روز عاشورا

مرتب سازی براساس

دانلود اشعار روز عاشورا به همراه سبک-زمینه -( کرب و بلا خواهری دلشکست ) *

2254
2

دانلود اشعار روز عاشورا به همراه سبک-زمینه -( کرب و بلا خواهری دلشکست ) کرب و بلا خواهری دلشکست

کرب وبلا خواهری زار و خسته

بر روی تل در مقابل نشسته ، قاتل ز ساقه سر گل گسسته

آه ، به پیش دو چشمان خواهر

آه ، شده گل لگد کوب و پرپر

ای حسین جان

******

زینب به تل در برابر نشسته

مادر به نزدِ برادر نشسته

دانی که قاتل به مقتل چه ها کرد ، سر را به دامان زهرا جدا کرد

آه زمین و سما شد پر از خون

آه که خون خدا شد پر از خون

ای حسین جان

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار عاشورا به همراه دانلود سبک-زمینه -( کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده ) * ایمان مقدم

2595
1

اشعار عاشورا به همراه دانلود سبک-زمینه -( کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده ) کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده

مادرش داره سینه می زنه تن حسین رو خاک افتاده

از یه طرف تو خیمه ها خواهرا دنبال چادرن

از یه طرف توی قتلگاه دارن انگاری سر می بُرن

یکی می گه عموجون کجاست یکی میگه عمه معجرم

یکی زیر دست و پا می گه آتیش گرفته موی سرم

وای عمه دیگه نفس برید

وای از بس تو خیمه ها دوید

وای حسین حسین غریب مادر

******

همه عالم دیگه عزا شده کیه که دست و پا می زنه

چه غریبونه با اشک و آه مادرشُ صدا می زنه

هنوز داره نفس می کشه هنوز چشاش بازه خوب ببین

تو رو خدا بس کنید دیگه رو سینه حسینم نشین

صدای روضه خونش میاد میگه غریب مادر حسین

زبون گرفته یه مادری سرت به زیر

  • دوشنبه
  • 13
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب کبری * جعفر ابوالفتحی

1773
2

زبانحال حضرت زینب کبری چگونه بر سر نیزه تو را نظاره کنم
روا بود که گریبان ز داغ پاره کنم (1)

به جای خواهر تو کاش بوریا بودم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم (2)

تو ماه نیزه ای و من برای زینت تو
ز اشک ، دیده ی خود را پر از ستاره کنم

اجازه هست که لمست کنم عزیز دلم
که زخم های تنت را دمی شماره کنم

تو تکه تکه شدی ای غریب بی کفنم
برای این تن غمدیده من چه چاره کنم

1 و 2 : از استاد محمد سهرابی

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • جمعه
  • 17
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار روز عاشورا به همراه سبک/نوحه -( گشته مصیبت بی کران ، ای مهدی صاحب زمان ) * امیر عباسی

2773
7

اشعار روز عاشورا به همراه سبک/نوحه -( گشته مصیبت بی کران ، ای مهدی صاحب زمان ) گشته مصیبت بی کران ، ای مهدی صاحب زمان

شد روزِ عاشورا ، تسلیت ای مولا

******

جدّت حسین سر می دهد عباس و اکبر می دهد

در وادیِ غمها، تسلیت ای مولا

******

خنجر شمر بی حیا ، بر حنجر خون خدا

ناله زند زهرا ، واویلا واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد مبشری

اشعار روز عاشوا به همراه سبک/نوحه -( یوم عاشور و دشت نینوا محشر است ) * محمد مبشری

3343
4

اشعار روز عاشوا به همراه سبک/نوحه -( یوم عاشور و دشت نینوا محشر است ) یوم عاشور و دشت نینوا محشر است

قتل نور العیون ، زاده ی پیغمبر است

پور خیر الوری

از قفا سر جدا

واغریبا ، واشهیدا

******

مادرت فاطمه ، کرده وصیت اخا

تا زنم بوسه رگهای گلوی تو را

ای عزیز خدا

در صف کربلا

واغریبا ، واشهیدا

******

آمدم نینوا ، ز دین حمایت کنم

یاری از مکتب ، شاه ولایت کنم

این من و جان من

این عزیزان من

واغریبا ، واشهیدا

******

دسته گلهای زهرا ، همه تاراجُ شد

بهر تیر و سنان ، سینه ام آماجُ شد

پور پیغمبرم

این من و پیکرم

واغریبا ، واشهیدا

شاعر : محمد مبشری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار روز عاشورا ـ وداع و گودال به همراه سبک/شور -( حسين، دل زينب زار تو باشد، خدا نگهدار تو باشد ) * امیر عباسی

3526
1

اشعار روز عاشورا ـ وداع و گودال به همراه سبک/شور -( حسين، دل زينب زار تو باشد، خدا نگهدار تو باشد ) حسين، دل زينب زار تو باشد، خدا نگهدار تو باشد

اي عزيز دلم اي بر زهرا ثمر

برو ميدان ولي قدري آهسته تر

واويلا يا حسين

رَوي، سوي مقتل اي نور ديده، شَوي لب تشنه سر بريده

اين مرثيه شده آتشِ عالمين

والشمرُ جالسٌ علي صَدر الحُسين

واويلا يا حسين

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

بگذار دست و پا زند از سینه اش برو -( بغضی نشسته راه گلو وا نمیشود ) *

3852
14

بگذار دست و پا زند از سینه اش برو -( بغضی نشسته راه گلو وا نمیشود ) بغضی نشسته،راه گلو وا نمیشود
گفتم کمک بیاورم اما نمیشود

جا خوش نموده،کوشش من بی نتیجه ماند
این نیزه که ز زخم تنش پا نمیشود

من را بزن تنش بخدا قطعه قطعه شد
آن نیزه را دوباره نزن،جا نمیشود

غش کرده مادرم ته گودال بس کنید
این حال و روز یوسف زهرا نمیشود

بگذار دست و پا زند از سینه اش برو
جان دادن بدون تقلّا نمیشود

اصلا ولش کنید خودش میرود ز دست
از بس که زخم خورده مداوا نمیشود

دارد صدای نعل می آید،چه خوب بود
میبردمش به خیمه ،خدایا نمیشود

این اشکهای چشم ترم خنده دار نیست
این صحنه ها تحمل سقا نمیشود

آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم
تفسیر سوختن به تماشا نمیشود

شاعر:؟؟؟؟

  • جمعه
  • 1
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار غروب عاشورا -( کشتی رحمت تو دریایی از خونه ) *

3902
4

اشعار غروب عاشورا  -( کشتی رحمت تو دریایی از خونه ) غروب عاشورا

(عاشورا)

کشتی رحمت تو دریایی از خونه

عرش خدا روی ریگ بیابونه

یه تشنه لب خسته و بی حال

افتاده از رو اسب خون یال

همه سرازیرن به سمتش

چی می گذره میون گودال

-----

آسمونم سرخ از حرارت خاکه

تشنه تر از صحرا این تن صد چاکه

میاد سر و صدای نیزه

تو این برو بیای نیزه

شمشیر و تیغ و خنجر و سنگ

می باره پا به پای نیزه

-----

آه افتاد ماه در گودال

ماه افتاد آه در گودال

عمه با نیزه های دور تنت

ساخت یک بارگاه در گودال

بود پیراهنت سفید ولی

می شود راه راه در گودال

می شود راه راه بعد کبود

آخرش هم سیاه در گودال

ای بمیرم برای یک آقا

آمده یک سپاه در گودال

سر تو می رود فقط پایین

گا

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

سرچشمه کربلا -( بگذار که این خاک پتویت باشد ) * زهرا محمودی

1570
0

سرچشمه کربلا -( بگذار که این خاک پتویت باشد ) بگذار که این خاک پتویت باشد
تا صبح تکان نخور که رویت باشد

تو مرد منی نمی گذاری امشب
چشم طمعی به آبرویت باشد

گرگ است که می وزد در این دشت بخواب
می ترسم از این که مست بویت باشد

فریادترین واقعه ی تاریخی
هرچند که نیزه در گلویت باشد

سرچشمه ی کربلا شدی می جوشی
تا قلب زمین تشنه ی جویت باشد

خون از سر تو گذشت و دراین خلسه
می خواست که در طواف رویت باشد...

تیر آمده از شیر بگیرد...یا نه!
تیر آمده گرم گفتگویت باشد

بی قصه بخواب ماه من وقتش نیست
بگذار رباب نوحه گویت باشد...

شاعر : زهرا محمودی

  • یکشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نیزه ها قرآن به سر، طه سرش از تن جدا -( إقرأ بسم کعبه ی شش گوشه ی ضرب عطش ) * فاطمه جهانبازنژاد

1452
4

 نیزه ها قرآن به سر، طه سرش از تن جدا -( إقرأ بسم کعبه ی شش گوشه ی ضرب عطش ) نیزه ها قرآن به سر- طه سرش از تن جدا
لیلة القدر هم نمک گیر زمین کربلا

.
جبرئیل آمد بخوان: قرآن بخوان! مولا بخوان
از علق تا علقمه إنّا فتحنا را بخوان

از حراء تا کربلا بیعت به خنجر می‌رسد
گوش ِ پاره، گوشواره، داغ اکبر می‌رسد

.
إقرأ بسم لب که احلی من عسل نامیده شد
سیزده قد قامت روز ازل نامیده شد

.
إقرأ بسم لب- لب ساقی بسم الله تو
کاشف کرب و بلا از روی همچون ماه تو

.
إقرأ بسم لب- لب شش ماهه ی زمزم نشان
مروه ی چشمش صفابخش زمین و آسمان

.
إقرأ بسم لب که حتی خیزران در تشت زر
فال می‌زد مصحفش را آیه آیه : خیر و شر

.
إقرأ بسم کعبه ی شش گوشه ی ضرب عطش
تو بخوانش کربلا یعنی تیمم بر عطش

.
فاطمه جهانب

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مدح و مناجات با امام حسین (ع) و گریز به گودی قتلگاه -( گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین ) * امیر عظیمی

3111
4

مدح و مناجات با امام حسین (ع) و گریز به گودی قتلگاه -( گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین ) گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین
رفتم از گل بسرایم که چمن گفت حسین

چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش
فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین

زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید
باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین

از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس
کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین

نوکری مرد و غسال همین که او را
غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین

جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید
به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین

عمه جای همه بوسید گلو را، آن جا
هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین

شاعر : امیر عظیمی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

از غیر ساقی حرمت دل بریده ام -( شعرم شبیه پیکر ارباب بی سر است ) * نعیمه امامی

1359

از غیر ساقی حرمت دل بریده ام -( شعرم شبیه پیکر ارباب بی سر است ) شعر بی سر

با این دو بال خسته و چشمان اشکبار

شب های جمعه تا حرمت پر کشیده ام

در حسرت بهشت خدا نیستم که من

پای ضریح طعم بهشتش چشیده ام

هر سال پا به پای غم و روضه ها.... حسین

همراه قافله به محرم رسیده ام

در صفحه ی شکسته ی قلبم هزار بار

تصویر دست و مشک و علم را کشیده ام

مجنون و دلسپرده ی لیلا نمی شوم

از غیر ساقی حرمت دل بریده ام

در اضطراب روضه ی مقتل ، نفس زنان

او می دوید سمت تو... من هم دویده ام

از حنجر بریده و رگ های بی رمق

زینب شتاب کن که حرم را... شنیده ام

افتاد از نفس قلمم دست و پا مزن

در اضطراب فاطمه ی قد خمیده ام

خون می چکد ز پیکر بی جان بیت ها

با قطره قطره قافیه هایم چکید

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

امام حسین(ع) شهادت -( از آن روزی كه خوردی بی هوا زخم ) * سعید پاشازاده

1466

امام حسین(ع) شهادت -( از آن روزی كه خوردی بی هوا زخم ) از آن روزی كه خوردی بی هوا زخم

شده از گریه پلك چشم ما زخم

نمانده از تنت چیزی به غیر از

هزار و نهصد پنجاه تا زخم

***

تو را ای یار با آزار كشتند

نه با سرنیزه با مسمار كشتند

مرا در گودی گودال اما

تو را بین در و دیوار كشتند

***

تو آن عشقی كه در هر سر نیایی

تو آن داغی كه در باور نیایی

تو را آن گونه در گودال بردند

كه جز با سم مركب در نیایی

***

تو را با خشكی لب ذبح كردند

به پیش چشم زینب ذبح كردند

اگر من را مرتب زجر دادند

تو را هم نامرتب ذبح كردند

شاعر : سعید پاشازاده

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد ) * فرشید یار محمدی

2307
0

امام حسین(ع) شهادت -( غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد ) غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد

غروب بود که از پشت ذوالجناح افتاد

نگاش سمت حرم بود و بر زمین می خورد

پناه اهل حرم بود و بی پناه افتاد

و هاتفی که صدا زد نبرد مغلوبه ست

و لشکری که به سمت تنش به راه افتاد

و آه مادری بالا گرفت تا اینکه

مسیر شمر حوالی قتله گاه افتاد

***

نوشته اند به گودال هم دعا می کرد

مسیر توبه برای سپاه وا می کرد

نوشته اند که زینب به قتله گاه آمد

و این خودش طلب اوج روضه را می کرد

رسید و دید سپاهی گرفته اطرافش

چه صحنه ای، به دل خواهرش چه ها می کرد

هنوز امید به این داشت تا رهاش کنند

چقدر بابت این امر یا خدا می کرد

ولی تمام امیدش گرفت رنگ خزان

همین که دید سنان نیز

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( دست برده کمرش را به زمین میکوبید ) * نیما نجاری

4170
11

امام حسین(ع) شهادت -( دست برده کمرش را به زمین میکوبید ) دست برده کمرش را به زمین میکوبید

شمر بدجور سرش را به زمین میکوبید

مهره های کمرش ریخت به هم وقتیکه

حرمله هی قمرش را به زمین میکوبید

با سر نیزه، سنان با همه ی زور خودش

چند دفعه جگرش را به زمین میکوبید

یادش آورد که یک پست همین بعد از ظهر

تکه های پسرش را به زمین میکوبید

نیمه ای از بدنش زیر سم اسبان و

شمر نیم دگرش را به زمین میکوبید

ساربان آمد و با نیت انگشتری اش

مابقی اثرش را به زمین میکوبید

شاعر : نیما نجاری

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( در هجوم نیزه‌هامردی به خود پیچیده‌ است ) * سید محمد جوادی

1461
1

امام حسین(ع) شهادت -( در هجوم نیزه‌هامردی به خود پیچیده‌ است ) در هجوم نیزه‌هامردی به خود پیچیده‌ است

آنکه حتّی آسمان مانند او کم دیده است

ناله‌اش در حنجر خشکیده‌اش خشکیده و

اشک روی گونه‌های خاکی‌اش غلطیده است

سر برهنه گیسوان خاکی‌اش در دست باد

وای من عمامه‌اش را یک نفر دزدیده است

یک نفر دارد صدایش می‌زند «مادر...حسین»

قلب سنگ قاتلش با این صدا لرزیده است

اشک‌های چشم خواهر داده او را شستشو

یک کفن از جنس سمّ اسب‌ها پوشیده است

چند روز بعد مردی آمده از آسمان

پیکرش را در میان بوریایی چیده است

شاعر : سید محمد جوادی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( بی هوا نیزه ای به پهلو خورد ) * هانی امیر فرجی

2227
2

امام حسین(ع) شهادت -( بی هوا نیزه ای به پهلو خورد ) بی هوا نیزه ای به پهلو خورد

نفسش رفت و برنگشت ای وای

جلویِ خواهرش چهل تا نعل

از تن شاه میگذشت ای وای

شاعر : هانی امیر فرجی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( بدیدم جان زهرا را که از جور ستم بی جان ) * فرشید یار محمدی

1287
4

امام حسین(ع) شهادت -( بدیدم جان زهرا را که از جور ستم بی جان ) بدیدم جان زهرا را که از جور ستم بی جان

فتاده بر زمین اما همانند قمر تابان

میان گودی مقتل صدای حمد او آید

چه زیبا حالتی دارد به زیر خنجر عریان

شاعر : فرشید یار محمدی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود ) * کاظم بهمنی

2926
4

امام حسین(ع) شهادت -( از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود ) از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود

صحنه را عباس اگر می دید بی‌شک مُرده بود

تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است

عمه‌ی سادات را کوچک کسی نشمرده بود

از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه

حال زینب مثل زن‌های «برادر‌مرده» بود

خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد

بسکه تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود

فکر می‌کردند نفرین کرده در حالی که او

دست هایش را برای شکر بالا برده بود

شاعر : کاظم بهمنی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

وداع امام حسین(ع -( ای روح من برادر با جان برابرم ) *استاد سید هاشم وفایی

1969
2

 وداع امام حسین(ع -( ای روح من برادر با جان برابرم ) ای روح من برادر با جان برابرم

آهسته تر برو ز بر من برادرم

چشمان من بدون تو بی نور می شوند

ای نور دیدگان مرو اینگونه از برم

چون آفتاب می روی و مثل سایه ای

افتاده راه درپی تو دیدۀ ترم

ای یوسفم که عزم سفر کرده ای، بایست

بگذار تا که پیرهنت را بیاورم

یک دم بایست تا که ببوسم گلوی تو

این است آن وصیت پنهان مادرم

آن نیزه ها که منتظر توست، جای تو

ای کاش می نشست بر اعضای پیکرم

بینم به روی خاک اگر غرق خون تورا

آوار می شود دو جهان بر روی سرم

بعد از تو غیر مرگ کسی نیست در جهان

تسکین قلب خسته و در خون شناورم

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

وداع امام حسین(ع) -( آرام دل ستاره هفت آسمان من ) * قاسم نعمتی

1525
1

وداع امام حسین(ع) -( آرام دل ستاره هفت آسمان من ) آرام دل ستاره هفت آسمان من

آتش مزن به هر قدم خود به جان من

آهسته تر برو که تماشا کنم تو را

دامن مکش ز دست من ای مهربان من

این ناله های بی کسی ات می کشد مرا

ذکر انا الغریب تو برده توان من

از بس عطش ز حنجر تو شعله میکشد

داغی بوسه مانده به روی لبان من

این بار خم شدن ز تو بوسه ز خواهرت

گودال بوسه با من و قد کمان من

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

آید بلای روی تو بر گیسوان من

خنجر چرا به پیرهن کهنه میکشی

واضح بگو چه میشود ای همزبان من

حیف لب تو نیست که نیزه خورش کنی

کمتر بده گلوی سپیدت نشان من

اینان لگد پرانیشان مثل کوچه است

بگذار تا سپر بشود استخوان من

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

وداع امام حسین(ع) -( می روی همراه خود جانم به میدان می بری ) * احسان محسنی فر

3038
5

وداع امام حسین(ع) -( می روی همراه خود جانم به میدان می بری ) می روی همراه خود جانم به میدان می بری

در قفای خویشتن موی پریشان می بری

گرچه امر بر صبوری می کنی، جانا بدان

دست زینب را سوی چاک گریبان می کنی

می روی با سر به سوی نیزه داران پلید

پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن می بری

نعل مرکبهای دشمن تشنه کام سینه اند

بوسه گاه عشق، زیر پای عدوان می بری

تا نماند دست خالی ساربان بی حیا

خاتم پیغمبران را ای سلیمان می بری

باز هم دارد به دستش حرمله تیر سه پر

بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان می بری

همسفر، سالار زینب قدری آهسته برو

نیمه جان گشتم تو هم این نیمه ی جان می بری

شاعر : احسان محسنی فر

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد حیدری

وداع امام حسین(ع) -( در پی دیدار روی کیستی ) * جواد حیدری

3321
0

وداع امام حسین(ع) -( در پی دیدار روی کیستی ) در پی دیدار روی کیستی

گوئیا در فکر زینب نیستی

گوئیا دلتنگ مادر گشته ای

مات روی مادری سرگشته ای

غیرت الله این حرم بی محرم است

می روی و خواهرت بی همدم است

تا گلویت سالم است ای یار من

بوسه ای بر من بده دلدار من

من مگر کمتر ز تیغ و خنجرم

تا زنم بوسه به حلقت دلبرم

بوسه گاه مصطفی بوسیدنی است

یاس حلقومت اخا بوسیدنی است

قبل از آنکه بشکند آئینه ات

سینه عریان کن ببوسم سینه ات

حرمله در فرصت و آمادگی است

قلب تو جای سه شعبه نیست نیست

رخصتی بوسه زنم بر روی تو

بوسه ای گیرم من از پهلوی تو

نیزه و پهلوی تو ای وای من

دست شمر و موی تو ای وای من

فکر طفلانت نباش ای مهربان

من بلاگردانشان هستم به

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

وداع امام حسین(ع) -( انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست ) * محمود ژولیده

1529
3

وداع امام حسین(ع) -( انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست ) انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست

این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست

آئینه تر از روی تو خورشید ندیده

این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست

آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو

برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست

با این همه لشگر چه کنی ای گل زهرا

این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست

ای یوسفم از غارت این گرگ صفت ها

جز پیرهن کهنه تو را چاره گشا نیست

دستی به دلم گر بنهی زنده بمانم

ورنه پس از این چاره به جز مرگ مرا نیست

هرچند که دل داده ای ای ماه به رفتن

والله که جز ماندن تو حاجت ما نیست

تا بر سر معجر ننهم دست اسیری

کار تو برایم به جز از دست دعا نیست

از غارت خیمه به دلم شور عجیبی است

سجّاد اگ

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:33
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

وداع امام حسین(ع) -( وداع آخر تو داشت طرح غم می ریخت ) * علی ناظمی

1416

وداع امام حسین(ع) -( وداع آخر تو داشت طرح غم می ریخت ) وداع آخر تو داشت طرح غم می ریخت

دلم به پشت سر تو به هر قدم می ریخت

گرفته پای تو را دست التماس دل

نماندن از تو و اشکی که دم به دم می ریخت

بنای خلقت زینب، بنا نشد بی من...!

که رفتن تو چو آوار بر سرم می ریخت

گلوی خشک تو را تا که بوسه ای بزنم

به اسم مادرمان از لبم قسم می ریخت

هزار چشم پر از دیدن لباس توأند

ز بسکه داشت ز آستین تو کرم می ریخت

رمق نمانده مسافر به چشم پر کارم

ببخش پشت سرت گر که آب کم می ریخت

حسین رفت و کمی بعد پیر شد زینب

شروع غارت و غم حرمت حرم را ریخت

شاعر : علی ناظمی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

وداع امام حسین(ع -( از دودِ آه آیـنــه هـا تــار مـی شـود ) * علیرضا شریف

1685
-1

وداع امام حسین(ع -( از دودِ آه آیـنــه هـا تــار مـی شـود ) از دودِ آه آیـنــه هـا تــار مـی شـود

تـو مـی روی و حـالِ دلـم زار مـی شود

پـنـجـاه سـال دل نـگـرانیِ مـن گذشت

دنـیـایِ بـی تـو بـر سـرم آوار می شود

فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ای خـستـه خـیـر پـیش

در سیـنـه كـوهِ غُـصه تـلنـبـار می شود

از بـس بـرایِ بـدرقـه¬ات بُـغض می كنم

بـوسیـدنِ گـلـویِ تـو دشـوار مـی شود

اصـلاً بـیـا حـوالـیِ گـودالـشـان نـرو

ایـن بـار كوچـه رویِ تـو تكـرار می شود

در بـیـنِ ایـن همه ز خـدا بی خبر حسین

نـامـوسِ تـو بـه زجـر گـرفتار می شود

بـا چـكمـه رویِ سینه ی تو نقش مـی كَند

بـا نـعـل در گـره گـره ات كار می شود

بر زینِ اسبشان دو سه خورجینِ غارت است

بـا زورِ

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

وداع امام حسین(ع) -( الهی ماتم دلبر نگیرم ) * محمود ژولیده

1824
1

وداع امام حسین(ع) -(  الهی ماتم دلبر نگیرم   ) الهی ماتم دلبر نگیرم

دل از دیدار رویت برنگیرم

الهی سایۀ تو کم نگردد

الهی بوسه از حنجر نگیرم

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع)-وداع و قتلگاه -( چون نوبت قتال به سلطان دین رسید ) *

1398
3

امام حسین(ع)-وداع و قتلگاه -(  چون نوبت قتال به سلطان دین رسید ) چون نوبت قتال به سلطان دین رسید

افغان اهل بیت ، به عرش برین رسید

غوغای "الوداع" و هیاهوی "الفراق"

از چار سوی ، بر فلک هفتمین رسید

چون هیچ کس نبود که گیرد رکاب او

بر کف رکاب ، خواهر وی ، دل غمین رسید

پس حلقِ خشک و چِشم تر و نقد جان به کف

با تیغ کینه جوی به میدان کین رسید

کُشت آن قَدَر ز کوفی و شامی که در مصاف

بر جانش ، آفرین ز جهان آفرین رسید

مهلت عدو نداد که نوشد کفی ز آب

لب تشنه ، بی مُعین ، لبِ آبِ مَعین رسید

بنشست بس که تیر سه پهلو به سینه اش

او را هزار همدم و پهلو نشین رسید

چون یاوری نبود که جان سازدش نثار

جنّ و ملائکش ز یسار و یمین رسید

از پشت زین فتاد ، چو سرو قدش به خاک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

وداع امام حسین(ع) -( عقیله خواهر من، اشک نم نمی داری ) * حسین ایزدی

1514
0

 وداع امام حسین(ع) -(  عقیله خواهر من، اشک نم نمی داری ) عقیله خواهر من، اشک نم نمی داری

شبیه مادرمان قامت خمی داری

تمام غصه ام این است، میروی تنها

بگو که بعد من اصلا تو همدمی داری؟

تویی و این همه پای برهنه ی زخمی

برای این همه مجروح مرهمی داری؟

یکی یکی همه را روی ناقه جا دادی

برای ناقه نشستن تو محرمی داری؟

فدای قلب صبورت که در خرابه ی شام

برای دختر من بزم ماتمی داری

تویی که شرط حیاتت حسین بوده و بس...

تویی که بی رخ من طاقت کمی داری...

غروب آمده، می روی بدون خودت؟

چه کار مشکل و چه راه مبهمی داری

شاعر : حسین ایزدی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شهادت امام حسین(ع) -( بر روی اسرارش خدا پرده کشیده ) * قاسم نعمتی

2391

شهادت امام حسین(ع) -( بر روی اسرارش خدا پرده کشیده ) بر روی اسرارش خدا پرده کشیده

از راه می آید زنی قامت خمیده

لب میگذارد روی حلقوم بریده

فریادهای یا بنی پا بگیرد

حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد

روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد

قربان آن آقا که انگشتر ندارد

یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد

جایی برای بوسه ی مادر ندارد

گیسوی خود را ریخته روی گلویش

مادر بود اینگونه شکل گفتگویش

گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ

برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ

دیدم خودم در عصر عاشورا بنی

افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ

من بی وضو موی تو را شانه نکردم

حالا به دنبال سرت باید بگردم

از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد

ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد

از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد