سایر اشعار

مرتب سازی براساس
 اصغر چرمی

تقديم به حضرت امام خامنه اى بابت عكس حضور آقا در طبيعت -(خوشه چينى شد شروع از شاخه هاى دست تو) * اصغر چرمی

2434
6

تقديم به حضرت امام خامنه اى بابت عكس حضور آقا در طبيعت -(خوشه چينى شد شروع از شاخه هاى دست تو) آقا جان
بوسه چينى شد شروع از شاخه هاى دست تو
ميوه هاى عيد را ارزان فروشى مى كنى ؟!

  • چهارشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اصغر چرمی

تك بيت براى حضور حضرت آقاى خامنه اى در طبيعت -(چشم گلى كه وا شود از طلعت رخت) * اصغر چرمی

590
4

تك بيت براى حضور حضرت آقاى خامنه اى در طبيعت -(چشم گلى كه وا شود از طلعت رخت) آقا جان

چشم گلى كه وا شود از ، طلعت رُخت

شايسته مى شود ، كه ببيند بهار را

  • چهارشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر-مدایح اهل بیت(ع) -(دردلم‌ باشد ولای اهل بیت) * رضا یعقوبیان

499

شعر-مدایح اهل بیت(ع) -(دردلم‌ باشد ولای اهل بیت) دردلم‌ باشد ولای اهل بیت
شکر حق هستم گدای اهل بیت
شکر‌لله ازنخستین‌روز عمر
شاملم گشته عطای اهل بیت
از طفولیت ز لطف کردگار
بوده ام‌تحت لوای اهل بیت
گرچه‌ در گلزار دین‌ خارم ولی
سینه ام گردیده جای اهل بیت
شاملم‌گردیده الطاف خدا
گشته ام من‌خاک پای اهل بیت
نور بخش این جهان انوارشان
در‌دلم‌نور وضیای اهل بیت
با دل و جانم خدا باشد گواه
میرسد بانگ‌رسای اهل بیت
ازکرامات خدای لایزل
در سرم‌باشد هوای اهل بیت
من کجا واینهمه لطف وعطا
جان من گردد فدای اهل بیت
روز وشب بنشسته ام ازلطف حق
بر در دارالشّفای اهل بیت
بانگاه مرتضی گردیده ام
آستان بوس سرای اهل بیت
میزنم دم‌از علی و آل او
از کرامات خدای اهل بیت
ازنخست

  • پنج شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 23:38
  • نوشته شده توسط
  • امیر حسین لتیباری
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

رباعی وداع با ماه رجب و آغار ماه شعبان -(ای خدا حال بنده بد حالی ست) * امیر عظیمی

495
2

رباعی وداع با ماه رجب و آغار ماه شعبان -(ای خدا حال بنده بد حالی ست) ای خدا حال بنده بد حالی ست
مرغ روحم چه بی پر و بالی ست
ماه شعبان رسید لطفی کن
رجبت رفت و دست من خالی ست

  • سه شنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

رباعی وداع با ماه رجب و آغار ماه شعبان -(ای خدا حال بنده بد حالی ست) * امیر عظیمی

2212
1

رباعی وداع با ماه رجب و آغار ماه شعبان -(ای خدا حال بنده بد حالی ست) ای خدا حال بنده بد حالی ست
مرغ روحم چه بی پر و بالی ست
ماه شعبان رسید لطفی کن
رجبت رفت و دست من خالی ست

  • سه شنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نقض برجام -(افکارِ پلیدِ مردکی پست) * هستی محرابی

543
-1

نقض برجام -(افکارِ پلیدِ مردکی پست) این گونه دهن کجی عجیب است
از کینه و بغضِ نانجیب است

افکارِ پلیدِ مردکی پست
سرتاسرِ او مکر و فریب است

بر گوش فلک رسد صدایم
آن روز یقین بدان قریب است

برچیده شود بساطِ ظالم
این وعده حق به هر حبیب است

برجام دگر اثر ندارد
بیمار خودش دگر طبیب است

پیمان شکنان بی مروت
از سوی خدا بلا نصیب است

مو زرد ترامپ بی کفایت
در خریت خودش ادیب است

چون پاسخِ رهبرم همیشه
بر دشمنِ بی حیا نهیب است

این را تو بدان که مردمِ ما
چون کوه مقاوم و شکیب است

این نقض که از سوی شما شد
در چشمِ جهانیان عجیب است!

#نقض_برجام
#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

عید سعید فطر -(رَتّل القران امّا باده را ترتیل کن) *

558

عید سعید فطر -(رَتّل القران  امّا باده را ترتیل کن)  رَتّل القران امّا باده را ترتیل کن
روزگار دشمنت را سرگذشت فیل کن

از سیاهی ها ببر اندیشه ی پیکار و پس
آیه نصرُ منَ اَلله را خودت تاویل کن

همچون هفتاد و دو تن سر از سران روزگار
سیصد و اندی بیاور امر کن تحمیل کن

چشم من در روزه ی نادیدنش جانا گرفت
عید فطر ما عطا کن روزه را تعطیل کن

قلب یعقوبت شکسته تازه کن اندیشه را
سوره ی یوسف بیاور آیه ای تنزیل کن

زنده ها گر مرده اند بهر تمنای غمش
مردگان را زنده کن ساغر بده تقتیل کن

رستم و سهراب هم، از مرگِ هم رنجیده اند
خان آخر را ببر شهنامه را تکمیل کن

تا که من عهد تماشایت بخوانم بر غزل
حُرمتِ دیدار رخ را بهر جان تحلیل کن

دیده ی یعقوب زخم است از تمنای

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

عفاف و حجاب -(یادش بخیر درشکه ی مش ممد) * مهدی صفی یاری

553

عفاف و حجاب -(یادش بخیر درشکه ی مش ممد) یادش بخیر درشکه ی مش ممد
دمپایی های پاره ی مش صمد

یادش بخیر خاک و خول کوچه ها
مغازه کوچیک مشدی احد

یادش بخیر صفای اون قدیما
لباس های ساده، کلاه نمد

یادش بخیر پیاده راه افتادن
به سمت کربلا با چند تا بلد

الان ولی ادعامون زیاده
کمِ کمش 206، ال نود

این روزها حال عاشقی خرابه
هر چی نگاه کنی ته اش سرابه

دیگه کسی پهلوون محل نیس
قصه خونه ها اتل متل نیس

دیگه کسی فکر خدا مدا نیس
مجلس مردا و زنا جدا نیس

مردا دیگه غیرتشون کم شده
عروسی ها قاطی و درهم شده

امروز فقط روز مد و لباسه
چادر پوشیدن دیگه بی کلاسه

زن این روزا عروسکه، ساپورته
شب پای ماهواره ، روزا تو چُرته

زن این روزا چشم و چراغ همس
دوس اش

  • جمعه
  • 22
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر تب اشرافیگری_اجتماعی -(یادش بخیر خاطره ی ایستادگی) * سید علیرضا شفیعی

1040

شعر تب اشرافیگری_اجتماعی -(یادش بخیر خاطره ی ایستادگی) یادش بخیر خاطره ی ایستادگی
زندان شدیم در قفس بی ارادگی

ما را که سالها غم مردم به سینه بود
مشغول کرده دغدغه ی خانوادگی

بر شانه ی صبور خیابان غمی گذاشت
ویراژ دادن تب اشراف زادگی

ما هم اسیر بند تجمل شدیم..آه
چندی ست نخ نما شده مفهوم سادگی

ما تیره دل شدیم ولی سینه ی شما
خالی مباد از تپش ایستادگی!

  • دوشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

نگین ری -(این جاکه شمیم عشق بوئیدنی است) *استاد سید هاشم وفایی

388

نگین ری -(این جاکه شمیم عشق بوئیدنی است) نگین ری
این جاکه شمیم عشق بوئیدنی است
صحن وحرم ورواق، بوسیدنی است
دربین تمام دیدنی ها ، این جا
ریحانه ی ری، نگین ری دیدنی است

سید الکریم

به هرکه می نگری ذکر ربنا دارد
دراین حریم وفا، یا الهنا دارد

قنوت عشق دراین جا چقدردیدنی است
دراین محیط نفس، عطر ربنا دارد

صفا و مروه ندارد صفای این جارا
توکعبه ای و حرمخانه ات صفا دارد

تو از قبیله ی عشقی، نواده ی حسنی
زیارت حرمت اجر کربلا دارد

نسیم صبح سعادت وزد ازاین گلزار
به روی بال ، شمیم تو را صبا دارد

سزاست گرکه تو عبد العظیم گردیدی
که بندگان بزرگی چنین خدا دارد

زفیض خدمت درگاه عترت یاسین
چقدر خاک تو تأثیر کیمیا دارد

تو از سلاله ی نوری و سید الک

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

محکومیت حمله ی تروریستی اهواز -(باز هم از غربت یاران بگو!) * هستی محرابی

562

محکومیت حمله ی تروریستی اهواز -(باز هم از غربت یاران بگو!) ‍ ‍ ‍ ◼#محکومیت_حمله_تروریستی_اهواز◼

باز هم از غربتِ یاران بگو
اشکهای نم نمِ باران بگو

این بلا جویان عاشق پیشه ها
رازِ شیداییِ سنگ و شیشه ها

آه! ای اهلِ تماشا جار زن
چشمِ بر آیینه ی اسرار زن

هشت سال رازِ جنون یادت هست؟
راویانِ دشتِ خون یادت هست؟

آتشِ رگبار بود و سینه ها
باز هم این کینه ی دیرینه ها

نعره ی مستانه در اهواز بود
در مدارِ عاشقی ممتاز بود

او عیارِ عشق را سنجیده بود
قلبِ او داغِ فراوان دیده بود

شهرتِ او شهرِ آتش نوش ها
بیرقِ سرخ و علم بر دوشها

در صدای شعله ها ایمان بود
افتخارِ کشورِ ایران بود

شهرِ او بوی شقایق بوی سیب
گر چه حالا نامِ او مانده غریب

آه! ای مردان خونین جامه ها

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

حلول ماه ربیع الاول (ای مه میلاد پاک احمدی) * اسماعیل تقوایی

2603

حلول ماه ربیع الاول (ای مه میلاد پاک احمدی) ای مه میلاد پاک احمدی
ای بهار ماهها خوش آمدی

با تو پایان می شود سوگ وعزا
تو مه الطاف حی سرمدی

  • جمعه
  • 18
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 04:07
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

من زار عبدالعظیم بری کمن زار حسین بکربلا * مرتضی محمودپور

566
1

من زار عبدالعظیم بری کمن زار حسین بکربلا در مدح‌ و منقبت
حضرت‌سیدالکریم(ع)

سالها شد کبوتر حرمم
من‌گدای کریم از کرمم
از نگاه محبت توشده
پیش‌مردم‌همیشه‌محترمم

مرکز کشور ارخراسان است
شهرری قبله‌گاه تهران است
دل عشاق گم شود در قم
همچودریاکه‌بین‌طوفان‌است

تا که همسایه‌ی کریم شدیم
صبح‌گردیده‌چون نسیم‌شدیم
سایه‌‌اش تافتاده بر سر ما
مورد لطف بس عظیم شدیم

روزی ما شدست گندم ری
بارگاهش امان مردم ری
ماکه ری‌زاده‌ایم شکر خدا
پس‌چه‌غم‌باشد ازتلاطم‌ری

حسنی‌زاده‌ایم شکر خدا
مست این باده‌ایم شکر خدا
در مسیر ولایت مولا
امتحان داده‌ایم شکر خدا

روزوشب باحسین‌وباحسنیم
چون کبوتر میان این چمنیم
کربلایی خطابمان کردند
بچه‌ی آب و خاک این وطنیم

السلام ا

  • چهارشنبه
  • 21
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 03:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اعتراض جمعی از شاعران به تغییر نام کیوسک های اطلاع رسانی زائر در شهر مشهد مقدس *

879
2

اعتراض جمعی از شاعران به تغییر نام کیوسک های اطلاع رسانی زائر در شهر مشهد مقدس سایت امام هشت در اعتراض به اقدام تغییر تابلوی راهنمای زائران حرم رضوی به تابلوی راهنمای مسافر و در حمایت از حرکت زیبای شاعران در نکوهش این اقدام نابخردانه شهرداری مشهد مقدس این مطلب را از خبرگزاری مهر بازنشر می نماید.

جمعی از شاعران خراسانی در اقدامی هماهنگ و با سرودن قطعات شعر به اقدام عجیب شهرداری مشهد در تغییر تابلوهای راهنمای زائران حرم رضوی اعتراض کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، به تازگی شهرداری مشهد در اطراف حرم مطهر رضوی اقدام به جمع‌آوری‌تابلوهای اطلاع رسانی با عنوان «راهنمای زائر» به روی کیسوک‌های اطلاع رسان پیرامون حرم رضوی کرده و به جای آن تابلوهایی با موضوع «مرکز اطلاعات مسافر» را ن

  • یکشنبه
  • 30
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 01:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 عبدالحسین شفیع پور

در رثای دلاوری و صبوری مردم غیور خوزستان و همدردی با سیل‌زده‌های این دیار -(ثابت شده بر عالمی این مردی و غیرت) * عبدالحسین شفیع پور

598
1

در رثای دلاوری و صبوری مردم غیور خوزستان و همدردی با سیل‌زده‌های این دیار -(ثابت شده بر عالمی این مردی و غیرت) ثابت شده بر عالمی این مردی و غیرت
از خون پاک هر شهید ایران گرفت عزت
با اینکه کل این وطن جنگیده با اعدا
مردیِ خوزستان شده آوازه ملت

هر لحظه جنگیدی با تیر و موشک و سختی
این اتحاد و این صبوری رمز خوشبختی

خوزستان، باکی از ، سیل و طوفان نداره
سیل سهله، حتی از ، آسمون سنگ بباره
خوزستان، شمشیره، مثل تیغ ذوالفقاره

((حیدری هستیم))

ما ملتی هستیم که تکیه بر خدا داریم
با نام پاک یا حسین شور و نوا داریم
این نعمتیه که نظامم مذهبش شیعه اس
شکر خدا معصومه و مولا رضا داریم

با یک توسل از همینجا ذکر ما در راه
هر کس که داره شور خدمت، بگه بسم‌الله

خوزستان، غم نخور، یه ایران در تلاشه
هیچ کس نیست، که دمی، این ر

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور
ادامه مطلب

سرمایه دل -(این حنجره این باغ صدا را نفروشید) * قیصر امین پور

634

سرمایه دل -(این حنجره این باغ صدا را نفروشید) این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطره‌ها را نفروشید

در شهر شما باری اگر عشق فروشی‌ست
هم غیرت آبادی ما را نفروشید

تنها، به‌خدا، دلخوشی ما به دل ماست
صندوقچۀ راز خدا را نفروشید

سرمایۀ دل نیست به جز اشک و به جز آه
پس دستِ‌ کم این آب و هوا را نفروشید

در دست خدا آینه‌ای جز دل ما نیست
آیینه شمایید، شما را نفروشید

در پیلۀ پروانه به جز کرم نلولد
پروانۀ پروازِ رها را نفروشید

یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم
این هرولۀ سعی و صفا را نفروشید

دور از نظر ماست اگر منزل این راه
این منظرۀ دورنما را نفروشید

  • پنج شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

پنجرۀ اشک -(شب است پنجرۀ اشک من چرا بسته‌ست) * سعید بیابانکی

404
1

پنجرۀ اشک -(شب است پنجرۀ اشک من چرا بسته‌ست) شب است پنجرۀ اشک من چرا بسته‌ست
تهی نمی‌شوم از درد عشق تا بسته‌ست

بگو به قافلۀ اشک تا روانه شود
اگرچه راهزن بغض، راه را بسته‌ست

خدا کند که ز خورشید، بی‌نصیب شود
کسی که پنجره‌ها را به روی ما بسته‌ست

مرا به پنجره‌ای رو به باغ، مهمان کن
که خنده‌ام به تماشای باغ، وابسته‌ست

هزار شِکوِه در این دل نهفته‌ام افسوس
زبان شِکوِۀ من مثل غنچه‌ها بسته‌ست

  • پنج شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

معراج پیامبر مکرم اسلام(ص) * مرتضی محمودپور

409

معراج پیامبر مکرم اسلام(ص) معراج پیامبر گرامی اسلام(ص)

بارعامی شد مهیا بهر ختم‌المرسلین
آسمانها شد مزین تا سوی عرش برین
شد براق آماده از سوی خدا روی زمین
بهر همراهی رسیده حضرت روح‌الامین
خواست‌تامهمان‌‌‌شوداحمد سوی معراج‌شد
بر سر اهل زمین و آسمانها تاج شد

رفت در بیت‌المقدس رفت تا بیت‌الحرام
رفت تا در مسجدکوفه شده ماه تمام
هرکجا برپا نموده وان نمازی با قیام
محترم گردیده آنجاگشت بر عالم مقام
بعد سیر انجم و آفاق کردن مصطفی
در تمام آسمانها و زمین شد مقتدا

رفت بالا رفت بالا تا به چرخ چهارمین
چون رسید آنجا محمدهمره روح‌الامین
گفت پیک حق که نتوانم بیایم بعد این
گر قدم بردارم از اینجا پرم سوزد یقین
باید از اینجا به تنهایی رو

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 03:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 علی صمدی

سبک: هوای این روزای من هوای سنگره -(خمینی ای امام و مقتدا و بت شکن) * علی صمدی

577

سبک: هوای این روزای من هوای سنگره -(خمینی ای امام و مقتدا و بت شکن) خمینی ای امام و مقتدا و بت شکن
خمینی با تو عزت و شرف گرفت وطن

خمینی ای روح خدا تو اسم و جسم تو
تمامی مستکبران شدند طلسم تو

تو حبس و تبعیدم شده کلام تو رثا
موسایی و یه امتم برای تو عصا

صادر شد انقلاب تو به عرصه ی ملل
برای حاکمین جور اجل نوشت غزل

تو مردی از جنس خدا که پاک و طاهری
سربازای پیش مرگ تو چمران و باکری

جوونای سپاه تو نماد غیرت اند
شبیه کاوه و جهان آرا و همت اند

تو مکتبت بزرگ شدند غیورایی رشید
که روی سنگ قبرشون نوشته شد شهید

لبیک یا روح الله .....

هنوز ادامه داره نهضت تو ای امام
از دستمون نمیفته این پرچم قیام

امروز شیر بچه های تو، تو عراق اند و شام
فردا ایشاالله از تو قدس به تو

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:51
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب

شعر نو انتظار * قیصر امین پور

710

شعر نو انتظار وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می‌خورم
عمری‌ست
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می‌کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا
باشد!

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نه بایدها...
هر روز بی‌تو
روز مبادا است!

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

شعر غزل رهایی -(مرگ باید سجده باشد، سجدۀ پیش از قیام) * میلاد عرفان پور

554

شعر غزل رهایی -(مرگ باید سجده باشد، سجدۀ پیش از قیام) مرگ باید سجده باشد، سجدۀ پیش از قیام
اشهدم را خوانده‌ام ای مرگ زیبا السّلام

من چه دارم؟ یک دل دیوانه و یک جان مست
می‌توانم رفت تا عرش خدا با هرکدام

باید از این پس مرا در یادها پیدا کنند
شاعرم گم کرده دل، گم کرده جان، گم کرده نام

روز و شب با کربلا هم‌داستان بودم ولی
عاقبت در روضۀ آخر نیاوردم دوام

زندگی یعنی به روی نیزه لبخند حسین
مرگ یعنی کاروان عاشقان در راه شام

زندگی شعری‌ست محکم با ردیف مرگ من
وای اگر این شعر با ماندن بماند ناتمام

می‌روم اما بمان، ای عشق! با یاران من
سایۀ تو بر سرِ سرگشتگی‌ها مستدام

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(خاموشی تو رنگ فراموش شدن نیست) * پروانه نجاتی

605
1

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(خاموشی تو رنگ فراموش شدن نیست) مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد
تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد

میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر
تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟!

تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی
تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد

پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه
کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد

جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم
کهنسالان عاشق را حبیب بن مظاهر کرد

به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد
جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد

سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد
ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد

به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند
که عزت را همین نام خم

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(هنوز این کوچه‌ها این کوچه‌ها بوی پدر دارد) * علیرضا قزوه

484

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(هنوز این کوچه‌ها این کوچه‌ها بوی پدر دارد) هنوز این کوچه‌ها این کوچه‌ها بوی پدر دارد
نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد

هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من
نیستان در نیستان، زخمه‌های شعله‌ور دارد

نمی‌گویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا
بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد

اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید می‌زاید
اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد

در این بازار، عاشق‌تر کسی کز خود نمی‌گوید
همیشه مرد کم‌گو دردهای بیشتر دارد

مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند
عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد

دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن
می‌آید آن که از درد تمام ما خبر دارد

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(ای آفتابی که زمین شد مدفن تو) * سید محمد جواد شرافت

434

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(ای آفتابی که زمین شد مدفن تو) ای آفتابی که زمین شد مدفن تو
هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو

هفت آسمان راه است تا درک نگاهت
راه است تا مفهوم چشم روشن تو

از تو چه باید گفت ای روح خدایی
از تو چه... وقتی محو شد در او «من» تو

قلبی جوان در سینهٔ تو در تپش بود
حس کرد این را سال‌ها پیراهن تو

دل را به اوج آسمان‌ها برد روحت
روحت نشد هرگز زمین‌گیر تن تو

در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم
در سایهٔ ماهیم بعد از رفتن تو

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بی‌تو) * زکریا اخلاقی

791
3

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بی‌تو) تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بی‌تو
تار شد مشرق روحانی ایمان بی‌تو...

جنگل عاطفه را دست تو وسعت می‌داد
می‌رود قوّت زانوی درختان بی‌تو

چه شود رونق بازار تهجّد پس از این؟
چه رسد بر دل سجاده و قرآن بی‌تو؟

ناله‌ها می‌دمد ای نور دل شب‌خیزان
از ستون‌های سیه‌پوش شبستان بی‌تو

ضجّه‌ها می‌زند از داغ جگرسوز فراق
در و دیوار غم‌آلود جماران بی‌تو

بی‌جمال تو دل آینه و آب گرفت
آتشین شد نفس باد پریشان بی‌تو

پاره شد رشتهٔ نورانی منظومۀ شوق
گشت آفاق، همه کلبهٔ احزان بی‌تو

من چه گویم که چه‌سان آینهٔ روز گرفت
رنگ دلگیرترین شام غریبان بی‌تو

کاش پیش از شب اندوه سفر می‌کردیم
تا نبودیم در این خانه غزل‌خوان بی‌تو

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت) * سلمان هراتی

648

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت) پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت

بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت

در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت

گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار
بی‌تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت

دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت

چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت

  • یکشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(هلا روز و شب فانی چشم تو) * سیدحسن حسینی

779
1

شعر غزل امام خمینی قدس سره -(هلا روز و شب فانی چشم تو) هلا روز و شب فانی چشم تو
دلم شد چراغانی چشم تو

به مهمان شراب عطش می‌دهد
شگفت است مهمانی چشم تو...

پر از مثنوی‌های رندانه است
شب شعر عرفانی چشم تو

تویی قطب روحانی قلب من
منم سالك فانی چشم تو

دلم نیمه‎شب‌ها قدم می‌زند
در آفاق بارانی چشم تو

شفا می‌دهد آشكارا به دل
اشارات پنهانی چشم تو

هلا توشۀ راه دریا دلان
مفاهیم طولانی چشم تو

مرا جذب آیین آیینه كرد
كرامات نورانی چشم تو

از این پس مرید نگاه توام
به آیات قرآنی چشم تو

  • یکشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

شعر مثنوی مباهله -(ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب) * سید حمید رضا برقعی

4793
13

شعر مثنوی مباهله -(ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب) ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب

رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت

قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست
نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست

ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است

لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند

به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است

کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است

بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد

با خود آورد به هنگامه عزیزانش ر

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

شعر غزل مثنوی مقاومت اسلامی -(به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر) * میلاد عرفان پور

690

شعر غزل مثنوی مقاومت اسلامی -(به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر) به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر
گلستانیم ما، در آتش نمرود، زیباتر

مهیا کن که ما از آتش شیطان نمی‌ترسیم
که در آغوش آتش می‌شود ققنوس ماناتر

خبر، از دود آه ما به دل‌ها می‌رود مادام
تو با هر شعله نفرینی‌تری هر شعله رسواتر

صدای تو به غیر از گوش دوزخ را نمی‌گیرد
و ما را ناله‌ای مانده‌ست صدها بار گیراتر

دریغا پیرو بودا به کار زنده سوزاندن
دریغاتر از این غوغای خاموشی، دریغاتر!

شما را مردگانی هست سر تا پای در آتش
و خود در زندگانی نیز می‌سوزید، پیداتر

بسوزانیدمان، خورشید محشر نیز در راه است
خدا، تنها خدا با ماست با مایی که تنهاتر

اغثنا یا غیاث المستغیثین! راه دشوار است
اگرچه نیست در رنج سفر،

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

شعر غزل شهدای منا -(هنوز گرم مناجات و گریۀ عرفاتم) * میلاد عرفان پور

486

شعر غزل شهدای منا -(هنوز گرم مناجات و گریۀ عرفاتم) هنوز گرم مناجات و گریۀ عرفاتم
چقدر بوی شهادت گرفته است حیاتم

هنوز تشنه‌ام آری، قسم به اشک دمادم
دمی به چشمۀ زمزم، دمی کنار فراتم

در امتحان منا، شرمسار طفل حسینم
به لطف کُندی چاقو اگر دهند نجاتم

نفس نمانده برایم در این هوای مقدّس
ولی به کوری اهل نفاق، در صلواتم

خبر دهید به شیطان، خیال خام نبندد
که من شهیدم و در رمی دائم جمراتم

خبر دهید به مردم لباس سوگ نپوشند
خبر دهید به مردم که عید بوده وفاتم

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد