا هم ببر

من که هرشب نامتان را برده ام پس خواهشا

صبح محشر که می آید نام من را هم ببر

اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا

التماست میکنم این جمع را با هم ببر

در قیامت هم به دنبال غذای روضه ام

ای ملک، آب و غذایت را نمیخواهم ببر

شاعر : رضا قربانی

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار زائرین اربعین حسینی/شور -( صفا داره ، سینه زدن شبای جمعه کربلا ) * ابوالفضل آلوئیان

3107
3

اشعار زائرین اربعین حسینی/شور -( صفا داره ، سینه زدن شبای جمعه کربلا ) صفا داره ، سینه زدن شبای جمعه کربلا

حالی داره ، روضه خونی و گریه تو پایین پا

خدا رو شکر ، عنایتی شدبه دل حسینی ها (2)

بارمو بستم دارم میام کربلات ارباب

لحظه شمارم بیام تو صحن و سرات ارباب

باز مادر تو بزرگی کرده منو دیده

رویای من بود بشم جز زائرات ارباب

در پی می نابِ اباعبدالله

دلا شده بی تابِ اباعبدالله

داریم میاییم پابوست اباعبدالله

******

قدم قدم ، بایه علم میام به سمت کربلا

شوق حرم ، موج میزنه میون قلبم ای آقا

دعا دارم ، برا دل تمومیه جامونده ها (2)

پای پیاده میام تا کربُبلا ارباب

موکِب به موکِب سیراب میشن زائرات ارباب

اما بمیرم برای خشکیِ لب تو

هنوز ز گودال میرسه به گوش صد

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی-واحد -( پاشو برادر که زینبت پریشونه ) * ابوالفضل آلوئیان

2350
1

اشعار اربعین حسینی-واحد -( پاشو برادر که زینبت پریشونه ) پاشو برادر که زینبت پریشونه

از دوری تو برادر دل پُرِ خونه

چهل روزه این نگاهم غرق بارونه

تموم دنیا برام سرابه

سه ساله جامونده داداش کنج خرابه

سپر شدم نبینه رنگ تازیونه

هروقتی که برای تو گرفت بهونه

خدا میدونه

داداش حسینم

******

یه اربعینه عزیزم از تو من دورم

یه اربعینه دلم گرفته مهجورم

پاشو برادر پناه قلب رنجورم

پناه زینب ای سایه سر

رفتی نگفتی نداره پناهی خواهر

داداش حسین دلتنگتم کوراه چاره

آروم جونم زینبت آروم نداره

دل بی قراره

داداش حسینم

******

چهل روزه غصه داره خواهرت زینب

چهل روزه ناله داره مادرت بر لب

یادم نمیره تن تو بود زیر مرکب

یادم نرفته بالب تشنه

افتادی زیر دست

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

اشعار اربعین حسینی-واحد -( چطور بگم دردامو غم و مصیبت هامو ) * محسن طالبی پور

1994
3

اشعار اربعین حسینی-واحد -( چطور بگم دردامو غم و مصیبت هامو ) چطور بگم دردامو غم و مصیبت هامو

وقتی که خاکه وطنت

میون قبره بدنت

جدا شده سر از تنت

چطور بگم برات داداش از سوز زخم و آبله

چطور باید بگم من از نیلوفرای قافله

بارون چشمام آروم نمی شه

نمی دونم عمرم چرا تموم نمی شه

برادر من

******

با چشم تر تنهایی سخته سفر تنهایی

سخته داداش در به دری

اسارت و بی خبری

سخته داداش بی معجری

حق داری نشناسی من و با این سر و روی کبود

حق داری باورت نشه منو زده قوم یهود

کبوترم من پرم شکسته

مثل سر تو برادر سرم شکسته

برادر من

******

رو قبر تو افتادم برس تو به فریادم

بیا دعایی کن برام

تا که روا شه حاجتام

این زندگی رو نمی خوام

قدم خمیده به خدا ولی سرم خم

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی-واحد -( هر چی داشتم به تو دادم ) * منصور عرب

2066
2

اشعار اربعین حسینی-واحد -( هر چی داشتم به تو دادم ) هر چی داشتم به تو دادم

دیگه هیچ چیزی نمونده

بین شام و ، بین کوفه

دشمنم خارجی خونده

هر چهل منزل ، چهل دار بلا

گر چه رفتم ولی دل کربلا

اعظم مصیبتای تو حسین

چوب نی ، جام شراب ، تشت طلا

ای غریب کربلا داداش حسین

ای شهید سر جدا داداش حسین

******

توبه نیزه ، من به ناقه

میدونی تو دل چه حاله

این چهل روز ، واسه من

هر روزش ، مثل یه ساله

خورشید نشسته روی نیزه ها

رفتی و آتیش زدن به خیمه ها

غیر چند تایی از اون اهل حرم

دیگه هیچ کسی نمونده بین ما

ای غریب کربلا داداش حسین

ای شهید سر جدا داداش حسین

******

کرببلا ، عرش اعلا

خونه ی مادریمونه

هرچی عاقل ، توحریمت

خدایی میشه دیوونه

شب جمعه

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی-زمزمه -( حسینم ای شهید تشنه لب ، کنار قبرت اومده زینب ) * منصور عرب

2458
0

اشعار اربعین حسینی-زمزمه -( حسینم ای شهید تشنه لب ، کنار قبرت اومده زینب ) حسینم ای شهید تشنه لب ، کنار قبرت اومده زینب

میخوام که جونم و بگیره رب ، بالا سر تو

نپرس تو حال و روزم و داداش

گواه حال زینبه اشکاش

دیگه توون نمونده تو پاهاش ، بالا سر تو

کدوم سر و کدوم تن و پیکر

تو بودی و هجوم یک لشگر

غارت شد انگشت و هم انگشتر

برات بمیرم ، برات بمیرم

*******

یادم نمیره لحظه آخر ، همون دمی که اومدش مادر

جلوی چشمای بابام حیدر ، با کینه میزد

رمق نداشت صدای محزونت

دیگه به لب رسیده بود جونت

گرفته بود محاسن خونت ، با کینه می زد

شد آسمون کبود و خونین رنگ

برای غارت تنت شد جنگ

دفن شدی با نیزه و تیر و سنگ

برات بمیرم ، برات بمیرم

شاعر : منصور عرب

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد مبشری

اشعار اربعین حسینی-نوحه -( از سفر آمده زینب تو یا حسین ) * محمد مبشری

4553
1

اشعار اربعین حسینی-نوحه -( از سفر آمده زینب تو یا حسین ) از سفر آمده زینب تو یا حسین

آمده یار جان بر لب تو یا حسین

از تو یک اربعین

دورم ای مه جبین

واحسینا ، واشهیدا

******

کاروان تو را به سویت آورده ام

قد کمان گشتم و یاری تو کرده ام

بردم از تو پیام

کوفه و شهر شام

واحسینا ، واشهیدا

******

خاک قبر تو را سرمه ی چشمان کنم

بر سر تربتت فدا دل و جان کنم

حب تو دین من

عشقت آیین من

واحسینا ، واشهیدا

شاعر : محمد مبشری

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:05
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( مروه زینب صفا امام حسین ) * مهدی رحیمی زمستان

2659

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( مروه زینب صفا امام حسین ) مروه زینب صفا امام حسین

کعبه ی بی منا امام حسین

هست ذکر قنوت هرشب من

ربنا اتنا امام حسین

با دوتا«یا»رسیده ام به خدا

یا ابالفضل یا امام حسین

عشق ماشد پیاده، گریه کنان

اربعین، کربلا، امام حسین

بعد دور ضریح جان دادن

دوقدم مانده تا امام حسین

اول گریه ها اباصالح

آخر گریه ها امام حسین

گریه ی بی صدا امام حسن

گریه ی باصدا امام حسین

می رسد گر سه جا امام رضا

آمده هرسه جا امام حسین

روضه خوان حسین امام رضا

روضه خوان رضا امام حسین

آخر روضه بر امام رضا

گریه کردیم با امام حسین

شاعر : مهدی رحیمی

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین ) * محمود ژولیده

3127
3

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین ) داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین

بالاترین عبادت ما گریه بر حسین

تو با خودت اگر دل پر درد آوری

آنکه تو را به روضه کند مفتخر حسین

مانند نام نامیِ الله از ازل

نامی که هست تا به اَبَد مستمر حسین

ما بنده ایم و بندۀ دربند بهتر است

اینسان بما نگاه کند بیشتر حسین

ایمان کامل است به ایام بندگی

وقتی ز ما قبول کند جان و سر حسین

حجّی که با امام بجا آوری قبول

ورنَه تو در طواف ولی دربدر حسین

امسال بار نوکریِ خویش را ببند

شاید رهت نداد به سال دگر حسین

چشم از تو بر ندارم و غفلت نمی کنم

ورنه تمام نوکری ام درد سر حسین

ما ریزه خوار سفرۀ ارباب بی سریم

با تو شود غلامی ما معتبر حسین

کم کاری است

  • یکشنبه
  • 8
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( مخواه شاکله ی این غزل، قوی باشد ) * محسن رضوانی

1619
2

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( مخواه شاکله ی این غزل، قوی باشد ) مخواه شاکله ی این غزل، قوی باشد

از ابتدا غرض این بود مثنوی باشد

ببخش اگر کمی از حیث وزن کم دارد

نشد شبیه غزل های منزوی باشد

نه مثل نغمه‌ی حافظ، نه چون کلام کلیم

قرار نیست که این نفخه عیسوی باشد

به پای خمسه‌ی من هیچ پنجه‌ای نرسد

اگر چه نظم نظامی گنجوی باشد

زمام شمس – علی ما نُقِل – به دست شماست

چه جای صحبتی از عشق مولوی باشد

غلام محتشم و خاک پای حِمیری ام

و هر که شاعر دربار مهدوی باشد

زیارت حرمت از سرم زیاد؛ قبول

مرا فقط برسان مرز خسروی... باشد؟

شاعر : محسن رضوانی

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی ) * محسن ناصحی

2123
1

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی ) گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی

گرچه گاهی هم مرا در خود مردد می کنی

مطئنم دوستم داری که در هر اربعین

ناز می آیی و راه مرز را سد می کنی

کُلُکُم نورید و کل ارض هم کرببلا

با همین علت مرا راهی مشهد می کنی

باشد از مشهد برات کربلا می آورم

حل کارم را یقین هشتاد درصد ، می کنی

بیست درصد را هم از پائین پایت خواستم

شک ندارم روزیم را بیش از این حد می کنی

دوستانم گرچه منعم می کنند اما حسین!

باز بی ویزا مرا از مرزها رد می کنی

شاعر : محسن ناصحی

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

اشعار امام حسین(ع)-زیارت اربعین -( غمی مثل غم دوری نمیشه ) * محسن ناصحی

1585
3

اشعار امام حسین(ع)-زیارت اربعین -( غمی مثل غم دوری نمیشه ) غمی مثل غم دوری نمیشه

وصال کربلا زوری نمیشه

گناهم راهمو بدجور بسته

یه کاری کن که اینجوری نمیشه

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسین(ع)-زیارت اربعین -( از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست ) * وحید دکامین

1797
1

اشعار امام حسین(ع)-زیارت اربعین -( از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست ) از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست

شرح هجران در مجال یک غزل، کوتاه نیست

قطره قطره می چکد از چشم من باران اشک

کاروان ها راهی اند و بر لبم جز آه نیست

آه هم با دیدن ما می کِشَد از سینه آه..

حالِ ماتم دیدگان هم مثل ما جانکاه نیست

کربلا..، پای پیاده..، اربعین..، زائر شدن؛

برمنِ جا مانده از ره، حسرتش دلخواه نیست

هرکه جامانده یقین داند سرِ این سفره است

زان که جز بابُ الحسین از بهر او درگاه نیست

گفت شه با زینبش رخت اسیری کن به تن

بعد از عباس این حرم را خیمه و خرگاه نیست

تا عمود آهنین بر فرق سقایم نشست

در کنار علقمه پشت من از غصّه شکست

شاعر : وحید دکامین

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام زمان (عج)-زیارت اربعین -( باز هم اربعین رسیده بیا ) * مجتبی شکریان همدانی

15840
9

اشعار امام زمان (عج)-زیارت اربعین -( باز هم اربعین رسیده بیا ) باز هم اربعین رسیده بیا

باز هم از تو بی خبر ماندم

عاشقانت زیارتت کردند

من ولی باز پشت در ماندم

روز و شب غبطه می خورم آقا

به کسانی که با تو مأنوسند

عاشق و بی قرار و بی تابند

دست و پای تو را که می بوسند

دیدن تو به من نمی آید

تو کجا و نگاه هر جایی

من اگر آنچه خواستی باشم

تو سراغم به خواب می آیی؟

نکند عاق کرده ای من را

نکند صبرتان سر آمده است

گر عتابم کنید حق دارید

هر گناهی ز من بر آمده است

خواستم تا ببینمت در خواب

به نگاهم اجازه داده نشد

خواستم تا به کربلا بروم

با رفیقان خود پیاده، نشد!

بین آن کاروان و جمعیت

چه کسی با تو هم قدم شده است؟

خوش به حال کسی که با گریه

با شما راهی

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسین (ع)-زیارت اربعین -( دوباره مثل همه سال های قبل از این ) * مهدی مقیمی

2028
-1

اشعار امام حسین (ع)-زیارت اربعین -( دوباره مثل همه سال های قبل از این ) دوباره مثل همه سال های قبل از این

ز کاروان رفیقان خویش جا ماندیم

همه ، برات گرفتند و رفته اند و ما

به پشت پنجرهء جنت الرضا ماندیم

زمان بدرقه شان بغضمان شکست آقا

که خوبها همه رفتند و باز ، ما ماندیم

هنوز گرم همین فکرهای خود بودیم

که ما چرا ز رفیقان خود جدا ماندیم

پیام آدرس هیات آمد و ما باز

به زیر پرچم سقای با وفا ماندیم

هنوز جمعه شبی هست و هیاتی باقیست

اگر به حسرت دیدار کربلا ماندیم

به پشت گرمی این وعده های ... سال بعد ...!

گریستیم و پس از آن به این هوا ماندیم

برای دیدن تصویر زائران حسین

شبانه روز به پای رسانه ها ماندیم

شاعر : مهدی مقیمی

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا ) * سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

1851
1

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا ) ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﻟﺒﻬﺎﻱ ﺗﺮﻙ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪ اﺯ ﺑﺎﻍ ﺧﺰاﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺒﻴﻨﻲ

ﮔﻞ ﻫﺎﻱ ﻛﺒﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ی ﭘﺮﭘﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺧﻴﻤﻪ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﻓﺖ ﻣﺪﻳﻨﻪ

ﺁﻣﺪ ﻧﻆﺮﻡ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﺭا

ﺑﻌﺪ اﺯ ﺗﻮ و ﻋﺒﺎﺱ ﺣﺮﻡ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ

ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺳﺘﻢ ﺑﺮﺩ ﺯﺭ و ﺯﻳﻮﺭﻣﺎﻥ ﺭا

ﻛﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﻔﺘﻢ ﺑﺨﺪا اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﺎﻗﻪ

ﺑﺮ ﻧﻴﺰه ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺳﺮ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﻣﺎﻥ ﺭا

اﺯ ﺷﻬﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ اﻡ ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﻳﻢ

ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮاﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺭا

در اﻣﻨﻴﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﻮﺩیﻡ

ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﻭ ﺑﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﻳﻚ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺧﻴﺮﻩ و ﻣﻦ ﺧﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺖ

ﺩﻳﺪی ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﻲ ﻣﺤﺸﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺟﺎﻥ ﺩاﺩﻥ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻼ ﻋﺎﻡ ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ

ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻧﺒﺮﺩﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻣﻌﺠﺮﻣﺎﻥ ﺭا

اﺯ ﺷﺎﻡ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺪﺭ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛ

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( اَبر خون می بارید ) * حسن لطفی

2174
0

اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( اَبر خون می بارید ) اَبر خون می بارید

عطرِ گُل می پیچید

بینِ یک دشتِ پُر از یاسِ سفید

کاروان عاقبت از راه رسید

همه از ناقه زمین اُفتادند

هر کسی سمتی رفت

خسته هر کس به سر و سینه یِ خود می کوبید

باز خاتونِ دوعالم به زمین پای نهاد

نه که او هم به رویِ خاک اُفتاد

نیست قاسم که پَرِ چادر او را گیرد

نیست اکبر که عنانی گیرد

نیست عباس رکابش گردد

بینِ این قربانگاه

مثل هر منزل راه

کودکان را همه در دور و برِ خویش شمرد

زیر لب می نالید

باز یک طفل کم است

نکند باز یتیمی مُرده؟

خسته غمگین بی تاب

گفت با عمه رباب

دختری کم شده است

که سکینه با اشک

آب برداشته و علقمه رفته تنها

با عمو درد و دلش تازه شده

همه رفتند

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا ) * ناصر شهریاری

2166
2

اشعار امام حسین(ع)-مناجات اربعین -( هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا ) هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا

نگاهی کن نگاهی کن دل بیچاره ما را

نمی دانم دوباره می رسم تا کربلا یا نه

کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را

همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود

چه تضمینی ست تا بینم طلوع صبح فردا را

نیم لایق نیم قابل ولی آقا قبولم کن

که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را

بده اذنی که تا هستم در این دنیا دراین دنیا

ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را

غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی

وگرنه از قدیم احسان نمودی بی سر و پا را

شاعر : ناصر شهریاری

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اربعین -( آمده ام به کربلا خاک تو را بسر کنم ) *

2329
6

اربعین -( آمده ام به کربلا خاک تو را بسر کنم ) آمده ام به کربلا خاک تو را بسر کنم
خیمه غم بپا کنم جن وملک خبر کنم

آمده ام که گویمت شرح سفر عزیز جان
سنگ صبور من شوی غم زدلم بدر کنم

شدم اسیر دشمنت کوفه وشام رفته ام
آمده ام که صحبت از خم شدن کمر کنم

خیز ببین که در سرم موی سیه نمانده است
آمده ام کنار تو باقی عمر سر کنم

شرم کنم که گویمت رقیه در خرابه ماند
چگونه ذکر حال آن دختر محتضر کنم

از آن دمی که آمدم دوباره من به کربلا
به یاد روز واقعه دیده ز اشک تر کنم

یاد ابوالفضل وعلی،قاسم وعون وجعفرم
یاد به خون تپیدن غنچه ی نو ثمر کنم

یاد سر بریده ات خنجر خونی عدو
یاد خیام سوخته کودک بی پدر کنم

حال که هجر بین ما گشته تمام ای حسین
کاش شود کنار تو

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار اربعین -( سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده ) *

1790
1

اشعار اربعین -( سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده ) سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده

دوباره قافله صف بسته سمت یار، پیاده

چشیده هرکسی از چای روضه باده چشیده

شده ست مست ولی آمده خمار، پیاده

به یاد خارمغیلان وزخم و پای برهنه

میاورد دوسه تاول به یادگار پیاده

به یاد خشکی لبهای از عطش ترکیده

نکرده تر لبی از آب خوشگوار… پیاده

شفا زکیست که اینگونه درد هم شده حیران

مریض آمده با حالتی نزار ، پیاده

به شوق کیست به طور آمده ست این همه موسی؟

که پا برهنه ،جلو ،پشت سر ،کنار، پیاده

که دیده صاحب عزا اربعین غریب بماند؟

و باز آمده تنها سر قرار ، … پیاده

نوراء نریمان

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

اشعار اربعین -( نمی بینی از غصّه لبریزم و ) * محمد قاسمی

2120
1

اشعار اربعین -( نمی بینی از غصّه لبریزم و ) نمی بینی از غصّه لبریزم و
نمی بینی از دوری آشفته ام ؟
باشه، کربلا رام نده، لا اقل
بشین پایِ حرفای ناگفته ام ؟

از اون اربعینی که پیشت بودم
شدم عشقم ، اونقدر مأنوس تو
که یک ساله چشم انتظارم بیام
بــازم جزو مَشّایه ، پابوس تو

پیاده روی بین دو تّــا بهشت
از این بهترم میشه اصلاً مگه ؟
نمی فهمه وایسادنو زائرت
اگه تاول پاش چیـــزی نگه

زن و مرد ، پیر و جوون عازمن
تو راهی که تو انتهاشی حسین
مسیحیّه هم زیره لب میگه که
میشه با منم آشناشی حسین ؟

تو موکـب فقط چَن قَلَم جنس نیس
اونم ، بُخل ، نامهربونی، ریاس
به خـرمایِ خوش طعم و با برکتش
شراب بهشــتی تو اون چائــیاش

عمودای آخر تو گوش همــه
یه موسیقیِ نا

  • دوشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد