از نسل یک حقیقتِ دور از مَجاز بود
زینبْ که شاهزاده ی مُلـکِ حِجاز بـود
با سرشکستگی ابـداً سِـنخیت نداشت
این کوه صـبر مثـلِ پـدر سرفراز بود
وقتی که بـود وارثِ اجـلالِ مـادری
تشـبیه او به حضرت زهرا مُجاز بود
در عصمت و وقار و حـیا بعد مادرش
بر کُـلِّ بـانـوانِ جـهان پیـشـتاز بود
او را خطابِ عالـِمـه شـد، بی مُعلَّمه
اَلحَـقْ چه قدر درخـورِ این امتیاز بـود
حرف از گره گُشایی او رفـت هر کُجـا
دستش شبیه دست علی چاره ساز بود
پیوسته داشت یاصمد و یاغنی به لب
با این حساب از دو جهان بی نیاز بود
با `یا حسین” خاطرش آرام می گرفت
از بس که اسـمِ دلـبرِ او دلنــواز بود
قـارون شد آن فقیر که وقتی
- شنبه
- 7
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 15:43
- نوشته شده توسط
- ایدافیض