شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل شبرنگ

غزل مهدوی -(چشم انتظار آمدنت چشمه سارها) * اسماعیل شبرنگ

889
1

غزل مهدوی -(چشم انتظار آمدنت چشمه سارها) چشم انتظار آمدنت چشمه سارها
دلواپس رسیدن تو غصه دار ها

هر جمعه از نبودنتان درد می کشیم
رحمی بکن به حال دلِ بی قرارها

نام تو تا به روی لبم سبز می شود
گل می دهند آب و گل شوره زارها

روزی مسیر خیمه ی مهر تو می شود
ایستگاه آخرین تمام قطارها

هر لحظه از نیامدنت ناله می زنند
داغ نبودنت به دل سوگوارها

سرهای عاشقان همگی سر به راه توست
برگرد ای امید دل سر به دارها

مشهد...مدینه...قم...حرم کربلا چقدر
ناله زدم که سر برسد انتظارها

هر اربعین که کرببلا می روی عزیز
همپای توست جمعیت جان نثارها

چشمان خیس من قَدِ دریاچه می شود
ما را ببر حرم مگر آقا چه می شود...

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسین رحمانی

شعر فراق امام زمان(عج) -(وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم ) * حسین رحمانی

2235
3

شعر فراق امام زمان(عج) -(وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم ) احساس غربت

وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم

آقا شبیهِ تو کمی ، احساس غربت میکنم!

وقتِ خطا ، الاّ شما ، بوده حواسم بر همه

از اینکه هستی شاهدم . همواره غفلت میکنم

وقتی برای تو نشد ، سودی ندارد ندبه ها

با اسم تو از عشق تو _ من کسب شهرت میکنم !

تنهاترین مردِ زمان ، در جمعه های بی کسی...

حاضر شما هستی و من ، هر هفته غیبت میکنم !!

از معصیت تنها شدم ، آلوده ی دنیا شدم

دارم برای لذّتِ یک روزه همّت میکنم !!

حبّ علی ُ آل او ، خیرالنعم باشد ولی...

من باگناه و معصیت کُفرانِ نعمت میکنم !

حالا نشسته غصّه ی ، عالم به روی ِ سینه ام

از دست نَفسِ سرکشم ، اینجا شکایت میکنم !

یاد شهیدان حرم ، خی

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

شعر فراق امام زمان(عج) -(در محضرت همیشه گرفتار میرسم ) * حسین رحمانی

1749
1

شعر فراق امام زمان(عج) -(در محضرت همیشه گرفتار میرسم ) در محضرت
در محضرت همیشه گرفتار میرسم

با دست خالی و دلِ بیمار میرسم

آقا بدون لطف تو افسرده می شوم

درشعرخود دوباره به تکرار میرسم

بالی نمانده است و میان خیال خود

پر میزنم به خیمه ی دلدار میرسم!

ای یوسف زمانه برای خریدنت

مسکین تر از بقیه به بازار میرسم!

جامانده ام من از شهدای مدافعان...

پس کی به قافله‌ ، من ِ بی عار میرسم؟

هستم الی الابد که بدهکارِ مادرت...

اما چرا همیشه طلبکار میرسم؟!!

بنویس بهرِ من سفر کربلا، نجف

بنویس تا حرم صد وده بار میرسم!!

با سر به خانه ی پدری میزنم سری

وقتی به صحنِ حیدر کرار میرسم!

آهم بجان خسته من شعله میزند

وقتی به واژه در و دیوار میرسم ...

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

جمعه -(بازهم جمعه ودلگیر غروبی دیگر ) * اسماعیل تقوایی

763
1

جمعه -(بازهم جمعه ودلگیر غروبی دیگر ) بازهم جمعه ودلگیر غروبی دیگر
باز از دلبر در غیبت ما نیست خبر

باز هم چشم به ره جمعه ی دیگر آید
شاید آن جمعه شود چشم براهی آخر

ای خوشا جمعه وصلی که بیاید مهدی
او که بر گنج ولا هست نهایی گوهر

چشمها ریخته در هجر رخش اشک فراق
ای خوش آندم که به هر دیده نماید منظر

ای خوشا بودن در لشکر او وقت ظهور
ای خوشا جان بدر آید به رهش از پیکر

کاش باشیم و ببینیم که مولا آید
گیرد اندر کف خود تیغ دودم از حیدر

یارب آن یار سفر کرده به ما بازرسان
تا شود کام همه منتظران پر زشکر

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:10
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان -(ای که غایب گشته ای از دیدگان ) * اسماعیل تقوایی

718

یا صاحب الزمان  -(ای که غایب گشته ای از دیدگان ) ای که غایب گشته ای از دیدگان

ای زمین وآسمان را روح وجان

ای خدا را باقی ی روی زمین

آخرین والی حق در این جهان

ای عدالت را سرانجامی نکو

اي امید جمله ی مستضعفان

ای که می بینی ولی نادیده ای

ای امام پرده پوش مهربان

شیعیانت سالهایی منتظر

چشمهاشان مانده بر ره خونفشان

جمعه ها بگذشته پی در پی مدام

بی نشانی از تو ای در نهان

هر جوانی پیر وهر پیری برفت

آرزویش دیدن رویت عیان

یوسف زهرا دگر هجران بس است

ای بهاران، ده تو پایان این خزان

آفتاب زندگی بر ما بتاب

گرم کن هر خانه وهر آشیان

ای طلوعت بهر هر ظالم غروب

مطلع شعر عدالت در زمان

گر که بینم روی زببای ترا

در رهت قربان کنم جانانه جان

العجل

  • جمعه
  • 20
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر انتظار -(مهدیا بوی ظهورت بر دل و جان می رسد) * هستی محرابی

1324
3

شعر انتظار -(مهدیا بوی ظهورت بر دل و جان می رسد) مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد

انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟

کوچه های شهر را با اشک می شویم هنوز

چشم در راهم، که آن جانانه جانان می رسد

کوچه های شهرِ ما بوی غریبی می دهد

کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد

گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی

بر شب دلگیر ما آن نور تابان می رسد

گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار

بر کویر سینه ی ما بوی باران می رسد

سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته

آن چراغ آرزو ماهِ شبستان می رسد

می رسد آن کو دلش آینه ی رازِ خداست

با لبی سرشار از آواز قرآن می رسد

صبرِ ما آخر رسد یا حُجَت اِبنِ العَسکری

انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟

"الّلهُمَّ

  • یکشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان -(چشمها مانده به ره تا که بیایی آقا ) * اسماعیل تقوایی

973
1

یا صاحب الزمان  -(چشمها مانده به ره تا که بیایی آقا ) چشمها مانده به ره تا که بیایی آقا

ازدل منتظران عقده گشایی آقا

خبری باز نشد زآمدنت این جمعه

جمعه ی وصل کجا وتو کجایی آقا

هرچه بگذشت زمان وگذرد هرچه زمان

باز من منتظرم رخ بنمایی آقا

کاش یک لحظه که ماندست مرا ازعمرم

بهرتسکین دلم چهره گشایی آقا

درد هجران تو آخر بکشد عشاقت

شود آیا زپس پرده درآیی آقا

آخرین حجت حق روی زمینی مولا

آخرین گل زگلستان ولایی آقا

عرشیان همره ما نغمه عجل گویند

به ظهورت همه را ده تو عطایی آقا

  • جمعه
  • 27
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

العجل -(سالها باشد که نالم روز وشب ) * اسماعیل تقوایی

724

العجل -(سالها باشد که نالم روز وشب ) سالها باشد که نالم روز وشب
العجل یا حجت بن العسکری

ندبه خوانی می کنم هر جمعه را
تا که بینم روی چون تو دلبری

یوسف زهرایی وصاحب زمان
یوسف کنعانیان را سروری

ای امید عاشقان منتظر
کی تو هجرانت به پایان می بری

کی میایی بر سر بازار عشق
کی مرا بخشی مدال نوکری

دیدنت کار دلم سامان دهد
رخ نما ای ماهروی خاوری

سالها دیده براهت دوختم
تا که بیایی وبرمن بگذری

سالها بگذشت ومن پیرت شدم
از می وصلت نخوردم ساغری

تا نمرده این غلام منتظر
باز کن بهر ظهورت معبری

  • جمعه
  • 4
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 09:15
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

بفرمائید یک جرعه غزل ناب -(لیله القدر من آن زلف چلیپایی توست) * مرتضی محمودپور

669

بفرمائید  یک جرعه غزل ناب -(لیله القدر من آن زلف چلیپایی توست) بفرمائید
یک جرعه غزل ناب

لیله القدر من آن زلف چلیپایی توست
مطلع‌الفجرمن‌آن‌ دیده شهلایی توست

هجر روی تو مرا هست عذابی لشدید
جنت من همه در غمزه‌ی لیلایی توست

با نگاهی تو مرا میکشی و زنده کنی
میکِشم‌هرچه‌من‌،ازطلعت‌زیبایی‌توست

کاش میشد که به یکباره صدایم بزنی
نای نی از شکرستان اهورایی توست

همه‌ی‌عشق‌من‌این‌است‌که‌یارم‌باشی
درخیالات، دلم گرم پذیرایی توست

سیر باغات نموده به تحیر دیدم
چشمهاخیره‌به‌آن‌قامت‌رعنایی‌توست

عصرجمعه به تمنای وصالت گشتم
دیدم‌هرگوشه‌این‌ملک زپیدایی‌توست

مرتضی محمودپور

  • جمعه
  • 4
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 09:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان -(پسر ختم رسل ختم امامت باشی ) * اسماعیل تقوایی

717

یا صاحب الزمان -(پسر ختم رسل ختم امامت باشی ) پسر ختم رسل ختم امامت باشی

بر خدا روی زمین مظهر وآیت باشی

خلق وخلق تو بود همچو پیمبر مولا

جد خود را به یقین اوج شباهت باشی

غایبی از نظر وما ز خدا می خواهیم

هر کجایی تو اماما بسلامت باشی

ناظری بر همه ی منتظرانت آقا

شیعه را در همه دم فکر حمایت باشی

راه تو راه رهایی ز برای بشر است

رهبر رهروی خود سوی سعادت باشی

ای خوشا وقت ظهورت که بیایی، همه را

مجری حکم خدا بهر عدالت باشی

کاش باشیم ببینم رخ چون ماهت

ای که مقصود همه بهر زیارت باشی

  • جمعه
  • 4
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

بی تو -(غروب جمعه دلگیر است بی تو ) * اسماعیل تقوایی

661
1

بی تو -(غروب جمعه دلگیر است بی تو ) غروب جمعه دلگیر است بی تو
دل شیعه زمین گیر است بی تو

غروب جمعه شادی درغروب است
وغم در حال تکثیر است بی تو

غروب جمعه یعنی باز غیبت
دوباره هجر تقدیر است بی تو

غروب جمعه قلب عاشقانت
اسیر آه شبگیر است بی تو

بیا یوسف که رویای ظهورت
بدون صدق وتعبیر است بی تو

دگر ما را نباشد طاقت هجر
بیا شیعه زجان سیر است بی تو

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 01:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر انتظار -(دل، دلِ من مست و گرفتارِ توست) * هستی محرابی

547

شعر انتظار -(دل، دلِ من مست و گرفتارِ توست) ‍السّلام و عَلَیکَ یا اَباصالح المهدی عج

دل، دلِ من مست و گرفتارِ توست
یکسره در حسرتِ دیدارِ توست

شب که به یادِ تو سحر می کنم
با غمِ هجرانِ تو سر می کنم

خلوتِ سجاده ببینم تو را
دست گشودی به قنوت و دعا

بر لبِ ما ندبه ی جانسوزها
تا بشود امرِ ظهورت روا

من به فدای لبِ شیرینِ تو
منتظرم بشنوم آمینِ تو

سفره ے قلبم ترکِ ساحل است
پرده ای بینِ منو تو حائل است

کی شود این پرده ز رخ بر کنی؟
دیده ی ما را تو منّور کُنی

مُردم از این فاصله و انتظار
کی شود ای ماه! رخت آشکار

این من و این خلوتِ تنهائیم
نیست دگر تابِ شکیبائیم

ای گلِ نرگس نظرے کن به ما
این همه چشمیم به راهت بیا!

الّلهمَ عَجِل لِوَلیکَ ال

  • جمعه
  • 11
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

درفراق یار -(ای کاش! شهودِ نظر مَه باشیم) * هستی محرابی

739

درفراق یار -(ای کاش! شهودِ نظر مَه باشیم) پس کجا ماند طلوعی که پس از تاریکیست؟

ای کاش شهودِ نظر مَه باشیم
از دردِ دلِ غربتش آگه باشیم

ای کاش به هنگامِ ظهورش ما هم
یک یار از آن سیصد و سیزده باشیم!

#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 18
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

امام زمان(عج)مناجات فاطمی -(آتش گرفته جان تو از آه فاطمه) * یوسف رحیمی

911

امام زمان(عج)مناجات فاطمی -(آتش گرفته جان تو از آه فاطمه) آمد محرّم علی و ماه فاطمه
آتش گرفته جان تو از آه فاطمه

با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام
بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه

بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان
با هاى هایِ گريه‌ی جانکاه فاطمه

بی‌شک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر
بالای قبر محسن شش‌ماهه، فاطمه

آه از ميان آن در و ديوار شد شروع
بعد از نبی، سلوک إلى الله فاطمه

پشت در و کنار بقيع و به روی نی
معنا شده‌ست سرِّ فديناه فاطمه

محشر، به پاست روضه‌ی مولای بی‌کفن
پيراهنی‌ست کهنه به همراه فاطمه

دارد به روی دست، دو دست قلم شده
دستی که در مقام شفاعت علم شده

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -(در ندبه نشستیم و دعایت کردیم) * مرضیه عاطفی

778

امام زمان(عج)مناجات -(در ندبه نشستیم و دعایت کردیم) در ندبه نشستیم و دعایت کردیم
یک عمر فقط گریه برایت کردیم

هر روز غریب‌تر شدی از وقتی
محدود به روز جمعه‌هایت کردیم!

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

اشعار تقارن ماه رجب با سال نو و توسل به امام زمان(عج) -(پلکی زدم من با نفسهای شمرده) * مرتضی محمودپور

2031

اشعار تقارن ماه رجب با سال نو و توسل به امام زمان(عج) -(پلکی زدم من با نفسهای شمرده) آخر سال ۹۶ و در آستانه نوروز و ماه رجب توسل به امام زمان

پلکی زدم من با نفسهای شمرده
از کف تمام هستیم را نفس برده
وجدان درون سینه‌ام انگار مرده
ماه رجب با سال نو پیوند خورده
امید،روشن شد چو مشعل از درونم
من از پی لیلای صحرا در جنونم
آقا ببخشا واژه‌گانم را که کوتاهست
شعر بلند آفرینش چونکه در راهست
درآسمان دیده‌ام خورشیدوهم ماهست
مهمان و صاحب خانه‌ی ویرانه‌ام شاهست
زحمت بکش پایت به رو چشم بگذار
این بار غیبت را ز روی دوش بردار
یکسال طی شد روی ماهت را ندیدم
من بوسه ای از لعل لبهایت نچیدم
بار غم هجران رویت را کشیدم
رنج و بلایت را به جان و دل خریدم
آقا اگر مُردم ز قبر من گذر کن
خاک مزارم را ز اشک د

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

پای قرار در اعتکاف -(صدای طپشهای قلب منی) * مرتضی محمودپور

807

پای قرار در اعتکاف -(صدای طپشهای قلب منی) پای قرار در اعتکاف

صدای طپشهای قلب منی
فدای نگاه غریبانه‌ات
مناجات من ذکر نام تو شد
شدم مست مینا ومیخانه‌ات
اگر میشود با حضورت منو
نوازش کن و دست من رو بگیر
ببر تا به اونجا که دل مایله
شدم من به بند نگاهت اسیر
به پای قرار اومدم پا به پات
میون همه تک تک ثانیه
مرا از نگاهت نبردی هنوز
شب و روز،لطفت به من جاریه

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه‌ی فراق امام زمان(عج) -(ای فدای دو چشمان ماهت) * مرتضی محمودپور

633

زمزمه‌ی فراق امام زمان(عج) -(ای فدای دو چشمان ماهت) زمزمه توسل به امام زمان(عج)
(سبک کاروان رفت و منزل به منزل)

ای فدای دو چشمان ماهت
مضطرب دیده ام من نگاهت
کن دعا یوسف آل طاها
تا که آقا شوم از سپاهت
منتظر هستم آقا کجایی
کی شوداز سفر باز آیی
گریه ها بهر سقا نمودی
روضه خوان عمو جان تو بودی
بین روضه شیندم که آقا
ای عمو جان عمو جان سرودی
منتظر هستم آقا کجایی
کی شود از سفر باز آیی
تشنه لب کشته شده شیره خواره
از جفا حنجرش پاره پاره
مادرش بین خیمه فتاده
جان زهرا بیا کن نظاره
منتظرهستم آقا کجایی
کی شود از شود از سفر باز آیی
اعتکافم شده خاک کویت
دیده ام هر طرف شد به سویت
هر کجا رفته ام با تو رفتم
با همه کرده ام گفتگویت
منتظر هستم آقا کجایی
کی شود از س

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

به بهانه‌ی اعتکاف توسل به امام زمان(عج) -( گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی) * مرتضی محمودپور

826

به بهانه‌ی اعتکاف توسل به امام زمان(عج) -( گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی) توسل به امام زمان(به بهانه‌ی اعتکاف)

گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی
چهره گل شد خزانی، من نمیدانم کجایی
میشود آقا بیایی، تا شود عالم گلستان
ای که جان جان جانی، من نمیدانم کجایی
همچو ماهی پشت ابری، چشم من بر آسمان است
ای نگار آسمانی، من نمیدانم کجایی
شام تار من سیه شد، روشنی بخش شب من
روشنای کهکشانی، من نمیدانم کجایی
گوهر دریای جودی، مظهر غیب و شهودی
در صدف درّ گرانی، من نمیدانم کجایی
آخرین شمس ولایی، نور چشم مرتضایی
همچو دریا بیکرانی، من نمیدانم کجایی
باعث این طول غیبت، شد گناهانم، ببخشا
تو امام این زمانی، من نمی دانم کجایی
مکه ایی یا در منایی، مروه یا کرببلایی
عصرجمعه روضه‌خوانی، من نم

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعیات بهاریه ۲ -(به‌سرشور و، همه احساس، زینب) * مرتضی محمودپور

864

رباعیات بهاریه ۲ -(به‌سرشور و، همه احساس، زینب) رباعیات بهاریه

به‌سرشور و، همه احساس، زینب
به نامت شیعه شد،حساس،زینب
مدافع نه، بلاگردان عشقم
شعارم کلنا عباس، زینب

بهارِ من بهار بی خزان است
که پیر دوره گرد ما جوان است
سراپایم بود محو کسی که
هزار و اندی از دیده نهان است

خدایا کی شود آید بهارم
ز دوریش دگر طاقت ندارم
بهار فاطمی دیدار یار است
تمام جمعه‌ها پای قرارم

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 09:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی ایام اعتکاف -(شب من گشته سحر یار ندادم پیغام) * مرتضی محمودپور

552

رباعی ایام اعتکاف -(شب من گشته سحر یار ندادم پیغام) شب من گشته سحر یار ندادم پیغام
مانده بر سینه من حسرت یک ذکر سلام
نه سلامی نه علیکی به که این شکوه کنم
کرده‌ام من به قناعت ز تو با چند پیام

  • دوشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 00:25
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی در فراق امام زمان(عج) در اعتکاف ماه رجب -(الا ای ماه پنهان از نظرها) * مرتضی محمودپور

3658
4

رباعی در فراق امام زمان(عج) در اعتکاف ماه رجب -(الا ای ماه پنهان از نظرها) الا ای ماه پنهان از نظرها
مناجات و دعای در سحرها
نشستم چشم در راهت که آیی
نگاهی کن به این بی بال و پرها

  • دوشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 00:30
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه‌ی توسل به امام زمان(عج) -(شکسته آیینه‌ی من) * مرتضی محمودپور

622
1

زمزمه‌ی توسل به امام زمان(عج) -(شکسته آیینه‌ی من) توسل به امام زمان (عج)

شکسته آیینه‌ی من
نوشته رو سینه‌ی من
غم فراق تو شده
غصه‌ی دیرینه‌ی من(۲)
جمعه گذشت و دوباره
از سفرت نیومدی
چرا به خونه‌ی دلم
آقای من سرنزدی(۲)
غمی که توی دلمه
اندازه‌ی یه عالمه
آقای خوب و مهربون
روضه برای ما بخون(۲)
بوی گل یاس میاد
نسیم عباس میاد
به روی گونه‌ی همه
اشک چو الماس میاد(۲)
غمی که توی دلمه
اندازه‌ی یه عالمه
آقای خوب و مهربون
روضه برای ما بخون(۲
روضه‌ی اصغر و رباب
روضه‌ی تشنگی و آب
روضه‌ی تیر حرمله
یا کودک رفته بخواب(۲)
روضه‌ی سقای حرم
روضه‌ی مشک و یه علم
روضه‌ی دستای جدا
ذکر حسین، برادرم...(۲)
غمی که توی دلمه
اندازه‌ی یه عالمه
آقای خوب و مهربون
روضه برای ما بخ

  • جمعه
  • 17
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

سه‌شنبه‌های جمکران -(ای سالکان ای سالکان،رندان سلامت میکنند) * مرتضی محمودپور

534

سه‌شنبه‌های جمکران -(ای سالکان ای سالکان،رندان سلامت میکنند) سه‌شنبه‌های‌جمکران
ای سالکان ای سالکان،رندان سلامت میکنند
هم‌درمکان و لامکان،رندان سلامت میکنند
یوسف‌به‌خاک‌افتاده‌است،اخوان‌به‌چاهش‌میکشند
برگرد در کنعان بمان، رندان سلامت میکنند

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

امام زمان -( دارم به دل هوای تو یا صاحب الزمان) * وحید زحمتکش شهری

1022
1

امام زمان -( دارم به دل هوای تو یا صاحب الزمان) ‍ امام زمان

دارم به دل هوای تو یا صاحب الزمان
بوسه زنم به پای تو یا صاحب الزمان

در بین این همه شاهان روزگار
هستم همی گدای تو یا صاحب الزمان

خواهم ز کردگار جهان در تمام عمر
باشم به زیر لوای تو یا صاحب الزمان

ای کاش صبح جمعه ای برسد ای امیر من
بر گوش من صدای تو یا صاحب الزمان

دارم امید برای ظهورت در این زمان
فرمان دهد خدای تو یا صاحب الزمان

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

امام زمان -( دلتنگ توام یوسف زهرا که بیایی) * وحید زحمتکش شهری

953
1

امام زمان -( دلتنگ توام یوسف زهرا که بیایی) امام زمان

دلتنگ توام یوسف زهرا که بیایی
کی می شود ای ماه که صورت بنمایی

ای ماه درخشان شب قلب فکارم
کی می رسی ای نور دوچشمان و نگارم

در راه تو آقا سر و جان می دهم ای ماه
من نوکر ناقابل و آقا تویی آن شاه

کی بوسه بگیرم ز دو دستان تو ای یار
کی می رسی ای ماه دل آرام شب تار

ای منتقم خون خدا پس تو کجایی
ای کاش به پایان برسد فصل جدایی

آقا قسمت می دهم ای ماه که برگرد
دارم به دلم سوز و دوصد آه که برگرد

برگرد و بیا دست بکش روی سر من
قوت بده آقا تو به این بال و پر من

دست من بیچاره بگیر ای گل زهرا
تا گم نکنم راه خودم در دل صحرا

ای کاش همین جمعه بیایی شه خوبان
تا دیده منور شود از تو مه تابان

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

امام زمان -( نزدیک بهار است ولی یار نیامد) * وحید زحمتکش شهری

589

امام زمان -( نزدیک بهار است ولی یار نیامد) امام زمان

نزدیک بهار است ولی یار نیامد
گل در بر عاشق، ز چه دلدار نیامد

بلبل بسراید غزل ناب بهاری
سرسبز بیابان و دلش شاد قناری

بی تو نه به دل میل چمن هست نه صحرا
با توست صفا در دل ما ای گل زهرا

تا کی بنشینم به رهت تا که بیایی
آتش تو بیفروز بدانم که کجایی

زل میزنم این جاده پر پیچ و خمت را
در سینه خود حبس کنم بغص و غمت را

دوری به خدا طاقت من طاق نموده
از زندگیم راحتی و خنده ربوده

برگرد از آن جاده که رفتی گل خوش روی
عطرت به مشامم برسد انبَر خوش بوی

تا که به وجودت دلم آرام بگیرد
تا غم برود گوشه دنجی و بمیرد

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

امام زمان -( برگرد ای مسافر تنها و خسته ام) * وحید زحمتکش شهری

4734
5

امام زمان -( برگرد ای مسافر تنها و خسته ام) امان زمان

برگرد ای مسافر تنها و خسته ام
چشم دلم به جاده برگشت بسته ام

برگرد با وجود خودت جان به ما بده
سائل شدیم همه تو بیا نان به ما بده

جمعه به جمعه می گذرد در نبود تو
ای کاش بهره ای ببریم از وجود تو

مشکل منم عزیز که نشناختم تو را
در این قمار خویش یقین باختم تو را

آقا قسم به دست جدا از بدن بیا
مولا به حق ساقی دور از وطن بیا

آقا قسم به لحظه گودیه قتلگاه
بر لحظه ای که عمه ز بالا کند نگاه

آقا قسم به راس روی نیزه ها بیا
بر آتش و به شعله در خیمه ها بیا

ای منتقم بیا که دلم بی قرار شد
اشکم روان ز دیده به لیل و نهار شد

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن و سبک زمزمه زبانحال مناجات با حضرت مهدی صحب الزمان (عج) -(زبس تو باصفایی همه امید مایی) * رضا یعقوبیان

1770
1

متن و سبک زمزمه زبانحال مناجات با حضرت مهدی صحب الزمان (عج) -(زبس تو باصفایی      همه امید مایی) زبس تو باصفایی همه امید مایی
تمام روز وشب ها منتظرم‌بیایی

یابن فاطمه همیشه مهمان توام
درتمام عمر ریزه خور خوان توام
تابه روزحشر من غرق احسان توام

یابن فاطمه مهدی بیا مهدی بیا(۳)
==========
بیا در انتظارم تنها تویی قرارم
آرزومه آقاجون بنشینی در کنارم

دردلم بُود مهر تو و ولای تو
مهدیا منم محتاج یک‌دعای تو
کی شود رسد به‌گوش جان صدای تو

یابن فاطمه مهدی بیا مهدی بیا(۳)
==========
مولا تویی امیدم به عشق تو اسیرم
خدامیدونه مهدی بدون‌تو میمیرم

ازطفولیت تویی تو تکیه گاه من
گرچه من بدم مولا تویی پناه من
همچو سائلان بر تو بود نگاه من

یابن فاطمه مهدی بیا مهدی بیا(۳)
==========
گر پَست و بی بهایم گدا

  • دوشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

چند رباعی و دوبیتی و رباعی صلوات برای امام زمان (عج) -(دیده منتظران مانده به راه) * رضا یعقوبیان

14589
8

چند رباعی و دوبیتی و رباعی صلوات برای امام زمان (عج) -(دیده منتظران مانده به راه) دیده منتظران مانده به راه
گشته ذکر لب ما شام و پگاه
مهدی فاطمه برگرد، بیا
کار ما بی تو شده ناله وآه
********
شدم از کودکی مست ولایت
همیشه شاملم لطف و عطایت
الا ای مهدی زهرا ز رحمت
به مسکین درت بنماعنایت
********
همه دنیا فدای تار مویت
که پیچیده درعالم رنگ و بویت
تمام ارزوی شیعیان است
فقط یک لحظه ای دیداررویت
********
تمام جمعه ها چشم انتظارم
زبهر دیدن تو بیقرارم
به حق حق این بود ارزویم
تورا بینم دمی اندر کنارم
********
ای که درگاه توشد باب نجات
عالم از تو شده غرق برکات
مهدی فاطمه ای نور جلی
برتو و آل محمد صلوات
********
تویی نوری زنور حی سرمد
که داری برهمه اکرام بی حد
همه چشم انتظاردیدن تو
بیا

  • دوشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد