شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ای محرم اسرار مادر؛ فضه خانم
دراوج غم ؛غمخوارمادر؛فضه خانم

جای خدیجه مادری کردی برایش
گشتی در آتش یار مادر؛فضه خانم

بین درودیوار دیدی که چگونه
خورده گره در کار مادر؛فضه خانم

ازپشت در بیرون کشیدی باچه زحمت
هم مادر و هم بارمادر؛فضه خانم

تنها تو دیدی گیسوی آتش گرفته
پیشانی تب دار مادر ؛فضه خانم

دیدی شیار انداخته در باشتابش
برنیمی از رخسار مادر؛فضه خانم

چادر گرفتی دور او تاکه نبیند
زینب تن خونبار مادر؛فضه خانم

تاچندهفته پاک میکردی به گریه
خون در و دیوار مادر؛فضه خانم

در کربلا هم دور زینب را گرفتند
گودال شد تکرار مادر ؛فضه خانم

• چهارشنبه
• 3
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 20:20
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شاهد کوچه

من شاهد سیلی آن نامرد بودم
چون مادرم منهم سراپا درد بودم

در کودکی بودم، توانم بود اندک
بود آرزویم کاش آندم مرد بودم

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 01:09
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

هم درد و دل دارم برايت بيش از اينها
هم با تو هستم پا به پايت بيش از اينها

من محرم تو بودم و تو محرم من
پس بوده زهرا آشنايت بيش از اينها

راضي ندارم پيش من شرمنده باشي
با جان خريدارم بلايت بيش از اينها

سخت است،اما چاره جز رفتن ندارم
با اينكه هستم مبتلايت بيش از اينها

قرآن بخوان حتي پس از اين بر مزارم
چون خو گرفتم با صدايت بيش از اينها

من از خدايت صبر ميخواهم برايت
من هم كه محتاج دعايت بيش از اينها

بگذار يك بار دگر دورت بگردم
چون دوستت دارد خدايت بيش از اينها

اين كمترين كار است،جان دادن برايت
اي كاش ميشد،شد فدايت بيش از اينها

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:46
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

تا بتول از هجر بابا در بغل زانو گرفت
از دل مولا قرار و صبر، آن بانو گرفت

روز روشن پیش چشمانش چو شب تاریک شد
بس که او را در میان، درد و غم از هر سو گرفت

خانه‌ی ایمان و دین از آتش بیداد سوخت
رَخت ماتم کعبه در بر، در عزاى او گرفت

آن چنان بین در و دیوار بفشردش عدو
دختر پاک پیمبر صدمه از پهلو گرفت

پهلویش از ضرب در آزرد و محسن شد شهید
آن گل نشکفته را دست ستم از او گرفت

سوخت بازویش ز سوز تازیانه آن چنان
ناله از دل بر کشید و دست بر بازو گرفت

روز و شب از دیده همچون ابر، اشک غم فشاند
اشک، راه دیده را مانند آب جو گرفت

دائم از درد فراق مصطفى نالان گریست
کاه شد تا با غم جانکاه هجران خو گرفت

تا خسوف

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 13:55
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سلامِ ما بر بانوی نور و شرف
عالَم همه در محضرِ او صف به صف
آنکه نموده آبرو را خرج دین
شهیدهٔ راهِ رسیدن بر هدف
همسنگرِ شاهِ نجف
دریای وفا یا فاطمه یا فاطمه
محبوب خدا یا فاطمه یا فاطمه
امُّ الشّهدا یا فاطمه یا فاطمه
اُمُّ الشّهدا یا فاطمه یا فاطمه...

بین در و دیوارِ خانه محشر است
غنچه و گل از ظلم و کینه پرپر است
محسنِ او شهید و خود شهیده و
صاحب عزا ساقیِ کوثر حیدر است
جانِ نبي،پشت در است
مِرآتِ اَحَد یا فاطمه یا فاطمه
اِی خَمیده قَد یا فاطمه یا فاطمه
شورِ روضه ها یا فاطمه یا فاطمه
اُمُّ الشّهدا یا فاطمه یا فاطمه...

به نام او دل میشود بیتِ خدا
به کرمش سائل شود حاجَتروا
با شهدا و سینه زن های حس

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 19:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

اهل مدينه ، اين بود وفاتون ؟
اين بيت وحيه ، بشكنه پاتون

بشكنه پاتون ، كه جلو چشام
شكسته شد ، حرمت خونمون
يادم نمى ره دست و پا مى زد
مادر جلو چشام تو موج خون

معناى تطهير و تفسير كوثر
افتاده روى زمين با چش تر
خيلى اذيت شده پشت اين در

مادر يا زهرا يا زهرا يا زهرا

اهل مدينه ، خيلى پليدين
خونه ى وحى و آتيش كشيدين

داد مى زدم ، تو اون شلوغيا
نامردا اون ، كه پشت اين دره
ناموس پيغمبرِ اكرم و
مادرِ بچه هاى حيدره

اون غصه اى كه منو مى ده آزار
ديدم كه ريختيد تو خونه با اشرار
همدست شدين با در و ضرب مسمار

مادر يا زهرا يا زهرا يا زهرا

چادر مادر ، كه شدلگد مال
دلم يهو رفت ميون گودال

انداخته من رو ياد

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:17
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

خدمتگزارِ پنج تنِ فاطمه شديم
از لحظه اي كه سينه زنِ فاطمه شديم

مَحض رضاي حضرت زهرا از ابتدا
دربست،بنده ي حَسنِ فاطمه شديم

تا خَرجمان كنند به پاي ولايتش
وقفِ حُسين بي كفنِ فاطمه شديم

آواز ما بلند شد آوازه اش عجيب
روزي كه بُلبلِ چمنِ فاطمه شديم

گفتيم اگر چه صبح و مسا"ياعلي مدد"
همسِنخِ او نه،همسُخنِ فاطمه شديم

مايل بجُز نجف به دياري نبـوده ايم
از آن زمان كه هموطنِ فاطمه شديم

با وِرد و ذكر و چلّه گرفتن نه،اهلِ دل-
-در روضه هاي دل شِكنِ فاطمه شديم

آتش گرفت خُشك و تر از هُرم آهِ ما
چون داغدارِ سوختنِ فاطمه شديم

شاهِد بُوَد "غلاف"كه ما پيرِ روضه ي-
-از مرتضي جُدا شدنِ فاطمه شديم

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:45
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا فاطمه الزهرا(س)

غزال خسته دلم پشت در به دام افتاد
ز ضربه ای به زمین وقت ازدهام افتاد

برفت محسنم از دست ویادگار رسول
به دست اهل سقیفه ز احترام افتاد

شد آیه آیه در این بین کوثر قرآن
به ضرب کین عدو سوره از نظام افتاد

چو دید واقعه را ذوالفقار من شد اشک
به خاک،غم زده از داخل نیام افتاد

برای مصلحت حفظ دین پیغمبر
برون زخاطر من فکر انتقام افتاد

به دست بسته بدیدم همسرم بر خاک
و تا ابد مزه ی تلخی اش به کام افتاد

چنان به فاطمه ام لطمه ی فراوان خورد
که خونجگر شد وبر بستری مدام افتاد

وفات را زخدا روز وشب طلب می کرد
به چنگ مرگ، جوان بانوی همام افتاد

زدیده خون دل آمدبه وقت غسل چو چشم
به زخم پهلو

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 14:50
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

ای جانم – به خطبة - حیدریِ - مادر تو

در کوچه چادر او سایة رویِ سر تو

لعنت ِ حق به غاصبِ فدک

چگونه زد به مادرت کتک

به ضربه ای غرور تو شکست

نشد به مادرت کنی کمک

کنم به گریه زمزمه – یا حسن بن فاطمه

غوغایی- به پا شده - مقابل ِ چشم ترت

نامردی - چه بی هوا- سیلی زده- به مادرت

شبیه گل زساقه تا شدی

تو از زمین به گریه پا شدی

برای مادرت به چشم تر

میان کوچه ها عصا شدی

عرش خدا را قائمه – یاحسن بن فاطمه

از داغی-که دیده ای-محاسنت-گشته سپید

زبعدِآن-کوچه دگر-خندة تو-کسی ندید

دلِ تو از زمانه خسته شد

مسیرتان به کوچه بسته شد

صدای ضرب سیلی آمدو

بلور ِ شیشه ای شکسته شد

در اضطراب و واهمه*یاحسن بن

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 18:27
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند1

با گریه هات،گریَم گرفت
گریه نکن عزیزم،بهتر میشی ایشالا
باز مثل قبل،بخند گلم
ای بانوی مریضم،بهتر میشی ایشالا

روزای خوب میاد توام
پا میشی از تو بستر
دست و دلم میلرزه تا
زینب میگه وای مادر

طاقت بیار عزیزم
آخه هنوز جوونی
چشم و چراغمی و
صفای خونمونی

گل بهار حیدر
چرا شدی خزونی
طاقت بیار که باید
کنار من بمونی

(ای یاور جوونم
بانوی مهربونم)

بند2

انقد نکش،آه از دلت
غصه نخور عزیزم،علی بمیره واست
سفید شده،موی سرت
ای بانوی مریضم،علی بمیره واست

رو میگیری ازم چرا
فاطمه حیدرم من!
کَننده ی دروازه ی
قلعه ی خیبرم من

برام نمونده نیرو
شکستی و شکستم
پاشو بده جوابم
به این امید نشستم

گل بهار حیدر
چرا ش

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 18:47
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

◾نوحه،زمزمه،شور سینه‌زنی
◾ایام فاطمیه

◾بنداول
در بین آتش و دود
زهرا ای یاس کبود
افتادی از نفس و
کس‌در پیش‌ تو نبود
تو مادر حسین تو کوثر علی
به پشت در شدی تو یاور علی
زمین‌وآسمان میگرید به‌حال‌زارتو
بگو چرا خزان گردیده دگر بهار تو
ای یاس پرپر علی
در کوچه یاور علی(۲)

◾بنددوم
فضه شد یاور تو
آمد تا بر سر تو
در بر روی تو فتاد
آتش بر معجر تو
چرا شده گلگون رخ تو یا زهرا
تو کوثر قرآن تو بضعه طاها
نفس نفس زدی و من میسوزم ز غصه‌های تو
خداکند‌ بمیرد یا زهرا علی بجای تو
ای یاس پرپر علی
درکوچه یاور علی(۲)

◾بندسوم
تنها ای یار علی
گشتی غمخوار علی
برخیز و بنما تو نظر
چشم خونبار علی
صفای این خانه‌ تویی تو ر

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 20:13
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

ای بر لبِ تو،آهِ ولایت
جان داده ای در،راهِ ولایت
یا بَضعَةَ المُصطفیٰ
ای عصمت کبریا
آه یا زهرا یا زهرا
آه یا زهرا یا زهرا...

مِحنت کشیده،نورِ دو دیده
پهلو شکسته،قامت خمیده
آه از داغ کوچه ها
آه از دود و شعله ها
آه یا زهرا یا زهرا
آه یا زهرا یا زهرا...

تو بر پیمبر نورِ دو عینی
صاحب عزای،داغ حسینی
آه از دشت کربلا
آه از سر های جدا
آه از ماهِ نیزه ها
آه یا اباعبدالله...

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 20:50
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

طَریقي اِلَیکِ،وَ قَلبي لَدَیکِ
وَ صَلَّی اللهُ عَلَیکِ،یا زهرا یا زهرا
بهارِ عنایت،چراغ هدایت
شهید راهِ ولایت،یا زهرا یا زهرا
مقام تو در این عالَم،بَرا همیشه گمنامه
مزارِ بی نشانِ تو،نشانِ راهِ اسلامه
تو پشت در رفتی،به یاریِ رهبر
همه وجودِت شد،فداییِ حیدر
یا زهرا یا زهرا...

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 20:56
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه...

ای مونسِ آهِ علی
شهیدهٔ راهِ علی
یا فاطمه یا فاطمه...

ای مدح تو،کارِ خدا
شمسِ شرف،نورُ الهُدیٰ
یا فاطمه یا فاطمه...

روح و جانی بر پیغمبر
مَجروحهٔ دیوار و در
یا فاطمه یا فاطمه...

سَیّده و سَروَرِ عشق
ای سورهٔ کوثر عشق
یا فاطمه یا فاطمه...

ای بر نبي نورِ دیده
قدّت چرا شد خمیده
یا فاطمه یا فاطمه...

• شنبه
• 6
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 21:04
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

می بری با خود صبر و قرارم
بِستری یارم،دار و ندارم
مرو ای نورِ دو دیده ام
زهرا یارِ قد خمیده ام
زهرا یارِ قد خمیده ام...

کِی رَوَد از یاد غصه های تو
در پشتِ آن در ناله های تو
ای وای دل به غم نشسته شد
ای وای پهلویت شکسته شد
زهرا یارِ قد خمیده ام...

بعد تو گردد غم به دل حاکی
بر سرِ زینب چادر خاکی
گِریَد به یادِ روی نیلی
خواند روضهٔ ضربِ سیلی
زهرا یارِ قد خمیده ام...

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 08:43
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

آن روز که از جور عُمَر، در می سوخت
در آتش غم قلب پیمبر می سوخت

می سوخت جگر گوشه ی طاها، زهرا
با سوختن فاطمه، حیدر می سوخت

قرآن کریم گریه می کرد آن روز
زیرا که میان شعله، کوثر می سوخت

در صحن گلستان ولایت دیدند
در دامن گل غنچه ی پرپر می سوخت

از آتش و دود، کودکان ترسیدند
پشت درِ آتش زده، مادر می سوخت

تا آخر عمر، زینب مظلومه
با یاد همان صحنه، مکرر می سوخت

آن صحنه به دیده اش مجسّم گردید
آن روز که خیمه ی برادر می سوخت

او بهر نجات چارمین حجّت حق
پروانه صفت میان آذر می سوخت

یک لحظه هم از خاطر بلبل نرود
آن لحظه که گل های معطّر می سوخت

وقتی که «بشیر» این غزل را می گفت
از آه دلش خامه و دفتر می س

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 09:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

عصمت اللهی و واسه ی پیمبر،تویی مادر
همسر نمونه ی ساقی کوثر،تویی مادر

واسه ی حضرت عباس دلاور،تویی مادر
واسه بچه شیعه تو فردای محشر،تویی مادر

از نور تو شد،قلبم منجلی
ای پرستوی،خونه ی علی

گیره کارم به تو،مظهر عشق و امید
سایه ی رو سرم،مادر شاهه شهید
بی بیِ بی حرم،دستی بکش رو سرم
جان حیدر بیا،نکن منو نا امید

(کوثر مرتضی ام ابیها مدد)

قطره ماییم و تویی مثال دریا،بی بی زهرا
فضه ی تو میکنه کار مسیحا،بی بی زهرا

تویی مادر خوبه زینب کبری،بی بی زهرا
بتکون چادرتو روی سر ما،بی بی زهرا

بیچاره منم،چاره سازمی
علت وجو،د و آغازمی

تاج خوشبختیه،همیشه روی سرم
که گدای تو و،همسر تو حیدرم
با جواز توئه،که نوکر

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 12:46
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مادرمی محبتت تو تقديرم
تا كه ميگم يافاطمه ، جون ميگيرم
دعایِ خير تو نباشه میميرم ، مادر ای مادر

تويی كه گردنم يه عمره حق داری
سنگِ تموم برام هميشه ميذاری
چی بهتر از اين كه برا من غم خواری ، مادر ای مادر

تو دين و دنيامی ، درمون دردامی
رويایِ شب هامی ، ای مادر ..
ای بهترين خواهش ، دارم من آرامش
وقتی تو باهامی ، ای مادر ..

_________

دار و نداره عالم بالايی تو
ذكرِ مناجات شب مولايی تو
بهونۀ خلقت اين دنيايی تو ، مادر ای مادر

پيچيده ذكر خير تو مادر هر جا
هميشه مهربونيات كرده غوغا
به زير دين تو تموميه دنيا ، مادر ای مادر

ای قبلۀ حيدر ، ای جانِ پيغمبر
ای بانویِ محشر ، ای مادر ..
لطف تو پاينده ،

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 19:40
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#السلام_علیک_ایتها_الصدیقه_الشهیده

روضه خوان ها روضه ی جانسوزِ مادر را بخوانید
روضه ی روی کبود و روضه ی در را بخوانید

روضه خوان‌ها از زبانِ زینبش مقتل بگویید
بندِ اول گو بماند، بندِ آخر را بخوانید!

#روضه_روی_کبود_یاس_پَرپَر_را_بخوانید
#هستی_محرابی

• دوشنبه
• 8
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 13:04
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

چشمام، پای غم تو کم میاره
قلبم، برای تو آروم نداره
وقتی، حرم و ضریحی نداری
نوکر، کجا بیاد و سر بذاره
مادر من - دنیا و عقبای منی
مادر من - امید فردای منی
مادر من - خواهش چشمای منی
نذر توئه همه زندگیم / سایته همیشه رو سرم
از کرم شما عمریه / نوکر و شیعه ی حیدرم
مادرم یا فاطمه 4

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

روضه، روضه های بی مادریه
کار، سینه زناتون نوکریه
امشب، برای عیادت اومدیم
میگن، دیگه شبای آخریه
تو رو زدن - ای همه دنیای علی
تو رو زدن - جلوی چشمای علی
تو رو زدن - آخرشم پای علی
تازیونه، لگد و کتک / سیلی بی هوا می زدن
چل نفری اومدن تو رو / آه پیش بچه ها می زدن
مادرم یا فاطمه 4

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

شعله، به در بهشت

• دوشنبه
• 8
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 14:07
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدة

چه کوتاه است دستِ عاشقانت از مزارِ تو
که پاییزیست حالِ زندگی دور از بهارِ تو
کنارِ تربتت امشب نه شمعی و نه زوّاری
یقیناً زینبت تنها نشسته سوگوارِ تو!

#هستی_محرابی

• دوشنبه
• 8
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 16:37
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

#نذر_غربت_حضرت_زهرا_س

خدا حافظ ای روزگارِ مدینه
تو ای زخمِ دل یادگارِ مدینه
خدا حافظ ای این غریبانه تشیع
سکوتِ غمِ شام تارِ مدینه!

#هستی_محرابی

• دوشنبه
• 8
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 17:17
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

آن شب علی از هجر زهرا ناله می زد
بر گِرد روی ماه او غم هاله می زد

رُخسار زينب را سِرشک ديده می شُست
آنسان كه بوسه بر رُخ گُل ، ژاله می زد

كلثوم از بس لطمه بر رُخ زد تو گویی
بر چهره اش مانند لب تبخاله می زد

دیده تن نيلی رُخش را هم ز سیلی
صِيحه به وقت شُستنش غَساله می زد

رخسار مولا با زبان بی زبانی
فرياد طاقت سوز چندين ساله می زد

میرفت عِماری از جلو از پی علی هم
مانند سلمان و اباذر ناله می زد

تنها نه امسال اين غزل پرداخت «رونق»
ابيات حزن انگيز را هر ساله می زد

• دوشنبه
• 8
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 20:07
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

علی(ع)بی فاطمه(س)
دگر همسایه ها راحت بخوابید
نمی گرید دگر زهرای حیدر

سخن دیگر ندارد با مدینه
زدستم رفت بانوی سخنور

به روی نیلی وپهلو شکسته
به جنت رفت دیدار پیمبر

مدینه پاسخ اهلت چه باشد
رسول دین حق را روز محشر

خدا لعنت کند اهل سقیفه
که رنجاندند زهرا را مکرر

به کوچه سیلی اش زد نا نجیبی
بر آن رویی که بوسیدش پیمبر

به ضرب کینه ی آتش فروزان
گل من پشت در گردید پرپر

گل من غنچه ای را با خودش داشت
که له شد بین آن دیوار وآن در

نمی دانم چه بوده این مصیبت
که اهل مصطفی را شد مقدر

زدستم رفت یار وحامی من
علی بی فاطمه گردید ابتر

نموده هجر او خانه خرابم
یتیمانش عزاداران مادر

به دستم غسل دادم گوهرم ر

• دوشنبه
• 8
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 21:48
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

کوچه چه کوچه ای
مردم چه مردمی
اتش چه اتشی
هیزم چه هیزمی

خانه چه خانه ای
همسر چه همسری
دختر چه دختری
مادر چه مادری

زد زبانه
شعله ها از درب
خانه
میسوزد بال پروانه

ای وای ای وای
مادر مادر مادر مادر مادر
_______________________________
اتش زبانه زد
از خانهء علی
در بین شعله سوخت
پروانه ء علی

شد خاک چادرش
بر شانه کوه درد
از میخ در بپرس
با مادرم چه کرد

معجر خونین
دست و پهلوی مادر
خونین
ای وای ای وای میخ در خونین

ای وای ای وای
مادر مادر مادر مادر مادر
_______________________________
زینب به سر زنان
سوی که میدود
از پای در چرا
خون ابه میرود

هر چه مقیره خواست
با هر بهانه زد
هم با غلاف تیغ
هم تازیا

• سه شنبه
• 9
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 11:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

پدر جان دست حیدر را که بستند
ز هم آیات کوثر را گسستند

سفارش کرده بودی دخترت را
نمک خورها نمکدان را شکستند

• سه شنبه
• 9
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 12:58
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

ای خونجگر از غمها زهرا
مظلومهٔ من زهرا زهرا
با پهلوی بشکسته،تو یاورِ من بودی
در اوج مصیبت ها،همسنگرِ من بودی
گویم این را،با زَمزَمه
حلالم کن یا فاطمه
یا زهرا یا زهرا...

دلبستگی ام زهرا زهرا
ای زندگی ام زهرا زهرا
شد رشتهٔ صبرِ من،در ماتمِ تو پاره
در کوچهٔ اشک و غم،حیدر شده آواره
واویلا از،روی نیلی
از کوچه و،ضربِ سیلی
یا زهرا یا زهرا...

• سه شنبه
• 9
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 15:18
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا زهرا
ای کاش من در پشت در آزرده بودم
ای کاش من در کوچه سیلی خورده بودم

هنگام دفنت بارها با ناله گفتم
ای کاش من جای تو زهرا مرده بودم

• سه شنبه
• 9
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 15:49
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

◾نوحه زمینه سینه زنی
◾و شور ایام فاطمیه

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا
أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (۲)
به همان کبودیِ صورتِ تو
محسنِ پرپرِ آغشته بخون
آه ای بدرِ تمام
ای امام اِبنِ امام
فاطمه منتظر است
تا بگیری انتقام (۲)

روی مادر شده همچون مهتاب
در سرا پاش همه زخمِ بی حساب
ای دریغ از غربت و بی‌کسی اش
گشته نیلی گونه های آفتاب
وَسَیعلم الذین ظلموا
أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (۲)
به علی و دلِ سوزانِ علی
به خودِ کوثرِ قرآنِ علی
آتشِ سینه ی طفلانِ علی
زینبِ زار و پریشان علی
آه ای بدرِ تمام
ای امام اِبن امام
فاطمه منتظر است
تا بگیری انتقام

کی شود مهدی از راه بیاد بیاد
که همان منتقم آن شاه

• سه شنبه
• 9
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 22:43
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

◾ایام فاطمیه
واقعه آتش درب و خانه

ناگهان همهمه‌ای برپاشد
بالگدخانه‌ی زهرا وا شد
آسمان تیره زمین میلرزید
کشتن‌فاطمه‌چون‌امضاشد

زیر پا کوثر قرآن افتاد
زآسمان کوکب تابان افتاد
بین آتش گل یاس حیدر
از نفس با دل سوزان افتاد

گفت‌فضه‌تو بیا یارم باش
پشت‌درمونس‌وغمخوارم‌باش
محسنم کشته‌شده یا فضه
در کنارم تو پرستارم باش

دیگر از زندگی خودسیرم
باخبر باش که من میمیرم
وای بر حال دل زار علی
فضه از مردم شهر دلگیرم

زینبم را تو پرستاری کن
اشک‌ازدیده‌ی‌خودجاری‌کن
برحسین‌وحسنم مونس‌باش
موقع غسل، علی یاری کن

• سه شنبه
• 9
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 22:53
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور