شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(آتش زدن به خانه مولا بهانه بود) *استاد حاج غلامرضا سازگار

537

اشعار فاطمیه -(آتش زدن به خانه مولا بهانه بود) احراق بیت، غربت مولا

آتش زدن به خانهء مولا بهانه بود

مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود

از آن به باب وحی لگد زد عدو که دید

جان رسول پشت در آستانه بود

با آن همه سفارش پیغمبر خدا

پاداش دوستیّ علی تازیانه بود

آن کس که داد نسبت هذیان به مصطفی

از کینه اش به صورت زهرا نشانه بود

یا رب مغیره مادر ما را چگونه زد!؟

کز جای تازیانۀ او خون روانه بود...

آن شب قوی ترین سند غربت علی

تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(ای نفست زندگی بوتراب..) *استاد حاج غلامرضا سازگار

810

اشعار فاطمیه -(ای نفست زندگی بوتراب..) نماز، محدثه، فدک، دفاع از امام، بصیرت، دشمن ستیزی

ای نفست زندگی بوتراب

دختر پیغمبر و ام الکتاب

سیدهء کل نسا فاطمه

محور اصحاب کسا فاطمه

مام دو عیسای مسیح آفرین

بر دو مسیحت ز مسیح آفرین

در یم غمها به علی نوح کیست؟

بین دو پهلوی نبی روح کیست؟

روح علی جان محمد تویی

سورهء فرقان محمد تویی

آنچه نبی شنیده آنچه دیده

چشم تو دیده گوش تو شنیده

از همه اسرار حق آگاه کیست؟

حجت کل حجج الله کیست؟

مادر یازده ولی فاطمه

فدایی راه علی فاطمه

کعبه دهد تکیه به دیوار تو

چشم علی تشنهء دیدار تو

مصحف ناخواندهء حق صدر توست

لیلهء قدری که نهان قدر توست

ای همه دم ذکر خدا بر لبت

روح علی محو نماز شبت

حمد به تکبیر تو پر باز کرد

سجده به تسبیح تو پرواز کرد

سلام بر نافلهء شب تو

درود بر خطبهء زینب تو

زینب تو فروزد افلاک را

فضهء تو طلا کند خاک را

نقش قدمهای تو در چشم عرش

بال ملک پیش کنیز تو فرش

مادر روحانی روح الامین

ذریه ات ستارگان زمین

پیک خدا فخر کند بر همه

اینکه منم همسخن فاطمه

پیش تو جبریل گشوده زبان

تا به کلاس تو دهد امتحان

آنچه که روز ازل از تو شنفت

نکته به نکته همه را باز گفت

قطره که از بحر ندارد فزون

ذره به خورشید دهد نور چون!؟

پیک خدا طوطی باغ تو بود

پرتوی از نور چراغ تو بود

میوه چه دارد که نباشد ز باغ!؟

نور کجا جلوه کند بی چراغ!؟

عمر تو ای مادر ما کم نبود

نور تو بود و همه عالم نبود

وصف تو اینگونه به ما رسیده

"ایتها الصدیقة الشهیده"

مادر دین مادر صلح و قیام

درس علی دوستی ات مستدام

سرو علی گر چه قدت خم شده

پشت ولایت ز تو محکم شده

ای فدکت ملک خدای جلیل

طایر هر نخل تو صد جبرییل

عصمت حق بانوی ملک و ملک

یک کف جود تو هزاران فدک

نان شب خویش به سایل دهی

فاطمه تو کی به فدک دل دهی؟

بردن نام فدک از چون تو کس

خواستن حق علی بود و بس

نام فدک رمز قیام تو بود

خط حمایت از امام تو بود

غصب فدک حیله و نیرنگ بود

با علی و آل علی جنگ بود

غصب خلافت به فدک بسته بود

سر خط یک حیلهء پیوسته بود

فتنهء این حیله جهان را گرفت

تیرگی اش عمق زمان را گرفت

رفته فقط دوماه و نیم از غدیر

نور شده در کف ظلمت اسیر

وحی خداوند شده پایمال

چیره به امت شده کفر و ضلال

کفر شده زیور آیینشان

دین شده پیراهن چرکینشان

غدیـر تعطیل شد ای وای من

سقیفه تشکیل شـد ای وای من

مار برون آمده از آستین

یار به خانه شده خانه نشین

آنکه نهان داشت به دل کینه‌ها

فـاش زنـد سنگ بـه آیینه‌ها

خون زده در سینهء توحید جوش

بولهبـی آمده هیزم بـه دوش

تا کـه بسوزد حـرم وحـی را

بشکند از کین قلم وحـی را

دود کجا خانه مولای من

وای من و وای من و وای من

مغیره از بیت خدا دور شو

دشمن زهرا و علی کور شو

لطمه به ناموس خدا می زنی!؟

پیش علی فاطمه را می زنی!؟

فاطمه قربانی راه علی است

کشتهء بی جرم و گناه علی است

شاهد من سه سند محکم است

محسن و دفن شب و عمر کم است

گلچین و تلفیق چهار شعر استادسازگار

وزن: *عجل الله تعالی فرجه*

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(زبان وحی تورا پارۀ تن خود خواند) * سید حمید رضا برقعی

700

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(زبان وحی تورا پارۀ تن خود خواند) ازدواج، حجاب، چادر، زهد، دشمن ستیزی، انقلاب، رهبری

.... زبان وحی، تو را پارۀ تن خود خواند

زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟

چه شاعرانه خداوند آفریده تو را

تو را به کوری چشمان آن «هو الأبتر»

چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی

تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر

علی‌ست دست خدا و علی‌ست نفس نبی

علی قیام و قیامت، علی علی حیدر

عروسی پدر خاک بود و مادر آب

نشسته‌اند دو دریا کنار یکدیگر

شکوه عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد

چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر

همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست

چنان که وصلۀ چادر برای تو زیور

یهودیان مسلمان ندیده‌اند آری

از این سیاهی چادر دلیل روشن‌تر

حجاب، روی زمین طفل بی‌پناهی بود

تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر

میان کوچه که افتاد دشمنت از پا

در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر

کنون به تیرگی ابرها خبر برسد

که زیر سایۀ آن چادر است این کشور

به هوش باش و از این دست دوستی بگذر

به هوش باش که از پشت می‌زند خنجر

به این خیال که مرصاد تیغ آخر بود

مباد این که نشینیم گوشۀ سنگر

بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد

در آن رکاب نباشم سیاهی لشکر

بدا به حال من و خوش به حال آن‌که شده‌ست

شهید امر به معروف و نهی از منکر

خدا گواه که چون فاطمه، نمی‌خواهیم،

حکومتی که نباشد در آن علی رهبر

رسیده است قصیده به بیت حسن ختام

امید فاطمه از راه می‌رسد آخر

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح و مصیبت حضرت زهرا(س) -(از آنچه در دو جهان است بیشتر دارد) * مجید تال

1341
3

مدح و مصیبت حضرت زهرا(س) -(از آنچه در دو جهان است بیشتر دارد) برائت، دفاع از ولایت، فدک، مرثیه

از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد

فقط خداست که از کار او خبر دارد

یکی برای علی ماند و آن یکی، همه بود!

اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد

عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای

کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد!

کمر به یاری تنهایی علی بسته

میان کوچه اگر دست بر کمر دارد

کسی که شهر سر سفره قنوتش بود

چگونه دست به نفرین قوم بردارد!؟

صدا زد: «اشهد انّ علی، ولی‌الله»

ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد...

اگرچه باغ فدک، نعمت فراوان داشت

ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد

گرفت راه زنی را به کوچه، راهزنی

در آن محله که بسیار رهگذر دارد...

بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟

هنوز چادر او کار با بشر دارد...

دهان تیغِ دودم را عجیب می‌بندد

وصیتی که علی از پیامبر دارد

فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد:

سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد!

به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه

حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد

میان شعله دعایش ظهور مهدی بود

که آه سوختگان بیشتر اثر دارد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(گلی که باغ رسالت از او معطر بود) *استاد حاج غلامرضا سازگار

662
1

اشعار فاطمیه -(گلی که باغ رسالت از او معطر بود) عظمت مصیبت، قطع سایبان، دفاع از ولایت، انتقام خیبر

گلی که باغ رسالت از او معطر بود

کنار غنچهء خونین خویش پرپر بود

نداشت بیشتر از هیجده بهار اما

مصیبتش ز همه انبیا فزونتر بود

در آفتاب بریدند سایبان کسی

که رحمتش به سر خلق، سایه گستر بود

پی دفاع ولایت شکست آن دستی

که روی آن اثر بوسهء پیمبر بود

چهار کودک معصوم با تنی لرزان

دعایشان به پدر، چشمشان به مادر بود

به حفظ جان علی فاطمه سپر میشد

کمان قامت او ذوالفقار حیدر بود

به یک دو ضربه کسی اکتفا نکرد آنروز

به قصد کشتن او ضربه ها مکرر بود

درِ شکسته و دستان بسته افشا کرد

که قتل دخت نبی انتقام خیبر بود

گلچین و تلفیق دو غزل استادسازگار

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:01
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -(بلبل چو یاد میکند از آشیانه اش) * محمد علی مجاهدی

451

اشعار فاطمیه -(بلبل چو یاد میکند از آشیانه اش) احراق بیت، شهادت محسن، غربت، تربت پنهان

بلبل چو ياد می کند از آشيانه‌اش

خون می چکد ز زمزمۀ عاشقانه‌اش

هرگز ز يادِ بلبل عاشق نمی رود

مشت پری که ريخته از آشيانه‌اش

آتش، دمی ز شاخۀ گل دست برنداشت

حتی نکرد رحم به حال جوانه‌اش!

گلچين روزگار- که دستش شکسته باد-

بازوی گل کبود شد از تازيانه‌اش

دشمن شکست حُرمت آن در، که جبرئيل

بوسيده بود از سر مِهر آستانه‌اش

تير از کمان فتنه رها شد، ولی نبود-

-جز سينهء شکستهء زهرا نشانه‌اش

چون پای دشمنان علی در ميانه بود

آتش، گرفت حلقه‌صفت در ميانه‌اش

آن آتش مدينهْ گدازی که شد بلند

در کربلا ز خيمهء زينب زبانه‌اش

ديگر برای فاطمه، دستی نمانده است

در زير بار درد، شکسته‌ست شانه‌اش

چون ديد تربتش، سند غربت علی ست

پنهان نگاه داشت ز چشم زمانه‌اش

صبر علی تمام شد آن لحظه‌ای که ديد

بايد به دست خاک سپارد شبانه‌اش

شب‌های بی ستاره، علی را به ياد داشت

و آن کودکان کوچکِ از پی روانه‌اش

شب‌ها که لب به ذکر و مناجات می گشود

جز مرغ حق نبود کسی هم‌ترانه‌اش

با جانِ ما سرشتهْ خدا، مهر فاطمه

وز دل، نرفتنی ست غم جاودانه‌اش

يک لحظهْ بی ‌خروش و تلاطم نبوده است؛

طوفانی است بحر غم بی کرانه‌اش...

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(به اذن الله امشب التجا بردم به درگاهی) * میلاد حسنی

753

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(به اذن الله امشب التجا بردم به درگاهی) نور توسل، محدثه، چادر خاکی، انتقام

به اذن الله امشب التجا بردم به درگاهی

که عزرائیل را راند از درش آن هم به اکراهی

بهشت آیینه‌ای از خانه‌ی صدیقه‌ی کبراست

نباشد پیش بامش آسمان جز سقف کوتاهی

صراط المستقیم اینجاست، جبرائیل هم باشی

اگر راهی نداری بر در این خانه گمراهی

ندارد احتشام فضه‌اش را شاه بانویی

ندارد اعتبار سائل او را شهنشاهی

نمی‌خواهد دلی را بشکند از خیل مشتاقان

از این رو با ملائک هم تکلم می‌کند گاهی

گناهان پرده ای انداخت روی فطرتم اما

برایم نکته‌ای گفت از حدیثی پیر آگاهی

بگو بیچاره "یا فاطر به حق فاطمه العفو"

که تو با این چراغ آخر بیابی سوی او راهی

که هستی؟ ای که از نور توسل بر تو یا زهرا

عزیز مصریان شد یوسف افتاده در چاهی

به دنیا آمده مولا اگر در صحن بیت الله

تو هم در صحنه‌ی محشر سوار ناقة اللهی

جهان از چادر خاکی تو چیزی نمی‌فهمد

چه درکی دارد از کوهی نگاه بسته‌ی کاهی

مسیر آفرینش گم شد و تاریک شد دنیا

همین که بست راهت را میان کوچه گمراهی

تقاصی سخت خواهد داشت، خون مانده بر دیوار

یقین دارم که روزی می‌رسد از راه، خونخواهی

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(شنیدی بارها بیداد با یاس پیمبر شد؟) *استاد حاج غلامرضا سازگار

500

اشعار فاطمیه -(شنیدی بارها بیداد با یاس پیمبر شد؟) هجوم به بیت وحی، نالهء زهرا، قباله، کفن

شنیدی بارها بیداد با یاس پیمبر شد

ندیدی غنچهء نشکفته اش یکباره پرپر شد

شنیدی در حریم کبریا افروختند آتش

ندیدی شعله اش با صورت زهرا برابر شد

شنیدی شد مدینه زیر و رو از نالهء زهرا؟

ندیدی از فشار در چه با آیات کوثر شد

شنیدی مرغ روح فاطمه آزاد شد از تن

ندیدی خانهء بی فاطمه زندان حیدر شد

شنیدی مادری با روی نیلی رفت از دنیا

ندیدی یک شکسته گوشواره ارث دختر شد

شنیدی شد قباله پاره و زهرا به خاک افتاد

ندیدی زان ستمگستر چه با دخت پیمبر شد

شنیدی در کفن پیچید مولا هستی خود را؟

ندیدی جان پاکش بارها بیرون ز پیکر شد

شنیدی بارها و بارها کشتند زهرا را؟

ندیدی سال ها مولا علی بی یار و یاور شد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(یافاطمه با قدر و جلالی که تو داری) *استاد محمد جواد غفورزاده

722
1

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(یافاطمه با قدر و جلالی که تو داری) رنج و ملال بی بی، غربت مولا

یا فاطمه با قدر و جلالی که تو داری

در حیرتم از رنج و ملالی که تو داری

کس با خبر از قدر بلند تو نگردد

در فرصت کوتاه و مجالی که تو داری

ای زهره ی زهرا «بابی انت و امی»

در حیرتم از شوق وصالی که تو داری

کی مانع پرواز تو شد در طلب حق!؟

قربان شکسته پروبالی که تو داری

اسلام غریب است و علی یکه و تنهاست

این است همه فکر و خیالی که تو داری

ای لاله ی پرپر شده بین در و دیوار

خون گریه کند فضه به حالی که تو داری

می دانم اگر ناز اجل را نکشیدی

خود می کشدت رنج و ملالی که تو داری

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(ای آیت عظمای خدا، کوثر قرآن) *استاد حاج غلامرضا سازگار

754

اشعار فاطمیه -(ای آیت عظمای خدا، کوثر قرآن) قرآن، تطهیر، قبر پنهان، بیدادستیزی، یار ولایت

اى آيت عظمای خدا، کوثر قرآن

مام همه پیغامبران، دختر قرآن

منصوره ى افلاک به چشم کره ی خاک

آیینه ی توحیدی و روشنگر قرآن

در هر نگهت صورتی از آینه ی غیب

در هر سخنت معجزه ی دیگر قرآن

هم محور اصحاب کسا از طرف حق

هم مظهر قرآنی و هم منظر قرآن

هم هستی مولایی و هم کوثر احمد

هم اول قرآنی و هم آخر قرآن

ای حجرۀ تو کعبۀ جان و دل احمد

بیـت تـو زیارتگـه هـر روز محمّد

تو کوثر و قدر و قمر و شمس و ضحایی

در چشم علی آینه ی غیب نمایی

بوسه زده بر دست تو پیغمبر اکرم

تو دست خدا دست خدا دست خدایی

در خانه ی خشت و گل خود مادر عرشی

در چشم زمین تاج سر اهل سمایی

نامت به لب ما و ندانیم که هستی

قبر تو دل ما و ندانیم کجایی

با بودن پیغمبر و شوی و حسنینت

در زیر کسا محور اصحاب کسایی

تو فاطمه‌ای، دور ز تو، رجس و گناه است

«تطهیر» گواه است، گواه است، گواه است

یا فاطمـه‌ ای قـلب محمّـد حرم تو

خلق دو جهان سائل لطف و کـرم تو

بیت الحرم محترمت طور محمّد

ابنای تو عیسی نفس از فیـض دم تو

از خـواب عـدم آدم، بیـدار نمـی‌شد

گر خلـق نمـی‌گشت ز خاکِ قدم تو

با آن که مزار تو نهان بود و نهان است

پیوسته فلک گشتـه به دور حرم تو

هم عرض زمین گوشه‌ای از بیتِ گلینت

هم طول زمـان لحظـه‌ای از عمرِ کم تو

در شأن تو پیغمبر اسلام، مکرر

فرمود: پدر باد به قربان تو دختر!

در مـدح تـو ای کوثـر طاها چه بگویم؟

جایی که نبی گفت «فداها» چه بگویم؟

مـن کمتـرم از قطــرۀ افتـاده به دریا

در وصف تو ای مـادر دریا چـه بگویم؟

جایـی کـه علـی شـد ز جلالت متحیر

من کیستم ای هستی مولا؟ چه بگویم؟

مـدح تـو نـه گفتـن، نه نگفتن، نتوانم

مانـدم متحیـر بـه خـدا، تا چه بگویم؟

در شأن تو جز سورۀ کوثر چه بخوانم؟

غیـر از سخـن حـیّ تعالی چه بگویم؟

توصیف تـو را عالـم و آدم نتـوانند

جز آنکه فقط کوثر و تطهیر بخوانند

ای طینـت تـو پاکتـر از آیــۀ تطهیـر

وی آیـۀ تطهیـر بـه پاکـی تـو تفسیر

تـو کوثـر پیغمبـر و قـرآن خـدایی

در ملک خدا کثرت خیرت شده تکثیر

جبریـل، اذان گفتـه بـه هنگام نمازت

میکـال، بـه تکبیـر تـو آمـادۀ تکبیـر

موسی نتوان گفت بدان لحن فصیحت

عیسی بزند بوسه به دست دو مسیحت

ای روح نبـی در نـفس روح فــزایت

ای قلب دعا! جان دعا باد فدایت

والله سرافـــراز نگـــردند مـــلایک

تا سـر نگذارنـد بـه خـاک کف پایت

قبرت همه جا هست ندانیم کجا هست

ای وسعت ملک ازلی صحن و سرایت

واللّه قسم مكتب بيدادستيزى است

در مسجد پیغمبر، فریاد رسایت

برخیز و بخوان خطبه که عالم شنوَد باز

فرياد على از نفس روح فزايت

برخیـز کـه گفتار خدا در دهن توست

بشتاب که فریاد علی در سخن توست

ای یک تنه یار علی و یار ولایت

جانت به کف دست و خریدار ولایت

باید به در خانه ی مولا بنویسید

زهرا است فدایی علی یار ولایت

پهلوی تو بشکست ولی عزم تو نشکست

ای دست علی حیدر کرّار ولايت!

ما از تو گرفتیم خط و مشی ولی را

در عزم تو دیدیم همان عزم علی را

افسوس که از کثرت غم عمر تو شد کم

گردیــد در ایــام جوانـی کمــرت خم

روزش همه شب بود و شبش محفلِ فریاد

غم‌های تـو مــی‌ریخت اگـر بـر سر عالم

با کشتــن فرزنــد تــو ای مادر سادات

یک ثلث ز ســادات بنی فاطمه شد کم

والله کــه جــا دارد اگــر شیعـه بمیرد

هر جـا کــه کند یاد از آن ضربۀ محکم

قرآن پس در سوخت و کوثر به زمین خورد

در بیـت خداونـد پیمبـر بـه زمین خورد

حوريه اى و ديو ستمكار تو را كشت

افسوس كه بين در و ديوار تو را كشت

تو نقش زمين گشتی و کردند تماشا

بی غیرتی و پستی انصار تو را کشت

آغوش تو شد قتلگه محسنت آری

درد و محن و صدمه ی بسیار تو را کشت

اینها همه بر قتل تو کافی است ولیکن

غم های دل حیدر کرار تو را کشت

نامت همه جا در همه دم بر لب شیعه است

آئین علی دوستیت مکتب شیعه است

افسـوس که امـت ز خداونـد بریدند

جـای علی و آل، به شیطان گرویدند

بـا شعلـۀ آتـش درِ بیـت تو گشودند

هیزم عوض گل به سرِ دوش کشیدند

نامـوس خــدا دختـر پیغمبر مـا را

مردم همه پشت درِ آتش‌زده دیدنـد

تنها نه فقط اهل مدینـه، همه عالـم

فریـاد تـو بیـن در و دیـوار شنیدنـد

دنبـال علـی بـا بـدن خسته دویدی

همـراه تـو اطفـال تو با گریه دویدند

سوگند به قرآن که به شمشیر سقیفه

سر از تن صد چاک حسین تو بریدند

سوگند به قرآن و به آیات شریفه

سرمنشأ هر ظلم و ستم بود سقيفه

استادسازگار، گلچین و تلفیق سه شعر

وزن: *دیو چو بیرون رود فرشته درآید*

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

اشعار فاطمیه -(خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد) * قاسم صرافان

841
0

اشعار فاطمیه -(خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد) تازیانه، گوشواره، گریهء بی صدا

خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد

خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد

مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم،

هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد

دست مادر آخرش وا شد، نمی‌گویم چطور

آنقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد

حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود

هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد

هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود

هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد...

چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین

ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(برسد گر که مژده ای ز تجلای فاطمه) *استاد محمد جواد غفورزاده

490

اشعار فاطمیه -(برسد گر که مژده ای ز تجلای فاطمه) تولای فاطمه، مصلای فاطمه

برسد گر که مژده ای ز تجلای فاطمه

دل و جان زنده می شود به تولای فاطمه

در حقیقت وجود اوست، ترجمان ظهور حق

متجلی به نور حق، شده سیمای فاطمه

گل طوبای معرفت شجر طور بینش است

همه ی آفرینش است، به تمنای فاطمه

هله ای ماه آسمان! نزنی در که بسته است

که پیمبر نشسته است به تماشای فاطمه

سخنانش نسیم وحی آیه های کریم وحی

می تراود شمیم وحی ز سراپای فاطمه

یکی آیینه ی وفا، یکی اسطوره ی صفا

به فدای دو مریم و دو مسیحای فاطمه

حرمش قبله ی وجود، کرمش آبروی جود

آسمان می برد سجود، به مصلای فاطمه

ز گذرگاه سرنوشت، نشود راهی بهشت

کسی از عاشقان مگر پس از امضای فاطمه

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه کوچه؛ فاطمیه99 -(باید مُرد...باید ازغم محسن تو فقط مُرد) * بهمن عظیمی

521
0

زمینه کوچه؛ فاطمیه99 -(باید مُرد...باید ازغم محسن تو فقط مُرد) باید مُرد - باید از غم محسن تو فقط مُرد
باید گفت - باید روضه های تو رو تا ابد گفت
یه عده با غلاف و با بغض علی تو رو
میون کوچه ها چه بی بهونه می زدن
یه عده پیش چشم خیس بچه های تو
توو اوج بی رحمی با تازیونه می زدن
دلم گرفت / دوباره زندگیم بوی غم گرفت
دلم گرفت / زمین و آسمون از تو دم گرفت
دلم گرفت ۲
ای نورِ خدا - از تو مُنجلی
ذکر آخَرِت - بوده یاعلی
یا علی و یا علی و یا علی ۳

چه بد زد - همون که توو کوچه تو رو با لگد زد
چه بد زد - با سیلی به روی تو مادر! چه بد زد
چه سخته که مقابل چشای یک پسر ...
به روی خاک کوچه ها بیفته مادری
ناموس مرتضی کجا و مَردَکی ذلیل
عجب تقابُلِ عجیب و نابرابری!
واویلتا / بمیرم برای اشکِ مجتبی
واویلتا / شکستن غرورشو توو کوچه ها
واویلتا ۲
تنها و پریشون بودی ولی
بین کوچه ها - گفتی یا علی
یا علی و یا علی و یا علی ۳

دلا سوخت - یه مادر جلو چشمای بچه ها سوخت
دلا سوخت - یه غنچه توو آتیش زیر دست و پا سوخت
فضه به سمت تو دوید که باشه یاورت
تا پشت در پیچید صدای آه و ناله هات
سینه سپر کردی برا دفاعِ از علی
به قیمتِ جونِت تموم شد این دفاع برات
فدا شدی / فدای علیِّ مرتضی شدی
فدا شدی / تو اول شهیده ی وِلا شدی
فدا شدی ۲
در پاسخ به حق - تو گفتی بلی
کلّ عمر تو - شد وقف علی
یا علی و یا علی و یا علی ۳

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمزمه، شور ایام فاطمیه -(شاخه گل حیدرو، سوزوندنش از ریشه) * احسان نرگسی رضاپور

564

زمزمه، شور ایام فاطمیه -(شاخه گل حیدرو، سوزوندنش از ریشه) شاخه گل حیدرو / سوزندنش از ریشه
جلو چشای زینب / مادر توی آتیشه
قصه ی آتیش و در / قصه ی غمناکیه
چادر مادر انگار / حالا دیگه خاکیه
بازم - چل تا بی حیا - بردن حیدرو - توی کوچه ها
دلا - از آتیش پُره - باز اون بی حیا - پاش رو چادره

چقد شلوغه کوچه / شده شبیه محشر
شکستن اون دستی که / بوسه می زد پیغمبر
عرش خدا می لرزه / چقد غریبه مولا
زدن میون کوچه / غلاف به دست زهرا
زدن - آیینه شکست - دست مادرو - با کینه شکست
حسن - داره دلهره - فکر آتیشه - روی چادره

یه نانجیب توو کوچه / شکست گل حیدر رو
با دستای سنگینش / گرفت جلو مادر رو
توی همون کوچه بود / چهره ی تو شد نیلی
بشکنه دستایی که / به صورتت زد سیلی
امون - از اون کوچه ها - گریه می کنه - مادر بی صدا
امون - از اون مرد پست - جوری زد تو رو - گوشواره شکست

داره می بینه زهرا / روزی که توو کربلا
سر حسینش دیگه / میره سر نیزه ها
داره می بینه زهرا / زینب شده آواره
می بینه بعد عباس / غارت میشه گهواره
حسین - خونیه پرت - دست و پا نزن - پیش مادرت
حسین - شاه بی کفن - ای شیب الخضیب - ای صد پاره تن

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه وداع حضرت زهرا(س) _بیا حیدر کنار بستر من * اسماعیل تقوایی

596

زمزمه ونوحه وداع حضرت زهرا(س) _بیا حیدر کنار بستر من زمزمه ونوحه وداع حضرت زهرا(ع)

بیا حیدر کنار بستر من
که بود لحظه های آخر من

زهرای دلخسته...بار سفر بسته
واویلا.. وا... ویلا2
______________________
سوی بابا روم با چشم گریان
جان تو ای علی، جان یتیمان

علی بگیر در بر.. اطفال بی مادر
واویلا....
______________________
مرا غسل وکفن، بنما شبانه
به خاک غم سپارم، مخفیانه

در این دم آخر... دلخسته ام حیدر
واویلا..
_______________________
حرف رفتن مزن، بانوی خانه
کشد از قلب من، آتش زبانه

هستی توهستم... مرو زدستم
واویلا..
_______________________
بعد تو حیدرت تنها بماند
داغ تو تیر غم بر دل نشاند

ای جان جان، زهرا... پیشم بمان، زهرا
واویلا...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 16
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _الا ای ماه عالمتاب، زهرا(س) * اسماعیل تقوایی

386

یا فاطمه الزهرا (س) _الا ای ماه عالمتاب، زهرا(س) یا فاطمه الزهرا(س)
الا ای ماه عالمتاب زهرا
تو رفتی وشدم بیتاب زهرا

دل آرامم، زدل آرام رفته
شده چشمان من بی‌خواب، زهرا

مکان جایگاه تو به خانه
بود بر مرتضی محراب، زهرا

عجب سخت است بی توزندگانی
علی افتاده در گرداب، زهرا

به هجران تو طفلان ناله دارند
همه با دیده ی پر آب، زهرا

پناهم بودی از بعد پیمبر
عزیزم، گوهر نایاب، زهرا

فراق تو شکسته پشت حیدر
شدم از خون دل سیراب، زهرا

بپا خیز وحمایت کن علی را
غریبم بین این اعراب، زهرا

تو ای تصویر ناب قاب چشمم
چرا رفتی برون از قاب، زهرا

چه تشییع غریبی داشت جسمت
علی وبرخی از اصحاب، زهرا

بروی خاک قبرت ناله دارم
بگرید بر غمم مهتاب، زهرا

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:32
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

حضرت زهرا(س)، مرثیه -(همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم) * رضا قاسمی

1097
2

حضرت زهرا(س)، مرثیه -(همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم) همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
اگر چه خار ، ولی از تو رنگ و بو دارم

کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من
و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم

اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم

برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ...
برای فکر به نام تو هم وضو دارم

به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم ...
میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم

دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار
چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم

شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی
چقدر بغض فروخورده در گلو دارم

بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ...
سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم

از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده
همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم

ببار ابر مدینه ؛ به چشمه‌ی خشکم
که من به جای شکایت دو تا سبو دارم

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمزمه، زمینه،شور،سنگین فاطمیه بانوای کربلایی علی تقی پور -(آسمون ببار مثل چشای بارونی من...) * رضا نصابی

457

سبک زمزمه، زمینه،شور،سنگین فاطمیه بانوای کربلایی علی تقی پور -(آسمون ببار مثل چشای بارونی من...) بند اول

اسمون ببار مثل چشای بارونیه من
ندیده چشم کسی غمی که دید چشم حسن

دیدم تو کوچه
به سمت ما میومدش

یادم نمی ره
ناسزاو حرف بدش

با دست سنگین
به مادرم سیلی زدش

مادر من روی خاکا با سر افتاد
مادرمن توی کوچه دیدم جون داد

(واویلا امون امون از غم مادر)۳

بند دوم

مادرم الهی که برات بمیره حسنت
نمی ره از خاطرم توکوچه وقتی زدنت

مادر حلال کن
دستم به دستش نرسید

تو خوردی سیلی
روح از تنه منم پرید

اون مرد بد ذات
غرور مو اصلا ندید

مادر من راه خونه رو گم کرده
مادر من دنبال خونه می گرده

(واویلا امون امون از غم مادر)۳

بند سوم

دیدم تو ی کوچه ها وقتی شکست گوشواره هات
گفتی که چیزی نگو دق میکنه حسن بابات

ای مادر من
قلبم حزینو پر غمه

ازبعد کوچه
دنیا برام جهنمه

ولله مادر
مردن برای من کمه

مادر ببین از این دنیا دلگیرم

کاری مشترک از شعرای با اخلاص روضه نشین
#سبک_رضا_نصابی
#رضا_نصابی
#علی_تقی_پور
#سعید_نوروزیان
#مصطفی_رحیمی (مجنون کرجی)

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شورفاطمیه -(ای مادر ) *

312

شورفاطمیه  -(ای مادر ) ای مادر
دوباره صدامون کردی
وسط نمازت مادر
همیشه دعامون کردی

ازدنیا بخدا جدامون کردی
اگه ما الان اینجاییم
یعنی که نگامون کردی

مادرساداتی و خیر کثیر
در خونت اومده شاه و فقیر
باهمون دست شکسته ت خانوم
دستای خالی مارو هم بگیر

مادرتموم عالم
به نوکری تون میبالم
میرسه با نگاه تو
برکت ماه و سالم

(مادر تموم عالم)

این روزا
حالمو خدا میدونه
روضه در و دیوارت
دل منو میسوزونه

زانوی
علی چقدر لرزونه
آخه روی مسمار در
میبینه یه رد خونه

مگه پشت در تو رو چطور زدن
لگدت زده یه مرد بد دهن
این غم و کجا بگم ، به کی بگم
که تو رو زدن جلو چش حسن

چه ورمی کرده بازوت
سیا شده زیر ابروت
چند روزی گذشته بازم
پر خونه زخم پهلوت

(مادر تموم عالم)

من هستم
نوکر حسینت مادر
شهید غریب بی سر
میمیرم از عشقش آخر

《《این عشقی که به سر من افتاده
واسه همین حالا نیست ازلیه مادرزاده
هرکی شده خراب حسین آباده
برکت اشک مارو خود بی بی زهرا داده

دنیا ارزشی نداره سینه زن
خودتو برا کسی خراب نکن
بهترین رفیقتم یروز میره
رو کسی به جز حسین حساب نکن
یار دل تنهام حسین
خیلی تو رو میخام حسین
همیشه بدهکارتم
آقام آقام آقام حسین》》》

شاعر:علی حاجیان فر

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا س -(یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو) * هستی محرابی

614

شهادت حضرت زهرا س -(یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو) #صلی_الله_علیک_یافاطمه_الزهرا
#مرثیه_زبانحال_حضرت_زینب

یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو
امشب چرا تو مادر از من گرفته ای رو

ماندی میانِ بستر خون می‌چکد ز مویت
گویا که کردی از خون امشب خضابِ گیسو
گاهی حسن به دورِ بستر کند طوافی
بر گردِ تو بگردد مانندِ بچه آهو

دیشب چرا نخفتی مادر ز دردِ سینه
پیشِ پدر نگفتی پس لااقل به من گو

مادر میانِ جامه یک زخمِ کهنه داری
گویا که جای زخمت اصلا نداره دارو

حالِ سخن نداری با یک اشاره گویی
کن خانه را برایم زینب تو آب و جارو

وقتِ وداعم آمد چادر بکش به رویم
گویا ز جنت آمد عطر گلابِ خوشبو

زینب بمیرد امشب ای مادرِ غریبم
گو تا دمی گذارم مرهم به زخم بازو

چشم از جهان تو بستی یاسِ کبود و نیلی
گویا که رهسپاری در سایه سارِ مینو

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا س -(بابا شده در این ره زهرای تو فدایی) * هستی محرابی

344

شهادت حضرت زهرا س -(بابا شده در این ره زهرای تو فدایی) #مدح_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه_سبک_نوشته

ای بانوی طهارت، ای مظهرِ کرامت
ای حامیِ ولایت، ای کوثرِ نبوت
ای داغدارِ بابا، ای نامرادِ دنیا
ماندی غریب و تنها، در بینِ ظلمِ اعدا
آه از شرارِ غمها، در رنج و در ستمها

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

ای عاشقِ شهادت، ای فیض بی نهایت
ای اخترِ هدایت، اسطوره ی محبت
تو تاجِ هل اَتایی، تو سِرٌ اِنٌمایی
تو کوثرِ خدایی، قرآنِ مصطفایی
خورشید ِلافتایی،حامیِ مرتضایی
در جان نثاریِ او، با جان و دل رضایی
بر یاریِ امامت، در دامنِ بلایی

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

گشته خزان بهارت، هم رنج و غم دچارت
شد کنجِ بیت الاحزان، مأوای بی قرارت
افتاده خونِ بستر، آن قامتِ چنارت
نه یارو نه طبیب و، نه مونسی کنارت
بابا سرایِ جنٌت، بنشسته انتظارت
لعنت به آن زمانه، اینگونه کرده خوارت
چون شامِ تیره کرده ایٌام و روزگارت

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

در زیرِ لب چه گفتی، ای بانویِ شهیده
آهسته گفتی امٌا، آن را علی شنیده
هیچ گه تو را به خانه، مولا چنین ندیده
گفتی پدر ز بعدت، زهرا چها کشیده

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

بابا ز بعدِ مرگت، طوفان شده مدینه
دشمن به پشت این در هر لحظه در کمینه
آن فرقه ی سقیفه، از روی بغض و کینه
مسمار داغِ در را، کوبیده است به سینه

با مکر و حیله رفته بیتِ تو را نشانه
تا وقتی من رسیدم در پشتِ دربِ خانه
دیدم که شعله و دود از در کشد زبانه
دیدم عدو به سمتم بی عذرو بی بهانه
در کوچه ام کشانده با ضرب تازیانه
در دامن بهارم، گل می زده جوانه

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

ای بابِ مهربان و، ذوالاقتدارِ زهرا
یکدم ببین تو بابا، حالِ نزار ِزهرا
بعدِ تو تیره و تار، شد روزگارِ زهرا
در کوچه ها شکستند، عِزو وقارِ زهرا

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

ای افتخارِ زهرا ، ای حضرتِ پیمبر
جانا بیا ببینم، روی تو بارِ دیگر
یکدم بده تسلا، این سینه ی مکدٌر
با نورِ پاکِ خود کن، قلبِ مرا منوٌر

رفتی و جانِ بابا، داد از غمِ جدایی
بابا شده در این ره،زهرایِ تو فدایی

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شور فاطمیه، سیدرضا نریمانی -(منم فانی، تویی باقی، که سرمستیِ عشاقی) *

1361
2

شور فاطمیه، سیدرضا نریمانی -(منم فانی، تویی باقی، که سرمستیِ عشاقی) در سجده ی خون اقامه داری

نه جامه و نه عمامه داری

اما توی این دنیای فانی

تنها تویی که ادامه داری

منم فانی تویی باقی

تو سرمستی عشاقی

همه تشنه لبت هستیم

الا یا ایها الساقی

هیچکسی نمیمونه الا حسین

کل من علیها فان و یبقی حسین

این ذکریه که ملک نداره

این نوریه که ملک نداره

دست کسی تو دنیا به قدر

دستای حسین نمک نداره

هم از دستت نمک خوردم

هم از اسمت شفا بردم

ولی غیر بدی آقا

برات چیزی نیاوردم

با بدا کی میسازه؟ تنها حسین

کل من علیها فان و یبقی حسین!

هیچکسی نمیمونه الا حسین

کل من علیها فان و یبقی حسین

سر سلسلۀ وفا اباالفضل

کوه ادب و حیا اباالفضل

با نام حسین شِفا میگیرم

با نام تو کربلا اباالفضل

روی دوشم عَلَم دارم

توی قلبم حرم دارم

درسته خالیه دستم

تورو دارم چی کم دارم

اسمتو نگفت هیچکس مولا حسین

کل من علیها فان ویبقی حسین

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا(س) سید مجید بنی فاطمه -(اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم...) *

1624
4

روضه حضرت زهرا(س) سید مجید بنی فاطمه -(اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم...) اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم
تمام برگ هایم را به پاهای تو میریزم

چه جذاب است دریایِ پر امواج نگاهِ تو
بیا بنشین کنار من که از شوق تو برخیزم

توآن تنها ترین هستی توآن خانه نشین هستی
من آن تنها زنی هستم که از عشق تو لبریزم

الا ای دست بسته دست هایم را نمیگیری
که شاید این دم آخر به دامانت بیاویزم

الهی بشکند دستی که باعث شد در این شب ها
از این که مقنعه از چهره بردارم بپرهیزم

غریبی؛ خوب میدانم ولی کمتر بیا خانه
خجالت میکشم وقتی به پایت برنمیخیزم

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

نوحه و توسل به حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی فاطمیه 81 -(یه گل یاس شکسته...) *

7760
9

نوحه و توسل به حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی فاطمیه 81 -(یه گل یاس شکسته...) یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته
باغبون خسته ی خسته کنار گلش نشسته

گل یاس یاس بهشته روی گلبرگاش نوشته
که فقط تو این زمونه عشق حیدر منو کشته

فاطمه آروم جونم گل یاس قد کمونم
دعا کن اگه تو رفتی دیگه من زنده نمونم

ای همیشه همنشینم ای امیرالمومنینم
دعا کن تا من بمیرم اشک چشماتو نبینم

بعد تو سیاهی بخته زندگی بی تو چه سخته
بمیرم که از لب تو خون میریزه لخته لخته

مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر

سه ماهه که چشمای من روی مادرو ندیده
چادری که رنگ خاکه روی صورتش کشیده

سه ماهه واسه عیادت در این خونه نخورده
سه ماهه با دست مادر به موهام شونه نخورده

سه ماهه تنور خونه دیگه خاموشه و سرده
تا نفس میکشه مادر نفسش برنمیگرده

هنوزم به زیر چادر بدنش داره میلرزه
میبینم تو خواب حسنش داره میلرزه

وقتی خواب میاد به چشمام شبایی که غم میارن
میبینم موهامو بافته دستایی که جون ندارن

سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا

مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه بسیار زیبای فاطمیه، سید مجید بنی فاطمه -(یه چیزی بگو لااقل یکم با علی حرف بزن..) *

907

زمینه بسیار زیبای فاطمیه، سید مجید بنی فاطمه -(یه چیزی بگو لااقل یکم با علی حرف بزن..) دلم خون شده، پريشون شده ۲
كه دستاي تو نيمه ِ جونه

ميلرزه صدات،مي باره چشات
كه چشماي تو غرق خونه

هنوز چيزي نگذشته از زندگيمون كه مي ري
ميشه اين دم آخري از علي رو نگيري

عزيز دلم
يه چيزي بگو لااقل يه كم با علي حرف بزن
چي ميشد توي كوچه ها من و جاي تو ميزدن

مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان........

فداي نگات،بميرم برات
بميرم برا زخم ِ پهلوت

تو ميري ولي،چه جوري علي
بسازه براي تو تابوت

چه جوري آخه بي تو، تو اين قلبم آروم بگيره
نگو كه برا التماساي من ديگه ديره

عزيز دلم
من هر كاري كردم نشد رو لبهات يه لبخند بياد
تو هركاري كردي نشد كه اشك چشمام بند بياد

مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان.......

گل پرپرم،نرو همسرم
نرو جون ِ اين مرد تنهاي خسته

سپاه علي،پناه ِ علي
بميرم كه رو صورتت جاي ِ دست ِ

توي شعله ها پيكر و معجر و موي سر سوخت
بميرم خدا بچه و مادرش پشت در سوخت

عزيز دلم
چي ميشه نگاهم كني، من و اين دم آخري
داري ميري اما بدون،داري جونمو مي بري

مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان.........

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

واحد، تک ایام فاطمیه؛ سیدرضا نریمانی -(نرو علی میمیره فاطمه...) *

1515

واحد، تک ایام فاطمیه؛ سیدرضا نریمانی -(نرو علی میمیره فاطمه...) فاطمه
صدات برای خونه لازمه
نیگا به در نکن مزاحمه
هنوز داری ته دلت یه واهمه

طاهره
دارم ازت یه‌دنیا خاطره
نذار بگم گلم مسافره
بگو بدون‌من میخواد کجا بره

نیگام کن و همیشه داشته باش
هوای زندگیمو
صدام بزن دوباره بشنوم
صدای زندگیمو
گذاشتم‌و به‌پای عشق تو
بنای زندگیمو

"نرو دلم میگیره فاطمه
نرو علی میمیره فاطمه"
چاره کن
به حال و روز من نظاره کن
بازم شبامو پرستاره کن
پاشو کارای خونه‌مو اداره کن

خونه‌ته
کجا میری غمم رو شونه‌ته
خوشیم نگاه عاشقونه‌ته
غمم کبودی‌های روی گونه‌ته

چی میبینم به روی صورتت
مثه رد یه دسته
میبینم این روزا جلو چشام
یه صورت شکسته
میبینمت شبا که میخونی
نمازتو نشسته

نیگام کن و همیشه داشته باش
هوای زندگیمو
صدام بزن دوباره بشنوم
صدای زندگیمو
گذاشتم‌و به‌پای عشق تو
بنای زندگیمو

"نرو دلم میگیره فاطمه
نرو علی میمیره فاطمه"
دلهره
داره امونمونو میبُره
حسین یه گوشه غصه میخوره
حسن دو ماه‌و نیمه محو چادره

باورش
نمیشه سیلی خورده مادرش
آخه دیده چی اومده سرش
نمیتونه بلند شه از تو بسترش

یه دردی تو سرت میپیچه که
بازم سرت رو بستی
میدونم اینو توی کوچه‌ها
که بی‌صدا شکستی
فقط تو رو خدا بهم بگو
همیشه پیشم هستی

نیگام کن و همیشه داشته باش
هوای زندگیمو
صدام بزن دوباره بشنوم
صدای زندگیمو
گذاشتم‌و به‌پای عشق تو
بنای زندگیمو

"نرو دلم میگیره فاطمه
نرو علی میمیره فاطمه"

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _عرق شرم به رو، دیده ی پر نم دارم * اسماعیل تقوایی

465

یا فاطمه الزهرا(س) _عرق شرم به رو، دیده ی پر نم دارم یا فاطمه الزهرا(س)

عرق شرم به رو، دیده ی پر نم دارم
شرم از فاطمه و حضرت خاتم دارم

بین دیوار و در افتاد گل خوشبویم
سوزم هرگاه که آن صحنه مجسم دارم

نتوانسته ام آنجا کمکش بنمایم
زین جهت تا به ابد در دل خود غم دارم

آن چنان سخت بود فرقت زهرا بر من
که زهجرش دل خون وکمری خم دارم

طفلهایم همگی درغم مادر نالان
منهم از این غمشان، غصه دمادم دارم

زینب کوچک من سنگ صبورم گشته
شکر گویم که چنین همدم و محرم دارم

بوده این یار جوانمرگ، امانت نزدم
بابتش شرم ز پیغمبر اکرم دارم

دارم امید شفاعت بکند زهرایم
زین شفاعت به دل خون شده،مرهم دارم

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

شهادت حضرت زهرا -((داره کم کم باورم میشه رفتنی هستی) * رضا رسولی

672

شهادت حضرت زهرا -((داره کم کم باورم میشه رفتنی هستی) (داره کم کم باورم میشه رفتنی هستی
داره کم کم باورم میشه بارتو بستی
داره کم کم باورم میشه نمیمونی پیشم
دلم و شکستی)

میگفتم حال تو بهتر میشه
این شبهای تنهایی سر میشه
خانومم ، میدونی . حیدر بی تو
زار و مضطر میشه

جون حیدر پاشو
غنچه ی من واشو
بی تو من میمیرم
ای جانم ، احیا شو

(داره کم کم باورم میشه...)

سخته میبینمت اینچنینی
میبینمت بی جون رو زمینی
وا بکن ، چشماتو ، منم حیدر
زهرا کلمینی

قهری مگه با من
قلب من رو نشکن
لب واکن خانومم
با من حرفی بزن

(داره کم کم باورم میشه...)

بی تو واسم زندگی سیاهه
بی تو سهم من از دنیا ، آهه
وعده ی ، بعدیه ، ما زهرا جان
توی قتلگاهه

توی شیب گودال
پیش جسم پامال
پیش پیکری که
شده بی پر و بال

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:25
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

نوحه زیبای فاطمیه؛ کربلایی حسین انصاری -(چندروزیه خانومم نمازتو نشسته خوندی...) *

24850
92

نوحه زیبای فاطمیه؛ کربلایی حسین انصاری -(چندروزیه خانومم نمازتو نشسته خوندی...) چند روزیه خانومم

نمازتو نشسته خوندی

دل علی رو هی سوزوندی

کاشکی کنار من میموندی

پاشو یکم صحبت کن

صدات برای من تسکینه

حسن با گریه هی میشینه

تا میخ و روی در میبینه

چادر خاکیت بانو

برای حیدرت کابوسه

ببین حسین تو مأیوسه

دست شکسته تو میبوسه....

بعد تو دیگه دنیا

برای من شبیه قبره

چشای زینبت پر ابره...

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

متن روضه حضرت زهرا(س) روح الله بهمنی -(اگر میتوانی بمانی بمان..) *

1268
1

متن روضه حضرت زهرا(س) روح الله بهمنی -(اگر میتوانی بمانی بمان..) #اگرمی_تــوانی_بمانی_بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
حرف علی و...خانم جان

اگر راه دارد بمانی بـمان
آخه خانومم
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان..بمان
نرو..بمون...دلیل اشک وآهم نشو
نرو..بمون...رفیق نیمه راهم نشو
نرو..بمون..بمون...
مگه یادت نیست خانم جان ،شبی که بابات دست ما روتو دست هم گذاشت،
فرمود ان شاءالله به پای هم پیرشید، بابات امانت سپردتورو به من ...
چی شده داری علی رو تنها میذاری ومی ری
مادر....مادر...
شب رفتو غصه های دلم ناشنیده ماند
این گفتگو به وعده ی فردا گذاشت
این سخن ورد زبان ها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
رشته ی صبر علی پاره شده
قرار عالم رشته صبرش پاره شده
چاره سازه همه بیچاره شده
خانم جان !!!
ای مسیحای علی اعجاز کن

مشکله مشکل گشا را باز کن

عاشقان یوسف گم گشته زهرا
خواهد آمد

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد