فرش خون
زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد
فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد
نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو
یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد
روضه مکشوف شد ان وقت که از دست کمان
ناگهان تیر پرید و دهنت را پر کرد
غیرت بادیه جوشید از این عریانی
خاک برخواست و جای کفنت را پر کرد
نعل ها محض تن و پیرهنت تازه شدند
سم مرکب همه دشت تنت را پر کرد
غارت از خیمه زمانی که به گودال رسید
ساربان چشم عقیق یمنت را پر کرد
شاعر : حسن کردی
- شنبه
- 8
- مهر
- 1396
- ساعت
- 14:55
- نوشته شده توسط
- ایدافیض