مدايح حضرت زینب سلام الله علیها

مرتب سازی براساس

مدح حضرت زینب(س) -(به دامان تو خواهم ریخت اشک التماسی را) * بردیا محمدی

336

مدح حضرت زینب(س) -(به دامان تو خواهم ریخت اشک التماسی را) به دامان تو خواهم ریخت اشک التماسی را
که تحویلش نمی‌گیرند جز تو عبد عاصی را

به جز زینب کسی "زِینِ اَبی" مانند حیدر نیست
ترازوها پذیرفتند این‌گونه قیاسی را

همیشه یاد زهرا با قنوتت زنده می‌گردید
همیشه داشتی در جانمازت شاخه یاسی را

تو آن آئینه‌ای هستی که در تو "پنج‌تن" پیداست
به زیر چادرت پوشانده‌ای هر انعکاسی را

نخی از معجر مشکی خود را قرض دادی تا
خدا با دست‌هایش دوخت بر کعبه لباسی را

میان دادگاه آخِرَت بندِ نجاتی تو
به تمکین می‌کشانی حکم قانون اساسی را

نگاه شوم شامی را تو از آئینه‌ها رُفتی
به اعجاز کلامت پرت کردی هر حواسی را

تمام هیئتی‌ها از تو درس صبر می‌گیرند
تو در هر روضه‌ای بانو بنا کردی کلاسی را

به پای درس گودال حسین‌ات جان دهم آخر...
چگونه می‌شود تاب آورم مقتل‌شناسی را ؟

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن صرامی

مدح حضرت زینب(س) -(به رفتارتو در کرب وبلا صبر اقتدا کرده) * محسن صرامی

344

مدح حضرت زینب(س) -(به رفتارتو در کرب وبلا صبر اقتدا کرده) به رفتار تو در كرب و بلا صبر اقتدا كرده
مسلمان تو هر كس شد به او گبر اقتدا كرده

تو بغض ات را فروخوردي نديدي غير زيبائي
هميشه بارش رحمت،به تو ابر اقتدا كرده

نه تنها عالم وآدم كه حتي كعبه ي حق هم
به اين تربت،به اين مضجع،به اين قبر اقتدا كرده

امامت كرده اي بر كل عالم،گفت هر ذره
به چشم آنچه تو ميگوئي،به تو جبر اقتدا كرده

ملائك جمله از صبر تو حيرانند تا محشر
به رفتار تو در كرب و بلا صبر اقتدا كرده...

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

وقار زینب(س) -(شیعیان را اِقتدار از اِقتدار زینب است) *حاج نادر بابایی

278

وقار زینب(س) -(شیعیان را  اِقتدار از اِقتدار زینب است) شیعیان را اِقتدار از اِقتدار زینب است
کلمهء زیبای حَق ،اَلحَق شُعار زینب است

مانده حیران در مقام صبر او اَیوبها
صبر باسِلم و رِضا چون یادگار زینب است

در حِِجابش بَس بُوَد گویم اگر روح الاَمین
از مدینه تا مدینه پرده دار زینب است

سوی شامم میبرد عطر دل انگیز خیال
چون مَطاف یوسف زهرا مزار زینب است

عارفان و سالکان بر آستانش مُعتَکِف
هم شریعت هم طَریقت درجوار زینب است

در فراق یار خود منزل به منزل میرود
این حسین فاطمه دار و ندار زینب است

(نادرا) گردید هویدا صبح صادق صبر کن
رفع حاجات تو هم در اختیار زینب است

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ودود آذرین خلخال

در مدح حضرت زینب(س) -(باني مجلس ارباب لب عطشان زينب) * ودود آذرین خلخال

301
1

در مدح حضرت زینب(س) -(باني مجلس ارباب لب عطشان زينب) باني مجلس ارباب لب عطشان زينب
روضه ها ازنمكش روضه رضوان زينب

فارغ العلم علوم نبوي و علوي
حاكم مقتدر كشور ايمان زينب

دانش آموز كلاس علي و فاطمه بود
عالم عامل و گنجينه عرفان زينب

درس آزادگي و عشق و وفا رشته اوست
سالك و پيرو دانشگه قرآن زينب

وسعت عشق به گرد ره زينب نرسد
دهد عشاق جهان را همه فرمان زينب

گرچه بيمار زداغ غم دلبر شده بود
شد به درد دل حسرت زده درمان زينب

همه ديدند كه با خطبه كوبنده خويش
كرد دركوفه و شامات چه طوفان زينب

مثل عباس دلاور زدل و جان شده بود
بهر طفلان ستمديده نگهبان زينب

حرم محترمش گر شده آماج ستم
تاابد زنده بود دردل و درجان زينب

(آذرين)خواهي اگر كرببلا غصه نخور
كند امضاي براتش گل نسوان زينب

  • پنج شنبه
  • 25
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

در مدح حضرت زینب(س) -(شیعیان مرتضا چون جـان فدای زینب است) * رامین محمد زاده

277

در مدح حضرت زینب(س) -(شیعیان مرتضا چون جـان فدای زینب است) شیعیان مرتضا چون جـان فدای زینب است
عرشیان و فرشیان یکسر گدای زینب است
گـر نبـاشد زیـن اَب نـارَد خـلائـق را صفا
چـون صفـای آفرینش از صفای زینب است
خلقـت عـالم اگـر بـاشـد بـرای فـاطمـه
اَبر و باد و مهر و مَـه جمله برای زینب است
می پذیـرد گـر دعـایت را خـدای لامـکان
این پذیرش از خدا بی شک دعای زینب است
گر شفـا میگیـرد از حَـق مُستمندو لاعلاج
این شفـا بـا لطف خالـق از دوای زینب است
کُـلِ خلقت ، کهکشـان و قیمت هفت آسمان
ذره ای از بیکـرانِ خون بهـای زینب است
زن مگو این شیر زن خونخواه دشت کربلاست
عـاشقـانِ کـربـلا تحـت لوای زینب است
مـرقد پاک اش اگـر در دست وهابیت است
شــام او در این زمان کربلای زینب است
ای قلم با خـون جـانم روضه ای ترسیم کن
عرشیان بگرفته ماتم چون عزای زینب است
ای دلـم در آتـش زینب چنـان از دل بسوز
تا بگـوید فاطمـه این دل فدای زینب است
خـون بگرید حضـرت مهـدی برای عمه اش
سینۀ مهـدی یقین ماتم سرای زینب است
ای پریشان جمعه ها عجل فرج را هی بخوان
این دعا چون روز و شب دائم دعای زینب است

  • پنج شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

عشق حضرت زینب(س) -(اگر دیوانهٔ دیوانه هستم) * مجید قلعه بیگی

223

عشق حضرت زینب(س) -(اگر دیوانهٔ دیوانه هستم) اگر دیوانهٔ دیوانه هستم
به عشق دختر زهرا سر شکستم
مگو کافر که من یکتا پرستم
همین قلّاده ام ایفای دِین است
که این سگ صاحبی دارد حسین است

که گوید زینب کبری اسیر است
به نامردان عالم دستگیر است
به دلها عمه ی مهدی امیر است
به وَالله قهرمانی بی نظیر است
چو حیدر شیر یزدان شیرِ شیر است

که زینب٬ او که دریای وقار است
به خلقت در دو عالم شاهکار است
زبانش همچو تیغ ذوالفقار است
دو سر دارد اگر شمشیر حیدر
علی یک سو و زینب سوی دیگر

قلم یاری کند در من نفس نیست
یزید بی حیا را یار و کس نیست
که باشد پیش زینب جز مگس نیست
گر او شاه حلب٬ شاه دمشق است
ولی این قهرمان سلطان عشق است

« فقیرم» عاجزم از وصف جاهش
چه گویم از مقام ارتقایش
شجاعت بوسه زد بر دست و پایش
به بسم الله صیقل کن دلت را
که زینب حل کند هر مشکلت را

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت زینب(س) -(قلّهٔ کوه و شرف را تو همائی زینب) * مجید قلعه بیگی

324

در مدح حضرت زینب(س) -(قلّهٔ کوه و شرف را تو همائی زینب) قلّهٔ کوه و شرف را، تو همائی زینب
تو ز سرچشمه خورشید ولائی زینب

زینب ی عمهٔ سادات، وقار علوی
فصل نو، بر عرفا و ادبائی زینب

تو علمدار قیامی، به دمشق عباسی
شرف و حیثیتِ شیر خدائی زینب

انصلابی که جهان را به تلاطم انداخت
نطق کوبندهٔ تو، داد جلائی زینب

با اسارت تو به اسلام روان بخشیدی
سرپرست حرم آلعبائی زینب

نهضت کرببلا را تو نجاتش دادی
آفرین بر تو، تو تحسین سنائی زینب

زن نگویم که تو سالار هزاران مردی
دختر شیر دل شیرخدائی زینب

با چنین غرّش و با نطق علی گونه تو
عجبم در بشری، سرّ خفائی زینب

پیش درگاه خدا منزلتی داری بس
مستجاب است اگر لب بگشائی زینب

نیست در سلسله زن که نظیرت باشد
غیرزهرا،، تو یم صبر و حیائی زینب

آبروی همهٔ نوحه سرایان هستی
زینت هیئت و هم بزم عزائی زینب

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 23:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت زینب(س) -(افتخار آفرینش از وقار زینب است) * مجید قلعه بیگی

608

در مدح حضرت زینب(س) -(افتخار آفرینش از وقار زینب است) افتخار آفرینش از وقار زینب است
آسمان بی ستون از اقتدار زینب است

ماه و خورشید و نجوم و کهکشان و عرش و فرش
بإذن رب هر تک به تک خدمتگزار زینب است

این همه نعمت، همه رحمت برای خاکیان
وللّه و بإلله همه از اعتبار زینب است

در شجاعت غیر حیدر، عالمی دیگر ندید
غیرت و نام شجاعت شرمسار زینب است

زینب اَر دار و ندار حضرت خیرالنساست
جان زهرا این حسین دار و ندار زینب است

مرتضی با ذوالفقار و عدل و ایمان شد علی
نطق آتشبار زینب ذوالفقار زینب است

جنگ بدر و جنگ صفیّن و جمل، جنگ اُحد
در قیاس کربلا، یک در هزار زینب است

در میان قتل و غارت او خودش را گم نکرد
این شجاعت تا قیامت، افتخار زینب است

زنده شد از نطق زینب، خون شاه کربلا
نطق حید وار زینب، شاهکار زینب است

من « فقیرم» مدح و وصف او کجا و من کجا
همنشینی با فقیران در شعار زینب است

  • دوشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت زینب(س) -(شدم از عشق زینب مست و مجنون) * مجید قلعه بیگی

231

در مدح حضرت زینب(س) -(شدم از عشق زینب مست و مجنون) شدم از عشق زینب مست و مجنون
کنم تعظیمِ دل، بر فاطمیّون

گرفتم راه میخانه دوباره
زدم جامی ز پیمانه دوباره
شدم سر مست و دیوانه دوباره
ز می نوشیدم و گشتم هوایی
شدم تا روز محشر کربلایی

شدم با کربلا یار مقرّب
ز آن می تا چشیدم نیمهٔ شب
بدادم دل به آن فتوای زینب
ز جاه و عزّت و فر، دل گسستم
به عشقِ محمل و سر، سر شکستم

شدم با آن سر بشکسته مجنون
قلم خنجر، مرکب قطرهٔ خون
ز خون سر نوشتم فاطمیّون
دلم را زینب زهرا جلا داد
در این محفل برات کربلا داد

اگر دیوانهٔ دیوانه هستم
به عشقِ دُخت حیدر سر شکستم
مگو کافر که من یکتا پرستم
همین قلّاده ام ایفای دِیْن است
که این سگ صاحبی دارد حسین است

همان زینب که دریای وقار است
به خلقت در دو عالم شاهکار است
زبانش همچو تیغ ذوالفقار است
دو سر دارد اگر شمشیر حیدر
علی یک سو و زینب سوی دیگر

قلم یاری کند در من نفس نیست
یزیدِ بیحیا را یار و کس نیست
که باشد پیش زینب چون مگس نیست
گر او شاه حلب، شاه دمشق است
ولی این قهرمان سلطان عشق است

«فقیرم» عاجزم از وصف و جاهش
چه گویم از مقام ارتقایش
شجاعت بوسه زد بر دست و پایش
نوشتم مدح او با کلک دیگر
به عشق فاطمه با ذکر حیدر

  • دوشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در وصف حضرت زینب(س) -(واقف سرّ رموز ذکر یا رب زینب است) * مجید قلعه بیگی

261

در وصف حضرت زینب(س) -(واقف سرّ رموز ذکر یا رب زینب است) واقف سرّ رموز ذکر یا رب زینب است
گوهر بحر نجابت، روح مطلب زینب است

پاسدار قلعهٔ مستحکم ختم النبی
دختر اعجوبه ی شاه مجرّب زینب است

زن مگو، از هیبتش صد مرد جنگی در هراس
المثنای علی در دین و مکتب زینب است

گر حسین صرّاف عشق است و امیر قافله
ناجیِ این نهضت پربار مذهب زینب است

کار زینب چون علی،تشخیص حقّ و باطل است
قاتلِ شخصیّت هر عَمْر و مرحب،زینب است

بر دل غاصبگران مانند تیغ مرتضاست
در نشست عارفان،پاک و مؤدب زینب است

قطره ای گویم ز وصف بحر غیرت گوش کن
واژگونیّه اُمیّه را مسبّب زینب است

در جهان آفرینش، کی خدای غیرت است
بعد حیدر لایق این پُست و منسب زینب است

جان زهرا صد «فقیــر» از وصف زینب عاجز است
بهترین وصفش همین باشد که زینب، زینب است

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

مدح حضرت زینب -(چه بگویم من از او، مثل علی بت شکن است) * احسان نرگسی رضاپور

540
1

مدح حضرت زینب  -(چه بگویم من از او، مثل علی بت شکن است) چه بگویم من از او، مثل علی بت شکن است
کیست زینب، به خدا آینه ی پنج تن است
در کمالات علی، در جلواتش حسن است
مجلس روضه ی او جنت الاعلی من است

بر غبار قدمش بوسه زده شمس و قمر
دختر حیدر کرار ، همین است دگر

عصمت فاطمه از وسعت نامش پیداست
سندِ روشنِ حقانیت کرب وبلاست
سایه ی چادر زهرایی او بر سر ماست
کیست زینب؟ همه ی زندگی خون خداست

هر چه از شوکت نامش بنویسیم کم است
خطبه ی حیدری اش مظهر تیغ دو دم است

غیر زینب چه کسی زینت حیدر بوده ست
در دل کوفه خود فاتح خیبر بوده ست
از همان روز ازل هستی مادر بود ه ست
بهتر آن است بگوییم، پیمبر بوده ست

دلم از روز ازل خورده به نامش پیوند
ما گرفتار حسینیم، به زینب سوگند

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 00:15
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)، مدح -(میشود ذکر لبم هر شب وهرجا زینب...) * یونس وصالی خوراسگانی

249

حضرت زینب(س)، مدح -(میشود ذکر لبم هر شب وهرجا زینب...) میشود ذکر لبم هر شب و هر جا زینب

میکند خیمه و محفل دل ما‌را زینب

میشود اشک ز چشمان همه جاری با

بردن نام حسین و حسن و یا زینب

میکند مثل علی فتح تمام دنیا

بنویسید علی ؛ عالی اعلا زینب

بعد مادر شده او همدم یار حیدر

بنویسید مقام ؛ام ابیها زینب

در مقامش چه بگویم نرسد عقل کمم

چه بگویم که فقط دلبر دلها زینب

سه امامند همه غم خور این شه بانو

یادگار غم مادر شده حالا زینب

بس که اوصاف دلیریش به حیدر‌ رفته

بنویسید بود زینت بابا زینب

از حجابش چه بگویم که شده اسوه یقین

چون ندیده زن همسایه همانا زینب

پرده دارش شده جبریل امین از بس که

رتبه اش در دو جهان رفته به بالا زینب

قلمم میشکند لرزه به اندام من است

بنویسد علی فاتح دنیا زینب

عمر بیهوده رود گر که نباشم به فداش

خوشی و خیر سعادت همگی با زینب

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

در مدح حضرت زینب(س) -(وجههٔ آئین اسلام از وقار زینب است) * جواد حاجی حسینی(سدید هریسی)

323

در مدح حضرت زینب(س) -(وجههٔ آئین اسلام از وقار زینب است) وجههٔ آئین اسلام از وقار زینب است
زنده نام کربلا با اعتبار زینب است

نخل آزادی ز خون سیراب شد اما هنوز
پاسداری از پیام خون شعار زینب است

گرچه آزادی عجین گردید با نام حسین
شیوهٔ آزاده بودن یادگار زینب است

قاصدپیغام خون او بود و اینک قرنهاست
مکتب سرخ شهادت وامدار زینب است

نام عاشورا که شد سر منشٱ هر انقلاب
یادگار عزم و جذم پایدار زینب است

کی،گمان میکرددشمن درپی قتل حسین
وقت آغاز قیام و کارزار زینب است

درمقام وصف او این بس که بنویسی "سدید"
مادری چون فاطمه آموزگار زینب است

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 امین اسماعیل زاده ماکوئی

در وصف حضرت زینب(س) -(عالم امکان بهای آبروی زینب است) * امین اسماعیل زاده ماکوئی

337

در وصف حضرت زینب(س) -(عالم امکان بهای آبروی زینب است) عالم امکان بهای آبروی زینب است
آبرو شرمنده از رخسار و روی زینب است

دیدۀ گریان او سرچشمۀ عشق است چون
هر دلی عاشق که شد مطلق به سوی زینب است

زاهدا گر عمر کردی صرف جنّت بی غمش
بس عبث باشد که کوثر هم سبوی زینب است

ارزش جنّت بخواهی گر بدانی پس بدان
قیمت جنّت فقط یک تار موی زینب است

لیلی و مجنون هم آموختند از فنّ اش عشق
جمله عشاق جهان شاگرد کوی زینب است

در غم یوسف اگر یعقوب عمری گریه کرد
منشأ نهر فرات از اشک جوی زینب است

آنکه ثارالله را ترسیم کرد در قتلگاه
از رگ عشق حسین،خون گلوی زینب است

جاودان رفت از دیار کربلا خونِ نماز
چون صلاةِ نهضت عشق از وضوی زینب است

بارگاهش کرده عالم را مزیّن بی دریغ
مرقد شش گوشه اماّ آرزوی زینب است

سوز و آهی آید از غصه ز شاماتش هنوز
ناله اش را ای((امین)) بشنو که بوی زینب است

  • سه شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

غزل در وصف حضرت زینب(س) -(مرغ دلم کبوتر آزاد زینب است) * سیدبشیر حسینی میانجی

246

غزل در وصف حضرت زینب(س) -(مرغ دلم کبوتر آزاد زینب است) مرغ دلم کبوتر آزاد زینب است
مرهون آب و دانه و امداد زینب است

چون موسم "تبسّم صبر" است شاد باش
آری که صبر، لطف خداداد زینب است

یارب! تو شاهدی که پس از ذکر نام تو
آرام‌بخش سینه‌ی من یاد زینب است

در مکتب وفا و حیا و عفاف و حُجب
امّ الائمّه فاطمه، استاد زینب است

هرگز زنی چو او به شهامت نمی‌رسد
ارث شهامت ارثی از اجداد زینب است

هر دل که شد خراب ز درد و غم حسین
در کوی عشق، خانه‌ی آباد زینب است

ای بانوان کشور ایمان و معرفت
حُجب و عفاف، محور ارشاد زینب است

دارم دو تا پسر که به لطف خدای خوب
هر یک غلام و نوکر اولاد زینب است

با اولین نظر که به روی حسین کرد
لبریزتر ز دیده، دل شاد زینب است

وقتی مرا احاطه کند لشکر الم
«نادعلی»، به دیده‌ی من نادِ زینب است

در پنجم جمادی الاول گشود چشم
نام حسین برتر اوراد زینب است

جمعیم با بشارت «سیّدبشیر»مان
شادیم چون که موسم میلاد زینب است

  • یکشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی فخرالدین اسکندری

در مدح حضرت زینب(س) -(مولد فرزانۀ زهرای اطهر زینب است) *کربلایی فخرالدین اسکندری

856

در مدح حضرت زینب(س) -(مولد فرزانۀ زهرای اطهر زینب است) مولد فرزانه ی زهرای اطهر زینب است
عالم هستی صدف تکدانه گوهر زینب است

نورباران گشته عالم از تجلّای رخش
آسمان عشق را تابنده اختر زینب است

پاک طینت،پاک سیرت،پاکباز و پاک رو
مفخر عرش خدای حی داور زینب است

سردر فردوس را نام علی زینت بود
نام زیبای علی را زیب و زیور زینب است

ما راَیت الّا جمیلا رتبه ی ایمان اوست
هوش،یاران صاحب اوصاف برتر زینب است

این بود تفسیر گفتار امام السّاجدین
شش جهات،هفت اسمان را جمله مفخر زینب است

نه رواق ار بی ستون پاینده و مستحکم است
علتش دانند همه عالم سراسر زینب است

عمه ی سادات صاحب منصب و باب الرجا
عرشیان و فرشیان را جمله سرور زینب است

کوفه را تسخیر با نطق و بیانش کرده است
در شجاعت در بلاغت همچو حیدر زینب است

شام را بر آل بو سفیانیان شومش نمود
مشت محکم بر دهان قوم کافر زینب است

صبر او ایوب را انگشت بر دندان نمود
بعد زهرا عصمت الله اکبر زینب است

تا چه گوید ثاقب الکن زبان از وصف او
شد ولایت قرضدارش تا به محشر زینب است

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

در وصف حضرت زینب(س) -(آسمان از روز اول مست جام زینب است) * مرتضی اسکندری

319

در وصف حضرت زینب(س) -(آسمان از روز اول مست جام زینب است) آسمان از روز اول مست جام زینب است
ذکر تسبیح ملائک ذکر نام زینب است

کربلا برکعبه بی حکمت ندارد افتخار
جای جای کربلا آثارگام زینب است

شستشودرآب زمزم کن بیا در بزم او
پاکتر از آب کوثر احتشام زینب است

گوهر اشک تورا زهرا خریداری کند
قطره قطره اشک ما لطف مدام زینب است

بشکند دستی که بنویسد کشیدند معجرش
زندگی یک لحظه بی معجر حرام زینب است

ازعلی اصغر گذشت و یک نخ معجر نداد
بدحجابی باهر عنوان ننگ نام زینب است

کاخ ظلمت را به آهی از میان برداشتن
شیرزن می خواهد آنهم در مقام زینب است

شام رابا لشگری از بانوان تسخیر کرد
کاروان سالار این لشگر ،امام زینب است

در مسیر عزت و آزادی و آزادگی
مرگ برآل ابوسفیان پیام زینب است

امپراطور زمان را خطبه اش نابودکرد
این چنین افشاگری ،تنها مرام زینب است

کاتب تاریخ اگرچه شیرزن می خواندش
شیرمردان جهان کمتر غلام زینب است

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زینب(س) -(عشق آوازی مطهر از ندای زینب است) * ناشناس ؟؟؟

245

در مدح حضرت زینب(س) -(عشق آوازی مطهر از ندای زینب است) عشق آوازی مطهر از ندای زینب است
صبر تندیسی گران از ادعای زینب است

کوه با آن هیبتش در عالم دلدادگی
همچو یک ذره نهان در زیر پای زینب است

راز خلق گل چنین گفت عارفی در بزم نور
گل ، ز سبحان بهر زهرا رونمای زینب است

شاهکار حیدری در مکتب آل عبا
انتخاب نام زینب از برای زینب است

دردمندان را نوید از صاحب عصر این کلام
دردها را چاره در دارالشفای زینب است

زینت دوش نبی در کعبه حیدر بود اگر
زینت کرب بلا بانگ رسای زینب است

برتر از پنج آفتاب رفته در زیر کسا
دوستدار دختر حیدر خدای زینب است

  • پنج شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اسوه ی صبر، حضرت زینب(س) -(می رود سوی برادر به تنش تب دارد..) * محمد جهان زاد

224

اسوه ی صبر، حضرت زینب(س) -(می رود سوی برادر به تنش تب دارد..) میرود سوی برادر به تنش تب دارد
بنگری بر لب خود ذکر مرتب دارد

اشک ریزان برود سوی برادر زینب
مرگ خود بیند از این درد که امشب دارد

کربلا و عطش و ناله طفلان حسین(ع)
میوه قلب نبی روی به کوکب دارد

طاقتی نیست برای غم فردای حسین
آخرین ذکر محن هاست که بر لب دارد

آیت حلم و صفا ، عشق مصور زینب
که خبر از دل رنجیده ی زینب دارد

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

مکتب الزینب (س) -(هر مشکل آسان می شود در مکتب الزینب) * مرتضی اسکندری

257

مکتب الزینب (س) -(هر مشکل  آسان می شود در مکتب الزینب) هر مشکل آسان می شود در مکتب الزینب(س)
لطف فراوان می شود در مکتب الزینب(س)

عمریست ما دلدادگان کوی او هستیم
بر سائل احسان می شود در مکتب الزینب(س)

هر سائلی که بر در این خانه می آید
سلطان خوبان می شود در مکتب الزینب(س)

یک شب بیا با ما در اینجا عشقبازی کن
کافر مسلمان می شود در مکتب الزینب(س)

هر کس بیاید با خلوص دل در این محفل
در رتبه سلمان می شود در مکتب الزینب(س)

بر هر مریضی که ندارد هیچ درمانی
بی نسخه درمان می شود در مکتب الزینب(س)

هر کس بنوشد جرعه ای از چای این هیئت
هر هفته مهمان می شود در مکتب الزینب (س)

هر هفته ما اینجا نماز عشق می خوانیم
دنیا گلستان میشود در مکتب الزینب (س)

هرکس بخواند رکعتی با ما نماز عشق
محبوب یزدان می شود در مکتب الزینب(س)

لقمان که خود بر درد بی درمان دوا دارد
محتاج درمان می شود در مکتب الزینب(س)

ایوب اگر اسطوره ی صبراست در عالم
طفل دبستان می شود در مکتب الزینب(س)

اندازه ی بال مگس هر کس بریزد اشک
جاه سلیمان می شود در مکتب الزینب(س)

هر کس که می پیچد طبیبش نسخه ی مرگش
عمرش دو چندان می شود در مکتب الزینب(س)

نازم بر آن بزمی که فرشش بال حورا ، است
جبریل دربان می شود در مکتب الزینب(س)

در وصف هیئت با صفا و همیشه بهار مکتب الزینب(س) نظرآباد تاسیس ۱۳۷۵
۱۴ بیت به نیت چهارده معصوم علیهم السلام

*در هیئت هایی با نام حضرت زینب(س) میتوان خواند.

  • یکشنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور مدافعان حرم حضرت زینب(س) -(دوباره اومدم روسیاه و حقیر...) * امیرحسین حجتی

412

شور مدافعان حرم حضرت زینب(س) -(دوباره اومدم روسیاه و حقیر...) دوباره اومدم روسیاه و حقیر
خواهش دلمو تو بیا بپذیر

*قبولم کن نگو برو
ببین حالم یه جوریه
فقط بی بی اشاره کن
میام با سر به سوریه

*یا زینب میخوام بشم مدافع حرم
یا زینب میخوام بره به پای تو سرم
یا زینب ۲

ج)لبیک عمه جان عمه جان

هر دفعه توی شهر یه شهید میارن
داغ تازه ای رو ،رو دلم میزارن

*اگه هربار جا میمونم
آخه من بی لیاقتم

ولی عشقم شهادته
بده خانوم سعادتم

*یا زینب یکاری کن که رو سفید بشم
یا زینب منم دلم میخواد شهید بشم
یا زینب ۲

ج)لبیک عمه جان عمه جان

اگه حاجتمو من ازت بگیرم
توی زینبیه جون بدم بمیرم

*فقط اینه وصیتم
با این قلب به زیر دین
رفیقام زیر تابوتم
بخونن روضه ی حسین

*یا زینب به حق اون شهید بی کفن
یا زینب گناه دارم رومو زمین نزن

یا زینب ۲

ج)لبیک عمه جان عمه جان

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

غزل بهترین پرستار دنیا؛ حضرت زینب(س) -(از جنس وفاداری و ایثار، پرستار) * ابراهیم قبله آرباطان

370

غزل بهترین پرستار دنیا؛ حضرت زینب(س) -(از جنس وفاداری و ایثار، پرستار) از جنس وفاداری و ایثار، پرستار
از حس غم و عاطفه سرشار، پرستار

همخانه ی دیوار به دیوار جراحت
هم کلبه ی بی منت بیمار، پرستار

او یک غزل کاملی از جلوه ی عشق است
همواره فداکار و فداکار، پرستار

ای شانه ی سنگین تو همشانه ی البرز
از وصف تو الکن شده گفتار، پرستار

ای چون غزلی ناب، صمیمی و گرامی
از حس غم و عاطفه سرشار، پرستار

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب (س) -(راز شکفتن گل از اشگ عذار زینب است) * سید حسن خوشزاد

825
1

مدح حضرت زینب (س) -(راز شکفتن گل از اشگ عذار زینب است) راز شکفتن گل از ، اشگ عذار زینب است
سرمه چشم حوریان ، خاک مزار زینب است

محور قطب کائنات ، لنگر کشتی نجات
جوشش چشمه حیات ، زچشمه سار زینب است

حصن حصین ولایتش ، حبل متین متانتش
در ثمین نجات بخش ، شرم حصار زینب است

زر زره حجاب اوست ، در گره نقاب اوست
کتاب حق کتاب اوست ، خدای یار زینب است

درد رسالۀ غمش ، اشگ پیالۀ غمش
صبر حوالۀ غمش ، عشق مدار زینب است

توسن چرخ رام اوست ، زینب عرش نام اوست
کلام حق کلام اوست ، حمد نثار زینب است

از ادبش ادب خجل ، پای خرد رود به گل
او به حسین داده است ، جلوه وقار زینب است

او به حسین خواهر است ، بر دو شهید مادر است
غمش غم برادر است ، غم افتخار زینب است

یک زن وآن همه جفا ، زینب و واژه بلا
مشعل سرخ کربلا ، طلیعه دار زینب است

فاطمه را قرة العین ، خواهر شاه مشرقین
گفت برادرم حسین ، دار و ندار زینب است

روح حسین دل حسین ، چراغ محفل حسین
مرگ به قاتل حسین ، اصل شعار زینب است

شیعه و این همه وفا ، این همه مجلس عزا
نام حسین وکربلا ، ز اعتبار زینب است

غیرت او چو حیدر است ، عصمت او چو مادر است
پیش عدو سخنور است ، سکوت عار زینب است

سلاله و سلیله اوست ، فاضله و عقیله اوست
شیر زن قبیله اوست ، شکار کار زینب است

کوفه و گله شغال ، شام وسگان بد سگال
روبه و کرکسان لال ، جمله شکار زینب است

خوش زاد با وفا منم ، خاک در رضا منم
نوکر بی ریا منم ، دیده خمار زینب است

  • پنج شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اصغر سرابی

در مدح حضرت زینب(س) -(درس عرفان را الفبا زینب است) * اصغر سرابی

224
1

در مدح حضرت زینب(س) -(درس عرفان را الفبا زینب است) درس عرفان را الفبا زینب است
عشق را با عشق معنا زینب است

کی توان توصیف آن فرزانه کرد
اسوه ی نسوان دنیا زینب است

اهل دل در عاشقی گر قطره اند
بی گمان گویم که دریا زینب است

همت و آزادگی را در جهان
آنکه با خون کرده امضا زینب است

روی محملها سر خودرا شکست
داغدار داغ مولا زینب است

تیغ برّان بر سر عریان زدن
ارتباط عشق ما با زینب است

مدعی دست از جسارت بازدار
ذکر خنجرهای ما یا زینب است

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت زینب(س) -(زینب ای آنكه پيام آور عاشورایی) *سید ناصر ولائی زنجانی

559

در مدح حضرت زینب(س) -(زینب ای آنكه پيام آور عاشورایی) زينب اي آنكه پيام آور عاشورايي
آفرین برتو به حق نایبة زهرایی

حافظ خون خدایی و در آن دشت بلا
حامل پرچم توحیدی عاشورایی

گشت پیروز ز ایثار تو خون بر شمشیر
گرچه با داغ برادر ز سفر می آیی

بسته هر چند دو دست تو عدویت زینب
تو چنان کوه سر افرازی و پابرجایی

خطبه های تو زبون کرد عدو را به یقین
در خطابه نبود چون تو که بی همتایی

زادةشیر خدا، شیر زن و زین ابی
از دمت زنده شده حق تو مگر عیسایی

هیچکس چون تو ظریفانه زدست دشمن
بر نگردانده ورق را به چنین زیبایی

شد ذلیل از سخن بر حق تو قوم ضلول
نیست همچون سخنت در سخنی شیوایی

سر تسلیم به پیش تو فرود آورده
صبر گوید نبود بحر بدین ژرفایی

در اسارت نشدی خسته ز پیکار و جهاد
که به اسرار شهادت تو بسی دانایی

آتش خطبة تو نرم نمود آهن سرد
جان فدای تو و آن عزت و بی پروایی

نام تو همره تاریخ بود جاویدان
فّردیروزی و امروزی و هم فردایی

از ولای تو ولایی که زند دم گوید
آفرین بر تو بحق نایبة زهرایی

کو ادیبی بتواند که کند مدحِ تو را
مدح ما جمله چنان قطره و تو دریائی

  • سه شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احمد پوریا

در مدح حضرت زینب(س) -(صبر یک قطره و دریای خروشان زینب است) * احمد پوریا

316

در مدح حضرت زینب(س) -(صبر یک قطره و دریای خروشان زینب است) صبر یک قطره و دریای خــروشان زینب است
حلم خود لاله به صحرا و گلستـان زینب است

چون عقیله کــس ندیـــده سـر سخن مثلِ علی
بعد زهرا در جهان بــانوی نِســوان زینب است

شاهکار خلــقت است و خیمه ی دین را ستون
یـــادگـــار بهــتـرین ِبـهتــرینـــان زینب است

پیکر حُجب و حیــا را روح و جـان بخشیده او
سرزمین عشــق را نــاجی و سلطان زینب است

اعتبار پهـــلوانـــان گــــر علـــی شیر خداست
افتخـــار و اقتـــــدار قــــهرمــانان زینب است

عزتش ثـــارالّلهی و غــــیرتش سقــایی است
بی معلم عالِمــه استـــاد عرفــــان زینب است

نام حیـــدر زینت عـرش است و زینب زینَتش
به بنـــازم اعتـــبار شیـــر یـــزدان زینب است

عالمـــی مـــست میِ جـــام حسین بن علیست
بهر آن میخـــانه اش سـاقیِّ مستان زینب است

هاجـر دو ذبـــحِ غلـــطیده بخــــون در کربلا
خواهـــر با عــــزت شـاه شهیدان زینـب است

نُطق آتشــبار او چـــون ذوالفقار حیدری است
زن نخوانم ایـن گُهَر را،مرد مردان زینب است

بین گُرگـــان زمــــان و روبـَهـــان کیـــنه خو
شیر زن که خطبه خواند و کرد طوفان زینب است

دســـت بســــته خـــون ثـــارالله را اِحــیا نمود
اولین خونخـــواه سالار لب عطشان زینب است

وصف او را (پــــوریا) جز خالقش نتوان نوشت
آن که مدحش را کند معبودِ سبحان زینب است

  • پنج شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 موسی جوانی تبریزی

در وصف حضرت زینب(س) -(گوهر رخشان حیا زینب است) * موسی جوانی تبریزی

243

در وصف حضرت زینب(س) -(گوهر رخشان حیا زینب است) گوهر رخشان حیا زینب است
عطرگلستان ولا زینب است
لاله ی خوش رنگ ریاض نبی
بند دل شیر خدا زینب است
زینت نام پدرش مرتضاست
دخت شفیع دوسرا زینب است
درگـــرانمایه ی گنـــج بتول
مفخر ام النجبا زینب است
همچو عزیز دو جهان فاطمه
سالک اقلیم هدا زینب است
مکتب او مکتب عشق وصفاست
آنکه کند مشق وفا زینب است
صدق و وفا شاکله ی مکتبش
مجری احکام خدا زینب است
همره سالار شهیدان حسین
درسفر کرب وبلا زینب است
بعد علمــــدار در آن واقــعه
صاحب برحق لوا زینب است
آنکه زداغ شهـــــدا قامتش
‌ گشته زاندوه دوتا زینب است
بعدشهنشاه لب عطشان عشق
ملجا خیل اسرا زینب است
خم نشود طاق دو ابروی او
بنده تسلیم رضا زینب است
سینه گشاده به ملال و محن
بحر الم مام بلا زینب است
خطبه او کرد به عـالم ثبــوت
حافظ خون شهـدا زینب است
ازکــرمش گو (جـوانـی)به دهر
منبع احسان و عطا زینب است

  • یکشنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین خدایی زنجانی

در مدح حضرت زینب(س) -(ای گل عشق علی گل چه بسا زینب است) * حسین خدایی زنجانی

322

در مدح حضرت زینب(س) -(ای گل عشق علی گل چه بسا زینب است) ای گل عشق علی گل چه بسا زینب است
کعبه ی عشق است حسین ،سعی و صفا زینب است

ای که به هر مجلسی شور فتاد از چه است؟
چون که به هر مجلسی صاحب عزا زینب است

ای که مریضی نگرد در پی هر دکتری
بر در زینب برو باب شفا زینب است

زینب عجب زینبی است همدم او صبر اوست
در دو جهان شکی نیست فخر نسا زینب است

گرچه همه عارفان خود به همه مرجع اند
مرجع کل همه این عرفا زینب است

شمس و قمر مانده گر بین زمین و سما
شمس و قمر جای خود،عرض و سما زینب است

سیرت مردانگی ذره ای از شان اوست
شیر زن کربلا بحر سخا زینب است

باشد اگر مرتضی مام همه شیعیان
بر ید و پشت علی ،کوه و عصا زینب است

تربت زینب شده سرمه چشم ملک
روح الامین نام او گفت به ندا زینب است

ما همه سرباز او، رخصت از او، امر از او
لیک که فرمانده ی کل قوا زینب است

بر کرم دختر فاطمه دارم یقین
آنکه به بیچاره گان کرده دعا زینب است

خواهی که بر کربلا زائر مولا شوی
ذکر دخول بر حرم گفتن یا زینب است

همره راس حسین کوفه و شام رفت و لیک
قصر یزید محشری کرده به پا زینب است

ای که "خدایی" اگر شعر سرودی بدان
طبع روان آنکه کرد بر تو عطا زینب است

  • دوشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید تقی سیفی اردبیلی

در مدح حضرت زینب(س) -(دل مست می ولای زینب) * سید تقی سیفی اردبیلی

1034

در مدح حضرت زینب(س) -(دل مست می ولای زینب) دل مست می ولای زینب
جان محو در ابتلای زینب

پای قلم ام به گل نشسته
در مدحت و در ثنای زینب

من کیستم و کجا توانم
مداح شوم برای زینب

در نوکریش لیاقتم نیست
گویید مرا گدای زینب

من یافتم عزت دو گیتی
از درگه باصفای زینب

خالیست اگر ز تحفه دستم
دل پر بود از نوای زینب

عشق اش شده شمع محفل من
خرسندم از این عطایه زینب

خاکستر تن خوش است ریزم
پروانه صفت به پای زینب

ای دیده تو هم ببار چون ابر
امروز در این عزای زینب

نامردم اگر که هستیم را
یکسر نکنم فدای زینب

تا جان ندهم جدا نگردم
از نوکری سرای زینب

شاه است گدای درگه او
سوگند به ناله های زینب

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت زینب(س) -(شاهدی از پرده ی غیب الغیوب) * شبگیر تبریزی

249

حضرت زینب(س) -(شاهدی از پرده ی غیب الغیوب) شاهدی از پرده ی غیب الغیوب
رخ نمود و کرد اجلال نزول
با قدوم خویشتن دادی شرف
بر سرای خاکی و نفس و عقول

عارضی رشک کواکب بی بدل
آشکارا گشت از صبح ازل
آفتاب برج عصمت زینِ اَب
بضعهء صدیقهء کبری بتول

باز لائع گشت سبحات جلال
از جمال صانع صاحب جمال
والضّحی با چهره ای تفسیر شد
کوکب دُرّی بر آمد از افول

خطهء لولاک باشد کوی او
خارج از ادراک خلق و خوی او
زینت و شیرازهء لوح حیا
مرتضی را مقصدی آمد حصول

زینِ اَب بودی سبب از قاصیه
نور بر دل می دهد از ناصیه
می کشد اهل ولا را با دمی
از ارادت بر مقامات وصول

زینب آن مشهود قرب عین ذات
واقف اسرار اسماء و صفات
خازن کنز علوم مختفی
گوی سبقت برده از فحل الفحول

زینب آن زیتونهء عشق و یقین
کاو تجلی کرده در طور سنین
لفّ و نشر اَحسَنِ تقدیم حق
وصف اوصافش نباشد لاتقول

زینب آن آمُختهء روز ازل
زینب آن مشکوة نور لم یزل
زینب آن تندیس عشق و مظهری
بر کمالات اَب و اُمّ و رسول

زینب آن تذهیب لوح کربلا
نور وجهش نور وجه کبریا
کُلُّ شیءٍ هالکْ الّا وجهه
نور عشق لایزال و لایزول

تا رقم شد عرصهء قالوا بلی'
فصل فصل مصحف کرب و بلا
خامس آل عبا شیرازه اش
نام زینب زینت فصل الفصول

زینب ای آئینهء ایزد نما
جان مادر خامهء (شبگیر) را
لطف فرما جوهر ماء القدوس
تا چه ها گوید چه ها افتد قبول

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد