بیا نگار دل آرای فاطمی شوکت
بیا عزیز خدا ، ای امیر با عزّت
توئی که جنِت موعود سینه زن هایی
علم به دوش غریب همیشه ی هیئت
قنات جاری اشک زلال من را باز
پر آب کن به یکی جلوه از یم رحمت
ببار حضرت باران که دشت خشکیده
ببار بر سر این خاک خشک و بی برکت
به حق گوشه نشینان ببخش اگر من هم
به هفته های بدون تو کرده ام عادت
چقدر بغض گلوگیر جمعه هاغ سخت است
چقدر سخت و گلوگیر و پر غم و محنت
دگر به سوی معاصی نمی روم آقا
عزیز فاطمه دیگر خیالتان راحت
چه مجلسی بشود آن محرّمی آقا
که روضه را تو بخوانی خدا کند قسمت
شاعر: وحید محمدی
- شنبه
- 22
- مهر
- 1391
- ساعت
- 07:57
- نوشته شده توسط
- vahid