روز عاشورا

مرتب سازی براساس

روضه و گريز روز عاشورا *

25

روضه و گريز روز عاشورا روضه و گريز روز عاشورا
‎لهوف سيدابن طاووس ص١١١-١١٢
‎بسم الله الرحمن الرحيم
‎روز عاشورا حضرت اباعبدالله اومد جلوى لشكر خودش رو معرفي كرد و وقتي اونها اقرار كردند او نوه ي پيامبر هست فرمود: پس چرا ریختن خون مرا مباح میدانید؟ بااینکه پدرم
‎فرداي قیامت، حوض کوثر را در اختیار دارد، و گروهی را از نوشیدن آب دور مىسازد، همان گونه که شتر تشنه را از آب باز دارند، و در روز قیامت پرچم سپاس و تقدیر در دست او است؟ گفتند: آري همه اینها را میدانیم، ولی ما تو را رها نمیکنیم تا مرگ را با لب تشنه بچشی؟ اينجا بود كه راوي مي گه گریه جانسوز بانوان حرم
‎پس از آنکه امام حسـین علیه الّسلام این خطبه را به پایان رسا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

روضه و گريز به گودال قتلگاه *

587

روضه و گريز به گودال قتلگاه روضه و گريز
به گودال قتلگاه
نفس المهموم ص٣٨٧
بسم الله الرحمن الرحيم
‎پس از جنگ احد زمانیکه خواهر حضرت حمزه علیه السلام از راه رسید، پیغمبر صلّی االله علیه و آله و سلّم به پسر او زبیر فرمود: برو مادرت را برگردان تا اینجا نیاید و برادر خود را با این حال نبیند، شاید طاقت نیاورد، زبیر پیش مادر رفت و گفت: رسول خدا ص می خواهد که شما برگردید. صفیه خواهر حمزه علیه السـلام گفت: اي پسـر! شـنیده ام که برادرم حمزه را شـهید کرده انـد و بـدن او را مثله سـاخته انـد، به خـدا سوگند که اگر بالین او بیایم اظهار ناراحتی نخواهم کرد ، پيامبر اجازه فرمودند وقتي به بالين برادر رسيد نتوانست طاقت بياورد و رسول الله از

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه و گريز غارت خيمه ها *

360

روضه و گريز غارت خيمه ها روضه و گريز غارت خيمه ها
1- كتاب ايمان آيت الله دستغيب جلد ١ص ٢٢٥.
2- منهاج الدموع، حاج شيخ علي قرني، ص ٢٠٧
مقتل الحسين ابن بابويه ص ١٧٢-١٧٦

بسم الله الرحمن الرحيم
به اميرالمؤمنين علي عليه السلام گزارش دادند كه طايفه اي از اهل شام در شهر انبار وارد خانه زن مسلماني شده اند و مقنعه از سر و گوشواره از گوش و خلخال از پاي او برده اند و آن زن هرچند التماس كرده كسي به داد او نرسيده است. آن حضرت از زيادي تأثر و اندوه و غم فرمود:
«فَلشو اِن مُؤمناً ماتَ دُونَ هذا اِسفاً ما كانَ عِندي مَلُوماً بَل كانَ عِندي بارّاً مُحسِناً»
اگر مؤمني از اين قضيه از شدت تأثر و تأسف بميرد، ملامتش نخواهم كرد، بلكه او در

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه و گريز گودال قتلگاه *

20

روضه و گريز گودال قتلگاه روضه و گريز گودال قتلگاه
خصائص الحسينيه (اشك روان بر امير كاروان ص٩٥-٩٦)
در رواق چشمهاى اشكبار (ترجمه لهوف)

اباعبدالله خصوصيتهايي داره كه هيچ كس نداشته اول اينكه بعد از تولد روى دستهاي رسول خدا بوده، چنانكه روايت است حضرت در حجره ايستاده بودند منتظر ولادت آن جناب، پس چون متولد شد به هيئت سجده، ندا كرد پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله) اسماء را كه پسر مرابياور، عرض كرد كه هنوز او را پاكيزه نكرده ايم، فرمودند: تو او را پاكيزه مي‌كني! خدا او را پاك و پاكيزه كرده، پس آورد او را در حالتي كه پيچيده شده بود در پارچه اي كه از پشم بود، پس گرفت او را به دست خود، و نظر فرمود باو و گريست، و فرمود: «دشوار

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه و گريز بدن پايمال شده *

299

روضه  و گريز بدن پايمال شده روضه و گريز
بدن پايمال شده
ترجمه مقتل مقرم، ص: 207
در تاريخ آمده بعد از واقعه ى كربلا در بعضي از بلاد عده اى اهل تبرك شدند يعنى چي ؟ يعني اين كه
با حسين كارى كردند كه در تمامى امّتها با شرورترين
خلائق، چنين نكرده بودند از كشتن با شمشير و نيزه و سنگ و سخت تر از همه ى اينها دواندن اسب روي سينه ى حسين عليه السلام بود كه پس از آنكه بعضى از اين اسبها به شهر رسيدند نعل آنها را كندند و به عنوان تبرّك بر در خانه آويزان كردند و اين امر به صورت سنّت در آمد و بسيارى نظير آن را انجام دادند. اون هم كدام سينه سينه اى كه بارها بوسه گاه پيامبر اكرم صلوات الله عليه بود
ابن سعد ملعون فرياد زد: آيا كسى هست كه به

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:25
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه و گريز قتلگاه *

74

روضه و گريز قتلگاه روضه و گريز قتلگاه
دمع السجوم -
ترجمه نفس المهموم ص٤٢٣
شيخ اجل محمد بن شهر آشوب در «مناقب» روايت كرد كه: «نبي صلي الله عليه و آله بر منبر خطبه مي‌خواند، حسين عليه السلام بيرون آمد و پايش در جامه پيچيد و افتاد و شروع كرد به گريه كردن ، پيغمبر اكرم از منبر فرود آمد و او را در بر گرفت و گفت: سوگند به آن كه
جان من در دست اوست ندانستم كه چطور از منبر فرود
آمدم ، عرض كنيم يا رسول الله طاقت نداشتيد يك لحظه زمين خوردن حسين رو ببينيد ، همه ي عالم فداى خواهرش حضرت زينب سلام الله عليها
ابومخنف ازدي گويد: حديث كرد مرا ابوزهير عبسي از قرة بن قيس تميمي گفت: «آن زنان را ديدم چون بر نعش حسين عليه السلام و كسا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه و گريز به گودال قتلگاه *

268

روضه و گريز  به گودال قتلگاه روضه و گريز
به گودال قتلگاه
گريزهاى مداحى٢٦١-٢٦٢
ترجمه نفس المهموم
دمع السجوم ص٥٤٧-٤٥٧
يحيي مازني روايت كرده است: مدتها در مدينه به حضرت علي عليه السلام خدمت مي‌كردم و خانه‌ام نزديك خانه حضرت بود ،
اما به خدا سوگند كه هيچ گاه چشمم به دخترش حضرت زينب سلام الله عليها نيفتاد و صدايي از او به گوشم نرسيد. هنگامي كه مي‌خواست به زيارت جدّ بزرگوارش رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم برود. شبانه از خانه بيرون مي‌رفت، در حالي كه حسن عليه السلام در سمت راست او حسين عليه السلام در سمت چپ او و اميرالمؤمنين عليه السلام جلوي او راه مي‌رفتند. وقتي نزديك قبر شريف پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم مي‌شدند، ا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه و گريز عصر عاشورا *

62

روضه و گريز   عصر عاشورا به ياد مرحوم استاد آهى
روضه و گريز
عصر عاشورا
مقتل مرحوم مقرم ص٢١٢
به ياد مرحوم استاد آهى كه دائما به ستايشگران اهل بيت عليهما سلام سفارش مي كردند چرا مي گوييد حسين كفن نداشت ؟ با اين دليل منطقى كه امام حسين عليه السلام
چون در معركه به شهادت رسيدند شرعا نيازى به كفن نداشتند ، روح استاد آهي عزيز شاد ، درست فرمودند اما يه جمله عرض كنيم به استادمون كه روح بلند ايشون ناظر اعمال ماست ، امام سجاد چه كرد با ابدان مطهر رها شده در صحراى نينوا ؟ چه اتفاقى روز عاشورا افتاد كه علىّ بن الحسين عليه السّلام هنگامى كه نگاه كرد و ديد اهل بيت عليه السّلام قطعه قطعه شده اند و ميان اونها حسين فاطمه به گونه اى است

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:42
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

گريز به روضه ى عاشورا *

16

گريز به روضه ى عاشورا خواب ام السلمه
گريز به روضه ى عاشورا
اشک روان بر امیر کاروان - دمع العین علی خصایص الحسین علیه السلام (ترجمه الخصایص الحسینیه) صفحه-٦٩٠-٦٩١-٦٩٢
ابن عباس نقل كرده كه روزي در منزل خود به خواب بودم ناگاه صداي صيحه و ناله ي عظيمي شنيدم از خانه ي‌ام سلمه زوجه ي پيغمبر (صلي الله عليه و آله)، پس بيرون آمدم، و قائد من دست مرا گرفت رفتيم به خانه ي‌ام سلمه، و اهل مدينه از زن و مرد درخانه ي او مي‌آمدند، پس چون رسيديم آنجا گفتم: تو را چه مي‌شود كه اين چنين فرياد و ناله مي‌كني اي مادر مؤمنين، جواب به من ندارد، و رو كرد به زنهاي هاشميه، و گفت: اي دختران عبدالمطلب مرا ياري كنيد در گريه و نوحه، كه آقاي شما و

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

گريز به روضه ى عاشورا *

11

گريز به روضه ى عاشورا خواب ام السلمه
گريز به روضه ى عاشورا
اشک روان بر امیر کاروان - دمع العین علی خصایص الحسین علیه السلام (ترجمه الخصایص الحسینیه) صفحه-٦٩٠-٦٩١-٦٩٢
ابن عباس نقل كرده كه روزي در منزل خود به خواب بودم ناگاه صداي صيحه و ناله ي عظيمي شنيدم از خانه ي‌ام سلمه زوجه ي پيغمبر (صلي الله عليه و آله)، پس بيرون آمدم، و قائد من دست مرا گرفت رفتيم به خانه ي‌ام سلمه، و اهل مدينه از زن و مرد درخانه ي او مي‌آمدند، پس چون رسيديم آنجا گفتم: تو را چه مي‌شود كه اين چنين فرياد و ناله مي‌كني اي مادر مؤمنين، جواب به من ندارد، و رو كرد به زنهاي هاشميه، و گفت: اي دختران عبدالمطلب مرا ياري كنيد در گريه و نوحه، كه آقاي شما و

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

يك روايت از بوسه هاى پيامبر بر پيشانى و گلوى حسين و گريز به گودال *

150

يك روايت از بوسه هاى پيامبر  بر پيشانى و گلوى حسين  و گريز به گودال يك روايت از بوسه هاى پيامبر
بر پيشانى و گلوى حسين
و گريز به گودال
سحاب رحمت صفحه٤٨
ترجمه خصائص صفحه٢٨٨
در بعضی کتب معتبره از طاووس یمانی، و در احادیث معتبره از شیعه و سنی روایت شده است که: چون حضرت اباعبدالله در شب تار در مکانی می‌نشست از سفیدی و نوری که از پیشانی و پایین گردن آن حضرت ساطع بود، مردم آن حضرت را به آن نور می‌شناختند، زیرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این دو جا را بسیار می‌بوسید.
جا داره عرض كنيم يا رسول الله ، گاهي صورت و گاهى پيشانى و بعضى مواقع گلوى حسين رو مي بوسيدى ، امان از اون لحظه اى كه ملائكه ى خدا از آن تعجب نمودند، در آن وقتي كه حسين روى خاك گرم گودال افتاده،

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روايت گريه امام سجاد و گريز به كربلا *

736
1

روايت گريه امام سجاد  و گريز به كربلا روايت گريه امام سجاد
و گريز به كربلا
سحاب رحمت صفحه٦٨
یکی از غلامان علی بن الحسین علیه‌السلام گوید: روزی مولای خود را دیدم که در ایوانی در سجده می‌گرید: عرض کردم
أما آن لحزنک أن ینقضی .
آیا وقت آن نرسیده که اندوه شما پایان یابد؟
حضرت سر از سجده برداشته فرمود: وای بر تو - بخدا سوگند، کمتر از آنچه من دیدم به یعقوب رسید، و او به خدا شکوه کرد تا آنجا که فرمود: (یا أسفی علی یوسف) .وا اسفا بر فراق یوسف
و او فقط یک فرزند را گم کرده بود
و أنا رأیت أبی و جماعة من أهل بیتی یذبحون حولی!
و من دیدم پدرم و گروهی از اهل بیتم را که در کنارم کشته،
و سر بریده شدند .
يا حسين يا حسين يا حسين

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روايتى از بوسه هاى پيامبر صلوات الله عليه و گريز به گودال *

5

روايتى از بوسه هاى پيامبر صلوات الله عليه  و گريز به گودال روايتى از بوسه هاى پيامبر صلوات الله عليه
و گريز به گودال
?حضرت باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: هرگاه امام حسین علیه‌السلام در کودکی به نزد حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می‌آمد، او را در کنار خود می‌نشانید و(چون حسین علیه‌السلام فرار می‌کرد) به امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمود: (یا علی) او را برای من نگاه‌دار، پس او را می‌گرفت و سر، صورت ، لبها ، سينه ى حسين و اعضاء او را می‌بوسید و می‌گریست، روزى امام حسين گفت: ای پدر، چرا گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند:یا بنی أقبل موضع السیوف منک
فرزندم، جای شمشیرهای دشمنان را می‌بوسم
فرمود: ای پدر، من کشته می‌شوم؟ فرمودند: آری بخدا سوگند، پدرت و برادرت و

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#روايتى_ازاميرالمومنين_گريزبه_گودال *

10

#روايتى_ازاميرالمومنين_گريزبه_گودال #روايتى_ازاميرالمومنين_گريزبه_گودال
?در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان حضرت علی علیه‌السلام بالای منبر کوفه از حسنین علیهماالسلام پرسید: چند روز از این ماه گذشته و چند روز باقی مانده است؟ عرض شد سيزدهم ماه رمضان است ، سپس فرمود: در این ماه محاسن من از خون سرم خضاب خواهد شد و گریست، و مردم گریستند.
بعد فرمود: گمان مکنید که گریه من برای این مطلب است،«والله لابن أبیطالب أشوق الی الموت من الطفل ای ثدی أمه».«سوگند بخدا، اشتیاق فرزند ابیطالب به مرگ، از طفل به سينه ى مادرش بیشتر است»
و لکن گریه‌ی من برای این دو فرزندم است که یکی را به زهر شهید نمایند،
و دیگری را با لب تشنه سر از
بدنش جدا کنند ،اهل مجلس ش

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#گودال_قتلگاه *

315

#گودال_قتلگاه #گودال_قتلگاه
?ابراهيم بن رافعى از پدرش و از جدش روايت مى كند كه گفت: حسن و حسين را ديدم كه پياده به حج ميرفتند، پس به هيچ سوارى نميگذشتند جز اينكه به احترام آن دو پياده
مى شد ، پس راه رفتن براى برخى از آنها سخت شد و از پياده روى به رنج افتادند از اين رو به (سعد بن أبى وقاص )گفتند: پياده روى بر ما دشوار است، و خوش نداريم با اينكه اين دو بزرگوار پياده ميروند ما سوار شويم؟(١)
يعنى مردم حيا مي كردند به احترام حسنين سوار مركب بشوند
?اينجا دلهاى عاشق مي ره كربلا ،
كجا رفت اين احترام ها ؟ چند سال بعد پسر همين سعد بن ابي وقاص چه كرد با بدن حسين عليه السلام در كربلا ؟
راوى مي گه لشگر كفر دور حضرت رو ت

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#عصرعاشورا *

7

#عصرعاشورا #عصرعاشورا
?در اين مورد از «سكينه» دخت ارجمند حسين عليه السلام آورده اند كه: چهارمين روز اقامت ما ، در بازداشت گاه دمشق بود كه من خواب تكاندهنده و عجيبي ديدم، او ضمن بيان خواب طولاني خويش، در فراز پاياني آن مي‌فرمايد: بانويي پرشكوه را بر هودجي ديدم، كه از فشار اندوه دست خود را بر سر نهاده بود. پرسيدم: اين بانو كيست؟ گفتند: فاطمه، دخت فرزانه ي پيامبر است. گفتم: به خداي سوگند مي‌روم تا بيدادي را كه در حق ما رفته است به مادرم، فاطمه گزارش كنم! به سويش دويدم و پس از سلام بر او، با چشماني گريان در برابرش ايستادم و گفتم: يا امتاه! جحدوا و الله حقنا يا امتاه! بددوا و الله شملنا، يا امتاه! استباحوا و

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#گودال *

372

#گودال #گودال
عالمى نكته ي بسيار ظريف در رابطه با حضور امام حسين بالاي سر اكثر شهداء و برگرداندن ابدان مطهر به خيمه ي دارالحرب گفت :
كه دو دليل به ذهن انسان خطور مي كند دليل اول اين كه حضرت با حضور خود بر بالين اصحاب شايد مي خواست درد ظاهري از زخم هاي پيكر آنان با ديدن چهره ي نوراني حضرت تسكين يابد و راحت جان بدهند ، و ديگر دليل احيانا اين مي تواند باشد كه حضرت سريع مي آمدند بالاي سر اصحاب كه دشمن در لحظات جان دادن سر از بدن آنها جدا نكند.
?گريز روضه اينجاست ، عرض كنيم آقا جان براي شما سخت بود ببينيد سر اصحاب رو تا زنده اند جدا كنند ، اما دلهاى عالميان بسوزد براي خود شما كه جلوي چشم خواهرتان حضرت زين

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

وداع حضرت زینب با امام حسین(ع) -(بمون که بودنت آروم جوونه زینبه) * امیر فرخنده

1181
1

وداع حضرت زینب با امام حسین(ع) -(بمون که بودنت آروم جوونه زینبه) بمون که
بودنت آروم جوونه زینبه
پس از تو
یک سیاهی آسمون زینبه
روی نیزه دائما میبینمت
برنگردون روتو من میبینمت
تو رفتی
آخرِ این قصه آوارگیه
میدونم
واسه من بعد تو بیچارگیه
دسته گلهامو به پات دادم حسین
پای عشقت آخر افتادم حسین
آخر به جرم عشق تو میرم اسیری
تنها به عشق اینکه جونم رو بگیری
حتی منو بعد تو عبدالله نشناخت
توو راه عشق تو چقدر می ارزه پیری
جانم حسین جانم حسین جانم برادر
بند دوم
برادر
حسرت یک بوسه موند روی دلم
نرو که
خاطراتت میشه آخر قاتلم
یادته موی تورو شونه زدم
ریخته شمر این خاطراتم رو بهم
بمیرم
نیزه دار با نیزه میزد به تنت
منو کشت
وقتی که عده باهم کشتنت
ببخشش تو داره خیلی مشتری
من میترس

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بهر فرزند رباب -(حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب) * محمدرضا سروری

1949

بهر فرزند رباب -(حرم آل عبا در تب و تاب  بهر فرزند رباب) بهر فرزند رباب

حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
هر طرف رفته کسی در پی آب بهر فرزند رباب
می کَشد هر که از این غصه عذاب بهر فرزند رباب
می چکد از دل و از دیده گلاب بهر فرزند رباب
هر طرف سایه زده سوز عطش واویلا
طفل بی شیر حرم رفته به غش واویلا
از عطش خورده ترک لعل لبش واویلا
علقمه چنگ دو صد عربده کش واویلا
قحط آبست و هوا سوزان است واویلا
آب ها دست سیه روزان است واویلا
هر طرف شعله بر افروزان است واویلا
دورة نیزه به لب دوزان است واویلا
حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
می مکد اصغر لب تشنه دهان واویلا
آمده طفلک شیری به زبان واویلا
در تقلّا شده اند پیر و جوان واویلا
برسانند به لبش آب روان وا

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

شب_سوم_محرم_۱۳۹۴ با صدای حاج محمود کریمی -(یه حسی داره میگه الان ) *

876

شب_سوم_محرم_۱۳۹۴ با صدای حاج محمود کریمی -(یه حسی داره میگه الان ) یه حسی داره میگه الان
جونم به روی لبهام اومد
عطر بابامه بوی سیبه
عمه کمک کن بابام اومد

گم کردم عمه دست و پام و
جونی نمونده توی دستام
عمه مراقب باش نیفته
بابام و بگذار روی پاهام

بابا سلام ویرونمون و
امشب چراغون کردی بابا
سنگین شده سایت عزیزم
یاد غریبون کردی بابا

نیاوردی عموم و
شکوه به عباست کنم من
چشمام نمی بینه که باید
با دست احساست کنم من

چشمام نمی بینه که با دست
دارم پی چشمات میگردم
تو حسرت یک بوسه مردم
دارم پی لبهات میگردم

من چی شدم تو چی شدی وای
بر باد رفته ارزوهام
تو بوی خون روی موهات
من بوی دود روی موهام

بابا دروغ هر کی گفته ما
پیش دشمن کم اوردیم
بابا خیالت جمع باشه
بابا غذا دادن ن

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

شب_چهارم_محرم_بانوای حاج محمود کریمی -(دمند و باز دم اند) *

1160

شب_چهارم_محرم_بانوای حاج محمود کریمی -(دمند و باز دم اند) دمند و باز دم اند
شبیه باز دم و دم همیشه پشت هم‌اند

قسم به عشق قسم
برای یاری ارباب خویش هم قسم‌اند

قدم قدم در رزم
دو رد پا که نه انگار رد یک قدم‌اند

اگر چه بی حرم‌اند
ولیکن این دو برادر مدافع حرم‌اند

واین غم است دوتا
که قد مادر این دو زه ماتم است دوتا

برای نجمه یکیست
برای حضرت زینب محرم است دوتا

به کوفه است یکی
ولی به کرب وبلا ابن ملجم است دوتا

دو تا دو اکبر زینب رسیده اند
به خیمه به محضر زینب

وقبطه می خوردند
رباب ونجمه دو تایی به لشکر زینب

برای گفتن حق
دو پله خم شده در پای منبر زینب

پسر نگو
اصلا بگو به این دو برادر دو قنبر زینب

بگو به جبراییل
دو آیه است در این دشت کوثر زینب

شده رج

  • پنج شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

امام حسین ع -(برادر خیمه غم بر پاست، مرو که خواهرت تنهاست!) * هستی محرابی

1613

امام حسین ع -(برادر خیمه غم بر پاست، مرو که خواهرت تنهاست!) ‍#مرثیه_زبانحال_حضرت_زینب
#با_امام_حسین_علیه_السّلام
#وحضرت_رقیه_س_سبک_نوشته
#ظلمتونی_ملا_باسم

حسینم وای حسینم وای (۲)
حسینم وای حسینم وای (۲)
برادر خیمه غم بر پاست (۲)
مرو که خواهرت تنهاست (۲)

مرو بی تو شوَد اهلِ حرم تنها
چه سازد خواهرت با این همه غمها؟ (۲)

یا وَیلَنا یا وَیلَنا (۲)
هذا فراقُ بَّینَنا (۲)

⬛ ⬛ ⬛ ⬛ ⬛ ⬛ ⬛

حسین جان ای گلِ خوش منظرِ مادر
تو که راهی شَوی در جنگِ با کافر
اگر اُفتد به خاک و خون گلِ حیدر
اگر بُرَّند سرت با نیزه و خنجر
اگر بینم تو را صد پاره از پیکر
امان وا از دلِ غم دیده یِ خواهر

منو این دشت و این صحرا
منو با این همه اعدا

مرو بی تو شوَد اهلِ حرم تنها (۲)
چه ساز

  • چهارشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

امام حسین ع -( ای عصمت الهی. ای خواهرم کجایی. شد وقتِ بی نوایی. داد از غمِ جدایی!) * هستی محرابی

3190
1

امام حسین ع -( ای عصمت الهی. ای خواهرم کجایی. شد وقتِ بی نوایی. داد از غمِ جدایی!) #نذر_روز_عاشورا_نوحه_وداع_امام

#حسین_ ع_با_خواهرش_زینب_س

ای عصمتِ الهی، ای خواهرم کجایی؟

شد وقتِ بینوایی، داد از غم جدایی!

شد موسم وصالم، بینی که شرحِ حالم

این تو وُ این بلاها، خواهر نما حلالم

ای دربدر ای خون جگر، امُ المصائب خواهرم

یکدم بیا سیرم ببین، آمد وداعِ آخرم

از بعدِ قتلم خواهرم، جانِ تو وُ طفلانِ من

جان رقیه دخترِ بی معجر و نالان من

خواهر مبادا دشمنم سیلی زند بر روی آن

یا از سرِ جور و غضب هر سو کشد گیسوی آن

اِصبِر علی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا

اَلصٌَبرَ مُختارُ لَنا لا تَندُبی فی غَمٌَنا

وقت هجوم اشقیا، آتش رسد بر خیمه ها

جان تو و زین العباد آن بضعه ی خیرالنٌَ

  • چهارشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

امام حسین ع -(صبح عاشورا ببین صحنه ی دشتِ بلا، در حصارِ دشمنند اهلِ بیت مصطفی!) * هستی محرابی

1095
2

امام حسین ع -(صبح عاشورا ببین صحنه ی دشتِ بلا، در حصارِ دشمنند اهلِ بیت مصطفی!) صبحِ عاشورا ببین صحنه ی دشت بلا
در حصارِ دشمنند اهلِ بیتِ مصطفی

یک طرف مست میّ و یک طرف سوزِ دعا
رو به پایان می رود انتظارِ لحظه ها

یارِ هفتاد و دو تن این همه لشکر کجا
در نظاره مانده گو جملگی ارض و سما

خیمه ی اهل حرم سر نهاده بر قضا
جمله یاران حسین محضِ تسلیمِ خدا

با دل و جان یک به یک تحتِ فرمان اِلا
تا که دشمن می رسد در حریمِ خیمه ها

شیونِ زینب بلند یا علیِ مرتضی
جانِ جدم ای پدر یک نظر بر ما نما

گردِ غم بنشسته گو بر تمام چهره ها
وا پدر جان الامان از زمینِ کربلا

خیمه ی اهل حرم بی سر و معجر چرا
سر بریدن از حسین گودیِ مقتل چرا

می بُرند انگشت او بهرِ انگشتر چرا
در جلوی دیده ی زینبِ مضطر چ

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

عاشورا -(فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد) * محسن ناصحی

1730
1

عاشورا  -(فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد) فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد
لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد
فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد
هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد
ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد
قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت زینب س -(حضرت زینب س -(برادر قتلگه شده روبرویم، یکی تو بگو تا یکی من بگویم!)) * هستی محرابی

1480

حضرت زینب س -(حضرت زینب س -(برادر قتلگه شده روبرویم، یکی تو بگو تا یکی من بگویم!)) ‍مرثیه زبانحال حضرت زینب کبری س

با برادرش امام حسین ع

برادر قتلگه شده روبرویم

یکی تو بگو تا، یکی من بگویم

من از غربتِ تو، تو از غربتِ من

هر آنچه ستم که به ما کرده دشمن

تو از نیزه ها گو که بر دل نشسته

من از ناقه گویم که بر گِل نشسته

تو از شمر ملعون و خنجر کشیدن

چگونه سرت را ز پیکر بریدن

تنت را به سمّ ستوران کشیدن

من از تل و تپه به مقتل دویدن

تو از آه کشیدن، من از خون چشیدن

تو از قد کشیدن، من از قد خمیدن

بگو شمر بریده چگونه گلویم

بگو آب نداده شکسته سبویم

تو را در کفِ مقتل خون بجویم

به روی سینه ات نشسته عدویم

*برادر قتلگه شده روبرویم

یکی تو بگو تا یکی من بگویم*

تو از شرحِ کشتن

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بال پرواز -(بال پرواز گشائید یاران) * محمدرضا سروری

700
1

بال پرواز -(بال پرواز گشائید یاران) بال پرواز

بال پرواز گشائید یاران
سوی حق رو نمایید یاران
بذل جان را نمائید یاران
دیگر از تن در آیید یاران
شهد وصلت چشائید یاران
******
یاوران گر سعادت جویید
عاشق دلبر مه رویید
طالب فیضی و ره پویید
هر دم از وصل دلبر گویید

گوش بر من نمایید یاران
بال پرواز گشائید یاران
******
شده هنگامة جان دادن
موسم سر به کف بنهادن
روبروی ستم ایستادن
بر سر خاک عشق افتادن

راهی ذی سرائید یاران
بال پرواز گشائید یاران
******
در ره دین بباید کوشید
جامة سربلندی پوشید
بر ستم پیشگان بخروشید
جام نوش شهادت نوشید

مست جام بقایید یاران
بال پرواز گشائید یاران
******
سوی افلاک بباید پر زد
به سر قلّة ایمان سر زد
به در ملک سع

  • سه شنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب

نظرگاه شهادت -(قد برافرازید! یک عالم شقاوت پیش روست) * جعفر رسول زاده

593

نظرگاه شهادت -(قد برافرازید! یک عالم شقاوت پیش روست) قد برافرازید! یک عالم شقاوت پیش روست
پرده بردارید! صد آیینه حیرت پیش روست

ای حسینی مشربان! در معبد آزادگی
تا نماز آرید، محراب عبادت پیش روست

عقل می‌نالد: حریفان، تیغ در خون شسته‌اند
عشق می‌غرد: نظرگاه شهادت پیش روست

عقل می‌گوید که: بال خسته را پرواز نیست
عشق می‌بالد که: اوجی بی‌نهایت پیش روست

دوستی را پاس می‌دارم که در هُرم عطش
سایه‌ساری در گذرگاه محبت پیش روست

سبز می‌مانم که در حال و هوای رُستنم
تشنه می‌رویم، که باران طراوت پیش روست

ای تمام مهربانی در نگاهت یا حسین!
با تو باید آشنا بودن که غربت پیش روست

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

متن شعر یاران شهید عاشورا -(به یاری تو به میدان کارزار نیاید) * میلاد عرفان پور

868

متن شعر یاران شهید عاشورا -(به یاری تو به میدان کارزار نیاید) به یاری تو به میدان کارزار نیاید
جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید

اگر چه تشنۀ یاری، ‌امید و بیم نداری
اگر هزار بیاید وگر هزار نیاید

هزار بار شنیدیم، ذوالجناح تو آمد
ولی چه می شود این‌بار، بی‌سوار نیاید

مباد آن‌که بیاید عطش به کشتن طفلان
مباد آن‌که عمویی سرقرار نیاید

بدا به آتش اگر راه خیمۀ تو بگیرد
بدا به آب اگر با لبت کنار نیاید

خدا کند که بمیریم و باز آخر مقتل
سه‌شعبه جانب آن طفل شیرخوار نیاید

خدا کند که بمیریم و باز زینب کبری
به سوی مقتل تو از دل غبار نیاید

بس است درد یتیمی، بس است رنج اسیری
کنار قافله‌، ای کاش نیزه‌دار نیاید

منبع : شعر هیئت

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر عاشورا -(ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت) * عباس شاه زیدی

965
2

متن شعر عاشورا -(ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت) ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت
آب‌ها دیگر نیاوردند تاب دیدنت

چشمۀ نوش لبت می‌سوخت از هُرم عطش
هم لبانت خشک بود از تشنگی، هم گلشنت

آب می‌گرید برای لعل عطشانت هنوز
خاک می‌نالد برای جسم بی‌پیراهنت...

آسمان لرزید آن ساعت که طفلت حلقه کرد
دست‌های کوچک خود را به دور گردنت...

ای تماشایی‌ترین خورشید، عالم زنده شد
بر ستیغ نیزه از آوای قرآن خواندنت...

منبع : شعر هیئت

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد