اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 قاسم صرافان

اربعین -( من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم ) * قاسم صرافان

2045
5

اربعین -( من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم ) من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم
من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم
نمی دانم کجایی هستم، اما خوب میدانم
هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم

اگر آواره ام، قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه
یکی پرسید: تا کرب و بلا، چندتا ستون مانده؟

چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابان ها
به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابان ها
نه تنها در میان تربتت داری شفا، حتی
به خاک زیر پای زائرت دادند، درمان ها

یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد
یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد
دراین موکب سخن ازکوفه، آن موکب سخن از شام

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمود ژولیده

امام حسین(ع)مناجات -( لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای ) * محمود ژولیده

1415
3

امام حسین(ع)مناجات -( لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای ) لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای
با کربلا دل از همه ایام بُرده ای

آب فرات و آب حیاتند تشنه اَت
آب بقاء را تو لبِ جام برده ای

با اشک و نوحه و علم و روضه و عزا
تا قلب کفر، پرچم اسلام، برده ای

روز ازل که نوکرِتان تا اَبد شدم
با إذن فاطمه، تو مرا نام برده ای

عادت نکرده ایم، بجز خوانِ نعمتت
ما را کنار سفرۀ اکرام برده ای

آری سعادتِ بشرییَت بدست تست
تو بَرده را، به بندگیِ تام برده ای

عالَم فقیرِ شور و شعورِ حسینی است
چون عقل و عشق را تو به فرجام برده ای

والله دشمنانِ تو تا حشر باختند
تاریخ را تو،تا به سرانجام برده ای

یک اربعین، هزار هزار اربعین شده
یک قافله، اگر چه تو از شام برده ای

مفهوم

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اربعین -( دارم غریب و آشنا را می شمارم ) * مهدی رحیمی زمستان

1821
2

اربعین -( دارم غریب و آشنا را می شمارم ) دارم غریب و آشنا را می شمارم
این خیل مشغول عزا را می شمارم

هی خواب می بینم پیاده در طریقش
درجاده دارم تیرها را می شمارم

دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه
سربندهای یا رضا را می شمارم

اما خدا را شکر با انگشت هایم
جامانده های کربلا را می شمارم

پس سعی خود را می‌کنم موکب به موکب
این مروه های با صفا را می شمارم

با عقل نه، من با جنون بی شمارم
این لشکر بی انتها را می شمارم

تسبیح من این است در طیِّ طریقش
هر صبح تاول های پا را می شمارم

آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه
دارم نفس های خدا را می شمارم

هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق
دارم فقط سود دعا را می شمارم

شاعر : مهدی رحیمی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اربعین -( نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم ) * حسن لطفی

4032
9

اربعین -( نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم ) نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم
سیاه پوشِ تو ام نه که سوگوار خودم

تو زیرِ خاکی و من خاک بر سرم ریزم
که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم

نمی‌شناسی ام اما زِ بس که مجروحم
زِ بَس که پیر شده چهره‌ام زِ اندوهم

به خاکِ سرخِ تو ای تشنه آب می‌ریزم
گُلی نمانده برایت گلاب می‌ریزم

بگو چگونه دلت آمد از بَرَم بروی
به رویِ نیزه ولی در برابرم بروی

ببین که بعدِ تو غمگین ترین صدا شده‌ام
شکسته ام زِ کمر دست بر عصا شده‌ام

چهل شب است که از دردِ پا نمیخوابم
پُر از جراحتم و غرقِ ردِ پا شده ام

چهل شب است که دائم زِ لای لایِ رباب
کنارِ نیزه‌ی اصغر پُر از عزا شده‌ام

چهل شب است که با چادری که خاکی بود
حجابِ دخت

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

اربعین -( ای حامیان مکتب هل من معین سلام ) * ولی الله کلامی زنجانی

2297
1

اربعین -( ای حامیان مکتب هل من معین سلام ) ای حامیان مکتب هل من معین سلام
جاماندگان قافله اربعین سلام

قومی پیاده بر حرم یار می روند
حسرت کشان قبر امام مبین سلام

زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان
گویند زائران همه، بانوی دین سلام

زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود
او را دهد فرشته ز عرش برین سلام

زینب اگر نبود کنون کربلا نبود
ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام

آداب اربعین و زیارت نوشته شد
زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام

اسلام را سلام جهت دار زنده کرد
لبیک بود معنی آن بهترین سلام

زینب مرام باش که تا مکتبی شوی
لبیک یاحسین بگو زینبی شوی

ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو
سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو

فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است
کن آتشی ب

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین حسینی -( هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم ) * محمد جواد الهی پور

1635
1

پیاده روی اربعین حسینی -( هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم ) هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم
می توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

قطره ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

حُرّم و دارم به سمت شاه برمی گردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم

لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدی ها را به رویم

پابرهنه می دوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقی ها سبویم

آن قدَر مستم که گاهی از خودم می پرسم اصلا
من به سوی تو می آیم یا تو می آیی به سویم ؟

بی تو سر شد در میان حیرت و غفلت ، جوانی
با تو اما آب رفته باز می گردد به جویم

شاعر : محمد جواد الهی پور

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین حسینی -( با پای سر به سِیر سماوات می رویم ) *

1096

پیاده روی اربعین حسینی  -( با پای سر به سِیر سماوات می رویم ) با پای سر به سِیر سماوات می رویم
احرام بسته ایم و به میقات می رویم
تا بارگاه قبله ی حاجات می رویم
قسمت اگر شود به ملاقات می رویم

میقات ما حسین ، ملاقات ما حسین

زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بسته ایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتاده ایم در گذر اربعین تو

ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین

ما چون کبوتران حرم پر شکسته ایم
از آشیان گذشته و از خود گسسته ایم
چون صیدهای زخمی در خون نشسته ایم
یعنی که دل به لذت دیدار بسته ایم

مرهم حسین ، صبر حسین و شفا حسین

ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود !
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود !
آن جوشش صدای تو بر کربلا چه بود !
دادی بها

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین فراق کربلا -( بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم ) *

1806
4

اربعین فراق کربلا -( بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم ) بــاز امــسال مــنــو حـســرت دیــدار حـرم
بــاز پـــابـــوســےِ بـــا لِــــذَت زوار حـــــرم

در مــیــان هـمہ زوار زیـــادے بــودم؟؟!
چند روزیــست بــبیــن دِل شدہ بیمارحرم

آتـشــم دیــگر زدے باگـفـتـن:نہ تــونیا
نــوکــرت اربــــاب آیــا بـوده سربـار حرم؟

ایــن دلــم آشوب گشــته درد و درمانش فقط
ذکــر طــوفــانــےِ ســقا و عـــلمــدار حــرم

سید امیر میثم مرتضوی

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اربعین -( ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است ) *

1388
1

اربعین -( ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است ) ظاهرا اینبار حال شعرهایش بهتر است
شاعر بارانیت حال و هوایش بهتر است

از نجف از کاظمین از سامرا هم گفت و من
خواندم اما بیتهای کربلایش بهتر است

کلبُهم باسط... مرا با اربعینی ها ببر
لنگ لنگان هم بیاید، سگ وفایش بهتر است

در حرم در راه در موکب ... بهشتت دیدنی است
هرچه می گردم نمی فهمم کجایش بهتر است

مادرم از درد پایش خسته بود آوردمش
اربعینی راه رفت امروز پایش بهتر است

با خود آورده است داروهای خود را منتها
از غذایت لقمه بردارد برایش بهتر است

ابتدا ، شوق من و کرببلایت انتهاست
ابتدای راه خوب و انتهایش بهتر است

محسن صانعی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین -( ازآن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم ) * اسماعیل تقوایی

1723
3

اربعین -( ازآن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم ) از آن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم
طلب مرگ خودم را روز وشبها از خدا کردم
شنیدم بی کفن جسمت سه روز اندر بیابان بود
زدم بر صورت وزین غم برایت گریه ها کردم
وداع آخرینت یادم آید آن سفارشها
به پیمانی که بستم با تو ای جانا وفا کردم
چهل روزی گذشته از وداع جانگداز من
دهم شرح فراغم را که دانی من چها کردم
غروب روز عاشورا خیامت غرق آتش شد
دویدم در بیابان ،جمع،آل مصطفی کردم
غم هجران تو یکسو اسیری بود بس دشوار
به راه حق حسینم،بر قضا خود را رضا کردم
چو دیدم راس خونینت به نی،قاری قرآنم
سرم را در غمت با چوب محمل آشنا کردم
امان از شام ،بس جور وجفا بر ما زشامی شد
به لب امن یجیب وبارها جدم صدا کردنم
دمی

  • سه شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

اشعار اربعین حسینی -( شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت ) * مظاهر کثیری نژاد

1328

اشعار اربعین حسینی  -( شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت ) شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت
…و زنده ام به دو نذر و نیاز پشت سرت

یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن
و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت

چهل غروب دلم تنگ روی ماه تو بود
چهل طلوع نخواندم نماز پشت سرت

غروب حادثه انگشترت به یغما رفت
ادامه دار شد این حرص و آز ، پشت سرت

تنت زمین و نوک تیرها به پشت تنت
سرت به نیزه و در احتزاز “پشت سرت”

به جای خون زده نور از قفای سر بیرون
چه روشنا شده از این لحاظ پشت “سرت”

هنوز در سرشان انتقام صفین است
به پیش روی تو گفتند و باز ، پشت سرت…

چقدر حرف بد از تو به دخترت گفتند
چقدر هست زبان دراز پشت سرت

تو را به هلهله کشتند ، رقص و ساز نبود
مرا به هلهله و رقص و ساز پشت سرت

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

اشعار اربعین حسینی -( یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین ) * امیر عظیمی

1298

اشعار اربعین حسینی  -( یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین ) یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین
آماده اند ناب ترین باده ها حسین

ما باده های عشق تو هستیم، آمدیم
دلداده های عشق تو هستیم، آمدیم

این بلبلان عشق که از غم فسرده اند
اجساد زنده ایم که در اصل مرده اند

چل روز بی حضور تو با درد طی شده
با مردهای ظالم و نامرد طی شده

چل روز سایه ات به سر ما نبود، آه!
ماه عشیره همسفر ما نبود، آه!

چل روز چشم قافله دریای آب بود
چل روز حال عمه خرابِ خراب بود

چل روز دختران تو زیور نداشتند
چل روز همسران تو همسر نداشتند

در شام خواهران تو معجر نداشتند
ای کاش، مثل پیکرتان سر نداشتند

چل روز چشم مادرمان بی امان گریست
حیدر گریست، خاتم پیغمبران گریست

هفت آسمان گریست، زمی

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

اشعار اربعین حسینی -( مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت ) * سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

1524

اشعار اربعین حسینی  -( مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت ) مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت
به خاک سرخ نشانده زمانه اما سخت

نشسته بودم و از تو جدا نمیگشتم
گرفت دست مرا تازیانه اما سخت

هزار قصه برایت بگویم از کوفه
گرفت آتش کینه زبانه اما سخت

ورود ما چه بگویم... به شام میدیدی
ورود گر چه به ساز و ترانه اما سخت

و نیزه دار در آن کوچه ها سرت را کج...
...نشانده بود به نی ناشیانه اما سخت

چه گویم از سر بام و عجوزه ای با سنگ
گرفته بود سرت را نشانه اما سخت

بیا نگیر سراغ رقیه را از من
در ازدحام نشست آن میانه اما سخت

چقدر آن شب آخر هواییت شده بود
گرفت زخم سرت را به شانه اما سخت

سرت رسید و خرابه شکوفه باران شد
نداشت خشکی لبها کرانه اما سخت

گذاشت سر زن غساله

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی -( کم آب میخورم غم آب است بر دلم ) *

1222
1

اشعار اربعین حسینی  -( کم آب میخورم غم آب است بر دلم ) کم آب میخورم غم آب است بر دلم
قدر هزار سال عذاب است در دلم

از آن زمان که خواهرم افتاد از شتر
کم خوابم و مصیبت خواب است در دلم

نوزاد دیدم و نفسم ناگهان گرفت
آوای لای لای رباب است در دلم

ویرانه جای خواب من و عمّه هام بود
بی حرمتیِ شام خراب است در دلم

اوباش سیر و آل پیمبر گرسنه، آه
زخمی ز بوی طبخ کباب است در دلم

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی -( زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا ) *

1550

اشعار اربعین حسینی  -( زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا ) زبانحال زائران و عاشقان زیارت اربعین

از حرم برام بگو
زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا

از حرم برام بگو
از در ورودی از حسین حسین دسته ها

از حرم برام بگو
از نگاه به پرچم از تو موج زائرا

از خودت بگو برام
به ضریح رسیدی یا نشد بری پایین پا

از خودت بگو برام
از تموم اتفاقای نجف تا کربلا

از خودت بگو برام
از کرامتایی که ندیده بودی تا حالا
**
از خودم برات بگم
توی خونه پخش مستقیم کربلا دیدم فقط

از خودم برات بگم
یک گوشه نشستم و برو بیا دیدم فقط

از خودم برات بگم
من خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط

یا امام حسین منم یه نوکرم
یا امام حسین منم ببر حرم

از حرم برام بگو
از یه سرزمین دیدنی که بیقرارشم

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جاده به جاده * سیده مریم جعفری

1310
1

جاده به جاده جاده به جاده می رسی از نفسی به نینوا

قافله را عجب که خود جان نسپاری از جفا
.
قلّت او کثیر شد از حفظی،دو سر دعا
خواب و خرافه ای زند، شک و کثیر نا به جا
.
فایده ام دو سطر حق از ره اقتدای تو
من ننویسمت که تو خود بنویسی ام عطا
.
آب گلو که خشک شد،قافیه ام که مشک شد
بند گلو ز حنجره!خواهر من ! أخا...أخا.....!
.
غربت سوز تو اگر گریه نماید این سخن
حبّ علی ز انفسی صحنه زند...هنا...هنا!
.
ای که تو را ز زخم و خون بر بکشاند این جنون
ور نه تو خود ز خاک و خون کی نسپاری اش فدا..
.
جاده به جاده می رسی از نفسی به نینوا....
.
سیده مریم جعفری

سوم صفر ۱۴۳۸_سیزدهم آبان ۹۵

شاعر : سیده مریم جعفری

  • چهارشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 19:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین -( السلام ای شاه قسمت کن بیایم کربلا ) *

1071
1

اربعین  -( السلام ای شاه قسمت کن بیایم کربلا ) السلام ای شاه قسمت کن بیایم کربلا
اربعین با مادرم تا که بیایم کربلا
میشود امسال روزیم شود تا از نجف
در رکاب مهدی زهرا بیایم کربلا

شاعر:؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین -( مزد یه سال نوکریم را میدهی حسین ) *

1011

اربعین -( مزد یه سال نوکریم را میدهی حسین ) مزد یه سال نوکریم را میدهی حسین؟
امسال هم به کرببلا میبری حسین؟
از اول دهه به حرم فکر میکنم
آیا غلامه رو سیاه را میخری حسین؟

شاعر:؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( اربعین دل یاد یاران می کند ) * محمدرضا سروری

1390
1

متن و سبک نوحه اربعین -( اربعین دل یاد یاران می کند ) اربعین و یاد یاران
اربعین دل یاد یاران می کند
خون به جام سوگواران می کند
دیدگانم میل باران می کند
******
آسمان نینوا را باز ابر غم گرفت
جای جای این زمین را بارش ماتم گرفت
خاک خونین پرده از رخساره ای مبهم گرفت
گوئیا غم بار دیگر یقة آدم گرفت
باز اندوه شد نصیب سینه ها
رنگ غم پاشیده بر آیینه ها
دل نموده یاد گود قتلگاه
بی کسی در مسلخی از کینه ها
اربعین دل یاد یاران می کند
******
کجایید ای شهیدان به خاک و خون تپیده
دوباره کاروان ماتم و اندوه رسیده
همای معرفت بانوی غیرت عاشقانه
مِی وصل از سبوی غصه آور سرکشیده
باز غم گردیده هرجا جلوه گر
آمده اسطورة صبر از سفر
محشری در نینوا از نو به پا
کرده آه کودکان

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

اربعین -( چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم ) * مرضیه عاطفی

1004

اربعین -( چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم ) چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم
فقط خدا نکند از غمت جدا بشوم

بگیر دست مرا جان مادرت زهرا(س)
به حال خود نکند لحظه ای رها بشوم

خدا کند که بزودی شوم فدای تو و
فدای حضرت سقّای با وفا بشوم

نه اهل کبر و غرور و نه اهل جلوه گری
غلام مخلص و سرباز بی ریا بشوم

مرا به هیئت خود راه دادی و گفتی؛
همیشه گریه کنِ پای روضه ها بشوم

نگاه کن به دلم تا به قدر وسع ِ خودم
کریم و صاحب ِ دستی گره گشا بشوم

گناه کردم و آقا چه می شود من هم
رسولِ ترک تو باشم فقط گدا بشوم

برای حال دلم٬ یاحسین(ع) کاری کن
از این قفس گذری کن! بگو رها بشوم

چه میشود که بیایم! نگو تو را به خدا
بمانم و پرِ از اشکِ بی صدا بشوم

به من بده ح

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

زیارت اربعین -( از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود ) * مرضیه عاطفی

885

زیارت اربعین -( از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود ) از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود
با دعای مؤمنات و مؤمنین قسمت شود

آن شرورِ پُر گناهم؛ این حرم دل می برد
آن بگیر از من بزودی تا که این قسمت شود

شش جهت قران به سر دارم شبِ قدرِ من است
تا حریم طا و ها و یا و سین قسمت شود

در حساب آورده ما را مادرت پای ضریح
قبل دعوت شک نکن باید یقین قسمت شود

زائران بار سفر بستند و اشکم شد روان
کاش روزی گریه در آن سرزمین قسمت شود

تکّه ای محض تبرّک جستن ذکر قنوت
میشود از گنبدت سنگ نگین قسمت شود؟!

آرزو دارم بزودی پا به پای خواهرت
از حرم تا قتلگاهت اربعین قسمت شود!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر اربعین -( هرگز گمان مدار که دور از شما شدم ) * مرتضی محمودپور

859

شعر  اربعین -( هرگز گمان مدار که دور از شما شدم ) هرگز گمان مدار که دور از شما شدم
تازه به عشق حضرتتان مبتلا شدم
من عاشقم به عشق شما سرسپرده ام
زین رو پیاده راهیِ کرببلا شدم

شاعر : مرتضی محمودپور

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اربعین -( از همان ابتدا غزل هایم ) * علیرضا خاکساری

842

اربعین -( از همان ابتدا غزل هایم  ) از همان ابتدا غزل هایم
نذر چشم پر آب زینب بود
ضربه ی اخر مراثی من
دل از غم کباب زینب بود

هرچه باشد رسالتم این است
راوی روضه های جانسوزم
بیت بیت دل من از اغاز
همگی از کتاب زینب بود

به دوراهی رسید قافله و
پای رفتن سوی مدینه نداشت
باز هم به گواهی تاریخ
کربلا انتخاب زینب بود

گوشه ای از خرابه ی تاریک
دل ازرده خاطرش جا ماند
جای خالی کودکی معصوم
غصه ی بی حساب زینب بود

سهمش از شام غیر ماتم نیست
دردهایش یکی دو تا هم نیست
داغ بعدی نبود یک محرم
غم بعدی حجاب زینب بود

انچه اشک مرا در اورده
فقط این است :هر چهل منزل
بعد هر پرسش نگاه ترش
تازیانه جواب زینب بود

مثل برگی که از درخت خزان
به زمین میرسد ، زمی

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( گرفته ابر ماتم زمین و آسمان نینوا را ) * محمدرضا سروری

1156
-1

متن و سبک نوحه اربعین  -( گرفته ابر ماتم زمین و آسمان نینوا را ) ابر ماتم
گرفته ابر ماتم زمین و آسمان نینوا را
نشسته هالة غم فضای غصه بار کربلا را
گرفته اشک حسرت دو چشمان غریب و آشنا را
******
تحمل برده از تن ، فراق شیر مردان خداجو
تحمل برده از من ، اگر داغ پدر هجران عمو
ولی دل خوش به روز اربعینم
که خاک تربت بابا ببینم
بر آید آرزوی این چهل روز
به گود قتلگاه بازم نشینم
کنار قبر بابا به پا سازم ز نو بزم عزا را
گرفته ابر ماتم زمین و آسمان نینوا را
******
اگر هجران چهل روز ، زده آتش به خرمنگاه جانم
اگر طوفان اندوه ، وزیده روز و شب بر بوستانم
ولی دارم امیدی در درونم
که بازآیم دیار لاله گونم
نشینم عقدة دل وا نمایم
رها سازم دل از بند جنونم
کنار قبر بابا به پا سازم

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم ) * محمدرضا سروری

1128

متن و سبک نوحه اربعین -( کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم ) ما داریم می آئیم
کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم
نینوا ، نینوا ما داریم می آئیم
کشته ها ، کشته ها ما داریم می آئیم
لاله ها ، لاله ها ما داریم می آئیم
******
کربلا بار دگر آمده ایم
خسته از راه سفر آمده ایم
بی رقیه گل ناز مولا
خون دل و خون به جگر آمده ایم
شد عزا اندر عزا اربعین در کربلا
روی قبر هر شهیدی محشری گردیده برپا
اربعینی بگذشت در دل غربت به عذاب
داغ یاران به درون مانده چو فولاد مذاب
باد اندوه به رخ خسته وزد از همه سو
الامان زین همه آه و غم بی حدّ و حساب
نینوا ، نینوا ما داریم می آئیم
کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم
******
کربلا داغ به دل ها داریم
دل پریشان غم دلداریم
بنگر بعد چهل روز هنوز

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین سبک 2 -( کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم ) * محمدرضا سروری

1756
1

متن و سبک نوحه اربعین سبک 2 -(  کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم ) ما داریم می آئیم
کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم
نینوا ، نینوا ما داریم می آئیم
کشته ها ، کشته ها ما داریم می آئیم
لاله ها ، لاله ها ما داریم می آئیم
******
کربلا بار دگر آمده ایم
خسته از راه سفر آمده ایم
بی رقیه گل ناز مولا
خون دل و خون به جگر آمده ایم
شد عزا اندر عزا اربعین در کربلا
روی قبر هر شهیدی محشری گردیده برپا
اربعینی بگذشت در دل غربت به عذاب
داغ یاران به درون مانده چو فولاد مذاب
باد اندوه به رخ خسته وزد از همه سو
الامان زین همه آه و غم بی حدّ و حساب
نینوا ، نینوا ما داریم می آئیم
کربلا ، کربلا ما داریم می آئیم
******
کربلا داغ به دل ها داریم
دل پریشان غم دلداریم
بنگر بعد چهل روز هنوز

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( آمده زینب با زاری بر قبر حسین واویلا ) * محمدرضا سروری

2404
-1

متن و سبک نوحه اربعین -( آمده زینب با زاری  بر قبر حسین واویلا ) آمده زینب با زاری

آمده زینب با زاری بر قبر حسین واویلا
خونابه نماید جاری بر قبر حسین واویلا
نالد ز غم بی یاری بر قبر حسین واویلا
کی می دهدش دلداری بر قبر حسین واویلا
******
بر قبر حسین می نالد از جور زمانه زینب
میگوید و خون میسازد برگونهروانه زینب
بندِ دل خود وا کرده دل خانة غمها کرده
از سوزجدایی گوید از آه شبانه زینب

بانوی مصیبت گریان بر قبر حسین بنشسته
جانش به لب است و قامت در زیرعزا بشکسته
ریزد به سر و رویش خاک آهش برسد تا افلاک
بغضی به گلویش مانده گردیده به غم وابسته

آمده زینب با زاری بر قبر حسین واویلا
******
هر گوشة قلبش از غم لبریز عزا گردیده
هم داغ پسر بر سینه هم داغ برادر دیده
ای ح

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( اربعینه شاه دینه دل هنوزم آتشینه ) * محمدرضا سروری

2975
3

متن و سبک نوحه اربعین -( اربعینه شاه دینه  دل هنوزم آتشینه ) اربعینه شاه دینه
اربعینه شاه دینه دل هنوزم آتشینه
غم نگینه هر جبینه روی افلاک و زمینه
چل شب و روزه غمینه یار آه عابدینه
******
دل هنوز این غصّه را باور نداره
چل شب و روزه به تیر غم شکاره
بی پناه و همدم و بی سایه ساره
تا نبینه خاک یارش بی قراره
من به دست غم اسيرم داغ يارم كرده پيرم
بر تنم تابي نمانده شد جنون تنها مسيرم
این دل زارم كه دست غم اسیره
نا گزیره راه غمخواری پذیره
اومده در کربلا آروم بگیره
یا کنار لالۀ بی سر بمیره
اربعینه شاه دینه دل هنوزم آتشینه
******
عاقبت شد سهم این دل کربلایش
مرغ جان پر وا نموده در هوایش
طاقتی کو تا شماره غم برایش
تا بگه آخر رقیّه شد فدایش
من به دست غم اسيرم داغ ي

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن نوحه اربعین حضرت زینب همراه با فایل صوتی سبک-امام هشت * محمدرضا سروری

33917
25

متن نوحه اربعین حضرت زینب همراه با فایل صوتی سبک-امام هشت متن نوحه اربعین :اربعین حسینی چهلمین روز پس از شهادت امام حسین(ع) که با ۲۰ صفر مصادف است.
در این پست برای شما کاربران عزیز امام هشت یکی از متن نوحه اربعین حضرت زینب را قرار دادیم.

متن نوحه اربعین

اربعین آمد

اربعین آمد و احوال ندارد زینب
ارمغان غیر قدی دال ندارد زینب
مثل مرغی که پر و بال ندارد زینب
طاقت دیدن گودال ندارد زینب
******
او چهل وادیه غم دیده به هم پیوسته
اربعین آمده در کرب و بلا بنشسته
بر سرِ قبرِ حسین ابن علی با گریه
ناله سر داده دگرباره کمر بشکسته

یا به دنبال سری بوده به نِی آواره
یا نموده غمِ طفلان برادر چاره
یا نوازش گری طفلِ یتیمی کرده
که دو گوشش شده با دست چپاول پاره

اربعی

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:49
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه اربعین -( مپرس احوال زینب ) * محمدرضا سروری

1179

متن و سبک نوحه اربعین -(  مپرس احوال زینب ) مپرس احوال زینب
مپرس احوال زینب ، که خون است ای برادر
عـزا بـوده انیــسِ، چهـل روزم سـراسـر
نگاهی کن حسیـن جان ، به حال زار خواهر
چهـل منـزل غریبـی ، شـدم با غـم برابر
مپرس حال دل زارم که خون است
سـرایم در فراقـت تیره گون است
نمانـده نـا به جسـم خستـة مـن
صبـوری دیگر از دستم برون است
چه ایـامـی که ماتـم بـوده یـارم
چه شب هایی که گریه گشته کارم
به غربتگـاه شـام و کوفـه هـر دم
چهـل منـزل فقـط غـم بوده بارم
عـزا انـدر عـزایم گـرفتـار بـلایـم
فقط افغـان و اندوه شـده هر دم نوایم
مپرس احوال زینب ، که خون است ای برادر
به هر جایـی که رفتـم از تو گفتـم
جـوابـش طعنـة دشمـن شنفُتـم
سـرت را بر سنـان دادنـ

  • یکشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:56
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد