روز عاشورا

مرتب سازی براساس
 محمد سهرابی

حضرت زینب(س)امام حسین(ع) -( زینب که سینۀ او خود مدفن حسین است ) * محمد سهرابی

1760
2

حضرت زینب(س)امام حسین(ع) -( زینب که سینۀ او خود مدفن حسین است ) زینب که سینۀ او خود مدفن حسین است

روحش چنان لطیف است گویا تن حسین است

یارب چه نشئه گل کرد؟ ظلم است و استغاثه!!!

دست سنان و اخنس بر دامن حسین است

مقتول عشق جز خود قاتل نمی شناسد

خون حسین اینجا در گردن حسین است

بر ناکسان حرام است تشریف پادشاهی

ای شمر این که بردی پیراهن حسین است

دل کندن از دو عالم سهل است پیش زینب

آن جلوه ای که سخت است جان کندن حسین است

قاسم وداع دارد تا حشر یا که اکبر؟

این موج گیسوی کیست بر گردن حسین است؟

زد بخیه زلف قاسم زخم گناه ما را

مژگان اصغر اینجا خود سوزن حسین است

فرقی ندید معنی بین رقیه و شاه

رأس حسین اینجا بر دامن حسین است

شاعر : محمد سهرابی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن ناصحی

شهادت امام حسین(ع) -( روضه خوان ها غالبا وقتی به منبر می رسند ) * محسن ناصحی

2501
7

 شهادت امام حسین(ع) -( روضه خوان ها غالبا وقتی به منبر می رسند ) روضه خوان ها غالبا وقتی به منبر می رسند

با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند

روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و

از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند

گاه مابین مقاتل پا به پای بیت ها

سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند

اربن اربا روضه ی سختی است اما غالبا

روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند

گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید

روضه خوان ها در همین مقتل به حنجر می رسند

شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است

روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند

من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها

از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند

روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است

یا بنی... ناله ها

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسین(ع) -( اشک من در ماتمت از آب زمزم بیشتر ) * مهدی مقیمی

1686
1

 شهادت امام حسین(ع) -( اشک من در ماتمت از آب زمزم بیشتر ) اشک من در ماتمت از آب زمزم بیشتر

با غمت من خوش ترم آقا بده غم بیشتر

لحظه های عمر من در داخل هیأت گذشت

در تمام سال مجنونم ، محرم بیشتر

هر چه کردم در قبال تویقین دارم کم است

کن حسابش لااقل یک خورده از کم بیشتر

هم بِحار و هم مقرّم هم لهف را خوانده ام

آن دو تا آتش به جانم زد ، مقرّم بیشتر

اشکِ چون سیل رباب ، ارباب را بیچاره کرد

خواهرش زینب ولی با اشک نم نم بیشتر

قامت ارباب خم شد در کنار اکبرش

در کنار پیکر عباس شد خم بیشتر

تیر سمّی حنجر ششماهه را بوسید سخت

تیر هم از پا درآوردش ولی سم بیشتر

شمر گفتا خنجرم بر حنجرش کاری نشد

بی اثرتر بود هرچه می کشیدم بیشتر

هر نفس از خیمه آتش بیشتر شعل

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسین(ع) -( آشفته شده زلف پریشان تو در باد ) * امیر اکبرزاده

1396
1

 شهادت امام حسین(ع) -(  آشفته شده زلف پریشان تو در باد ) آشفته شده زلف پریشان تو در باد

ای حنجره‌ی ملتهب از سرخی فریاد

در حنجره‌ی باد رها شد نفس تو

تا داد جهان را شرر آه تو بر باد

شمشیر کشیده‌ست به روی تو همان دست

که نامه پی نامه برای تو فرستاد

فواره‌ی سرخی‌ست صدایت که کشیده‌ست

از خاک بر افلاک سر از نیزه‌ی الحاد

از حنجره‌ات دم نزده نعره به‌جز خون

از عشق نگفته‌ست مگر هر دل آزاد

هر تیر بلندای تو را بال و پری زد

ناکام زمین‌گیر شد و از نفس افتاد

لب تشنه‌ای امّا تن تو غرق گل سرخ

ای در تو شکوفا شده اضداد در اضداد

"هرچند به تاراج خزان رفت گلویت"

هر دم نفس شعله‌ورت باز گُلی داد



بر نیزه چرا لب به تغزّل نگشاید

صیدی که نشانی دهد از خویش به

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:32
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شهادت امام حسین(ع) -( یک مادر با وفا مرامش این است ) * قاسم نعمتی

2514
2

شهادت امام حسین(ع) -(  یک مادر با وفا مرامش این است ) یک مادر با وفا مرامش این است

دیدار عزیزان خودش می اید

درهرشب جمعه ظرف آبی بردست

دیدار حسین جان خودش می آید

فریاد زند بُنی برخیز حسین

ای تشنه لبم برایت آب آوردم

گهواره ای از بال ملک ساخته ام

آرامش سینه رباب آوردم

نزدیک و هزار چند سال است حسین

با پارگی لباس تو می سوزم

جای صدو ده نیزه به پیراهن توست

آرام یکی یکی یکی می دوزم

تقصیر من است نازداری اینقدر

بر دامن و با بوسه بزرگت کردم

امشب لب من میل لبت را کرده

دنبال سر بریده ات می گردم

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:35
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسین(ع) -( واحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماءواحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماء ) *

4373
4

 شهادت امام حسین(ع) -( واحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا                   واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماءواحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا                   واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماء ) محدّث قمی "أعلی الله مقامه" گوید : در دیوان سیّد بزرگوار شهید سیّد نصر الله حائری "قدّس الله روحه" دیدم كه برخی از موثّقان بحرین برای او حكایت كرده اند كه یكی از نیكوكاران حضرت زهرا "علیها السلام" را در خواب دید كه در بین جمعی از زنان هستند كه بر حسین مظلوم "علیه السلام" با خواندن این شعر نوحه سرایی می كنند :

واحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماء

وای حسین، ای كشته از قفا، وای حسین غسل داده شده به خونها

وا غَریبا قُطْنُهُ شَیْبَتُهُ اِذْ عدا كافُورُهُ عَفْر الثَّرى

وای غریبی كه پنبه ی كفن او محاسن او بود هنگامی كه كافورش خاكهای اطراف او بود .

واسَلیبا نَسَجَتْ اَكْفان

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

زمینه ده شب محرم _ وداع امام حسین (ع) -( محنت و رنج و آه ، دیگه رسید ز راه ) * افشین منصوری فر

1834
1

زمینه ده شب محرم _ وداع امام حسین (ع) -( محنت و رنج و آه ، دیگه رسید ز راه ) وداع امام حسین (ع)

محنت و رنج و آه ، دیگه رسید ز راه
وقتِ جدائیه ، (خورشیدِ وُ ماه)٢
چشایِ زینب شُدْ تر
از این وداعِ آخر
که داره میره دلبر
(بسوی میدون ، زینب پریشون)٢
بدونْ میمیره بی تو خواهر
آهسته آهسته برادر
کرده وصیت مادرم تا
بوسه زنم (بر جای خنجر)٢
(غریب مادر ای برادر)۴
******
حالِ زینب خراب ، سراسر التهاب
میونِ قتلگاه ، (افتاده ارباب)٢
وللّهِ سختِ خوندن
از اینکه چه کرد دشمن
فقط بگم اینو من
(حسینو کُشتن ، حسینو کُشتن)٢
دیگه ز بعدِ این جسارت
گوشواره ها میره به غارت
با رفتنِ تو ، اهلبیتِت
میرن غریبی و اسارت (ای وای اسارت)٢
(غریب مادر ای برادر)۴

شاعر : افشین منصوری فر

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات روز عاشورا -( من از این وضع پریشان نگرانم به خدا ) * مجتبی روشن روان

1650

 مناجات روز عاشورا -( من از این وضع پریشان نگرانم به خدا ) من از این وضع پریشان نگرانم به خدا

از فراوانی نسیان نگرانم به خدا

پر کشیدند سحر همسفرانم، حالا

مانده ام خسته، هراسان... نگرانم به خدا

بی قراری من از حال خرابم پیداست

چه کنم با دلِ حیران؟ نگرانم به خدا

تو بگو وسعت این فاصله ها را چه کنم؟

ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا

ندبه و ناله ی من سود نبخشید... بیا

کور شد دیده ی گریان، نگرانم به خدا

همه جا بوی فساد و همه جا رنگ گناه

از غریبی شهیدان نگرانم به خدا

کوچه پس کوچه ی این شهر دگر ایمن نیست

از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا

هرکه را می نگری دین خودش را دارد!

آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا

پسر شیر خدا! شیعه کشی باب شده

باز با دستِ مسلم

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات روز عاشورا -( دل من اگه نخونه، برا تو غزل ترونه ) * مجتبی روشن روان

1289

مناجات روز عاشورا -( دل من اگه نخونه، برا تو غزل ترونه ) دل من اگه نخونه، برا تو غزل ترونه

خودش اینو خوب میدونه، نباید دیگه بمونه

از خدا همیشه می خوام، که تو رو ازم نگیره

بکشه همیشه از دل، آتیش غمت زبونه

من یقین دارم که هر کس، برا تو روضه میگیره

دست مهر مادر تو، زده رو دلش نشونه

هرکسی میون روضه ت زمزمه داره دمش گرم

دعا خونه مادر تو برا هر کی نوحه خونه

هوا سرد سرده امّا، دل به یاد تو بهاره

تو رگای سینه زن هات، خون حنجرت روونه

هرکسی آتیش بگیره، میون روضه ی داغت

اونو آتیش جهنّم، نمیتونه بسوزونه

دل اهل آسمونا، همه روزه بی قرارت

شاهدم تنگ غروب و... رنگ سرخ آسمونه

ملکوتیا میمیرن، برای لبای خشکت

گل زخم و ذکر یا رب... زده از لبت جوونه

گرگا د

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار روز عاشورا -( کشمکش بهر پیروهن نکنید ) * رضا قربانی

1501

اشعار روز عاشورا  -( کشمکش بهر پیروهن نکنید ) کشمکش بهر پیروهن نکنید
سر غارت بزن بزن نکنید
نیزه را داخل دهن نکنید
جسم او را اگر کفن نکنید

آه و نفرین میکنم همه را
میکشانم علی و فاطمه را

نیزه را از روی پرش بردار
چکمه ات را ز پیکرش بردار
خنجرت را ز حنجرش بردار
لعنتی دست از سرش بردار

تشنه هست و رمق ندارد او
سر او را عقب نکش از مو

شمر بس کن تو قتلگاه نرو
بی وضو سمت و سوی شاه نرو
دخترش میکند نگاه نرو
روی این جسم پاره راه نرو

این که افتاده نور عین من است
خواهرش هستم و حسین من است

شاعر : رضا قربانی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار روز عاشورا -( امان از بادها... سوزان وزیدند ) * محمد جواد شیرازی

1483

اشعار روز عاشورا  -( امان از بادها... سوزان وزیدند ) امان از بادها... سوزان وزیدند
امان از تیغ ها برّان رسیدند

ألا یا اهلَ العالم جد من را
به روی خاک ها عریان کشیدند

ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه
سرش را با لب عطشان بریدند

سواره ده نفر ناپاک زاده
به روی آن تن بی جان دویدند

جسارت بر تنش کردند اما
فقط از رأس او قرآن شنیدند

سرش را داده اند و با بهایش
نمیدانم چقدری نان خریدند؟!

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای* ) *حجة الاسلام نیر تبریزی

1978
1

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای* ) ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای*
مگر این گونه که ماتی! تو شه انداخته‌ای*

ای همایون فرس پادشه سدره‌ مقام
که چراگاه بهشت است تو را جای خرام
نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام
مگر ای پیک سبک‌پا! بر سر شاه انام
چه بلا رفته که با خویش نپرداخته‌ای؟

تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید
بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید
کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید
مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟
کای فرس شیهه‌زنان برحرمش تاخته‌ای؟

اگر آورده‌ای ای هدهد فرخنده‌سیَر
ز سلیمان و نگینش بر ِ بِلقیس خبر
ز چه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر
راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر
تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته‌ای!

آن

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( هیئت، دوباره روضه‌ی ارباب پا گرفت ) * امیر علی شریفی

1589
0

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( هیئت، دوباره روضه‌ی ارباب پا گرفت ) هیئت، دوباره روضه‌ی ارباب پا گرفت
باران رحمت دلم از ابتدا گرفت
دست نیاز، زمزمه‌ی کربلا گرفت
اینجا اگرچه سوخت دل من، شفا گرفت
همراه ناله‌های دلم نی، نوا گرفت

روضه - نشسته‌ایم که آتش زنیدمان
آه از دمی که شرم نکردند کوفیان۱
بستند آب را به روی باب آسمان
می‌دیدی آسمان را "کَالنّار کَالدُّخان۲"
چون دود، آسمانِ عطش شد، هوا گرفت

کوفه- حرامیان همه مشغول مستحب
شب‌مسلکان تیره همه در نماز شب
از یاری تو تنها حرفی‌ست روی لب
دین‌ها بدون علت و اعمال بی‌سبب
اینگونه شد که بردن سرها بها گرفت

مقتل سری برابر مادر بریده شد
از قتگاه ناله‌ی حیدر شنیده شد
تا جسم او چو ماهی در خون‌تپیده شد
آن سوی دشت معجری از سر کشی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( كار را يكسره كرد و پا شد ) * پیمان طالبی

1826
3

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( كار را يكسره كرد و پا شد ) كار را يكسره كرد و پا شد
دور شد از همگان، تنها شد
مقتل انگار پر از غوغا شد
سر پيراهن او دعوا شد
روح از حنجر او زد بيرون
شمر از قتلگه آمد بيرون

تا جدا شد سر شاه از بدنش
شمر ماند و دل غرق محنش
يادش آمد بدن بى كفنش
لرزه افتاد بر اعضاى تنش
بيشتر شد غم و دردش، هردم
با خودش گفت چه كارى كردم

سنگ با پيكر مولا ضد بود
نيزه در كار خودش وارد بود
سر او دست دو تا فاسد بود
خواهرش هم روى تل شاهد بود
كفن مادرى اش را بردند
آه، انگشترى اش را بردند

شمر هرچند كه نادم شده بود
تازه آغاز مراسم شده بود
خيمه خالى ز محارم شده بود
وقت تقسيم غنائم شده بود
حرمله سهم خودش را برداشت
خیمه هم بوی علی اصغر داشت

بين شان چهرۀ

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه ارباب بی کفن -( لشکر رسید و دور و برش ازدحام شد ) *

2626
5

روضه ارباب بی کفن  -( لشکر رسید و دور و برش ازدحام شد ) لشکر رسید و دور و برش ازدحام شد
سر روی نیزه رفت و تنش وقف عام شد

از جانب صحابه و پیران این سپاه
سبط النبی به ضرب عصا احترام شد

وقتی به سمت خیمه پیاده نظام رفت
جسم حسین سهم سواره نظام شد

جسمی که بوسه گاه علی بود و فاطمه
بازیچه بین لشکر نطفه حرام شد

سهم حسین قوم جگر خوار بود و آه
سهم رقیه قوم مغیره مرام شد

این نیزه ها , اسارت خیمه , غم علی
معلوم نیست باعث مرگش کدام شد

حمیدرضا محسنات

  • جمعه
  • 23
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

گودال قتلگاه -( در سایه ی پرهای علم گریه کنیم ) * ایمان کریمی

1913
4

گودال قتلگاه  -( در سایه ی پرهای علم گریه کنیم ) در سایه ی پرهای علم گریه کنیم
با شورش شعر محتشم گریه کنیم

ای کاش شب جمعه ، کنار گودال
با مادر صاحب حرم گریه کنیم

شاعر : ایمان کریمی

  • سه شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

شعر مصیبت امام حسین (ع) -( حسین، گیسوی با خون خضاب، دیده قدیم ) * سعید پاشازاده

2764
3

شعر مصیبت امام حسین (ع) -( حسین، گیسوی با خون خضاب، دیده قدیم ) حسین، گیسوی با خون خضاب، دیده قدیم
به سمت صحنه ای آمد که خواب دیده قدیم
رها شد از زه، تیری که آب دیده قدیم
که او هر آنچه ببیند رباب،دیده قدیم
تمام آن چه شنیدیم، دیده است حسین
بخوان لهوف و ببین چه کشیده است حسین

به آب زد، به عطش زد، به آب و آتش زد
چه تیغ ها که عدو بر تن منقش زد
چقدر شعله که بر دامن سیاوش زد
فرات، گِل به سر و دست پشت دستش زد
به رو سیاهی ضرب المثل مضاعف گشت
حسین، تشنه لب چشمه رفت و تشنه گذشت

رسيد روضه به جايي كه ديدنش سخت است
به حنجري كه يقيننا بريدنش سخت است
تني كه مثله شود پاكشيدنش سخت است
صداي واي بني شنيدنش سخت است
اگرچه سخت سرت را ولي جدا كردند
چنان كه فاطمه را از علي جدا

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

عاشورا -( آسمان رابه روی خاک بلا اتداختند ) *

1068
1

عاشورا -( آسمان رابه روی خاک بلا اتداختند ) آسمان را بر روی خاک بلا انداختند
در دل عالم هوای کربلا انداختند
خاک عالم بر سرم درآن غروب آتشین
دخت حیدر رابه دست اشقیا انداختند
حیدرا برخیزو بنگر کوفیان کوردل
زینت دوش نبی رازیر پا انداختند
آه وصد واویلتا از جور آن نامردمان
کاین مصیبت بر دل آل عبا انداختند

شاعر:؟؟؟؟

  • جمعه
  • 31
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 05:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه - روز عاشورا با صدای محمود کریمی -( از زیر پلکای پر خون دیدم دوییدی تو میدون ) *

9022
23

زمینه - روز عاشورا با صدای محمود کریمی -( از زیر پلکای پر خون دیدم دوییدی تو میدون ) زمینه
از زیر پلکای پر خون دیدم دوییدی تو میدون
گفتم به زینب ای خواهر امانتیم رو برگردون
برشگردون بدون شمشیره برشگردون باباش روبرومه
برشگردون اینجا پره تیره برشگردون کار تمومه
بیاد نیاد محاصرم تو نیزه ها
بخواد نخواد سرم میره رو نیزه ها
*********
سرباز کم سن و سالم خبر نداره از حالم
نذار ببینه وضعم رو حالا که تو این گودالم
برشگردون نشنوه صدام و برشگردون دیگه نیمه جونم
برشگردون زخمام و نبینه برشگردون غرق خونم
یکی یکی دارن میان بالا سرم
تمومشون بعدش میان سمت حرم
*********
اگه بیاد غوغا میشه اسیر نا مردا میشه
اگه بفهمن که باباش کی بوده واویلا میشه
برشگردون قاتلا رسیدن برشگردون اینجا قتلگاهه
برشگردو

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه روز عاشورا با صدای میثم مطیعی -( نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من ) *

2869
3

روضه روز عاشورا با صدای میثم مطیعی -( نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من ) روضه
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که می آمد صدای ناله های پنج تن از من
از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو
میان خیمه ها هم سوختن هم ساختن از من
تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من
گلوی زیر خنجر از تو دست و پا زدن از من
دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت
پس از تو رخت بر بسته است شوق زیستن از من
غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که می پرسد نشانی های زینب را وطن از من
(ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق)
کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من
از آن بتخانه ها چیزی نماند آنجا که بر می خاست
طنین تیشهء پیغمب

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:29
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام حسین(ع)وداع با دختر -( داشت می‌گفت ز تیغ و دشنه ) * محمود ژولیده

1693

امام حسین(ع)وداع با دختر -( داشت می‌گفت ز تیغ و دشنه ) راوی از جوششِ دل‌ها می‌گفت
از عطشِ‌دیدن گل‌ها می‌گفت

راویِ خسته‌دل و لب‌تشنه
داشت می‌گفت ز تیغ و دشنه

نوجوان دختر نازی بودم
با پدر همدم رازی بودم

پدرم با دل سوزان فرمود
دخترم غربت‌تان آید زود

من دگر می‌روم از محضرتان
چه بلاها که بیاید سرتان

با همه‌قافله همکاری کن
عمه را در همه‌جا یاری کن

عمه را می‌سپرم من به خدا
و به عمه بدهم دست ترا

بنشین بر سر زانو، غم بار
رفتم و شد به قیامت دیدار

بنشین آهِ غریبی بکشم
بر سرت دست یتیمی بکشم

بنشین مرهم جانت بشوم
بوسه بر تشنه‌لبانت بزنم

آری آزاد دگر آب شود
سر بریدن پس از این باب شود

در امان معجر زن‌هاست هنوز
رأس‌ها روی بدن‌هاست هنوز

بعد از این سر ز

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

امام حسین(ع)و حضرت زینب(س)وداع -( غريب يک وطن بوديم يک‌عمر ) * یوسف رحیمی

1258
0

امام حسین(ع)و حضرت زینب(س)وداع -( غريب يک وطن بوديم يک‌عمر ) رها از ما و من بوديم يک‌عمر
غريب يک وطن بوديم يک‌عمر

مزن حرف جدايی با من آخر
که يک جان و دو تن بوديم يک‌عمر

شاعر : یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر عاشورایی -( روضه مکشوف شد ان وقت که از دست کمان ) * حسن کردی

1912
2

شعر عاشورایی  -( روضه مکشوف شد ان وقت که از دست کمان  ) فرش خون
زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد

فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد

نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو

یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد

روضه مکشوف شد ان وقت که از دست کمان

ناگهان تیر پرید و دهنت را پر کرد

غیرت بادیه جوشید از این عریانی

خاک برخواست و جای کفنت را پر کرد

نعل ها محض تن و پیرهنت تازه شدند

سم مرکب همه دشت تنت را پر کرد

غارت از خیمه زمانی که به گودال رسید

ساربان چشم عقیق یمنت را پر کرد

شاعر : حسن کردی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

عاشورای حسینی -( افسار گرگ های حرامی دریده شد ) * حسن کردی

1362
2

عاشورای حسینی  -( افسار گرگ های حرامی دریده شد  ) تا شاه بی رمق شد
هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد

رنگ جمال پرده نشینان پریده شد

تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک

افسار گرگ های حرامی دریده شد

`چون ماهی فتاده به صحرای خون”تنش

بر روی خارهای مغیلان کشیده شد

میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی

با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد

هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد

اعمال کشتنش به درازا کشیده شد

وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد

دنیا خراب،قامت زینب خمیده شد

شاعر : حسن کردی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

شعر ظهر عاشورا -( مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش ) * موسی علیمرادی

1151

شعر ظهر عاشورا -( مثل زهرا به سرت شانه کشیدم  ای کاش  ) کمی آرام برو کم شود این خون جگری
برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری

من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم
چقدر زود شد ایام وصالت سپری

با تن پر پر اکبر چه وداعی کردی
بی عصا مانده ای ودست به روی کمری

تک تک اهل حرم دست به دامان تواند
سرپیری چقدر ناز تو باید بخری

مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش
که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری

نا امیدم که تو را باز ببینم اما
روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری

ساربان مینگرد بد به دلم افتاده
می روی کاش که انگشتر خود را نبری

چادر خاکی من را نتکان گریه نکن
که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری

شاعر : موسی علیمرادی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن روز عاشورا -( خاک گودال غرقه خون شد و بعد ) * مرتضی محمودپور

1051
3

متن روز عاشورا -( خاک گودال غرقه خون شد و بعد ) خاک گودال غرقه خون شد و بعد
شاه از اسب سرنگون شد و بعد
لرزه بر عرش و فرش افتاده
روی افلاک لاله گون شد و بعد
شمر آمد ولی به حال جنون
آهِ اهل حرم فزون شد و بعد
روی سینه نشست واویلا
من نگویم چگونه، چون شد و بعد
دست لرزان و دامنی پر خون
شمر از قتلگه برون شد وبعد
از قفا شد جدا سری ای وای
ناله میزد مادری ای وای

**********
از حرم بانویی خمیده دوید
پاره پاره تنی به مقتل دید
چادر خاکیش بخون رنگین
رشته‌ی طاقتش ز هم پاشید
ناگهان از رگ بریده صدا
یا اخیه الیه را بشنید
شد روان سوی پیکر خونین
با لب تشنه حنجری بوسید
استغاثه نموده با جدش
وامحمد ز سوز سینه کشید
خواهری نوحه خوان پیکر شد
همنوا با صدای مادر ش

**

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن روز عاشورا روضه گودال -( کوچه‌های مدینه شد تکرار ) * مرتضی محمودپور

2978
3

متن روز عاشورا روضه گودال -( کوچه‌های مدینه شد تکرار ) کوچه‌های مدینه شد تکرار
این یکی قتلگاه و آن دیوار
نانجیب ای ستمگر قدار
پای چکمه ز سینه اش بردار
خنجرت را به حنجرش مگذار
اینکه افتاده روح احساس است
تشنه لب، داغدارِ عباس است
*****
نخل توحید را جوانه مگیر
بی جهت آنقدر بهانه مگیر
با لگد سینه اش نشانه مگیر
بر روی عرش آشیانه مگیر
این برادر، نه، امام من است
این امامِ علی الدوام من است
*****
شرم کن از نگاه مادریش
یا که از صولت پیمبریش
یا که از نعره های حیدریش
یا که از گریه‌های خواهریش
از چه آمد سنان، سنان در دست
نیزه را در دهان او بشکست
*****
تا که خنجر به روی شاه کشید
آسمان و زمین ز هم پاشید
قامت خواهری ز غصه خمید
ناگهان مادری ز راه رسید
آب از سر گذ

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

وداع روز عاشورا -( آید ، بوی مادر ز رویت ) * حسین رئوفی

887

وداع روز عاشورا -( آید ، بوی مادر ز رویت  ) آید ، بوی مادر ز رویت
آمد زینب به سویت
بوسد زیر گلویت

محلاً محلا حسین جان
یابن الزهرا حسین جان 2

زینب، قربان اشک و آهت
اذنم ده تا که گردم
با طفلانت سپاهت

محلاً محلا حسین جان
یابن الزهرا حسین جان 2

تا بر ، قلبم اشاره کردی
دادی صبرم ولیکن
جانم آواره کردی

محلاً محلا حسین جان
یابن الزهرا حسین جان 2

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شعر روز عاشورا -( زخیمه تا که شد سوی میدان حسین ) * مرتضی محمودپور

1653

متن شعر روز عاشورا -( زخیمه تا که شد سوی میدان حسین ) بند اول
زخیمه تا که شد سوی میدان حسین
روان شدخواهرش به صد شور و به شین
بگفتا وصیت نموده مادرم
گلویت ببوسم تو شاه عالمین(۲)
مهلا مهلا حسین....
کرده وصیت مادرت حسین
بوسه زنم به حنجرت حسین(۲)
قدری آهسته‌تر خواهرت زینبم
زائر حنجرت تو شود این لبم
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)

بند دوم
در میان عدو تا که تنها شده
بر سر کشتنش از چه دعوا شده
نیزه بر پهلویش میزدند از جفا
در حرم از غمش غصه برپا شده(۲)
ای تشنه لب حسین...
آمده مادر ز جنان حسین
مویه کُنان مویه کَنان حسین(۲)
راس نورانیت تاجدا شدحسین
خون بهایت به عالم خدا شدحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)

شاعر : مرتضی محمودپور

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

روز عاشورا -( روزی است اینکه حادثه کوس بلازده‌ است ) *

876

روز عاشورا -( روزی است اینکه حادثه کوس بلازده‌ است ) روزی است اینکه حادثه کوس بلازده‌ است
کوس بلا به معرکهٔ کربلا زده‌ است

روزی است اینکه دست ستم، تیشۀ جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زده‌ است

روزی است اینکه بسته تتق آه اهل بیت
چتر سیاه بر سر آل عبا زده‌ست

روزی است اینکه خشک شد از تاب تشنگی
آن چشمه‌ای که خنده بر آب بقا زده‌ است

روزی است اینکه کشتهٔ بیداد کربلا
زانوی داد در حرم کبریا زده‌ است

امروز آن عزاست که چرخ کبود پوش
بر نیل جامه خاصه پی این عزا زده‌ است

امروز ماتمی‌ست که زهرا گشاده موی
بر سر زده ز حسرت و واحسرتا زده‌ است

یعنی محرم آمد و روز ندامت است
روز ندامت چه، که روز قیامت است

روح القدس که پیش لسان فرشته‌هاست
از پیروان مرثیه خوانان کر

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد