اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 یوسف رحیمی

اربعین -( از هر چه به غير تو رها، می‌آييم ) * یوسف رحیمی

1462
-1

اربعین -( از هر چه به غير تو رها، می‌آييم ) از هر چه به غير تو رها، می‌آييم
با عشق تو در شور و نوا می‌آييم

می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله
از صحن نجف به کربلا می‌آییم

شاعر : یوسف رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اربعین -( هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم ) * محمد جواد الهی پور

1749
3

اربعین -( هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم ) هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
می‌توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

قطره‌ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

حُرّم و دارم به سمت شاه برمی‌گردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم

لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدی‌ها را به رویم

پابرهنه می‌دوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقی‌ها سبویم

آن قدَر مستم که گاهی از خودم می‌پرسم اصلا
من به سوی تو می‌آیم یا تو می‌آیی به سویم؟

بی‌تو سر شد در میان حیرت و غفلت، جوانی
با تو اما آب رفته باز می‌گردد به جویم

شاعر : محمد جواد الهی پور

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست ) *

3068
2

اربعین -( جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست ) جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست
نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست

نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است
عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است

نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم
ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم

نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است
جهان در انتظار رویت مهدی موعود است

در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست
و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست

همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند
نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند

همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها
توانی تازه میبخشد به زایر چای موکب ها

تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند
به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند

در ا

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست ) * سید محمد غفاری

1898
2

اربعین -( دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست ) دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست
دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست
که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست
سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست

ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است

ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند
کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند
چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند
غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند

که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند

تمام پشت سر جابر بن عبدلله
چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه
از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه
هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله

که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست
قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اربعین -( هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم ) * علیرضا خاکساری

1926

اربعین -( هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم ) هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم
مرثیه خوانی وزین را دوست دارم
سینه زنان نکته بین را دوست دارم
اشک بصیرت آفرین را دوست دارم

کرببلا رفتن فقط اینگونه زیباست
این راهپیمایی نشان عزت ماست
"هیهات من الذله "مخصوص همینجاست
دم پاره های آتشین را دوست دارم

من از نجف تا کربلا هر دم بگویم
سینه سپر کرده سپس محکم بگویم
می آیم اصلا به همه عالم بگویم
نسل امیرالمومنین را دوست دارم

دستان او "رحمان" و چشمانش "رحیم" است
"و یطعمون…" یعنی آقایم کریم است
این راه مصداق صراط المستقیم است
تفسیر آیات مبین را دوست دارم

شرمنده ام از محضرش، رویم سیاه است
این دل فقط تنها به فکر سرپناه است
زخم نشسته به کف پایم گواه است
هر

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

اربعین -( دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب ) * سید محمد میرهاشمی

2959
2

اربعین -( دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب ) دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب
تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب

دوباره شور پیاده روی به سر دارم
شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب

نه خرج راه و نه ویزا و نه گذرنامه
سفر، رسیده! مهیا نمی شود اسباب

دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان
سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب

هوای سیل خروشان زائران دارم
مرا ببر که نمانم اسیر این مرداب

تمام آرزوی من جواب این حرف است
سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب

شهید راه ظهور و زیارتم گردان
تورا به جان رقیه مرا بخر ارباب

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین -( چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را ) * سید پوریا هاشمی

2337
2

اربعین -( چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را ) چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را
که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین ها را

همه از خانه ها بیرون زدند و عازم یارند
دل باجمع بودن داده ای گوشه نشین ها را

مسیحی ارمنی هندو میان زائران هستند
تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دین ها را

زمین کربلا در آسمان هم مشتری دارد
همان روز ازل برده دل عرش برین ها را

مدال کربلا رفتن به روی سینۀ ما نیست
رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین ها را

تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر
و پایین میزنم دیگر به گریه آستین ها را

دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله
کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین ها را

نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است
خیالش مست کرده تا ابد روح الامین ها را

ب

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اربعین -( عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم ) * یوسف رحیمی

1667
0

اربعین -( عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم ) عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم
مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم

از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله
با پای پیاده تا حرم می‌آیم

شاعر : یوسف رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

اربعین -( من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم ) * قاسم صرافان

2234
5

اربعین -( من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم ) من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم
من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم
نمی دانم کجایی هستم، اما خوب میدانم
هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم

اگر آواره ام، قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه
یکی پرسید: تا کرب و بلا، چندتا ستون مانده؟

چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابان ها
به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابان ها
نه تنها در میان تربتت داری شفا، حتی
به خاک زیر پای زائرت دادند، درمان ها

یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد
یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد
دراین موکب سخن ازکوفه، آن موکب سخن از شام

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام حسین(ع)مناجات -( لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای ) * محمود ژولیده

1525
3

امام حسین(ع)مناجات -( لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای ) لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای
با کربلا دل از همه ایام بُرده ای

آب فرات و آب حیاتند تشنه اَت
آب بقاء را تو لبِ جام برده ای

با اشک و نوحه و علم و روضه و عزا
تا قلب کفر، پرچم اسلام، برده ای

روز ازل که نوکرِتان تا اَبد شدم
با إذن فاطمه، تو مرا نام برده ای

عادت نکرده ایم، بجز خوانِ نعمتت
ما را کنار سفرۀ اکرام برده ای

آری سعادتِ بشرییَت بدست تست
تو بَرده را، به بندگیِ تام برده ای

عالَم فقیرِ شور و شعورِ حسینی است
چون عقل و عشق را تو به فرجام برده ای

والله دشمنانِ تو تا حشر باختند
تاریخ را تو،تا به سرانجام برده ای

یک اربعین، هزار هزار اربعین شده
یک قافله، اگر چه تو از شام برده ای

مفهوم

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اربعین -( دارم غریب و آشنا را می شمارم ) * مهدی رحیمی زمستان

2031
2

اربعین -( دارم غریب و آشنا را می شمارم ) دارم غریب و آشنا را می شمارم
این خیل مشغول عزا را می شمارم

هی خواب می بینم پیاده در طریقش
درجاده دارم تیرها را می شمارم

دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه
سربندهای یا رضا را می شمارم

اما خدا را شکر با انگشت هایم
جامانده های کربلا را می شمارم

پس سعی خود را می‌کنم موکب به موکب
این مروه های با صفا را می شمارم

با عقل نه، من با جنون بی شمارم
این لشکر بی انتها را می شمارم

تسبیح من این است در طیِّ طریقش
هر صبح تاول های پا را می شمارم

آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه
دارم نفس های خدا را می شمارم

هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق
دارم فقط سود دعا را می شمارم

شاعر : مهدی رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اربعین -( نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم ) * حسن لطفی

4386
8

اربعین -( نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم ) نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم
سیاه پوشِ تو ام نه که سوگوار خودم

تو زیرِ خاکی و من خاک بر سرم ریزم
که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم

نمی‌شناسی ام اما زِ بس که مجروحم
زِ بَس که پیر شده چهره‌ام زِ اندوهم

به خاکِ سرخِ تو ای تشنه آب می‌ریزم
گُلی نمانده برایت گلاب می‌ریزم

بگو چگونه دلت آمد از بَرَم بروی
به رویِ نیزه ولی در برابرم بروی

ببین که بعدِ تو غمگین ترین صدا شده‌ام
شکسته ام زِ کمر دست بر عصا شده‌ام

چهل شب است که از دردِ پا نمیخوابم
پُر از جراحتم و غرقِ ردِ پا شده ام

چهل شب است که دائم زِ لای لایِ رباب
کنارِ نیزه‌ی اصغر پُر از عزا شده‌ام

چهل شب است که با چادری که خاکی بود
حجابِ دخت

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین حسینی -( هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم ) * محمد جواد الهی پور

1757
1

پیاده روی اربعین حسینی -( هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم ) هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم
می توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

قطره ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

حُرّم و دارم به سمت شاه برمی گردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم

لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدی ها را به رویم

پابرهنه می دوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقی ها سبویم

آن قدَر مستم که گاهی از خودم می پرسم اصلا
من به سوی تو می آیم یا تو می آیی به سویم ؟

بی تو سر شد در میان حیرت و غفلت ، جوانی
با تو اما آب رفته باز می گردد به جویم

شاعر : محمد جواد الهی پور

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین حسینی -( با پای سر به سِیر سماوات می رویم ) *

1188

پیاده روی اربعین حسینی  -( با پای سر به سِیر سماوات می رویم ) با پای سر به سِیر سماوات می رویم
احرام بسته ایم و به میقات می رویم
تا بارگاه قبله ی حاجات می رویم
قسمت اگر شود به ملاقات می رویم

میقات ما حسین ، ملاقات ما حسین

زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بسته ایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتاده ایم در گذر اربعین تو

ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین

ما چون کبوتران حرم پر شکسته ایم
از آشیان گذشته و از خود گسسته ایم
چون صیدهای زخمی در خون نشسته ایم
یعنی که دل به لذت دیدار بسته ایم

مرهم حسین ، صبر حسین و شفا حسین

ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود !
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود !
آن جوشش صدای تو بر کربلا چه بود !
دادی بها

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین فراق کربلا -( بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم ) *

1894
4

اربعین فراق کربلا -( بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم ) بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم
بــاز پـــابـــوســےِ بـــا لِــــذَت زوار حـــــرم

در مــیــان هـمہ زوار زیـــادے بــودم؟؟!
چند روزیــست بــبیــن دِل شدہ بیمارحرم

آتـشــم دیــگر زدے باگـفـتـن:نہ تــونیا
نــوکــرت اربــــاب آیــا بـوده سربـار حرم؟

ایــن دلــم آشوب گشــته درد و درمانش فقط
ذکــر طــوفــانــےِ ســقا و عـــلمــدار حــرم

سید امیر میثم مرتضوی

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است ) *

1541
1

اربعین -( ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است ) ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است
شاعر بارانیت حال و هوایش بهتر است

از نجف از کاظمین از سامرا هم گفت و من
خواندم اما بیتهای کربلایش بهتر است

کلبُهم باسط... مرا با اربعینی ها ببر
لنگ لنگان هم بیاید، سگ وفایش بهتر است

در حرم در راه در موکب ... بهشتت دیدنی است
هرچه می گردم نمی فهمم کجایش بهتر است

مادرم از درد پایش خسته بود آوردمش
اربعینی راه رفت امروز پایش بهتر است

با خود آورده است داروهای خود را منتها
از غذایت لقمه بردارد برایش بهتر است

ابتدا ، شوق من و کرببلایت انتهاست
ابتدای راه خوب و انتهایش بهتر است

محسن صانعی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین -( ازآن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم ) * اسماعیل تقوایی

1832
3

اربعین -( ازآن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم ) از آن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم
طلب مرگ خودم را روز وشبها از خدا کردم
شنیدم بی کفن جسمت سه روز اندر بیابان بود
زدم بر صورت وزین غم برایت گریه ها کردم
وداع آخرینت یادم آید آن سفارشها
به پیمانی که بستم با تو ای جانا وفا کردم
چهل روزی گذشته از وداع جانگداز من
دهم شرح فراغم را که دانی من چها کردم
غروب روز عاشورا خیامت غرق آتش شد
دویدم در بیابان ،جمع،آل مصطفی کردم
غم هجران تو یکسو اسیری بود بس دشوار
به راه حق حسینم،بر قضا خود را رضا کردم
چو دیدم راس خونینت به نی،قاری قرآنم
سرم را در غمت با چوب محمل آشنا کردم
امان از شام ،بس جور وجفا بر ما زشامی شد
به لب امن یجیب وبارها جدم صدا کردنم
دمی

  • سه شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

اشعار اربعین حسینی -( شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت ) * مظاهر کثیری نژاد

1485

اشعار اربعین حسینی  -( شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت ) شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت
…و زنده ام به دو نذر و نیاز پشت سرت

یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن
و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت

چهل غروب دلم تنگ روی ماه تو بود
چهل طلوع نخواندم نماز پشت سرت

غروب حادثه انگشترت به یغما رفت
ادامه دار شد این حرص و آز ، پشت سرت

تنت زمین و نوک تیرها به پشت تنت
سرت به نیزه و در احتزاز “پشت سرت”

به جای خون زده نور از قفای سر بیرون
چه روشنا شده از این لحاظ پشت “سرت”

هنوز در سرشان انتقام صفین است
به پیش روی تو گفتند و باز ، پشت سرت…

چقدر حرف بد از تو به دخترت گفتند
چقدر هست زبان دراز پشت سرت

تو را به هلهله کشتند ، رقص و ساز نبود
مرا به هلهله و رقص و ساز پشت سرت

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

اشعار اربعین حسینی -( یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین ) * امیر عظیمی

1394
1

اشعار اربعین حسینی  -( یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین ) یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین
آماده اند ناب ترین باده ها حسین

ما باده های عشق تو هستیم، آمدیم
دلداده های عشق تو هستیم، آمدیم

این بلبلان عشق که از غم فسرده اند
اجساد زنده ایم که در اصل مرده اند

چل روز بی حضور تو با درد طی شده
با مردهای ظالم و نامرد طی شده

چل روز سایه ات به سر ما نبود، آه!
ماه عشیره همسفر ما نبود، آه!

چل روز چشم قافله دریای آب بود
چل روز حال عمه خرابِ خراب بود

چل روز دختران تو زیور نداشتند
چل روز همسران تو همسر نداشتند

در شام خواهران تو معجر نداشتند
ای کاش، مثل پیکرتان سر نداشتند

چل روز چشم مادرمان بی امان گریست
حیدر گریست، خاتم پیغمبران گریست

هفت آسمان گریست، زمی

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

اشعار اربعین حسینی -( مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت ) * سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

1640

اشعار اربعین حسینی  -( مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت ) مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت
به خاک سرخ نشانده زمانه اما سخت

نشسته بودم و از تو جدا نمیگشتم
گرفت دست مرا تازیانه اما سخت

هزار قصه برایت بگویم از کوفه
گرفت آتش کینه زبانه اما سخت

ورود ما چه بگویم... به شام میدیدی
ورود گر چه به ساز و ترانه اما سخت

و نیزه دار در آن کوچه ها سرت را کج...
...نشانده بود به نی ناشیانه اما سخت

چه گویم از سر بام و عجوزه ای با سنگ
گرفته بود سرت را نشانه اما سخت

بیا نگیر سراغ رقیه را از من
در ازدحام نشست آن میانه اما سخت

چقدر آن شب آخر هواییت شده بود
گرفت زخم سرت را به شانه اما سخت

سرت رسید و خرابه شکوفه باران شد
نداشت خشکی لبها کرانه اما سخت

گذاشت سر زن غساله

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی -( کم آب میخورم غم آب است بر دلم ) *

1353
1

اشعار اربعین حسینی  -( کم آب میخورم غم آب است بر دلم ) کم آب میخورم غم آب است بر دلم
قدر هزار سال عذاب است در دلم

از آن زمان که خواهرم افتاد از شتر
کم خوابم و مصیبت خواب است در دلم

نوزاد دیدم و نفسم ناگهان گرفت
آوای لای لای رباب است در دلم

ویرانه جای خواب من و عمّه هام بود
بی حرمتیِ شام خراب است در دلم

اوباش سیر و آل پیمبر گرسنه، آه
زخمی ز بوی طبخ کباب است در دلم

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی -( زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا ) *

1639

اشعار اربعین حسینی  -( زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا ) زبانحال زائران و عاشقان زیارت اربعین

از حرم برام بگو
زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا

از حرم برام بگو
از در ورودی از حسین حسین دسته ها

از حرم برام بگو
از نگاه به پرچم از تو موج زائرا

از خودت بگو برام
به ضریح رسیدی یا نشد بری پایین پا

از خودت بگو برام
از تموم اتفاقای نجف تا کربلا

از خودت بگو برام
از کرامتایی که ندیده بودی تا حالا
**
از خودم برات بگم
توی خونه پخش مستقیم کربلا دیدم فقط

از خودم برات بگم
یک گوشه نشستم و برو بیا دیدم فقط

از خودم برات بگم
من خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط

یا امام حسین منم یه نوکرم
یا امام حسین منم ببر حرم

از حرم برام بگو
از یه سرزمین دیدنی که بیقرارشم

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جاده به جاده * سیده مریم جعفری

1505
1

جاده به جاده جاده به جاده می رسی از نفسی به نینوا

قافله را عجب که خود جان نسپاری از جفا
.
قلّت او کثیر شد از حفظی،دو سر دعا
خواب و خرافه ای زند، شک و کثیر نا به جا
.
فایده ام دو سطر حق از ره اقتدای تو
من ننویسمت که تو خود بنویسی ام عطا
.
آب گلو که خشک شد،قافیه ام که مشک شد
بند گلو ز حنجره!خواهر من ! أخا...أخا.....!
.
غربت سوز تو اگر گریه نماید این سخن
حبّ علی ز انفسی صحنه زند...هنا...هنا!
.
ای که تو را ز زخم و خون بر بکشاند این جنون
ور نه تو خود ز خاک و خون کی نسپاری اش فدا..
.
جاده به جاده می رسی از نفسی به نینوا....
.
سیده مریم جعفری

سوم صفر ۱۴۳۸_سیزدهم آبان ۹۵

شاعر : سیده مریم جعفری

  • چهارشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 19:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین -( السلام ای شاه قسمت کن بیایم کربلا ) *

1162
1

اربعین  -( السلام ای شاه قسمت کن بیایم کربلا ) السلام ای شاه قسمت کن بیایم کربلا
اربعین با مادرم تا که بیایم کربلا
میشود امسال روزیم شود تا از نجف
در رکاب مهدی زهرا بیایم کربلا

شاعر:؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین -( مزد یه سال نوکریم را میدهی حسین ) *

1098

اربعین -( مزد یه سال نوکریم را میدهی حسین ) مزد یه سال نوکریم را میدهی حسین؟
امسال هم به کرببلا میبری حسین؟
از اول دهه به حرم فکر میکنم
آیا غلامه رو سیاه را میخری حسین؟

شاعر:؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( اربعین دل یاد یاران می کند ) * محمدرضا سروری

1609
1

متن و سبک نوحه اربعین -( اربعین دل یاد یاران می کند ) اربعین و یاد یاران
اربعین دل یاد یاران می کند
خون به جام سوگواران می کند
دیدگانم میل باران می کند
******
آسمان نینوا را باز ابر غم گرفت
جای جای این زمین را بارش ماتم گرفت
خاک خونین پرده از رخساره ای مبهم گرفت
گوئیا غم بار دیگر یقة آدم گرفت
باز اندوه شد نصیب سینه ها
رنگ غم پاشیده بر آیینه ها
دل نموده یاد گود قتلگاه
بی کسی در مسلخی از کینه ها
اربعین دل یاد یاران می کند
******
کجایید ای شهیدان به خاک و خون تپیده
دوباره کاروان ماتم و اندوه رسیده
همای معرفت بانوی غیرت عاشقانه
مِی وصل از سبوی غصه آور سرکشیده
باز غم گردیده هرجا جلوه گر
آمده اسطورة صبر از سفر
محشری در نینوا از نو به پا
کرده آه کودکان

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

اربعین -( چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم ) * مرضیه عاطفی

1116

اربعین -( چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم ) چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم
فقط خدا نکند از غمت جدا بشوم

بگیر دست مرا جان مادرت زهرا(س)
به حال خود نکند لحظه ای رها بشوم

خدا کند که بزودی شوم فدای تو و
فدای حضرت سقّای با وفا بشوم

نه اهل کبر و غرور و نه اهل جلوه گری
غلام مخلص و سرباز بی ریا بشوم

مرا به هیئت خود راه دادی و گفتی؛
همیشه گریه کنِ پای روضه ها بشوم

نگاه کن به دلم تا به قدر وسع ِ خودم
کریم و صاحب ِ دستی گره گشا بشوم

گناه کردم و آقا چه می شود من هم
رسولِ ترک تو باشم فقط گدا بشوم

برای حال دلم٬ یاحسین(ع) کاری کن
از این قفس گذری کن! بگو رها بشوم

چه میشود که بیایم! نگو تو را به خدا
بمانم و پرِ از اشکِ بی صدا بشوم

به من بده ح

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

زیارت اربعین -( از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود ) * مرضیه عاطفی

981

زیارت اربعین -( از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود ) از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود
با دعای مؤمنات و مؤمنین قسمت شود

آن شرورِ پُر گناهم؛ این حرم دل می برد
آن بگیر از من بزودی تا که این قسمت شود

شش جهت قران به سر دارم شبِ قدرِ من است
تا حریم طا و ها و یا و سین قسمت شود

در حساب آورده ما را مادرت پای ضریح
قبل دعوت شک نکن باید یقین قسمت شود

زائران بار سفر بستند و اشکم شد روان
کاش روزی گریه در آن سرزمین قسمت شود

تکّه ای محض تبرّک جستن ذکر قنوت
میشود از گنبدت سنگ نگین قسمت شود؟!

آرزو دارم بزودی پا به پای خواهرت
از حرم تا قتلگاهت اربعین قسمت شود!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر اربعین -( هرگز گمان مدار که دور از شما شدم ) * مرتضی محمودپور

955

شعر  اربعین -( هرگز گمان مدار که دور از شما شدم ) هرگز گمان مدار که دور از شما شدم
تازه به عشق حضرتتان مبتلا شدم
من عاشقم به عشق شما سرسپرده ام
زین رو پیاده راهیِ کرببلا شدم

شاعر : مرتضی محمودپور

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اربعین -( از همان ابتدا غزل هایم ) * علیرضا خاکساری

960

اربعین -( از همان ابتدا غزل هایم  ) از همان ابتدا غزل هایم
نذر چشم پر آب زینب بود
ضربه ی اخر مراثی من
دل از غم کباب زینب بود

هرچه باشد رسالتم این است
راوی روضه های جانسوزم
بیت بیت دل من از اغاز
همگی از کتاب زینب بود

به دوراهی رسید قافله و
پای رفتن سوی مدینه نداشت
باز هم به گواهی تاریخ
کربلا انتخاب زینب بود

گوشه ای از خرابه ی تاریک
دل ازرده خاطرش جا ماند
جای خالی کودکی معصوم
غصه ی بی حساب زینب بود

سهمش از شام غیر ماتم نیست
دردهایش یکی دو تا هم نیست
داغ بعدی نبود یک محرم
غم بعدی حجاب زینب بود

انچه اشک مرا در اورده
فقط این است :هر چهل منزل
بعد هر پرسش نگاه ترش
تازیانه جواب زینب بود

مثل برگی که از درخت خزان
به زمین میرسد ، زمی

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد