شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

غزل امام حسین(ع) -( به روی دستشان نور خدا بود و نفهمیدند ) * اکبر نبوی

۱۶۷۵

غزل امام حسین(ع) -( به روی دستشان نور خدا بود و نفهمیدند ) به روی دستشان نور خدا بود و نفهمیدند
تمام حرمت شمس الضحی بود و نفهمیدند
نفهمیدند محبوب خدا بر نیزه می خواند
تمام ربّنا بر نیزه ها بود و نفهمیدند
شکوه آیه ها در نای سرها بود و می جوشید
خدا در رازهای کربلا بود و نفهمیدند
شبی در آسمان شرکشان خورشید جاری شد
سلام "مطلع الفجر" بقا بود و نفهمیدند
خدا صد جلوه در دشت بلا خود را نشان می داد
صفای کعبه در شور منا بود و نفهمیدند
شکوه عرش اعلی، کربلا بود و ندانستند
تمام اسم اعظم نینوا بود و نفهمیدند

شاعر : اکبر نبوی

  • دوشنبه
  • ۲۸
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۱:۴۷
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

غزل امام زمان(عج) -( دوباره رفت زمستان ولی بهار نیامد ) * سودابه مهیجی

۱۸۹۹
۳

غزل امام زمان(عج) -( دوباره رفت زمستان ولی بهار نیامد ) دوباره رفت زمستان ولی بهار نیامد
جهان کهنه ی ما با شما کنار نیامد
زمین به گیسوی خود گل زد و کنار خیابان
نشست و وعده ی شادی سر قرار نیامد
چه وردها که نخواند آسمان به گوش درختان
یکی از این همه شاخه به برگ و بار نیامد
غبار روبی هر کوچه را به جشن نشستیم
ولی مسافری از جاده ی غبار نیامد
به جزکلاغ، کسی پر نزد حوالی دنیا
صدای خوش خبری غیر قار قار نیامد
به خانه باز نگشتی و بی تو هیچ خدایی
به سرسلامتی قوم انتظار نیامد...

شاعر : سودابه مهیجی

  • دوشنبه
  • ۲۸
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۱:۵۲
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مثنوی امام زمان(عج) -( ساحل چقدر دور، كرانه چقدر دور ) * حسین هدایتی

۲۹۱۹
۰

مثنوی امام زمان(عج) -( ساحل چقدر دور، كرانه چقدر دور ) ساحل چقدر دور، كرانه چقدر دور
قيد زمان چقدر، زمانه چقدر دور
كشتي دكل كشيده ي باد موافق ست
لنگر به گل نشسته ي موج منافق ست
اين انتظار تلخ به جايي نمي رسد
اين ناخدا به هيچ خدايي نمي رسد
تا چشم كار مي كند، اينجا فقط غم ست
اينجا جهنّم ست برايم جهنم ست
خون غروب ريخته در شيشه ي طلوع
خورشيد ناپديد بر انديشه ي طلوع
دنيا عجيب در نظرم گيج مي رود
طوفان گرفته است سرم گيج مي رود
اين روزها مرا به خودم واگذاشتي
در حلقه ي محاصره تنها گذاشتي
اي قهرمان واقعي قصّه هاي من
بگذار چند لحظه خودت را به جاي من
با پاره هاي درد كلنجار مي روم
طوفان به دوش و تكيه بر ديوار مي روم
قيد زمان بزرگترينِ موانع ست
دنيا به درك غيبت

  • دوشنبه
  • ۲۸
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۴:۱۰
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( وقتی که هوا عطر تو را کم دارد ) * سید مهدی نژاد هاشمی

۱۷۷۲
۱

غزل امام زمان(عج) -( وقتی که هوا عطر تو را کم دارد ) وقتی که هوا عطر تو را کم دارد
هر دم نفسی که می رسد دم دارد
در دفتر باز نیمه شب می خواند
مهتاب هوای کوچه ها غم دارد
دارد در و دیوار، نگاهی مرموز
انگار که غربت محرّم دارد
در آخر این فصل پر از در به دری
هر سمت دری رو به جهنّم دارد
سیبی که در آستان دل می چرخد
شور و هیجان کام آدم دارد
عشق تو بزرگ تر -مهتاب َتر از هر حجمی ست
لبریزی و دیوانه شدن هم دارد
هر جمعه که از عمر زمین می گذرد
با خود غم و اندوه دمادم دارد
هرچند که زخم دارد از رفتن تو
دست و دلش انتظار مرهم دارد

شاعر : سید مهدی نژاد هاشمی

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۰۷
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( حالا غزال عاطفه تنهاست بی شما ) * سید علی اصغر صائم کاشانی

۱۹۲۸
۲

غزل امام زمان(عج) -( حالا غزال عاطفه تنهاست بی شما ) حالا غزال عاطفه تنهاست بی شما
یعنی غریب دشت غزل هاست بی شما
امروز بی حضور تو تنهاترین منم
فردا ببین که معرکه برپاست بی شما
جانم به لب رسیده در این قحط سال عشق
کار دلم، همیشه خدایاست بی شما
سمفونی نگاه تو گل خند آرزو
جان، نغمه نوش درد و غم آواست بی شما
دریا اسیر پنجه ی توفان انتظار
در کشتی شکسته، چه غوغاست بی شما
مولا بیا، که صائب محراب چشم تو
گرم دعا و غزق تمنّاست بی شما
اشک ست و آه و غزبت و تنهایی و سکوت
ما را هر آن چه هست، همین هاست بی شما

شاعر : سید علی اصغر صائم کاشانی

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۰۹
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( بی تو شمرده ایم هزاران سپیده را ) * وحیده افضلی

۱۶۹۸
۳

غزل امام زمان(عج) -( بی تو شمرده ایم هزاران سپیده را ) بی تو شمرده ایم هزاران سپیده را
این لحظه های مبهم در هم تنیده را
هر شب برای عشق به چالش كشیده ایم
این چشم های مضطرب خواب دیده را
امسال در دو سوی خیابان نشان زدیم
این سروهای از غم عشقت خمیده را
ما منتظر كه وصل تو آرامشی دهد
سیلاب بغض های به باران رسیده را
انگورها شراب شدند و دوا نكرد...
مستی، جنون این همه طاقت بریده را
ای آفتاب گمشده در پشت ابرها
پیدا شو و بپاش به ظلمت سپیده را
شعر فراقت ای گل من از غزل گذشت
طولش مده برای خدا این قصیده را
آقا! برای آمدنت نذر كرده ایم
این چشم های خسته ی مهدی ندیده را

شاعر : وحیده افضلی

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۱۹
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( صدايت مي كنم، عالم شميم عود مي گيرد ) * ارش شفاعی

۲۰۳۴
۲

غزل امام زمان(عج) -( صدايت مي كنم، عالم شميم عود مي گيرد ) صدايت مي كنم، عالم شميم عود مي گيرد
دو چشمانم به ياد تو، غمي مشهود مي گيرد
شبي در خلوت لاهوتي روحم تجلّي كن
كه دارد شعر‌هايم رنگي از بدرود مي گيرد
سواحل در سواحل، خاك سرگرم گل افشاني ست
كه روزي رنگ و بو از آن گل موعود مي گيرد
در اشراق ترنّم ها و آفاق تغزّل ها
زمين را نغمه ی جادويي داود مي‌گيرد
هلا اي قدسي سرچشمه ی انفاس جالينوس
به دشت زخم هامان نقشي از بهبود مي گيرد
ببين مولا! به محض اين كه از عشق تو مي گويم
جهان را، شوق يك فرداي نامحدود می گیرد

شاعر : ارش شفاعی

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۲۶
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( گام هایت صبح را تفسیر خواهد کرد ) * مرتضی نور بخش

۱۴۷۳
۱

غزل امام زمان(عج) -( گام هایت صبح را تفسیر خواهد کرد ) گام هایت صبح را تفسیر خواهد کرد
خاک را از تیرگی تطهیر خواهد کرد
باغ آوازت که میراث رسولان ست
شاخساران را پر از تکبیر خواهد کرد
با تو اصل عدل عالم گیر خواهد شد
با تو رنگ زندگی تغییر خواهد کرد
تا بیایی آفتاب، این هم رکاب تو
در غروب واپسین تأخیر خواهد کرد
من چنان در دیدنت محوم که پندارم
مرگ در دیدار با من دیر خواهد کرد

شاعر : مرتضی نور بخش

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۲۹
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( ناله ھا رفت و شد فغان باقی ) * سید نقی عباسی

۱۶۴۵
۲

غزل امام زمان(عج) -( ناله ھا رفت و شد فغان باقی ) ناله ھا رفت و شد فغان باقی
شعر گفتیم و داستان باقی
چلچراغِ ھمیشه ی طاھا
ھست نام تو در جھان باقی
صبح و ظھر و شبم پُر از نورست
در دلم ھست تا اذان باقی
پی فرش رھت زمین آغوش
وز پی سایه آسمان باقی
تا به کی دیدہ بسته ای، ای جان
تا به کی پردہ در میان باقی
تا به کی مژده ی وصال ای دوست
تا به کی رنج عاشقان باقی
تا به کی جان رفتگان دلتنگ
تا به کی عمر رایگان باقی
تا به کی انتظارمان ای گل
تا به کی امتحان مان باقی
وارثِ نور لایزال تویی
از تو نام پیمبران باقی
زندہ باد ای محمّدِ آخر
از تو تنظیم ھر زمان باقی
تا امام زمان طلوع کند
ھست تا ھر زمان، زمان باقی
عشقِ مهدی مرا بسوز آن قدر
که نماند ز من نشان باقی

شاعر

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۳۰
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( چقدر ماه بشمرم شبانه هاي انتظار ) * عباس کریمی

۱۸۱۲
۲

غزل امام زمان(عج) -( چقدر ماه بشمرم شبانه هاي انتظار ) چقدر ماه بشمرم شبانه هاي انتظار
چرا صدا نمی كني مرا از اين هميشه زار؟
دچار شكِّ بودنم بدون تو كه مي زنم
يكي به ميخ جبر، چكّشي به نعل اختيار
نه اين كه پشت سر پلي نمانده باشدم ولي...
رجوع من بدون تو؛ حكايت دل ست و دار
دو ريل رفته تا ابد، دو خط تا تو منتشر
در ايستگاه بهتم و دلم نشسته در قطار
اگر چه "از شبي چنين سپيده سر نمي زند"
"نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار"۱
سوار سرنوشت من نمي رسد به شهر تو
كه فرصتي نمي دهد به من دوباره روزگار
خدا سپرده ام تو را پناه غربتت شود
نباش فكر عزلتم، مرا به عشق واگذار

شاعر : عباس کریمی

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۱۱
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( بی مقدم تو باغ شکوفا نمی شود ) * جواد زهتاب

۱۶۳۸
۵

غزل امام زمان(عج) -( بی مقدم تو باغ شکوفا نمی شود ) بی مقدم تو باغ شکوفا نمی شود
از اخم غنچه ها گِرِهی وا نمی شود
باران اگر نباشی، مرداب می شود
جوی حقیر، راهی دریا نمی شود
دیروز می شود همه امروزهای من
امّا نشانه ای ز تو پیدا نمی شود
چشمان غیر، زخم مرا تازه می کند
این زخم کهنه بی تو مداوا نمی شود
ای کاش مثل اشک نیفتم ز چشم تو
اشکی که اوفتاد دگر پا نمی شود

شاعر : جواد زهتاب

  • چهارشنبه
  • ۳۰
  • بهمن
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۴۱
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی مناجات امام زمان(عج) -( با ایــن دل بیقرار خیلـی سخت است ) * محمد کاظمی نیا

۲۲۰۲
۶

رباعی مناجات امام زمان(عج) -(  با ایــن دل بیقرار خیلـی سخت است ) با ایــن دل بیقرار خیلـی سخت است
جا مانـدنمان ز یار خیلـی سخت است
تــو درد فــراق دیده ای،می دانی
بــرگرد که انتظار خیلـی سخت است

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • پنج شنبه
  • ۱
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۴۹
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی مناجات امام زمان(عج) -( از حرف لبت بزن ولی شعر بگو ) * سید مجتبی شجاع

۲۳۲۵
۱

رباعی مناجات امام زمان(عج) -(  از حرف لبت بزن ولی شعر بگو ) از حرف لبت بزن ولی شعر بگو
از تاب و تبت بزن ولی شعر بگو
حالا که امام عصرمان مظلوم است
از نان شبت بزن ولی شعر بگو

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • شنبه
  • ۳
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۱:۴۸
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( روی بام از برکت یک مشت گندم می نشیند ) * توحید شالچیان ناظر

۱۶۸۰
۴

شعر مناجات امام زمان(عج) -( روی بام از برکت یک مشت گندم می نشیند ) روی بام از برکت یک مشت گندم می نشیند
یا کریمی که به امّید ترحّم مینشیند
در به در شد بالهایم در پی کسب نشانی
گاه بر بام خراسان گاه بر قم مینشیند
خواهش سبز پیمبرهاست شوق دیدن تو
پیش رویت موسی از بهر تکلم مینشیند
در غزل تا شمه ای از غربتت را مینویسم
رو به رویم ریشخند تلخ مردم مینشیند
دور میبینند آری امر نزدیک فرج را
آه جای حسن ظن سوء تفاهم مینشیند
پرسشی دارم بگو ای ناخدای کشتی دین
موج دریای ستم کی از تلاطم مینشیند ؟
میدرد برق نگاهت پرده ی شب را غروبی
کنج لب های سحر روزی تبسّم مینشیند

شاعر : توحید شالچیان ناظر

  • شنبه
  • ۳
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۱:۵۱
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غیر گنه گر چه مرا کار نیست ) * حسین آذری

۱۹۵۴
۵

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  غیر گنه گر چه مرا کار نیست ) غیر گنه گر چه مرا کار نیست
در دل ما جـز غمت ای یار نیست
شب همه شب ناله کنم از غمت
چـاره مـرا بهتر از این کار نیست
ای که جهان ریزه خور خـوان توست
ای که به عالم چو تو غمخوار نیست
پای به چشمم بگذار از کـــرم
دیــده اگــر قابـل دیدار نیست
چهره عیان کن که بدانند خلـق
شیعـۀ تو بی کس و بی یار نیست
شمع شبستان هدایت تویــــی
گــر که بیایی شب ما تار نیست
گل نه بل آیینۀ گلـــزار عشق
هیــچ گلی مثل تو بی خار نیست
پر نتوان زد به حریم بهشـــت
آنــــکه به دام تو گرفتار نیست
نالم اگر روز و شب از هجر تـو
غیر خیــــال تو در افکار نیست
آذری از لطف تو دارد بیــــان
ورنه که او خالـــق اشعار نیست

شاعر : حسین آذری

  • شنبه
  • ۳
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۱:۵۲
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست ) * مصطفی هاشمی نسب

۴۳۰۱
۱۵

شعر مناجات امام زمان(عج) -( حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست ) حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست
بی تو در دنیای ما جز فتنه و آشوب نیست
باغ های این حوالی را همه سرما زده
دور از خورشید هرگز حاصلی مرغوب نیست
خوب می دانم شبیه عاشقانت نیستم
خوب می دانی که اوضاع دلم مطلوب نیست
قلبم از فرط گنه ویرانه شد ، پس لاجرم
جایگاه چون تو شاهی خانه ی مخروب نیست
بی تو آداب مسلمانی دگرگون گشته است
شیعه ی این روزها چندان به تو منسوب نیست
دیده آلوده ، دل آلوده ، نفس آلوده ، آه
جز تو امیدی برای بنده ی معیوب نیست
کاش می شد خاک پایت سرمه ی چشمم شود
آخر این مژگان من کمتر که از جاروب نیست
با تمام این سخن ها کاش برگردی نگار
کاسه ی صبر من بیچاره چون ایوب نیست
مادرت در کوچه ها ف

  • شنبه
  • ۳
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۲:۰۳
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عچ) -( چشمان بی قرار تو با من دروغ گفت ) * راشین گوهر شاهی

۱۶۷۴
۳

غزل امام زمان(عچ) -( چشمان بی قرار تو با من دروغ گفت ) چشمان بی قرار تو با من دروغ گفت
یك جمعه انتظار تو با من دروغ گفت
دل می درید؛ جامه ی شعری كه پر نداشت
خورشید؛ در مدار تو با من دروغ گفت
شمعی، خیال چشم تو را آه می كشید
وحشت از انتحار تو با من دروغ گفت
پروانه ها خیال تو را نقب می زدند
توجیه اضطرار تو با من دروغ گفت
دل بسته ام به بخت بلند ستاره ات؛
شب؛ رانده از قمار تو با من دروغ گفت.
آن زاهدی كه فخر تو در شهر می فروخت؛
شد نئشه از خمار تو با من دروغ گفت
مهدی بیا كه مفتی زهاد شهر مرد
حلاج سر به دار تو با من دروغ گفت

شاعر : راشین گوهر شاهی

  • دوشنبه
  • ۵
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۱۴
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( مرا ببخش نگشتم چنان كه می خواهی ) * علی لواسانی

۲۹۱۲
۴

غزل امام زمان(عج) -( مرا ببخش نگشتم چنان كه می خواهی ) مرا ببخش نگشتم چنان كه می خواهی
به پات جان نسپردم ز فرط خودخواهی

همیشه عهد شكستن ز سمت من بوده
مرا ببخش كه سوگند خورده ام گاهی
تمام عمر فقط ادعا، كه یار توام
ولی دریغ چه گویم، خودت كه آگاهی
عزیز كشور جانی و یوسف دنیا
ولی دریغ كه ماه نشسته در چاهی
و باز پرسش آخر، جواب معلوم ست
"عزیز فاطمه آیا بود سویت راهی؟"

شاعر : علی لواسانی

  • دوشنبه
  • ۵
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۰۳
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

غزل امام زمان(عج) -( هست تا اشک میان دار نگاه من و تو ) * محمد سهرابی

۳۰۰۰
۴

غزل امام زمان(عج) -( هست تا اشک میان دار نگاه من و تو ) هست تا اشک میان دار نگاه من و تو
در نیفتند به هم خیل سپاه من و تو
چشم معمار تو برداشت ز جا بیتم را
که دو مصرع نشود حائل راه من و تو
رو به روی تو نشستن چه صفایی دارد
مردمان گر که نباشند گواه من و تو
تو ز افعال من و من ز غمت می گریم
می کشد چرخ فلک آب ز چاه من و تو
روز عاشق به سر زلف تو می ماند و بس
هر دو پیچیده به هم رویِ سیاه من و تو
جوشش اشک ز وا بودن چشمانم نیست
دود در دیده فزون گشته ز آهِ من و تو
بر سر تربت ما شاخه ی تاکی بنشان
که نجاتم دهد از حشر گیاه من و تو

شاعر : محمد سهرابی

  • چهارشنبه
  • ۷
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۵۴
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( تا کی در انتظارت، تا چند سال دیگر؟ ) * محمد علي موظف رستمي

۱۸۱۳
۳

غزل امام زمان(عج) -( تا کی در انتظارت، تا چند سال دیگر؟ ) تا کی در انتظارت، تا چند سال دیگر؟
چشمان ما خمارت، تا چند سال دیگر؟
ما مانده در زمستان، در قله های هجران
کی می رسد بهارت، تا چند سال دیگر؟
بادی وزید از غرب، پیچید گرد مشرق
ا یان این اسارت، تا چند سال دیگر؟
خط های روی دیوار، در امتداد عشقند
ایّام بی شمارت، تا چند سال دیگر؟
گل های باغ هستی، هر جمعه توی دستم
پس کی کنم نثارت، تا چندسال دیگر؟
دارد نشانی از خون، اسبی کنار خیمه
کی آید آن به کارت، تا چند سال دیگر؟
ای مهر عرش والا، پشت حصار ابری
کی بشکند حصارت، تا چند سال دیگر؟
من باز هم بپرسم، تاریخ وصل یاران
گر نیست این جسارت، تا چند سال دیگر؟

شاعر : محمد علي موظف رستمي

  • چهارشنبه
  • ۷
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۰۴
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات فاطمیه-امام زمان(عج) -( غبار مقدم تو ، توتیای چشمانم ) * قاسم نعمتی

۲۶۰۲
۳

شعر مناجات فاطمیه-امام زمان(عج) -(  غبار مقدم تو ، توتیای چشمانم ) غبار مقدم تو ، توتیای چشمانم
ز هجر تو شده ابری هوای چشمانم
سحر که سفرۀ دل وا کنم به راز و نیاز
فقط وصال تو باشد دعای چشمانم
اگر که بغض گلویم کمی ترک بخورد
پر از ستاره شود این فضای چشمانم
تمام عالم هستی، غریب در نظرم
فقط فراق تو شد آشنای چشمانم
دو دیده ام شده تاریک در حجاب گناه
نگاه مست تو باشد ضیای چشمانم
نظر به روی تو آداب و سعی خود دارد
سرت چو مروه و پایت صفای چشمانم
به غیر دامن خیسم ز قطره قطرۀ اشک
کسی دگر نشنیده صدای چشمانم
قسم به فاطمه داغی به سینه دارم من
به دل هوای بقیع و مدینه دارم من

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • ۱۰
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۴:۴۶
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زباعی مناجات امام زمان(عج) -( آن عهد ملیح ازلی یـادم رفت ) *

۱۶۴۷
۵

زباعی مناجات امام زمان(عج) -( آن عهد ملیح ازلی یـادم رفت ) آن عهد ملیح ازلی یـادم رفت
افتادم و پا شدم، "علی" یادم رفت
گفتم که علی لقمه ی خــود را بخشید
هنگام عمل که شـد ولی..یادم رفت

  • یکشنبه
  • ۱۱
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۵:۰۶
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( ای همیشه شهد یادت از عسل ها بیشتر ) * احمد حسین پور علوی

۲۶۶۴
۳

غزل امام زمان(عج) -( ای همیشه شهد یادت از عسل ها بیشتر ) ای همیشه شهد یادت از عسل ها بیشتر
من به دنبال تو هستم در غزل ها بیشتر
هر چه می گویند با یک گل نمی آید بهار
من دلم می گیرد از ضرب المثل ها بیشتر
در حرم تا غرق بهجت می شوم حس می کنم
می وزد عطر تو در بعضی محل ها بیشتر
عده ای ناباورند و خوب می دانم چرا
هست پیرامون تو بحث و جدل ها بیشتر
نام تو دکان بعضی ها شد و این روزها
هست زرق و برق بازار بدل ها بیشتر
از فرج می خوانم و محو مؤذن زاده ام
لحظه ی حی علی خبر العمل ها بیشتر
آسمان ابری ست وقتی گرم می گیرد دلت
تکیه تکیه با علم ها و کتل ها بیشتر
کربلا را با نگاهت غرق باران می کنی
گریه ات می گیرد اما روی تل ها بیشتر
در قصاید پای ثابت هستی اما باز هم -
من ب

  • دوشنبه
  • ۱۲
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۵:۵۴
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست ) * فاضل نظری

۲۰۰۸
۳

غزل امام زمان(عج) -( تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست ) تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست
نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست
فقط نه من به هوای تو اشک می ریزم
که هر چه رود درین سرزمین مسافر توست
همان بس ست که با سجده دانه برچیند
کسی که چشم تو را دیده است و کافر توست
به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد
خوشا کسی که اگر شاعرست شاعر توست
که گفته است که من شمع محفل غزلم؟!
به آب و آتش اگر می زنم به خاطر توست

شاعر : فاضل نظری

  • دوشنبه
  • ۱۲
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۰۴
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( ميان مردمی و مردم از شما دورند ) * محسن مهدوی

۲۳۱۶
۶

غزل امام زمان(عج) -( ميان مردمی و مردم از شما دورند ) ميان مردمی و مردم از شما دورند
ميان مردم صد چهره ای كه صد جورند
ميان طايفه هايی كه چشم سر دارند
وَ از نديدن نور تو غالباً كورند
میان منتظرانی كه ندبه می خوانند
وَ گوييا به صدا كردن تو مجبورند
خدا كند كه نباشم من از كساني كه -
فقط به گريه و زاری و ندبه مشهورند
اگر دعاي شما شاملم شود نروم
ميان مردم صد چهره اي كه صد جورند...

شاعر : محسن مهدوی

  • دوشنبه
  • ۱۲
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۶:۱۱
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( چشم تمام آینه ها روشن، چون جلوه گاه حضرت بارانند ) * نجمه سادات هاشمی

۱۵۴۸
۲

غزل امام زمان(عج) -( چشم تمام آینه ها روشن، چون جلوه گاه حضرت بارانند ) چشم تمام آینه ها روشن، چون جلوه گاه حضرت بارانند
دارند با وضوی تماشایش، از روی خود غبار می افشانند
مانند عشق خانه براندازست، عطرش که بوی نرگس شیرازست
محتاج وصف بی حد و اندازه ست، این روز مژده داده ی بی مانند
از دیدن تو سیر نخواهد شد، چشمی که روزه بوده هزاران سال
بنشین ببینمت دل سیر آقا، مانند من چقدر فراوانند
کعبه سرود مقطع شعرش را، بیت دوازده به غزل پیوست
تکمیل شد تغزل حج، عشّاق، لبیک گوی مصرع پایانند
این شعر نذر چل سحر آمین ست، امروز ادا شده ست که آدینه ست
صبح است و با ندای "انا المهدی"، مردم دعای ندبه نمی خوانند

شاعر : نجمه سادات هاشمی

  • دوشنبه
  • ۱۲
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۰۰
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( چشم تمام آینه ها روشن، چون جلوه گاه حضرت بارانند ) * نجمه سادات هاشمی

۱۵۳۶
۱

غزل امام زمان(عج) -( چشم تمام آینه ها روشن، چون جلوه گاه حضرت بارانند ) چشم تمام آینه ها روشن، چون جلوه گاه حضرت بارانند
دارند با وضوی تماشایش، از روی خود غبار می افشانند
مانند عشق خانه براندازست، عطرش که بوی نرگس شیرازست
محتاج وصف بی حد و اندازه ست، این روز مژده داده ی بی مانند
از دیدن تو سیر نخواهد شد، چشمی که روزه بوده هزاران سال
بنشین ببینمت دل سیر آقا، مانند من چقدر فراوانند
کعبه سرود مقطع شعرش را، بیت دوازده به غزل پیوست
تکمیل شد تغزل حج، عشّاق، لبیک گوی مصرع پایانند
این شعر نذر چل سحر آمین ست، امروز ادا شده ست که آدینه ست
صبح است و با ندای "انا المهدی"، مردم دعای ندبه نمی خوانند

شاعر : نجمه سادات هاشمی

  • دوشنبه
  • ۱۲
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۰۵
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( دوباره وقت اذانست، حضرت خورشيد ) * فخرالسادات موسوی

۱۴۵۶
۲

غزل امام زمان(عج) -( دوباره وقت اذانست، حضرت خورشيد ) تو را ستاره ي شرقي، سلام مولایِ...
دل آشناي غزل ها سلام همسايه!
دوباره وقت اذانست، حضرت خورشيد
صداي گرم قدم هاي تو كجاهایِ
بلند آبي صبح ظهور جامانده...؟
كه واژه واژه دلم شد اسير آرايه...؟
وَ عشق خاطره ي سبز ايل باران ست
كه قطره قطره چكيده به روي جا پایِ
غريب عصر سه شنبه دوباره مي آيد -
صداي خيسِ قنوت نگاهِ يلدایِ
هميشه منتظر آن دو چشم نرگس تو:
«و أينَ صاحبُ يومِ طلوع فردایِ... ؟»

شاعر : فخرالسادات موسوی

  • دوشنبه
  • ۱۲
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۷:۵۸
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 عبدالحسین شفیع پور

شعر و نوحه سینه زنی برای غروب جمعه ها -(غروب جمعه میشینم ،چشم به انتظار امیرم) * عبدالحسین شفیع پور

۱۹۵۹
۳

شعر و نوحه سینه زنی برای غروب جمعه ها -(غروب جمعه میشینم ،چشم به انتظار امیرم) غروب جمعه میشینم ،چشم به انتظار امیرم

ایشالله جمعه ی دیگه، روی ماهت روببینم

شده گریون دل زارم،چون ندید روی نگارم

عمریه به انتظارش،داده ام داروندارم

گم میشم توی غزلها ،بارونی چش توی غمها

تومثه موجی که رفتی ،بیا به ساحل دریا

هزارودویست سال آقا مونده دل تو شب یلدا

اینجا دل بسته قنوتی ،از سفر بیای تو آقا

نذرمن بوسه به پاته ،روسرم منت میذاری؟

دیگه جمعه هابریدن ،نمیای میلی نداری؟

قبل این ویرون نبودم ،خوب بودم یه روزگاری

دل دادم که پس نگیرم بمونه به یادگاری

دوباره شدم آواره، آقاجون محل بذاره

خودتو گفتی برامن ،بدوخوب معنا نداره

قامتت الف نه داله ،میسوزم با آه وناله

میدونم که سر روشونت ،

  • پنج شنبه
  • ۱۵
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۱:۲۲
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور
ادامه مطلب
 عبدالحسین شفیع پور

شور سینه زنی برای فراق امام عصر -(گریه پای انتظار نشونی از بندگیمه) * عبدالحسین شفیع پور

۲۹۴۰
۱۱

شور سینه زنی برای فراق امام عصر -(گریه پای انتظار نشونی از بندگیمه) دیگه برات غریبه ام نگاه بکن همون بدم

بازاومدم درخونت ایندفعه رو نکن ردم

شماکه بهترمیدونی هزار بارم خطاکنم

نمیتوم عشق تورو ازوجودم جداکنم

چونکه وجودعشق تو اساس این زندگیمه

گریه پای انتظار نشونی از بندگیمه

اگرکه عشقت نباشه واللهِ آواره میشم

نفس کشیدن حرومه بی تو یه بیچاره میشم

یباردیگه کرم کن و این روسیاهه روببخش

قبول دارم ،بی معرفت زخمونمک پاشید همش

شما بزرگی مهربون میگن داری کرم زیاد

من لایقت نیستم آقا عشق تو ازسرم زیاد

عموی تو یل علی همونکه ماهه عشق شاه

همونکه واسه دیدنش روزوشبم ناله وآه

توروقسم به این عمو توروقسم به روضه هاش

براتمو امضا بزن میخوام برم به کربلاش

سروده:عبدالحسی

  • پنج شنبه
  • ۱۵
  • اسفند
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۰۱:۴۵
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد