بايد نوشت: عشق... كه باران گرفته است
اين حس ناب، خواب از انسان گرفته است
بايد نوشت در مَد تصوير ماه تو
درياي درد جزر فراوان گرفته است
تنها ترين الهه ي ناز زمين! ببين
آوازهای كهنه ی مان جان گرفته است
تك بيت هاي بي سر و سامان انتظار
در شعرهاي ناب تو سامان گرفته است
دنيا كه حبس فصل زمستان غيبت ست
از جمكران نشان بهاران گرفته است
اي آيه هاي وحي، تو را چشم مي كشند!
اي ترجمان ناب كه قرآن گرفته است!
شوق عبور توست كه صحرا به حرمتت
جارو به دست حالت طوفان گرفته است
اي ابتداي عشق كه پايان پذير نيست!
اي ماجراي عشق كه جريان گرفته است!
با قطره هاي روشن باران كه مي رسي
بايد نوشت از تو... كه باران گرفته است...
- چهارشنبه
- 23
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- یحیی