سایر اشعار محرم و صفر

مرتب سازی براساس
 امیر عباسی

شعر سرود کشته شدن یزید بن معاویه -(به زخم اهل فتنه خورده نمک) * امیر عباسی

1465
2

شعر سرود کشته شدن یزید بن معاویه -(به زخم اهل فتنه خورده نمک) به زخم اهل فتنه خورده نمک
یزیدِ بی حَیا رفته به دَرَک
ندارم توو کُفرش یک لحظه هم شک
یزیدِ بی حیا رفته به دَرَک
زَجرِ او در دوزخ،لحظه به لحظه افزون
لعنت خدا بر،اون بی حیای ملعون
لعن الله یزید...

حرامیِ بِیتِ معاویه مُرده
به جز لعنت توشه با خود نبرده
شراب عمری با حِقد و کینه خورده
به جز لعنت توشه با خود نبرده
هر چه گویم‌‌ من از،شَرارَتَش کم گفتم
نام او را بُردم،بُردم وَ بَرآشُفتم
لعن الله یزید...

یزیدی ها امروزم پُر تلاشند
پِیِ جنگِ با دین و راهِ مولا
خوشا رزمندگان کربلایی
خوشا سربازانِ فرزند زهرا
ما که با ولایت،در خطّ کربلاییم
خَصم اسرائیل و،رژیمِ آمریکاییم
لعن الله یزید...

  • شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عباسی

شعر نوحه روز یازدهم محرم -(از بَرَت ای گل پرپر حیدر کرّار) * امیر عباسی

1224

شعر نوحه روز یازدهم محرم -(از بَرَت ای گل پرپر حیدر کرّار) از بَرَت ای گل پرپر حیدر کرّار
میرَوَم سوی کوفه و شام،خدا نگهدار
تا دهم جلوه نورِ عزّتت را
می رِسانم پیامِ نهضتت را
یا حسین یا حسین غریب مادر...

میرَوَم تا رسانم پیامِ کربلا را
غربت مرثیه های سرهای جدا را
بعدِ جان دادَنَت ای بهترین یار
خواهرت بر تو می شود علمدار
یا حسین یا حسین غریب مادر...

غرقِ در داغ تو با دلی غمگین و محزون
شده ام همسفر با سَنان و شمرِ ملعون
بر عزیزانَت ای ماهِ یگانه
میشَوَم من سپر بر تازیانه
یا حسین یا حسین غریب مادر...

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر دم نوحه سنتی شب دوازدهم محرم -(امشب جسم بی سر بر خاک صحرا) * امیر عباسی

1210
1

شعر دم نوحه سنتی شب دوازدهم محرم -(امشب جسم بی سر بر خاک صحرا) امشب جسم بی سر بر خاک صحرا
بر او گریه کند با ناله زهرا
خون شد جگرم،مظلوم پسرم
جان داده اي پیش چشمان ترم
واویلا واویلا آه و واویلا...

آواره اهل بیت در دشت و صحرا
سوی کوفه روان با خِیلِ اعدا
مادر ها حزین،دختر ها غمین
در آتشِ تب بود زین العابدین
واویلا واویلا آه و واویلا...

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه مجلس عبیدالله -(این سرِ گل زهراست) * امیر عباسی

1003

شعر نوحه مجلس عبیدالله -(این سرِ گل زهراست) چوب نزن عُبِیدُ الله
بر لب ثارُالله

این سرِ گل زهراست
دلبرِ همه دلهاست
مادرش نظاره بر
او کند به اشک و آه
چوب نزن عُبِیدُ الله
بر لب ثارُالله

از جفا مزن دیگر
بی حیا مزن دیگر
ای لعینِ بی ایمان
بی شرافتِ گُمراه
چوب نزن عُبِیدُ الله
بر لب ثارُالله

باشد این لبِ اَطهر
بوسه گاهِ پیغمبر
گریه زین مصیبت ها
می کند رسولُ الله
چوب نزن عُبِیدُ الله
بر لب ثارُالله

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:47
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر غزل اول جلسه‌ای شب پنجم محرم -(هر کَس برای تو به تن خود کند سیاه) * مجتبی صمدی شهاب

558

شعر غزل اول جلسه‌ای شب پنجم محرم -(هر کَس برای تو به تن خود کند سیاه) هر کَس برای تو به تن خود کند سیاه
او را خدا ز عرش مُعلّی کند نگاه

اشکِ برای توست همانند کیمیا
سازد سفید ، رویِ هر آنکه بود سیاه

این خانه مأمنی ست که زهراست صاحبش
چادُر سیاه او به همه هست جان پناه

شوینده تر ز آب بهشتی ست گریه ها
گردد ثواب بار تو باشد اگر گناه

بردار یک قدم تو برای حسین و بعد
بنشین ببین که کوه بخشد خدا به کاه

شانه به شانه مهدی زهرا کنار توست
در بین روضه میکشد او همره تو آه

امشب خدا کند ببرد همره خودش
ما را کنار تشنهء گودال قتلگاه

عبدالله آمده که عمو را کند کمک
جای پدر رسیده سرآسیمه در سپاه

او آمده که دست خودش را سِپَر کند
بر پیکری که پا خورد از هر که بین راه

شاید کمک کند

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر غزل اول جلسه ای شب ششم محرم -(در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی) * مجتبی صمدی شهاب

873
0

شعر غزل اول جلسه ای شب ششم محرم -(در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی) در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی
جز گریه بر حسین نداریم عادتی

ما وارثان گریهء آدم شدیم پس
داریم تا ابد به خلائق شرافتی

این افتخار ماست که در زیر آسمان
فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی

در نامهء عمل چه هراسی است روز محشر
که غیر آه و گریه نباشد عبادتی

این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست
اشکی ببار تا که نماند جراحتی

جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده‌ایم
در این بساط شامل خیر و محبّتی

این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو
گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی

آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت
بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی

این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن
بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی

قاسم اگر به معرک

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت الله علیه -(بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند) * حسن لطفی

749

مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت الله علیه -(بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند) بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند
کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند

عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز
کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند

در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک
دختران از هول دادنهای آنها ریختند

بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند
مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند

نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد
اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند

آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد
گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند

بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع
دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند*

مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان
کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند

با لب و

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

نوحه عابس"حبّ الحسین اجننی  " * سید رضا هاشمی سره

2016
1

نوحه عابس"حبّ الحسین اجننی  " " عابس "

شاعر:سید رضا هاشمی سره

گوشواره نوحه:
من مجنون حسینم و

حبّ الحسین اجننی ۲

*******
من عابس دلیرم و غلام عباسم
فخرم همین بس، در رکاب اَشجَعُ الناسم
سر در ره آن شاه بی سر می دهم امروز
تن بر قضای حیّ داور می دهم امروز
عشق حسین را خوانده ام در هر خط قرآن
هم " هَل اَتی " باشد حسین، هم " نور" و " الرّحمن "

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

عُشاق را در مکتبم درس جنون دادم
دل داده بودم پیش از این، تنها نه خون دادم
گر سنگ بارانم کنند این فرقه ی نادان
بیرون نخواهد شد مرا عشق حسین از جان
باران سنگ آید اگر، سر بر نمی تابم
تا تشنه لب باشد حسین کی در پی آبم

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

عریان شدم که در تنم از زخم، گل روید
پُر گردد از عطر حسین هر کس مرا بوید
حائل نگردد این زره بین من و معشوق
آوازه ی " حُبّ الحسینم " رفته تا عَیّوق
من عابسم خاک ره اولاد زهرایم
دلداده یِ فداییِ حسین تنهایم

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

این تن چه باشد در رهت ای سبطِ پیغمبر
جایی که قربان تو شد جانِ علی اکبر
دیوانگان بزمِ تو، عقل آفرینان اند
مردانِ میدانِ بلا، شیرانِ غران اند
من عابسم، در خاک و خون مستی کنم امروز
در یاری قرآن زبردستی کنم امروز

من مجنون حسینم و
حبّ الحسین اجننی ۲

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب کبری(س) _ای بر حسین فاطمه‌ سنگ تمام خواهری * اسماعیل تقوایی

573

یا زینب کبری(س) _ای بر حسین فاطمه‌ سنگ تمام خواهری یا زینب کبری(س)

ای بر حسین(ع) فاطمه‌(س) ، سنگ تمام خواهری
کرده به بیت مرتضی، ازبعد مادر، مادری

ای زینت وجان پدر، ای عابده، ای عاقله
تو بر مصیبت مادر و بر صابران هم سروری

ای داغدار لاله ها، در روز عاشورای خون
با صبر در روز دهم، کرده حسینت یاوری

عشق تو بر مولا حسین، مشهور در آفاق شد
ای وای بر آن عاشقی، کز دست داده دلبری

تکمیل عاشورا تویی، بعد از حسینت کرده ای
آن کاروان سوخته، منزل به منزل رهبری

هم کوفه وهم شام را،برهم زدی، برهم زدی
با عصمت زهرایی وبا خطبه های حیدری

اشکت روان از دیده شد، هرگه که در یاد آمدت
شمر لعین وقتلگه، یک حنجر ویک خنجری

مویت سپید وقد کمان،از سختی ایام ها
دشواری شام بلا، بر قلب همچون آذری

درگوشه ویرانه ای، دردانه جا بگذاشتی
افتاده از بابا جدا، این نوگل نیلوفری

تنها رقیه نیست چون، ازبهر دلداری او
مدفون بود درشام هم، یک عمه غم پروری

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

مصائب حضرت زینب -(آتش برای صحنۂ محشر گرفتند) * مرضیه عاطفی

539

مصائب حضرت زینب  -(آتش برای صحنۂ محشر گرفتند) آتش برای صحنۂ محشر گرفتند
صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند

حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند
آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند

یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم
در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند

با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد
شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند

در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها
از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند

آنها پدر را زجر میدادند و حتی
هر شب برا صبّ او منبر گرفتند

تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند
با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند

زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه
از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند

بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم-
می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند

عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها
خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند

ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را
در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند

من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران...
دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند

من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها
با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند

دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد
ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند

من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ»
جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند

دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد
دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند!

  • دوشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

امام حسن ع -(همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست) * هستی محرابی

393

امام حسن ع -(همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست) #نذر_شهادت_کریم_اهل_بیت_ع

همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست
هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست
چون غریبی مثلِ نامِ تو کجا پیدا شود؟
هیچ کس از حق خود قدرِ شما محروم نیست

هر چه می گوییم از مظلومی ات کم گفته ایم
قطره ای از ماجرای کوهی از غم گفته ایم
روضه هایت حاکی از آزرده جانی شماست
از صفر غافل شدیم و از محرم گفته ایم

خاطرات کوچه ها و ماجرای پشتِ در
آتش کین در کشاکش پشت در شد شعله ور
جاده ها گم می شود در ازدحام فتنه ها
دستهای بسته و آهِ نفس گیرِ پدر

جاده ها بی تو کجا می برد جانان تو را
آیه های زخمیِ گلبرگ قرآنِ تو را
کور باشد دیده ای که روشن از خورشید نیست
لعن بادا آن که آزرده چنان جان تو را

می گذاری سر به روی شانه ی تنهاییت
همدمِ جانِ تو باشد خانه ی تنهاییت
سینه ات دلتنگِ مادر شد به یاد کوچه ها
پر شد از دستِ زمان پیمانه ی دلتنگیت

گر چه باشد هر دو عالم از ازل مالِ شما
لیک قبرت راویِ خوبیست از حال شما
وارثِ رنجِ زمینی، شهره ی مظلومیت
هر چه طوفان بلا باشد در اقبالِ شما

ای که قلبت مخزن الااسرارِ نجوای پدر
شاهد سوز و گدازِ اشکِ غمهای پدر
شمعِ جانت ذره ذره آب شد از غربتش
کوچه ها شب تا سحر همراه و هم پای پدر

جان به قربان تو و آن قبر بی شمع و چراغ
سالها در حسرت آغوش جدت از فراق
کاش می شد که عیان بوده مزار مادرت
در دل تو شعله شعله آتش این درد و داغ

ناله هایت غرق ماتم می کند آفاق را
سینه ی تنگت ندارد طاقت این داغ را
وارثِ رنج و غم دنیای زهرا و علی
می خراشد آهِ دردت سینه ی عشاق را

#هستی_محرابی
#پنجشنبه_۲۴_۷_۹۹
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

زمینه احساسی (دائم در فکر اینم مشتاق اربعینم) * وحید ولوی

550

زمینه احساسی (دائم در فکر اینم مشتاق اربعینم) حالم خیلی خرابه
دنیا واسم عذابه
هرجایی غیر روضه
رفتم دیدم سرابه
سرابه هرچی دلخوشی توو دنیاست
فقط حسین و کربلا رو عشقه
چشامو رو به معصیت میبندم
نگاه به گنبد طلا رو عشقه
یا ثارالله و ابن ثاره (4)

در دل شوق زیارت
در سر شور شهادت
می‌مانم پای مولا
تا فردای قیامت
قیامت آرزومه تو سپاهِ
مدافعان زینب تو باشم
خدا نیاره روزی رو برام که
یه لحظه از مسیر تو جداشم
یا ثارالله و ابن ثاره (4)

دائم در فکر اینم
مشتاق اربعینم
یعنی میشه دوباره‌
کربلا تو ببینم
ببینم اومدم حرم زیارت
چه حس خوبیه به تو رسیدن
چه خوبه که سلام بدی به آقا
چه لذتی داره جواب شنیدن
یا ثارالله و ابن ثاره (4)

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) * طائر اورنگی

570

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو
یا وئرللر بیر ایچیم تشنه اولان قربانه سو

دست حق خلق ایلدی زهرایه مهریه سنی
خلق اولونموشدون فقط بیرجه بو بیر عنوانه سو

سن ازل مهریه ی صدیقه ی کبری ییدون
فاطمه قیزلارینا اولدون نده ن بیگانه سو

تشنه قیزلار باخدلار اخدوخجا سن آغلاشدیلار
یوسف اولدون سالدی هجرون اوت دل کنعانه سو

کثرتون وار جاری سان بی ارزش هر بحر و بره
ظهر عاشورا ولی اولدون عجب افسانه سو

بیر به بیر یاندیرمیسان اکباد انصار اللهی
جوریله آتش سالیبسان سن دل مردانه سو

للعجب برعکس اولوب ایشلر تناقض گورسنوب
اولدون اغیاره روا سن ناروا جانانه سو

قانه دوندردون حسینون باغرینی ای بی وفا
چوخ روادی دونسه گر ماهییتون القانه سو

اوف اولا سن تک سویا یاندیردون آل حیدری
دشمن ایچدی سن حرام اولدون لب سلطانه سو

هر ایکی عالم خجلسن اصغر ششماهه دن
حشره تک سن رو سیه سن آند اولا قرانه سو

یاتمادی شب تا سحر سوز عطشدن آغلادی
یاندی اصغر اولمادون قسمت لب عطشانه سو

وار نه علت سن ربابه ایلدون بیله جفا
بیر خیامه آخمادون آخدون ولی هر یانه سو

طائرا سویله فراته شرم ایله عباسیدن
ایلدون شرمنده عباسی گتیردون جانه سو

تقریر و تکمیل ۱۲ فروردین ۹۹

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) * طائر اورنگی

398

اب فرات -(رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو) رسمیدور یانسا سپللر اتش سوزانه سو
یا وئرللر بیر ایچیم تشنه اولان قربانه سو

دست حق خلق ایلدی زهرایه مهریه سنی
خلق اولونموشدون فقط بیرجه بو بیر عنوانه سو

سن ازل مهریه ی صدیقه ی کبری ییدون
فاطمه قیزلارینا اولدون نده ن بیگانه سو

تشنه قیزلار باخدلار اخدوخجا سن آغلاشدیلار
یوسف اولدون سالدی هجرون اوت دل کنعانه سو

کثرتون وار جاری سان بی ارزش هر بحر و بره
ظهر عاشورا ولی اولدون عجب افسانه سو

بیر به بیر یاندیرمیسان اکباد انصار اللهی
جوریله آتش سالیبسان سن دل مردانه سو

للعجب برعکس اولوب ایشلر تناقض گورسنوب
اولدون اغیاره روا سن ناروا جانانه سو

قانه دوندردون حسینون باغرینی ای بی وفا
چوخ روادی دونسه گر ماهییتون القانه سو

اوف اولا سن تک سویا یاندیردون آل حیدری
دشمن ایچدی سن حرام اولدون لب سلطانه سو

هر ایکی عالم خجلسن اصغر ششماهه دن
حشره تک سن رو سیه سن آند اولا قرانه سو

یاتمادی شب تا سحر سوز عطشدن آغلادی
یاندی اصغر اولمادون قسمت لب عطشانه سو

وار نه علت سن ربابه ایلدون بیله جفا
بیر خیامه آخمادون آخدون ولی هر یانه سو

طائرا سویله فراته شرم ایله عباسیدن
ایلدون شرمنده عباسی گتیردون جانه سو

تقریر و تکمیل ۱۲ فروردین ۹۹

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب
 علی صمدی

شور هیئت و کربلا -(ای دل ای دل دلبر من ) * علی صمدی

325
1

شور هیئت و کربلا -(ای دل ای دل دلبر من ) بند اول :
ای دل ای دل دلبر من
ای نغمه ی آخر من
نشه کم سایه ی تو از سر من

از سر منم زیاده یک نگاهت
من پناهنده شدم به تکیه گاهت
منو راه دادی و جا دادی و ممنون تو هستم
که نپرسیدی ازم چی بود گناهت

زندگی من نذر روضه هات
توی روضه هات میمیرم برات

(شاه من حسین ماه من حسین )

بند دوم:
ای نور تو الی الابد
همراهم تا زیر لحد
میگیرم از تو فقط حسین مدد

ای برازنده تو مقام عصمت
بهترین منصب تو سید جنت
تو سرازیری و تاریکی و بی کسی قبرم
منو تنها نذاری تا به قیامت

ای همه کسم بی تو بی کسم
هستی هستی ام به خودت قسم

(شاه من حسین ماه من حسین)

بند سوم:
بی تو دنیام جهنمه
تصویری تار و مبهمه
همه دردای من از فراقمه

داره میکشه منو شبای دوری
بی تو طاقت بیارم آخه چه جوری
حرمت امید و آرزو و حاجت دل من
برا دیدنش دارم نذر و نذوری

زندگی من نذر کربلات
توی روضه هات میمیرم برات

(شاه من حسین ماه من حسین )

  • شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
 علی صمدی

سبک زیبای واحد -(از تو به یک اشاره) * علی صمدی

395

سبک زیبای واحد -(از تو به یک اشاره) بند اول :
از تو به یک اشاره
از من به سر دویدن
عشقمه مثل عابس
جامه از تن دریدن

سینم مثل سپر شد
آماده ی خطر شد
هر تیر و طعنه و نیش(هر ویروس و مریضی)
رو نوکر بی اثر شد

شفاخونه شده هیئت
خوبه حال من پای روضت
معجزه کرد با دل من
بوی سیب و مزه ی تربت

درمون من ای نور عین
طبیب من مولا حسین
آرامشم جوره باتو
حبیب من مولا حسین

(یا ثارالله وبن الثاره بی تو میشم من آواره)

بند دوم :
آرزومه ببینم
صحن و سراتو ارباب
خودت برس به داد
این دل زار و بی تاب

لذت بی نهایت
سجده رو خاک تربت
میشه به زیر قبه ات
عرش الهی روءیت

ضربان دل مجنون
شده حا و سین و یا و نون
میگیرم من با تو سامون
بابت این عاشقی ممنون

ممنونتم ای با کرم
شور عشق تو ، تو سرم
دلتنگم خیلی واسه ی
شب جمعه های حرم

(یا ثارالله وبن الثاره بی تو میشم من آواره)

بند سوم:
ترسم اینه بمیرم
کربلاتو نبینم
فرصت نشه بیام و
پایین پات بشینم

خیلی گذشته آقا
از آخرین ملاقات
دارم شکایتا من
از این دار مکافات

حق من نیست این جدایی
بعد اون همه اشک و دعایی
که تو هیئت دیدی از من
برسون منو هم به نوایی

ای آبروی دو عالم
آبرو داری کن بازم
نذار به غیر از خود تو
به کسی من رو بندازم

اللهم الرزقنا حرم .....

  • یکشنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب

مناجات شب اول محرم -(با همین بار گناهی که حالم را گرفت ) * رضا دین پرور

643

مناجات شب اول محرم  -(با همین بار گناهی که حالم را گرفت ) با همین بار گناهانی که حالم را گرفت
باز دیدم دست من را مادرش زهرا گرفت

سجده بر تربت، همیشه آبرویم داده است
پیش این و آن، سر من را حسین بالا گرفت

من نمیدانم چه شد فوراً شفیعم شد حسین!؟
من نفهمیدم چگونه از خدا امضا گرفت

کم نباید خواست از آنکس که ارباب همه است
قطره باید بود، اما دامن دریا گرفت

رزق ما را مثل زائرها، خودش تقسیم کرد
در حسینیه برای نوکرانش جا گرفت

یک سماور جوش خورد و صد رفاقت جوش خورد
کار ما سینه زنان دور همین آقا گرفت

گریه بین روضه بر هر درد بی درمان دواست
مستی میخانه اش در خانه ها هم پا گرفت

بندگی، طیّ طریقت در مسیر کربلاست
زندگی زیر همین پرچم فقط معنا گرفت

آنقدر آقاست که در قبر، مهمان همه است
آنقدر آقاست، ما را از دل دنیا گرفت

صورت من را بچرخان سوی باب القبله اش
چون برات جنتّش را باید از آنجا گرفت

کاش روی نیزه ها می ماند و سنگش می زدند
آن سر صد پاره بین تشت زر ماءوا گرفت

چوب بر روی دهان قاری قرآن زدند
دخترش دید و شبانه بوسه از بابا گرفت

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین
ادامه مطلب

غزل شب اول محرم * مرضیه عاطفی

574

غزل شب اول محرم بیا و حال مرا روبراه کن ارباب
به دست خالی من هم نگاه کن ارباب

شکسته بال تر از من در این حوالی نیست
نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب

گناه دارم و آواره ام! بیا فکری
به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب

بگیر دست مرا و همیشه هیئت را
برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب

مرا به ماه محرم دوباره راه بده
تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب

بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود
دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب

به جز برای تو مردن برای من ننویس
مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب

قبول کن که بمیرم برای حنجر تو
مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب!

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین
ادامه مطلب

روضه شب اول محرم -(داره میرسه به گوشم صدای پای ماتمت) * رضا نصابی

532
4

روضه شب اول محرم  -(داره میرسه به گوشم صدای پای ماتمت) داره می رسه به گوشم
صدای پای
ماتمت

تو کوچه ها به پا شده
دوباره خیمه.
ی غمت

خدا رو شکر که نشستم. تو ی هیت
دوباره مست شدم با چاییه روضت.

غریب آقا. غریب. آقا. غریب. اقام

بهتر از روضه های تو
جایی دیگه
من ندیدم

من با غذای نذریه
هیت تو
قد کشیدم.

تو رو دوست دارم می دونی با وجودم
وقف تو شد همه ی بود و نبودم

غریب آقا غریب اقا. غریب اقام.

تو زندگی غیر حسین
کسی و انتخاب
نکن

غیره رفاقتش روی
رفاقتی
حساب نکن

از بس ارباب ما آقا و کریمه
هر کی شد نوکر خونش میشه بیمه

غریب آقا م. غریب آقا م. غریب اقام

خدا رو شکر زنده بودم
دیدم بازم
محرم و

دوباره دیدم علم و
کتیبه هاو
پرچم و

چشم به راهه این یه ماهم. همه ی سال
تا برم. با گریزه روضه تو گودال

غریب آقام. غریب آقا م. غریب آقا م

با کف پا تنه تورو
بی حیا پشت و
رو می کرد

با خنجر کند به گلو
ی خشکت از
قفا می زد

توی گودال به تنه تو جسارت شد

کشتنه تو در حدود سه ساعت شد

غریب آقا. غریب آقا غریب اقام

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(بی خبری از حالم ) * ابوالفضل آلوئیان

305

زمینه شب اول محرم -(بی خبری از حالم ) بی خبری ازحالم
نیستی ببینی چقدر حیرونم
از روی دار دارم برات میخونم
داری میای به سمت کوفه ای وای
بی خبری از همه چی میدونم

پسر عمو
روز و شبای کوفه بی فروغه
پسر عمو
تموم وعده اینا دروغه
پسر عمو
بازار نیزه سازیشون شلوغه

واویلا. از بغض و کینه هاشون
واویلا. از چشم بی حیاشون

واویلا..حسین میا به کوفه
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
یبن الزهرا برگرد
اینجا فقط دله منه که تنگه
مهمونیشون کجابود اینجا جنگه
بی خبری از حال و روز کوفه
نیا که استقبالِ از تو سنگه

پسر عمو
حرمله هاشون شب و روز بیدارن
پسرعمو
حتی واسه شیش ماهه نقشه دارن
پسر عمو
برای غارت از تو بی قرارن

واویلا..غروب روز آخر
واویلا.. رو نیزه ها میره سر

واویلا حسین میا به کوفه

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(باز محرم شد ) * رضا نصابی

474

زمینه شب اول محرم  -(باز محرم شد ) باز محرم شد
باز دلم غرق عزاو سوزو ماتم شد

باز محرم شد
باز چشام از داغه تو پر اشک و پر نم شد

شور عشقه تو
شیرینه خیلی به دلها می شینه ارباب

تو قیامت هم
گریه واسم تنها برگ زرینه. ارباب

هر چی می خواهی بگیر

از من اما سوز و آهم. و نگیر
گریه این تنها سلاحم رو نگیر
ای پناهه من پناهم. رو نگیر

ارباب حسین

روزیه من کن بازم

تا بشینم توی بزم ماتمت
تا بپوشم رخت مشکیه غمت
تا بشم زنده دوباره از دمت

ارباب حسین

تو رگای ما
باز دوباره خون غیرت داره می جوشه

کوچه های ما
از غمت داره دوباره مشکی می پوشه.

خونه های ما
باز داره می شه مُهَیّای عزای تو

ارزومونه
اربعین باشیم تو راهه کربلای تو.

اذن پیرهن مشکی مو

می گیرم از مادر تو فاطمه
واسه زخمام تنها گریه مَرحمه
چشمام از داغه غمه تو پر نمه.

ارباب حسین

منتظر هستم یه سال

برسه ماهه عزای تو حسین
بشینم تو روضه های تو حسین
شاملم شه تا دعای تو حسین
ارباب حسین

باز پیرهن مشکی
باز دوباره اشک و آه و ناله هق هق

باز پیرهن مشکی
کاش بشه میون روضه هات کنم من دق

از غم دوریت
نوکر تون خیلی بد حاله تو میدونی

از غم دوریت
شده کار من همه اش ناله تو میدونی

یا حسین ارباب من

نیم نگاه تو بسه ای دلبرم
آرزومه جون بدم کنج حرم
وقتی میذارم روی شش گوش سَرَم

مولای من

یا حسین ارباب من

من گدا و هستی تو شاه کَرَم
جز در خونه ات کجا دارم برم
برندار دستت رو از روی سرم مولای من

آقام آقام یا حسین

رضا نصابی سعید توانا

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته) * مرضیه عاطفی

429

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته) سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته
کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته

در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش
نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته

سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام
بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته

در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد
نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟!

شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و
دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته

بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده
حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته

مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش
باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته

ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده
روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته

عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن
با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته

برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را
بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته!

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 حسن لطفی

درزمینه دهه صفر -(رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است) * حسن لطفی

342
2

درزمینه دهه صفر -(رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است) رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است
که اربعین همه‌اش هم حسین هم حسن است

نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است

مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است

نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است

به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است

طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است

فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است

به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است

پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است

چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است

از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است

  • یکشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

درزمینه ماه صفر -(عزیزم کجایی که خواهر رسید) * محمد جواد شیرازی

289

درزمینه ماه صفر -(عزیزم کجایی که خواهر رسید) عزیزم کجایی که خواهر رسید
فراق من و تو به آخر رسید

مرا مثل سابق صدا کن حسین
بیا حاجتم را روا کن حسین

پس از تو ندارم دگر سایه بان
پس از رفتنت، قامتم شد کمان

شده خواب راحت برایم حرام
امان از شلوغی و از ازدحام

همان کس که سیلی به سجاد زد
قدم به قدم بر سرم داد زد

مرا در کنار خودت خاک کن
بیا اشک چشم مرا پاک کن

دعا بود کارم ولیکن حسین
مرا خارجی خواند دشمن حسین

امان از غم و غصه ی بی حساب
امان از رسیدن به بزم شراب

اگرچه به سختی تکان می خورم
نیفتاده از روی سر چادرم

تمام تنم از کبودی پر است
دلم از نگاه یهودی پر است

بیا خاطرات مرا زنده کن
کمی مثل سابق فقط خنده کن

پس از تو دگر گریه شد کار من
گواهش همین دیده ی تار من

چهل شب شنیدم فقط از رباب
علی لایی لایی، علی جان بخواب

چه ها دیده ام من درین اربعین
شدم بعد عمری خرابه نشین

بپرس از هر آن روضه در این مسیر
ولی از رقیه سراغی نگیر

  • یکشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

پوشیدن لباس عزات افتخار ماست - مناجات امام حسین(مزمت کنندگان عزادار) * رامین برومند

162

پوشیدن لباس عزات افتخار ماست - مناجات امام حسین(مزمت کنندگان عزادار) مناجات امام حسین(مزمت کنندگان عزادار)

گیرم زنند طعنه و یا مسخره کنند

پوشیدن لباس عزات افتخار ماست

.

این بیرق و سیاهی و این هیات و علم

تنها امید و دلخوشی روزگار ماست

.

موروثی است نوکری ات بین ما حسین

دلداده و اسیر تو ایل و تبار ماست

.

از کودکی ز غصه ی تان ما به سر زدیم

گریه کن عزای تو خرد و کبار ماست

.

این گریه و به سینه زدن زیر بیرق ات

از بهترین ،افضل اعمال و کار ماست

.

گیرم زنند طعنه ولی وقت روز حشر

این بس که مادر تو خودش عهده دار ماست

.

۱۴۰۳/۰۴/۱۷

۲۱:۰۷

رامین برومند (زائر)

@font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:roman; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:3 0 0 0 1 0;}@font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-536858881 -1073732485 9 0 511 0;}p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin:0in; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri",sans-serif; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin;}p {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-margin-top-alt:auto; margin-right:0in; mso-margin-bottom-alt:auto; margin-left:0in; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri",sans-serif; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin;}.MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; font-family:"Calibri",sans-serif; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}.MsoPapDefault {mso-style-type:export-only; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:embed;}div.WordSection1 {page:WordSection1;}

  • دوشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمینه‌ی سینه زنی شب هفت امام حسین(ع)(با ملودی ویژه) * مرتضی محمودپور

253
2

نوحه زمینه‌ی سینه زنی شب هفت امام حسین(ع)(با ملودی ویژه) ◾نوحه هفت امام

◾بنداول
سری به روی نیزه‌ها شد
هفت شهید کربلا شد
بروی ناقه‌‌های عریان
جای عزیزان خدا شد
دختر کبری علی زینب
واویلتا ذکر لبش امشب
میان شهر کوفه واویلا
ذکر حسین جانم حسین بر لب
یا مظلوم یا مظلوم یا مظلوم(۲)

◾بنددوم
راس ابوالفضل و علی اکبر
به روی نی راس علی اصغر
رباب پیش سر ششماهه
با دست بسته میزند بر سر
زبان گرفته لایی لای اصغر
میزنه ناله با دو چشم تر
ششماهه نیزه‌سوار مادر
ز سوز دل پای سرت بنگر
یا مظلوم یا مظلوم یا مظلوم(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • یکشنبه
  • 31
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام حسین ع -(کس نگفت اینجا غریب و یا که مهمان است حسین!) * هستی محرابی

1291

امام حسین ع -(کس نگفت اینجا غریب و یا که مهمان است حسین!) #السلام_علیک_یا_ثارالله

سرور و سالارِ دین، شاهِ شهیدان است حسین...
غرقِ گرداب بلا در چنگ عدوان است حسین
آه! از آندم کُشته گشت و خیمه اش تاراج شد
کس نگفت اینجا غریب و یا که مهمان است حسین!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه محرم -( مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم ) * محمدرضا سروری

1528
1

دانلود متن و سبک نوحه محرم -( مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم ) مختار
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، با تیغـة خود معدوم
مختـارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را
آنان که بتازاندند ، اسبان به سر نعشـت
ازیک به یک دشمن هركس که به عاشورا
حتي كه به يك دفعه ، تیری زده بر سویت
گیرم به خدا جانش ، گرشهر حَلَب باشد
تاخون به رگم جاری ، باشد همه دَم جنگم
آنان که به نامردی ، هم آب سرت بستند
یا تیـر زدند بر دل ، یا دل به عـزا بُردند
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، ب

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

شعر مصائب اسارت کوفه -( از بلایی که نیامد به سرم میترسم ) * حامد خادمیان

1048

شعر مصائب اسارت کوفه -( از بلایی که نیامد به سرم میترسم   ) دختر حیدر کرار
کم شده سایه ات از روی سرم،میترسم

از شب بی تو الا ماه حرم میترسم

آنقَدَر بر سرم این راه بلا آورده

از بلایی که نیامد به سرم میترسم

اینهمه کودک و زن با من و من تنهایم

چه کنم قافله را،یک نفرم میترسم

حرمله شمر سنان زجر،خدا رحم کند

خیلی از همسفران سفرم میترسم

چندروزیست خبر دار شدم می اُفتد

به گذرگاه یهودی گذرم ،میترسم

من کجا،هم همه ی کوچه و بازار کجا

چقَدَر هجمه شده دور و برم ،میترسم

بردنم کوچه و بازار خبر دار شدی؟

آی باغیرت علمدار خبر دار شدی؟

تازیانه به سرم خورد ،سرم خیلی سوخت

یک نفر سنگ چنان زد،کمرم خیلی سوخت

یک نفر زخم زبان زد،به غرورم برخورد

دختر حیدر کرار غم معج

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

رباعی زیبا در مورد عاشورا-(یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید) *

14184
10

رباعی زیبا در مورد عاشورا-(یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید) یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید

گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید

کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما

خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید

شاعر؟؟؟

  • سه شنبه
  • 17
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد