شهادت امیرالمومنین علی (ع)

بند اول:

حیدر
ای صاحب شوکت
ای دلیل خلقت
ای طبیب امت

حیدر
عالمی به نامت
حاتم غلامت
قربونِ مرامت

نام تو آقا اسم اعظمه
دست تو علی روی سرمه
اگه شیعه و فدائیت شدم
به خاطرِ شیر مادرمه

مستی واسه نوکر با ذکرت شیرینه
چون که انگور رو از ضریحت میچینه
وقتی که پاشو میذاره تو ایوونت
خودشو تو جنتُ الْاَعلا میبینه

یا حیدر علی مولا

?بند دوم:

حیدر
ای ولی و والا
ای علی و اعلا
ای وصی و مولا

حیدر
ای فاتح خیبر
ای قدرت برتر
ای ساقی کوثر

عمریه عبد و غلام توام
مثلِ کفتری رو بام توام
خونمه ایوون طلاتون آقا
مجنون و مست مرام توام

ذکر تو آقاجون به قلبم تسکینه
اسم زیبات هر دم رو لبهام میشینه
تموم ایل و تبارم به فداتون
بدون عشق تو هر شاهی مسکینه

یا حیدر علی مولا

?بند سوم:

حیدر
ای صاحبِ منبر
ای خواجه ی قنبر
ای عشقِ پیمبر

حیدر
ای قاتلِ مَرحَب
ای وارثِ مکتب
ای پدره زینب

تو شَهِ کون و مکانی علی
تو حکیم و پهلوانی علی
قبله ی عالم سویِ تو آقا
تو امیرِ مؤمنانی علی

میتازی مثلِ شیر به عرصه ی میدان
وقت رزمِ تو آقا دشمن شد حیران
وای از اون لحظه که غضبت بگیره
لشگری رو با نگات میکنی ویران

یا حیدر علی مولا

#مهرداد_سلمانزاده(۲۰۵)
#علی_باقرزاده
#یاحسین(طاها تحقیقی)

• سه شنبه
• 14
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 16:52
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

بند اول:

مَن یَمُت یَرَنی
یَعنی که اِنّا اِلیه راجِعون
مَن یَمُت یَرَنی
یَعنی که نَجف و فیها خالِدون
مَن یَمُت یَرَنی
یَعنی که حیدره مَمسوسُ الْحَق
مَن یَمُت یَرَنی
یَعنی با اللهِ اسمش مُشتَق

وَ هُوَ الْکعبه و مَروه علی
وَ هُوَ الْحَق و هُوَ الْهو علی
وَ هُوَ الصِّراط و قِبلِه علی
فی الْعالَم مِثلهُ ماکو علی

بَر سَماء ماهه حق علی علی، علی علی علی
رو زمین شاهه حق علی علی، علی علی علی
بهترین راهه حق علی علی، علی علی علی
خوده اَللّهه حق علی علی، علی علی علی

یا حیدر مدد یا حیدر

بند دوم:

یا حَیّ و لا یَموت
یعنی که علی تویی آبِ حیات
یا حَیّ و لا یَموت
زندگی میگیره دنیا از نگات
یا حَیّ و لا یَموت
یعنی که علی تویی عالی جناب
یا حَیّ و لا یَموت
مولای جهانی و ابوتراب

جانِشین مطلقِ پیغبر
هستی امیرالْمؤمنین علی
مقام و شان تو همین بسکه
احمد گفته، یعسوبِ دین علی

ای یلِ چالاک یا علی علی، علی علی علی
ما فوقِ ادراک یا علی علی، علی علی علی
معنیِ لولاک یا علی علی، علی علی علی
زینتِ افلاک یا علی علی، علی علی علی

یا حیدر مدد یا حیدر

به نیت فرج

#محمد_جواد_رودی
#یاحسین(طاها تحقیقی)

• سه شنبه
• 14
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 16:58
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

میخونه اسمت رو چقدر عاشقونه
هر کی داره از حق نشونه
اسمت نمک سفره مونه
من عاشقتم خدا میدونه
عشقت برکت خونمونه
اسم تو شیرینیه اذونه
ماه من علی روشنی آه من علی
تویی تو دلیل بندگیم
تویی تو پناه من علی
هواتو دوست دارم و
صحن و سراتو دوست دارم و
ایوون طلاتو دوست دارم و دلتنگ یارم
من غیر تو کسی و ندارم
کاش سر رو ضریح تو بذارم
با لطف تو خوبه روزگارم
جان من علی دلاور صف شکن علی
به گدا ها سر بزن علی مولانا ابالحسن علی
ماه من علی روشنی آه من علی
تویی تو دلیل بندگیم
تویی تو پناه من علی
علی علی

• چهارشنبه
• 15
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 17:19
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

فدای درد افزونت علی جان
فدای روی گلگونت علی جان
به همراه حسین و زینب تو
حسن گردیده محزونت علی جان

• چهارشنبه
• 15
• تیر
• 1401
• ساعت
• 11:33
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل رئوف

از زبان امام حسین...
پلک ها را باز کن.. بابا یتیمان آمدند..
کاسه های شیر در دست و به درمان آمدند

چهره ها وحشت زده باشد ز فرط بیکسی
یک نگاهی کن ببین بابا....پریشان آمدند

باز هم دست نوازش بر سر اینها بکش..
حلقه ی ماتم زده با آه سوزان آمدند...

نان و خرمایی بده شاید نمک گیرت شوند
بچه های کوفی اند و باز بی نان آمدند

قدر نشناسند گویا این جماعت.. کلهم..
گرچه گریانند می بینم که خندان آمدند

می زنند پای سر فرزند تو... لبخندها..
گرچه که امروز با چشمان باران آمدند

گوییا می بینم ای بابا که زینب دخترت
همره یک عده ای در شهر.. مهمان آمدند

گوییا می بینم این طفلان دور از معرفت
با بد و بیراه.. اطراف اسیران آمدند...

کن سفارش بچه هایم را به این نوباوگان
پلک خود را باز کن بابا.. یتیمان آمدند

• دوشنبه
• 28
• شهریور
• 1401
• ساعت
• 16:52
• نوشته شده توسط
• احسان مشفق

☑️بند اول
خداوند تبارک و تعالی
که قسم میدهمت بر نبی خاتم و آن شاه معظم
به آن قبله ی عالم ، که چنین سوزم و نالم
به قرآن و به آن معجزه ی احمد مختار
همان عبد امینت
همان سید طاهای زمانت و زمینت
تو بخشا همه ی معصیت و جرم و گناهان همه اهل عزا را

(((الهی به محمد ، الهی به محمد ، الهی العفو ، الهی العفو)))

☑️بند دوم
الهی قسمت میدهم آخر به شه انس و ملک
صاحب اسرار فلک حیدر کرار
همان نور جلی یار نبی فاتح پیکار
همان شاه ولا نامش علی مرتضی عبد صدیقت
الهی قسمت میدهم آخر به همان یار علی حضرت زهرا
ملقب شده بر طاهره و مرضیه و راضیه و ام ابیها
تو بخشا همه ی معصیت و جرم گناهان همه اهل عزا را

(((الهی به علی ، الهی به علی ، الهی العفو ، الهی العفو)))

☑️بند سوم
الهی قسمت میدهم آخر به امام حسن آن میر توانا
به آن والی دانا
که شد از زهر جفا خون جگر آن رهبر و مولا
قسم میدهم آخر به حسین بن علی سید و سالار شهیدان
که شده مست نگاهش همه شاهان و امیران
قسم میدهمت بر سر مذبوح همان سید مظلوم
تو بخشا همه ی معصیت و جرم گناهان همه اهل عزا را

(((الهی به حسین ، الهی به حسین ، الهی العفو ، الهی العفو)))

☑️بند چهارم
الهی قسمت میدهم آخر به عبادات و نماز علی آن سید سجاد
به آن زاهد و عابد

قسم میدهم آخر به همان بنده ی طاهر
ملقب شده بر حضرت باقر

و قسم میدهمت بر دل خون دیده ی صادق
همان راز حقائق
همان خصم منافق که ز جور و ستم و ظلم و جفا گشت
دل زار و حزینش هدف خدعه دشمن

تو بخشا همه ی معصیت و جرم و گناهان همه اهل عزا را

(((الهی به رقیه ، الهی به رقیه ، الهی العفو ، الهی العفو)))

☑️بند پنجم

بار الها به تن خسته و درمانده ی کاظم ،
همان نور منور ، همان صبر مکرر
که به زندان بلا گشت گرفتار
همان میر گهر بار ، همان سیدالابرار

الهی به رضا آن که خراسان شده خرم ز حضورش
همان ضامن آهو که بود بحر شفا ذره ی نورش

الهی به تقی مظهر تقوا و شرف آنکه رهش راه نجابت شد و خود مایه ی رحمت

الهی به نقی عزت و جاه و شرف شرع نبی
سبط رسول مدنی ، حافظ قرآن
همان اختر پر نور ولایت ، ثمر نخل سعادت

بار الها قسمت میدهم آخر به امام حسن عسکری و {مهدی} موعود
به داغ دل آن شاه معظم
رسان خاتم زنجیر ولا را
همان منتقم خون خدا را
تو بخشا همه ی معصیت و جرم و گناهان همه اهل عزا را

(((الهی به اباالفضل ، الهی به اباالفضل ، الهی العفو ، الهی العفو)))

• جمعه
• 24
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 23:58
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

☑️در سبک سلام آقا...

علی جانم،تویی درد و تو درمانم
علی جانم،تویی‌جان‌و‌تو جانانم

علی جانم،تویی‌سرلوح‌ایمانم
علی جانم،تویی‌معنای‌قرآنم

تویی مولا،کرم داری قد دریا
تویی مولا،تویی عشق دل زهرا

گنهکارم،به نفس خود جفاکردم
گنهکارم،ببخش‌آقا‌خطاکردم

شب‌قدره،دلی پر از شعف دارم
شب‌قدره،آقا عشق نجف دارم

شب‌قدره،میخوام باشم فقط باتو
شب‌قدره،دعا کن سینه زنهاتو

شب‌قدره،آقا رحمی به حالم کن
شب‌قدره،تو رو زینب س حلالم کن

شب‌قدره،برا دردم دوا میخوام
شب‌قدره،برات کربلا میخوام

? علی جانم ?

• شنبه
• 25
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 00:01
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

كشته شد حضرت شاه ولايت
مى رود از جهان روح عدالت ۲
كوفه گشته / غرق ناله / با يتيمان
ياعلى جان ياعلى جان ياعلى جان ۲

شير حق مى رود از شهر غم‌ها
تا شود راحت از زخم زبان‌ها ۲
قدخميده / پركشيده / شاه مردان
ياعلى جان ياعلى جان ياعلى جان ۲

مرد مظلوم كوفه غرق احساس
مى سپارد حسينش را به عباس ۲
گويد از كرببلا و / شاه عطشان
ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جان ۲

• چهارشنبه
• 24
• آبان
• 1402
• ساعت
• 19:31
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

دلبر ِ ازلی مولا مولا ، یا علی یا علی مولا مولا ، آه
دلای عاشقا مبتلای تو
که داریم آبرو از ولای تو
امام ِ دلها
علی یامولا علی یامولا
******
به لبِت زمزمه مولا مولا ، دمِ یا فاطمه مولا مولا ، آه
شجاعتت آقا خیلی بارزه
یا زهرا رَجَزِت تو مبارزه
به اذن ِ یکتا
علی یامولا علی یامولا
******
داره این دلِ ما مولا مولا ، هوای کربلا مولا مولا ، آه
ایشالا که بشیم بر تو نور عین
فدایی ِ غم ِ زینب و حسین
به حقّ زهرا
علی یامولا علی یامولا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 18
• تیر
• 1394
• ساعت
• 07:33
• نوشته شده توسط
• علی

گفتم به چاه ای دل شب محرم علی
امشب مباش منتظر مقدم علی

هر شب صدای غربت او بود و گوش تو
امشب توئی و زمزمۀ ماتم علی

مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب
محراب کوفه شسته شده از دم علی

یک لحظه تیغ آمد و یک دم تمام شد
عمر علی و درد علی و غم علی

یک عمر بود محرم دل ها ولی نبود
جز نخل های کوفه کسی همدم علی

کعبه به کوفه رو کن و حج وصال بین
محراب خون گرفته شده زمزم علی

هم ناشناس آمد و هم ناشناس رفت
عالم نیافت یک خبر از عالم علی

دشنام بود و زخم زبان بود و خنده بود
در التیام زخم درون، مرهم علی

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

• چهارشنبه
• 11
• مرداد
• 1396
• ساعت
• 10:55
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده
آثار مرگ در رخ مولا عیان شده

امشب طبیب هم به علی گریه میکند
تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده

طفلان کوفه شیر نیارید بر علی
کو عازم سفر به ریاض جنان شده

امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی
سرو قدی که از غم زهرا کمان شده

ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید
زیرا که لاله زار ولایت خزان شده

امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا
در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده

قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو
کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده

هر شب اذا شیر خدا بود و کوفه بود
امشب خروش کوفه صدای اذان شده

با خون او به خاک مصلی نوشته اند
محراب، قتلگاه امام زمان شده

(میثم) غم علی نتوان گفت یا نوشت
کار از

• یکشنبه
• 22
• مرداد
• 1396
• ساعت
• 05:00
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

بابا....
مرو به سوی مسجد امشب
قرار بی قرار زینب
از ناله های امشب تو
جانم رسیده چونکه بر لب

بابا.....
گویا که میسوزی تو در تب
فدای تو گردیده زینب
وقت مناجات سحر شد
ذکر لبت یاربِ یارب

بابا........
آتش مزن بر جسم و جانم
امشب برایت روضه خوانم
در زیر لب ذکر تو زهراست
من دخت زهرای جوانم

بابا........
بر در نظر پیوسته داری
سر را به زانو میگذاری
از حال تو خبر ندارم
بابا مگر چشم انتظاری

بابا.....
خون بر دلم گشته دوباره
کردی به من تا تو نظاره
گویا نگاه آخرت بود
گفتی به من از گوشواره

بابا........
طفلان کوفه پر ز دردند
شب تا سحر دورت بگردند
بنگر برای رفتن تو
مرغان خانه گریه کردند

شاعر : مرتضی محمودپو

• شنبه
• 22
• مهر
• 1396
• ساعت
• 10:34
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

بند اول:
غریب ترین غریب،با قلب و سینه ای حزین
مظلوم عالمین ، آقام امیرالمؤمنین

یه خار توی چشم و ، یه استخون توی گلو
میریزه اشک وقتی ، سر میکنه تو چاه فرو

میگه خدا خسته از این زمون و مردمم
بغض گلوگیری نشسته توی حلقومم
خدا دلم تنگه خیلی برای خانومم

غریب آقام آقام .....

بند دوم:
شبا شبائیه ، که زینبین یتیم میشند
تمام کائنات ، تو ماتمش سهیم میشند

با ضربه ای که خورد ، فرق مولی الموحدین
ستون عرش شکست ، آسمون اومد به زمین

محراب پر از خون و سجاده روضه خون شده
جبریل سرگردون و عزرائیل نیمه جون شده
ملائکه دیدند خود خدا گریون شده

غریب آقام آقام .....

بند سوم:
یتیم اسیر فقیر ، همه از دم جوون و پیر

• شنبه
• 12
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 15:24
• نوشته شده توسط
• علی صمدی

ای نور بــی پایان
ای شاه مظلومان
ای شاَن و تفسیرِ
هر آیــه ی قـرآن

ثــانــیِ قــرآنی
شرط مسلمانی
من دست خالی و
تو دست یزدانی

اگــر با تــو باشم
در جزا در بهشتم
آقا،‌ عشق تو سرنوشتم

* یا مرتضی(علی جانم ۳) ۲

من دل به کف دارم
شــوق نـجـف دارم
در سینــه ام مهرت
مثـل صــدف دارم

صوم و صلات من
راه نـــجـــات من
یا مــرتضی گوید
حَیُّ و ممات من

نوشتم به قلبم
‌نام زیبای حیدر
"حیدر"، شافع روز محشر

* یا مرتضی(علی جانم ۳) ۲

شد حیــدر کــرار
از فتنه ها خونبار
با فرق خونین هست
یــادِ در و دیــوار

بــا زانـــوی لرزان
با جسم نیمه جان
دلـواپـس زینــب
با دیـــده گریــان

سرش بــر روی نــی
پیکرش گشته پام

• یکشنبه
• 13
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 02:23
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

زمینه شب نوزدهم

امون از غربت ، شب بارونی
می باره چشمات ، دعا میخونی
همش گرمِ ، دمِ اِنّا ، الیه راجعونی
یه امشب رو،میشه مسجد،نری پیشم بمونی ۲

بمون که دلهره دارم بابا
می بینمت غریبی و تنها
با گریه زیر لب میگی زهرا

نگات به آسمون گره خورده
دلت شد از زمونه آزرده
غم مدینه صبرتو برده
بابا حیدر مرو...

دوباره امشب غریب و تنها
به روی دوشت غمای دنیا
داری میری، مثه هرشب ، برای بینواها
یتیما چش ،براهن وا ،سه ی این نون وخرما۲

قدم قدم توکوچه ی غمها
میری برا یتیمای تنها
غریب ترین غریبه ی دنیا

میذاری واسشون نون گندم
شنیدی نفرین از لب مردم
داره دلت تو غمها تلاطم

سپیده سر زد، اذونه حالا
صدای ناله ، میاد

• یکشنبه
• 13
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 18:30
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

(خورده ضربت فرق مولا
کوفه گشته شهر غمها)۲
(مرتضی سوی حق رهسپار است
فزت رب گوید ورستگار است)۲
یا علی یا علی یا علی جان۲
___________________
آسمان غرق غبار است
خون به چشم روزگار است
زآسمان قد قتل در نوا شد
غرق اندوه عرش خدا شد
یا علی یا علی.....
__________________
فاطمه در انتظار است
بهر مولا بیقرارست
دوره ی هجر زهرا(س)سر آمد
با سر خونفشان حیدر آمد
یا علی یا علی.....
________________
گریه دارد زینب زار
در بر بابای تبدار
بستری صاحب ذالفقار است
نقش رفتن در او آشکار است
یا علی یا علی......
____________________
بوده بابای یتیمان
کودکان را کرده خندان
امشبی را که بابا ندارند
سر به بالین غم می گذارند
ی

• یکشنبه
• 13
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 16:39
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

مسجد کوفه خموش است
بانگ واویلا به گوش است
در نماز و به وقت عبادت
مرتضی شد شهید. عدالت
تسلیت یا حسن یا حسین جان

شد علی راحت زغمها
می رود او سوی زهرا
جان مولا حسن بر لب آمد
در کنار پدر زینب آمد
تسلیت یا حسن یا حسین جان

زد حسین بر سینه و سر
قدخمیده دیده تر
من بمیرم پدر جان برایت
جان فدای غم و غصه هایت
تسلیت یا حسن یا حسین جان

می رود آن نور رحمت
فرق خونین سوی جنت
پیکر پاک او را کفن پوش
نیمه شب برده‌اند بر سردوش
تسلیت یا حسن یا حسین جان

راحت از غمهاشدحیدر
همدم زهرا شد حیدر
می رود او به فرق شکسته
سوی زهرای پهلو شکسته
تسلیت یا حسن یا حسین جان

جان شیعه بر لب امشب
سوزد از غم زینب امشب
بی پدر صبر و

• دوشنبه
• 14
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 12:34
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

وقت جدایی اومده
وقتش شده یواش یواش
باید بره دیگه علی
تموم شه درد و غصه هاش
میریزه بی قراری از
آسمونه تو ی چشاش
راحت میشه دیگه ازون
زخم زبون دشمناش(۲)

بی خوابه خدا به قلبش عالمه
میخونه از لب خسته زمزمه
اشهدش شده فقط یافطمه
واویلا واویلا
********
یادش نمیره مرتضا
دستش چجوری بسته شد
میره ز عالم اون کسی
که حرمتش شکسته شد
داره وصیت میکنه
رسیده وقت شور و شین
میگه فقط به عباسش
جون تو و جون حسین (۲)

بی زهرا از غصه ها لبالبه
میدونه خدا که در تاب و تبه
از الان دل نگرون زینبه

واویلا واویلا
********
روضه ی دست و چشم و سر
میخونه از دل غمین
میخونه از تیر توچشم
از اون عمود آهنین
میخونه هر چی روضه هست
خوده

• سه شنبه
• 15
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 01:21
• نوشته شده توسط
• رامین برومند(زائر)

از تیغ ملجم کافر
که شد سرم غرقاب خون یکسر
آمد به یادم خون میخ در زهرا کجایی
از بس که خون رفت از سرم، اصلاً
ببین ندارم قوتی در تن
حسن شده عصای دست من زهرا کجایی
در بین محراب ای گل پرپر
مانند تو خوردم زمین با سر
ای وای من ای وای من ای وای
********
خون لخته بر رُخم چکید ای وای
تا که سرم را بسته دید ای وای
رنگ از رخ زینب پرید ای وای امون از این غم
روزم شده از غصه ها چون شب
طاقت ندارد دخترم زینب
ببینه من هستم به تاب امون از این غم
افتاده ام من از نوا ای وای
هستم به یاد کربلا ای وای
ای وای من ای وای من ای وای
********
اگر که بر لب آمده جانم
اگر چه خون گرفته چشمانم
در زیر مرکب ها نمی مانم ای داد و بی

• سه شنبه
• 15
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 18:42
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

بنداول

واست از خودم بگم
از کارام یکی یکی
حرفای تو دلمو به غیر تو بگم به کی
وضع زندگیم شده
دور از انتظارتو
خیلی وقته که دلم نمیشه بی قرار تو

خیلی بده حال وروزم آقا
لنگه کمیتم هنوزم آقا
بهم نگو آخرشم باید
توی جهنم بسوزم آقا

یک نگا کن به قلبم فقط
تا بشم نوکر سربراه
اومدم تا همینو بگم
توبه کردم دیگه از گناه

یا ابانا استغفر لنا

بنددوم

دستمو‌ بگیر تا که
نشه نوکریم تباه
چقدَر آخه باید بیفتم از چاله به چاه
این‌دل دربه درم‌
بمونه پیش خودت
تا ‌یکم‌تو زندگیم باشه توجهم‌بهت

از همه جا رونده منم آقا
بی کس ودرمونده منم آقا
اون آدمی که هر دفعه هر جا
دلتو لرزونده نم آقا

هر چی تو اومدی پیش من
برنداشتم ب

• سه شنبه
• 15
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 16:34
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

روز قتل علی شیر خدا حیدر است
خاک عالم به سر که چشم زینب تر است
دیده گریان شده موپریشان شده
فغان و واویلا زین ماتم عظما
********
خون دل از سرش چو لاله ریزد علی
دیگر از بستر غم بر نخیزد علی
می کند زمزمه فاطمه فاطمه
بیا به دیدارم ای یاور ویارم
******
فاطمه جان ببین شکسته ابروی من
کاش می زد عدو ضربه به پهلوی من
ای جوانم بیا قد کمانم بیا
بیا امید من ای مو سپید من
*******
شائق

• سه شنبه
• 15
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 16:51
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

آیینه ی غمها تویی زینب
یاد آور زهرا تویی زینب
دخترم قدری بنشین کنارم
من امشب با تو ،درد دل دارم
آه و واویلا
دیشب به خوابم پیغمبر آمد
گفتا رنج و غم،دیگر سر آمد
میروم امشب جانب زهرا
تا نبینم من قاتل او را
آه و واویلا
زهرا نگاهی سوی من دارد
یک گل بر دستش،بوی من دارد
نوگلی از گلسِتانم باشد
او محسن،نور چشمانم باشد
آه و واویلا
یک امشب من بهر تو مهمانم
کمتر بسوزان قلب سوزانم
گریه کمتر کن ای بهار من
بردی از کف صبر و قرار من
آه و واویلا
گریه ها در پیش داری ای زینب
گریه کن بر جسم زیر مرکب
دخترم وای از شکاف ابرو
از تل می بینی نیزه بر پهلو
آه و واویلا
*****
شائق

• سه شنبه
• 15
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 19:17
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

?السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيلَ اللَّهِ مَا دَجَا اللَّيْلُ وَ غَسَقَ وَ أَضَاءَ النَّهَارُ وَأَشْرَقَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ مَا صَمَتَ صَامِتٌ وَ نَطَقَ نَاطِقٌ وَ ذَرَّ شَارِقٌ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاته?

در کوفه معنای هدایت را نمی فهمند
آن بی محبت ها محبت را نمی فهمند
عدل است نام دیگرت ای حیدر کرار
اصلا برو وقتی عدالت را نمی فهمند
از فرط سجده پینه ها بسته جبین شهر
اما چرا روح عبادت را نمی فهمند ؟؟
گفتی سَلونی... ساده لوح از ریش خود پرسید
افسوس فحوای کلامت را نمی فهمند
بر جان معصومی نچسبد وصله ی دزدی
لعنت به کوفه اصل عصمت را نمی فهمند
از سوز " الدهر انزلنی..." های تو پیداست
این طایفه

• پنج شنبه
• 17
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 17:30
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین
هر مکان تا هر زمان مولا امیرالمومنین

در روایت سی هزار عالم خدا آورده است
در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین

چون خدای کعبه را جز کعبه بر او شان نیست
شد امیر مومنان مولا امیرالمومنین

درب علم است او و گشته در ورودیِ درش
معتکف خرد و کلان مولا امیرالمومنین

شد نماز ما قبول از برکت نام علی
خورده مُهرش بر اذان مولا امیرالمومنین

سجده بر صحن علی پای خدا بنوشته شد
نور حق را شد عیان مولا امیرالمومنین

صحبت ایوان اگر هر جا به هر مجلس شود
گشته محور بر بیان مولا امیرالمومنین

من گدایی را به عشق روی او بگزیده ام
شد بهانه آب و نان مولا امیرالمومنین

چون رود خاکسترم بر

• جمعه
• 18
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 16:19
• نوشته شده توسط
• جواد

سجاده ی عشق

بزم عشق ست ودلم درتب وتاب است این جا
مرهم زخم دلم اشک کباب است این جا

باغ سرسبز دلم گرکه صفایی دارد
عطر این باغ ازین طرفه گلاب است این جا

زعزاخانه ی زهرا وعلی تا ملکوت
ناله با آه نهان پابه رکاب است این جا

بس که طوفان غم ودرد نشسته است به دل
دل سرگشته ی ما خانه خراب است این جا

محفل سوختگان حال وهوایی دارد
لذّتی درنمک اشک کباب است این جا

با جگرسوختگان شمع محبت می گفت
به خدا قطره ای از اشک حساب است این جا

غم فردا نخورد، برسرسجّاده ی عشق
چشمه ی چشم هرآن کس که پُرآب است این جا

چه غم از تاب وتب روز قیامت دارد
تا «وفایی» دل ما درتب وتاب است این جا

• پنج شنبه
• 15
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 12:34
• نوشته شده توسط
• سجاد

نوحه شب ۲۱ شب شهادت

چراغ عمر

به پهلوي دلم غمي پهلوزد
چراغ عمرپدرم سوسوزد
روشني چشم ترم
اي پدرم اي پدرم
مرومرو مرومرو
به جان زينب ازبرم
بابامرو بابامرو
بابامرو بابامرو(2)

بيا وديدگان خودراواكن
نظربه اشك ديدگان ما كن
تمام هست زينبت
فداي اين تاب وتبت
خون سرت چكيده است
به روي چهـره ولبت
بابامرو بابامرو
بابامرو بابامرو(2)

شوم فداي روي نورانيت
عرق نشسته روي پيشانيت
نظركنم جمال تو
گريه كنم به حال تو
شده وجود زينبت
آينـه ی مـلال تو
بابامرو بابامرو
بابامرو بابامرو(2)

شرربه جان مجتبي فتاده
كه كرده بهرتوكفن آماده
بيا بگوپدرسخن
چه گفته اي توباحسن
كه گوشه اي فغان كند
ازاين سخن حسين من
بابامرو بابامرو

• شنبه
• 17
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 10:50
• نوشته شده توسط
• سجاد

#نذر_غربت_حضرت_علی_علیه_السلام

من مسلمان شده ی دستِ علی از ازلم
باده نوشِ یدِ ساقی ز شرابِ عسلم

در جهان نامِ من از جمله جدا گشت که چون
علَوی مذهبم و شهره ی ضربُ المَثلم

دل و جان سوخته ی مکتبِ مظلومیتم
شیعه ی شیرِ خدا فاتحِ جنگِ جملم

به خودِ کعبه و آن سینه ی صد چاک قسم
به جز از گوشه نگاهش نبوَد ماحَصلم

من کجا نظم کجا وُ غزل و شعر کجا
ولی از عشقِ علی چشمه ی شعر و غزلم

گر بمیرم وسطِ سجده به هنگامِ نماز
بی تولّای علی خیر نباشد عملم

سر به تعظیم نهم موقعِ جان دادن اگر
به رخش خیره شوم چون که بیاید اجلم

علی ای شاهِ ولایت تویی عِزّ و شَرفم
با تو من گوهرِ اصلم وَ کِه گفتا بدلم!

#هستی_محرابی

• پنج شنبه
• 2
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 12:43
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

شب نوزدهم
مهمان ام کلثوم حالت چرا چنین است
آهت چرا عزیزم اینگونه آتشین است

بابا چرا بمانده بر آسمان نگاهت
ام یجیبت ای جان چون ناله ای حزین است

امشب چرا تو صحبت از مادرم نمایی
جانم مسوز با آن اشکی که بر جبین است

ای کاش امشب ما بابا سحر نگردد
دل ناگران فردا این دختر غمین است

بابا بمان تو پیشم فردا مرو به مسجد
دلشوره دارم آنجا بهرت چه در کمین است

صبح سحر علی شد عازم بسوی مسجد
ای وای من به مسجد بن ملجم لعین است

بشکافت فرق مولا با تیغ وزهر کینه
نالان برای مولا هم عرش وهم زمین است

فزت و رب کعبه ورد لب علی بود
مرگ از برای مولا همسان انگبین است

جان سوزد از برای آن مادر مصیبات
کآماده از برای ای

• پنج شنبه
• 2
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 20:46
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شب‌نوزدهم

◾بنداول
چشمم به آسمونه
دلم چو کهکشونه
رو گونه‌ام نشسته
اشکم مثه بارونه
زینب... حلالم کن
زینب... حلالم کن(۲)

◾بنددوم
از این زمونه خستم
بار سفر ببستم
مشتاق روی مادر
زینب ببین نشستم
زینب حلالم کن
زینب حلالم کن(۲)

◾بندسوم
کارم دیگه تمومه
خورشید روی بومه
جان تو و حسینم
دلم دیگه آرومه
زینب خدانگهدار
زینب خدانگهدار(۲)

◾بندچهارم
دختر کربلایی
چرا تو در نوایی
گریه نکن عزیزم
شاهد هر بلایی
زینب خدانگهدار
زینب خدانگهدار(۲)

• جمعه
• 3
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 05:40
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

خدارو شکر خلاص شدم و
دارم میرم به سوی یار
طاقت نداره دل من
برای صبر و انتظار

منتظر وصالم و
میرم به سوی دلبرم
کوفه نمیشنوه دیگه
صوت حزین و مضطرم

زینب زارم ، دوباره ، داری غم میبینی
بعد علی هم ، عزیزم ، تو ماتم میبینی

گریه و زاری نکنی ، کار تو صبر بر غمه
می رسونم سلامتو ، به مادر تو فاطمه

غریب آقام ، غریب آقام ، غریب آقام ، وای

یادم نمیره اون شب و
که پیش چشمای ترم
سیلی زدش به فاطمه
شکست همونجا کمرم

یه عمری با حسن شدم
محرم دردای دلش
خوب میدونم که این غما
میشه یه روزی قاتلش

اون شب و تنها ، تو کوچه ، چی اومد به سرش
که بعد اون شب ، شکسته ، همه بال و پرش

غم میون کوچه هاست ، قاتل حیدر و حسن
آت

• یکشنبه
• 5
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 08:34
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری