روز عاشورا

مرتب سازی براساس

شعر گودال -( شمر دون آمد به گودال و به سینه پا گذاشت ) * سید هاشم ساعی

2896
5

شعر گودال  -( شمر دون آمد به گودال و به سینه پا گذاشت  ) شمر دون آمد به گودال و به سینه پا گذاشت
آن یکی هم نیزه را در سینه ی تو جا گذاشت
زد سنان سنگی به پیشانی تو و مادر بدید
این غم عظما چه داغی بر دل زهرا گذاشت
صحنه را خواهر تماشا میکند از روی تل
زین سبب دستش به سر گر زینب کبری گذاشت
تا که خنجر را به حنجر می فشرد و میبرید
خواهرش دستش به روی دیده ی دریا گذاشت
پیرهن را از تنش یک نا نجیبی برده است
جسم او عریان میان خاک آن صحرا گذاشت

شاعر : سید هاشم ساعی

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

گودال -( بارها مردم و هر دفعه به تن جان آمد ) * جعفر ابوالفتحی

2756
10

گودال -( بارها مردم و هر دفعه به تن جان آمد  ) بارها مردم و هر دفعه به تن جان آمد
تا زمانیکه برت زاده ی مرجان آمد
اول قصه ی ما خوب شروع شد اما
آخرش زیر سم اسب به پایان آمد

ته گودال به چشم تر خود من دیدم
باز سائل به در بیت سلیمان آمد
برد انگشتر و عمامه و نعلینت را
باز حرف از کرم و سفره ی احسان آمد
آمدم روی تل و شاعر دلخسته نوشت
چشم یعقوب سوی کلبه ی احزان آمد
نه فقط بهر تو با دیده ی دریا ، یارم
چشم دلدار تو با لشکر مژگان آمد
تا کند پاک ز چشم تو رد سم ها را
شد لگدمال تنم ، شمر به اذعان آمد

گفت زینب برو تا خرد و خمیرش نکنم
لحظه ی آخری از داغ تو پیرش نکنم

یاالله

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن مداحی روز عاشورا به سبک نوحه با نوای کربلایی حسن حسین خانی -( ای که میروی از بر خواهر کن یک لحظه صبری آهسته تر ) *

3713
9

متن مداحی روز عاشورا به سبک نوحه با نوای کربلایی حسن حسین خانی -( ای که میروی از بر خواهر     کن یک لحظه صبری آهسته تر ) ای که میروی از بر خواهر کن یک لحظه صبری آهسته تر
تا جای مادر لب را بگذارم بر جای بوسه ی تیر و خنجر
مهلا مهلا یا بن الزهرا
بنگر چشم بارانم نام تو را می خوانم من یک زن حیرانم
با لب های خشکیده میگذارم رنجیده روی رگ بریده
وای وای واویلا
وضع جان دادن او سخت شده می خندند
نقشه ای طرح و سپس چاله برایش کندند
خواست تا لب به مناجات کند باز ولیپ
با ته چکمه لب وا شده را می بندند
کربلا این رسم مهمان داری است
از گلوی میهمان خون جاری است
از دل می کشم ناله ی حزین
گر ببینمت بشکنه جبین
من می میرم اگر تو را
که پنجه میکشی روی زمین
ای لب تشنه زیر دشنه
پرخون می گردد مویت می خورد پنجه مویت وا می گردد ابرویت
تو ذبیح ع

  • پنج شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

یا اماه -( گفت در عصر عطش وقتِ وداع یا اماه ) * سیروس بداغی

2191
3

یا اماه  -( گفت در عصر عطش وقتِ وداع یا اماه ) گفت در عصر عطش وقتِ وداع ...یا اماه
نظری کن به من از مهر و وفا ...یا اماه

چه بگویم ز وداعی که زند شعله به جان
دخترانم همه افتاده زِ پا ...یا اماه

یک طرف نعشِ علی اکبر و یک سو قاسم
همه افتاده به صحرایِ بلا ...یا اماه

نه حبیبی نه زهیری نه ابالفضلِ علی
مانده ام من تک و تنها بخدا...یا اماه

بینِ گودالِ جفا یک نفر از دشمنِ دون
میکند رأسِ من از کینه جدا... یا اماه

میبُرد حنجرِ من خنجرِ دشمن زِ قفا
جانِ حیدر به تماشا تو نیا... یا اماه

پیرمردی که نبودش ز جفا نیزه و تیر
زده بر جسم من همواره عصا...یا اماه

بعد من رو به حرم میکند این دشمنِ دون
بعد من اهلِ حرم غرقِ عزا....یا اماه

نه برادر نه عمو نیس

  • یکشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن مذهبی برای عاشورا -( مادر ندارد شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد ) *

9948
25

متن مذهبی برای عاشورا -( مادر ندارد شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد ) مادر ندارد
شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد
انقدر زخمی است
جایی برای بوسه بر پیکر ندارد
در بین گودال
افتاده و عمامه ای بر سر ندارد
می دید زینب
اما چنین در خاک و خون باور ندارد
دروش شلوغ ست
حالا که تنها مانده و یاور ندارد
می گفت زینب
شاید قاتل همرهش خنجر ندارد
با گریه می گفت
ای کاش می شد پیروهن را در نیارد
گودال تنگ است
صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد
بر روی سینه
نیزه مزن وقتی که او سپر ندارد
کشتید اما
چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد
می گفت دشمن کارش تمام است او که اب اور ندارد
با کینه میزد
می گفت فرقی با حیدر ندارد
یک سو رباب است
بیچاره تنها مانده پسر ندارد

  • پنج شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • دلاور
ادامه مطلب

متن مذهبی برای محرم -( شب ایتی طره ی گیسوی حسین ) *

1859
1

متن مذهبی برای محرم -( شب ایتی طره ی گیسوی حسین ) شب ایتی طره ی گیسوی حسین
خورشید بود پرتوی از روی حسین
پرسند اگر قبله ی عشاق کجاست
گویم که بود طاق دو ابروی حسین
یارب شهید کربلا امشب
مهمان بود بر خواهرش زینب
ای خسرو خوبان
زینب بود گریان
زیر سم اسبان تنش فردا
طفلان او گم گشته در صحرا
ای خسرو خوبان زینب بود گریان
گویند سگ چو مرد به کویت رود بهشت
دارم طمع به ان سگ کوی تو یا حسین

  • دوشنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • دلاور
ادامه مطلب

دانلود سبک و متن اشعار عاشورا با صدای حاج مهدی سلحشور-واحد -( بابا تو که اماده ی سفری ) *

3002
2

دانلود سبک و متن اشعار عاشورا با صدای حاج مهدی سلحشور-واحد -( بابا تو که اماده ی سفری ) بابا تو که اماده ی سفری
نذار منو تنها با این همه غمها
چی میشه منو با خودت ببری
اگه بی کرونه صبوری تو
ولی دختر تو طاقت نمیاره
میمیره سکینه ز دوری تو
ببین دیگه جونم به لبها رسیده
منو نوازش کن شبیه حمیده
من که میدونم ای بابای غریبم
قراره یتیمی بشه نصیبم
اخه خوب میدونم دیگه دشمن تو
داره بابا جون قصد کشتن تو
بابا جونم بابا جونم بابا جونم بابا جون
************************
ببین داره عمه دل پر اهی
خبر داری از این همه غم و غربت
میدونی چقدر سخته بی پناهی
ببین مین چشما بی قراری
حلا که تو داری میری سوی میدون
ماها رو اخه دست کی می سپاری
اخه نداریم ما بدون تو سالار
چقدر خالیه بابا جای علمدار
نرو که میشه بی

  • یکشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

نوحه روز عاشورا -( زخمی و غرقابه ی خون ) * بهمن عظیمی

10

نوحه روز عاشورا -( زخمی و غرقابه ی خون ) زخمی و غرقابه ی خون
بر زمین افتاده شاه بی سپاهی
با قلبی، غمین و مضطر
می کند سوی حرم گاهی نگاهی
وای، پیکرش پاره پاره ـ از کفش رفته چاره
وای غارت خیمه ها را ـ می کند او نظاره
سالار زینب
چون قلبِ، زینب کبری
دل آسمان ز داغ او شکسته
افتاده، میان گودال
شمر ظالم روی سینه اش نشسته
وای، در کفش کهنه خنجر ـ می بُرد از حسین سر
وای، می زند ضربه ها با ـ خنجرش روی حنجر
سالار زینب

دست و پا، زند حسین و
مادرش فاطمه رفته دیگر از حال
با قلبی، شکسته آید
خواهرش به سر زنان به سوی گودال
وای، غرق خون پیکر او ـ بر سنان رفت سر او
وای، دشمنان فکر معجر ـ چه کند خواهر او
سالار زینب
بین این، غروب دلگیر
دشت کربلا شده لبریزِ

  • شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دانلود اشعار روز عاشورا به همراه سبک-زمینه -( کرب و بلا خواهری دلشکست ) *

2289
2

دانلود اشعار روز عاشورا به همراه سبک-زمینه -( کرب و بلا خواهری دلشکست ) کرب و بلا خواهری دلشکست

کرب وبلا خواهری زار و خسته

بر روی تل در مقابل نشسته ، قاتل ز ساقه سر گل گسسته

آه ، به پیش دو چشمان خواهر

آه ، شده گل لگد کوب و پرپر

ای حسین جان

******

زینب به تل در برابر نشسته

مادر به نزدِ برادر نشسته

دانی که قاتل به مقتل چه ها کرد ، سر را به دامان زهرا جدا کرد

آه زمین و سما شد پر از خون

آه که خون خدا شد پر از خون

ای حسین جان

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار عاشورا به همراه دانلود سبک-زمینه -( کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده ) * ایمان مقدم

2650
1

اشعار عاشورا به همراه دانلود سبک-زمینه -( کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده ) کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده

مادرش داره سینه می زنه تن حسین رو خاک افتاده

از یه طرف تو خیمه ها خواهرا دنبال چادرن

از یه طرف توی قتلگاه دارن انگاری سر می بُرن

یکی می گه عموجون کجاست یکی میگه عمه معجرم

یکی زیر دست و پا می گه آتیش گرفته موی سرم

وای عمه دیگه نفس برید

وای از بس تو خیمه ها دوید

وای حسین حسین غریب مادر

******

همه عالم دیگه عزا شده کیه که دست و پا می زنه

چه غریبونه با اشک و آه مادرشُ صدا می زنه

هنوز داره نفس می کشه هنوز چشاش بازه خوب ببین

تو رو خدا بس کنید دیگه رو سینه حسینم نشین

صدای روضه خونش میاد میگه غریب مادر حسین

زبون گرفته یه مادری سرت به زیر

  • دوشنبه
  • 13
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب کبری * جعفر ابوالفتحی

1829
2

زبانحال حضرت زینب کبری چگونه بر سر نیزه تو را نظاره کنم
روا بود که گریبان ز داغ پاره کنم (1)

به جای خواهر تو کاش بوریا بودم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم (2)

تو ماه نیزه ای و من برای زینت تو
ز اشک ، دیده ی خود را پر از ستاره کنم

اجازه هست که لمست کنم عزیز دلم
که زخم های تنت را دمی شماره کنم

تو تکه تکه شدی ای غریب بی کفنم
برای این تن غمدیده من چه چاره کنم

1 و 2 : از استاد محمد سهرابی

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • جمعه
  • 17
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار روز عاشورا به همراه سبک/نوحه -( گشته مصیبت بی کران ، ای مهدی صاحب زمان ) * امیر عباسی

2820
7

اشعار روز عاشورا به همراه سبک/نوحه -( گشته مصیبت بی کران ، ای مهدی صاحب زمان ) گشته مصیبت بی کران ، ای مهدی صاحب زمان

شد روزِ عاشورا ، تسلیت ای مولا

******

جدّت حسین سر می دهد عباس و اکبر می دهد

در وادیِ غمها، تسلیت ای مولا

******

خنجر شمر بی حیا ، بر حنجر خون خدا

ناله زند زهرا ، واویلا واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد مبشری

اشعار روز عاشوا به همراه سبک/نوحه -( یوم عاشور و دشت نینوا محشر است ) * محمد مبشری

3642
4

اشعار روز عاشوا به همراه سبک/نوحه -( یوم عاشور و دشت نینوا محشر است ) یوم عاشور و دشت نینوا محشر است

قتل نور العیون ، زاده ی پیغمبر است

پور خیر الوری

از قفا سر جدا

واغریبا ، واشهیدا

******

مادرت فاطمه ، کرده وصیت اخا

تا زنم بوسه رگهای گلوی تو را

ای عزیز خدا

در صف کربلا

واغریبا ، واشهیدا

******

آمدم نینوا ، ز دین حمایت کنم

یاری از مکتب ، شاه ولایت کنم

این من و جان من

این عزیزان من

واغریبا ، واشهیدا

******

دسته گلهای زهرا ، همه تاراجُ شد

بهر تیر و سنان ، سینه ام آماجُ شد

پور پیغمبرم

این من و پیکرم

واغریبا ، واشهیدا

شاعر : محمد مبشری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار روز عاشورا ـ وداع و گودال به همراه سبک/شور -( حسين، دل زينب زار تو باشد، خدا نگهدار تو باشد ) * امیر عباسی

3585
1

اشعار روز عاشورا ـ وداع و گودال به همراه سبک/شور -( حسين، دل زينب زار تو باشد، خدا نگهدار تو باشد ) حسين، دل زينب زار تو باشد، خدا نگهدار تو باشد

اي عزيز دلم اي بر زهرا ثمر

برو ميدان ولي قدري آهسته تر

واويلا يا حسين

رَوي، سوي مقتل اي نور ديده، شَوي لب تشنه سر بريده

اين مرثيه شده آتشِ عالمين

والشمرُ جالسٌ علي صَدر الحُسين

واويلا يا حسين

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

بگذار دست و پا زند از سینه اش برو -( بغضی نشسته راه گلو وا نمیشود ) *

3887
14

بگذار دست و پا زند از سینه اش برو -( بغضی نشسته راه گلو وا نمیشود ) بغضی نشسته،راه گلو وا نمیشود
گفتم کمک بیاورم اما نمیشود

جا خوش نموده،کوشش من بی نتیجه ماند
این نیزه که ز زخم تنش پا نمیشود

من را بزن تنش بخدا قطعه قطعه شد
آن نیزه را دوباره نزن،جا نمیشود

غش کرده مادرم ته گودال بس کنید
این حال و روز یوسف زهرا نمیشود

بگذار دست و پا زند از سینه اش برو
جان دادن بدون تقلّا نمیشود

اصلا ولش کنید خودش میرود ز دست
از بس که زخم خورده مداوا نمیشود

دارد صدای نعل می آید،چه خوب بود
میبردمش به خیمه ،خدایا نمیشود

این اشکهای چشم ترم خنده دار نیست
این صحنه ها تحمل سقا نمیشود

آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم
تفسیر سوختن به تماشا نمیشود

شاعر:؟؟؟؟

  • جمعه
  • 1
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار غروب عاشورا -( کشتی رحمت تو دریایی از خونه ) *

4100
4

اشعار غروب عاشورا  -( کشتی رحمت تو دریایی از خونه ) غروب عاشورا

(عاشورا)

کشتی رحمت تو دریایی از خونه

عرش خدا روی ریگ بیابونه

یه تشنه لب خسته و بی حال

افتاده از رو اسب خون یال

همه سرازیرن به سمتش

چی می گذره میون گودال

-----

آسمونم سرخ از حرارت خاکه

تشنه تر از صحرا این تن صد چاکه

میاد سر و صدای نیزه

تو این برو بیای نیزه

شمشیر و تیغ و خنجر و سنگ

می باره پا به پای نیزه

-----

آه افتاد ماه در گودال

ماه افتاد آه در گودال

عمه با نیزه های دور تنت

ساخت یک بارگاه در گودال

بود پیراهنت سفید ولی

می شود راه راه در گودال

می شود راه راه بعد کبود

آخرش هم سیاه در گودال

ای بمیرم برای یک آقا

آمده یک سپاه در گودال

سر تو می رود فقط پایین

گا

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

سرچشمه کربلا -( بگذار که این خاک پتویت باشد ) * زهرا محمودی

1616
0

سرچشمه کربلا -( بگذار که این خاک پتویت باشد ) بگذار که این خاک پتویت باشد
تا صبح تکان نخور که رویت باشد

تو مرد منی نمی گذاری امشب
چشم طمعی به آبرویت باشد

گرگ است که می وزد در این دشت بخواب
می ترسم از این که مست بویت باشد

فریادترین واقعه ی تاریخی
هرچند که نیزه در گلویت باشد

سرچشمه ی کربلا شدی می جوشی
تا قلب زمین تشنه ی جویت باشد

خون از سر تو گذشت و دراین خلسه
می خواست که در طواف رویت باشد...

تیر آمده از شیر بگیرد...یا نه!
تیر آمده گرم گفتگویت باشد

بی قصه بخواب ماه من وقتش نیست
بگذار رباب نوحه گویت باشد...

شاعر : زهرا محمودی

  • یکشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نیزه ها قرآن به سر، طه سرش از تن جدا -( إقرأ بسم کعبه ی شش گوشه ی ضرب عطش ) * فاطمه جهانبازنژاد

1494
4

 نیزه ها قرآن به سر، طه سرش از تن جدا -( إقرأ بسم کعبه ی شش گوشه ی ضرب عطش ) نیزه ها قرآن به سر- طه سرش از تن جدا
لیلة القدر هم نمک گیر زمین کربلا

.
جبرئیل آمد بخوان: قرآن بخوان! مولا بخوان
از علق تا علقمه إنّا فتحنا را بخوان

از حراء تا کربلا بیعت به خنجر می‌رسد
گوش ِ پاره، گوشواره، داغ اکبر می‌رسد

.
إقرأ بسم لب که احلی من عسل نامیده شد
سیزده قد قامت روز ازل نامیده شد

.
إقرأ بسم لب- لب ساقی بسم الله تو
کاشف کرب و بلا از روی همچون ماه تو

.
إقرأ بسم لب- لب شش ماهه ی زمزم نشان
مروه ی چشمش صفابخش زمین و آسمان

.
إقرأ بسم لب که حتی خیزران در تشت زر
فال می‌زد مصحفش را آیه آیه : خیر و شر

.
إقرأ بسم کعبه ی شش گوشه ی ضرب عطش
تو بخوانش کربلا یعنی تیمم بر عطش

.
فاطمه جهانب

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مدح و مناجات با امام حسین (ع) و گریز به گودی قتلگاه -( گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین ) * امیر عظیمی

3209
5

مدح و مناجات با امام حسین (ع) و گریز به گودی قتلگاه -( گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین ) گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین
رفتم از گل بسرایم که چمن گفت حسین

چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش
فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین

زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید
باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین

از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس
کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین

نوکری مرد و غسال همین که او را
غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین

جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید
به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین

عمه جای همه بوسید گلو را، آن جا
هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین

شاعر : امیر عظیمی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

از غیر ساقی حرمت دل بریده ام -( شعرم شبیه پیکر ارباب بی سر است ) * نعیمه امامی

1409

از غیر ساقی حرمت دل بریده ام -( شعرم شبیه پیکر ارباب بی سر است ) شعر بی سر

با این دو بال خسته و چشمان اشکبار

شب های جمعه تا حرمت پر کشیده ام

در حسرت بهشت خدا نیستم که من

پای ضریح طعم بهشتش چشیده ام

هر سال پا به پای غم و روضه ها.... حسین

همراه قافله به محرم رسیده ام

در صفحه ی شکسته ی قلبم هزار بار

تصویر دست و مشک و علم را کشیده ام

مجنون و دلسپرده ی لیلا نمی شوم

از غیر ساقی حرمت دل بریده ام

در اضطراب روضه ی مقتل ، نفس زنان

او می دوید سمت تو... من هم دویده ام

از حنجر بریده و رگ های بی رمق

زینب شتاب کن که حرم را... شنیده ام

افتاد از نفس قلمم دست و پا مزن

در اضطراب فاطمه ی قد خمیده ام

خون می چکد ز پیکر بی جان بیت ها

با قطره قطره قافیه هایم چکید

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

امام حسین(ع) شهادت -( از آن روزی كه خوردی بی هوا زخم ) * سعید پاشازاده

1514

امام حسین(ع) شهادت -( از آن روزی كه خوردی بی هوا زخم ) از آن روزی كه خوردی بی هوا زخم

شده از گریه پلك چشم ما زخم

نمانده از تنت چیزی به غیر از

هزار و نهصد پنجاه تا زخم

***

تو را ای یار با آزار كشتند

نه با سرنیزه با مسمار كشتند

مرا در گودی گودال اما

تو را بین در و دیوار كشتند

***

تو آن عشقی كه در هر سر نیایی

تو آن داغی كه در باور نیایی

تو را آن گونه در گودال بردند

كه جز با سم مركب در نیایی

***

تو را با خشكی لب ذبح كردند

به پیش چشم زینب ذبح كردند

اگر من را مرتب زجر دادند

تو را هم نامرتب ذبح كردند

شاعر : سعید پاشازاده

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد ) * فرشید یار محمدی

2371
0

امام حسین(ع) شهادت -( غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد ) غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد

غروب بود که از پشت ذوالجناح افتاد

نگاش سمت حرم بود و بر زمین می خورد

پناه اهل حرم بود و بی پناه افتاد

و هاتفی که صدا زد نبرد مغلوبه ست

و لشکری که به سمت تنش به راه افتاد

و آه مادری بالا گرفت تا اینکه

مسیر شمر حوالی قتله گاه افتاد

***

نوشته اند به گودال هم دعا می کرد

مسیر توبه برای سپاه وا می کرد

نوشته اند که زینب به قتله گاه آمد

و این خودش طلب اوج روضه را می کرد

رسید و دید سپاهی گرفته اطرافش

چه صحنه ای، به دل خواهرش چه ها می کرد

هنوز امید به این داشت تا رهاش کنند

چقدر بابت این امر یا خدا می کرد

ولی تمام امیدش گرفت رنگ خزان

همین که دید سنان نیز

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( دست برده کمرش را به زمین میکوبید ) * نیما نجاری

4249
11

امام حسین(ع) شهادت -( دست برده کمرش را به زمین میکوبید ) دست برده کمرش را به زمین میکوبید

شمر بدجور سرش را به زمین میکوبید

مهره های کمرش ریخت به هم وقتیکه

حرمله هی قمرش را به زمین میکوبید

با سر نیزه، سنان با همه ی زور خودش

چند دفعه جگرش را به زمین میکوبید

یادش آورد که یک پست همین بعد از ظهر

تکه های پسرش را به زمین میکوبید

نیمه ای از بدنش زیر سم اسبان و

شمر نیم دگرش را به زمین میکوبید

ساربان آمد و با نیت انگشتری اش

مابقی اثرش را به زمین میکوبید

شاعر : نیما نجاری

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( در هجوم نیزه‌هامردی به خود پیچیده‌ است ) * سید محمد جوادی

1508
1

امام حسین(ع) شهادت -( در هجوم نیزه‌هامردی به خود پیچیده‌ است ) در هجوم نیزه‌هامردی به خود پیچیده‌ است

آنکه حتّی آسمان مانند او کم دیده است

ناله‌اش در حنجر خشکیده‌اش خشکیده و

اشک روی گونه‌های خاکی‌اش غلطیده است

سر برهنه گیسوان خاکی‌اش در دست باد

وای من عمامه‌اش را یک نفر دزدیده است

یک نفر دارد صدایش می‌زند «مادر...حسین»

قلب سنگ قاتلش با این صدا لرزیده است

اشک‌های چشم خواهر داده او را شستشو

یک کفن از جنس سمّ اسب‌ها پوشیده است

چند روز بعد مردی آمده از آسمان

پیکرش را در میان بوریایی چیده است

شاعر : سید محمد جوادی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( بی هوا نیزه ای به پهلو خورد ) * هانی امیر فرجی

2315
1

امام حسین(ع) شهادت -( بی هوا نیزه ای به پهلو خورد ) بی هوا نیزه ای به پهلو خورد

نفسش رفت و برنگشت ای وای

جلویِ خواهرش چهل تا نعل

از تن شاه میگذشت ای وای

شاعر : هانی امیر فرجی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( بدیدم جان زهرا را که از جور ستم بی جان ) * فرشید یار محمدی

1340
4

امام حسین(ع) شهادت -( بدیدم جان زهرا را که از جور ستم بی جان ) بدیدم جان زهرا را که از جور ستم بی جان

فتاده بر زمین اما همانند قمر تابان

میان گودی مقتل صدای حمد او آید

چه زیبا حالتی دارد به زیر خنجر عریان

شاعر : فرشید یار محمدی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع) شهادت -( از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود ) * کاظم بهمنی

3071
5

امام حسین(ع) شهادت -( از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود ) از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود

صحنه را عباس اگر می دید بی‌شک مُرده بود

تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است

عمه‌ی سادات را کوچک کسی نشمرده بود

از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه

حال زینب مثل زن‌های «برادر‌مرده» بود

خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد

بسکه تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود

فکر می‌کردند نفرین کرده در حالی که او

دست هایش را برای شکر بالا برده بود

شاعر : کاظم بهمنی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

وداع امام حسین(ع -( ای روح من برادر با جان برابرم ) *استاد سید هاشم وفایی

2047
2

 وداع امام حسین(ع -( ای روح من برادر با جان برابرم ) ای روح من برادر با جان برابرم

آهسته تر برو ز بر من برادرم

چشمان من بدون تو بی نور می شوند

ای نور دیدگان مرو اینگونه از برم

چون آفتاب می روی و مثل سایه ای

افتاده راه درپی تو دیدۀ ترم

ای یوسفم که عزم سفر کرده ای، بایست

بگذار تا که پیرهنت را بیاورم

یک دم بایست تا که ببوسم گلوی تو

این است آن وصیت پنهان مادرم

آن نیزه ها که منتظر توست، جای تو

ای کاش می نشست بر اعضای پیکرم

بینم به روی خاک اگر غرق خون تورا

آوار می شود دو جهان بر روی سرم

بعد از تو غیر مرگ کسی نیست در جهان

تسکین قلب خسته و در خون شناورم

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

وداع امام حسین(ع) -( آرام دل ستاره هفت آسمان من ) * قاسم نعمتی

1586
1

وداع امام حسین(ع) -( آرام دل ستاره هفت آسمان من ) آرام دل ستاره هفت آسمان من

آتش مزن به هر قدم خود به جان من

آهسته تر برو که تماشا کنم تو را

دامن مکش ز دست من ای مهربان من

این ناله های بی کسی ات می کشد مرا

ذکر انا الغریب تو برده توان من

از بس عطش ز حنجر تو شعله میکشد

داغی بوسه مانده به روی لبان من

این بار خم شدن ز تو بوسه ز خواهرت

گودال بوسه با من و قد کمان من

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

آید بلای روی تو بر گیسوان من

خنجر چرا به پیرهن کهنه میکشی

واضح بگو چه میشود ای همزبان من

حیف لب تو نیست که نیزه خورش کنی

کمتر بده گلوی سپیدت نشان من

اینان لگد پرانیشان مثل کوچه است

بگذار تا سپر بشود استخوان من

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

وداع امام حسین(ع) -( می روی همراه خود جانم به میدان می بری ) * احسان محسنی فر

3102
5

وداع امام حسین(ع) -( می روی همراه خود جانم به میدان می بری ) می روی همراه خود جانم به میدان می بری

در قفای خویشتن موی پریشان می بری

گرچه امر بر صبوری می کنی، جانا بدان

دست زینب را سوی چاک گریبان می کنی

می روی با سر به سوی نیزه داران پلید

پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن می بری

نعل مرکبهای دشمن تشنه کام سینه اند

بوسه گاه عشق، زیر پای عدوان می بری

تا نماند دست خالی ساربان بی حیا

خاتم پیغمبران را ای سلیمان می بری

باز هم دارد به دستش حرمله تیر سه پر

بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان می بری

همسفر، سالار زینب قدری آهسته برو

نیمه جان گشتم تو هم این نیمه ی جان می بری

شاعر : احسان محسنی فر

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد