شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر امام زمان(عج) - هشتم محرم -( آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد ) * عباس احمدی

8625
7

شعر امام زمان(عج) - هشتم محرم -( آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد ) آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد
فال من ،یوسف گمگشته اگر می آمد
با دل مرده ی من کار مسیحا میکرد
گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم
کاش می آمد و با این همه امضا میکرد
من اگر منتظر واقعه ی او بودم
کِی قرار دل ما امشب و فردا میکرد
کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد
شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا
گریه بر تشنگی اکبر لیلا میکرد
من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور
بر سر نعش علی یاری بابا میکرد
یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز
مهدی ما کمک زینب کبری میکرد

شاعر : عباس احمدی

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر امام زمان(عج)-چهار محرم -( همیشه شامل الطاف بیکران هستیم ) *

2066
1

شعر امام زمان(عج)-چهار محرم -( همیشه شامل الطاف بیکران هستیم ) همیشه شامل الطاف بیکران هستیم
چرا که تحت نظرهای آسمان هستیم
تو یاد مائی و ما یاد هرکسی جز تو
تو فکر مائی و ما فکر آب و نان هستیم
نه از تو حرف شنفتیم و نه سخن گفتیم
هماره مایه ی ننگیم ما ؛زیان هستیم
اگر که ابر تویی ما کویر بی آبیم
اگر بهار تویی ما همه خزان هستیم
کسی که گمشده پشت گناه ماهاییم
تو آشکاری و ماییم که نهان هستیم
به انتظار خودت امتحان مکن ما را
که ما رفوزه ی هر روز امتحان هستیم
اباالرحیم تو هستی و با وجودت ما
همیشه صاحب بابای مهربان هستیم
به یاد عمه ی سادات اشک میریزیم
برای عمه ی سادات روضه خوان هستیم
به یاد محمل عریان و کوچه و بازار
به یاد نیزه ی خورشید کاروان هستیم

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به خدا انتقام می گیریم ) * حسین ایزدی

2793
0

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به خدا انتقام می گیریم ) به خدا انتقام می گیریم
کربلا انتقام می گیریم
تن صد چاک یادمان نرود
نیزه ها انتقام می گیریم
بی کفن بود، پیرهن که نداشت
بوریا انتقام می گیریم
سرت از قفا بریده شده
از قفا انتقام می گیریم
ما ز خون شما نمی گذریم
شهدا انتقام می گیریم
جمعه با ندبه یاد منتقمت
با دعا انتقام می گیریم
ذکر هیهات منّا الذاله به لب
ذکر ما «انتقام می گیریم»
پای میز مذاکره بروید
از شما انتقام می گیریم
العجل حضرت اباصالح
تو بیا انتقام می گیریم

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( عاقبت روزی گره خواهد گشود از بند ما ) * ابراهیم کریمی

1886
6

غزل امام زمان(عج) -( عاقبت روزی گره خواهد گشود از بند ما ) عاقبت روزی گره خواهد گشود از بند ما
عاقبت روزی شود از عمقِ دل لبخند ما
جمعه های بی تو اما پر شده از چون و چند
خسته شد تقویم از اما و چون و چند ما
وای از آن لحظه که ما بی پرده می بینیمتان
می شود آن روز چشمان شما سوگند ما
دست من در دست تو چنگ است در حبل المتین
نیست چیزی غیر من مانع بر این پیوند ما
عکس ایامی که بی تو سر شده، با تو شود
ظلم و تبعیض و غم و رنگ و ریا در بند ما
تا ابد دیگر نیاید مثل تو معشوق پاک
هم نیاید عاشقان بی وفا مانند ما
انتظار ما شده ارثیۀ ما از پدر
کاش مانع می شدی زین ارث بر فرزند ما

شاعر : ابراهیم کریمی

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دوبیتی امام زمانی ازمهدی عظیمی -( جان دادن ما در ره دلدار خوش است ) * مهدی عظیمی

1823
2

دوبیتی امام زمانی ازمهدی عظیمی -( جان دادن ما در ره دلدار خوش است  ) جان دادن ما در ره دلدار خوش است
یاری طلبی زیار بی یار خوش است
هنگامه شب که آسمان تاریک است
صحبت زطلوع صبح دیدار خوش است

شاعر : مهدی عظیمی

  • سه شنبه
  • 26
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دوبیتی مهدوی از مهدی عظیمی -( هرکس که شود گم زتو پیدا بشود ) * مهدی عظیمی

1717
3

دوبیتی مهدوی از مهدی عظیمی -( هرکس که شود گم زتو پیدا بشود  ) هرکس که شود گم زتو پیدا بشود
هر کس شنود نام تو شیدا بشود
با تابش روی پرشرارت خورشید
سخت است برایش که هویدا بشود

شاعر : مهدی عظیمی

  • سه شنبه
  • 26
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( گفته بودند تو نمی ‌آیی، شک نکردم! خودت قضاوت کن ) * نغمه مستشار نظامی

2044
0

غزل امام زمان(عج) -( گفته بودند تو نمی ‌آیی، شک نکردم! خودت قضاوت کن ) گفته بودند تو نمی ‌آیی، شک نکردم! خودت قضاوت کن
حقّ من را که سال ها این‌جا، منتظر بوده‌ ام رعایت کن
گفته بودند بین یارانت، جای یک دختر دهاتی نیست
باشد آقا فقط همین یک بار، چند لحظه قبول زحمت کن
دل من شور می ‌زند گاهی، که مبادا دل شما تنگ ست
درد دل هم نمی ‌کنی با من، لطف کن لااقل نصیحت کن
من همیشه به یادتان هستم، پای شالی، کنار گندم زار
اگر از این طرف گذر کردی. با درختان باغ صحبت کن
پدرم گفته بود: بعد از من، تو نگهبان باغ ها هستی
باید این سیب ها به او برسند، منتظر باش و خوب دقّت کن
در بهاری که می ‌رسد از راه، آخرین مرد می‌رسد ناگاه
دخترم منتظر بمان اینجا، جای من با امام بیعت کن

شاعر : نغمه مست

  • چهارشنبه
  • 27
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( از بس که ندارم غمِ دیدار شما را ) *

1896
7

شعر فراق امام زمان(عج) -( از بس که ندارم غمِ دیدار شما را ) از بس که ندارم غمِ دیدار شما را
گویا که رها کرده دلم کار شما را
آن روز نیاید که گناه منِ عاشق
آزرده کند چشم گُهربارِ شما را
نالایقم و دور ز کوی تو نگشتم
نازم کرم و رأفت بسیار شما را
اُفتم ز فراق تو به دامان بلا ، گر
کز دست دَهَم سایه دیوار شما را
من نوکریت را به دو عالم نفروشم
بر کس ندهم خدمت دربار شما را
در منزلتِ گریه کنِ حُزن تو این بس
زهرا کند تکرار ، عزادار شما را
در سینه زنی ، یاکه حرم ، یاکه به روضه
از من بِسِتان جان گرفتار شما را
هر بار که گشتیم گرفتار بلایی
خواندیم فقط نام علمدار شما را
در ماه عزا توشه ای از معرفتم ده
تا آن که بپویم رَهِ دشوار شما را

  • سه شنبه
  • 3
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود ) * حسن بیاتانی

3733
12

شعر مناجات امام زمان(عج) -( گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود  ) گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود
گفت: این عشق تو با شکوه تو جور نبود
گفتمش: کورشد این چشم و جمال تو ندید
گفت: می‌دید اگر چشم دلت کور نبود
گفتم: افتاده‌ام از خواب و خوراک از پی تو
گفت: کس در طی این مرحله مجبور نبود
گفتم: آواره‌ی صحرا شده‌ام در طلبت
گفت: اینقدر ره منزل ما دور نبود
گفتم: ای یار مرنجان دل ما را ز فراق
گفت: قدر دل من، قلب تو رنجور نبود
گفتمش: خانه‌ی دل منتظر مقدم توست
گفت: هر بار که من آمده ام نور نبود
گفتم: ای شاه، شب و روز دعا گوی توأم
گفت: کی بنده دعا کرد که ماجور نبود
گفتم: ای خسرو شیرین دهنان تلخ مگوی
گفت: شعر تو بود، لحن من اینجور نبود

شاعر : حسن بیاتانی

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ساحل به ساحل می روم، دریا به دریا ) * مجتبی حاذق

4844
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  ساحل به ساحل می روم، دریا به دریا ) ساحل به ساحل می روم، دریا به دریا
خود را به ساحل می زنم، دل را به دریا
تا مثل مجنونِ بیابانگرد باشم
یا سر به جنگل می گذارم یا به دریا
دریا شما هستی و ما بیچاره هایی
که می گریزیم از غم دنیا به دریا
بی شک وجود تو دلیل بودنِ ماست
وابستگی دارند ماهی ها به دریا
ما لکّه ی ننگیم بر دامان هستی
پاکیزه خواهد کرد ما را آب دریا

شاعر : مجتبی حاذق

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر امام زمان(عج)-مناجات محرمی(مدافعان حرم) -( رسیده ایم كه سرها بـه آستـان بدهیم ) * حسن لطفی

2735
7

شعر امام زمان(عج)-مناجات محرمی(مدافعان حرم) -( رسیده ایم كه سرها بـه آستـان بدهیم ) رسیده ایم كه سرها بـه آستـان بدهیم
به رویِ چَشم بفرما، چگونه جان بدهیم؟
فقط برایِ حسین و فقط برایِ حسن
نیامدیم كه دل دستِ ایـن و آن بدهیم
حسین گفتنِ ما روزِ حشر دیدنی است
قرارِ ماست قیامـت خودی نشان بدهیم
رسیـده ایـم تـسلایِ سینـه­ات باشیم
كه اشك های تو را دستِ آسمان بدهیم
بیار تُربت و بر چَشم های ما عنایت كـن
كه جانِ تازه­ای امشب به دیدگان بدهیم
حراستِ حـرمِ عمّه هـای تـو با ماست
نفس بـده كه بر آن مأذنه اذان بدهیم
شنیده ایم دوبـاره جسارتی شده است
چه می شود به برِ زینبیه جان بدهیم
تمامِ عـمـر نمك گیرِ مجتبی هستیم
شبِ یتیم شده، گـرمِ گـریه ها هستیم

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای دیده خون ببار نیامد نگار ما ) * قاسم نعمتی

5906
8

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای دیده خون ببار نیامد نگار ما  ) ای دیده خون ببار نیامد نگار ما
آخر سحر نگشت شب انتظار ما
یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن
کی می رسی به داد دل بی قرار ما
صاحب عزا به مجلس ما هم سری بزن
رحمی نما بر این جگر داغدار ما
ای کاش گریه وا کند این دیده بنگرم
در مجلس عزا تو نشستی کنار من
بیمار رو به قبله شدیم از فراق تو
دیگر ز اشک و گریه گذشت است کار ما
یا صاحب البکاء سبوئی حواله کن
خشکانده است گناه دو ابر بهار ما
سوگند بر نوای حسین جان فاطمه
باشد گدائی حرمت اعتبار ما
خیمه زدی به چادر خاکی ِ مادرت
تا درس نوکری بدهی بر تبار ما
ای کاش با دعای شما تا خدا رویم
همراه تو زیارت کرب و بلا رویم

شاعر : قاسم نعمتی

  • یکشنبه
  • 8
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا تو به دل نظر کنی دیده پر آب می شود ) * محمود ژولیده

2908
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  تا تو به دل نظر کنی دیده پر آب می شود ) تا تو به دل نظر کنی دیده پر آب می شود
حال ، خراب می شود سینه کباب می شود
تا تو نظر نیفکنی حال بکا نمی رسد
آدم اگر دعا کند بی تو جواب می شود
هر چه عیار بیشتر حال بکاء بیشتر
کاسۀ چشم عاشقان جام شراب می شود
گرچه گهی به لغزشم داده غم تو ارزشم
آنکه تو ارزشش دهی گوهر ناب می شود
تا تو مرا صدا کنی دیده ز خواب می رَهَد
تا تو مرا رها کنی دیده به خواب می شود
گر نظر حرام را دیده ببندد از همه
در همه جا به چشم دل عکس تو قاب می شود
مَحرم روی حضرتت گر نشود نگاه من
پردۀ رَنجِشَت بر این دیده حجاب می شود
گاه بخوانی ام بخود گاه برانی اَم ز خود
گاه خطاب می شود گاه عتاب می شود
چون تو کنی هدایتم عشق رسد به غایتم
چشم

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ... ) * محمد فردوسی

2046
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ... ) این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ...
... غم نخور ... می رسد امداد به امّید خدا
چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده
عقده ها می شود آزاد به امّید خدا
دل ما که به خدا تنگ شده، منتظریم
تا که از ما بکند یاد به امّید خدا
با دعای «فرج» و «ندبه» ی او مأنوسیم
کِی اثر می کند «اوراد» به امّید خدا ؟
باید از گندم بد بوی گنه دور شوم
تا شوم یار قلمداد به امّید خدا
گِره از کار گِره خورده ی ما باز شود
فرصتی می شود ایجاد به امّید خدا ...
... که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم
یک به یک با همه اولاد به امّید خدا
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
می رسد لحظه ی میعاد به امّید خدا
منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً
می شو

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج)-مناجات -( ما که پروانه صفت دور شما سوخته ایم ) * مصطفی هاشمی نسب

2640
3

شعر امام زمان(عج)-مناجات -(  ما که پروانه صفت دور شما سوخته ایم ) ما که پروانه صفت دور شما سوخته ایم
آتشــی در دل انس و ملک افروخته ایم
همگی ســینه زن مکتب عظمای توأیم
مــا بصیرت ز شهیــدان تو آموخته ایم
در جهان گریه و مرثیه و دم ثروت ماست
ما بقی را به سـر زلف تو بفروخته ایم
ما مسلمان شمائیم و به دستور شما
چشم خود بر دو لب نائبتان دوخته ایم
نُه دی جلوه ای از روضۀ پر فیض تو بود
با غم عشق تو طومار ستم سوخته ایم
عمر ما رفت ولی شکر که یک کرب و بلا
توشــــه بهر ســفر آخرت اندوختــه ایم

شاعر : مصطفی هاشمی نسب

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمانی -( گویا شب شعر است و ، در خواب نمی گنجم ) * جعفر ابوالفتحی

1228

غزل امام زمانی -( گویا شب شعر است و  ، در خواب نمی گنجم ) یاصاحب الزمان (عج)

گویا شب شعر است و ، در خواب نمی گنجم

خورشید غمینم در ، مهتاب نمی گنجم

من دلزده از اشکم ، دیدار تو را خواهم

در کاسه ی چشم خویش ، با آب نمی گنجم

من بی ادبم بگذار ، مهر از دو لبت گیرم

امشب بخدا در این ، آداب نمی گنجم

بسته به نیاز خود ، سائل ز تو می گیرد

در زمره ی سائل ها ، ارباب نمی گنجم

تا عرش خدا تا عشق ، ره می روی و همراه

من را ببر آقا در ، محراب نمی گنجم

سروده جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

غزل-داد و بیداد از زمان ،آیا جوابم کرده است؟ * جعفر ابوالفتحی

1268
1

غزل-داد و بیداد از زمان ،آیا جوابم کرده است؟ یا صاحب الزمان (عج)
داد و بیداد از زمان ،آیا جوابم کرده است؟
آتش هجرش خداوندا کبابم کرده است
خویش را دیدم در این پرده ، نه مخلوقیتم
ابر من ، من را چه دور از آفتابم کرده است
بین من تا او نباشد راه ، من خود حاجبم
اف بر این من ها که من را در حجابم کرده است
چار فصل سال چشم من پر از آب است ، شکر
کوزه ای هستم که مولایم پر آبم کرده است
خال ابرو و جمال و روی دلجویش کنار
پیچش گیسوی او خانه خرابم کرده است
کلمه های عرش را در قالب این جسم ریخت
من نفهمیدم که من را او ، کتابم کرده است
من که با این عالم خاکی ندارم ارتباط
عشق او من را به این عالم مجابم کرده است
سروده جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( داد و بیداد از زمان ،آیا جوابم کرده است؟ ) * جعفر ابوالفتحی

1962
3

شعر فراق امام زمان(عج) -( داد و بیداد از زمان ،آیا جوابم کرده است؟ ) داد و بیداد از زمان ،آیا جوابم کرده است؟
آتش هجرش خداوندا کبابم کرده است
خویش را دیدم در این پرده ، نه مخلوقیتم
ابر من ، من را چه دور از آفتابم کرده است
بین من تا او نباشد راه ، من خود حاجبم
اف بر این من ها که من را در حجابم کرده است
چار فصل سال چشم من پر از آب است ، شکر
کوزه ای هستم که مولایم پر آبم کرده است
خال ابرو و جمال و روی دلجویش کنار
پیچش گیسوی او خانه خرابم کرده است
کلمه های عرش را در قالب این جسم ریخت
من نفهمیدم که من را او ، کتابم کرده است
من که با این عالم خاکی ندارم ارتباط
عشق او من را به این عالم مجابم کرده است

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( گویا شب شعر است و ، در خواب نمی گنجم ) * جعفر ابوالفتحی

1591
4

شعر فراق امام زمان(عج) -( گویا شب شعر است و ، در خواب نمی گنجم ) گویا شب شعر است و ، در خواب نمی گنجم
خورشید غمینم در ، مهتاب نمی گنجم
من دلزده از اشکم ، دیدار تو را خواهم
در کاسه ی چشم خویش ، با آب نمی گنجم
من بی ادبم بگذار ، مهر از دو لبت گیرم
امشب بخدا در این ، آداب نمی گنجم
بسته به نیاز خود ، سائل ز تو می گیرد
در زمره ی سائل ها ، ارباب نمی گنجم
تا عرش خدا تا عشق ، ره می روی و همراه
من را ببر آقا در ، محراب نمی گنجم

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من ) *

3214
8

شعر مناجات امام زمان(عج) -( عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من ) عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من....

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خدا کند که در و تخته ای به هم بخورد ) * رضا دین پرور

2572
7

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خدا کند که در و تخته ای به هم بخورد ) خدا کند که در و تخته ای به هم بخورد
و یا جرقه ی عشق تو بر سرم بخورد
تویی که در همه دنیا زبانزدی آقا
غروب جمعه شد اما نیامدی آقا
من انتظار تو را می کشم بیا برگرد
شکسته وزن کلامم "توروخدا" برگرد
غروب جمعه شده بازهم دلم تنگ است
کبوترم که بدون تو سهم من سنگ است
چقدر شکوه کنندت زبان قاصرها
چقدر بی تو بخوانند شعر - شاعرها
به روی قلب من آقاست زخم کاریتان
خودت بگو چه بگویم برات آقاجان
«روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم
بیا که بی تو جهان فقر مطلق است انگار
بیا که کفر - بدون تو بر حق است انگار
بیا که رونق بازارها شکستنی است
و با فلاسفه شیطان برادر تنی است
نگار من به فدای

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( *شرح احوال مرا بر در این خانه بخوان ) * علیرضا انصاری

1915
7

شعر فراق امام زمان(عج) -( *شرح احوال مرا بر در این خانه بخوان ) *شرح احوال مرا بر در این خانه بخوان
شعر بی خط مرا شعله مستانه بخوان
*گر نبودم که کنم جان بفدای معشوق
تربتم را به ره آن شه جانانه بخوان
*مِی تویی باده تویی ساقی میخانه تویی
یک شبی شعر مرا بر در میخانه بخوان
* نعره مستانه ات گوش جهان را پُر کرد
خطی از حالِ خرابِ منِ ویرانه بخوان
*معنی پیچش زلفت به جانِ صفحه نبود
شرح عاشق شدن از قصه این شانه بخوان
*قصه قاصدکِ خسته صحرا خواندم
یک سحر شعله به چشم من دیوانه بخوان

شاعر : علیرضا انصاری

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( شعری مگر که این همه شیرین بهانه ای ) * محمد روحانی

2760
1

شعر مناجات با امام زمان(عج) -(  شعری مگر که این همه شیرین بهانه ای   ) شعری مگر که این همه شیرین بهانه ای
نثری مگر که محرم اسرار خانه ای
تا چند چون نسیم سحر با شمیم گل
در برگ برگ سرو و صنوبر روانه ای
پرسیده ام ز هر که نشان تو بی نشان
دارد به خاطر از تو پریشان نشانه ای
دیریست در هوای رخت بال میزنم
مرغ دلم نمی پرد از آشیانه ای
ترسم به آرزو نرسد ناله ی امید
دل را به سوی خویش بخوان با بهانه ای
اکنون که اختیار جهان با نگاه توست
تا چند پشت پرده منتظر آره یا نه ای
تا باز شعله ور شوم از شوق انتظار
آی آتش نهفته بیفشان زبانه ای

شاعر : محمد روحانی

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شعر بی خط مرا شعله مستانه بخوان ) * علیرضا انصاری

1908
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شعر بی خط مرا شعله مستانه بخوان ) *شرح احوال مرا بر در این خانه بخوان
شعر بی خط مرا شعله مستانه بخوان
*گر نبودم که کنم جان بفدای معشوق
تربتم را به ره آن شه جانانه بخوان
*مِی تویی باده تویی ساقی میخانه تویی
یک شبی شعر مرا بر در میخانه بخوان
* نعره مستانه ات گوش جهان را پُر کرد
خطی از حالِ خرابِ منِ ویرانه بخوان
*معنی پیچش زلفت به جانِ صفحه نبود
شرح عاشق شدن از قصه این شانه بخوان
*قصه قاصدکِ خسته صحرا خواندم
یک سحر شعله به چشم من دیوانه بخوان

شاعر : علیرضا انصاری

  • دوشنبه
  • 23
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( انگار برای نفسم همنفسی نیست ) *

1699
2

غزل امام زمان(عج) -( انگار برای نفسم همنفسی نیست ) انگار برای نفسم همنفسی نیست
در دشت وجودم اثر خار و خسی نیست
رفتند رقیبان و به این نکته رسیدیم
در شهر شما هیچ کسی یار کسی نیست
خاموش نشستیم در این خلوت غمبار
ما را به جز اندیشه ی عصیان هوسی نیست
پرواز نموده ست دلم در طلب دوست
هر چند که محدوده آن جز قفسی نیست
ای جمعه آخر تو به فریاد دلم رس
در باقی این هفته که فریادرسی نیست

  • دوشنبه
  • 23
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( نَمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم ) * سید محمد جواد شرافت

1716
2

غزل امام زمان(عج) -( نَمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم ) نَمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم
کمی از ردّ پای توست جنگل، کوه، صحرا هم
تو از تورات و انجیل و زبور، از نور لبریزی
تو قرآنی، زمین مات شکوهت، آسمان ها هم
جهان نیلی ست طوفانی، جهان دل مرده ظلمانی
تویی تو نوح، موسی هم، تویی تو خضر، عیسی هم
نوایت نغمه ی داوود، حُسنت سوره ی یوسف
مرا ذوق شنیدن می کشد، شوق تماشا هم
«تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا»
من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم
اسیر روی ماه تو، هوا خواه نگاه تو
نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم
«تمام روزها بی تو شده روز مبادا»1 نه
که می گرید به حال و روز ما روز مبادا هم
همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند
که بی تو تیره و تلخ

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر امام زمان(عج)-مناجات-تاجگذاری -( هر لحظه تو احوال مرا می بینی ) *استاد سید هاشم وفایی

1798
3

شعر امام زمان(عج)-مناجات-تاجگذاری -( هر لحظه تو احوال مرا می بینی ) هر لحظه تو احوال مرا می بینی
آئینـــۀ اقبــال مرا می بینی
می میرم و زنده می شوم از خجلت
چون نامۀ اعمال مرا می بینی
***
ای جلوۀ نور سرمدی یا مهدی
گنجینۀ علم احمدی یا مهدی
هدیه به امامت تو ما آوردیم
صدباغ گل محمدی یا مهدی
***
برچینی بشکستۀ دل بند زدند
ما را به ولایت تو پیوند زدند
آغاز امامت تو گویی به بهشت
زهرا و علی ز شوق لبخند زدند

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( آقا! به این زمانه ی نامرد بر نگرد، دیگر نمی تپد دل انسان برای تو ) * محمد شکری فرد

1801
3

غزل امام زمان(عج) -( آقا! به این زمانه ی نامرد بر نگرد، دیگر نمی تپد دل انسان برای تو ) آقا! به این زمانه ی نامرد بر نگرد، دیگر نمی تپد دل انسان برای تو
تقویم ها به سوگ بهارت نشسته اند، دنیا رقم زده ست زمستان برای تو
کابوس های هر شبه ام تلخ تر شدند، مردم تو را خلیل امامت نخواستند
افروختند آتش نمرود را ولی، آتش نشد دوباره گلستان برای تو!
گرگی به قلب باور انسان هُجوم بُرد، "تاریخ مصرف دل انسان" سر آمده ست
خالی شده ست کاسه ی نذر و نیاز ها، سر می برند برّه ی ایمان برای تو
جرم برادران تو از حد گذشته است، پیراهنت هنوز به دندان گرگ هاست
یعقوب هم برای تو اشکی نریخت...نه، حتّی نساخت کلبه ی احزان برای تو
یک شعر انتظار به دردت نمی خورد، "میدان لاله زار" به دردت نمی خورد
نامش مزیّن ست به نام

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مثنوی امام زمان(عج) -( چقدر وصف شما ای بهار مارا کشت ) * علیرضا حکمتی

3895
7

مثنوی امام زمان(عج) -( چقدر وصف شما ای بهار مارا کشت ) چقدر وصف شما ای بهار مارا کشت
نیامدی، عطش انتظار مارا کشت
نیامدی و زمین در ملال می پوسد
میان چرخش این ماه و سال می پوسد
شما که از دل ما درد و داغ می گیری!
بگو کی از دل ماهم سراغ می گیری!؟
بهار سبز خداوند! می رسی آخر
ز پشت فاصله هر چند، می رسی آخر
تو از میان غم و درد می رسی از راه
درست مثل همان مرد می رسی از راه
شبیه مرد بزرگی که آسمانی شد
همان که کشته ی شمشیر بدگمانی شد
همان درخت بزرگی که سخت تنها ماند
تبر وزید، ولی تک درخت تنها ماند
همین که او به زمین خورد، گرگ آمده بود
برای کشتن مرد بزرگ آمده بود
نشست بردل او تا رسید با تیغش
گلوی تشنه ی او را درید با تیغش
بیا بزرگ! که ما انتقام می خواهیم
برا

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( گاهی شبیه اشکی و گاهی کبوتری ) * عالیه مهرابی

2897
2

غزل امام زمان(عج) -( گاهی شبیه اشکی و گاهی کبوتری ) گاهی شبیه اشکی و گاهی کبوتری
بغضی که می نشینی و پلکی که می پری
ای نامه ای که زود به دستم نمی رسی
تو هر چه سر به مهرتری، خواندنی تری
تو کیستی که نام تو را تاک بر لبش
آورد و داد این همه انگور عسکری
آمد بهار و باز تو در راه مانده ای
آمد بهار دیگر و تقویم دیگری
سیبی که تا رسیدن تو صبر می کنم
هر قدر دیر هم برسی، باز نوبری
دامن گرفته است جهان تابش تو را
یک کهکشان و دامن این قدر مشتری؟!
ای فصل ناگزیر به تقویم ها بگو:
از دست روزها چقَدَر آن طرف تری؟!

شاعر : عالیه مهرابی

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد