سایر اشعار محرم و صفر

مرتب سازی براساس
 امیر عباسی

شعر نوحه دفن ابدان مطهر شهدای کربلا -(روضهٔ دفنِ تَنِ بی سرت مولا) * امیر عباسی

1122

شعر نوحه دفن ابدان مطهر شهدای کربلا -(روضهٔ دفنِ تَنِ بی سرت مولا) روضهٔ دفنِ تَنِ بی سرت مولا
میزند آتش به جان،آه و واویلا
غرقِ خون و چاک چاک
پیکرت بر روی خاک
یا حسین روحی فِداک
یا حسین روحی فِداک...

عالَمی در ماتمت شعر غم خوانده
پیکر تو بین یک بوریا مانده
چشم زهرا خونفِشان
اشک سرخ او روان
از جفای ساربان
یا حسین روحی فِداک...

مثل زینب خونجگر زین همه بیداد
بوسه زد بر حَنجَرت سَیّدِ سجاد
کعبهٔ مهر و وفا
کشتهٔ ظلم و جفا
یا ذبیحاً بِلقفا
یا حسین روحی فِداک...

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عباسی

شعر نوحه شهادت عبدالله ابن عفیف -(در مکتبِ خونِ خدا) * امیر عباسی

680

شعر نوحه شهادت عبدالله ابن عفیف -(در مکتبِ خونِ خدا) در مکتبِ خونِ خدا
اِبنِ عفیف شده فدا
با نَهیبی مُحکَم بر اِبنِ مرجانه
نَهیِ از منکر نموده عاشقانه
جانم حسین جانم حسین جانم حسین...

نابینای از دنیا بود
بینای روی مولا بود
شد در راهِ عشقِ فرزندِ بوتراب
مثل حبیبْ مَحاسِنَش به خون خضاب
جانم حسین جانم حسین جانم حسین...

خوش آنکه نور عین شود
فداییِ حسین شود
حتی در پیری هم شود جانفدا شد
جانفدای شهید کرببلا شد
جانم حسین جانم حسین جانم حسین...

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه امّ حبیبه -(دل بی شَکیبه،امّ حبیبه) * امیر عباسی

2097
1

شعر نوحه امّ حبیبه -(دل بی شَکیبه،امّ حبیبه) دل بی شَکیبه،امّ حبیبه
بانوی خود را دیده در رَختِ اسارت
که میشود بر او زِ دشمن ها جسارت
واغربتا واغربتا...

زینب بِگُفتا،با سوز و آوا
امّ حبیبه او مرا نور دو عین
بر روی نِی سرِ بریدهٔ حسین است
واغربتا واغربتا...

مقتل نبودی،یاس کبودی
میزد صدا ای پسرم ای نور عینم
لب تشنه شد سرت جدا مظلوم حسینم
واغربتا واغربتا...

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:50
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شعر شهر کوفه -(ای معجز عیسی نهان در تربت تو) *استاد محمد جواد غفورزاده

530

شعر شهر کوفه -(ای معجز عیسی نهان در تربت تو) ای معجز عیسی نهان در تربت تو
ای اشگ چشم ما نثار غربت تو
چون سوز عشقت سوزی نباشد
هرگز چو روزت روزی نباشد
جانم حسین جان
جانم حسین جان

ای پر گرفته فطرس از قنداقۀ تو
ای اشگ زهرا آب و برگ و ساقۀ تو
ای گوشوار عرش الهی
دل عاشق توست خواهی نخواهی
جانم حسین جان
جانم حسین جان

فرموده پیغمبر تو هستی نور عینم
یعنی حسین از من بود من از حسینم
ای آنکه خونت احیای دین کرد
اهل وفا را عشق آفرین کرد
جانم حسین جان
جانم حسین جان

شب های عمرت خلوت راز آفریدند
هر لحظه با نام تو اعجاز آفریدند
هر شب به نوعی کردی تجلی
شاید بگیرد دل ها تسلی
جانم حسین جان
جانم حسین جان

یک شب زهجران برادر گریه کردی
یک شب به د اغ مرگ مادر

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر غزل اول جلسه ای شب سوم محرم -(خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است) * مجتبی صمدی شهاب

1067

شعر غزل اول جلسه ای شب سوم محرم -(خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است) خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است
قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است

گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند
اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟

اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند
طعم شیرینی محض است اگر چه شور است

مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش
از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است

شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم
بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است

دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد
نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است

چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند
هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است

هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید
روضه چیز دگری با نفس منصور* است

گفته منصور که مو شعله بگیرد

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

دیر راهب -(بدادم زر ، گرفتم در عوض جان ) *مرحوم عبدالعظيم ذهني زاده

1070

دیر راهب  -(بدادم زر ، گرفتم در عوض جان ) بدادم زر ، گرفتم در عوض جان
چه جان ، جان جهان به به چه ارزان
.
اگرچه زر بدادم سر گرفتم
به عالم زندگی از سر گرفتم
.
همین دولت بسم در نشأتینم
که من سوداگر رأس حسینم
.
چو من سوداگری سودا نکرده
که سودش عقل را دیوانه کرده
.
زسودای سری سودا ز دستم
که گنج عالمین افتاده دستم
.
زروی گنج ، گردی گر فروشم
زیانکارم به فردوس ار فروشم
.
چنان در ملک ترسایی به سیرم
که عیسی را فرود آرم به دیرم
.
اگر عیسی به چرخ چارمین است
مرا سر برتر از عرش برین است
.
از آنم سربلند از عرش برتر
که سر بنهاده ام بر پای این سر
.
ز راز این لب خشکیده ماتم
مگر خضرم لب آب حیاتم
.
و یا موسایم اندر طور سینا
کز این سر نور حقّم در تجلا
.
م

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحال راهب -(در فکر گلی بودم و گلزار خریدم ) * علی نظمی تبریزی

839

زبانحال راهب  -(در فکر گلی بودم و گلزار خریدم ) در فکر گلی بودم و گلزار خریدم
گل خواست دلم، خرمن و خروار خریدم
.
در گلشن فردوس برین هم نفروشند
این طرفه گلی را که من از خار خریدم
.
دیدم که به کف مایه و مقدار ندارم
بهر دو جهان مایه و مقدار خریدم
.
دیگر نکشم ناز طبیبان جهان را
زیرا که دوای دل بیمار خریدم
.
تا جلوه‌ فروشد به جهان، گوشه‌ی دیرم
با ذرّه، مِهین مطلع انوار خریدم
.
در جلوه‌گری، غیرتِ خورشیدِ سپهر است
ماهی که من از کوچه و بازار خریدم
.
حیف است که با درهم و دینار بسنجم
هر چند که با درهم و دینار خریدم
.
خاک دو جهان بر سر صرّافِ فلک باد!
سر بود که با قیمت دستار خریدم
.
سودایی از این‌گونه که دیده است به عالم؟
کم دارم و این دولت بسیار خرید

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر خدا حافظی از کربلا -(حسین جان الا ای شَه بی کفن) * امیر عباسی

27054
19

شعر خدا حافظی از کربلا -(حسین جان الا ای شَه بی کفن) حسین جان الا ای شَه بی کفن
در این چند روزه به واللهِ من

دلم بود خوش صاحب توشه ام
که من زائرِ قبر شش گوشه ام

ولی دیگر از کربلا می روم
به اشک و دلی پر بلا می روم

خداحافظ ای سرزمینِ بلا
خداحافظ ای خاکِ کرببلا

خداحافظ ای جنّت عالمین
خداحافظ ای بارگاهِ حسین

خداحافظ ای روحِ پاکی عشق
خداحافظ ای تلِّ خاکیِ عشق

خداحافظ ای گلشن بی بهار
مقام علی اکبر و شیر خوار

خداحافظ ای آفتابِ حیات
خداحافظ ای بی وفا ، ای فرات

خداحافظ ای دردِ دل را طبیب
خداحافظ ای قبر پاک حبیب

خداحافظ ای سوز آه حسین
خداحافظ ای قتلگاه حسین

خداحافظ ای یاسِ پرپر شده
خداحافظ ای شاهِ بی سر شده

خداحافظ ای قبله گاه همه
خداحافظ ای نا

  • چهارشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه یا زمزمه حضرت بی بی شهربانو سلام الله علیها -(از غصه بیتاب یا شهربانو) * امیر عباسی

2797
5

شعر نوحه یا زمزمه حضرت بی بی شهربانو سلام الله علیها -(از غصه بیتاب یا شهربانو) از غصه بیتاب یا شهربانو
عزیز ارباب یا شهربانو
جان سجاد و یارِ جانانی
همسر و مادر بر امامانی
جان به قربانت...

ای جرعه ای از زلالِ کوثر
ای دامن تو سجاد پرور
رتبه ات برتر از تعقّل ها
غافلیم از تو در توسّل ها
جان به قربانت...

یک کربلا یک دنیا جسارت
درد غریبی رنج اسارت
پسرت بیمار همسرت تشنه
این به بستر آن زخمیِ دِشنه
جان به قربانت...

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام حسین سلام الله علیه(مادر آب حضرت زهراست) * دانیال تقوی

662

شعر امام حسین سلام الله علیه(مادر آب حضرت زهراست) توسل به امام حسین (ع)

مادر آب حضرت زهراست
بر حسین آب را چرا بستند
مگر این آب مهر زهرا نیست
چقدر این حرامیان پستند

پدر خاک مرتضی بود و
پسرش را ز خاک هم راندند
این بدنها بدون غسل و کفن
بروی خاک کربلا ماندند

سینه ای که شمیم جنت داشت
هدف چکمه های عدوان شد
کربلا را گرفت بوی بهشت
سینه اش جای نعل اسبان شد

آنچنان شد که حضرت سجاد
از غم روضه های رخ داده
با دلی پر بهانه گفت ای کاش
من ز مادر نمیشدم زاده

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:11
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اول صفر -(بس که خورشید موپریشان است) * محمد علی بقایی

1020
1

اول صفر  -(بس که خورشید موپریشان است) بس که خورشید موپریشان است
آفتاب عراق سوزان است
رنگ عوض کرده پیکرت حتما
چونکه در قتلگاه عریان است...

رفت میدان برادری تنها
آمد اما از او سری تنها
باقی قصه بعد تو این است
راه شام است و خواهری تنها
برقرار است بعد بابایش
بی قراری دختری تنها

هیچ روزی شبیه شام نشد
دختر حیدراحترام نشد
هر چه رفتیم صبح تا سرشب
کوچه پس کوچه ها تمام نشد

بس که شد کوچه های شام شلوغ
دورمان بود از اتهام شلوغ
معجرم خاک وخون گرفت که بود
سرم از سنگ های بام شلوغ

آبروی قبیله را بردند
بانوان جلیله را بردند
سر عباس تا به نیزه نشست
دست بسته عقیله را بردند

صحبت از معجر و نقاب گذشت
بر سرم کامل آفتاب گذشت
به خدا نصف جان شدم از شرم
تا که آن مجلس شراب گذشت

خواهرت شعله های در دیده
از همان ابتدا خطر دیده
این غبار مبارزه است حسین
معجرم رنگ خاک اگر دیده

من به دلهای مرده جان دادم
به همه راه را نشان دادم
مثل حیدرکه فتح خیبرکرد
کوفه و شام را تکان دادم

همه ی خلق در امان من است
عفت و عاطفه نشان من است
کوفه وشام بدر و احزاب است
ذوالفقارعلی بیان من است

از یتیمان سپاه آوردم
باغم و سوز و آه آوردم
کاروانی پر از ستاره و ماه
سمت شام سیاه آوردم

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

محرم -(گرچه ما بد کرده ایم ازما محرم را مگیر) * مجید رجبی

362

محرم -(گرچه ما بد کرده ایم ازما محرم را مگیر) گرچه ما بد کرده ایم از ما محرم را مگیر

پیرهن های سیاه و شال ماتم را مگیر

چشم ما نذر عزای شاه بی سر بوده است

قطره قطره اشک جاری همچو زمزم را مگیر

با غمش عمری است مانوسیم زهرا شاهد است

جان زهرا این غم و این آه و ماتم را مگیر

روضه اش دار الشفای دردهای شیعه است

پس طبیبانه ز ما دارو و مرهم را مگیر

ما ز خردی سینه زنهای حسینی بوده ایم

یارب از سینه زنان این نوحه و دم را مگیر

دم گرفته مادری ریز سرشک از هر دوعین

کشته شد با کام عطشان میوه قلبم حسین

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

واحد شب اول محرم -(سهم من از این بلا مضطر و دلخون شدن ) * محمد علی بقایی

402

واحد شب اول محرم  -(سهم من از این بلا مضطر و دلخون شدن ) شب اول

سهم من از این بلا مضطر و دلخون شدن
توی کوچه های شهر زار و پریشون شدن
نامه ی آخرم از سر پشیمون شدن

برگرد و نزار غریبی دور و برت برسه
برگرد و نزار نگاهی به دخترت برسه
برگرد و نزار جدایی به خواهرت برسه

اینجا برعکس همه چشم براتن
که تنهات بزارن
که زخم عطش رو
به لبهات بزارن
حسین غریبم ۴

روی آتیش بلا مضطربم مثل سپند
مثل نخل بی ثمر شد آه حسرتم بلند
گریه مال چشم من فقط تو یک لحظه بخند

آقا نبینم برا علی اکبر عزاداری
آقا نبینم که روی سر نیزه جا داری
آقا نبینم نه پیراهن و نه عبا داری

غارت میشه بدن با لباست
مروت ندارن
بالای سر تو
عصا هم میارن
حسین غریبم ۴

  • سه شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

شور احساسی امام حسین (ع) -(چه حس قشنگیه اینکه ظهر اربعین تو حرم باشی ) * مجید آقاجانی

170

شور احساسی امام حسین (ع) -(چه حس قشنگیه اینکه ظهر اربعین تو حرم باشی ) ?بند 1

چه حس قشنگیه
اینکه ظهر اربعین تو حرم باشی
چه حس قشنگیه
تا همیشه سایه ی رو سرم باشی
چه حس قشنگیه
قول اینو بدی که پدرم باشی

چه حس قشنگیه
توی کربلا بباره رو سرت بارون
چه حس قشنگیه
آقا دعوتت کنه حرم بشی مهمون
چه حس قشنگیه
بشه قصمون شبیه لیلی و مجنون

عشق اول و
عشق آخرم
در خونه ی تو من یه عمره نوکرم

دست خالیمو
پر کن سرورم
توی قبرم پیرن سیامو میبرم

عشق بین الحرمین دارم
رو لبم ذکر حسین دارم

جانم ارباب حسین جانم

? بند 2

چه حس قشنگیه
اینکه دستتو بگیره دختر ارباب
چه حس قشنگیه
تو بهشتم برسی به محضر ارباب
چه حس قشنگیه
بده اذن کربلامو مادر ارباب

چه حس قشنگیه
نفسم بنده به روضه های توباشه
چه حس قشنگیه
سر قبر من سیاهیای تو باشه
چه حس قشنگیه
فکر من فقط به کربلای تو باشه

شد کرببلات
خواب هرشبم
من فداییه علی اکبر و زینبم

ازعشق حرم
رفت بالا تبم
به علی قسم شدی تو دینو مذهبم

عشق بین الحرمین دارم
رو لبم ذکر حسین دارم

جانم ارباب حسین جانم

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

زمینه شب دوم محرم -(پیچیده توی عالم ) * ابوالفضل آلوئیان

346

زمینه شب دوم محرم  -(پیچیده توی عالم ) پیچیده تو عالم
صدای زنگ کاروون دریا
نشسته غصه ای میون دلها
قافله سالار با هزار امیدی
میرسه دریا از میون صحرا

برادری
برا دلِ یه کاروون طبیبه
یه خواهری
میون ناقه ها چه بی شکیبه
یه مادری
میخونه ای وای پسرم غریبه

واویلا ..کاروون خدایی
واویلا..شد دیگه کربلایی

واویلا..حسین رسید به کربلا
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
میرسه از تو عرش
صدای ناله اعوذباالله
خیمه زده تو دشت عزیز زهرا
پیچیده این خبر تو کل عالم
حسین رسید به کربلا واویلا

یه روز میاد
که یارو یاوری براش نباشه
یه روز میاد
گریه و خنده اینجا هم صداشه
یه روز میاد
سر عزیز فاطمه جداشه

میخونه..یه حنجری اُخیَ
میخونه.. یه مادی بُنیَ

واویلا حسین رسید به کربلا

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

زمینه شب هشتم محرم -(اکبر خوش قد و بالای منی تو) * رضا نصابی

295

زمینه شب هشتم محرم  -(اکبر خوش قد و بالای منی تو) اکبر
خوش قدو بالای منی تو
جوونه رعنای منی تو
یوسف زیبای منی تو

اکبر
دلخوشیه حرم تو هستی
امیده خواهرم تو هست
پناهه دخترم تو هستی

اکبر
روح و روانه من تو هستی
همه توانه من تو هستی
تازه جوانه من تو هستی

ای وای ای وای
علی علی علی اکبر

اکبر
خمیدم و می خنده لشگر
بریدم و می خنده لشگر
غم دیدم و می خنده لشگر

اکبر
چیزی نمونده ازتنه تو
شده چه درهم بدنه تو
با نیزه بستن دهنه تو

اکبر
ببین شده تا کمره من
خون شده از غم جگره من
پاچیده ای دور و بره من

اکبر
شکسته بینه ابروی تو
نیزه زدن به پهلوی تو
پنجه زدن به گیسوی تو

ای وای ای وای
علی علی علی اکبر

دیدم
ای گله لاله پر پری تو
به خاک و خون شناوری تو
غرقه به خون و بی سری تو

عباس
بیا وو دستامو بگیر تو
زیر بغل هامو بگیر تو
بیاوو چشمامو بگیر تو

عباس
بیا بگیر زیره پرم رو
بیار جوونای حرم رو
ببین رو خاکا پسرم رو

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

زمینه شب هفتم -(ای تیر چرا تو بی خبر رسیدی ) * رضا نصابی

321
-1

زمینه شب هفتم  -(ای تیر چرا تو بی خبر رسیدی ) ای تیر
چرا تو بی خبر رسیدی
شبیه میخ در رسیدی
سمته علی اصغر رسیدی

کاشکی
کم کنی لا اقل شتاب و
رحمی کنی به طفله خواب و
ببینی تو حاله رباب و

اصغر
مادره تو بدونه ابه
قلبه رباب پر التهابه
گریه های تو بی جوابه

اصغر
گریه ی تو نداره تاثیر
اینا به جای دادنه شیر
زدن به حلقه خشکه تو تیر

لای لای. لای لای
علی علی علی علی. جان

بس کن
حرمله مادرش می لرزه
تو خیمه خواهرش می لرزه
از عطش حنجرش می لرزه

نامرد
نده عذاب پرسه نزن تو
دنبال اب پرسه نزن تو
پیشه رباب پرسه نزن تو

ای وای
اسیر صیادی عزیزم
هنوز تو نوزادی عزیزم
از نفس افتادی عزیزم

ای وای
شده بریده حنجره تو
به پوست اویزونه سره تو
چشم انتظاره مادره تو

لای لای. لای. لای
علی علی علی علی جان

ای تیر
تو چرخ زدی و پرو بردی
دلخوشیه مادر و بردی
اومدی از راه سرو بردی

ای تیر
هدف گرفتی تا پسررو
زدی در اصل قلبه پدررو
جدا کردی از تن تو سررو

حیف شد
نشکفته گل شدی تو پر پر
نشد بزرگ شی علی اصغر
بشی عصای دسته مادر

حیف شد
نشد ببینم قد کشیدی
به سنه اکبر تو رسیدی
لباسه دومادی پوشیدی

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( دوباره از مي اين ماه اشك مي نوشم) * محمدعلي بياباني

220

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( دوباره از مي اين ماه اشك مي نوشم) دوباره از مي اين ماه اشك مي نوشم
به اذن صاحب عزايم سياه مي پوشم

دوباره نيستي و باز بار اين غم را
نگاه لطف تو انداخت بر سر دوشم

سياهي دلم از تو اگرچه دورم كرد
ميان روضه ولي با تو زود مي جوشم

براي آنكه بميرم ميان يك روضه
دو ماه شب به شب و روضه روضه مي كوشم

صداي ناله يا جدي الغريب تو را
چه خوب بود كه يكبار بشنود گوشم

چه خوب بود اگر امروز كربلا بودم
و مي گرفتم شش گوشه را در آغوشم

اگر كه امشب در قتلگاه ناله زدي
ميان ناله ي زهرا مكن فراموشم

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

درزمینه ماه صفر -(عزیزم کجایی که خواهر رسید) * محمد جواد شیرازی

217

درزمینه ماه صفر -(عزیزم کجایی که خواهر رسید) عزیزم کجایی که خواهر رسید
فراق من و تو به آخر رسید

مرا مثل سابق صدا کن حسین
بیا حاجتم را روا کن حسین

پس از تو ندارم دگر سایه بان
پس از رفتنت، قامتم شد کمان

شده خواب راحت برایم حرام
امان از شلوغی و از ازدحام

همان کس که سیلی به سجاد زد
قدم به قدم بر سرم داد زد

مرا در کنار خودت خاک کن
بیا اشک چشم مرا پاک کن

دعا بود کارم ولیکن حسین
مرا خارجی خواند دشمن حسین

امان از غم و غصه ی بی حساب
امان از رسیدن به بزم شراب

اگرچه به سختی تکان می خورم
نیفتاده از روی سر چادرم

تمام تنم از کبودی پر است
دلم از نگاه یهودی پر است

بیا خاطرات مرا زنده کن
کمی مثل سابق فقط خنده کن

پس از تو دگر گریه شد کار من
گواهش همین دیده ی تار من

چهل شب شنیدم فقط از رباب
علی لایی لایی، علی جان بخواب

چه ها دیده ام من درین اربعین
شدم بعد عمری خرابه نشین

بپرس از هر آن روضه در این مسیر
ولی از رقیه سراغی نگیر

  • یکشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 محسن صرامی

روضه حضرت رقیه سلام الله علیها -(دنيا پس از تو پيش دو چشمم سياه بود) * محسن صرامی

175

روضه حضرت رقیه سلام الله علیها  -(دنيا پس از تو پيش دو چشمم سياه بود) دنيا پس از تو پيش دو چشمم سياه بود
حالم فقط كنار خودت رو به راه بود

بابا سلام آمدي اما چقدر دير
اصلأ نمردن از غم تو اشتباه بود

لعنت به زجز و اخنس و خولي و حرمله
از ديدشان صدا زدن تو گناه بود

ما را كه هيچ عمه ي ما را كتك زدند
يك كاروان بدون شما بي پناه بود

تنها براي با تو سخن گفتنم پدر
يك راه مانده بود كه آن هم نگاه بود

سيلي گرفت راه سخن گفتن مرا
ذكر مدام روز و شبم آه آه بود

عمه به گريه گفت بميرم براي تو
بزم يزيد سخت تر از قتلگاه بود...

  • سه شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

درزمینه اشعار وزمزمه های کاروان های زیارتی -(کاروانهای پیاده سوی مشهد رهسپار ) * رضا یعقوبیان

221

درزمینه اشعار وزمزمه های کاروان های زیارتی -(کاروانهای پیاده سوی مشهد رهسپار ) کاروانهای پیاده سوی مشهد رهسپار
تا خراسان رضا دلهای عاشق بی قرار

تا خراسان رضا آیند با عشق رضا
می رسند اندر حریمش زائرانش با وقار

سفره ی رحمت شده گسترده ازسوی خدا بارش رحمت بود از سوی حق در این دیار

بهر هر زائر بود ای عاشقان این حرم
صحن و ایوان علی موسی الرضا دارالقرار

گشته پایان صفر، یاد غم و داغ رضا
بهر دیدار حریمش گشته دلها بی قرار

میشود در این دهه از لطف خاص کردگار
در کنار این حرم ،غوغای محشر آشکار

از زمانی که قدم زائر زند سوی رضا
بارش رحمت بود بر او ز سوی کردگار

با نگاه خاص سلطان سریر ارتضا
زائر او می شود در روز محشر رستگار

باشد از لطف خدا بر زائرینش تا جزا
این گل موسی بن جعفرمونس شبهای تار

دستگیرش میشودتا روز محشر درسه جا
هر که گردد زائر مولا کنار این مزار

این امام مهربان چون جد مظلومش حسین با ولایش میدهد بر زائر خود اعتبار

با دعای فاطمه با یک نگاه مرتضی
لطف او برما بود تاصبح محشر بیشمار

شیعیان مرتضی را از کرامات خدا
حب و مهر این گل زهرا بداده افتخار

زائران با صفای این حریم کبریا
زین حرم ایران اسلامی ما دارد قرار

آرزوی زائران کوی این مولا بود
در کنار ما بیاید او به وقت احتضار

ظلم ها دیده زدشمن این امام انس وجان جان خود را داده او در راه حی کردگار

ازهمه هستی گذشت و درغریبی شدشهید
با عنایات رضا دین خدا شد استوار

گشته ام من هم جوارت یاعلی موسی الرضا گرچه درگلزار عشق تومن هستم همچو خار

ای که هستی دستگیر عالم هستی رضا دستگیری کن ز من هم ای نبی را یادگار

  • پنج شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:34
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد