بنازم شیر خدا را (بحرالطویل) ص1
شب نوزدهم ماه مبارک ، که خلاق تبارک ، به مهمانی خود خوانده جهانی ، یکی مرد یمانی ، به تحریکِ زنِ پست گمانی ، به شمشیر گرانی ، که با زهرِ عجین کرده زمانی ، به کوفه به مسجد به نهانی ، مکین کرده کمین ، تا بزند تیغ ، به فرق شرف دین ، علی زینت آیین ، گل باغ هدی را ....
بنازم به خدا شیر خدا را
علی پادشه هر دوسرا را
گل اول بستـان هدی را
سفر کردة با فرق دوتا را
امیر دو سرا ، شیرخدا ، شاه هدی ، یار و پسر عمّ رسول مصطفی ، ساقی کوثر ، علیِ مرتضی فاتح خیبر برون شد سحر از خانة دختر ، روَد مسجد و منبر ، بخواند به سحر رکعت دیگر ، که شد دست قضا بهرِ علی شاه عرب ، رکعت آخر
- شنبه
- 29
- خرداد
- 1395
- ساعت
- 22:24
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار