روز عاشورا

مرتب سازی براساس

روز عاشورا -(آه از آن روز که دَر دَشتِ بَلا غُوغا بود) *حجة الاسلام نیر تبریزی

621

روز عاشورا -(آه از آن روز که دَر دَشتِ بَلا غُوغا بود) آه از آن روز که دَر دَشتِ بَلا غُوغا بود
شُورشِ روزِ قیامَت به جَهان بَرپا بود

خَصم چون دائره، گِردِ حَرم و شاهِ شَهید
در دلِ دائره، چون نُقطهء پا برجا بود

عرصهء دشت چو دیبای مُنقّش از خون
وان همه صُورتِ زیبا که در آن دِیبا بود

جان به قُربانِ ذِبیحی که به قُربانگهِ دوست
با لبِ تِشنِه رَوان می شد و خود دَریا بود

تو مَپندار که شاهنشهِ دین، در گهِ رَزم
در بیابانِ بَلا، بی مَدد و تَنها بود

اَنبیا و رُسُل و جِنّ و مَلائک، هر یک
جان به کف در برِ شَه، مُنتظرِ اِیما بود

خونِ هابیل که شد رِیختِه از سنگِ جَفا
گر به عِبرت نگری، کُشتهء آن صَحرا بود

پردِه پُوشانِ نَهانخانهء مُلک و مَلکُوت
همه پَروانهء آن شمعِ جَهان آرا بود

قَتلِ عَبّاس و علی اَکبر و قاسم زِ ازَل
بو فرامینِ قَضایای فلَک، طُغرا بود

ور نه اندر نظرِ قهرِ شَهنشاهِ شَهید
عَدمِ هر دو جَهان بسته به حرفِ لا بود

علی اَکبر به رُخِ چون گُل و یا قدّ چو سَرو
فرد و تنها به سوی رزمگهِ اَعدا بود

عَلَم الله که شَقایق نه بِدان لُطف و سَمن
نه بدان سَروِ صُنوبَر، نه بدان بالا بود

گِردِ شمعِ رُخِ اکبر، به گهِ صُبحِ وِداع
لیلی سُوخته، پَروانهء بی پَروا بود

زخم بر جسمِ علی اَکبر و لیلی دِلخون
خون زِ مَجنُون رود، آری چو رَگِ از لیلا بود

در همه مُلکِ بَلا، نیست به جز ذِکرِ حسین
قاف تا قافِ جَهان، صُوتِ هَمین عَنقا بود

#نیر آن روز که طُغرای قَضا می بَستند
سَرنِوِشتِ من از این نامِه هَمین طُغرا بود

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

قتلگاه -(عَکسِ ساقی در بُلورین جامِ آب اُفتاده بود) *حاج صمد قاسمپور

204

قتلگاه -(عَکسِ ساقی در بُلورین جامِ آب اُفتاده بود) عَکسِ ساقی در بُلورین جامِ آب اُفتاده بود
پیرِ مِیخوارانِ عاشُورا خَراب اُفتاده بود

تازه مَستی در خَراباتِ نَفس گیرِ عَطش
سَر گِران بَر اُوجِ مَهدِ نِی بِخواب اُفتاده بود

تَشنه سیرابی که از داغِ لَبِ او در فَرات
مُوجها هم از عَطش در پیچ و تاب اُفتاده بود

شَه زِ فَرطِ جَذبهء بَرقِ تَجَلّی مَحوِ حال
در سُکوتِ مَحض مَقتل بی جَواب اُفتاده بود

از نَوای ناله های نای نِی در نِینَوا
زَخم چَنگی بَر دِلِ تارِ رُباب اُفتاده بود

نیمی از خُورشید بر بالای نِی در شَعشعِه
در دِلِ گُودال نِصفِ آفتاب اُفتاده بود

ازدِحامی بود در بازارِ قُدسی گُوئیا
بینِ مُشتاقانِ یُوسِف اِنقلاب اُفتاده بود

عَقل حِیران بود و مَنطق ماُت و اِستدلال لال
عشق هم گُویی به حالِ اضطراب اُفتاده بود

ذِکر خون تا شد بُلَند از خانقاهِ قَتلگاه
رُعب و وَحشت بر وُجودِ شِیخ و شاب اُفتاده بود

با نگاهِ نَرگسِ مَخمُور مَستی مِی پَرست
هر چه زیباییست از حَدَّ نِصاب اُفتاده بود

در میانِ عاشق و مَعشوق عِشقی هَم نَماند
عشق اَگر در بِینشان بُودی حِجاب اُفتاده بود

ظُهرِ عاشُورای خُون دُردی کِشِ صُبحِ اَلَست
خُورده بُود آنجا که صَهبای شَراب اُفتاده بود

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

احوالات روز عاشورا -(آه از آن دَم که سَر از پیکرِ اِنسانی چند) * سیّد محسن رجائی

212

احوالات روز عاشورا -(آه از آن دَم که سَر از پیکرِ اِنسانی چند) آه از آن دَم که سَر از پیکرِ اِنسانی چند
شد جُدا پیشِ رُخُ جَمعِ پَریشانی چند

آن چه از ظلم و ستم گشت به یک روز پَدید
چشمِ آفاق ندیده است به دورانی چند

با که این نُکته تَوان گُفت در آغوشِ فَرات
سُوخت از داغِ عَطش، غُنچهء عَطشانی چند

آهِ اَطفال در آمیخت چو با اشگِ رُباب
خود بر انگیخت در آن بادیه، طُوفانی چند

وه که از تیشهء بیداد، دراُفتاد به خاک
بر لبِ آبِ رَوان، سَروِ خُرامانی چند

ریگِ تَفتیدهء صَحرای بلا، جای پَرَند
بَستری شد، به تَنِ خَستهء عُریانی چند

آسمان شد خِجل از ماهِ خود، از بس به زمین
دید بر نیزه، سَرِ ماهِ دِرخشانی چند

مُحنتِ روز نشد بس؟ که به شَب اَفروزند
آتَشی بر خیَمِ بی سَر و سامانی چند

زینب، آن پَرده نِشینِ حَرمِ عِفّت و ناز
کُو به کُو شد به رهِ کُوه و بیابانی چند

تا اَبد خاطرهء آن همه جان بازی را
خَلق گُویند به هر بَزم، به دَستانی چند

هم نَوا با دَمِ #مجنون نه عَجب خَلق کنند
شعر را زَمزَمه با ناله و اَفغانی چند

#صائب و #سائل و #عابد به همین قافیه، شعر
ثُبت کردند به دیباچهء دیوانی چند

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد روز عاشورا -(اگه تو بری حسین دنیای من دلگیره) * مرتضی شاهمندی

275

نوحه واحد روز عاشورا -(اگه تو بری حسین دنیای من دلگیره) بسبک : واویلا حرم آواره شده (محمود کریمی)

اگه تو بری حسین دنیای من دلگیره
نفسم بسته به تو ، اگه بری می گیره
دختر سه ساله ات ، دق میکنه می میره

نرو برادر ، جون زینب

واویلا ، نرو مسافرم
واویلا ، تویی بال و پرم

دلبر زینبی و تو گل زهرایی
نرو جان خواهرت وای از این تنهایی
شیون اهل حرم ببین ، شده غوغایی

بشنو صدایِ ، آهِ زینب

واویلا ، جونِ زینب به لبه
واویلا ، دل شکسته زینبه

صبر کن جان حسین که دلم در برِ توست
غُصه ی خواهر تو بوسه از حنجر توست
آخه این حرف دل و وصیت مادرِ توست

بذار ببوسم ، جایِ مادر

واویلا ، منم یه خواهرم
واویلا ، نرو کبوترم

  • سه شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور جانسوز عاشورا -(سرت بالای نیزه هاس بمیره خواهرت) * مجید آقاجانی

228

شور جانسوز عاشورا -(سرت بالای نیزه هاس بمیره خواهرت) بند 1

سرت بالای نیزه هاس بمیره خواهرت
تن تو زیر دستو پاس بمیره خواهرت

بانیزه میزد تو رو نامردی که رحمی نداشت
خودم دیدم ای وای من پاشو روسینت گذاشت

حسین چقدر شلوغه سر تو
حسین شکسته بال و پر تو
حسین فدای چشم تر تو

حسین سالار زینب

⬇️ بند ۲

قدم قدم دارم میرم کنار این نا محرما
سخته برای من داداش ازت شدم جدا

کجایی که ببینی این دستای من بسته شده
زینب تو از این همه درد و بلا خسته شده

حسین منو بازار برده ها
حسین خنده تلخ شامیا
حسین طاقت ندارم بخدا

حسین سالار زینب

⬇️ بند ۳

نمیدونی که خواهرت چقدرعذاب کشید
چه حرفایی از دشمنای بی حیا شنید

صدای آه من داداش رفته تا آسمون
دلم مثل حال و هوام شده پریشون

حسین به دام غمها اسیرم
حسین آرزومه که بمیرم
حسین غصه توکرده پیرم

حسین سالار زینب(س)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 03:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام حسین ع -(حسین راهِ ما را نشان داده است و ما را پناهش امان داده است) * هستی محرابی

347

امام حسین ع -(حسین راهِ ما را نشان داده است و ما را پناهش امان داده است) #امام_حسین_علیه_السلام

حسین راهِ ما را نشان داده است
و ما را پناهش امان داده است

خدا داند از قلبِ زارش چقدر_
که در پای عهدش جوان داده است

زمین ناله سر داده آندم حسین
که در آتشِ عشق جان داده است

خدا در بلا امتحان کرد و تا_
زمین را گرفت آسمان داده است

هجا در هجا خطبه ها خوانده است
که پرچم به دستِ زمان داده است

که از برکتِ جوششِ خونِ خود
بر این اشکِ ما آرمان داده است

در اعجازِ زخمیِ آوازِ خود
علم را به ما ارمغان داده است

همه حرکتِ روشنش نور بود
که میقاتِ او مبداءَ ش طور بود!

#هستی_محرابی
#پنجشنیه_۵_مرداد_۱۴۰۲

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

سبک شور عاشورا -(سر حسین من بالای نیزه هاس) * مجید آقاجانی

128

سبک شور عاشورا -(سر حسین من بالای نیزه هاس) ⬇️ بند ۱

سر حسین من بالای نیزه هاس
خواهر تو اسیر این نامحرماس

مقابل منه داداش حسین سرت
زخم فراوونه به روی پیکرت

سالار زینب

⬇️ بند ۲

به زیر دستو پا شکست پرت حسین
جسارتی شده به خواهرت حسین

وقتی که بی حیا بالا سرت رسید
خنجر کندشو رو حنجرت کشید

سالار زینب

⬇️ بند ۳

سخته برای من شدم ازت جدا
بردنمون داداش بازار برده ها

بین یه عالمه نامحرمم اسیر
این همه دردو غم زینبو کرده پیر

سالار زینب(ع)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه روضه غارت -(کجایی ای برادرم) * مجید آقاجانی

146

زمینه روضه غارت -(کجایی ای برادرم) بند ۱

کجایی ای برادرم
داره میسوزه خیمه ها
نمیتونم کاری کنم
پاشو کنار من بیا

افتادم از نفس دیگه
نامردا دورو بر من
حلقه رو هی تنگ میکنن
میشکنه بال و پر من

خودم زمینگیرم ولی
دلم برات پر میزنه
اومده بالا سر من
پاش روی سینه منه

غنچه باغ دل من
نمیدونم الان کجاس
شاید توی بیابونه
یا میون نا محرماس

خدا به حق مادرم
بده پناه به دخترم

حسین آقام حسین آقام
___________________________
بند ۲

بانیزه و شمشیراشون
دارن میان به سوی تو
دیدم تورو بالای نی
آشفته بوده موی تو

همون جا بود دنیای من
خراب شدش روی سرم
دیگه به کی تکیه کنم
ای پناه اهل حرم

مشک تو پاره پاره شد
فرق سرت غرقه خونه
رقیه میگف که عموم
تک یل و پهلوونه

باور نمیکنم دیگه
رفتی تواز پیشه همه
حالا توچشم بچه ها
قد یه آسمون غمه

خدای کل آسمون
آبو به خیمه برسون

عباس من عباس من

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور عاشورا -(داره مثل قلب خواهرت ) * بهمن عظیمی

330
3

شور عاشورا -(داره مثل قلب خواهرت ) داره مثل قلب خواهرت
خیمه هامون می‌سوزه حسین
سرِ لیلا روی نیزه و
دل مجنون می‌سوزه حسین
بدن تو روی خاکه و
شده خاک عالَم بر سرم
غیرت الله پاشو از زمین
عده ای مَست ریختن توو حَرَم
حالا که وقتِ / جُداییمونه
آتیش تمام زندگیمو می‌سوزونه
لشکر دشمن / چه کینه توزه
پیکر پاک شهدا داره می‌سوزه
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

ای عزیز قلب مادرم
من فدای زخمای سرت
دَه سواره از راه اومدن
واسه ی تشییعِ پیکرت
برنداشتن دست از رو سرت
اینا خیلی نامَردن حسین
زیر سُمِّ اسبا بدجوری
بدنت رو لِه کردن حسین
توو این دقایق / غَمَم همینه
ساربونو دیدم یه گوشه در کمینه
برات بمیرم / ای وای به حالِت
اگه بیفته چشم ساربون به شالِت!
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

خداحافظ ای صدپاره تن
خداحافظ ای عُریان بدن
من می‌مونم با داغ غمت
تو می‌مونی بی غسل و کفن
اسیریِ خواهرت دیگه
توی شأن و قاموسِت نبود
به خدا که بعد از رفتنت
کسی فکرِ ناموسِت نبود
توقع داری / گریون نباشم
که بَعدِ پنجاه سال باید ازت جداشَم
توقع دارم / بلند شی از جا
با دستای بسته دارم میرم از اینجا
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه وداع عاشورا -(با پای خسته نمیرسم به تو قرارم) * احسان جاودان

309

زمزمه وداع عاشورا -(با پای خسته نمیرسم به تو قرارم) با پای خسته
نمیرسم به تو قرارم
آخه بدونِ تو چطور - طاقت بیارم
دلواپسم
به همین بوسه به حنجرت قسم
داره بسته میشه راه نفسم
یه کم آروم برو یار بی کسم
دلواپسم
مهلا مهلا / نور نگاه من
آهسته / پشت و پناه من ۲
جانم حسین ۴

نگو قراره
این آخرین حرف تو باشه
قرار نبود که راهمون - از هم جدا شه
ای وای خدا
یه دم آروم نمیشه دلم چرا
تنها داری میری یار با وفا
نکنه بشه سر از تنت جدا
ای وای خدا
مهلاً مهلا / بگیره دل آروم
آقای / بی یاور و مظلوم ۲
جانم حسین ۴

ندیده رفتی
رقیه‌اتو که رفته از حال
خیره شده چشمات فقط - به سمت گودال
دلشورمه
دلیل خواهش و موج اشکمه
با اینی که معجر ما محکمه
این بیابون پره از نامحرمه
دلشورمه
دل آشوبم / تشنه لبِ خواهر
ایستاده / دیده به رات مادر ۲
جانم حسین ۴

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور عاشورا -(همه دارن می‌خندن بهم) * بهمن عظیمی

151

شور عاشورا -(همه دارن می‌خندن بهم) همه دارن می‌خندن بهم
هیشکی فکر دردای تو نیست
جایگاهت آغوش منه
روی نیزه که جای تو نیست
بی پناهم بعد از تو حسین
طعنه خیلی قلبم رو سوزوند
دورم هستن این نامَحرما
مَحرمی که واسه من نَموند
به روی نیزه / کرده تجلّی
سری که غرق خونه و زخمیه خیلی
بایدم این سر / شکسته باشه
انگاری که خورشید به خون نشسته باشه
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

پیکر مجروح شاه دین
روی خاکه بی غسل و کفن
پاره پاره جسم اطهرت
من بمیرم ای عریان بدن
هنوزم از گودال می‌رِسه
ناله های مادرم، حسین!
کاش میذاشتن که خاکت کنم
خاک عالم بر سرم حسین
اطراف گودال / ناله کشیدم
هرچی پِیِت گشتم حسین تو رو ندیدم
ظرف سه ساعت / شد خواهرت پیر
مدفون شده بودی زیر نیزه و شمشیر
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

گریه می‌کرد به حال دلم
هرکسی که اشکامو می‌دید
مگه یادم میره که چطور
با قساوت رگهاتو بُرید
لحظه ای چشم توو چشمت شدم
وقتی می‌زد با خنجر شدید
تا من از بالای تل بیام
زنده زنده رگهاتو بُرید
با اینکه جسمِ / تو رو دریدن
انگاری که منو به صُلّابه کشیدن
تهِ یه گودال / یه عده دشمن
فقط تو نه، بلکه منم همونجا کُشتن
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

تازیونه اجبارم شده
فکر نکن که معمولی میرم
با اباالفضل و تو اومدم
حالا با شمر و خولی میرم
با همونایی که کُشتنت
با همون که بودم دشمنش
به خدا جون دادم صد دفه
پیرهنت رو دیدم توو تنش
هیشکی به فکر / چشم ترت نیست
محمل بی پرده که جای خواهرت نیست
به فکر من باش / ای نازنینا!
حرف از شراب و بزم می می‌زنن اینا
مظلوم حسینم ۲ مظلوم حسین ۲ مظلوم حسینم

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور عاشورا -(از توو مقتلت برادر - می‌رسه صدای ناله) * بهمن عظیمی

130

شور عاشورا -(از توو مقتلت برادر - می‌رسه صدای ناله) از توو مقتلت برادر - می‌رسه صدای ناله
داره میده زجرت اون نانجیب - سه ساعته توو گوداله ۲
نامَردیِ محضه / نیزه روی نیزه
زمین کربلا چرا / داره می‌لرزه
مادر شده مضطر / بیچاره برادر
خودم دیدم رو حنجرت / می‌کوبه خنجر
ای صاحبِ ، عرش برین ، پا می‌کوبی ، روی زمین
نامَحرما ، رو می‌بینی ، به دورِ این ، پرده نشین
ای وای حسین

هرکس که رسید تو رو زد - با هر چی که توو دستش بود
انقد زدنت که از خون تو - جاری شده توو صحرا رود ۲
می‌زد تو رو از پشت / با نیزه و با مُشت
با پا که برگردوند تو رو / خواهرتو کُشت
دلخسته و رنجور / دیدم من از اون دور
توو سینه ی تو نیزه شو / جا کرده با زور
تو رو خدا ، نَزَنیدِش ، دیگه نفس ، نمی‌کِشه
نمی‌دونم ، چیکار کنم ، که شمر ازت ، دست بِکِشه
ای وای حسین

انقده زد تو رو یه لشکر - خسته نشد از ضرب و شتم
این غائله کاش که می‌شد فقط - به بُریدنِ یک سر ختم ۲
اسبا رو آوردن / با نعلای تازه
اومدن انگار واسه ی / تشییع جنازه
دست که بر نداشتن / از رو پیکر تو
تازه رسیده نوبتِ / انگشترِ تو
نمی‌گذرم ، از ساربون ، که اشکای ، منو ندید
اونکه نمک،گیرِ تو بود ، انگشتتو ، چرا بُرید
ای وای حسین

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور عاشورا -(مُردم پای غُربتت ، غرق خونِ هِیبتت) * بهمن عظیمی

169

شور عاشورا -(مُردم پای غُربتت ، غرق خونِ هِیبتت) مُردم پای غُربتت ، غرق خونِ هِیبتت
گریونَن ملائکه ، از داغ مُصیبتت
مُردم بسکه داد زدم ، سمت مقتل اومدم
اون ظالم تو رو می‌زد ، من خودم رو می‌زدم
ای وای ای وای حسین

اومدم چه سود حسین ، این حَقِّت نبود حسین
بی رحمانه کُشتنت ، این قوم حسود حسین
ای آب و گِلَم حسین ، بی تابه دلم حسین
می‌خواستم ولی نشد ، پیشمرگت بِشَم حسین
ای وای ای وای حسین

ای وای از عذاب و درد ، توو گودال نبود یه مَرد
جسم مجروح تو رو ، با نیزه بلند می‌کرد
موهاتو رها نکرد ، از مادر حیا نکرد
یک لحظه از بدنت ، نیزه ش رو جدا نکرد
ای وای ای وای حسین

گُرگا که دریدنت ، بدجور سر بُریدنت
روی خاک قتلگاه ، با نیزه کِشیدنت
ذره ذره کُشتنت ، تکه تکه بُردنت!
هر شمشیر و نیزه ای ، سهمی بُرده از تنت
ای وای ای وای حسین

قربون سرت حسین ، زخمِ پیکرت حسین
نامَحرم ها رو ببین ، دور خواهرت حسین
صبرِ خواهرت رو بُرد ، جونِ دخترت رو بُرد
قبل از اینکه من بیام ، توو خُورجین سرت رو بُرد
ای وای ای وای حسین

چشمم سوی نیزه ها ، رفتی روی نیزه ها
پاره تر شد حنجرت ، اینه خوی نیزه ها
کاش می‌شد بشم فدات ، بیچاره شدم به پات
لابلای خیمه ها ، سوختن چندتا بچه‌هات
ای وای ای وای حسین (ع)

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه عاشورا -(میون گودال پناه عالم) * بهمن عظیمی

168

زمینه عاشورا -(میون گودال پناه عالم) میون گودال پناه عالم
غرقابه ی خونِ شاه عالم
تشنه و غریب زیر دست و پاست مادرش داره می بینه
شمر بی حیا بین قتلگاه پا گذاشته روی سینه ۲
حسین ، وای

دل زمین و زمان شکسته
رو حنجری خشک خنجر نشسته
تیر و نیزه مونده کنار یک خواهری که رفته از حال
رفت به روی نیزه سر و جامونده تنش میون گودال ۲
حسین ، وای

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

نوحه عاشورا -(يا حسين - با توام - يا قديم الاحسان از قديم) * رضا تاجیک

181

نوحه عاشورا -(يا حسين - با توام - يا قديم الاحسان از قديم) سربند
يا حسين - با توام - يا قديم الاحسان از قديم
عشق تو شد بهانه ى زندگيم ٢
آب حيات / برس به داد من كشتى نجات
محتاجم من به هواى كربلات / عالم به فدات
من اسمه دواء - حسين
و ذكره شفاء - حسين
غريب كربلا - حسين
(غريب كربلا - حسين) ۳

اى برادر حسين - نگو به خواهرت خدانگهدار
نگو تو از روضه ى كوچه بازار
چه بگذرد به من بى علمدار
چگونه من / ببينمت به قتلگاه بى كفن
شوى تو كشته ى بی پيرُهن / ای جان من
به روى نيزه ها - حسين
تو مى كشى مرا - حسين
غريب كربلا - حسين
(غريب كربلا - حسين) ۳

اى برادر بگو - چگونه بى تو بروم تا به شام
شنيده ام ز سنگ از پشت بام
كه مى شويم بى تو بى احترام
پر التهاب / شنيدم كه مى روم بزم شراب
و مى كُشد مرا غم اشک رباب / می کشم عذاب
صداى قلب من - حسين
اى شه بى كفن - حسين
اى پاره پاره تن - حسين
(غريب كربلا - حسين) ۳

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مصیبت امام حسین (ع) -(حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

172

مصیبت امام حسین (ع)  -(حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار) « حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار

بتول و مرتضی ، پیغمبر آغلار »

حسینین نوحه سین « *خازن » یازاندا

قلم جوشه گله ر چون، دفتر آغلار

گؤره ر اولاد ِ پیغمبرده ماتم

تأسّفله خدای داور آغـلار

باخار عطشانلارا زهرای اطهر

داشیب معناده حوض ِ کوثر آغلار

عدالت مولکونون شاهی اؤز اوغلون

تاپار میدانیده بی یاور آغلار

بو گون یئر گؤی دؤنوب ماتمسرایه

سیزیلدار کائناتی یکسر آغلار

رباب اوخشارکی ای وای اصغریم وای

تیکه ر گؤز قانلی مشکه اکبر آغلار

دوشنده یاره لی آتدان ابوالفضل

عَلَم اوخشار، یئر اوسته اَللر آغلار

پوزولدوقجا حسینین گول جمالی

یاس آغلار نرگس آغلار اختر آغلار

قوجاقلار قارداشین مقتلده زینب

قیزیل قانه بَله نمیش معجر آغلار

یانار اخیامی یانغی سینه لر تک

چاپار نعش اوسته لشگر، حیدر آغلار

دییه نده خارجی قوم ِ رسوله

اولار بو کائناتی محشر ، آغلار

اسیرلر یاندیرار ارض و سمانی

باش آغلار، روح آغلار، پیکر آغلار

شهین باشین قویارلار داشین اوسته

داش آغلار، نیزه آغلار، خنجر آغلار

دییه نده مرثیه کرب و بلادن

حسینه مسجد آغلار منبر آغلار

یانار خازن تکی یالقیز دادانی

حسینین ماتمینده مضطر آغلار

دادا بیلوردی

۱۴۰۳/۰۴/۱۷

«خازن» = مرحوم میرعبدالحسین خازن تبریزی

از شاعران دلسوز زمان مشروطه

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:04
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

متن شعر در عزای شب دهم محرم الحرام شب عاشورای حسینی نذر_ظهور_و_تسلای_دل_امام_زمان_عج -(داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه) * مرضیه عاطفی

58

متن شعر در عزای شب دهم محرم الحرام شب عاشورای حسینی نذر_ظهور_و_تسلای_دل_امام_زمان_عج -(داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه) داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه
سوختم از غم تو صبح و مسا؛ یا جدّاه

نه محرم! که همه عمر عزادارِ توام
هست بر شانهٔ من شال عزا؛ یا جدّاه

من هم از منتظرانم به خدا خوردم زخم
غیرِ یک عده قلیل و شهدا؛ یا جدّاه...

یار کم دارم و بیتاب شده منتقمت
فرَجم را بطلب حینِ دعا؛ یا جدّاه

گوشهٔ خیمهٔ تنهاییِ خود میسوزم
از غریبیِ تو در کرب و بلا؛ یا جدّاه

نیزه ها نقشه برای بدنت ریخته اند
در وجودم شده آشوب به پا؛ یا جدّاه

آب را بسته و این وضعِ پذیرایی نیست
تیرباران شده جسم تو چرا؟! یا جدّاه...

تا که بر سینهٔ تو حرمله(لع) زد تیرِ سه پر
گریه کردم! زدم از سینه صدا: یا جدّاه...

"زینتِ دوش نبی(ص)روی زمین جای تو نیست"
پیکرِ دَرهم تو کشت مرا؛ یا جدّاه

شمرِ ملعون چه بلایی به سرت آورده
ریخت بر صورتِ تو خونِ قفا؛ یا جدّاه

مادرت دید به سرنیزه سرت را بردند
پیکرت ماند به گودال رها؛ یا جدّاه

یک نفر کاش کمی داشت حیا...وقت غروب-
بر تنت کاش می انداخت عبا؛ یا جدّاه

پیرمردی وسطِ معرکه خیرات آورد
سخت میزد به تنت سنگ و عصا؛ یا جدّاه

عمه-جان زینبِ(س)من طاقتِ دشنام نداشت
رفت و شد با چه غمی از تو جدا؛ یا جدّاه

رفت و با قهقههٔ قاتل تو جان میداد
وای از شام بلا، شام بلا؛ یا جدّاه

داغدیده وسطِ هلهله دق خواهد کرد
پایکوبی شده برپا همه جا؛ یا جدّاه...

سرِ بازار پُر از مردِ تماشاچی بود
وای...نامحرم و ناموس خدا؛ یا جدّاه!

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر عزای عاشورای حسینی نذر_شهادت_جانسوز_اربابم_حسین_علیه_السلام -(روضه خوانِ ناب و خیلِ سینه زن حاضر کنید) * مرضیه عاطفی

105

متن شعر عزای عاشورای حسینی نذر_شهادت_جانسوز_اربابم_حسین_علیه_السلام -(روضه خوانِ ناب و خیلِ سینه زن حاضر کنید) -لطفا لطفا حق روضه ادا شود-

روضه خوانِ ناب و خیلِ سینه زن حاضر کنید
یک حسینیه برایِ حالِ من حاضر کنید

زینتِ دوش نبی افتاده بینِ قتلگاه
نیزه را بد ميزنند و لطمه-زن حاضر کنید

پاره کردند عاقبت آن یادگارِ کهنه را
تا بسوزد عالمی؛ داغِ کهن حاضر کنید

با نوک شمشیرِ زهرآلوده کَندند از تنش
پیرهن رفته به غارت! پیرهن حاضر کنید

پشتِ هم؛ از جای جای پیکرش خون میچکد
مرهمی فوراً برای زخم تن حاضر کنید

مرهم زخم تنش اشکِ مدام است و سریع-
گریه کُن هایی برایِ این بدن حاضر کنید

تا بر این جسم به خون آغشته برگردد نفس
از مدینه! مُشتی از خاکِ وطن حاضر کنید

زودتر تابوتِ اربابِ مرا کنجِ بقیع
نیمه شب، آهسته؛ با ذکرِ حسن(ع) حاضر کنید

جسم عریانِ حسینش(ع) را نبیند غرقِ خون
مادرش دارد می آید! یک کفن حاضر کنید!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد