شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چندی است شب هایی که مهتاب است بی خوابم ) * محمد مهدی سیار

1506

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چندی است شب هایی که مهتاب است بی خوابم ) چندی است شب هایی که مهتاب است بی خوابم
چندان که این امواج بی تابند، بی تابم
ای آب ها دلگیرم از ماهی و مروارید
آخر چرا «ماه» ی نمی افتد به قلابم؟
یاران به «بسم الله» گفتن رد شدند از رود
من ختم قرآن کردم و مغلوبِ گردابم
هر چند ماهِ آسمان بر من نمی تابد
من هرگز از این آستان رو بر نمی تابم
در حسرت مویی، چنین تسبیح در دستم
با یاد ابرویی، چنین پابند محرابم
تنها نه چشمانم، که جانم تشنه است این بار
حاشا که گرداند سرابی دور سیرابم

شاعر : محمد مهدی سیار

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به یک نگاه تو بیمار می شود دل من ) * سید مجتبی شجاع

2800
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به یک نگاه تو بیمار می شود دل من ) به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من
به شوق دیدن روی تو صبح آدینه
رفیق دیدۀ بیدار می شود دل من
چه اشتیاق عجیبی چه حالتی دارد
سحر که منتظر یار می شود دل من
بیا که از غم هجر تو یا اباصالح!
اسیر غصه ی بسیار می شود دل من
سرور دل به ظهور تو بستگی دارد
بیا که بی تو عزادار می شود دل من
غروب جمعه که دل ها همیشه می گیرد
ز هر چه غیر تو بیزار می شود دل من
به یاد غربت یاس علی که می گریم
قسم به لاله سبکبار می شود دل من
قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه
که خون ز قصۀ مسمار می شود دل من
حدیث هیزم و در، چون به خاطرم آید
شبیه چ

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جز آسمان چشمتان جایی ندارم ) * حسن کردی

1623
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جز آسمان چشمتان جایی ندارم ) جز آسمان چشمتان جایی ندارم
خود را به دست مهربانت می سپارم
شاید، ولی، اما، ندارد، عشق یعنی
باید به عرش زیر پایت سر گذارم
تا كه سر ما بین سرها در بیارد
باید دلم را در مسیر تو بكارم
من با قنوت اشك هایت زنده هستم
وقتی كه دائم دردی از جنس تو دارم
بخت بلند چشم هایم هست اینكه
هر روز بر تنهایی چشمت ببارم
ای دل خوشیِ روزهای هفته آقا
تا جمعه، من زخمی ترین ساعت شمارم
در انزوای تلخ شنبه می نویسم
این جمعه هم جمعه نشد، در انتظارم

شاعر : حسن کردی

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلم قرار نبود از شما جدا بشود ) * مجید خضرائی

1585
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -(   دلم قرار نبود از شما جدا بشود    ) دلم قرار نبود از شما جدا بشود
دلم قرار نبود از غمت رها بشود
شبم قرار نبود اینچنین رَوَد درخواب
سحر بیاید و این سینه بی صفا بشود
قرار بود که هر شب برای نافله ها
غلام تو به صدای امیر پا بشود
قرار بود که دار و ندار عاشقتان
کمی ز گرد و غبار ره شما بشود
قرار بود که من یار خوبتان باشم
گدا قرار نشد دشمن خدا بشود
قرار نیست مگر من رِسَم به کوچۀ تان؟
قرار نیست که وصلت نصیب ما بشود؟
قرار بود که من بین روضه جان بدهم
قرار بود که خاکم به کربلا بشود
سر قرار شما آمدی نبودم من
امان از آنکه سرش پر ز ادعا بشود
بیا قرار گذاریم باز هر جمعه
دم غروب لب من پر از دعا بشود

شاعر : مجید خضرائی

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزلی برای امام زمان (عج) *

1026
1

غزلی برای امام زمان (عج) به خوابم خوب می دانم تو را پیدا کنم یک شب
و خود را فارغ از بحبوحه ی فردا کنم یک شب

قدم بگذار بر چشمم که هر گامی که بگذاری
فدایت از سر تعظیم سر تا پا کنم یک شب

کم از زلف تو کی گردد ز احسان گر که بگذاری
که زیر سایه ی زلفت دلم را جا کنم یک شب

سر عهد تو تا روز قیامت نیز می مانم
تو رو بگشای تا من توبه از تقوا کنم یک شب

به امید رخت هر شام چشم خویش می بندم
ولی حتی نشد چشمم به رویت وا کنم یک شب

به پایش بذل جان دارم اگر بختم دهد دستی
که از توفیق ، سر با یوسف زهرا کنم یک شب

نیارد گر صبا بویی ، از آن پیراهنم آخر
سر بازار چشمِ خون فشان کالا کنم یک شب

امین از کف مده صبرت که روزی نیز می آید
که صدها ب

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • امین مقامی
ادامه مطلب

غزلیات امام زمان - (سلام ای ماه مهجور زمستانهای ابرآلود!) *

1290

غزلیات امام زمان - (سلام ای ماه مهجور زمستانهای ابرآلود!) سلام ای ماه مهجور زمستانهای ابرآلود!
چرا دیگر نمی‌تابد سرودت از محاق رود

مگر روح اساطیر کهن باران بباراند
به روی سرزمین های اسیر حلقه‌های دود

به روی بام ها آیینه‌ها گرم تماشایند
افق های تباهی را برآ ای طلعت موعود

نفیر کوزه‌های تشنه ی اعصار می‌گوید
که عشق - این ماه سرگردان- زمانی این حوالی بود

تو را با خوشه ی پروین همیشه جستجو کردم
از آن روزی که از پردیس جاویدان شدم مطرود

دلم را این پرستوی غریب آشیان بر دوش
بهار خاطراتت خوانده تا آفاق نامحدود

الا ای ماه مهجور زمستان های ابرآلود!
تو را تا کهکشان زخم موزونی دگر بدرود

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • hossien
ادامه مطلب

شعر در فراق یار امام زمان(عج) -( رها بكن دل من را ز بند دنيايم ) * جعفر ابوالفتحی

1642

شعر در فراق یار امام زمان(عج) -( رها بكن دل من را ز بند دنيايم ) رها بكن دل من را ز بند دنيايم
تمام فخر من اين شد تويي تو آقايم
بيا كه چشم من از اشك پر ز غم گشته
بيا كه آمدنت را ز دور مي پايم
به عشق ديدن خواب شماست مي خوابم
پر از صفاي دل انگيز توست رويايم
تو بي خيال من و قلب من نشو آقا
اگر چه بر دل تو ضربه زد عمل هايم
بدون تو چقَدَر بد شدم به دادم رس
و زشتي عملم حك شده به هر جايم
به چشم خود بدن لخت دختران ديدم
به هر كجا رود هر دختري همانجايم
تو سرمه اي زمحبت به دست من دادي
و لي به چشم خودم سرمه اي نمي سايم
و ماهواره و فيلم و نظر به رقاصان
من از محبتت آقا ببين كه خنثايم
براي قلب يه دختر فَشِن نمودم من
فَشِن نمودن مويم نكرده زيبايم
شبيه چوب مترسك شدم برا همه

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( در شب هجر تو جز زاری نمی آید ز من ) *استاد سید هاشم وفایی

1552

شعر مناجات امام زمان(عج) -( در شب هجر تو جز زاری نمی آید ز من ) در شب هجر تو جز زاری نمی آید ز من
هم چو شمعی جز گوهر باری نمی آید ز من
هم چو ابری در بهاران پر ز بارانم ببین
غیر اشک و گریه و زاری نمی آید ز من
از نسیم هجر می لرزم چو شمعی بی قرار
بی قرارم خویشتن داری نمی آید ز من
تو مگر آرامشی بر قلب بیمارم دهی
ور نه باور کن پرستاری نمی آید ز من
غیر دل جویی و دلداری نمی آید ز تو
ای مرا دلدار، دلداری نمی آید ز من
این گرفتار گنه را خود مگر یاری کنی
ورنه رفع این گرفتاری نمی آید ز من
یوسف زهرایی و تنها خریدارت خداست
من تهی دستم خریداری نمی آید ز من

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقا بنگر سوختن یک دله ها را ) * محمد فردوسی

1949
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  آقا بنگر سوختن یک دله ها را ) آقا بنگر سوختن یک دله ها را
سر برده فراق تو دگر حوصله ها را
ما گم شده ی بادیه ی داغ فراقیم
در پای طلب ها بنگر آبله ها را
ما بی تو که رنگی ز خوشی هیچ ندیدیم
مشکل گذراندیم همه مرحله ها را
تا کی بنشینیم به امّید رهایی؟!
وا کن دگر از گردن ما سلسله ها را
آقا به خدا یک نظر لطف تو کافی است
تا از سر ما کم بکنی مشغله ها را
هر روز به همراه تمامیِ فرایض
خواندیم به امّید فرج نافله ها را
آیا رسد آن روز که روی تو ببینم؟
وقتش نشده بشنوم آقا «بله» ها را؟
سخت است بدون تو گذشتن ز پل نفس
مخصوصاً اگر کاشته باشد تله ها را
جنگ است میان من و شیطان درونم
برگرد و به پایان ببر این غائله ها را
آوارگی و خونِ دل و بغضِ شک

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند ) * کاظم بهمنی

2431
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند  ) رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند
رفـیــق گـریـه کجایی؟ کـسی چـه می‌دانــد
میـان مـایی و با مـا غـریبه‌ای ...افسوس
چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می‌داند
تـمـام روز و شبـت را همـیشه تنهایی
«اسیر ثانیه‌هایی» کسی چه می‌داند
بـرای مـردم شهـری کـه با تو بد کردند
چگونه گرم دعایی؟ کسی چه می‌داند
تـو خـود بـرای ظـهـورت مـصـمـّـمی اما
نمی‌شود که بیایی کسی چه می‌داند
کـسی اگر چه نداند خدا که می‌داند
فقط معطل مایی کسی چه می‌داند
اگـر صحـابـه نباشد فـرج که زوری نیست...
تو جمعه جمعه می‌آیی کسی چه می‌داند

شاعر : کاظم بهمنی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من از دیار حبیبم غریب افتادم ) * قاسم نعمتی

18681
84

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من از دیار حبیبم غریب افتادم ) من از دیار حبیبم غریب افتادم
بیا بیا گل نرگس برس به فریادم
در این زمانه ی غربت تو تکیه گاه منی
ز لطف و مرحمت خویش کن تو امدادم
تمام زندگی من تصدق سر توست
وجود خویش همه نذر نام تو دادم
همیشه گریه ام از دوری شما بوده
ولی به یاد سحرگاه وصل دلشادم
خوشم اگرکه حقیرم حقیر خوبانم
اسیر موی تو هستم ز غیر آزادم
کمال عاشقی عارفانه حیرانی است
بدین اصول قدم در ره تو بنهادم
اگر مرا ز سرخویش وا کنی چه کنم؟
شبیه یک کفی از خاک رفته بر بادم
بدین طریق بود عاقبت به خیری من
تو در میان قنوت سحر کنی یادم
قسم به اشک غریب مدینه و حرمش
من از دیارم حبیبم غریب افتادم
به خاک خونی کوچه قسم عزیز الله
دگر بیا ز سفر ای ذخیره ی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق یار امام زمان(عج) -( آسمان دل من ابر بهار است هنوز ) * جعفر ابوالفتحی

1930

شعر فراق یار امام زمان(عج) -( آسمان دل من ابر بهار است هنوز ) آسمان دل من ابر بهار است هنوز
قلب من روی غم هجر سوار است هنوز
بعد عمری که شدم سائل دربار شما
شکر لله که گدای تو ندار است هنوز
گاه گاهی به سرم یاد شما می آید
یاد روی تو در این گوشه کنار است هنوز
پدر و جد و همه ایل و تبارم به فدات
داغ هجر تو در این ایل و تبار است هنوز
لیلی شهر دل بی سر و پایم برگرد
دل مجنون شده ام بر سر دار است هنوز
کی میایی ز پس پرده غیبت آقا
قسمت نای دلم داد و هوار است هنوز
من که آدم نشدم تا برسم خدمت تو
چه کنم این دلم از هجر خمار است هنوز

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هر راه به جز راه تو کج خواهد شد ) * سید مجتبی شجاع

3001
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هر راه به جز راه تو کج خواهد شد ) هر راه به جز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد
×××
گر عفو کنی یا نکنی حق داری
گر نامه ام امضا نکنی حق داری
با این همه عصیان و خطاکاری ما
گر چهره هویدا نکنی حق داری
×××
می ترسم از آخرش قبولم نکند
سینه زن مادرش قبولم نکند
می ترسم از اینکه بعد عمری مهدی
بر نوکری درش قبولم نکند
×××
از بندگی عشق جدایم نکنی
جز بر در لطف خود گدایم نکنی
از محضر پاک تو تمنا دارم
یک لحظه مرا به خود رهایم نکنی
×××
ای کاش قرار دل ما برگردد
منصور علی من اعتدی برگردد
دیگر به دل شیعه نمی ماند غم
وقتی که معز الاولیا برگردد
×××
تکیه به وفای ما نکن آقا جان
گری

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کجـــاســـــت همــــدم تـــنهائیم که تنهایم ) *

1002

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  کجـــاســـــت همــــدم تـــنهائیم که تنهایم  ) کجـــاســـــت همــــدم تـــنهائیم که تنهایم
که از فراغ رخــــــش غم شـــــده سراپایم
ســـــتاره شــــب تــــنهـاییــــم ســفرکرده
چگونه بی رخـــــــش امشب دمی بیاسایم
نگاه من به در و دیـــــدگان من دریـــــــاست
ومن اســــــــــــیر تلاطــم به مـــــوج دریایم
بسوخت بــــــال و پر مــــــرغ دل ز داغ فراغ
مریض و منــــــــــــتظر آن دم مســــــیحایم
اگر چه شام فراغ است سخت و جانفرسا
به انتــــــــــــظار نســــــــــیم طلوع فردایم
بهشت بی رخ مهدی(عج) جهنّم محض است
دگر چـــــگونه بــگویم که چیـــــــست دنیایم
من از خــــــدای نـــخواهم بهــــشت را دیگر
اگــــــر نــــــگاه من افـــــتد به روی مــ

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آن یار که چون مــــاه شب چارده زیباست ) * علی اسماعیلی

1372

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آن یار که چون مــــاه شب چارده زیباست ) آن یار که چون مــــاه شب چارده زیباست
در آیـــــــنه ی دل رخ زیـــــباش هویداست
چون شــرم و حــــیا می کند او از گنه ما
بگرفـته به رخ پرده اگر او ،گـــنه از ماست
از جــنس گــنه دوخــته بر دیـده نـــقابیم
بردار نــقاب و بـــنگر یار هـــــمین جاست
امروز اگـــر ما زگــــنه فاصــــله گــــیریم
آن موعد دیدار همــین مطلــــع فرداست
ما تــشنه و در دشــت، به دنــبال سرابیم
گم کرده رهیم، راه حقیقی سوی دریاست
یک راه فــقط راه وصــــال اســت به دلدار
آن راه ره صــــــاف خداترسی و تقواست
عصـــــیان و گنه بیحدو طاعات بود هیچ
در روز جزا شــــافع ما یوسف زهراست

شاعر : علی اسماعیلی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( طی شود فصــــــــل خزان وانگه بهــاران می رسد ) * علی اسماعیلی

1361
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( طی شود فصــــــــل خزان وانگه بهــاران می رسد ) طی شود فصــــــــل خزان وانگه بهــاران می رسد
یـــــار می آید غم هــــــــــــجران به پایان می رسد
عاقبـــــت پایان پذیرد ظلـــــــــمت شــــــــــام فـراق
ظلمت شب می رود خورشـــــــید تابان می رسد
با شـــــجاعت ســــــــــر ببــاید داد انــدر راه عشق
چون که بر عشــاق، جان بل بهتر از جان می رسد
داروی درد تمــــــــــــــام دردمنــــــــــــدان جــــــــهان
با طبــــــیب بی نظــــــــیر عصـــــر و دوران می رسد
درد غــــربت درد جانــسوزی اســــت امّا ای غریب
غــــــم مخور آن یــــاور و یار غـــــــــــریبان می رسد
باغ و بســــــــتان جــــهان با روی دلــبر با صفاست
آن صـــــــفا و زینـــت این با

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برده هوش از سر من دیر زمانی است کَسی ) * علی اسماعیلی

1466
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برده هوش از سر من دیر زمانی است کَسی ) برده هوش از سر من دیر زمانی است کَسی
که ندیــــده رخ و دل داده به اویـــــــــند بسی
سیلی از اشـــــــگ بود جاری و رودی از خون
از غــــــم فرقتـــــــــش از دیــده چو رود ارسی
اگـــــــــر آن یار ســــفر کرده بــــــیاید زسفر
جز تماشــــــای رخــــــش هیچ ندارم هوسی
عاشق روی وی و زنده به عشــقش هستم
عشــــق او گر نبود من نکــــشم یک نفسی
هر که دل داده و عاشق شــــده جز بر رخ او
کار او عشــــــق نباشد که بود بوالـــــهوسی
گرکه در روز جـــــزا او نشـــــود شـــــافع من
نیـــــست در محکـــــمه آن روز مــرا دادرسی

شاعر : علی اسماعیلی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای که دیریست شدم عاشقِ دیدارت من ) * علی اسماعیلی

1591

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای که دیریست شدم عاشقِ دیدارت من ) ای که دیریست شدم عاشقِ دیدارت من
وی که نادیده شدم سخت، خریدارت من
پرده از چهره گشـا و به در آ از غیبت
که شدم چون دگران، وا له و بیمارت من
در میان همه گـــــلها تو گل سرسبدی
تو گل سرسبدو بین هــــــمه، خارت من
جمله یاران تو پاکــــــــــندو مبرّا زگنه
غرق بحــــر گنه و مــایه ی آزارت من
همنشین تو که از ماه سری ، خورشید است
تــــکه ابری منم ونـــــنگ تو و عارت من
چه کـــــنم زیور دنـــــیاست فریــبم داده
ور نه از روز ازل یار مـــدد کــــــارت من
یوسف فاطــــــمه، ای شـــافع روز عرصات
یار من باش، اگرچه نَـبُــــــــــدَم یارت من

شاعر : علی اسماعیلی

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سیدی خلّاق انـــــــس وجان صدایت می زند ) * علی اسماعیلی

1519

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سیدی خلّاق انـــــــس وجان صدایت می زند ) سیدی خلّاق انـــــــس وجان صدایت می زند
آن کریم و ایزد مـــــــنّان صــــدایت می زند
سیدی حــــــــرف الف تا یاء قـــــــران مبین
حمد و کهف و ناس و اَلرّحمن، صـدایت می زند
هست پیغــــمبر یگانه اســــــوه ی تقوا و دین
اسوه و اســـطوره ایـــــمان صـــــدایت می زند
در جوانمردی ندارد هیــــچ همــــتایی علی (ع)
سیدی شاه جوانمـــــردان صــــدایت می زند
بین آن دیــوار و در با پـــهلــوی بشکسته اش
دخت پیغــــمبر تورا ازجــــان صدایت می زند
خون دل جاری زحلـقوم حسن (ع)، در تشت او
با دل خونیـــن و خون ریزان صـــدایت می زند
یک ســـری بالای نی قِِــــران تـــلاوت می کند
برســـر نی قـــاری قـــران صــــدایت

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا بابا به ویرانه ، دلم تنـــــــــگ است دستم گیر ) * علی اسماعیلی

1601

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا بابا به ویرانه ، دلم تنـــــــــگ است دستم گیر ) بیا بابا به ویرانه ، دلم تنـــــــــگ است دستم گیر
به گیسویم بزن شانه ، دلم تنگ است دستم گیر
تو ای شمع جــــهان افروز ، ای خورشید بی همتا
بیا کاینــجاست پروانه ، دلم تنگ است دستم گیر
به دام زلف خونیــــــنت گرفــتار است امـــشب دل
سر زلفــــــت مرا دانه ، دلم تنگ است دستم گیر
شــــــــده پر آبله پایم و نیـــــلی رنـــــــگ روی من
منم آن دخــت دردانه ، دلم تنگ است دســتم گیر
چو من از ناقه افــــــتادم شکسته پهــــلو و پشتم
دوا کن زخم این شانه ، دلم تنگ است دستم گیر
سرت در تشـــــت زر دیدم ، چو بید از ترس لرزیدم
ز جور ابن مرجانه ، دلم تنــــــگ است دســـتم گیر
کسی همــــــبازی من نیست ، اینجا ما

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بگذرد فصــــــل خزان وانــــگه رســـــد ایام عــــید ) * علی اسماعیلی

1331
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  بگذرد فصــــــل خزان وانــــگه رســـــد ایام عــــید ) بگذرد فصــــــل خزان وانــــگه رســـــد ایام عــــید
از پس تاریکی شــــب می رسد صــــبح سپـــــید
چون که لبریز است عالم از ستم ، از ظلم و جور
منجی عالم امام عصــــــر و دین خواهـد رســـــید
می رســـــد پیــــــغام هر دم از ســـــوی پروردگار
نا امـــــــیدان را بگــو کاورده قاصــــــد صـــــد نوید
«وعـــــده دیدار نزدیک اسـت ای غـــــم دیــدگان»
طــــالب دیدار اگر هســــــتید پس حاضـــــر شوید
چشــــــم های خود بشــــو ای طالــــب دیدار یار
چشـــــــم اگر آلــــوده باشـــد پاک را نتــوان بدید
«آب کمـــــتر جوی ، قدری تشــنگی آور بدسـت»
آب حـــیوان با لــب عطـــشان توان بهتر چشـــــید
می رســــد

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جمــــعه ای دیگر گذشـت و باز هم مولا نیامد ) * علی اسماعیلی

6495
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جمــــعه ای دیگر گذشـت و باز هم مولا نیامد ) جمــــعه ای دیگر گذشـت و باز هم مولا نیامد
باز هــــــم آن ســــــیّد و آن مقــتدای ما نیامد
چشـــــمهای پر گـــناه ما به در مـاندند و مولا
یک نگاه ســـــــــردِ معـــــــنا دار کرد امّـا نیامد
حُســـن یوسف را طلب با دِرهم معدود کردیم
چون دراهم بود معدود آن گل زهـرا نیامد
سیرت زیبای او عشق است ، ای عشاق عالم
چون طلـب کردیم صورت ، یار خوش سیما نیامد
بود چون باغ جـــــهان از خار و از خاشــاک لبریز
آن گل بی خــــــــار پروا کرد و در اینــــــجا نیامد
برده دل از مـــــا و ما را کرده او مجنون و شـیدا
آری آن صـــــیاد و دام و دانــه ی دلــــــها نیامد
کودکان گشـــــتند پیر و پیرها هم جان سپردند
جمعه

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( افــــــتاده در ســــرمن افــــکار عــاشقانه ) *

1251

شعر مناجات امام زمان(عج) -( افــــــتاده در ســــرمن افــــکار عــاشقانه  ) افــــــتاده در ســــرمن افــــکار عــاشقانه
باید ســـــرایم امروز اشـــــعار عـــاشقانه
خـــــال لبی که مارا کــــرده به خود گرفتار
خالی اســـــت پُر ز راز و اســـرار عاشقانه
تا دیــده ام به چشـــــــم بیـــــمار یار افتاد
بیمار گشـــــــته ام من بیـــــمار عاشـقانه
دل را ربــوده از مـــــن دیریســـــت یار زیـبا
افــــــــتاده دل به دام دلـــــــدار عــاشقانه
من روزه ام چه خوب است لب بر لبش گذارم
تا روزه را نمـــــــایم افـــــطار عـــــــاشقانه
با یک اشـــــــاره ی او جان را کنــــم نثارش
تقــــــدیم جـــان نشـــانِ ایـــــثار عاشقانه
روزی که برد از من دلـــــدار عقل و هوشم
هشــــــــیار گشت

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا بیا گل طه، دودیده خانه توست ) *

1509
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا بیا گل طه، دودیده خانه توست  ) بیا بیا گل طه، دودیده خانه توست
به جان حضرت زهرا، دودیده خانه توست
به شوق دیدن تو چشم خویش بگشایم
کرم نما و فرود آ، دودیده خانه توست
ز درد هجر تو ای نور دیده دلتنگم
دل است خانه غمها، دودیده خانه توست
به انتظار تو عمریست چشم در راهم
وندبه های فرج را، دودیده خانه توست
شکسته قلب من از داغ از دوریت مولا
قسم به ام ابیها، دودیده خانه توست
دوباره جمعه گذشت و نیامدی آقا
چه کرده ایم مگر ما، دودیده خانه توست
دو دیده ام ز فراغ تو رود طوفانیست
و دامنم شده دریا، دودیده خانه توست
امید وصل تو سرمایه ی حیات من است
بیا بیا گل طه، دودیده خانه توست

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( در جمکران قلب من وقت خوش دیدار کو؟ ) *

4469
9

شعر مناجات امام زمان(عج) -( در جمکران قلب من وقت خوش دیدار کو؟ ) در جمکران قلب من وقت خوش دیدار کو؟
وقت خوش دیدار آن ماه شب ده،چار کو؟
من روزه دار عشقم و من تشنه ی لعل لبش
وقت اذان عاشقی،هنگامه ی افطار کو؟
دیریست برده دل زمن،آن دلبر شیرین سخن
آن دلستان، آن دلربا، آن دلبر و دلدار کو؟
من از فراق روی او هستم اسیر دام غم
بر این اسیر دام غم، غم پرور و غمخوار کو؟
خواهم که راز خویش را افشا کنم، افشا کنم
این راز پنهان مانده را، آن محرم اسرار کو؟
او یوسف حسن است و من، هستم خریدار رخش
امّا به قدر قیمتش، ما را زر و دینار کو؟
گر چشم بگشایم دمی، مولا همیشه با من است
بهر تماشای رخش یک دیده ی بیدار کو؟
تنهای تنها مانده ام، از قافله جا مانده ام
از قافله جا مانده را، وقت خو

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل مناجات با امام زمان(عج) و گریز به کربلا و کوفه و شام-خرج مسافر حرم کربلا چه شد * جعفر ابوالفتحی

9534
8

غزل مناجات با امام زمان(عج) و گریز به کربلا و کوفه و شام-خرج مسافر حرم کربلا چه شد مناجات با امام زمان (عج) گریز به کربلا و کوفه و شام

آه ای طبیب داروی بیمارها چه شد

آن لطف بی نهایت آل عبا چه شد

مالی برای ثبت خودم هم نداشتم ...

خرج مسافر حرم کربلا چه شد

آقا قبول لایق کرب و بلا نیَم

پس قسمت زیارت صحن رضا چه شد

من اولم ز آخر زوار خاکیت

بر گردنم نشان و مدال طلا چه شد

یادت که هست ، گریه ی ماها تکی نبود

پس ، های های نوکر و شاه و گدا چه شد

آقا قرار بود که اعضایتان شوم

پس دست و پای نوکر بی دست و پا چه شد

با یک خطا ز دست تو رفتم هدر شدم

دیدی که آخر عاقبت یک خطا چه شد

تنها بخاطر گنهم چوب می خورم

بهر دل مریض من آقا دوا چه شد

دیگر درون حنجره ام تار عشق نیست

پس کو درون

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا آیۀ ظهور، بیان می کند تو را ) * محمود ژولیده

1818

شعر مناجات امام زمان(عج) -(    تا آیۀ ظهور، بیان می کند تو را  ) تا آیۀ ظهور، بیان می کند تو را
چشمان صبر، اشک روان می کند تو را
ای نوبهار دیر مکن زودتر بیا
کردار ما شبیه خزان می کند تو را
ای آشنا، همینکه کنی عزم آمدن
رفتار ما دوباره نهان می کند تو را
پرونده های ما که به دست تو می رسد
گریان ز کار آدمیان می کند تو را
اوراق را تو صفحه به صفحه ورق مزن
اَعمال هفته ام نگران می کند تو را
پروندۀ سیاه که امضا نمی شود
تنها، قرینِ زخم زبان می کند تو را
شب های قدر، عابد و زاهد شدم ولی
این روزها غمم نگران می کند تو را
با این توسلّی که بدون توجّه است
گویا دلم بعید، گمان می کند تو را
منکه تو را جزیرۀ تبعید برده ام
پس ناله ام چگونه فغان می کند تو را
دوران انتظار تو آخر به

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هفته مجال هفت قدم مهربانی است ) * حسین علاءالدین

1956
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هفته مجال هفت قدم مهربانی است ) هفته مجال هفت قدم مهربانی است
شنبه شروع همدلی و همزبانی است
یکشنبه ها که می رسد از راه این جهان
در انتظار حادثه ای ناگهانی است
روزی دو بار در تب و تاب دوشنبه ایم
دنیا هنوز مات دو جنگ جهانی است
خیر الامور اوسطها پس سه شنبه ها
حال و هوای شعر فقط جمکرانی است
حتی چهار شنبه شبیه سه شنبه است
حتی چهار شنبه زمین آسمانی است
هر پنجشنبه منتظر روز جمعه ایم
جمعه همیشه موسم خانه تکانی است
تا در کنار ندبه او گریه می کنیم
یاقوت های اشک عقیق یمانی است
با عشق زنده ایم چرا که بدون آن
چیزی که مفت هم نمی ارزد جوانی است

شاعر : حسین علاءالدین

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( نرگس مستِ تو را هر مژه ای شمشیر است ) *

2326
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( نرگس مستِ تو را هر مژه ای شمشیر است ) نرگس مستِ تو را هر مژه ای شمشیر است
در نظربازی تو، صیدِ دلم تسخیر است
سال ها دل ز کفم برده ای و تابم را
پای در بندِ دو تا زلف تو، در زنجیر است
هی مرا وعده ی امروز به فردا دادی
نکند دیر کنی؛ جمعه ی دیگر دیر است!
کاش ای کاش که دل طاقت دوری را داشت
تا به کی غیبت کبرای تو را تأخیراست؟
در فراق تو شب و روز ندارَم آقا
لحظه ها بی تو بسی هر نفسی دلگیر است
دیده ام در خور دیدار تو بی تدبیر است
ورنه مهتابِ رُخت هرشبه عالَم گیر است
معدِنِ فیض خدائی و خدا می داند
که طلای تو، برای مِسِ جان اِکسیر است
شِکوَه و آه ز فقدانِ نبی؛ آن مولا
با تو آیات و کراماتِ علی تفسیر است
بعد از این در غم هجرانِ تو شاعر باشم
سخن

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق یار امام زمان(عج) -( بدون تو دل من دل نمی شود آقا ) * جعفر ابوالفتحی

2884
1

شعری در فراق یار امام زمان(عج) -( بدون تو دل من دل نمی شود آقا ) بدون تو دل من دل نمی شود آقا
بدون تو گل من گل نمی شود آقا
در حریم کریمان فقط به یک لحظه
بدون نوکر و سائل نمی شود آقا
ز چشم پر گنه این اسیر کرده ی خویش
ببین که قطره ای حاصل نمی شود آقا
طریق بحر سخاوت برای عاشق تو
بدون قایق و ساحل نمی شود آقا
چرا دگر زه تقوا در این زمانه ی بد
به دور قلب من حائل نمی شود آقا
تمام دین محمد تمام دین خدا
بدون حب تو کامل نمی شود آقا
چرا جوارح و اعضای من به عشق تو
به گفته های تو عامل نمی شود آقا
غذای روح گداهای درگه کرمت
بدون سختی فلفل نمی شود آقا

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد