شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 محمد حسن بیات لو

اشعار مهدوی -( در انتظار تو چشمم همیشه بارانیست ) * محمد حسن بیات لو

5

اشعار مهدوی -( در انتظار تو چشمم همیشه بارانیست ) در انتظار تو چشمم همیشه بارانیست
و بی تو حال و هوای دلم چه طوفانیست
بیا که خیری از این زندگی نمی بینم
که لحظه لحظه ی عمرم پر از پریشانیست
هوای خانه ی قلبم بدون تو سرد است
بهار پیش دو چشمم شب زمستانیست
ز جاده ای که گذر کردی ای مسافر عشق
ببین که جای قدومت چقدر نورانیست
درون سینه ی من پر ز آه تبدار است
حدیث غیبت تو بین سینه زندانیست
دعای ندبه هر صبح جمعه ام آقا
به قصه آمدن تو برای مهمانیست

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان(عج) -( راضى مشو كه رانده از اينجا كنى مرا ) *

1675
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( راضى مشو كه رانده از اينجا كنى مرا ) راضى مشو كه رانده از اينجا كنى مرا
خواهى مگر كه از سر خود وا كنى مرا
كوشش مكن به دورى خود عادتم دهى
دارم اميد حلّ معما كنى مرا
بگذار هم نواى دعاى شبت شوم
خوب است در كنار خودت جا كنى مرا
دل مرده را بجز دم گرمت چه حاجت است
پژمرده ام كه باز تو احيا كنى مرا
بيمار عشق منّت درمان نمى كشد
دارم طمع به وصله مداوا كنى مرا
عمرم دگر به لحظه شمارى فتاده است
تنها به اين اميد كه اِبقا كنى مرا
آب بقا به ديده ى من اشك روضه است
زين چشمه ى حيات مسيحا كنى مرا
كو عاشقى كه بهتر از اين آرزو كند
خواهد ز تو فدايىِ زهرا كنى مرا
من بار خود به منزل مقصود مى كشم
آرى اگر تو بيمه ى اُقبا كنى مرا
هرگاه من به ذكر رضا ناله مى

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر غزل امام زمان(عج) -( دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی ) * رضا رسول زاده

12257
19

شعر غزل امام زمان(عج) -( دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی ) دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی
خوشحال زهرا می شود وقتی بیایی
نور تو می تابد به عالم با ظهورت
خورشید رسوا می شود وقتی بیایی
فصل خزان زندگی پایان بگیرد
هر غنچه ای وا می شود وقتی بیایی
وقت نمازت از ملازم هایت آقا
هر روز عیسی می شود وقتی بیایی
با ذوالفقاری که به دست خود بگیری
حیدر تماشا می شود وقتی بیایی
زخمی که روی سینه ی مادر نشسته
حتما مداوا می شود وقتی بیایی
گنبد بسازی در بقیع مثل خراسان
دلها مصفا می شود وقتی بیایی
در کوفه وقتی روضه ی زینب بخوانی
هر دیده دریا می شود وقتی بیایی
شب های جمعه روضه در صحن اباالفضل
هر هفته بر پا می شود وقتی بیایی

شاعر : رضا رسول زاده

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر امام زمان(عج) -( خیلی از این دوری پریشانم ، نمی آیی ؟ ) * رضا رسول زاده

1986
1

شعر امام زمان(عج) -( خیلی از این دوری پریشانم ، نمی آیی ؟ ) خیلی از این دوری پریشانم ، نمی آیی ؟
دنبال تو در کوچه حیرانم نمی آیی ؟
باید که چندین روز چندین هفته چندین ماه
چون سال قبلی منتظر مانم ؟ نمی آیی ؟
آدینه ی موعود تو کی می رسد از راه ؟
دارم دعای عهد می خوانم نمی آیی ؟
کاش این غروب جمعه ها را من نمی دیدم
محض رضای بغض چشمانم نمی آیی ؟
اینجا نفس گیر است بی تو بستری در این
آلودگی شهر تهرانم نمی آیی ؟
کابوس مرگ و جلوه ای از تو ندیدن هم
مثل بلا افتاده بر جانم نمی آیی ؟
وقتی که در اینجا نشان از تو نمی بینم
آواره ی کوه و بیابانم نمی آیی ؟
من که ندارم جز تو مولایی مرا دریاب
تنهایی ام می بینی ای جانم نمی آیی ؟
"آقا نمي آيي" به تو گفتند و جان دادند
من پيرو

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آخر بگو چه چاره کنم با غم فراق ) * قاسم نعمتی

4543
6

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آخر بگو چه چاره کنم با غم فراق ) آخر بگو چه چاره کنم با غم فراق
آهی ز حسرت است فقط همدم فراق
با گریه کردن این دلم آرام می شود
یعنی که اشک بود فقط مرهم فراق
موی سپید تحفۀ هجران دلبر است
یک عمر می شود سپری یک دم فراق
حالِ دلم چو زلف تو پیچیده در هم است
خسته شدم از این همه پیچ و خم فراق
گفتم که چیست خونِ جگر گفت عاشقی
اشک دل است در سحر ماتم فراق
رنگ سیاه بیرق چشم انتظار هاست
کعبه شده نمایشی از پرچم فراق
ای حاجی همیشه بیابان نشین بیا
بنشین شبی کنار من و زمزم فراق
هجران به دام رنج و بلا می کِشد مرا
آخر فراق کرببلا می کُشد مرا

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا از خم گيسوی تو رفتار قشنگ ست ) * جواد اسلامی

1826
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا از خم گيسوی تو رفتار قشنگ ست ) تا از خم گيسوی تو رفتار قشنگ ست
آوارگی کوچه و بازار قشنگ ست
حکم از تو اگر بند و اگر تيغ، مطيعيم
سقف از تو که باشد اگر آوار قشنگ ست
هر زهر عليرغم تو قنديست مکرّر
هر زشت عليرغم تو بسيار قشنگ ست
يوسف که تويی شش جهت آواز هياهوست
يعنی تو که باشی در و ديوار قشنگ ست
يک بلکه نظر کن که صد البته بسوزيم
يک بار تماشای تو صد بار قشنگ ست

شاعر : جواد اسلامی

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اين جمعه های بی خبری را جواب کن ) * مرضیه اوجی

1968

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اين جمعه های بی خبری را جواب کن ) اين جمعه های بی خبری را جواب کن
بشکن حصار فاصله ها، را شتاب کن
بندی بزن بر اين شکسته دلی عصر جمعه را
يا نرخ دل شکسته گی ام را حساب کن
ربطی به انتظار ندارد نبودنت
فکری به حال رابطه های خراب کن
برخيز و تازه کن به تن خود بهار را
نيرنگ و رنگ های زمين را سراب کن
تاريک و سرد مي گذرد روز و شب، شبی -
رخسار ماه وَشَت را به قاب کن
ديری ست تشنه ايم ، وَ مخمور باده ايم
اين جام را به جرأت جانت شراب کن
نقبی بزن به بعُد زمان اتّصال را
آتشفشان رنج جهان را مذاب کن
در اين شب چراغ شکسته چه بی کسيم
ای چلچراغ نور، بيا انقلاب کن
دير ست... صد کلام به يک بغض ناتمام
بشکن ، حصار فاصله ها را شتاب کن...

شاعر : مرضیه اوج

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ابروانت لبه ی تيغ، نگاهت مرهم ) * مهدی رحیمی زمستان

2157

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ابروانت لبه ی تيغ، نگاهت مرهم ) ابروانت لبه ی تيغ، نگاهت مرهم
چه قدَر قيمت ابرو و نگاهت در هم
تا به زيبايی اين صحنه همه پی ببرند
دور آهسته می افتد مژه هايت بر هم
هر که از چشم سياه تو مسلمان شدنی است
از همان چشم سياه تو شده کافر هم
دل غمگين مرا بشنو و برگرد که هست
از سر زلف تو در باد پريشان تر هم
روز اول به هوای تو سر از سر کنديم
سر خود را بکنيم از همه تا آخر هم
يک وجب مانده به تو، آب گذشت از سر من
آب کز سر گذرد می گذرم از سر هم

شاعر : مهدی رحیمی

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای پاسخ تمام اگرها وکاش ها ) * ساجده جبار پور

1734
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای پاسخ تمام اگرها وکاش ها ) ای پاسخ تمام اگرها وکاش ها
مادر نوشته اسم تو را روی آش ها
دارد برای آمدنت نذر می کند
دستش هميشه پر شده از اين تلاش ها
من ردّ پای آمدنت را کشيده ام
با رنگ های سبز و سپيد گواش ها
ما لقمه لقمه نان و نمک می خوريم و بعد -
دنيا گم ست بين بريز و بپاش ها
دين مرا دوباره به بازی گرفته اند
در گيرو دار همهمه ها اغتشاش ها
پايان جنگ های جهانی بدست توست
گل می شود گلوله ی داغ کلاش ها
تنها به عشق آمدنت شعر گفته است
امشب مداد آبی من با تراش ها
ای کاش صبح جمعه ی بعدی ببينمت
ای پاسخ تمام اگر ها و کاش ها

شاعر : ساجده جبار پور

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان (عج) در محرم و عزاداری های امام حسین(ع) -( آقا دوباره شال عزا گردن شماست ) * عباس شاکری

3714
8

شعر مناجات با امام زمان (عج) در محرم و عزاداری های امام حسین(ع)  -( آقا دوباره شال عزا گردن شماست ) آقا دوباره شال عزا گردن شماست
مثل همه لباس عزا بر تن شماست
ماه عزای جد شما آمده ز راه
قلبم دخیل گوشه پیراهن شماست
هر کس به عشق جد غریبت به سینه زد
سینه زن محرم و سینه زن شماست
حالا زمان رفتن هیئت خداگواست
تنها امید نوکرتان دیدن شماست
هنگام گریه کردن و بی خود ز خود شدن
حتما سر گدا به روی دامن شماست
لعنت به آنکه مادرتان را به کوچه زد
آنکه زده به مادرتان دشمن شماست

شاعر : عباس شاکری

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزل امام زمان -( غافل شدم از با وفایی چون شما من ) * عباس شاکری

1719
0

غزل امام زمان -( غافل شدم از با وفایی چون شما من ) غافل شدم از با وفایی چون شما من
کردم خودم را از نگاه تو جدا من
از بس که توبه کردم و توبه شکستم
دیگه ندارم نزدتان ارج و بها من
با این همه جرم و خطا من را خریدی
آید به چه کار تو این آلوده دامن
بی شک که تقصیر من و این معصیتهاست
این فاصله که آمده بین تو با من
من صورت خود را چطور بالا بگیرم
روزی اگر دیدم رخ ماه تو را من
در حسرت کرببلا هستم دوباره
تا کی بگویم کربلا کرببلا من

شاعر : عباس شاکری

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کیست آنکس که ببیند تو و مجنون نشود ) * قاسم نعمتی

1896
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کیست آنکس که ببیند تو و مجنون نشود       ) کیست آنکس که ببیند تو و مجنون نشود
چشم مستت نگرد، واله و مفتون نشود
هِجر تو همچو شرنگ است به کام همگان
نیست چشمی، که ز دوری تو هامون نشود
چون به هر سو نگرم نیست مگر صحبت تو
پرده برگیر ز رُخ، تاکه دلی خون نشود
ساقــــی خُمّ بقــایی، به بقایت سوگـــــند
مست توبر صنمی، عاشق و افسون نشود
گرچه حک شد به دلِ سوختگان مُهر گدا
شد غنیِ از همه، آنگونه که قارون نشود
آسمان صبر ندارد چه رسد قلب زمین
نظری، کون و مکان بی تو دگرگون نشود
واله در سینه غمی داشت به انداره ی کوه
ای شها، بی مددت صبر وی افزون نشود

شاعر : قاسم نعمتی

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برگرد تا دیگر سر و سامان بگیرم ) * قاسم نعمتی

2048
0

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برگرد تا دیگر سر و سامان بگیرم ) برگرد تا دیگر سر و سامان بگیرم
یک توشه از دیدار تو جانان بگیرم
از پا فتادم بس که دنبالت دویدم
دستی بکش بر سینه ام تا جان بگیرم
نامرد عشقم گر به جز دست کریمت
از غیر تو یک لقمه حتی نان بگیرم
منّا شدن اعجاز یک نیمه نگاهت
بنما نظر تا سیرت سلمان بگیرم
حمد شفایی بر دل بیمار من خوان
تا هم شفا هم رنگی از ایمان بگیرم
هر صبح جمعه بهر استقبال از تو
بر روی دستم آینه، قرآن بگیرم
اما غروب جمعه با قلبی شکسته
از خود سراغ خانۀ سلطان بگیرم
نور از دو چشمم رفت بسکه گریه کردم
دامان تو با دیدۀ گریان بگیرم
نه اینکه رویت را ببینم، یک شمیم از
پیراهنت ای یوسف کنعان بگیرم
بین قنوتم تا سحر نام تو گویم
احیا برایت با دلی س

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ختم کلامی؛ با تو بُرّانند برهان‌ها ) * قاسم صرافان

1841
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ختم کلامی؛ با تو بُرّانند برهان‌ها ) ختم کلامی؛ با تو بُرّانند برهان‌ها
دارالسلامی؛ پیش تو امنند ایمان‌ها
چشم انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه
هر شب چراغان قدم‌هایت خیابان‌ها
دلبسته‌ی صبح تبسم‌های تو مشرق
در حسرت حسّ «ولی عصر» تو میدان ها
پل می‌زند دست دعاشان، عهد می‌خوانند
با چشم گریان در مسیرت «سیْد خندان» ‌ها
پر می‌شود شهر از نوای «آیة الکرسی»
تا رد شوی از زیر این دروازه قرآن‌ها
حال غریبی دارد این شادی غمِ مستور
در شعله‌ اشکِ شمع‌های نیمه شعبان‌ها
هر جمعه در شهری دعای ندبه می‌خوانیم
تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعان‌ها
ای قد و بالایت بلای چشم نرگس‌ها
ای سرّ مکنونت سر و سامان سلمان‌ها
هم نکته‌دان خلسه‌ی خال تو هندوها
هم در هلال ابر

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

هم ناله با امام زمان (عج) در ایام محرم -( آقا بیا که موسم ماتم رسیده است ) * اسماعیل شبرنگ

34

هم ناله با امام زمان (عج) در ایام محرم -( آقا بیا که موسم ماتم رسیده است  ) آقا بیا که موسم ماتم رسیده است
باز هم زمان اشک دمادم رسیده است
بین حسینیه شده ذکر لبان من
یابن الحسن بیا که محرم رسیده است
کار از فرات و دجله گذشته ، بیا ببین
چشمان ما به چشمه ی زمزم رسیده است
یک سال ما به پای محرم نشسته ایم
آقا بیا که نوبت ما هم رسیده است
بوی حسین می دهد و بوی کربلا
عطری که از حوالی پرچم رسیده است
زهرا برای سینه زدن از میان عرش
تا کربلا ، شکسته و درهم رسیده است
در بین شور سینه زنی ، ذکر یاحسین
آری، دوباره نوبت این دم رسیده است
باگریه بر مصیبت ارباب بی کفن
از چشم های ما همه ، مرهم رسیده است
بازهم دوباره خیمه ی ماتم به پا کنید
وقت عزای اشرف آدم رسیده است
آقا بیا که روضه بخوانی

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار مهدوی عاشورا -( عشقت مرا به مرز جنونم کشانده است ) * عابدین کاظمی

43

اشعار مهدوی عاشورا -( عشقت مرا به مرز جنونم کشانده است ) عشقت مرا به مرز جنونم کشانده است
کار مرا ببین به کجا که رسانده است
این جمعه هم گذشت چنان جمعه¬های قبل
امّا هنوز دیده به راه تو مانده است
صبرم ز دست رفت و توان از دو پای من
دیگر به جان خسته قراری نمانده است
ای روضه خوانِ تشنه لب دشت کربلا
جانسوزتر ز روضه ی تو کس نخوانده است
دادی سلام آن شه شیب الخضیب را
از این سلام دیده و دل خون فشانده است

شاعر : عابدین کاظمی

  • سه شنبه
  • 30
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) با نوای میثم مطیعی-( فقط نه صبحِ من از ابرهای تار پُر است ) * محمد علی بیابانی

2012

شعر مناجات امام زمان(عج) با نوای میثم مطیعی-( فقط نه صبحِ من از ابرهای تار پُر است ) فقط نه صبحِ من از ابرهای تار پُر است
گلویِ جاده هم از بُغضِ انتظار پُر است
بیا كه زردیِ پائیز بـا تو بی معـناست
چرا كه عهدِ تو از سبزیِ بـهار پُر است
اگر كه دفترت از خاطراتِ من خالیست
میانِ دفترِ مـن از تو یـادگار پُـر است
بـه خـاك های مسیرت نگاه كـن گاهی
كه زیرِ هر قدمت قلبِ بی قرار پُـر است
مـگیر خُرده اگر مُنتَصب شدیـم به تـو
چرا كه دور و برِ گُل همیشه خار پُـر است
مـرا برای خودت كـن به خَلق وا مگذار
دلِ خرابِ مـن از دستِ روزگار پُـر است
بـرای جـدِّ تو كـم گـریه می كنم آقـا
ز بـسكه آینۀ قلبـم از غُـبار پُـر است
چـگونه یـادِ تو از خـاطرم گُـذر نكنـد
كه لحظه لحظه ام از لطفِ بی شمار پُر است
پـ

  • جمعه
  • 3
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای اخرین امید دل زار ما بیا ) *

3116
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای اخرین امید دل زار ما بیا ) ای اخرین امید دل زار ما بیا
خورشید اسمان شب تار ما بیا
گلزار عمر ما ز فراقت خزان شده
مولا بس است غیبت و دوری زما بیا
اقا قسم به دست علمدار و فرق او
ای وارث حضرت خون خدابیا
ما جمع هئتی همه مجنون حیدریم
مولا به زخم پهلوی زهرا دگر بیا
جان همه ز دوریت اقا به لب رسید
ای صاحب زمین و زمان مهدیا بیا

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان برای محرم -( از لحظه ی خوب و قشنگ آشنایی ) * عابدین کاظمی

9

غزل امام زمان برای محرم -( از لحظه ی خوب و قشنگ آشنایی ) از لحظه ی خوب و قشنگ آشنایی
چشم انتظار تو نشستم تا بیایی
در جستجوی تو به هر سویی روانم
صد حیف از این که نمی دانم کجایی
من تاب دوری تو را دیگر ندارم
بس نیست دیگر این فراق و این جدایی
بوی محرم بر مشام جان رسیده
کرده دل ما را سراسر کربلایی
آقا بده اذن قیام خیمه ها را
تو بانی این پرچم و این روضه هایی
آیا شود در یک شب ماه محرّم
آید خبر بر گوش ما در جمع مایی

شاعر : عابدین کاظمی

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مناجات امام زمان(عج) -( نشستم گوشه‌ای مثل غریبی ) * رضا باقریان

1437
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( نشستم گوشه‌ای مثل غریبی  ) نشستم گوشه‌ای مثل غریبی
سراپا درد هستم کو طبیبی
سراپای نگاهم التماس است
به عشق یک نگاهت یاحبیبی
برای آنکه بینم روی ماهت
به لبهایم ببین اَمَ‌یجیبی
بیا تا روضه‌ی جدّت بخوانم
شبیه روضه‌ی ابن‌شبیبی
شب جمعه مرا هم همسفر کن
کنار مرقد شیب‌الخضیبی
مرا هم میهمان کن تا ببینم
شبی شش‌گوشه‌ی خدالتریبی
الهی یک شب جمعه بیاید
نسیم جانفزای عطر سیبی

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا ایهاالعزیز به سویم نگاه کن ) * رضا باقریان

3155
9

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا ایهاالعزیز به سویم نگاه کن ) یا ایهاالعزیز به سویم نگاه کن
یک لحظه‌ فارغ از غم و جرم و گناه کن
ماه دعا و ماه عبادت رسیده‌ است
فکری برای بنده‌ی گم‌کرده راه کن
ماه خداست مثل قنوت شبانه‌ات
من را اسیر درد و غم و سوز و آه کن
بین قنوت و سجده‌ات یا ایهاالعزیز
قدري دعا بر اين دل و روي سياه كن
با كوله‌بار معصيتم، بي‌بضاعتم
دستم بگير و فارغ از اين اشتباه كن
آواره‌ي تو بودم و آواره‌تر شدم
حالا بيا نگاه بر اين بي‌پناه كن
ماه خداست، اي همه داروندار من
يك لحظه دعوتم به درِ خيمه‌گاه كن
از خيمه‌گاه سبز و قشنگت روانه‌ي
كرببلا و علقمه و قتلگاه كن
خوبان روزگار كه خوبند، من بدم
يا ايهاالعزيز به سويم نگاه كن

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اگر چه فاصله اُفتاده بين ما باتو ) * رضا باقریان

2322
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اگر چه فاصله اُفتاده بين ما باتو ) اگر چه فاصله اُفتاده بين ما باتو
اگر چه دور شدم لحظه‌لحظه‌ها باتو
قسم به ذات تو، در فكر مي‌روم هرشب
جدا فتاده‌ام هر روز را چرا باتو
غريب هستي و ياري نداري اِي آقا
ميان اين همه عالم فقط خدا باتو
در اين زمانه‌ي غيبت كه از شما دورم
جه دردها كه نگفتم، جمعه‌ها باتو
نشسته‌ام سر راه عبور نيمه شبت
نگاه كردن اين عبد آشنا باتو
بيا و دربه‌دريِّ مرا ببين و سپس
پناه دادن اين عاشق شما باتو
مريض آمده‌ام پيش تو، نگاهم كن
مريض معصيتم، باز هم شفا باتو
تمام آرزويم يابن‌فاطمه اين است
غروب جمعه روَم صحن كربلا باتو
دعا براي ظهورت، غروبها با من
وَ انتقام سرِ از بدن جدا باتو

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر فراق امام زمان(عج) -( چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا ) * قاسم نعمتی

7436
14

شعر فراق امام زمان(عج) -( چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا ) چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا و صفا رخ یار کجا
قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا
سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
منّتی بود نهادی که خریدی ما را
رو سیه برده کجا میل خریدار کجا
هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم
شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا
به خدا چون دل زهرا نگران است دلم
یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا
کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین
زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا
یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد
دست عباس کجا

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( خیلی خیلی دلم گرفته از ندیدنت ) * جواد قمری

705
1

شعر فراق امام زمان(عج) -( خیلی خیلی دلم گرفته از ندیدنت ) خیلی خیلی دلم گرفته از ندیدنت
من زنده ام فقط برای اینکه ببینمت
تو هستی امیدی برای زنده ماندنم
خدا کند زنده بمانم تا ببینمت
اگر چه قابل نباشم به بیداری ای عزیز
مرا شبی بیا در خواب تا ببینمت
به جان عزیزت خسته شدم از این انتظار
طولانی شده انتظارت برگرد ببینمت
من برای آمدنت دخیل بسته ام
آرزویی نیست در دلم جز که ببینمت
صبر من از صبر هم خسته شده آقای من
خیلی وقت است که من منتظرم ببینمت
تنم، جانم همه چیزم به فدایت
ای دار و ندار ندارها کاش ببینمت
من و خیال تو و این جمعه های دلگیر
فقط خدا خدا می کنم تا ببینمت
راستی این سوال آمده است در ذهنم
آیا وقتی تو میایی من هستم ببینمت؟

شاعر : جواد قمری

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( فراق روی دلارا قرار می گیرد ) * حمید قلی زاده

1997
3

شعر فراق امام زمان(عج) -( فراق روی دلارا  قرار  می گیرد ) فراق روی دلارا قرار می گیرد
فراق نه دلم از انتظار می گیرد
زصبح منتظرم تابه ظهرآدینه
غروب جمعه جدایی دمار می گیرد
در آرزوی وصالت جوانی ام طی شد
مرا به آخر پیری مزار می گیرد
بگو که قبله ی دلها کجاست خیمه ی تو
سراغ کوی تو را مهزیار می گیرد
به ذولفقار علی انتقام عاشورا
امام منتقم تک سوارمی گیرد
فدای روضه ی ناحیّه ی مقدسه ات
که قتله گاست وجان هزار می گیرد

شاعر : حمید قلی زاده

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

حضرت امام زمان (عج) -( اشک ِ روان چشم تو سر چشمه ی بقاست ) * اسماعیل شبرنگ

32

حضرت امام زمان (عج) -( اشک ِ روان چشم تو سر چشمه ی بقاست ) حضرت امام زمان (عج)
صاحب عزا
اشک ِ روان چشم تو سر چشمه ی بقاست
زمزم دخیل جوشش چشم تر شماست

از نسخه ی نگاه تو درمان گرفته ایم ...
اصلاً نگاه معجزه آسای تو شفاست

آقای من ... به داد دل عاشقان برس
یابن الحسن(عج) ... رسیدن تو آرزوی ماست

روزی اگر نیایی و درمان نیاوری
عمر تمام منتظران تو برفناست

ماه محرم آمده ... اما نیامدی
هر لحظه ذکر ما دم " یابن الحسن بیا " ست

شال عزای کرببلا دور گردنت
ذکر لب تو ناله ی " حیّ علی العزا" ست

امشب هوای روضه ی گودال کرده ام
حالا بگو حسینیه ی اشک تو کجاست؟؟

روضه بخوان که روضه ی تو چیز دیگری ست
مردن به پای روضه ی تو کاملاً به جاست
آقا بگو که جدّ غریب شما چرا
برروی

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر امام زمان (عج) -( می شناسم مسیر دریا را ) * اسماعیل شبرنگ

15

شعر امام زمان (عج) -( می شناسم مسیر دریا را ) دلتنگی ...
می شناسم مسیر دریا را
مردی از بچه های زهرا را
آنکه آزاد می کند روزی ...
از فلاکت تمام دنیا را
من که می دانم أیّهاالقائم (عج)
آخر امداد می کنی ما را
مثل زهرا همیشه می گیری ...
دست افتادگان از پا را
من که خیری ندیدم از امروز ...
دارد این دل امید فردا را
جمعه های بدون تو انگار
غم گرفته تمام دل ها را
ولی آخر به زیر پا بگذار
همه ی شاید و اگرها را
برس و شاد کن ... اباصالح (عج)
دل دلدادگان مولا را
تا بیایی به مجلس روضه
می برم باز نام سقّا را
چه غریبانه غارتش کردند
تا که دیدند ماه تنها را
بچه ها با نگاه خود خواندند ...
غربت بی امان بابا را
اهل خیمه به چشم خود دیدند
بعد عبّاس داغ عظمی را
بی

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر امام زمان (عج) -( غرّش آسمان ... سه شنبه و من ) * اسماعیل شبرنگ

7

شعر امام زمان (عج) -( غرّش آسمان ... سه شنبه و من ) سه شنبه های بی تو ...
غرّش آسمان ... سه شنبه و من
بارشی بی امان ... سه شنبه و من

رو به میخانه ی تو آوردیم ...
چقدَر ناگهان ... سه شنبه و من

از غم دوری تو پژمردیم...
در هجوم خزان ... سه شنبه و من

بی تو از فرط غصّه می میریم ...
عاقبت هر دومان - سه شنبه و من-

التماس فرج ... میان قنوت ...
لحظات اذان ... سه شنبه و من

تک و تنها ... غروب جمعه و ... تو
غصّه ای بیکران ... سه شنبه و ... من

عهد دیرینه ای ست در بین ِ ...
مسجدجمکران ، سه شنبه و... من

خانه ی دل اگر چه تاریک است
مطمئنّم که صبح نزدیک است

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر امام زمان (عج) -( تکیه گاه هر دل شیدا ، برس ) * اسماعیل شبرنگ

11

شعر امام زمان (عج) -( تکیه گاه هر دل شیدا ، برس ) دنیای انتظار
تکیه گاه هر دل شیدا ، برس
مرهم زخم همه دل ها برس

با شکوه ذوالفقار مرتضی (ع) ...
جان زهرا (س) ... یوسف زهرا (عج) برس

با سپاهی مملو از تن های پاک
مرد تنها از دل صحرا برس

ندبه ی امروز هم کاری نکرد ...
لاأقل لطفی کن و فردا برس

با نوای " یا لثارات الحسین (ع) "
از تبار سرخ عاشوراء برس

توبیایی کربلایی می شویم
بانیّ کرببلای ما برس

ای امید آخر اهل جهان
تو به داد مردم دنیا برس

عاشق تو ... از زمانه سیر شد
در جوانی پای عشقت پیر شد

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر امام زمان (عج) -( ما از گذشت ثانیه ها بی تو خسته ایم ) * اسماعیل شبرنگ

9

شعر امام زمان (عج) -( ما از گذشت ثانیه ها بی تو خسته ایم ) باران انتظار
ما از گذشت ثانیه ها بی تو خسته ایم
هرگز به جز تو بر احدی دل نبسته ایم
هر صبح جمعه ندبه کنان در فراق تو
با چشم های خیس شما عهد بسته ایم
دل بی قرار پهلوی زخمی مادریم...
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
همراه تو ، محرم هرسال...سینه زن
مشکی به تن نموده و در بین دسته ایم
بایک سلام ، وقت سحر ، روبه کربلا
کنج ضریح حضرت بی سر نشسته ایم
جان ها زِ غصّه گشته لبالب ، بیا برس
آقا تو را به ناله ی زینب ، بیا برس
هر کس که خاک پای شما شد بها گرفت
ابنُ الکریم...دست تو دست مرا گرفت
در جستجوی وصل تو فریاد می زنم
دیگر رمق نمانده و آخر صدا گرفت
قبل از شروع هر سخنی ، ایّها العزیز
در هرنفس ، تلاطم « آقا بی

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد