شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

امام زمان(عج) -(سرسبزترین شاخه طوبی برگرد) * رسول چهارمحالی

80

امام زمان(عج) -(سرسبزترین شاخه طوبی برگرد) سر سبز ترین شاخه طوبی برگرد
گمگشته ی در غیبت کبری برگرد

سرمست شدند همه ی دیو و ددان
یابن فاطمه منجی دنیا برگرد

عمریست به دنبال توما می گردیم
از کوچه ی سبز راه فردا برگرد

ای صالح و منجی تمام هستی
خاتم امامان به سوی ما برگرد

بعد از هزار سال ما منتظریم
ای صاحب ذوالفقار حالا برگرد

در ندبه و عهد العجل می گوییم
یاسین به لبم جاریست مولا برگرد

درسهله و جمکران تو را می جوییم
از مکّه ظهورت یابن طاها برگرد

با پرچم سرخ یالثارات الحسین
خونخواه حسین به جان زهرا برگرد

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ظهور امام زمان(عج) -(باز کن پنجره را باز خبر می آید) * رسول چهارمحالی

98

ظهور امام زمان(عج) -(باز کن پنجره را باز خبر می آید) باز کن پنجره را باز خبر می آید
خبر از رویش گل وقت سحر می آید

به عزیزان خبرآرید خزان هم سر شد
خبر از آ مدن فتح و ظفر می آ ید

پنجره ، نم نم باران بهاری ، روی گل
چهچه بلبل خوش خوان زِگذرمی آید

همه جافرش فکنده ست زمین را سرسبز
سال نو با قدم شمس و قمر می آ ید

فَلَک و مُلْک و مَلَک باده بنوشند دمی
که سلیمان گل از دیده ی تر می آید

به قُلوبی که مُقَلِبْ برساند حالش
با تحول به دل ماست نظر می آید

یوسف گم شده ام بعدِ هزار و چندی
با عنایات خداویم زِ سفر می آید

به لب پیر و جوان ذکر فرج می آید
شهد شیرین زیارت چو شکر می آید

چشم ها منتظر صبح ظهورت مولا
رنگ و بوی گل نرگس که زِدَر می آید

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

انتظار فرج -(ای آیه آیه سوره ی قرآن) * رسول چهارمحالی

95

انتظار فرج -(ای آیه آیه سوره ی قرآن) ای آیه آیه سوره ی قرآن
موعود آخر ، منجی انسان

فرزند زهرا و علی ، مهدی!
تنها ترین سردار در دوران

از کوچ باغ خاطره برگرد
بنما نظر بر دیده ی گریان

ما غرق اندوهیم از ماتم
ما را رهاکن ازغم و عصیان

ما چشم بر راه توأیم آقا
ای واژه واژه آیت و برهان

از غیبت کبرایِ خود بگذر
معیار هر انسان با ایمان

عبد مطیع خالقِ سرمد
ای یوسف دل کنده از کنعان

آدینه های عمر من سر شد
در انتظار تو شدم باران

درجمکران وسهله می بویم
عطر نفس های تورا از جان

من آب وجارو میکنم دل را
سرو و صنوبر،نسترن،ریحان

ای کاش روز جمعه ای مولا
در خانه ی قلبم شوی مهمان

سرباز باشم من، نه! سَربارت
ای آیه آیه سوره ی قرآن

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

انتظار فرج -(می زنم حلقه به در شاید بیایی از سفر) * رسول چهارمحالی

91

انتظار فرج -(می زنم حلقه به در شاید بیایی از سفر) می زنم حلقه به در شاید بیایی از سفر
شامگاهان تا سحر شاید بیایی از سفر

ای ترنم از دو چشم نرگس مستانه ات
دیدگانم گشته تر شاید بیایی از سفر

دست هایت بال پرواز اندتا عرش خدا
باز کن تو بال و پر شاید بیایی از سفر

نام تو آرامش دریاست غایب از نظر
کن دعا ای رهگذر شاید بیایی از سفر

عالمی پر گشته از آشوب و جنگ
عدل گستر کن نظر شاید بیایی از سفر

خواهی آ مد از میان خاطره از راه دور
کن نظر بار دگر شاید بیایی از سفر

در میان این همه عاشق نداری تو مگر
سیصد و سیزده نفر شاید بیایی از سفر

یابن طاها یابن یاسین نور چشمان علی
بیقراربیقرارم بی خبرشایدبیایی از سفر

کوه وصحرا،دشت و دریا،تا درون آسمان
گشته ام قرص قمر شاید بیایی از سفر

چشم برراهت نشسته صاحبِ عصرو زمان
آمدم تا پشت در شاید بیایی از سفر

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(سلام آقای مظلوم زمانه) * رسول چهارمحالی

116

امام زمان(عج) -(سلام آقای مظلوم زمانه) سلام آقای مظلوم زمانه
دو چشم ما همه در انتظاره

شده شعبان و دلها شاد شاده
مه ختم رسولان ماه شاده

چو نیمه می شود ایام شادی
بود میلاد تو مولی الموالی

گل نرگس به قربان قدومت
بود شیعه اسیر رنگ رویت

نفس هایت مسیحایی است مولا
صدای تو به صولت خطبه ی شاه

رخ تو ریشه در اندر یاس دارد
چو زهرا مادرت احساس دارد

شجاعت حیدری عزت حسینی
به سیرت چون نبی هستی مهدی

بریزم گل به زیر پایت ای عشق
دو چشمم توتیای راهت ای عشق

قدم نه بر دو چشمانم تو مهدی
بیا هجران نما پایان تو مهدی

نمی گویی که شیعه به تو تنهاست
به غربت ،ماتم و هجران مولاست

همه گویند شیعه بی معین است
به درد غربتت مولا غمین است

بیا یابن الحسن هجران چه سخت است
دل »ساقی« به این هجران به درد است

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر انتظار فرج امام زمان (عج) -(مثال کوهی از یخ ها، دلی غم پرور آوردم) * رسول چهارمحالی

111

شعر انتظار فرج امام زمان (عج) -(مثال کوهی از یخ ها، دلی غم پرور آوردم) مثال کوهی از یخ ها، دلی غم پرور آوردم
برای دیدنت از دل ،نوایی سر تر آوردم

مثال یخ شدم از برف،ذوب دوریت جانا
دلی محزون دلی تنها،تلاطم پرور آوردم

چو موجی از دل دریا، که بوسد صخره را هرجا
به روی موج ها بنگر،غرور و باور آوردم

به مانند نسیمی که،وزد بر پیکر گلها
به روی بال های خود،نسیمی بهتر آوردم

رسد اندر مشام من،دل آ را عطر خوش بویت
برای صبح آدینه ،کی عطری خوش تر آوردم

فراق ما به سر آید،وصال روی تو جانا
شب ظلمت به سر آید،فروغی برتر آوردم

به صبح دولت یارم،اگر چه زار و بیمارم
دلی مست جمال تو،به شوق دل بر آوردم

دو چشمانم به راه تو،گرفته دل به نام تو
ببین ای یوسف زهرا،که جان در پیکر آوردم

رها از ماتم و غم ها،قلم در دستم ای مولا
من ساقی به عشق تو،قلم در دفتر آوردم

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(با درد فراق ات آشنایم کردی) * رسول چهارمحالی

126

امام زمان(عج) -(با درد فراق ات آشنایم کردی) با درد فراق ات آشنایم کردی
بر حسرت خویش مبتلایم کردی
مجنون تو بودم و تویی لیلایم
بر عشق وجود خود گدایم کردی
افسوس بر این فراق درد آورمان
ای چرخ فلک چرا جدایم کردی
از دیده سرشک اشک بارید اما
ای مرگ نظر غرق عزایم کردی
خالیست درون خانه جایت حالا
با عشق درون سینه جایم کردی
از دوری تو خون جگر خورده منم
بر حکم خدای خود رضایم کردی
از خاک به افلاک مسافر شده ای
حالاکه سفر سوی خدایم کردی
ساقی همگان عازم این راه شوند
ممنون توأم که رهنمایم کردی

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 19:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح امام زمان (عج) -(آدینه های انتظار آخر به پایان می شود) * رسول چهارمحالی

179

مدح امام زمان (عج) -(آدینه های انتظار آخر به پایان می شود) آدینه های انتظار آخر به پایان می شود
پایان دوری از شما آوای باران می شود

آدینه های بی قراری ،روزهای التهاب
مردی سواره منجی احوال یاران می شود

یک باده از جام الست بر کام یاران غمین
مست و خراب از بادۂ جام خماران می شود

روز و شب و ایام ما در انتظار دیدنش
با نغمۂ عجل فرج عالم گلستان می شود

می آید آ ن مرد خدا آ ن مقتدا و رهنما
از دیدن روی رخش هر دیده خندان می شود

از جمعه های بی کسی تا لحظه موعود ما
احوال بی سامان ما هر لحظه سامان می شود

پاییز زرد دوری اش کم کم زمستان می شود
گر او بیاید باز هم فصل بهاران می شود

می آ ید و بوی خدا می پیچد اندر کوچه ها
جاری درون قلب ها نوری ز قرآن می شود

می آ ید و هر روز ما وقت ظهور مهدی است
گویا برای شیعیان هم ماه شعبان می شود

باران حق می بارد و می روید از الطاف حق
صحرا و دریا غرق در احسان جانان می شود

انسان عطشان می شود سیراب از انوار او
ساقی که مدحش را نمود مجذوب خوبان می شود

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

غزل مناجات با امام زمان (عج) -(با لطف تو عطش زده سیراب می شود) *

191

غزل مناجات با امام زمان (عج) -(با لطف تو عطش زده  سیراب  می شود) با لطف تو عطش زده سیراب می شود
دریای من بدون تو مرداب می شود

با یاد روی تو ٬ گل زیبای فاطمی
شبهای تار من همه مهتاب می شود

در گرد باد زندگی و رعشه ی زمان
تنها خیال توست که بیتاب می شود

میخواهم از دوباره شوم خوب ٬ خوب من
این آرزو بدون تو نایاب می شود

در خاطرم نبود که شاعر شوم ولی
وقتی غزل برای تو شد ناب می شود

عاشق شدم ٬ بهانه تو بودی ٬ همین وبس
آخر زمان دیدنت ارباب می شود ؟

  • سه شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد مناجات با امام زمان(عج) -(ای بـهـار ازلـی ؛ مـنتـقـم نسـل علی ) * مجید آقاجانی

89

واحد مناجات با امام زمان(عج) -(ای بـهـار ازلـی ؛ مـنتـقـم نسـل علی ) ⬇️ بند ۱

ای بـهـار ازلـی ؛ مـنتـقـم نسـل علی
جمعه ای اومد و رفت از تو نیومد خبری
من گناه کارم آقا خیلی بیچارم آقا
گــریــه هـای مـنـه بـیـچـاره نـداره اثــری

نــابـه سـامون شـده ایـن حالو روزگار ما
بیشتراز هرکسی لطمه میخوره به کار ما
آخــه تـا کـی انتـظار نـگــاه از مـا برنـدار
شـده لبـیـک یـا صـاحـب الـزمان شعار ما

?یا ابا صالح بیا?

⬇️ بند ۲

بارون اشک چشام میریزه رو گـونه هام
یه کمـی معـرفتم نمـونده تــوی این دلم
اگـه تـو نظـر کنـی حـرفـمـو بــاور کــنـی
بایه چشم بهم زدن حل میشه آقا مشکلم

کاش بره این شب غم برسه صبح ظهور
عهـدی که با تـو آقا بـستم و میکنم مرور
دعــا میـکـنــم آقــا کـه نـشـم از تـو جـدا
تـو بـیـا تـا بـشـه دنیـای سیاهم غرق نور

? یا ابا صالح بیا ?

⬇️ بند ۳

کاشـکـی پرواز بـکـنم از نـو آغـاز بـکنـم
از هـمـه دنـیـا و آدمـاش دیـگه دل بکنم
هرکسی که منو دید یا که حرفامو شنید
متـوجـه شـه غـلـام حـجـت ابن الحـسنم

اگـــه هـنـگــام ظــهــور تـوی دنـیا نـبـودم
بـیـا بـــالــای مـــزارم و کــمـی قرآن بخون
تــا صــداتـو حـس کـنم یه نگاتو حس کنم
واسه چند لحظه ای هم شده کنارمن بمون

? یا ابا صالح بیا ?

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه احساسی امام زمان(عج) -(نگاه گرمو گیراتو همیشه احساس میکنم) * مجید آقاجانی

69

زمینه احساسی امام زمان(عج) -(نگاه گرمو گیراتو همیشه احساس میکنم) ⬇️ بند ۱

نگاه گرمو گیراتو همیشه احساس میکنم
در خونت یه عمریه میامو التماس میکنم

معنی آرامشـو مـن توی این سالهــارو نفهمیدم
روزای سال گذشت مدام غربت دریارو نفهمیدم
عاشقـی کـار من نـبود حـرفای لیلا رو نفهمیدم

خسته شـدم از
این همه غم کجایی آقا
پس کـی میرسه
آخره این جدایی آقا
واسـه مـا دعــا
کن اگه کربلایی آقا

?آقای غریب آقام آقای غریب?

⬇️ بند ۲

زندگـیه بـدون تـو لحـظه به لحـظـش ضـرره
به یادتو هیچ کسی نیس هرکی بیاد رهگذره

دنیایـی داره انتظـار تو دلم آقـا پره درده
بسه دیگه خسته شدم روزای خوب کی برمیگرده
معلومه آقای غریب کسی برات دعا نکرده

اشکای منه
برای غربتت میباره
دنیا بدون
تو آقا ارزشی نداره
این دل بخدا
باز پرشیونو بی قراره

?آقای غریب آقام آقای غریب?

⬇️بند ۳

بــرادر غــریـب مـن دیـدمــت روی نــیزه هـا
لحظه های تلخی رقم برامون خورد تو کربلا

دل من اونجایی شکست که زیر سم مرکبا بودی
دیدمت با چشمای تر اسیر دست دشمنا بودی
مگه میشه یادم بره هدف تیرو نیزه ها بودی

مارو میبرن
بدون تو بادست بسته
توسینه من
گرد و غبار غم نشسته
حالم بخدا
خرابه این دلم شکسته

?ای جانم حسین جانم حسین جانم?

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 22:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور مناجات با صاحب الزمان(عج) -(ببین دل عاشــق من عجیب گرفتار توئه) * مجید آقاجانی

58

شور مناجات با صاحب الزمان(عج) -(ببین دل عاشــق من عجیب گرفتار توئه) ⬇️ بند ۱

ببین دل عاشــق من عجیب گرفتار توئه
تا جایی که یادم میاد مستو هوادار توئه

یا ابــا صـالح مــدده ذکـــر روی لبای من
با دعای تو مستجاب میشه آقا دعای من

تو نـور هـــدایت دلـــهایی
آقا کی تموم میشه تنهایی
اصـلا تـــو شاه این دنیایی

مدد مولانا صاحب الزمان

⬇️ بند ۲

جــهانی که منــتظره فریاد عدالته
اگه پای تو نمونم بخدا که خیانته

دم از عشقت میزنیم کوری چشم دشمنان
میشیم مدافع حــرم با رمز صاحب الزمان

مولایی که گرفت دستامو
روشـن تر میــبینم فردامو
کاش روزی ببـــینم آقــامو

مدد مولانا صاحب الزمان

⬇️ بند ۳

ســـتاره های آســــمون حلـقه به دور تو زدن
نگاه کن این گداهارو فقط به عشقت اومدن

خزون این دلای ما به زودی میشــه بهار
میاد آقایی که توی دستاشه تیغ ذولفقار

تــــو شــاهی و من آقا نـوکر
میـــخونـــم از تو با چشم تر
جون میدم روزی پای این در

مدد مولانا صاحب الزمان

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 22:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه احساسی امام زمان(عج) -(روسیاهم ولی ببین) * مجید آقاجانی

68

زمینه احساسی امام زمان(عج) -(روسیاهم ولی ببین) ⬇️ بند ۱

روسیاهم ولی ببین
پای تو موندم تا الان
آرزومه سه شنبه ها
بیام آقا به جمکران

ای کاش تو آقا
بودی و هیچ دردی نبود
دور از تو داره
عمرم میره خیلی زود

واسم دیدن
تو خیلی مهم تره
اشکی بی عمل
والله بی اثره

آقای من مهدی جان

⬇️ بند ۲

آبروم رفته پیش تو
زیاده بار گناهام
از حالا توبه میکنم
تا اجابت بشه دعام

درد دل من
بی نگاهت کم نمیشه
میخوام که زیر
سایت باشم همیشه

دستی رو سرم
بکش از نو جون بگیرم
تا که یه روزی
زیر پای تو بمیرم

آقای من مهدی جان

⬇️ بند ۳

نزار از تو جدا بشم
توی این دنیای خراب
نمیدونی بدون تو
چقدر میکشم عذاب

بی تو مگه من
میتونم زندگی کنم ؟!
زیر سایه ی
تو باید بندگی کنم

محتاجم آقا
خیلی به دعای تو
پر میزنه این
دل تنگم برای تو

آقای من مهدی جان

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه امام زمان(عج) -(بیا آقا- ببین دوباره بی قرارم) * مجید آقاجانی

165

زمینه امام زمان(عج) -(بیا آقا- ببین دوباره بی قرارم) ⬇️ بند ۱

بیا آقا- ببین دوباره بی قرارم
بیا آقا- شده بی معنی روزگارم
بیا آقا- سوختم پای انتظارم

شب تنهایی و ظلمت
انگاری که ادامه داره
فصل دل روشنی هم که
نیومد غصه موندگاره
آرزوم اینه که آقا
روی این چشمام پا بزاره

عجب زمونه ای شده
غم تو سینه فراوونه
عاشقی نیست که جمعه ها
دعای ندبه نخونه

مولا منو دریاب

⬇️ بند ۲

بیا آقا- دلم از روزگار شکسته
بیا آقا- تو سینم گرد غم نشسته
بیا آقا- شدم از بی تکلیفی خسته

توی این برحه ی حساس
بیا از کارم گره وا کن
وقتی که کردی مناجات
برا این نوکرت دعا کن
دل ویرونه ی من رو
آقای من خودت بنا کن

پرو بال میزنم مدام
حال دلم خیلی بده
خودت ببین دورو برم
دردو غمای بی حده

مولا منو دریاب

⬇️ بند ۳

بیا آقا- آرزو هام رفته از دست
بیا آقا- میدونم امیدی هنوز هست
بیا آقا- دل به تو ای مولا دخیل بست

لحظه های بی تو بودن
با یه طرز عجیبی میره
بخدا هر کیو آقا
ببینی از زمونه سیره
مطمئنم که به زودی
دعای نوکرت میگیره

جمعه ها وقتی میرسه
حس غریبی میگیرم
خدا نیاره روزی رو
که با دلتنگی بمیرم

مولا منو دریاب

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد سنگین امام زمان(عج) -(بخونیم باهم یک صدا) * مجید آقاجانی

90

واحد سنگین امام زمان(عج) -(بخونیم باهم یک صدا) ? بند ۱

بخونیم باهم یک صدا
به عشق آقامون دعای فرج
که انشاالله تو سال جدید
نریم یک لحظه تو راه کج

تصور کن که سال جدید
بریم دسته جمعی به کرببلا
تو بین الحرمین بگیم یا حسین
چه خوبه اجابت بشه این دعا

خدایا یه کاری کن عاشق بشم
برا دیدن آقا لایق بشم
منم کشته زلف زیبای یار
به عشق تو میرم تو فصل بهار

منم عاشق تو آقای غریب

? بند ۲

بدون تو خیلی سخت میگذره
تو باشی خوبه حالمون
بیا که تموم شه غمو غصه ها
بیا تا که بهتر بشه سالمون

تو هستی برامن یه دلگرمیه
یه عمریه سایته رو سرم
همه چیزمو میسپارم به تو
آقا همچنین کشور و رهبرم

خدایا یه کاری کن عاشق بشم
برای شهادت لایق بشم
منم مست جام می ناب تو
یه عمری منم در تب و تاب تو

منم عاشق تو آقای غریب (عج)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات امام زمان (عج) -(قدم بزن توی جاده های بی کسی) * مجید آقاجانی

125

مناجات امام زمان (عج) -(قدم بزن توی جاده های بی کسی) ?شور_چهارضرب پایانی

✓ شعر و سبک : مجید آقاجانی
___________________________
بند ۱

قدم بزن توی جاده های بی کسی
شاید بیادکسی با تو هم قدم بشه
بیادیگه روزگارسخت میگیره به ما
بیا بزار بار درد و غصه کم بشه

نمیره از سر من هوای دلبرم
میخوام مدام کنارخودم ببینمت
هرجایی که گیرافتادم تو اومدی
خدا تورو از بزرگی نکنه کمت

ای دل و دلبرم/امیدآخرم
کم نشه سایت ازسرم

بی تو گرفتارم/خیلی غم دارم
بی حاشیه دوستدارم

مولا آقام آقام
__________________________
بند ۲

دلم پره حال و روزمون خرابه
بیا ببین زجه ها و ناله ها رو
کجایی توببینی دارن که میکشن
تموم این مسلمونای میانمارو

مسلمونا چقدرغریب و بی کسن
بیا آقا همگی چشم انتظاریم
بزار همه مردم جهان بدونن
که ماهمه هم مولاو صاحبی داریم

ای سرور و امیر/واسه تواسیر
شده این دل زمینگیر

بیا عزیز حیدر/ تو بگیر آخر
انتقام خون مادر

مولا آقام آقام
__________________________
بند ۳

میادیه روز که ظهورتو فرامیرسه
بدی میره جمع میکنه کوله بارشو
بالشکری که توداری وباهم میریم
تموم میکنیم کار طالبان و داعشو

دیگه زمین از تموم شری و بدی
پاک میشه و ما به بودنت مینازیم
یه روز آقا همگی باهم میریم بقیع
برای همه آقاجون حرم میسازیم

ای مولای من/ آقای من
دعایی بکن برای من

من روزا و شبا/ با اشک چشا
گفتم آقای من بیا

مولا آقام آقام

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان( عج) -(چجوری بی تو سرکنم امون از این جدایی) * مجید آقاجانی

197

مناجات با امام زمان( عج) -(چجوری بی تو سرکنم امون از این جدایی) چجوری بی تو سرکنم امون ازاین جدایی
دارم ز غصه میمیرم ؛ آقا جونم کجایی

ببین چه حالی دارم ؛ بال و پرم شکسته
میخوام ازت یا مهدی ؛ برام کنی دعایی

دل به تو دادم ارباب ؛ مجتاجتم همیشه
پشت در خونه ی تو؛ کارم شده گدایی

دنیا مارو اسیر کرد ؛ نذاشت تو رو ببینیم
دور شدیم از تو آقا ؛ سخته چقدر خدایی

یه دنیا غصه و غم ؛ تو دل من نشسته
بیا برس به دادم ؛ به درد من دوایی

کاش برسه یه روزی ؛ حاجتم رو بگیرم
فقط همینه حاجتم ؛ منم بشم کربلایی

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر زیبای مناجات با ولی عصر صاحب الزمان (عج) 《شور》_غروب جمعه -(دلم گرفته ؛ چرا ندیدمت آقا) * مجید آقاجانی

265

شعر زیبای مناجات با ولی عصر صاحب الزمان (عج) 《شور》_غروب جمعه -(دلم گرفته ؛ چرا ندیدمت آقا) دلم گرفته ؛ چرا ندیدمت آقا
دعا میخونم برای دیدن شما

نگاه کن آقا ؛ تواین دل شکستمو
با گریه میگم زدوریه تو خستمو

آقای خوبم ؛ من ازاین دنیا خستم
چشمامو آقا به هرچی جز تو بستم

یاد تو مولا ؛ آروم قلب و جونم
فدات بشم من برای تو میخونم

غروب جمعس ؛ دلم هواتو کرده
خودت میدونی ندیدنت چه درده

کجایی آقا ؛ سیاهه روزگارم
بی توآقاجون غمگین و بیقرارم

دعا میخونم ؛ میگم به حق زهرا (س)
بیا امامم ؛ خیلی دوست داریم ما

هواتو کردم ؛ آقا جونم کجایی
عزیز زهرا ؛ بیا امید مایی

دلم میخوادش که دستاتو بگیرم
الهی آقا ؛ به زیر پات بمیرم

  • یکشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد امام زمان(عج) -(ای دردیمیزین درمانی) *کربلایی امیر حسامی تبریزی

88

واحد امام زمان(عج) -(ای دردیمیزین درمانی) ☑️بند اول
ای دردیمیزین درمانی
ای فاطمه نین جانانی
هجرین دن اورک قان اولدی
آغلار گوزوون قربانی

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

☑️بند دوم
قوربانین اولوم ای مولا
ای لطف و کرم ده دریا
ای پادشه دو عالم
باخ سائله یابن الزهرا

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

☑️بند سوم
گل باشیمیز اوسته آخیر
ظِلّ کرمین بیر گون سال
گل اهل خطادن آقا
زهرا آناوین قانین آل

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

☑️بند چهارم
گل قلبه صفا وئر مولا
دردلره دوا وئر مولا
نوکرلریوه یا مهدی
بیر کرب و بلا وئر مولا

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

  • یکشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور امام زمان(عج) -(عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من) * طاها تحقیقی

191

شور امام زمان(عج) -(عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من) بند?

عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من
در فکر تو وُ دیدن رخسار تواَم من
ای شمس نهان در پس غیبت، کجایی؟
بی تابمو مشتاقِ به دیدار تواَم من

یعقوب دلم در ره تو خون به جگر شد
در حسرت وَصلت به فغان مرغ سحر شد
مجنون تو هر جمعه پی تو، بیامد
هر جا و مکانی که زِ نام تو خبر شد

خواهش چشِ ترمی
سایه ی روی سرمی
کاشکی میشد بشناسمت
وقتی که دور و برمی

ای دار و ندارم
ای باغ و بهارم
بیا ببین گریه
شده کار و بارم

? بیا آقام آقام ?

بند??

با یاد تو هر ثانیه دل غرقِ تمناست
آهنگ لبانم همه دم آه و دریغاست!
محزون و شکسته پر و بالم، نگارا
شبهای فراقت به سر ما همه #یلداست

شرمنده ی روی تواَم ای ماه دل آرا
تقصیر من است پرده نشینیِ تو مولا
هر دم تو به یاد منی و من، نَدانم
منزل به کجا داری تو ای یوسف زهرا

ترانه ی رو لبمی
خواب هر روز و شبمی
خیلی بَدَم و بی وفا
ولی تو تاب و تبمی

یه دنیا میخوامت
صیدم توی دامت
بیا گُل زهرا
فدای مرامت

? بیا آقام آقام ?

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

شور امام زمان(عج) -(توی تقدیر منه بیچاره بنویس آقا وصال خودتو) *کربلایی محسن پور جهانگیر

100

شور امام زمان(عج) -(توی تقدیر منه بیچاره بنویس آقا وصال خودتو) بند اول ؛

توی تقدیر منه بیچاره بنویس آقا وصال خودتو
یه دل غرق گناه آوردم که دیگه باشه تو دست خودتو

یابن الحسن عرض سلام
راس دعاها من ظهورت رو می‌خوام
یابن الحسن آقای من
میشه بگی امشب یه العفو جای من

تقدیر زیبا اینه که چند سال دیگه ای آقا
من بگم که شد زندگیم تازه شروع از اون شبا

محول الحالم یابن الحسن
بده پروبالم یابن الحسن

بند دوم ؛

می‌دونم فاصله دارم آقا از اونی که میشد بشم تو روضه ها
شب احیا اومدم احیام کنی آقاجون بحق شاه کربلا

یابن الحسن امشب برام
بنویس که با تو اربعین کرببلام
گریه بده پای غمش
بنویس محرم زنده باشه نوکرش

امشب اگر رفتی حرم میشه منو یادم کنی
از غم و غصه تو فقط میتونی آزادم کنی

محول الحالم یابن الحسن
بده پروبالم یابن الحسن

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

حضرت مهدی(عج) -(تا قطره ی اشک از مژه ی چشم تر افتاد) * حسین رحمانی

136

حضرت مهدی(عج) -(تا قطره ی اشک از مژه ی چشم تر افتاد) تا قطره ی اشک از مژه ی چشم تر افتاد
هر چه به جز از عشق شما از نظر افتاد

من مطمئنم یاد من هستی که هم اکنون
این ولوله در جان من بی خبر افتاد

گفتم برساند عوض نامه به کویت
آن آهِ بلندی که به دست سحر افتاد

در طالعِ من قصه ی هجران شده مکتوب
پس قرعه به نام من مجنون ، سفر افتاد

روی تو ندیدم ... وَ صدایت نشنیدم
این غصه به اقبال منِ کور و کر افتاد

نزدیک به رسوا شدنم... گوشه ی چشمی !
چون آبرویِ نوکر تو در خطر افتاد

بی تو همه عالم شده لبریز بلایا
بی تو گره در کارِ تمام بشر افتاد

بر صفحه تاریخ نوشته به خط زر :
(با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد)

خیلی نجفم دیر شده ... کاش ببینم
در دست من خسته ضریح پدر افتاد

عالم به فدای غم سنگینِ حسین جان
داغی که نشانش به روی هر جگر افتاد

شد مبدا هر روضه جانسوز مدینه
آن روز که با مادر ما شعله در افتاد

حوریه زمین خورد میان در و دیوار
حوریه به سیلی کسی در گذر افتاد ...

می گفت : حسن ! خوب ببین ؛ زیور گوشم
انگار همینجا و همین دورو بر افتاد ...

مادر به زمین خورده و دختر به زمین خورد
این روضه گذارش به محرم ، صفر افتاد

وای از سر پرخون حسین بن علی که
در کوچه و در بزم می و طشت زر افتاد

این ناله زهرا شده در مجلس اغیار...
... بر جان لب اطهر او چوب تر افتاد

پیوسته بگوید که بنی قتلوکَ
اینگونه به قلب همه عالم شرر افتاد

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

حضرت مهدی(عج) -(ما حالمان خراب است حال شما چطور است ) * حسین رحمانی

86

حضرت مهدی(عج) -(ما حالمان خراب است حال شما چطور است ) ما حالمان خراب است حال شما چطور است
غم بی حد و حساب است ، حال شما چطور است؟

پا سوز زندگی و ، دنیا و کسب و کاریم
دنیای ما سراب است ، حال شما چطور است ؟

با اینهمه گناه و ، عجب و غرور و غیبت ...
ما حقمان عذاب است ، حال شما چطور است ؟

با لقمه های شبهه ، شد بی اثر دعاها
اذکار بی جواب است ، حال شما چطور است ؟

داری خبر تو اما ، جویای حال ما باش
پرسیدنش ثواب است ، حال شما چطور است ؟

کو رزق اشک و ناله ؟ شب های بی عبادت
بی اشک و بی انابه است ، حال شما چطور است ؟

ای خوش به حال آنکه ، الان تویی کنارش...
بخت گدا به خواب است ، حال شما چطور است ؟

درمان اینهمه غم ، این حال برزخ ما
دست ابوتراب است ، حال شما چطور است ؟

بی شک بهشت دنیا ، در مرقد رضا و
در صحن انقلاب است ، حال شما چطور است ؟

ما روضه را شنیده ، اینگونه بی قراریم
عالم در اضطراب است ، حال شما چطور است ؟

خون گریه دارد این غم ، که کاروان ارباب
در مجلس شراب است ، حال شما چطور است ؟

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

حضرت مهدی(عج) -(بار من مانده به بازار ، خریداری تو؟) * حسین رحمانی

80

حضرت مهدی(عج) -(بار من مانده به بازار ، خریداری تو؟) بار من مانده به بازار ، خریداری تو؟
نوکرِ بی کس و بی عار ، خریداری تو ؟

مانده بر دست من این دل ، دل بی قیمت را
از من زار و گرفتار ، خریداری تو ؟

به متاع من بیچاره همه خندیدند
دیده ام از همه آزار خریداری تو ؟

آبرویی که نمانده به منِ آلوده
توبه های شده تکرار خریداری تو ؟

فکر اعمال بدم خواب مرا می گیرد
دیده ی مضطر و بیدار خریداری تو ؟

منکه بی قلب سلیمم ، ندهید افسوسم
قلب ویرانه ی بیمار خریداری تو ؟

غیر اشکم که ندارم ثمری ، آقا جان
میوه ی دیده ی تبدار ، خریداری تو ؟

تا که امشب تو بیایی ، نفسی می خوانم
روضه ی دست علمدار خریداری تو؟

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(به شوق دیدنه تو روزامو می شمارم) * رضا نصابی

202

امام زمان(عج) -(به شوق دیدنه تو روزامو می شمارم) بند اول

به شوق دیدنه تو
روزامو می شمارم
هر ثانیه هر لحظه
اسم تورو می یارم

من ازخدا میدونی
تنها ظهورو میخوام
میونه این سیاهی
چشمه ی نورو میخوام

بیا اب و جارو شده شهر و کوچه ها

بیا پا بزار روی چشمای خیس ما

?بیا اقا بیا?

____________________

بند دوم

قلبم تو سینه تنگه
اه من اتشینه
ترسم اینه بمیرم
چشمام تورو نبینه

هر صبح جمعه اقا
دیده به رات نشستم
اسم تورو میخونم
با این دله شکستم

بیا نداره دلامون دیگه صبرو قراری
بیا تو که درمونه قلبای مضطر مایی

?بیا آقا بیا?

___________________

بند سوم

از هجر و دوریه تو
لبریز درد و آهم

دیدی من و همیشه
که مشغوله گناهم

شرمنده هستم اقا
شرمنده ی تو هستم

تو بی کسی تو تنها
بودی گرفتی دستم

آقا/به خدا که بی تو خیلی بی کسم
آقا/میدونم یه روزی به تو میرسم

?بیا اقا بیا?

____________________

بند چهارم

چشام زخجلت آقا
همیشه خیسه آبه
دعا کنی اگر تو
می دونم مستجابه

با دست خالی هستم
تو کردی ظرفمو پر
با چه زبونی آقا
ازت کنم تشکر

آقا/به خدا که بی تو خیلی بی کسم
آقا/میدونم یه روزی به تو میرسم

?بیا اقا بیا?

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت مهدی(عج) -(محتاج نگاه مهدیم هر دم در پناه مهدیم) * رضا نصابی

140

حضرت مهدی(عج) -(محتاج نگاه مهدیم هر دم در پناه مهدیم) محتاج نگاه مهدیم
هر دم در پناه مهدیم
اگه مادرش قبول کنه
سرباز سپاه مهدیم

بی کران مهدی
جاودان مهدی
ادرک ای مولا
الامان مهدی

یا مهدی ادرکنی
?????
از مغرب سحر خواهد رسید
از جاده خبر خواهد رسید
ان یار سفر رفته ی ما
اخر از سفر خواهد رسید

عاقبت اقا
می رسد از را
روی دوشش هست
علمه سقا

?????
خورشید جهان نما تویی
بر قلب سیه صفا تویی
دست من به دامن شما
حضرت گره گشا تویی

العجل مهدی
بی بدل مهدی
نام تو شیرین
چون عسل مهدی
?????
رو لبم گشته مندرج
یا رب به ثامن الحجج
رحمی کن به منتطران
تعجیل کن در امر فرج

سر یزدانی
جان و جانانی
امپراطوره
کل دورانی

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت امام زمان(عج) -(بِه بارگاهِ نِگاهَت بَهار می بِینَم) * محمد حسین شهریار

155

حضرت امام زمان(عج) -(بِه بارگاهِ نِگاهَت بَهار می بِینَم) بِه بارگاهِ نِگاهَت بَهار می بِینَم
بَهار را به دَرَت جان نِثار می بِینَم

به بالِ عِشقِ تُو بِتوان بَر اُوج‌ ها پُرِ زَد
فَلک بِه نامِ تُو اَندَر مَدار می بِینَم

نَواِی نای دِلِ کَعبِه جُز وِلای تُو نِیست
طَوافِ کُوی تُو را اِفتخار می بِینَم

جَمالِ کَعبه زِِ خالِ تُو آبرُومَند اَست
و گَر نَه سَنگ و گِلِ بی عَیار می بینَم

چُو سَعی بی تُو یِکی پَسته‌ اِیست دور از مَغز
نَماز بی تُو بَسی شَرمسار می بِینَم

مُحَمّد و عَلی و فاطمه، حَسن و حُسین
زِ چِهرِ پاکِ تُو مَهدی، نِگار می بِینَم

مَقام و حُجر و حَجَر ناوِدان و زَمزَمِ مِهر
چو مُستَجارِ دَرت، خاکسار می بینَم

بِه عِشقِ رُوی تُو بُوسَند حاجیان عَرَفات
تُو را فُروغِ سَماواتِ یار می بِینَم

بِه ‌دورِ شَمعِ گِرانَت وِقُوف و بیتُوتَه اَست
بِه سُوی خَصمِ تُو رَمّی جَمار می بینَم

رُخِ تُو چِشمهء خُورشید، و دِیدِه‌ اَم خُفّاش
زِ گَرد و خاکِ مَعاصی است تار
می بینَم

تُو آفتابِ گِران سَنگِ عَرصهء اُمّید
جَهان بِه ‌راهِ تُو چِشم اِنتظار می بینم

رُخِ کریمِ تُو از کَعبِه میدَمَد فَردای
ازین سَرای گُلِ روزگَار می بِینَم

بِتاب شَمسِ پَسِ اَبرِ غِیب، اِی مُوعُود
زَمانه دَر کَفِ قُومِ شَرار می بِینم

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(الا ای یار تنهایان نگه کن بر گدای خود) * مرتضی سراوانی گرگانی

101

امام زمان(عج) -(الا ای یار تنهایان نگه کن بر گدای خود) الا ای یار تنهایان نگه کن بر گدای خود
ز بهره توتیا بر من بده از خاک پای خود
اگرچه نیستم لایق ولی ابن الکریمی تو
محبت کن کرم کن لطف کن بر مبتلای خود
اگرلطفت نباشد من گرفتاره بلا گردم
ولیکن میبری اسم مرا هم در دعای خود
کمی آقا خودت را هم دعا کن یوسف زهرا
کمی اسم خودت را هم ببر در ربنای خود
نمی گویم بیا ترسم شود کرببلا برپا
شوی تنها تو هم مانند جد سر جدای خود
اگر بانام جدت روضه خوانی تو ،تمنایی
مرا هم جا بده مولابه آن ماتم سرای خود
*اگر تا کربلا رفتی تو با جد غریب خود
بگو با او که من را هم بَرد تا کربلای خود
به آن نقطه که زینب مات بودوبی کس و تنها
شرر میزد به صحرا با نوای یا اخای خود...
به آن جا که به بزم می حرامی را به چشمش دید
که میریزد شرابش را به آن تشت طلای خود...

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج) -(سر خوش از عمر بلند شب یلدا هستیم) * مرتضی سراوانی گرگانی

245

مناجات با امام زمان(عج) -(سر خوش از عمر بلند شب یلدا هستیم) سر خوش از عمر بلند شب یلدا هستیم
لاجرم با گذر عمر چه هم پا هستیم

سال ها میگذرد فصل به فصل اما حیف
همه در خواب زمستانی و اغما هستیم

گرم دهر است سر ما و بخود مشغولیم
دائم الخمر ز پیمانه ی دنیا هستیم

کوه یخ ساخته در کوره ی دل ها عصیان
در زمستان گنه تشنه ی گرما هستیم

میفروشند همه یوسف خود در بازار
بی حیاگونه همه غرق تماشا هستیم

ماهماره همه در بند و اسیر گُنَهیم
تا که در گیر (اگر،شاید و اما...)هستیم

راه داریم ولی راه به بیراهه رویم...
ما کجا در پی آن یوسف زهرا هستیم؟

ذکر تعجیل فرج راه همه گوییم اما
باز با فعل گنه گرم در حاشا هستیم

شب جمعست همه کرببلا میخواهیم
شب جمعه همه مبهوت یک آوا هستیم

نیست یاور پسرم ناله ی امداد نزن...
مادرت تاب ندارد پسرم داد نزن...

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

امام زمان(ع) -(آسمان رنگِ تازه‌ای دارد) * رضا قاسمی

154

امام زمان(ع) -(آسمان رنگِ تازه‌ای دارد) آسمان رنگِ تازه‌ای دارد
مثل سابق غروب، غمگین نیست
دیگر از اشک‌های دلتنگی
آستین‌های خاک سنگین نیست

بعدِ بن‌بست‌های تنهایی
کوچه‌ها غلغله‌ست از دیدار
بین آغوشِ باز پنجره‌ها
هیچ دستی نمی‌کشد دیوار

همه جمع‌اند دور یک سفره
سفره‌ای که به وسعت دنیاست
همه سیرند در عدالتِ نان
کنج عزلت گرسنگی تنهاست

در جهانِ بدون شاه و گدا
هیچ‌کس کدخدای مردم نیست
سهمِ دارا هزارها خروار
سهم بی‌چیز، بوی گندم نیست!

جنگ‌ها رفته‌اند در تاریخ
و همان‌جا هنوز می‌جنگند
مدتی می‌شود به اذنِ خدا
شیشه‌ها هم ‌رفیق با سنگ‌اند

همه‌جا هر دو روی سکه یکی‌ست
از دورویی خبر نمی‌گیرند
همه مؤمن به دینِ یک‌رنگی
همه کافر به کیش تزویر‌ند

کارِ محرابِ مسجد کوفه
اقتدا بر امامتِ قبله‌ست
در و دیوار مسجد سهله
مفتخر از اقامت قبله‌ست

مدتی می‌شود مؤذن‌ها
از مناره نمی‌پرند به چاه
می‌شوند از کبوتران نجف
با دو بالِ علی‌ولی‌الله

مدتی می‌شود که قاتل‌ها
آن دو ملعون که خون فروخته‌اند
با همان هیزمی که می‌دانیم
در همان کوچه‌ای که...؛ سوخته‌اند

مدتی می‌شود که فاش شده
سِرُّالاسرارِ دیرباز خدا
عرشیان و زمینیان جمع‌اند
سرِ آرامگاهِ رازِ خدا

چند وقت است هر شب جمعه
کربلا در مدینه مهمان است
گنبدی هم‌قواره‌ی خورشید
سایه‌سارِ مزار پنهان است

روزگارِ چکیده از قلمم
قطره‌ای بود، از جهانِ ظهور
باقی این ترانه‌باران را
می‌نویسیم در زمان ظهور

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد