سایر اشعار محرم و صفر

مرتب سازی براساس
 مجتبی صمدی شهاب

شعر غزل اول جلسه ای شب ششم محرم -(در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی) * مجتبی صمدی شهاب

763
1

شعر غزل اول جلسه ای شب ششم محرم -(در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی) در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی
جز گریه بر حسین نداریم عادتی

ما وارثان گریهء آدم شدیم پس
داریم تا ابد به خلائق شرافتی

این افتخار ماست که در زیر آسمان
فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی

در نامهء عمل چه هراسی است روز محشر
که غیر آه و گریه نباشد عبادتی

این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست
اشکی ببار تا که نماند جراحتی

جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده‌ایم
در این بساط شامل خیر و محبّتی

این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو
گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی

آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت
بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی

این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن
بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی

قاسم اگر به معرک

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن لطفی

مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت الله علیه -(بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند) * حسن لطفی

692

مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت الله علیه -(بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند) بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند
کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند

عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز
کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند

در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک
دختران از هول دادنهای آنها ریختند

بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند
مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند

نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد
اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند

آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد
گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند

بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع
دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند*

مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان
کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند

با لب و

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

نوحه عابس"حبّ الحسین اجننی  " * سید رضا هاشمی سره

1818
2

نوحه عابس"حبّ الحسین اجننی  " " عابس "

شاعر:سید رضا هاشمی سره

گوشواره نوحه:
من مجنون حسینم و

حبّ الحسین اجننی ۲

*******
من عابس دلیرم و غلام عباسم
فخرم همین بس، در رکاب اَشجَعُ الناسم
سر در ره آن شاه بی سر می دهم امروز
تن بر قضای حیّ داور می دهم امروز
عشق حسین را خوانده ام در هر خط قرآن
هم " هَل اَتی " باشد حسین، هم " نور" و " الرّحمن "

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

عُشاق را در مکتبم درس جنون دادم
دل داده بودم پیش از این، تنها نه خون دادم
گر سنگ بارانم کنند این فرقه ی نادان
بیرون نخواهد شد مرا عشق حسین از جان
باران سنگ آید اگر، سر بر نمی تابم
تا تشنه لب باشد حسین کی در پی آبم

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

عریان شدم که در تنم از زخم، گل روید
پُر گردد از عطر حسین هر کس مرا بوید
حائل نگردد این زره بین من و معشوق
آوازه ی " حُبّ الحسینم " رفته تا عَیّوق
من عابسم خاک ره اولاد زهرایم
دلداده یِ فداییِ حسین تنهایم

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

این تن چه باشد در رهت ای سبطِ پیغمبر
جایی که قربان تو شد جانِ علی اکبر
دیوانگان بزمِ تو، عقل آفرینان اند
مردانِ میدانِ بلا، شیرانِ غران اند
من عابسم، در خاک و خون مستی کنم امروز
در یاری قرآن زبردستی کنم امروز

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب کبری(س) _ای بر حسین فاطمه‌ سنگ تمام خواهری * اسماعیل تقوایی

519

یا زینب کبری(س) _ای بر حسین فاطمه‌ سنگ تمام خواهری یا زینب کبری(س)

ای بر حسین(ع) فاطمه‌(س) ، سنگ تمام خواهری
کرده به بیت مرتضی، ازبعد مادر، مادری

ای زینت وجان پدر، ای عابده، ای عاقله
تو بر مصیبت مادر و بر صابران هم سروری

ای داغدار لاله ها، در روز عاشورای خون
با صبر در روز دهم، کرده حسینت یاوری

عشق تو بر مولا حسین، مشهور در آفاق شد
ای وای بر آن عاشقی، کز دست داده دلبری

تکمیل عاشورا تویی، بعد از حسینت کرده ای
آن کاروان سوخته، منزل به منزل رهبری

هم کوفه وهم شام را،برهم زدی، برهم زدی
با عصمت زهرایی وبا خطبه های حیدری

اشکت روان از دیده شد، هرگه که در یاد آمدت
شمر لعین وقتلگه، یک حنجر ویک خنجری

مویت سپید وقد کمان،از سختی ایام ها
دشواری شام بلا، بر قلب همچون آذری

درگوشه ویرانه ای، دردانه جا بگذاشتی
افتاده از بابا جدا، این نوگل نیلوفری

تنها رقیه نیست چون، ازبهر دلداری او
مدفون بود درشام هم، یک عمه غم پروری

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

مصائب حضرت زینب -(آتش برای صحنۂ محشر گرفتند) * مرضیه عاطفی

497

مصائب حضرت زینب  -(آتش برای صحنۂ محشر گرفتند) آتش برای صحنۂ محشر گرفتند
صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند

حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند
آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند

یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم
در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند

با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد
شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند

در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها
از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند

آنها پدر را زجر میدادند و حتی
هر شب برا صبّ او منبر گرفتند

تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند
با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند

زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه
از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند

بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم-
می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند

عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها
خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند

ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را
در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند

من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران...
دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند

من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها
با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند

دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد
ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند

من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ»
جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند

دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد
دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند!

  • دوشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

امام حسن ع -(همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست) * هستی محرابی

352

امام حسن ع -(همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست) #نذر_شهادت_کریم_اهل_بیت_ع

همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست
هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست
چون غریبی مثلِ نامِ تو کجا پیدا شود؟
هیچ کس از حق خود قدرِ شما محروم نیست

هر چه می گوییم از مظلومی ات کم گفته ایم
قطره ای از ماجرای کوهی از غم گفته ایم
روضه هایت حاکی از آزرده جانی شماست
از صفر غافل شدیم و از محرم گفته ایم

خاطرات کوچه ها و ماجرای پشتِ در
آتش کین در کشاکش پشت در شد شعله ور
جاده ها گم می شود در ازدحام فتنه ها
دستهای بسته و آهِ نفس گیرِ پدر

جاده ها بی تو کجا می برد جانان تو را
آیه های زخمیِ گلبرگ قرآنِ تو را
کور باشد دیده ای که روشن از خورشید نیست
لعن بادا آن که آزرده چنان جان تو را

می گذاری سر به روی شانه ی تنهاییت
همدمِ جانِ تو باشد خانه ی تنهاییت
سینه ات دلتنگِ مادر شد به یاد کوچه ها
پر شد از دستِ زمان پیمانه ی دلتنگیت

گر چه باشد هر دو عالم از ازل مالِ شما
لیک قبرت راویِ خوبیست از حال شما
وارثِ رنجِ زمینی، شهره ی مظلومیت
هر چه طوفان بلا باشد در اقبالِ شما

ای که قلبت مخزن الااسرارِ نجوای پدر
شاهد سوز و گدازِ اشکِ غمهای پدر
شمعِ جانت ذره ذره آب شد از غربتش
کوچه ها شب تا سحر همراه و هم پای پدر

جان به قربان تو و آن قبر بی شمع و چراغ
سالها در حسرت آغوش جدت از فراق
کاش می شد که عیان بوده مزار مادرت
در دل تو شعله شعله آتش این درد و داغ

ناله هایت غرق ماتم می کند آفاق را
سینه ی تنگت ندارد طاقت این داغ را
وارثِ رنج و غم دنیای زهرا و علی
می خراشد آهِ دردت سینه ی عشاق را

#هستی_محرابی
#پنجشنبه_۲۴_۷_۹۹
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

زمینه احساسی (دائم در فکر اینم مشتاق اربعینم) * وحید ولوی

500

زمینه احساسی (دائم در فکر اینم مشتاق اربعینم) حالم خیلی خرابه
دنیا واسم عذابه
هرجایی غیر روضه
رفتم دیدم سرابه
سرابه هرچی دلخوشی توو دنیاست
فقط حسین و کربلا رو عشقه
چشامو رو به معصیت میبندم
نگاه به گنبد طلا رو عشقه
یا ثارالله و ابن ثاره (4)

در دل شوق زیارت
در سر شور شهادت
می‌مانم پای مولا
تا فردای قیامت
قیامت آرزومه تو سپاهِ
مدافعان زینب تو باشم
خدا نیاره روزی رو برام که
یه لحظه از مسیر تو جداشم
یا ثارالله و ابن ثاره (4)

دائم در فکر اینم
مشتاق اربعینم
یعنی میشه دوباره‌
کربلا تو ببینم
ببینم اومدم حرم زیارت
چه حس خوبیه به تو رسیدن
چه خوبه که سلام بدی به آقا
چه لذتی داره جواب شنیدن
یا ثارالله و ابن ثاره (4)

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب

راه شام خانم رباب س -(نقش بر آب ایلمیشدی بیر خدنگ آمالینی) * طائر اورنگی

376

راه شام خانم رباب س -(نقش بر آب ایلمیشدی بیر خدنگ آمالینی) زبانحال خانم رباب در راه شام

نقش بر آب ایلمیشدی بیر خدنگ آمالینی
نه چکوب شامین یولوندا کیم بولور احوالینی
نیزه ده اصغرباشی پوزدی ربابین حالینی

اصغرین باشین گورنده باشه وردی آغلادی
سینه سینده اصغرین دیرناخ یرین دیرناخلادی

✖✖✖✖✖✖✖

یوز دوتوب راس جدایه ایلدی اوغلون خطاب
بسدی آز یاندیر آنان اکبادینی ایتمه کباب
چوخ زماندی سسلیرم آردینجا آدین ور جواب

قویما غمدیده آنان هجرینده سینه داغلاسین
آغلاماخدان خسته دور دای راضی اولما آغلاسین

✖✖✖✖✖✖

للعجب معراج ائدوبدی نیزیه جام سرین
سویله اوغلوم هاردا قالدی نازنین گل پیکیرین
نیزه لر قارخیب یننده قوخدی بیکس مادرین

تک بوغازین یاره سی اولسیدی یانمازدی رباب
جسمیوی یئردن چخارداندا آنان اولدی کباب

✖✖✖✖✖✖

اوف اولا دنیایه سنسیز باغ و گلزاری سولا
دشمن بی شرم و بی وجدانه مین لعنت اولا
خاطریمده وار سنی لب تشنه من سالدیم یولا

تشنه جان وردین بو نیسگیل اوخ اولوب قلبی دلوب
نیزه دن گل سینم اوسته سینمه گل سوت گلوب

✖✖✖✖✖✖✖

یئل ورور راس جداده زلفین ایلور پیچ و تاب
سن سوسوز سان نیزه دارین ایلور اما میل آب
کیمسه بولمور دردیوی ایکاش اوله سنسیز رباب

غم یمه امدادیوه زهرای مرضیه گلر
فاطمه آب بهشتیله سنی سیراب ائدر

✖✖✖✖✖✖

گر مسافت چوخدی یا گلماقه یوخ امکان اوغول
یا آنان دان کوسموسن یا آیری وار عنوان اوغول
لااقل آچ گوزلرون باخ گوزلره قربان اوغول

رشته ی عمریم منیم چشم سیاهه باغلیدی
تا ابد سینم ساغالماز نیسگلیندن داغلیدی

✖✖✖✖✖✖✖

طائرا یازدین زبانحالی سینه داغلادین
نصف شب وردین ربابه دم دمادم آغلادین
آگهم بعضی سوزی کرب و بلایه ساخلادین

خوشدی تا ئوز مصرعینده ثبت اولا اشعار ناب
وار یری اصغر مقامینده دیاخ ایوای رباب

تقریر ساعت ۳ نصف شب ۱۹ محرم الحرام سال ۱۴۰۰
#طائر اورنگی

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

زبانحال خانم رباب س -(ندن وصالی ساتیب قصد ترک جان ائلدون) * طائر اورنگی

401

زبانحال خانم رباب س -(ندن وصالی ساتیب قصد ترک جان ائلدون) ندن وصالی ساتیب قصد ترک جان ائلدون
گئدوب ربابی فراقینده باغری قان ائلدون

کوسوب گئدوبسن ای آغوشیمین صفاسی اوغول
عجیبه نوک جدایه چخوب مکان ائلدون

گئدوب سو فکریله اما سوسوز شهید اولدون
بوغازون حرمله نون تیرینه نشان ائلدون

خدنگ ظلم دگوب حلقیوه اخوبدی قانین
یاشیل لباسیوی اگنینده ارغوان ائلدون

شهیدلر آرا سن باشیمی اوجالدیبسان
اگر چه نار غمه قدیمی کمان ائلدون

سنی بو حالیده اصغر نه نوعی گورسون آنان
بو بی کسین ایشینی ناله و فغان ائلدون

جهاندا سنسیز آنان گولسه سن حلال ایلمه
گوزومده گوز یاشیمی سیل بی امان ائلدون

سنیله درک ایلمیشدیم بهار عمر ندور
بهار عمرومی ای نازنین خزان ائلدون

دالینجا نیزده عشقون سببدی گلماقیما
منیم جنونیمی سن عالمه عیان ائلدون

چکوبدی عشقون ایدوبدی منی جلای وطن
دیار کوفه و شامه منی روان ائلدون

غمیم قالارگی اولوب تا جهاندا عمروم وار
تمام غصه لری دلده جاودان ائلدون

بو طرزیله سن اوزون طائرا سوزی باغلا
ربابی درده سالیب گور نه نوحه خوان ائلدون

تقریر ۱۹ آذر سال ۹۹

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) * طائر اورنگی

445

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو
یا وئرللر بیر ایچیم تشنه اولان قربانه سو

دست حق خلق ایلدی زهرایه مهریه سنی
خلق اولونموشدون فقط بیرجه بو بیر عنوانه سو

سن ازل مهریه ی صدیقه ی کبری ییدون
فاطمه قیزلارینا اولدون نده ن بیگانه سو

تشنه قیزلار باخدلار اخدوخجا سن آغلاشدیلار
یوسف اولدون سالدی هجرون اوت دل کنعانه سو

کثرتون وار جاری سان بی ارزش هر بحر و بره
ظهر عاشورا ولی اولدون عجب افسانه سو

بیر به بیر یاندیرمیسان اکباد انصار اللهی
جوریله آتش سالیبسان سن دل مردانه سو

للعجب برعکس اولوب ایشلر تناقض گورسنوب
اولدون اغیاره روا سن ناروا جانانه سو

قانه دوندردون حسینون باغرینی ای بی وفا
چوخ روادی دونسه گر ماهییتون القانه سو

اوف اولا سن تک سویا یاندیردون آل حیدری
دشمن ایچدی سن حرام اولدون لب سلطانه سو

هر ایکی عالم خجلسن اصغر ششماهه دن
حشره تک سن رو سیه سن آند اولا قرانه سو

یاتمادی شب تا سحر سوز عطشدن آغلادی
یاندی اصغر اولمادون قسمت لب عطشانه سو

وار نه علت سن ربابه ایلدون بیله جفا
بیر خیامه آخمادون آخدون ولی هر یانه سو

طائرا سویله فراته شرم ایله عباسیدن
ایلدون شرمنده عباسی گتیردون جانه سو

تقریر و تکمیل ۱۲ فروردین ۹۹

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) * طائر اورنگی

302

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو
یا وئرللر بیر ایچیم تشنه اولان قربانه سو

دست حق خلق ایلدی زهرایه مهریه سنی
خلق اولونموشدون فقط بیرجه بو بیر عنوانه سو

سن ازل مهریه ی صدیقه ی کبری ییدون
فاطمه قیزلارینا اولدون نده ن بیگانه سو

تشنه قیزلار باخدلار اخدوخجا سن آغلاشدیلار
یوسف اولدون سالدی هجرون اوت دل کنعانه سو

کثرتون وار جاری سان بی ارزش هر بحر و بره
ظهر عاشورا ولی اولدون عجب افسانه سو

بیر به بیر یاندیرمیسان اکباد انصار اللهی
جوریله آتش سالیبسان سن دل مردانه سو

للعجب برعکس اولوب ایشلر تناقض گورسنوب
اولدون اغیاره روا سن ناروا جانانه سو

قانه دوندردون حسینون باغرینی ای بی وفا
چوخ روادی دونسه گر ماهییتون القانه سو

اوف اولا سن تک سویا یاندیردون آل حیدری
دشمن ایچدی سن حرام اولدون لب سلطانه سو

هر ایکی عالم خجلسن اصغر ششماهه دن
حشره تک سن رو سیه سن آند اولا قرانه سو

یاتمادی شب تا سحر سوز عطشدن آغلادی
یاندی اصغر اولمادون قسمت لب عطشانه سو

وار نه علت سن ربابه ایلدون بیله جفا
بیر خیامه آخمادون آخدون ولی هر یانه سو

طائرا سویله فراته شرم ایله عباسیدن
ایلدون شرمنده عباسی گتیردون جانه سو

تقریر و تکمیل ۱۲ فروردین ۹۹

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب
 علی صمدی

شور هیئت و کربلا -(ای دل ای دل دلبر من ) * علی صمدی

271
1

شور هیئت و کربلا -(ای دل ای دل دلبر من ) بند اول :
ای دل ای دل دلبر من
ای نغمه ی آخر من
نشه کم سایه ی تو از سر من

از سر منم زیاده یک نگاهت
من پناهنده شدم به تکیه گاهت
منو راه دادی و جا دادی و ممنون تو هستم
که نپرسیدی ازم چی بود گناهت

زندگی من نذر روضه هات
توی روضه هات میمیرم برات

(شاه من حسین ماه من حسین )

بند دوم:
ای نور تو الی الابد
همراهم تا زیر لحد
میگیرم از تو فقط حسین مدد

ای برازنده تو مقام عصمت
بهترین منصب تو سید جنت
تو سرازیری و تاریکی و بی کسی قبرم
منو تنها نذاری تا به قیامت

ای همه کسم بی تو بی کسم
هستی هستی ام به خودت قسم

(شاه من حسین ماه من حسین)

بند سوم:
بی تو دنیام جهنمه
تصویری تار و مبهمه
همه دردای من از فراقمه

داره میکشه منو شبای دوری
بی تو طاقت بیارم آخه چه جوری
حرمت امید و آرزو و حاجت دل من
برا دیدنش دارم نذر و نذوری

زندگی من نذر کربلات
توی روضه هات میمیرم برات

(شاه من حسین ماه من حسین )

  • شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
 علی صمدی

سبک زیبای واحد -(از تو به یک اشاره) * علی صمدی

344

سبک زیبای واحد -(از تو به یک اشاره) بند اول :
از تو به یک اشاره
از من به سر دویدن
عشقمه مثل عابس
جامه از تن دریدن

سینم مثل سپر شد
آماده ی خطر شد
هر تیر و طعنه و نیش(هر ویروس و مریضی)
رو نوکر بی اثر شد

شفاخونه شده هیئت
خوبه حال من پای روضت
معجزه کرد با دل من
بوی سیب و مزه ی تربت

درمون من ای نور عین
طبیب من مولا حسین
آرامشم جوره باتو
حبیب من مولا حسین

(یا ثارالله وبن الثاره بی تو میشم من آواره)

بند دوم :
آرزومه ببینم
صحن و سراتو ارباب
خودت برس به داد
این دل زار و بی تاب

لذت بی نهایت
سجده رو خاک تربت
میشه به زیر قبه ات
عرش الهی روءیت

ضربان دل مجنون
شده حا و سین و یا و نون
میگیرم من با تو سامون
بابت این عاشقی ممنون

ممنونتم ای با کرم
شور عشق تو ، تو سرم
دلتنگم خیلی واسه ی
شب جمعه های حرم

(یا ثارالله وبن الثاره بی تو میشم من آواره)

بند سوم:
ترسم اینه بمیرم
کربلاتو نبینم
فرصت نشه بیام و
پایین پات بشینم

خیلی گذشته آقا
از آخرین ملاقات
دارم شکایتا من
از این دار مکافات

حق من نیست این جدایی
بعد اون همه اشک و دعایی
که تو هیئت دیدی از من
برسون منو هم به نوایی

ای آبروی دو عالم
آبرو داری کن بازم
نذار به غیر از خود تو
به کسی من رو بندازم

اللهم الرزقنا حرم .....

  • یکشنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب

مناجات شب اول محرم -(با همین بار گناهی که حالم را گرفت ) * رضا دین پرور

505

مناجات شب اول محرم  -(با همین بار گناهی که حالم را گرفت ) با همین بار گناهانی که حالم را گرفت
باز دیدم دست من را مادرش زهرا گرفت

سجده بر تربت، همیشه آبرویم داده است
پیش این و آن، سر من را حسین بالا گرفت

من نمیدانم چه شد فوراً شفیعم شد حسین!؟
من نفهمیدم چگونه از خدا امضا گرفت

کم نباید خواست از آنکس که ارباب همه است
قطره باید بود، اما دامن دریا گرفت

رزق ما را مثل زائرها، خودش تقسیم کرد
در حسینیه برای نوکرانش جا گرفت

یک سماور جوش خورد و صد رفاقت جوش خورد
کار ما سینه زنان دور همین آقا گرفت

گریه بین روضه بر هر درد بی درمان دواست
مستی میخانه اش در خانه ها هم پا گرفت

بندگی، طیّ طریقت در مسیر کربلاست
زندگی زیر همین پرچم فقط معنا گرفت

آنقدر آقاست که در قبر، مهمان همه است
آنقدر آقاست، ما را از دل دنیا گرفت

صورت من را بچرخان سوی باب القبله اش
چون برات جنتّش را باید از آنجا گرفت

کاش روی نیزه ها می ماند و سنگش می زدند
آن سر صد پاره بین تشت زر ماءوا گرفت

چوب بر روی دهان قاری قرآن زدند
دخترش دید و شبانه بوسه از بابا گرفت

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین
ادامه مطلب

غزل شب اول محرم * مرضیه عاطفی

452

غزل شب اول محرم بیا و حال مرا روبراه کن ارباب
به دست خالی من هم نگاه کن ارباب

شکسته بال تر از من در این حوالی نیست
نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب

گناه دارم و آواره ام! بیا فکری
به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب

بگیر دست مرا و همیشه هیئت را
برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب

مرا به ماه محرم دوباره راه بده
تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب

بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود
دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب

به جز برای تو مردن برای من ننویس
مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب

قبول کن که بمیرم برای حنجر تو
مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب!

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین
ادامه مطلب

روضه شب اول محرم -(داره میرسه به گوشم صدای پای ماتمت) * رضا نصابی

432
4

روضه شب اول محرم  -(داره میرسه به گوشم صدای پای ماتمت) داره می رسه به گوشم
صدای پای
ماتمت

تو کوچه ها به پا شده
دوباره خیمه.
ی غمت

خدا رو شکر که نشستم. تو ی هیت
دوباره مست شدم با چاییه روضت.

غریب آقا. غریب. آقا. غریب. اقام

بهتر از روضه های تو
جایی دیگه
من ندیدم

من با غذای نذریه
هیت تو
قد کشیدم.

تو رو دوست دارم می دونی با وجودم
وقف تو شد همه ی بود و نبودم

غریب آقا غریب اقا. غریب اقام.

تو زندگی غیر حسین
کسی و انتخاب
نکن

غیره رفاقتش روی
رفاقتی
حساب نکن

از بس ارباب ما آقا و کریمه
هر کی شد نوکر خونش میشه بیمه

غریب آقا م. غریب آقا م. غریب اقام

خدا رو شکر زنده بودم
دیدم بازم
محرم و

دوباره دیدم علم و
کتیبه هاو
پرچم و

چشم به راهه این یه ماهم. همه ی سال
تا برم. با گریزه روضه تو گودال

غریب آقام. غریب آقا م. غریب آقا م

با کف پا تنه تورو
بی حیا پشت و
رو می کرد

با خنجر کند به گلو
ی خشکت از
قفا می زد

توی گودال به تنه تو جسارت شد

کشتنه تو در حدود سه ساعت شد

غریب آقا. غریب آقا غریب اقام

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(بی خبری از حالم ) * ابوالفضل آلوئیان

239

زمینه شب اول محرم -(بی خبری از حالم ) بی خبری ازحالم
نیستی ببینی چقدر حیرونم
از روی دار دارم برات میخونم
داری میای به سمت کوفه ای وای
بی خبری از همه چی میدونم

پسر عمو
روز و شبای کوفه بی فروغه
پسر عمو
تموم وعده اینا دروغه
پسر عمو
بازار نیزه سازیشون شلوغه

واویلا. از بغض و کینه هاشون
واویلا. از چشم بی حیاشون

واویلا..حسین میا به کوفه
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
یبن الزهرا برگرد
اینجا فقط دله منه که تنگه
مهمونیشون کجابود اینجا جنگه
بی خبری از حال و روز کوفه
نیا که استقبالِ از تو سنگه

پسر عمو
حرمله هاشون شب و روز بیدارن
پسرعمو
حتی واسه شیش ماهه نقشه دارن
پسر عمو
برای غارت از تو بی قرارن

واویلا..غروب روز آخر
واویلا.. رو نیزه ها میره سر

واویلا حسین میا به کوفه

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(باز محرم شد ) * رضا نصابی

413

زمینه شب اول محرم  -(باز محرم شد ) باز محرم شد
باز دلم غرق عزاو سوزو ماتم شد

باز محرم شد
باز چشام از داغه تو پر اشک و پر نم شد

شور عشقه تو
شیرینه خیلی به دلها می شینه ارباب

تو قیامت هم
گریه واسم تنها برگ زرینه. ارباب

هر چی می خواهی بگیر

از من اما سوز و آهم. و نگیر
گریه این تنها سلاحم رو نگیر
ای پناهه من پناهم. رو نگیر

ارباب حسین

روزیه من کن بازم

تا بشینم توی بزم ماتمت
تا بپوشم رخت مشکیه غمت
تا بشم زنده دوباره از دمت

ارباب حسین

تو رگای ما
باز دوباره خون غیرت داره می جوشه

کوچه های ما
از غمت داره دوباره مشکی می پوشه.

خونه های ما
باز داره می شه مُهَیّای عزای تو

ارزومونه
اربعین باشیم تو راهه کربلای تو.

اذن پیرهن مشکی مو

می گیرم از مادر تو فاطمه
واسه زخمام تنها گریه مَرحمه
چشمام از داغه غمه تو پر نمه.

ارباب حسین

منتظر هستم یه سال

برسه ماهه عزای تو حسین
بشینم تو روضه های تو حسین
شاملم شه تا دعای تو حسین
ارباب حسین

باز پیرهن مشکی
باز دوباره اشک و آه و ناله هق هق

باز پیرهن مشکی
کاش بشه میون روضه هات کنم من دق

از غم دوریت
نوکر تون خیلی بد حاله تو میدونی

از غم دوریت
شده کار من همه اش ناله تو میدونی

یا حسین ارباب من

نیم نگاه تو بسه ای دلبرم
آرزومه جون بدم کنج حرم
وقتی میذارم روی شش گوش سَرَم

مولای من

یا حسین ارباب من

من گدا و هستی تو شاه کَرَم
جز در خونه ات کجا دارم برم
برندار دستت رو از روی سرم مولای من

آقام آقام یا حسین

رضا نصابی سعید توانا

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته) * مرضیه عاطفی

323

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته) سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته
کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته

در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش
نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته

سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام
بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته

در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد
نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟!

شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و
دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته

بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده
حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته

مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش
باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته

ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده
روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته

عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن
با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته

برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را
بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته!

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 حسن لطفی

درزمینه دهه صفر -(رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است) * حسن لطفی

282
2

درزمینه دهه صفر -(رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است) رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است
که اربعین همه‌اش هم حسین هم حسن است

نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است

مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است

نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است

به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است

طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است

فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است

به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است

پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است

چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است

از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است

  • یکشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

سبک شور احساسی / برو کربلا کربلا دلت وا میشه * وحید ولوی

278

سبک شور احساسی / برو کربلا کربلا دلت وا میشه دنیا حسینه / عقبا حسینه

اونی که میدونه حال منو تنها حسینه

میگیره دستای نوکرها رو فردا حسینه

خلاصه ی شعرای من اینه که آقا حسینه

شیرین حسینه / آیین حسینه

ما حسینی مذهبیم و معتقد که دین حسینه

به غم و دردای ما نوکرها تسکین حسینه

همه غما یک طرف اون داغ سنگین حسینه

از این زندگی ، چی می خوای مگه ، زندگی می خوای برو کربلا برو کربلا

از این روزگار ، چی می مونه مگه ، بندگی می خوای برو کربلا برو کربلا

برو کربلا ، کربلا دلت وا می شه

برو کربلا ، مثل آبه رو آتیشه

برو کربلا ، هیچ جایی که کربلا نمیشه

حسین آقام حسین حسین حسین حسین آقام

---

ماهم حسینه / راهم حسینه

من از این دنیا فقط چیزی که می خواهم حسینه

توو صراط مستقیم افتادم و راهم حسینه

روضه میام و می سوزم با غمش، آهم حسینه

امید حسینه / خورشید حسینه

اونی که مهرش به دل از بچگی تابید حسینه

ما همه میریم یه روزی ، تا ابد جاوید حسینه

من بدی کردم ولی آقایی که بخشید حسینه

اگه خسته ای ، نشو ناامید ، پاشو یک سفر برو کربلا برو کربلا

یک نیت بکن ، یه شب جمعه رو ، با مادر پدر برو کربلا برو کربلا

برو کربلا ، شب جمعه هاش شیرینه

برو کربلا ، که مزه ای به جون میشینه

برو کربلا ، بدوون مادرش میبینه

حسین آقام حسین حسین حسین حسین آقام

---

  • پنج شنبه
  • 28
  • مهر
  • 1401
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب

امام حسین ع -(کس نگفت اینجا غریب و یا که مهمان است حسین!) * هستی محرابی

1167

امام حسین ع -(کس نگفت اینجا غریب و یا که مهمان است حسین!) #السلام_علیک_یا_ثارالله

سرور و سالارِ دین، شاهِ شهیدان است حسین...
غرقِ گرداب بلا در چنگ عدوان است حسین
آه! از آندم کُشته گشت و خیمه اش تاراج شد
کس نگفت اینجا غریب و یا که مهمان است حسین!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه محرم -( مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم ) * محمدرضا سروری

1460
1

دانلود متن و سبک نوحه محرم -( مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم ) مختار
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، با تیغـة خود معدوم
مختـارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را
آنان که بتازاندند ، اسبان به سر نعشـت
ازیک به یک دشمن هركس که به عاشورا
حتي كه به يك دفعه ، تیری زده بر سویت
گیرم به خدا جانش ، گرشهر حَلَب باشد
تاخون به رگم جاری ، باشد همه دَم جنگم
آنان که به نامردی ، هم آب سرت بستند
یا تیـر زدند بر دل ، یا دل به عـزا بُردند
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، ب

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

شعر مصائب اسارت کوفه -( از بلایی که نیامد به سرم میترسم ) * حامد خادمیان

993

شعر مصائب اسارت کوفه -( از بلایی که نیامد به سرم میترسم   ) دختر حیدر کرار
کم شده سایه ات از روی سرم،میترسم

از شب بی تو الا ماه حرم میترسم

آنقَدَر بر سرم این راه بلا آورده

از بلایی که نیامد به سرم میترسم

اینهمه کودک و زن با من و من تنهایم

چه کنم قافله را،یک نفرم میترسم

حرمله شمر سنان زجر،خدا رحم کند

خیلی از همسفران سفرم میترسم

چندروزیست خبر دار شدم می اُفتد

به گذرگاه یهودی گذرم ،میترسم

من کجا،هم همه ی کوچه و بازار کجا

چقَدَر هجمه شده دور و برم ،میترسم

بردنم کوچه و بازار خبر دار شدی؟

آی باغیرت علمدار خبر دار شدی؟

تازیانه به سرم خورد ،سرم خیلی سوخت

یک نفر سنگ چنان زد،کمرم خیلی سوخت

یک نفر زخم زبان زد،به غرورم برخورد

دختر حیدر کرار غم معج

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

رباعی زیبا در مورد عاشورا-(یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید) *

14138
10

رباعی زیبا در مورد عاشورا-(یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید) یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید

گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید

کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما

خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید

شاعر؟؟؟

  • سه شنبه
  • 17
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رباعی بر مشامم می رسد-(جان مولانا و سعدي و لسان الغيب ها) *

8935
11

رباعی بر مشامم می رسد-(جان مولانا و سعدي و لسان الغيب ها) جان مولانا و سعدي و لسان الغيب ها

جان عطار و نظامي شاعران خاك ما

باد قربان همان شاعر كه از جانش سرود

بر مشامم ميرسد هر لحظه بوي كربلا

شاعر؟؟؟

  • سه شنبه
  • 17
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ارباب صدای قدمت می آید --رباعی چند بیتی بسیار زیبا-امام هشت *

34427
116

ارباب صدای قدمت می آید --رباعی چند بیتی بسیار زیبا-امام هشت ارباب صدای قدمت می آید

ارباب ! صدای قدمت می آید

هنگامه اوج ماتمت می آید

ما در تب و تاب غم تو می سوزیم

شش روز دگر محرمت می آید

  • یکشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 22:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری در باره محرم-(ديباچه ی عشق و عاشقی باز شود ) *

7056
-1

شعری در باره محرم-(ديباچه ی عشق و عاشقی باز شود ) Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4

شهر به خود رنگ محرم گرفت

ماه عزا شد دلم ازغم گرفت

یاد حسین عشق و صفا می دهد
سینه به یادش غزل غم گرفت

ذکرغمش خاطر دل خون نمود

دیده به خود قطره شبنم گرفت
کرببلا کرده مرا مبتلا

نام حسین آب حیاتم گرفت

ماه حسینی به محاق اوفتاد

ماه دلم غصه و ماتم گرفت

ناز ابوالفضل علی میکشم
یاد من از خوف مماتم گرفت

شاعر : ؟؟؟

  • دوشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری زیبا در باره محرم از یوسف رحیمی-(شکر خدا که بوي محرم گرفته ام) *

5576
10

شعری زیبا در باره محرم از یوسف رحیمی-(شکر خدا که بوي محرم گرفته ام) شکر خدا که بوي محرم گرفته ام

در کوچه هاي سينه زني دم گرفته ام

شکر خدا عبادت من روضه هاي توست

در دل دوباره هيئت ماتم گرفته ام

گاهي کنار روضه ات از دست مي روم

با چشمهاي پر شفق و غم گرفته ام

اين آبروي نوکري هيئت تو را

از دستمال مشکي اشکم گرفته ام

ديگر هراس روز قيامت نمي برم

وقتي دخيلي از پر پرچم گرفته ام

با تربت تو کام دلم را گشوده اند

عمري اگر که بوي محرم گرفته ام

گفتم ميان روضه از اعجاز چشمهات

ديدم رسيده ام به حوالي کربلات

  • چهارشنبه
  • 2
  • دی
  • 1388
  • ساعت
  • 19:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری در مورد شهدا به همراه فایل سبک شعر * منبع :در نواحی نوحه* *

15109
15

شعری در مورد شهدا به همراه فایل سبک شعر * منبع :در نواحی نوحه* السلام علیکم یا انصار اباعبدالله الحسین علیه السلام

دل خسته‌م جا مونده از قافلة مسافرای حرم
عمریه که تو قفس دلتنگی‌ها اسیره بال و پرم

هر روز غروب میام، با کوله بار غصه و غم

تا دست لطفشو، بکشه آقا روی دلم

با دلی پر امید اومدم از نگاه لطف تو حاجت بگیرم

از کرامت چشمای تو تذکرة سرخ شهادت بگیرم

اونکه شیدای شهادت نیست بجز قلبی غرق آه نداره
هرکسی داره هراس از سردادن به کربلا راه نداره

آقام آقام یابن زهرا یابن زهرا یا سید الشهدا

--------------------------------

شما رفتید و سهمم از فراقتون خسته حالیه هنوز

توی خط مقدم معرکه ها جاتون خالیه هنوز

آروم نمی‌گرفت ، طوفان نگاتون به خدا

درس رشادته ،

  • پنج شنبه
  • 24
  • دی
  • 1388
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد