جمعه شد گردیده ام مهمان تو
گشته ام شرمنده ی احسان تو
جمعه شد مهدی منم چشم انتظار
بهر دیدار رخ توبیقرار
جمعه شد ذکر همه گشته مدام
ای غریب عالم هستی سلام
جمعه شد دلتنگ دیدار توام
من مریض عشق و بیمار توام
جمعه شد سوزم من از هجران تو
کی شود بینم رخ تابان تو
جمعه شد گردیده ام بی تاب تو
یادآن فرمایشات ناب تو
جمعه شدای یار تنها و غریب
بهردیدار تو هستم بی شکیب
جمعه شد من با تو نجوا می کنم
دیده از هجر تو دریا می کنم
جمعه شد از دیده اشکم جاری است
جای تو در محفل ماخالی است
جمعه شد بهر ظهورت کن دعا
تاکند امضا ظهورت را خدا
جمعه شد رفته زجسم من توان
از سفر برگرد یا صاحب الزمان
جمعه شد بار دگر شرمنده ام
از خ
- شنبه
- 22
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور