شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 یوسف رحیمی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلگیرم از زمانه بیا مهربان من ) * یوسف رحیمی

3838
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلگیرم از زمانه بیا مهربان من ) دلگیرم از زمانه بیا مهربان من
بر لب رسیده از غم ایّام جان من
دنیا مرا به بند اسارت کشیده است
رنگ قفس شده همه ی آسمان من
عمرم به سر شد و نشدم آنچه خواستی
باران شرم می چکد از دیدگان من
عشّاق را به رنج و بلا آزموده اند
ای وای اگر «فراق» بود امتحان من
دستی بگیر تا نرود نوکری ز دست
هجران تو ببین که بریده امان من
در عالم خیال شدم با تو همسفر
تعبیر شد اگر سحری، داستان من ...
شبگرد فاطمه، شب جمعه برای تو
شب های چارشنبه ی هفته از آن من
«یک شب به خاطر سفر کربلای تو
یک شب به خاطر سفر جمکران من»
با خود ببر مرا سحر جمعه کربلا
تا تلّ زینبیه شوی روضه خوان من
با یک نگه برای دلم فتح باب کن
گردم فدائی تو، امام

  • شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( امیر بى قرینه كى مى آیی؟ ) * جواد حیدری

2660
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( امیر بى قرینه كى مى آیی؟ ) امیر بى قرینه كى مى آیی؟
كشم ناله ز سینه كى مى آیی؟
عزیزم فاطمه چشم انتظاره
سحر خیز مدینه كى مى آیی؟
***
مده بر من به غیر عشق رویت
بزار باشم گدای پست كویت
بزار آواره باشم در پی تو
یه روزی تا نشینم رو به رویت
***
امان از درد سخت نا امیدى
چه سازم هرچه بد كردم تو دیدى
تو دانى آن چه را مردم ندونند
گمونم دیگه از من دل بریدى
***
نمى ره یاد تو از این خیالم
ز پا افتاده و بشكسته بالم
شبیه محتضر در بستر مرگ
غریبونه به یاد تو بنالم
***
چه سازم هر چه سازم دل غمینم
كجایی تا بیام پیشت بشینم؟
دلم حیرون، چشام گریون همیشه
كجا رو بنگرم رو تو ببینم؟
***
دلم بر دام عشق تو اسیره
خدا عشق تو رو از من نگیره
همه امید

  • شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شبی که اشک دلیلی برای بیداری است ) * حسین آذری

1937
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  شبی که اشک دلیلی برای بیداری است ) شبی که اشک دلیلی برای بیداری است
شکوه ذکر بلند تو بر لبم جاری است
مسیر زمزمه ها سوی توست ، می دانم
دعا برای ظهور تو عاقبت کاری است
خدا کند نشود چشم ما تهی از اشک
که از اِشارۀ چشم تو اشک ما جاری است
قسم به گریه کنان غروب هر جمعه
قسم به فرصت پاکی که لحظۀ زاری است
به یک نگاه تو، "آقا" شدیم ، یا مهدی
بیا اگر تو نیایی ، نصیب ما خاری است
علم به دوش بگیر ای سوار صبح امید
که چشم عالم وآدم بر این علمداری است
از آن زمان که تو رفتی بهار خشکیده است
دل زمانه تَرَک خورده، تشنه ی یاری است

شاعر : حسین آذری

  • شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از لحظه ای که روح دمیدند در گلم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1636
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از لحظه ای که روح دمیدند در گلم ) از لحظه ای که روح دمیدند در گلم
روی تو نقش بست در آیینه ی دلم
با سیل اشگ رخت به دریا کشیده ام
یارب مباد موج رساند به ساحلم
تنها برای دیدن روی تو زنده ام
هجران اگر نکُشت شود وصل قاتلم
خورشید را ز خانه ی خود دور می کنم
قربان آن شبی که تویی ماه محفلم
وقتی که چون نسیم شوم کو به کوی تو
بال فرشتگان الهی است محملم
من لایق زیارت روی تو نیستم
از لطف توست گر بشمارند قابلم
بر کلّ مشکلات جهان فائق آمدم
تنها بود ندیدن روی تو مشکلم
خشکیده نخل طاعتم از گرمی گناه
جز میوه ی محبّت تو نیست حاصلم
چون برّه ای که نیست به چوپان توجّهش
تو با منیّ و من همه جا از تو غافلم
من «میثم» از زیادی آب و گل توام
دردا که از گناه

  • شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از لحظه ای که روح دمیدند در گلم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1850
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از لحظه ای که روح دمیدند در گلم ) از لحظه ای که روح دمیدند در گلم
روی تو نقش بست در آیینه ی دلم
با سیل اشگ رخت به دریا کشیده ام
یارب مباد موج رساند به ساحلم
تنها برای دیدن روی تو زنده ام
هجران اگر نکُشت شود وصل قاتلم
خورشید را ز خانه ی خود دور می کنم
قربان آن شبی که تویی ماه محفلم
وقتی که چون نسیم شوم کو به کوی تو
بال فرشتگان الهی است محملم
من لایق زیارت روی تو نیستم
از لطف توست گر بشمارند قابلم
بر کلّ مشکلات جهان فائق آمدم
تنها بود ندیدن روی تو مشکلم
خشکیده نخل طاعتم از گرمی گناه
جز میوه ی محبّت تو نیست حاصلم
چون برّه ای که نیست به چوپان توجّهش
تو با منیّ و من همه جا از تو غافلم
من «میثم» از زیادی آب و گل توام
دردا که از گناه

  • شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( کنار اسم تو حک می­شود نگاهم باز ) * مهدی نور قربانی

1639
2

غزل امام زمان(عج) -( کنار اسم تو حک می­شود نگاهم باز ) کنار اسم تو حک می­شود نگاهم باز
تو تکیه­گاه کلامی، تویی پناهم باز
به من نگو که تو این جمعه هم نمی­آیی
که سال­هاست به شوق تو، چشم راهم باز...
به من نگو که تو را دیدنم میسّر نیست
نگو که ناغزلی پر از اشتباهم باز
نگاه می­چکد از چشم قرمزم، شاید...
که اشک، پرده دریده است، از گناهم باز
پریده رنگ نگاهم از انتظار آقا
نگو نگو که در این جمعه رو سیاهم باز
جهان روایت یک انتظار طولانیست
کشیده می­شود از انتظار، آهم باز

شاعر : مهدی نور قربانی

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر امام زمان(عج) -( بكش به رويِ سرِ خسته ام پَرِ خود را ) * حسن لطفی

4037
4

شعر امام زمان(عج) -( بكش به رويِ سرِ خسته ام پَرِ خود را ) بكش به رويِ سرِ خسته ام پَرِ خود را
به اين دو چشم، عبايِ معطّرِ خود را
ميانِ گريه كُنانت رسيده ام شايـد
به كربلا برساني كبـوترِ خـود را
به ما بهشت نوشتند ما نمي خواهيم
كنارِ خويش نگه دار نوكرِ خود را
كنارِ شانه ي لرزان تو چه مي چسبد
به پاي تو بگذارم شبي سـرِ خود را
بصيرت است همين روضه و به اين بيرق
گـره زديـم تمـاميِ بـاورِ خود را
به جمعِ سينه زنانت رسيده ام هر شب
به پـا كنيد همه شورِ محـشرِ خود را
حسين گفتنِ ما دستِ ما نبود از توست
بگو به زمـزمـه، ذكرِ مـكرر خود را
بـراي عمّه تان نـذر كرده ايم آقـا
بياوريم نـفسهاي آخرِ خود را

شاعر : حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر امام زمان(عج)-دوم محرم -( اگر عبورِ تو یك شب نصیبِ ما گردد ) * حسن لطفی

10432
10

شعر امام زمان(عج)-دوم محرم -( اگر عبورِ تو یك شب نصیبِ ما گردد  ) اگر عبورِ تو یك شب نصیبِ ما گردد
نصیبِ چشمِ ترم خاكِ كربلا گردد
حسین گفتنِ تو می كند حسینیه ام
حسین گو كه حرم در دلم بنا گردد
حسین گو كه مرا اوّلِ دهه بكُشی
بگو كه حق عزایت كمی ادا گردد
تو می رسی كه سلامی كنی به گریه كُنش
اگر برای شما روضه ای به پا گردد
كمی ز شانه ی خود این غُبار را بتكان
كه تربت حرمش خرج این عزا گردد
قرار بود مرا عاقبت به خیر كنند
نوشت مادرتان سهم ما گدا گردد
غرض ز مجلستان دركی از بصیرت هاست
مباد آن كه به یك ناله اكتفا گردد
ز ما گذشت عزیزم ولی خدا نكند
فراق هم به فراق تو مبتلا گردد
جراحتی به جگر داری و از آن ترسم
به یادِ عمّه تان زخم بسته وا گردد

شاعر : حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

اشعار در فراق یار از محمد مهدی عبدالهی-(نگاه حضرت باران قرارمان باشد) * محمد مهدی عبدالهی

3006
10

اشعار در فراق یار از محمد مهدی عبدالهی-(نگاه حضرت باران قرارمان باشد) خدا کند که شبی اشک یارمان باشد
نگاه حضرت باران، قرارمان باشد
برای آتش هجران کمی ببارد اشک
زمان، زمان ظهور نگارمان باشد
دو قطره اشکِ روان هم برایمان کافیست
سند برای رهایی ز نارمان باشد
خدا کند که به پایان رسد خزان دیگر
شمیم عطر قدومش بهارمان باشد
خدا کند سحری در میان رؤیاها
برای لحظه ای آقا کنارمان باشد
برایمان، کمی از روضه مگو گوید
که مرهمی به دل و حال زارمان باشد
میان خلوت شب بعدِ ذکر ثارالله
دعا برای فرج ،خیر کارمان باشد
خدا کند که انَاالمهدیَش رسد بر گوش
وَ مُهر خاتمه انتظارمان باشد
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • جمعه
  • 29
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

شعر امام زمان(عج)-مناجات -( خدا کند که شبی اشک یارمان باشد ) * محمد مهدی عبدالهی

2321
3

شعر امام زمان(عج)-مناجات -( خدا کند که شبی اشک یارمان باشد ) خدا کند که شبی اشک یارمان باشد
نگاه حضرت باران قرارمان باشد
برای آتش هجران کمی ببارد اشک
زمان، زمان ظهور نگارمان باشد
دو قطره اشک روان هم برایمان کافیست
سند برای رهایی زِ نارمان باشد
خدا کند که به پایان رسد خزان دیگر
شمیم عطر قدومش بهارمان باشد
خدا کند سحری در میان رؤیاها
برای لحظه ای آقا کنارمان باشد
برایمان، کمی از روضۀ مگو گوید
که مرهمی به دل و حال زارمان باشد
میان خلوت شب بعد ذکر ثارالله
دعا برای فرج خیر کارمان باشد
خدا کند که اناالمهدیش رسد بر گوش
وَ مُهر خاتمۀ انتظارمان باشد

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

مناجات مهدوی(این قبله به سمت راست مایل شده است) * محمد مهدی عبدالهی

3385
14

مناجات مهدوی(این قبله به سمت راست مایل شده است) فَلْيَبْكِ الْباكُونَ وَ اِيّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ وَلْيَصْرَخِ الصّارِخُونَ وَ يَضِجَّ الضّاجُونَ وَ يَعِجَّ الْعاجُّونَ اَيْنَ الْحَسَنُ اَيْنَ الْحُسَيْنُ اَيْنَ ابناء الْحُسَيْنِ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ اَيْنَ السَّبيلُ بَعْدَ السَّبيلِ
بین من و تو ،گناه حائل شده است
من ماندم و این دلی که قابل شده است
با پای دلم پیاده می آیم چون
سرداب عنایت تو، شامل شده است
اَینَ الحَسَنُ حُسِین هایم چه شده؟
این ندبه دوباره بی تو ،کامل شده است
این جمعه گذشت و رفت امّا بی تو
تا جمعه بعد،غصّه حاصل شده است
ای صاحب عصرهای دلگیر فراق
برگرد د

  • جمعه
  • 6
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بس که از هجر رخت غمزده و زار شدم ) * جواد حیدری

2772
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بس که از هجر رخت غمزده و زار شدم ) بس که از هجر رخت غمزده و زار شدم
با دل غمزدگان مونس و غمخوار شدم
خواهشم دیدن تو یا اجل خویش بود
بس بود این همه بر قلب تو آزار شدم
صحبت خال لب و چشم خمارت نکنم
بس که محروم ز دیدار تو ای یار شدم
گر چه سخت است بگویم، که کس دیگر را
جای تو در عمل خویش خریدار شدم
من ندانم ز چه رو باز مرا می خواهی
من که شرمنده ی این خوبی رفتار شدم
من چنین گمره و آلوده نبودم مددی
که پس از رفتن یاران به خدا خوار شدم
هر چه کردم ز گناهان برهم خود دیدی
از ضعیفی دلم باز گرفتار شدم
توبه از سوی تو زیباست بر این بی کس و یار
مددی کن به خدا بی کس و غم خوار شدم

شاعر : جواد حیدری

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این چه حالیست که این دیده پریشان باشد؟ ) * جواد حیدری

2162
8

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این چه حالیست که این دیده پریشان باشد؟ ) این چه حالیست که این دیده پریشان باشد؟
همه جا در پی دیدار هراسان باشد
از کنار دل من دیر سفر کن که دلم
چون غبار قدمت بی تو پریشان باشد
از تصدق به گدایت نظر لطف نما
شاهد فقر دلم خشکی چشمان باشد
من که این گونه نبودم تو خودت می دانی
بی کس و یار شدم درد فراوان باشد
چه کنم بهر ظهورت نشدم باعث خیر؟
تا به کی سائل تو در پی عصیان باشد؟
مپسند این همه عمرم به گنه صرف شود
عمر من بهر تو ای یوسف قرآن باشد
کو مناجات شب و شور و نشاط سحری؟
کو دگر دیده که در هجر تو گریان باشد؟
باز آن حال و هوا را به دلم برگردان
که دلم ساکن وادی شهیدان باشد
ما ز دیدار رخ رهبر خود مست توایم
پیر ما همنفس پیر جماران باشد

شاعر : جوا

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

شعر امام زمان(عج)-مناجات آخر ماه صفر -( از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده ) * محمد جواد پرچمی

21707
25

شعر امام زمان(عج)-مناجات آخر ماه صفر -( از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده ) از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام غربت و غم تیره تر شده
آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده
تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده
از شام هجر یار بسی توشه می برد
آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده
بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده
رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده
بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده
یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است
یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده
باید که بعد از این به غم مادرت گریست
فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده
از شعله های پشتِ در خانه ی علی

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست ) *

3072
7

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست ) بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مساله و دوری عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یابن الحسن دو چشم ترت درد میکند ) *

3299
9

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یابن الحسن دو چشم ترت درد میکند ) یابن الحسن دو چشم ترت درد میکند
این چشمهای شعله ورت درد میکند
از شدت غمی که در سینه ی شماست
مانند مادرت کمرت درد میکند
آقا دوباره روضه ی مادر خودت بخوان
آقا اگرچه که جگرت درد میکند
ای وای از لگد، در آن خانه وا شد و
چند مهره ای از کمرش جابجا شد و
دربی که میخ داشت دگر بر نگشت...آه
مادر نگاه کرد و پدر نیز با نگاه...
یعنی کبوترم ! علی ات را صدا مزن
اینقدر پیش چشم علی دست و پا مزن
مادر چقدر زیر لگدها کشیده شد
هی پشت در صدای شکستن شنیده شد
دهلیز خانه ی پدرم گشت قتگاه
نوبت به هتک حرمت قنفذ رسید و آه
می رفت تا که حادثه ای بد خورَد رقم
فریاد زد مادرمان ؛ وای محسنم
نامرد، ضربه ی شدیدی حواله کرد
مشت مغیر

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسین صیامی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا ساترَ العیوبِ دل ما حلال کن ) * حسین صیامی

1967
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا ساترَ العیوبِ دل ما حلال کن ) یا ساترَ العیوبِ دل ما حلال کن
ما را به حق حضرت زهرا حلال کن
دیگر گذشته کار دلم از دعا حسین
جان مرا بگیر شما یا حلال کن
هستم وبال گردنتان روز حشر هم
ای پادشاه خوب دو دنیا حلال کن
دل دل نکن ببخش مرا زودتر حسین
فردا نه لطف کن تو و حالا حلال کن
هستم سگ رقیه...مرا می شناسی ام
جان سه ساله دخترت آقا حلال کن
بعد از محرم و صفرت زنده ایم ما...
کم کاری همیشه ما را حلال کن

شاعر : حسین صیامی

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ماه زمزم، قبله ی کعبه، کجا دورت بگردم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

3578
11

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ماه زمزم، قبله ی کعبه، کجا دورت بگردم ) ماه زمزم، قبله ی کعبه، کجا دورت بگردم
در حرم یا مروه یا کوه صفا دورت بگردم
سر به قربانگه برم تا جان کنم قربانی تو
روی در مشعر کنم یا در منی دورت بگردم
در کنار حِجر زیر ناودان گریم زهجرت
یا که آیم در مقام و با دعا دورت بگردم
از حَجَر گیرم سراغت یا که از رکن یمانی
یا کنار زادگاه مرتضی دورت بگردم
لب بشویم از گلاب و سوره ی اقرأ بخوانم
در جوار مکّه یا غار حرا دورت بگردم
روی آرم در مدینه بر سر قبر پیمبر
یا که بر گِرد مزار مجتبی دورت بگردم
سوی شهر کاظمین آیم و یا پویم نجف را
یا کنم چون نی نوا در نینوا دورت بگردم
همچو جابر پیرهن را جامه ی احرام سازم
دور قبر خامس آل عبا دورت بگردم
سالها دور تو گشتم ماه

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مدح امام زمان(عج) -( تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2062
2

شعر مدح امام زمان(عج) -( تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم ) تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم
آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم
شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان
آب گشته، سوخته، با نغمه های آتشینم
روز و شب این آرزو دارم که در دشت محبّت
دانۀ عشقی بکارم، خوشۀ وصلی بچینم
چشم دل بگشودم و دیدم که عالم را سراسر
تیره تر از شب، بسان صبح روز واپسینم
جنگ ها، انسان کشی ها، قتل و غارت ها، ستم ها
کرده دل را قلزم خون همچو دامان زمینم
آه مادرها که فرزندانشان از دست رفته
گاه آید از یسار و گاه آید از یمینم
غرّش تانک و مسلسل ها و توپ و بمب و موشک
می رسد بر گوش، هر دم با صدای سهمگینم
با دلی خون داشت هر کس انتظار مصلحی را
همچو من کز اشک خونین شسته دائم آستینم
آن

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مدح امام زمان(عج) -( تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2465
2

شعر مدح امام زمان(عج) -( تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم ) تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم
آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم
شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان
آب گشته، سوخته، با نغمه های آتشینم
روز و شب این آرزو دارم که در دشت محبّت
دانۀ عشقی بکارم، خوشۀ وصلی بچینم
چشم دل بگشودم و دیدم که عالم را سراسر
تیره تر از شب، بسان صبح روز واپسینم
جنگ ها، انسان کشی ها، قتل و غارت ها، ستم ها
کرده دل را قلزم خون همچو دامان زمینم
آه مادرها که فرزندانشان از دست رفته
گاه آید از یسار و گاه آید از یمینم
غرّش تانک و مسلسل ها و توپ و بمب و موشک
می رسد بر گوش، هر دم با صدای سهمگینم
با دلی خون داشت هر کس انتظار مصلحی را
همچو من کز اشک خونین شسته دائم آستینم
آن

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل درد ودل با امام زمان عج -( من آرزو کردم برایت یار باشم ) *

2564
7

غزل درد ودل با امام زمان عج  -( من آرزو کردم برایت یار باشم ) من آرزو کردم برایت یار باشم
آقا نمیخواهم بدوشت بار باشم
یوسف خریدن نیست در اندازه ی من
اینجا دویدم گرمی بازار باشم
دیگر حرامم باد خواب صبح جمعه
خوب است وقت دیدنت بیدار باشم
تا آخر عمر از تو میخوانم که شاید
بین سپاهت میثم تمار باشم
یک لحظه هم نگذار من بی تو بمانم
دیگر نمیخواهم پی اغیارباشم
هرشب سحرهارابه یادت سرنمودم
تاهمنشین محفل دلدارباشم
آقا بیا آقا بیا ... آقا کجایی؟
ناچار بودم که در این تکرار باشم
بیچاره ی عشق توام الحمدالله
شادم از اینکه بهر تو ناچار باشم
وقتی طیب دردهای ناعلاجی
من نذر کردم تا ابد بیمار باشم
***
چشمم به یاد کربلا لبریز اشک است
سخت است دور از مرقد دلدار باشم

  • دوشنبه
  • 23
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( خورشید چشم های تو کتمان نمی شود ) * میر حسین نونچی

1889
2

غزل امام زمان(عج) -( خورشید چشم های تو کتمان نمی شود ) خورشید چشم های تو کتمان نمی شود
این قدر آفتاب که پنهان نمی شود
در ماورای مشکل "حالا نیامدن"
انگار حکمتی ست که آسان نمی شود
مویت و انتظار به تکرار خورده اند
صدها گره که چاره به دندان نمی شود
دردی که در کشاکش دوری کشیده ام
قطعا نصیب گرگ بیابان نمی شود
چندی ست گریه می کنم و خیس و خسته از -
اوضاع این سری که به سامان نمی شود
فریاد کشوری شده ام در گلو، بیا!
نه، با دعای گربه که باران نمی شود
برگرد مهربان که ستون های سینه ام
یارای حجم این همه تاوان نمی شود

شاعر : میر حسین نونچی

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( هم صحبت شب های زمستانی دل هاست ) * کاظم زهدی

1405
2

غزل امام زمان(عج) -( هم صحبت شب های زمستانی دل هاست ) هم صحبت شب های زمستانی دل هاست
چشمان سیاه تو که مثل شب یلداست
بایدبه خداوند تو تبریک بگویم
اوج هنرش در رخ زیبای تو پیداست
تنها نه دل من که دل ایل و تبارم
سرگشته و آشفته ی آن زلف چلیپاست
ای کاش بدانند همه مردم عالم
بعدازتوخزان چلّه نشین دل دنیاست
پایان غزل بوسه ای از دست تو گیرم
دیوان غزل های خداوند هم اینجاست
یک بیت دگر نیز نوشتم که بگویم
یک مرد، هزار و صد و اندی ست که تنهاست...

شاعر : کاظم زهدی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( پیداست از ضلالتمان راه گم شده ست ) * رضا کرمی

1621
1

غزل امام زمان(عج) -( پیداست از ضلالتمان راه گم شده ست ) پیداست از ضلالتمان راه گم شده ست
یعنی که در محاق بشر ماه گم شده ست
بیهوده در سیاهی تدبیر می خزید
خورشید آن حقیقت دل خواه گم شده ست
ردّی که در نهایت غربت شکفته شد
اینک میان این همه همراه گم شده ست
برخیز مرد، دست دعا چاره ساز نیست
وقتی خدای خلوت درگاه گم شده ست

شاعر : رضا کرمی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( پسر فاطمه هر بار مرا می بخشد ) * جعفر ابوالفتحی

2271
6

شعر مناجات با امام زمان(عج) -(  پسر فاطمه هر بار مرا می بخشد ) پسر فاطمه هر بار مرا می بخشد
با همین مرتبه صد بار مرا می بخشد
حال او بد شده از هر عمل ننگینم
با همان حالت بیمار مرا می بخشد
در نماز شب و در حالت استغفارش
با همان دیده ی بیدار مرا می بخشد
رحمت خاصِ خودش را به دلم تابانده (خاص : بدون تشدید)
با همان رحمت سرشار مرا می بخشد
نقطه ای نور درون دل من بود، وَ او
به نوک سوزن پرگار مرا می بخشد
من حواسم به خودم پرت شد و مولایم
بخداوند که بسیار مرا می بخشد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دارد بهانه این دل، آهش اثر ندارد ) * جواد حیدری

4011
9

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دارد بهانه این دل، آهش اثر ندارد ) دارد بهانه این دل، آهش اثر ندارد
دیگر هوای یارم ، بر دل گذر ندارد
آن کس که همنشین، من بود یک زمانی
دیگر ز من بریده، بر من نظر ندارد
آنقدر بی کسم من، کز حال این دل من
حتی دو چشم خشکم، دیگر خبر ندارد
میخانه را نبستند، جام مرا شکستند
دیگر پس از رفیقان، عمرم ثمر ندارد
غرق گناه گشتم، گم کرده راه گشتم
دیگر دلم هوای، ذکر سحر ندارد
یاد دوکوهه هر وقت، افتد دل غریبم
هیچ آرزو به غیر از، اذن سفر ندارد
اذن سفر دهیدم، بیمار پر امیدم
بر درد غربت من، دارو اثر ندارد
مولای ما تو هستی، بابای ما تو هستی
بابا به جز محبت، بهر پسر ندارد
بس باشد این تباهی، بر من نما نگاهی
حق زین گدا به عالم، بیچاره تر ندارد

شاعر : ج

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

غزل مناجات امام زمان(عج) -( آرامش شب دوباره بر می گردد ) * محمد مهدی عبدالهی

2140
3

غزل مناجات امام زمان(عج) -( آرامش شب دوباره بر می گردد ) آرامش شب دوباره بر می گردد
خورشید سحر سواره بر می گردد
با سیصد و سیزده طلوعی دیگر
آن صبح پر از ستاره بر می گردد

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( در حسرت تو خون شده چشم نگارها ) * هادی ملک پور

1618
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( در حسرت تو خون شده چشم نگارها ) در حسرت تو خون شده چشم نگارها
ای انتظار آخر چشم انتظار ها
ای آشنا تر از همه، این دیده کور باد
نشناخته اگرچه تو را دیده بارها
خار طمع به چشم و به پا ریسمان ترس
افتاده ایم بی تو در این گیر و دارها
جز اشک ناشیانه و جز آه پشت آه
دیگر چه چشم داشتی از تازه کارها!؟
کار دل از ترحم دلدار هم گذشت
زنگار بسته آینه جای غبار ها
پاییزمان شدند و گلاویزمان شدند
سرمی رسند بی تو یکایک بهار ها
مشتی پیاده در دل این جاده مانده ایم
رحمی به ما نکرد کسی از سوار ها
دل کاش جز مسیر تو راهی بلد نبود
شد درد سر برای من این اختیار ها
تاری ز موی یار دل زار را بس است
این ما و این گلوی مهیای دارها
برگرد! تا به دور تو گردم مرید

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دارد بهانه این دل، آهش اثر ندارد ) * جواد حیدری

1968
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دارد بهانه این دل، آهش اثر ندارد ) دارد بهانه این دل، آهش اثر ندارد
دیگر هوای یارم ، بر دل گذر ندارد
آن کس که همنشین، من بود یک زمانی
دیگر ز من بریده، بر من نظر ندارد
آنقدر بی کسم من، کز حال این دل من
حتی دو چشم خشکم، دیگر خبر ندارد
میخانه را نبستند، جام مرا شکستند
دیگر پس از رفیقان، عمرم ثمر ندارد
غرق گناه گشتم، گم کرده راه گشتم
دیگر دلم هوای، ذکر سحر ندارد
یاد دوکوهه هر وقت، افتد دل غریبم
هیچ آرزو به غیر از، اذن سفر ندارد
اذن سفر دهیدم، بیمار پر امیدم
بر درد غربت من، دارو اثر ندارد
مولای ما تو هستی، بابای ما تو هستی
بابا به جز محبت، بهر پسر ندارد
بس باشد این تباهی، بر من نما نگاهی
حق زین گدا به عالم، بیچاره تر ندارد

شاعر : ج

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 08:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این گدا بر سر راهت چه قَدَر بنشیند ) * امیر حسین حیدری

2273
6

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این گدا بر سر راهت چه قَدَر بنشیند ) این گدا بر سر راهت چه قَدَر بنشیند
تا به کی شب به تمنای سحر بنشیند
رفته بینایی یعقوب دو چشمم٬ یوسف!
تو بیا تا که غباری به بصر بنشیند
نظری کن تو طبیبانه بر این غمزده تا
شعله ی آتش این زخم جگر بنشیند
من چه می خواهم از این عمر اگر یک روزی
قدمت بر سر این دیده ی تر بنشیند
کاش من روز طلوع تو به دنیا باشم
آن زمانی که به پای تو قمر بنشیند
تاج شاهی نپذیرم به سرم بگذارند
بر سرم دست پر از مهرت اگر بنشیند
آن قدر منتظر آمدنت خواهم ماند
کز مزارم گل نرگس به ثمر بنشیند

شاعر : امیر حسین حیدری

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد