شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادر سلام ، آمده ام "عید دیدنی" ) * محمد موحدی مهرآبادی

3291
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادر سلام ، آمده ام "عید دیدنی" ) مادر سلام ، آمده ام "عید دیدنی"
ای گل شنیده ام که مهیای چیدنی !
از کوچه باغ روضه کمی گل خریده ام
آورده ام برای تو با خود خریدنی
عیدی بده ! یتیم و فقیر و اسیر را
نان و نمک نه ! خاطره هایی شنیدنی
از خاطرات باغ گل و ساقی بهشت
از کوثر زلال و گلابی چکیدنی
تو آن عبور زمزم عشقی که تا ابد
هستی برای حضرت دریا چشیدنی
با پنج میوه ای که تو از باغ چیده ای
هجده بهار زندگی ات شد رسیدنی
مادر اجازه هست کمی درد و دل کنم :
ای مادری که رو به زوال و خمیدنی
از کوچه ها درست شنیدم که جان به لب
روزی میان معرکه گرم دویدنی ؟
حجم شکسته ی بدن و زخم بی حساب
دردت زیاد می شود از هر وزیدنی
باورم نمی کنم ولی انگار می روی
بانو

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا رسول زاده

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم ) * رضا رسول زاده

2960
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم ) هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم
سوختن را ز سراپای تو آموخته ایم
غزلی گرم به یاد نفس سوزانت
روز و شب زمزمه کردیم که دل سوخته ایم
گفتنی های تو را هرچه که می شد گفتیم
رازها را به دل سوخته اندوخته ایم
هر کجا مجلس غم خوانی تو بر پا بود
خون دل ریخته از دیده و افروخته ایم
غم پهلوی تو در سینه ی ما عقده شده
چشم را بر فرج منتقمت دوخته ایم

شاعر : رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای انکه توئی واسطه ی خلقت عالم ) * حمید کریمی

4062
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای انکه توئی واسطه ی خلقت عالم ) ای انکه توئی واسطه ی خلقت عالم
محبوبه ی حق نور دل حضرت خاتم
ای صدر نشین شرف و عصمت تاریخ
مجموعه ی هستی شده در در هست تو متغم
جائی که خدا وصف تو را کرده به کوثر
جائی که دمادم بزند دم ز تو ادم
جائی که تو را مدح کند ایهء تطهیر
جائی که پدر خوانده تو را ام پدر هم
گویم چه به توصیف تو ای نادره ء دهر
هرگز نتوان قطره کند منقبت یم
انقدر بگویم که توئی فوق تصور
عاجز بود از انکه کند درک تو را وهم
حق خوانده تو را طاهره در مجمع قران
زیرا که تویی پاکتر از پاکی شبنم
در عرش به منصوره توئی شهره ء افاق
در فرش تو را نام فراوان شده توام
یک فوج تو را فاطمه خوانند که هستی
یک دسته تو را راضیه دانند مسلم
هم فاطمه و عال

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( ساقی از من خواسته سر پای ساغر بشکنم ) * سید پوریا هاشمی

3117

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( ساقی از من خواسته سر پای ساغر بشکنم ) ساقی از من خواسته سر پای ساغر بشکنم
پای این مستی سر خودرا مکرر بشکنم
هرکسی افتاده تر باشد به عرشش میبرند
نوبت آنست پیش حضرتش پر بشکنم..
نرخ ناز چشم یار از سیم و زر بالاتر است
باید از بهر نگاهش قیمت زر بشکنم
تا قیامت ننگ بر پیشانی من مستدام
قامتم را جز در این خاندان گر بشکنم...
بی قرار بی قرارم وقت آن کی میرسد
کاسه صبر خودم را پیش دلبر بشکنم
کم محلی ها مرا پابندتر هم میکند..
در برویم گر ببندد یار من در بشکنم...
باده میخانه دلدار میسازد به من
ساغر هرکس به جز ساقی کوثر بشکنم
هرچه میخواهی دراین دنیا بیاور برسرم
لطف کن نگذار پیش خلق محشر بشکنم..
نور بر قبرش ببارد خوب گفت استاد من!
که غرورم را فقط د

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( باید برای مادر ، باران ببارم آقا ) * جعفر ابوالفتحی

2791

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( باید برای مادر ، باران ببارم آقا ) باید برای مادر ، باران ببارم آقا
در بزم ماتمش چون ، ابر بهارم آقا
من در خیال و رویا ، در بین اشک و ناله
بر خاک قبر زهرا سر می گذارم آقا
در دل ضریح و در جان صحنی ز نور دارم
چون تا مدینه امشب من رهسپارم آقا
از داغ میخ وسینه از کوچه ی مدینه
از درد ظلم وکینه ، در انفجارم آقا
مردم ز درد دوری تا کی بگو ...صبوری ؟
بگذار یک قدم بر خاک مزارم آقا
جانم به لب رسیده بر من مبند دیده
هر چند بهر پلکت گرد و غبارم آقا
پیش تو گلعذارم حرفی دگر ندارم
تنها کلامم این است من همچو خارم آقا

باید برای مادر ، باران ببارم آقا
در بزم ماتمش چون ، ابر بهارم آقا
من در خیال و رویا ، در بین اشک و ناله
بر خاک قبر زهرا سر می گذا

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( از دست می روی همه دار وندار من ) * رضا رسول زاده

3210

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( از دست می روی همه دار وندار من ) از دست می روی هَمه دار و ندارِ من

با رفتنت سیاه شَوَد روزگارِ من

گفتی که تا همیشه تو هستی کنارِ من

حالا چرا شکسته ای؟ اِی ذوالفقارِ من

بی تکیه گاه می شوم ای لشکرم مرو

خانه خراب می شوم ای همسرم مرو

از حیدرت سه ماه شده رو گرفته ای؟

با گریه های مخفیِ خود خو گرفته ای

یک دست بر جراحتِ پهلو گرفته ای

یک دست بر کبودیِ بازو گرفته ای

صد پاره می شود زِ غم تو دلِ علی

با این سُکوتِ خود شُده ای قاتلِ علی

ای استخوان شکسته ی حیدر نفس مَکِش

شُعله کِشَد زِ آهِ تو، دیگر نفس مَکِش

این زخمِ سینه گردد بدتر، نفس مَکِش

رنگین شده زِ خون تو بستر، نفس مَکِش

از بعدِ کوچه ها تو سَرت خَم شُده چرا؟

زهرای من

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( تا ابد هر دو جهان بر سر خوان زهراست ) * رضا رسول زاده

2862

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( تا ابد هر دو جهان بر سر خوان زهراست ) تا ابد هر دو جهان بر سر خوان زهراست
عطر جنت ز دم مشک فشان زهراست
سر مستور خدا کیست بجز کفو علی ؟
زنده حیدر به خدا با ضربان زهراست
این زمین ظرفیت روح خدایی ش نداشت
سند معتبرم قبر نهان زهراست
خون او در رگ عشاق علی می جوشد
جان ما فاطمیون بسته به جان زهراست
روز محشر که فراری است پسر از مادر
روی پیشانی ما خط امان زهراست
ترسی از مرگ نداریم و همه خوشحالیم
کار ما تا که به دست پسران زهراست
گنبد مسجد و محراب ، اگر هست هلال
یادگاری ز همان قد کمان زهراست

شاعر : رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( وصف آن کس که نگنجد به دهان فاطمه است ) * رضا رسول زاده

4482
5

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( وصف آن کس که نگنجد به دهان فاطمه است  ) وصف آن کس که نگنجد به دهان فاطمه است
مدح آن زن که خدا کرده بیان فاطمه است
روز محشر که خلائق همه حیران هستند
آنکه بر ماست فقط دل نگران فاطمه است
فاطمه روح صلات است خدا می داند
" اشهد ان علی " هم به اذان فاطمه است
چهارده قرن سر حرف خودش مانده هنوز
مردتر از همه مردان جهان فاطمه است
دستش افتاد ولی دست علی بالا رفت
یار حیدر به همان قد کمان فاطمه است
این حسینی شدن ما نظر زهرا بود
دوستدار همه ی سینه زنان فاطمه است
مادران شهدا فخر به عالم دارند
مادر هر گل بی نام و نشان فاطمه است
پرورش یافته ی دامنش آیینه ی اوست
زینب فاطمه ، انگار همان فاطمه است

شاعر : رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( با اينكه او آخر ِ سر بوريا شود ) * رضا قربانی

3156
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( با اينكه او آخر ِ سر بوريا شود ) با اينكه او آخر ِ سر بوريا شود
عريان به رويِ خاكِ بيابان رها شود
تا فرصت است بهر ِ كفن دست به كار شو
جانِ شهيد ِ پاره بدن دست به كار شو
تا فرصت است در غم ِ غارت شدن بسوز
خـانـم بـراي ِ زيـنـبـتـان مـعـجـري بـدوز
تا فرصت است به زير ِ گلو بوسه اي بزن
تا كه نخورده نيزه به او بوسه اي بزن...
با بازوي شكسته نشستي و دوختي
با چشم ِ نيم بسته نشستي و دوختي
هر سوزني كه رفت به دستت دلت شكست
ديدي سه شعبه اي وسطِ سينه اش نشست
تا تير و نيزه در دهن پادشاه رفت
بر رويِ پيكر ِ پسرت يك سپاه رفت
پـيـراهـنـش هـمـيـنـكـه بـه زيـر ِ گـلـو رسيد
خنجر به دست و چكمه به پا شمر به او رسيد
با بغض و كينه آمد و بر پشت او نشست

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمینه حضرت زهرا(س) -( یا رب چه مقامی بهتر ز شهادت یاد شهدا نیست کمتر ز شهادت ) * رضا تاجیک

3856
5

دانلود سبک زمینه حضرت زهرا(س) -(  یا رب چه مقامی بهتر ز شهادت     یاد شهدا نیست کمتر ز شهادت ) یا رب چه مقامی بهتر ز شهادت یاد شهدا نیست کمتر ز شهادت
گر سینه زنیم و همه در خط ولاییم
مدیون خمینی و تموم شهداییم
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2
با جامه ی مشکی در ماتم مادر هستیم غلامت یا حضرت حیدر
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
تا در ره بی تابی دلدار بمیریم
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2
تا خامنه ای هست ما فتنه شناسیم از خدعه ی دشمن هرگز نهراسیم
تنها نگذاریم همه رهبر خود را
تا در ره عشقش بدهیم این سر خود را
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2
در مهد دلیران در کنام شیران با عزت و با عشق در کشور سلمان
با پرچم جمهوری اسلامی ایران
هستیم همه نوکر سالار شهيدان
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2

شاعر : رضا تاجیک

د

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( سر خاکت دوباره آمده ام ) * حسن لطفی

3084
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( سر خاکت دوباره آمده ام ) سر خاکت دوباره آمده ام
تا برایت دوباره گریه کنم
شب هفتم رسیده ام تا با
دلِ خود پاره پاره گریه کنم
شب هفت تو نه که هفت من است
آمدم بر سر مزار خودم
هفت شب نه که هفت صد سال است
گریه کردم به روزگار خودم
هفت شب می شود که می گیرند
کودکانت سراغ مادر را
هفت شب می شود که می بینند
در و دیوار و خون بستر را
باورم نیست با دو دست خودم
ریختم خاک روی چشمانت
چیده ام تکه تکه سنگ لحد
پیش چشمان مات طفلانت
باورم نیست چوب گهواره
شده تابوت پیکرت زهرا
تازه فهمیده ام ازحرارت در
آتش افتاده بر پرت زهرا
کاش می شد ببينيم زخم
چهره لاله گون تو باقی است
زینبم شسته چادرت را باز
روی آن لکه خون تو باقی است
چند وقت نبود رو سریت

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( چنديست خنده بر لب اين مو سپيد نيست ) * اصغر چرمی

2825
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( چنديست خنده بر لب اين مو سپيد نيست ) چنديست خنده بر لب اين مو سپيد نيست
اما به ماندن گل خود نا اميد نيست
كم گريه كن دل همه عالم كباب شد
بانو ، كمك ز اشك برايت مفيد نيست
گفتم كه كار خانه مكن خوب مي شوي
انگار ، درد بازو و پهلو شديد نيست
با رفتن تو دشمن مان شاد مي شود
مرگت مگر كه آرزوي آن پليد نيست؟
زهرا به جان همسر خود رحم كن نرو
مرگ علي ز داغ فراقت بعيد نيست
گفتند:مرگ فاطمه ات علتي نداشت
نفرين بر آن كسي كه بگويد شهيد نيست
انگار قبر مخفي حضرت قلوب ماست
در بين شيعيان حرمش ناپديد نيست

شاعر : اصغر چرمی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادر نگو که حال تو بهتر نمی شود ) * عباس احمدی

3084
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادر نگو که حال تو بهتر نمی شود ) مادر نگو که حال تو بهتر نمی شود
بی گریه بعد تو شب ما سر نمی شود
دیشب دوباره آن زن همسایه طعنه زد:
این اشک ها برای تو مادر نمی شود
گفتم: طبیب، مادرمان خوب می شود؟
با سر اشاره کرد که دیگر نمی شود
مادر ببین برای خودم خانمی شدم
دیگر غریب، بعد تو حیدر نمی شود
داغ تو بُرد تاب پدر را اگر نه صد
لشگر حریف فاتح خیبر نمی شود
بی مرغ عشق خانه مان سرد و ساکت است
کوچه بدون یاس، معطر نمی شود

شاعر : عباس احمدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( از آن روزی که سوزاندند باغ خانه مارا ) *

2717

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( از آن روزی که سوزاندند باغ خانه مارا ) از آن روزی که سوزاندند باغ خانه مارا
به جز غم کس نمی گیرد سراغ خانه مارا
نه ایوب ونه یعقوب ونه ابراهیم ونه یحیی
کند یکدم تحمل درد و داغ خانه مارا
شود هرچند سوزش بیشتر کمتر شود نورش
چه طوفانی فکند از پا چراغ خانه مارا
چه جای شکوه زین مردم که گرداندند روازما
چرا سلمان نمی گیرد سراغ خانه مارا

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( کوچه باریک شد و بد به دلم شور افتاد ) * سینا امینی

4068
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  کوچه باریک شد و بد به دلم شور افتاد ) کوچه باریک شد و بد به دلم شور افتاد
سایه ابر سیه بر روی آن نور افتاد ...
وای این کوچه چرا این همه تاریک شده ...
مادرم زود برو ... کوچه چه باریک شده
تیره و تار شده حال و هوای کوچه
مردم آزار شده حال و هوای کوچه ...
ناگهان چشم من افتاد بر آن دیو بزرگ
سوی ما آمد و اِستاد همان ثانی گرگ
تا نگاهم سویش افتاد فقط ترسیدم ...
نعره زد ... سرخ شد و من به خودم لرزیدم
ناگهان پنجه خود را به روی ماه کشید
مادرم در وسط کوچه فقط آه کشید
مادرم نقش زمین شد به غرورم برخورد
قسمتش سیلی کین شد ... به غرورم برخورد
از سر و پای وجودم ... به غرورم برخورد
کودکی بیش نبودم به غرورم برخورد ...
وسط کوچه چرا مادر من سیلی خورد
چا

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( نام زهرا یک جهان معنا بود ) *

4651
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  نام زهرا یک جهان معنا بود ) نام زهرا یک جهان معنا بود
نام زهرا احسن الاسما بود
نام زهرا مشتق از نام خداست
زینت کرسی وعرش کبریاست
نام زهرا ذکر اهل دل بود
نام زهرا حل هر مشکل بود
نام زهرا یک مدینه ماتم است
داستان رنج های عالم است
نام زهرا نام یار حیدر است
یاوری که بین دیوار ودر است
نام زهرا نام غمناکی بود
من بمیرم چادرش خاکی بود
نام زهرا نام یک دلخسته است
صاحب یک پهلوی بشکسته است

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دیشب که در دامان پیغمبر نشستی ) *

3375

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دیشب که در دامان پیغمبر نشستی ) دیشب که در دامان پیغمبر نشستی
با رفتن خود قلب حیدر را شکستی
رفتی مرا با رفتنت آواره کردی
رفتی مرا با رفتنت بیچاره کردی
بانو برایت شوهر خوبی نبودم
شرمنده ام از تو گل یاس کبودم
ای وای من در زیر بار غم خمیدی
بعد از پدر از زندگی خیری ندیدی
نُه سال خانم خنده هایت خاطرم هست
دست رئوف و مهربانت خاطرم هست
زهرای من تنها رفیق نیمه راهم
رفتی و دیگر فاطمه بی تکیه گاهم
در شهر پیغمبر دگر یاری ندارم
بعد از تو دیگر من طرفداری ندارم
حالا بیا تا غربت ما را ببینی
در کوچه ها سردار تنها را ببینی
من ماندم و یاد نماز هر شب تو
من ماندم و دلواپسی زینب تو
من ماندم و پیراهن نور دو عینت
من مانده ام با تشنگی های حسینت

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بتاب ای ماه امشب در سرای غمسرای من ) * مرحومه بانو فقیه زاده

3113

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بتاب ای ماه امشب در سرای غمسرای من ) بتاب ای ماه امشب در سرای غمسرای من
که تاریک است وبی روح است بی زهرا سرای من
بخوان قرآن برایم سوره کوثربه نام رب
که با صوتت قرین گردد همی سوزو نوای من
شنواز غربت زهرا زبعد رحلت بابا
که دربیت الحزن گرید برای غصه های من
ملک نازل به زهرا شد عطا بنمود مصحف را
خبرداد ازهمه سرّجهان دارا لشفای من
به محراب می درخشید اسوه ی عترت
شب ظلمت منور شد به نور مه لقای من
همی رسوا نموده دشمن بد سیرت خود را
به جنگ سردومخفی کفن ودفنش در سرای من
علی محرم ندارد بعد زهرا تا بگوید رازدل بااو
به چاه تیره سررامی برد مشگل گشای من
زسوزدردوهجرانش مثال شمع می سوزم
پرید ازدست ورفته یار پرمهرووفای من
مدینه کو پرستویی که من بال

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( کاش من هم ،جای زهرا ،سرخِ سیلی می‌شدم ) * فاطمه خمسی

2743
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( کاش من هم ،جای زهرا ،سرخِ سیلی می‌شدم ) کاش من هم ،جای زهرا ،سرخِ سیلی می‌شدم
کاش مرهم ،یا دوایِ روی ِنیلی می‌شدم
آتش نمرود گر،بردرگلستان می‌شدش
کاش من هم ،شبنمی‌بریاس سوزان می‌شدم
آسمان آن شب اگر تارو غبار آلوده بود
کاش من هم ،قطره ای برآن بیابان می‌شدم
خشکسالی بوداگر،آبی نبود برآتشی
کاش من هم ،کوثر جاری باران می‌شدم
غنچه‌ها گرد شقا یق ،حلقه ای گلگون زدند
کاش من هم ،نم نمی‌برآن گلستان می‌شدم
ناله ی مادراگر،آه یتیمان راشنید
کاش من هم ،دردشان را گاه درمان می‌شدم
صوت قرآن علی ،بادست بسته جان گرفت
کاش من هم ،همنوای صوت قرآن می‌شدم
فاطمه گرهست نامی‌برزبان وجان من
کاش من هم از گنهکاری پشیمان می‌شدم

شاعر : فاطمه خمسی

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت ) *

3493
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت ) «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
اندر آن شور و نوا خوش ناله های زار داشت»/
باغبان رفت و دل بلبل به گل خوش گشته بود
گرچه از هجر جگرسوزش دلی غمبار داشت/
دشمن پرکینه اما نقشه های بد کشید
زین پس او با بلبل و با گل دوچندان کار داشت/
بار اول سیلی خصمانه ای بر گل بزد
بعد ازآن رخسار گل، ردها ز جای خار داشت/
بار دیگر غنچۀ نشکفته را پرپر نمود
آخر او از ساحت گل نفرتی سرشار داشت/
وحشیانه با لگد می زد که در را وا کند
کی ابا از میخ در یا زبری دیوار داشت/
باغبان صدها سفارش از برای گل نمود
برگ گل کی نسبتی با تیزی مسمار داشت/
بار دیگر آتشی از جان خود بیرون کشید
قصد سوزانیدن گل با همه گلزار داشت/
بعد از آن ه

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هر چند که اتهام در معلوم است ) * علیرضا قاسم نژاد

2445
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هر چند که اتهام در معلوم است ) هر چند که اتهام در معلوم است
از آتش و دود ، این فضا مسموم است
پهلوش میان در و دیوار شکست
دیوار هم اندازه ی در محکوم است

شاعر : علیرضا قاسم نژاد

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای مادر حسین کجا میروی بمان ) * امیر فرخنده

3222
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای مادر حسین کجا میروی بمان ) ای مادر حسین کجا میروی بمان
داری به پیشگاه خدا میروی؟ بمان
دارد حسن برای شما گریه میکند
حیدر بزرگ خانه چرا گریه میکند؟
ای بهترین بهانه تنهایی علی
آرام میشوی بری جان من ولی...
دیگر علی بدون تو اینجا نمیشود
زهرا نرو غزیز من ، حالا نمیشود...؟
از بعد تو سلام علی بی جواب شد
رفتی که خانه تو به رویش خراب شد
مادر ز بعد رفتنت حالم خراب شد
بر راس زینب تو دو عالم خراب شد
حالا که گیسوان مرا شانه میزند؟
ساکت.... !! کسی لید به در خانه میزند
وای الامان زلحظه آخر که پشت در
سرباز جنگی آمد و مادر به پشت در
با محسن اش به پشت در و آنطرف که صد
سرباز جنگی آمده هی میزند لگد
آتش کشید خانه و کاشانه ی تورا
آتش کشید و ر

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ماسوا ریزه خور خوان عطای فاطمه است ) *

2918

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ماسوا ریزه خور خوان عطای فاطمه است ) ماسوا ریزه خور خوان عطای فاطمه است
خلقت عالم تمامی از برای فاطمه است
حق زمام آفرینش را به دستش داده است
گردش کون و مکان در زیر پای فاطمه است
آنچنان که هست زهرا بر رضای حق رضا
حق رضا باشد بر آنچه در رضای فاطمه است
مرتضی دست حق و زهرا بود ناموس حق
پرده دار فاطمه دست خدای فاطمه است
ما در این دنیا همه از ساکنین جنتیم
جنت الاعلای ما بزم عزای فاطمه است
بر خدای کعبه سوگند می خورم کز کعبه هم
احترامش برتر است آن دل که جای فاطمه است
لطف زهرا بود ما را نوکر ارباب کرد
آری هرکس شد حسینی از دعای فاطمه است
در صف روز جزا چون کور محشورند خلق
دیده ما روشن از نور ولای فاطمه است
فاطمه چون مُحرم است و کعبه او مرتض

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو در بیت ولایت بعد مادر مادری زینب ) *

2908
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو در بیت ولایت بعد مادر مادری زینب   ) تو در بیت ولایت بعد مادر مادری زینب
تواز طفلی امیرالمؤمنین را یاوری زینب
به دست کوچک خود پاک کن اشک از رخ بابا
عزیزم هرچه باشد توعلی رادختری زینب
مبادا تشنه بر بالش گذارد سر، حسین من
تو ازامشب براو هم مادری هم خواهری زینب
ببخش این روزها گر در بغل نگرفتمت مادر
تو بهتر از همه واقف ز حال مادری زینب
من ار تنها شدم بودی تو تنها یاورم اما
تو بعد از مادرت از مادرت تنهاتری زینب
مدینه سنگر فریاد من گردید و می بینم
تو در دروازة کوفه مرا همسنگری زینب
حسینم روز عاشورا شود تنها و می دانم
تو تنها در دل دشمن بر او یک لشکری زینب
اگر من خطبه خواندم چون رسول الله می بینم
تو در روز خطابه ذوالفقار حیدری زینب
مرا

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( می نالد و بین بسترش تبدار است ) *

2594
0

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( می نالد و بین بسترش تبدار است ) می نالد و بین بسترش تبدار است
ای اهل مدینه مادرم بیمار است
در شهر شما اجر رسالت آیا
سیلی و غلاف و ضربه مسمار است
هر رزو کنار بستر مادرمان
یک دیده ما اشک و یکی خونبار است
شبها که به خانه گرم خوابید همه
تا صبح ز درد پهلویش بیدار است
یک لحظه نفس کشیدن آیا دانید
با سینه بشکسنه چقدر دشوار است
از ضربه پر شراره سیلی تان
گویا که هنوز دیدگانش تار است
از بسکه به مادرم رساندید آزار
از زندگی خویش دگر بیزار است

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ز بعد آنکه ببستند دست حیدر را ) *

2501
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ز بعد آنکه ببستند دست حیدر را ) ز بعد آنکه ببستند دست حیدر را
به پیش دیده ساقی زدند کوثر را
یکی به ضرب غلاف و یکی به ضرب لگد
جدا جدا همه چیدند یاس پرپر را
به تازیانه و سیلی ندیده هیچ امت
که احنرام کتتد دختر پیمبر را
چهار کودک زهرا چو بید لرزیدند
چو در برابرشان می زدتد مادر را
اگر که بود بنا مادری زمین بخورد
چرا نبرد یکی زان میانه دحتر را
نبوذ غنقذ اگر بین کوجه ها زهرا
نمی گداشت ز خانه برند حیدر را
اگرچه ظلم نمودند ولی دگر اینجا
ز روی سر نکشیدتد هیچ معجر را
ولی سلام خدا بر روئس مکشوفه
که سوخته غمشان قلب های مضطر را

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( لطـیف خــانهء مـن ، نازنیــن مـن، بانــــو ) * رسول ملکی

2640

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( لطـیف خــانهء مـن ، نازنیــن مـن، بانــــو ) لطـیف خــانهء مـن ، نازنیــن مـن، بانــــو
میــــان خانـه مـــرو راه بـر روی زانـــو
حریف دشمن من گشته ای نه در خانه
میان کوچه و بازار و مسجد و هرسو
بیا و روی مگیر از من ای حبیبهء من
به من بگو که چرا اینچنین شدی کم رو
ز بس که غربت تو دلخراش و جان کاه است
شبانه بردمت از خانه ، ای گل شب بو
چراغ خانهء من ، روشنای چشم منی
بیا و جان حسن اینچنین مزن سوسو
نود شب است که در خانه گوشه گیر شدی
ز زخم ســـینه و پهــلو و صــورت و بـــازو
تو خـــانه دار تــرین مــــادری ولـی زهـــرا
بیـــا و دست مبـر ایـن سـری تو بر جــارو
نگاه های دم آخرت پر از حرف است
چرا تو خیره شدی اینقدر به زیر گلو
میان مجلسشان یک حرامی

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( وای ای پدر چه گویمت از ماجرای شمر ) * رسول ملکی

2703
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( وای ای پدر چه گویمت از ماجرای شمر ) وای ای پدر چه گویمت از ماجرای شمر
میلرزد این تنم به خدا از صدای شمر
طعــنه شنــیده ام ز تمــــام حرامیـــــان
سخت است هرکدام ولی خنده های شمر
مثــــل تمـــام پیکــر تو رفت چــــــادرم
مابیــن قتله گـــاه تو در زیــر پای شمر
در راه گیسوان تو می ریخت بر زمین
لعنت به خولی و انس و پنجه های شمر
انگشتر و عبا و قبای پدر که هیچ
عمه ببین ردای پدر شد ردای شمر
بی حرمتی شد از همه سو بر تن تو، آه

هر لحظه اش عذاب ولی لحظه های شمر

شاعر : رسول ملکی

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا (س) -( ای بهار عطوفت ای زهرا ) * سید محمد میر هاشمی

4322
4

شعر  مدح و مصیبت حضرت زهرا (س) -(     ای بهار عطوفت ای زهرا  ) ای بهار عطوفت ای زهرا
ای شهید محبت ای زهرا
مشعل عاشقی ز تو روشن
ای چراغ هدایت ای زهرا
رحمت واسعه تو می باشی
بی کران ، بحر رحمت ای زهرا
عشق تو می رهاند انسان را
از حضیض مذلت ای زهرا
ای که همپایه ی نبی باشی
به مقام و به رتبت ای زهرا
کوچک از بهر قامت روحت
خلعتی نبوت ای زهرا
تا خدایی تو راه طی کردی
در مسیر حقیقت ای زهرا
تو خدایی ، پیمبری ؛ نه ، نه
ای امام کرامت ای زهرا
هیجده عالم وجودت را
هیجده دوره فطرت ای زهرا
منشا هر کمال و خیری تو
ای سراپا عنایت ای زهرا
علم کامل صحیفه ات باشد
ای سپهر فقاهت ای زهرا
چون تو در عالم جوانمردی
نیست یک با مروت ای زهرا
موج می زد همیشه در همه جا
در وجودت متانت ای زهرا

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده ) * حسن لطفی

3641
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده ) ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده
در پای علی زحمت بسیار کشیده
تو دست به رو داری ومن دست به خواهش
کار من و تو هر دو به اصرار کشیده
پیداست از این دست به جا مانده که زهرا
تا پشت در خانه سری زار کشیده
فهمیده ام از لمسی دستان تو،شانه
از بازوی افتاده ی تو کار کشیده
می ترسم از این آه،که این شیشه بریزد
بر سنگ زمین سینه ات انگار کشیده
تو چهره بپوشان ولی این کوچه به من گفت
این گونه ی پاشیده به دیوار کشیده
امید ندارم به خود از درد نپیچی
پهلوی تو بد جور به مسمار کشیده
من می نگرم بر توو می بینم از این شام
دستی نوه ات را سر بازار کشیده
انگار شبیه تو شدن جرم بزرگی ست
کار توو او هر دو به انظار کشیده
خون می چکد ا

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد