شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات امام زمان(عج) -(عادتاً دم ز عشق یار نزن ) * سید پوریا هاشمی

984
-1

شعر مناجات امام زمان(عج) -(عادتاً دم ز عشق یار نزن ) عادتاً دم ز عشق یار نزن
بی عمل حرف انتظار نزن
سر تو گرم بازی دنیاست
لاف مجنون بی قرار نزن
زار زد از گناه تو آقا
توبه کن از‌گناه زار نزن
از غریبی درش بیار!انقدر..
از غریبی او هوار نزن
تا ز هر دامنی نشستی دست
دست بر دامن‌ نگار نزن
قول دادی بمان سر قولت
زیر این قول و این قرار نزن
هرچه را از دلت کنار زدی
عشق اورا ز دل کنار نزن
پدر ماست گرچه بد شده ایم
به دل خسته اش شرار نزن..
کربلا منتهای خوشبختی ست
پر سوی غیر این دیار نزن
تا نرفتی میان صحن حسین
حرفی از خیر روزگار نزن..

  • دوشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مرتضی محمودپور

توسل به امام زمان(عج) -(زمان آن شده امشب به پات سر بدهم) * مرتضی محمودپور

504
0

توسل به امام زمان(عج) -(زمان آن شده امشب به پات سر بدهم) زمان آن شده امشب به پات سر بدهم
تمام هستی خود را به یک نظر بدهم
تفالی زده ام من به خواجه شیراز
به‌هرکلام‌که‌گفته است سیم‌وزر بدهم
(رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست)
قدم گذار و فرود آ که بار و بر بدهم
مرا به پای تو در این زمانه بنوشتند
به‌سجده برسرکوی‌تو بال و پر بدهم
به چاه زمزم عشقت چنان فتادم که
نفس نفس به هوای تو چشم تر بدهم

  • جمعه
  • 17
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -(آخر کجاست جای تو یَااَیُّهاالْعَزیز ) *

1257
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -(آخر کجاست جای تو یَااَیُّهاالْعَزیز ) یَااَیُّهاالْعَزیز
آخر کجاست جای تو یَااَیُّهاالْعَزیز

تاجان کنم فدای تو یَااَیُّهاالْعَزیز

با ذکر مَسَّنا و دَم اَهْلَنَاالضُّرَند

این دستها گدای تو یَااَیُّهاالعَزیز

ما را به این بضاعتِ مُزْجٰاه بخششی

قربان دستهای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز

بادست خالی اَوْفِلَنَاالْکَیْل گفته ایم

امیدمان سَخای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز

آقا بیا تصدق عَلَیْنٰا که چشم ما

مانده است برعطای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز

خواهم حیات خویش فقط تادمی که هست

در سینه ام هوای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز

آقا بیا که حسِّ مسیحا به پا کند

در گوش من نوای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز

در حجّ عاشقی به تمنّا نموده ام

بیتوته در منای تو یَااَ

  • دوشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -(ای که در دل هستی و با چشم ِ تر می بینمت ) * مرضیه عاطفی

954
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -(ای که در دل هستی و با چشم ِ تر می بینمت ) نذر ساحت مقدس یوسف زهرا(س)
حضرت صاحب ٱلعصر وٱلزمان عج

ای که در دل هستی و با چشم ِ تر می بینمت
عاقبت یک روز با چشمانِ سر می بینمت

روبرویِ استغاثه های ناب مادرم
در دعای عهدِ هر صبحِ پدر می بینمت

چند سالی می شود اشکِ مرا می بینی و
در میان اشک هایِ شعله ور می بینمت

مطمئنم که بزودی بعدِ صبر و انتظار
میرسی! در گرگ‌ و میش ِ یک سحر می بینمت

عطر نرگس از عبایت می وزد سمت دلم
در هوایِ بی نظیرِ دور و بر می بینمت

در کنارِ کعبه روزی از سفر می آیی و
می رسد سالِ وصال و در حضَر می بینمت

با تمام آنچه در وصف تو عمری گفته اند
سرتری و با نگاهی خوب تر می بینمت

چشم در چشم ِ تو بودن سهم آن سیصد نفر
وای بر من

  • دوشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار فراق امام زمان(عج) -(چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش ) * محمد جواد شیرازی

656

اشعار فراق امام زمان(عج) -(چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش ) هجرانش
چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش

ولی به وصل نشد ختم، کار هجرانش

پر از غم است دلم با وجود این اصلا

غمی نمانده برایم کنار هجرانش

در این زمان که همه بی خیال آقایند

خوشا دلی که بماند دچار هجرانش

رسید صبحِ وصالش به شیخ انصاری

به ما رسید فقط شام تار هجرانش

کجاست سید بحر العلوم تا باشد

در این زمانه ی دشوار یار هجرانش

” کجاست هم نفسی تا به شرح، عَرضه‌ دهم

که دل چه می ‌کشد از روزگار هجـرانش” *

کجاست چشم پر آبی که یار من باشد

به اشکِ دیده شود داغدار هجرانش

به جز بهشتِ وصالش مرا مداوا نیست

چنان زده است به جانم شراره هجرانش

ز بس که دوریِ از کربلا نصیبم شد

نشسته بر سر و رویم غبار هج

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مبشری

شعر مناجات امام زمان(عج) -(از یُمنِ ذکر تو ندای رب گرفتیم ) * محمد مبشری

527
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -(از یُمنِ ذکر تو ندای رب گرفتیم  ) ایام هجران
از یُمنِ ذکر تو ندای رب گرفتیم

از مهر روی تو چنین مذهب گرفتیم

ما ذاکر ذکر خدای آسمانیم

از لحظه ای که نام تو بر لب گرفتیم

تا سر رسد ایام هجران تو ای دوست

هر روز و شب نغمه ی یارب گرفتیم

بر لب نوای یا اِلاه و یا اِلاه است

ما محفل انس تو را هر شب گرفتیم

در شام تنهایی و روز بی کسی ها

شور تو را هر دم به تاب و تب گرفتیم

بر پادشاهان جهان برگو بیایند

ما در مقام نوکری منصب گرفتیم

حالا بیا در حلقه ی چشم انتظاران

در روضه ای که ذکر یا زینب گرفتیم

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -(با نگاهی از کرَم سرشار٬ حالم را بپرس ) * مرضیه عاطفی

814

شعر فراق امام زمان(عج) -(با نگاهی از کرَم سرشار٬ حالم را بپرس ) رو به سمت جمکرانت باز هم تب کرده ام

با نگاهی از کرَم سرشار٬ حالم را بپرس

خسته ام این روزها بسیار٬ حالم را بپرس

رو به سمت جمکرانت باز هم تب کرده ام

سوختم در حسرتِ دیدار٬ حالم را بپرس

کاش راهِ خیمه گاهت را بلد بودم ولی

راه را گم کرده ام انگار...حالم را بپرس

خاک پایِ مهزیارت هم نخواهم شد٬ ولی؛

در دعای عهد٬ پایِ کار٬ حالم را بپرس

در زمان غفلت و در حینِ معصیت که نه!

یک شبی در حالِ استغفار٬ حالم را بپرس

از تو دارم انتظار و داری از من انتظار

گرچه هستم مایهٔ آزار٬ حالم را بپرس

یوسفِ گمگشتهٔ من! یارِ غایب از نظر

سخت از عشقت شدم بیمار٬ حالم را بپرس

پُر توقّع نیستم اما اگر مقدور بود

سمتِ

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر مدح و مناجات امام زمان(عج) -(عمریست که بیـچاره و حیران تو هستم ) * حسین ایمانی

965

شعر مدح و مناجات امام زمان(عج) -(عمریست که بیـچاره و حیران تو هستم ) دلبسته یِ عشق تو شدم
عمریست که بیـچاره و حیران تو هستم

سرگشته یِ تو بی سر ُو سامان تو هستم

هر چـند که آلوده یِ عصیان و گناهم

دلباخـته یِ رأفت و احسان تو هستم

سرمایه به جز مِـهر و وِلای تو ندارم

من جیره خور دائمیِ خوان تو هستم

با عهد و دعای فـرج و ندبه اَنیـسم

آهنـگ پریشانی هجران تو هستم

تو دار و ندار من بی تاب و غریبی

من جمعه به جمعه نَمِ باران تو هستم

دلبسته یِ عشق تو شدم یوسف زهرا

در حلقه یِ عشّاق و غریبان تو هستم

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن صرامی

شعر مناجات امام زمان (عج) -(با وجودی که یقینأ ما بدهکار توایم ) * محسن صرامی

743

شعر مناجات امام زمان (عج) -(با وجودی که یقینأ ما بدهکار توایم ) با وجودی که یقینأ ما بدهکار توایم

مانده ام دیگر چرا دائم طلبکار توایم

نه نشد باشیم ما زینت برای اهلبیت

شرمسارم اکثر اوقات را عار توایم

باری از دوشت نه تنها کم نشد با دست ما

بلکه باید گفت یک عمر است سربار توایم

مهزیاری که بسوزد محض یارش نیستم

پس نباید گفت عاشق یا گرفتار توایم

خوش به حال آنکه دارد در بساط خود کلاف

من ندارم آن،چه میگویم خریدار توایم

هیچ چیز ما شبیه منتظرها نیست،نه

تازه با افعال خود مشغول آزار توایم

آب میریزیم ما در آسیاب غیبتت

نان به نرخ روز خوردیم و طلبکار توایم

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر مناجات با امام زمان(عج) -(دوباره حرف دل عاشق تو بین دهان است ) * مهدی رحیمی زمستان

861
1

شعر مناجات با امام زمان(عج) -(دوباره حرف دل عاشق تو بین دهان است ) دوباره حرف دل عاشق تو بین دهان است

چنان گُدازه ی آتش فشان که در فوران است

چه پاسخی ز سلام تو بشنویم شب و روز

که جمع های جهان هرچه هست جمع کران است

سوال آمدنت را کسی جواب نداده

بگو که آدرس دفترت کجای جهان است

سلام من به قیام و رکوع و حین سجودت

بر آن نماز که چشم انتظار صوت اذان است

در انتظارِ تو قدِّ نهال من شده چون سرو

در انتظار تو قدِّ پدر بزرگ کمان است

فشار قلب پدر شد فشار قبر برایش

بیا که نام تو مانند قرص زیر زبان است

اگر که عمر شود بی تو آه مَرتع شیطان

چه سود ماحصل عمر سود نیست، زیان است

برای این که بفهمیمم و روزگار بفهمد

غم تو گرچه عیان است حاجتش به بیان است

«نمیرد آن که دل

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

غزل مهدوی -(چشم انتظار آمدنت چشمه سارها) * اسماعیل شبرنگ

701
1

غزل مهدوی -(چشم انتظار آمدنت چشمه سارها) چشم انتظار آمدنت چشمه سارها
دلواپس رسیدن تو غصه دار ها

هر جمعه از نبودنتان درد می کشیم
رحمی بکن به حال دلِ بی قرارها

نام تو تا به روی لبم سبز می شود
گل می دهند آب و گل شوره زارها

روزی مسیر خیمه ی مهر تو می شود
ایستگاه آخرین تمام قطارها

هر لحظه از نیامدنت ناله می زنند
داغ نبودنت به دل سوگوارها

سرهای عاشقان همگی سر به راه توست
برگرد ای امید دل سر به دارها

مشهد...مدینه...قم...حرم کربلا چقدر
ناله زدم که سر برسد انتظارها

هر اربعین که کرببلا می روی عزیز
همپای توست جمعیت جان نثارها

چشمان خیس من قَدِ دریاچه می شود
ما را ببر حرم مگر آقا چه می شود...

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

شعر فراق امام زمان(عج) -(وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم ) * حسین رحمانی

2073
3

شعر فراق امام زمان(عج) -(وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم ) احساس غربت

وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم

آقا شبیهِ تو کمی ، احساس غربت میکنم!

وقتِ خطا ، الاّ شما ، بوده حواسم بر همه

از اینکه هستی شاهدم . همواره غفلت میکنم

وقتی برای تو نشد ، سودی ندارد ندبه ها

با اسم تو از عشق تو _ من کسب شهرت میکنم !

تنهاترین مردِ زمان ، در جمعه های بی کسی...

حاضر شما هستی و من ، هر هفته غیبت میکنم !!

از معصیت تنها شدم ، آلوده ی دنیا شدم

دارم برای لذّتِ یک روزه همّت میکنم !!

حبّ علی ُ آل او ، خیرالنعم باشد ولی...

من باگناه و معصیت کُفرانِ نعمت میکنم !

حالا نشسته غصّه ی ، عالم به روی ِ سینه ام

از دست نَفسِ سرکشم ، اینجا شکایت میکنم !

یاد شهیدان حرم ، خی

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

شعر فراق امام زمان(عج) -(در محضرت همیشه گرفتار میرسم ) * حسین رحمانی

1632
1

شعر فراق امام زمان(عج) -(در محضرت همیشه گرفتار میرسم ) در محضرت
در محضرت همیشه گرفتار میرسم

با دست خالی و دلِ بیمار میرسم

آقا بدون لطف تو افسرده می شوم

درشعرخود دوباره به تکرار میرسم

بالی نمانده است و میان خیال خود

پر میزنم به خیمه ی دلدار میرسم!

ای یوسف زمانه برای خریدنت

مسکین تر از بقیه به بازار میرسم!

جامانده ام من از شهدای مدافعان...

پس کی به قافله‌ ، من ِ بی عار میرسم؟

هستم الی الابد که بدهکارِ مادرت...

اما چرا همیشه طلبکار میرسم؟!!

بنویس بهرِ من سفر کربلا، نجف

بنویس تا حرم صد وده بار میرسم!!

با سر به خانه ی پدری میزنم سری

وقتی به صحنِ حیدر کرار میرسم!

آهم بجان خسته من شعله میزند

وقتی به واژه در و دیوار میرسم ...

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

جمعه -(بازهم جمعه ودلگیر غروبی دیگر ) * اسماعیل تقوایی

658
1

جمعه -(بازهم جمعه ودلگیر غروبی دیگر ) بازهم جمعه ودلگیر غروبی دیگر
باز از دلبر در غیبت ما نیست خبر

باز هم چشم به ره جمعه ی دیگر آید
شاید آن جمعه شود چشم براهی آخر

ای خوشا جمعه وصلی که بیاید مهدی
او که بر گنج ولا هست نهایی گوهر

چشمها ریخته در هجر رخش اشک فراق
ای خوش آندم که به هر دیده نماید منظر

ای خوشا بودن در لشکر او وقت ظهور
ای خوشا جان بدر آید به رهش از پیکر

کاش باشیم و ببینیم که مولا آید
گیرد اندر کف خود تیغ دودم از حیدر

یارب آن یار سفر کرده به ما بازرسان
تا شود کام همه منتظران پر زشکر

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:10
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان -(ای که غایب گشته ای از دیدگان ) * اسماعیل تقوایی

612

یا صاحب الزمان  -(ای که غایب گشته ای از دیدگان ) ای که غایب گشته ای از دیدگان

ای زمین وآسمان را روح وجان

ای خدا را باقی ی روی زمین

آخرین والی حق در این جهان

ای عدالت را سرانجامی نکو

اي امید جمله ی مستضعفان

ای که می بینی ولی نادیده ای

ای امام پرده پوش مهربان

شیعیانت سالهایی منتظر

چشمهاشان مانده بر ره خونفشان

جمعه ها بگذشته پی در پی مدام

بی نشانی از تو ای در نهان

هر جوانی پیر وهر پیری برفت

آرزویش دیدن رویت عیان

یوسف زهرا دگر هجران بس است

ای بهاران، ده تو پایان این خزان

آفتاب زندگی بر ما بتاب

گرم کن هر خانه وهر آشیان

ای طلوعت بهر هر ظالم غروب

مطلع شعر عدالت در زمان

گر که بینم روی زببای ترا

در رهت قربان کنم جانانه جان

العجل

  • جمعه
  • 20
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر انتظار -(مهدیا بوی ظهورت بر دل و جان می رسد) * هستی محرابی

1182
2

شعر انتظار -(مهدیا بوی ظهورت بر دل و جان می رسد) مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد

انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟

کوچه های شهر را با اشک می شویم هنوز

چشم در راهم، که آن جانانه جانان می رسد

کوچه های شهرِ ما بوی غریبی می دهد

کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد

گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی

بر شب دلگیر ما آن نور تابان می رسد

گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار

بر کویر سینه ی ما بوی باران می رسد

سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته

آن چراغ آرزو ماهِ شبستان می رسد

می رسد آن کو دلش آینه ی رازِ خداست

با لبی سرشار از آواز قرآن می رسد

صبرِ ما آخر رسد یا حُجَت اِبنِ العَسکری

انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟

"الّلهُمَّ

  • یکشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان -(چشمها مانده به ره تا که بیایی آقا ) * اسماعیل تقوایی

867
1

یا صاحب الزمان  -(چشمها مانده به ره تا که بیایی آقا ) چشمها مانده به ره تا که بیایی آقا

ازدل منتظران عقده گشایی آقا

خبری باز نشد زآمدنت این جمعه

جمعه ی وصل کجا وتو کجایی آقا

هرچه بگذشت زمان وگذرد هرچه زمان

باز من منتظرم رخ بنمایی آقا

کاش یک لحظه که ماندست مرا ازعمرم

بهرتسکین دلم چهره گشایی آقا

درد هجران تو آخر بکشد عشاقت

شود آیا زپس پرده درآیی آقا

آخرین حجت حق روی زمینی مولا

آخرین گل زگلستان ولایی آقا

عرشیان همره ما نغمه عجل گویند

به ظهورت همه را ده تو عطایی آقا

  • جمعه
  • 27
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

العجل -(سالها باشد که نالم روز وشب ) * اسماعیل تقوایی

590

العجل -(سالها باشد که نالم روز وشب ) سالها باشد که نالم روز وشب
العجل یا حجت بن العسکری

ندبه خوانی می کنم هر جمعه را
تا که بینم روی چون تو دلبری

یوسف زهرایی وصاحب زمان
یوسف کنعانیان را سروری

ای امید عاشقان منتظر
کی تو هجرانت به پایان می بری

کی میایی بر سر بازار عشق
کی مرا بخشی مدال نوکری

دیدنت کار دلم سامان دهد
رخ نما ای ماهروی خاوری

سالها دیده براهت دوختم
تا که بیایی وبرمن بگذری

سالها بگذشت ومن پیرت شدم
از می وصلت نخوردم ساغری

تا نمرده این غلام منتظر
باز کن بهر ظهورت معبری

  • جمعه
  • 4
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 09:15
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

بفرمائید یک جرعه غزل ناب -(لیله القدر من آن زلف چلیپایی توست) * مرتضی محمودپور

556

بفرمائید  یک جرعه غزل ناب -(لیله القدر من آن زلف چلیپایی توست) بفرمائید
یک جرعه غزل ناب

لیله القدر من آن زلف چلیپایی توست
مطلع‌الفجرمن‌آن‌ دیده شهلایی توست

هجر روی تو مرا هست عذابی لشدید
جنت من همه در غمزه‌ی لیلایی توست

با نگاهی تو مرا میکشی و زنده کنی
میکِشم‌هرچه‌من‌،ازطلعت‌زیبایی‌توست

کاش میشد که به یکباره صدایم بزنی
نای نی از شکرستان اهورایی توست

همه‌ی‌عشق‌من‌این‌است‌که‌یارم‌باشی
درخیالات، دلم گرم پذیرایی توست

سیر باغات نموده به تحیر دیدم
چشمهاخیره‌به‌آن‌قامت‌رعنایی‌توست

عصرجمعه به تمنای وصالت گشتم
دیدم‌هرگوشه‌این‌ملک زپیدایی‌توست

مرتضی محمودپور

  • جمعه
  • 4
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 09:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان -(پسر ختم رسل ختم امامت باشی ) * اسماعیل تقوایی

549

یا صاحب الزمان -(پسر ختم رسل ختم امامت باشی ) پسر ختم رسل ختم امامت باشی

بر خدا روی زمین مظهر وآیت باشی

خلق وخلق تو بود همچو پیمبر مولا

جد خود را به یقین اوج شباهت باشی

غایبی از نظر وما ز خدا می خواهیم

هر کجایی تو اماما بسلامت باشی

ناظری بر همه ی منتظرانت آقا

شیعه را در همه دم فکر حمایت باشی

راه تو راه رهایی ز برای بشر است

رهبر رهروی خود سوی سعادت باشی

ای خوشا وقت ظهورت که بیایی، همه را

مجری حکم خدا بهر عدالت باشی

کاش باشیم ببینم رخ چون ماهت

ای که مقصود همه بهر زیارت باشی

  • جمعه
  • 4
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

بی تو -(غروب جمعه دلگیر است بی تو ) * اسماعیل تقوایی

529
1

بی تو -(غروب جمعه دلگیر است بی تو ) غروب جمعه دلگیر است بی تو
دل شیعه زمین گیر است بی تو

غروب جمعه شادی درغروب است
وغم در حال تکثیر است بی تو

غروب جمعه یعنی باز غیبت
دوباره هجر تقدیر است بی تو

غروب جمعه قلب عاشقانت
اسیر آه شبگیر است بی تو

بیا یوسف که رویای ظهورت
بدون صدق وتعبیر است بی تو

دگر ما را نباشد طاقت هجر
بیا شیعه زجان سیر است بی تو

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 01:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر انتظار -(دل، دلِ من مست و گرفتارِ توست) * هستی محرابی

442

شعر انتظار -(دل، دلِ من مست و گرفتارِ توست) ‍السّلام و عَلَیکَ یا اَباصالح المهدی عج

دل، دلِ من مست و گرفتارِ توست
یکسره در حسرتِ دیدارِ توست

شب که به یادِ تو سحر می کنم
با غمِ هجرانِ تو سر می کنم

خلوتِ سجاده ببینم تو را
دست گشودی به قنوت و دعا

بر لبِ ما ندبه ی جانسوزها
تا بشود امرِ ظهورت روا

من به فدای لبِ شیرینِ تو
منتظرم بشنوم آمینِ تو

سفره ے قلبم ترکِ ساحل است
پرده ای بینِ منو تو حائل است

کی شود این پرده ز رخ بر کنی؟
دیده ی ما را تو منّور کُنی

مُردم از این فاصله و انتظار
کی شود ای ماه! رخت آشکار

این من و این خلوتِ تنهائیم
نیست دگر تابِ شکیبائیم

ای گلِ نرگس نظرے کن به ما
این همه چشمیم به راهت بیا!

الّلهمَ عَجِل لِوَلیکَ ال

  • جمعه
  • 11
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

درفراق یار -(ای کاش! شهودِ نظر مَه باشیم) * هستی محرابی

561

درفراق یار -(ای کاش! شهودِ نظر مَه باشیم) پس کجا ماند طلوعی که پس از تاریکیست؟

ای کاش شهودِ نظر مَه باشیم
از دردِ دلِ غربتش آگه باشیم

ای کاش به هنگامِ ظهورش ما هم
یک یار از آن سیصد و سیزده باشیم!

#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 18
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

امام زمان(عج)مناجات فاطمی -(آتش گرفته جان تو از آه فاطمه) * یوسف رحیمی

789

امام زمان(عج)مناجات فاطمی -(آتش گرفته جان تو از آه فاطمه) آمد محرّم علی و ماه فاطمه
آتش گرفته جان تو از آه فاطمه

با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام
بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه

بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان
با هاى هایِ گريه‌ی جانکاه فاطمه

بی‌شک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر
بالای قبر محسن شش‌ماهه، فاطمه

آه از ميان آن در و ديوار شد شروع
بعد از نبی، سلوک إلى الله فاطمه

پشت در و کنار بقيع و به روی نی
معنا شده‌ست سرِّ فديناه فاطمه

محشر، به پاست روضه‌ی مولای بی‌کفن
پيراهنی‌ست کهنه به همراه فاطمه

دارد به روی دست، دو دست قلم شده
دستی که در مقام شفاعت علم شده

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -(در ندبه نشستیم و دعایت کردیم) * مرضیه عاطفی

658

امام زمان(عج)مناجات -(در ندبه نشستیم و دعایت کردیم) در ندبه نشستیم و دعایت کردیم
یک عمر فقط گریه برایت کردیم

هر روز غریب‌تر شدی از وقتی
محدود به روز جمعه‌هایت کردیم!

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

اشعار تقارن ماه رجب با سال نو و توسل به امام زمان(عج) -(پلکی زدم من با نفسهای شمرده) * مرتضی محمودپور

1877

اشعار تقارن ماه رجب با سال نو و توسل به امام زمان(عج) -(پلکی زدم من با نفسهای شمرده) آخر سال ۹۶ و در آستانه نوروز و ماه رجب توسل به امام زمان

پلکی زدم من با نفسهای شمرده
از کف تمام هستیم را نفس برده
وجدان درون سینه‌ام انگار مرده
ماه رجب با سال نو پیوند خورده
امید،روشن شد چو مشعل از درونم
من از پی لیلای صحرا در جنونم
آقا ببخشا واژه‌گانم را که کوتاهست
شعر بلند آفرینش چونکه در راهست
درآسمان دیده‌ام خورشیدوهم ماهست
مهمان و صاحب خانه‌ی ویرانه‌ام شاهست
زحمت بکش پایت به رو چشم بگذار
این بار غیبت را ز روی دوش بردار
یکسال طی شد روی ماهت را ندیدم
من بوسه ای از لعل لبهایت نچیدم
بار غم هجران رویت را کشیدم
رنج و بلایت را به جان و دل خریدم
آقا اگر مُردم ز قبر من گذر کن
خاک مزارم را ز اشک د

  • دوشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

پای قرار در اعتکاف -(صدای طپشهای قلب منی) * مرتضی محمودپور

670

پای قرار در اعتکاف -(صدای طپشهای قلب منی) پای قرار در اعتکاف

صدای طپشهای قلب منی
فدای نگاه غریبانه‌ات
مناجات من ذکر نام تو شد
شدم مست مینا ومیخانه‌ات
اگر میشود با حضورت منو
نوازش کن و دست من رو بگیر
ببر تا به اونجا که دل مایله
شدم من به بند نگاهت اسیر
به پای قرار اومدم پا به پات
میون همه تک تک ثانیه
مرا از نگاهت نبردی هنوز
شب و روز،لطفت به من جاریه

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه‌ی فراق امام زمان(عج) -(ای فدای دو چشمان ماهت) * مرتضی محمودپور

519

زمزمه‌ی فراق امام زمان(عج) -(ای فدای دو چشمان ماهت) زمزمه توسل به امام زمان(عج)
(سبک کاروان رفت و منزل به منزل)

ای فدای دو چشمان ماهت
مضطرب دیده ام من نگاهت
کن دعا یوسف آل طاها
تا که آقا شوم از سپاهت
منتظر هستم آقا کجایی
کی شوداز سفر باز آیی
گریه ها بهر سقا نمودی
روضه خوان عمو جان تو بودی
بین روضه شیندم که آقا
ای عمو جان عمو جان سرودی
منتظر هستم آقا کجایی
کی شود از سفر باز آیی
تشنه لب کشته شده شیره خواره
از جفا حنجرش پاره پاره
مادرش بین خیمه فتاده
جان زهرا بیا کن نظاره
منتظرهستم آقا کجایی
کی شود از شود از سفر باز آیی
اعتکافم شده خاک کویت
دیده ام هر طرف شد به سویت
هر کجا رفته ام با تو رفتم
با همه کرده ام گفتگویت
منتظر هستم آقا کجایی
کی شود از س

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

به بهانه‌ی اعتکاف توسل به امام زمان(عج) -( گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی) * مرتضی محمودپور

668

به بهانه‌ی اعتکاف توسل به امام زمان(عج) -( گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی) توسل به امام زمان(به بهانه‌ی اعتکاف)

گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی
چهره گل شد خزانی، من نمیدانم کجایی
میشود آقا بیایی، تا شود عالم گلستان
ای که جان جان جانی، من نمیدانم کجایی
همچو ماهی پشت ابری، چشم من بر آسمان است
ای نگار آسمانی، من نمیدانم کجایی
شام تار من سیه شد، روشنی بخش شب من
روشنای کهکشانی، من نمیدانم کجایی
گوهر دریای جودی، مظهر غیب و شهودی
در صدف درّ گرانی، من نمیدانم کجایی
آخرین شمس ولایی، نور چشم مرتضایی
همچو دریا بیکرانی، من نمیدانم کجایی
باعث این طول غیبت، شد گناهانم، ببخشا
تو امام این زمانی، من نمی دانم کجایی
مکه ایی یا در منایی، مروه یا کرببلایی
عصرجمعه روضه‌خوانی، من نم

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعیات بهاریه ۲ -(به‌سرشور و، همه احساس، زینب) * مرتضی محمودپور

758

رباعیات بهاریه ۲ -(به‌سرشور و، همه احساس، زینب) رباعیات بهاریه

به‌سرشور و، همه احساس، زینب
به نامت شیعه شد،حساس،زینب
مدافع نه، بلاگردان عشقم
شعارم کلنا عباس، زینب

بهارِ من بهار بی خزان است
که پیر دوره گرد ما جوان است
سراپایم بود محو کسی که
هزار و اندی از دیده نهان است

خدایا کی شود آید بهارم
ز دوریش دگر طاقت ندارم
بهار فاطمی دیدار یار است
تمام جمعه‌ها پای قرارم

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 09:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد