شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 بهمن عظیمی

زمینه کوچه؛ فاطمیه99 -(باید مُرد...باید ازغم محسن تو فقط مُرد) * بهمن عظیمی

510
0

زمینه کوچه؛ فاطمیه99 -(باید مُرد...باید ازغم محسن تو فقط مُرد) باید مُرد - باید از غم محسن تو فقط مُرد
باید گفت - باید روضه های تو رو تا ابد گفت
یه عده با غلاف و با بغض علی تو رو
میون کوچه ها چه بی بهونه می زدن
یه عده پیش چشم خیس بچه های تو
توو اوج بی رحمی با تازیونه می زدن
دلم گرفت / دوباره زندگیم بوی غم گرفت
دلم گرفت / زمین و آسمون از تو دم گرفت
دلم گرفت ۲
ای نورِ خدا - از تو مُنجلی
ذکر آخَرِت - بوده یاعلی
یا علی و یا علی و یا علی ۳

چه بد زد - همون که توو کوچه تو رو با لگد زد
چه بد زد - با سیلی به روی تو مادر! چه بد زد
چه سخته که مقابل چشای یک پسر ...
به روی خاک کوچه ها بیفته مادری
ناموس مرتضی کجا و مَردَکی ذلیل
عجب تقابُلِ عجیب و نابرابری!
واویلتا / بمیرم برای اشکِ مجتبی
واویلتا / شکستن غرورشو توو کوچه ها
واویلتا ۲
تنها و پریشون بودی ولی
بین کوچه ها - گفتی یا علی
یا علی و یا علی و یا علی ۳

دلا سوخت - یه مادر جلو چشمای بچه ها سوخت
دلا سوخت - یه غنچه توو آتیش زیر دست و پا سوخت
فضه به سمت تو دوید که باشه یاورت
تا پشت در پیچید صدای آه و ناله هات
سینه سپر کردی برا دفاعِ از علی
به قیمتِ جونِت تموم شد این دفاع برات
فدا شدی / فدای علیِّ مرتضی شدی
فدا شدی / تو اول شهیده ی وِلا شدی
فدا شدی ۲
در پاسخ به حق - تو گفتی بلی
کلّ عمر تو - شد وقف علی
یا علی و یا علی و یا علی ۳

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 احسان  نرگسی رضاپور

زمزمه، شور ایام فاطمیه -(شاخه گل حیدرو، سوزوندنش از ریشه) * احسان نرگسی رضاپور

550

زمزمه، شور ایام فاطمیه -(شاخه گل حیدرو، سوزوندنش از ریشه) شاخه گل حیدرو / سوزندنش از ریشه
جلو چشای زینب / مادر توی آتیشه
قصه ی آتیش و در / قصه ی غمناکیه
چادر مادر انگار / حالا دیگه خاکیه
بازم - چل تا بی حیا - بردن حیدرو - توی کوچه ها
دلا - از آتیش پُره - باز اون بی حیا - پاش رو چادره

چقد شلوغه کوچه / شده شبیه محشر
شکستن اون دستی که / بوسه می زد پیغمبر
عرش خدا می لرزه / چقد غریبه مولا
زدن میون کوچه / غلاف به دست زهرا
زدن - آیینه شکست - دست مادرو - با کینه شکست
حسن - داره دلهره - فکر آتیشه - روی چادره

یه نانجیب توو کوچه / شکست گل حیدر رو
با دستای سنگینش / گرفت جلو مادر رو
توی همون کوچه بود / چهره ی تو شد نیلی
بشکنه دستایی که / به صورتت زد سیلی
امون - از اون کوچه ها - گریه می کنه - مادر بی صدا
امون - از اون مرد پست - جوری زد تو رو - گوشواره شکست

داره می بینه زهرا / روزی که توو کربلا
سر حسینش دیگه / میره سر نیزه ها
داره می بینه زهرا / زینب شده آواره
می بینه بعد عباس / غارت میشه گهواره
حسین - خونیه پرت - دست و پا نزن - پیش مادرت
حسین - شاه بی کفن - ای شیب الخضیب - ای صد پاره تن

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه وداع حضرت زهرا(س) _بیا حیدر کنار بستر من * اسماعیل تقوایی

560

زمزمه ونوحه وداع حضرت زهرا(س) _بیا حیدر کنار بستر من زمزمه ونوحه وداع حضرت زهرا(ع)

بیا حیدر کنار بستر من
که بود لحظه های آخر من

زهرای دلخسته...بار سفر بسته
واویلا.. وا... ویلا2
______________________
سوی بابا روم با چشم گریان
جان تو ای علی، جان یتیمان

علی بگیر در بر.. اطفال بی مادر
واویلا....
______________________
مرا غسل وکفن، بنما شبانه
به خاک غم سپارم، مخفیانه

در این دم آخر... دلخسته ام حیدر
واویلا..
_______________________
حرف رفتن مزن، بانوی خانه
کشد از قلب من، آتش زبانه

هستی توهستم... مرو زدستم
واویلا..
_______________________
بعد تو حیدرت تنها بماند
داغ تو تیر غم بر دل نشاند

ای جان جان، زهرا... پیشم بمان، زهرا
واویلا...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 16
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _الا ای ماه عالمتاب، زهرا(س) * اسماعیل تقوایی

377

یا فاطمه الزهرا (س) _الا ای ماه عالمتاب، زهرا(س) یا فاطمه الزهرا(س)
الا ای ماه عالمتاب زهرا
تو رفتی وشدم بیتاب زهرا

دل آرامم، زدل آرام رفته
شده چشمان من بی‌خواب، زهرا

مکان جایگاه تو به خانه
بود بر مرتضی محراب، زهرا

عجب سخت است بی توزندگانی
علی افتاده در گرداب، زهرا

به هجران تو طفلان ناله دارند
همه با دیده ی پر آب، زهرا

پناهم بودی از بعد پیمبر
عزیزم، گوهر نایاب، زهرا

فراق تو شکسته پشت حیدر
شدم از خون دل سیراب، زهرا

بپا خیز وحمایت کن علی را
غریبم بین این اعراب، زهرا

تو ای تصویر ناب قاب چشمم
چرا رفتی برون از قاب، زهرا

چه تشییع غریبی داشت جسمت
علی وبرخی از اصحاب، زهرا

بروی خاک قبرت ناله دارم
بگرید بر غمم مهتاب، زهرا

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:32
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

حضرت زهرا(س)، مرثیه -(همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم) * رضا قاسمی

1020
2

حضرت زهرا(س)، مرثیه -(همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم) همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
اگر چه خار ، ولی از تو رنگ و بو دارم

کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من
و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم

اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم

برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ...
برای فکر به نام تو هم وضو دارم

به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم ...
میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم

دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار
چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم

شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی
چقدر بغض فروخورده در گلو دارم

بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ...
سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم

از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده
همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم

ببار ابر مدینه ؛ به چشمه‌ی خشکم
که من به جای شکایت دو تا سبو دارم

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمزمه، زمینه،شور،سنگین فاطمیه بانوای کربلایی علی تقی پور -(آسمون ببار مثل چشای بارونی من...) * رضا نصابی

445

سبک زمزمه، زمینه،شور،سنگین فاطمیه بانوای کربلایی علی تقی پور -(آسمون ببار مثل چشای بارونی من...) بند اول

اسمون ببار مثل چشای بارونیه من
ندیده چشم کسی غمی که دید چشم حسن

دیدم تو کوچه
به سمت ما میومدش

یادم نمی ره
ناسزاو حرف بدش

با دست سنگین
به مادرم سیلی زدش

مادر من روی خاکا با سر افتاد
مادرمن توی کوچه دیدم جون داد

(واویلا امون امون از غم مادر)۳

بند دوم

مادرم الهی که برات بمیره حسنت
نمی ره از خاطرم توکوچه وقتی زدنت

مادر حلال کن
دستم به دستش نرسید

تو خوردی سیلی
روح از تنه منم پرید

اون مرد بد ذات
غرور مو اصلا ندید

مادر من راه خونه رو گم کرده
مادر من دنبال خونه می گرده

(واویلا امون امون از غم مادر)۳

بند سوم

دیدم تو ی کوچه ها وقتی شکست گوشواره هات
گفتی که چیزی نگو دق میکنه حسن بابات

ای مادر من
قلبم حزینو پر غمه

ازبعد کوچه
دنیا برام جهنمه

ولله مادر
مردن برای من کمه

مادر ببین از این دنیا دلگیرم

کاری مشترک از شعرای با اخلاص روضه نشین
#سبک_رضا_نصابی
#رضا_نصابی
#علی_تقی_پور
#سعید_نوروزیان
#مصطفی_رحیمی (مجنون کرجی)

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شورفاطمیه -(ای مادر ) *

300

شورفاطمیه  -(ای مادر ) ای مادر
دوباره صدامون کردی
وسط نمازت مادر
همیشه دعامون کردی

ازدنیا بخدا جدامون کردی
اگه ما الان اینجاییم
یعنی که نگامون کردی

مادرساداتی و خیر کثیر
در خونت اومده شاه و فقیر
باهمون دست شکسته ت خانوم
دستای خالی مارو هم بگیر

مادرتموم عالم
به نوکری تون میبالم
میرسه با نگاه تو
برکت ماه و سالم

(مادر تموم عالم)

این روزا
حالمو خدا میدونه
روضه در و دیوارت
دل منو میسوزونه

زانوی
علی چقدر لرزونه
آخه روی مسمار در
میبینه یه رد خونه

مگه پشت در تو رو چطور زدن
لگدت زده یه مرد بد دهن
این غم و کجا بگم ، به کی بگم
که تو رو زدن جلو چش حسن

چه ورمی کرده بازوت
سیا شده زیر ابروت
چند روزی گذشته بازم
پر خونه زخم پهلوت

(مادر تموم عالم)

من هستم
نوکر حسینت مادر
شهید غریب بی سر
میمیرم از عشقش آخر

《《این عشقی که به سر من افتاده
واسه همین حالا نیست ازلیه مادرزاده
هرکی شده خراب حسین آباده
برکت اشک مارو خود بی بی زهرا داده

دنیا ارزشی نداره سینه زن
خودتو برا کسی خراب نکن
بهترین رفیقتم یروز میره
رو کسی به جز حسین حساب نکن
یار دل تنهام حسین
خیلی تو رو میخام حسین
همیشه بدهکارتم
آقام آقام آقام حسین》》》

شاعر:علی حاجیان فر

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا س -(یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو) * هستی محرابی

595

شهادت حضرت زهرا س -(یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو) #صلی_الله_علیک_یافاطمه_الزهرا
#مرثیه_زبانحال_حضرت_زینب

یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو
امشب چرا تو مادر از من گرفته ای رو

ماندی میانِ بستر خون می‌چکد ز مویت
گویا که کردی از خون امشب خضابِ گیسو
گاهی حسن به دورِ بستر کند طوافی
بر گردِ تو بگردد مانندِ بچه آهو

دیشب چرا نخفتی مادر ز دردِ سینه
پیشِ پدر نگفتی پس لااقل به من گو

مادر میانِ جامه یک زخمِ کهنه داری
گویا که جای زخمت اصلا نداره دارو

حالِ سخن نداری با یک اشاره گویی
کن خانه را برایم زینب تو آب و جارو

وقتِ وداعم آمد چادر بکش به رویم
گویا ز جنت آمد عطر گلابِ خوشبو

زینب بمیرد امشب ای مادرِ غریبم
گو تا دمی گذارم مرهم به زخم بازو

چشم از جهان تو بستی یاسِ کبود و نیلی
گویا که رهسپاری در سایه سارِ مینو

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا س -(بابا شده در این ره زهرای تو فدایی) * هستی محرابی

333

شهادت حضرت زهرا س -(بابا شده در این ره زهرای تو فدایی) #مدح_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه_سبک_نوشته

ای بانوی طهارت، ای مظهرِ کرامت
ای حامیِ ولایت، ای کوثرِ نبوت
ای داغدارِ بابا، ای نامرادِ دنیا
ماندی غریب و تنها، در بینِ ظلمِ اعدا
آه از شرارِ غمها، در رنج و در ستمها

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

ای عاشقِ شهادت، ای فیض بی نهایت
ای اخترِ هدایت، اسطوره ی محبت
تو تاجِ هل اَتایی، تو سِرٌ اِنٌمایی
تو کوثرِ خدایی، قرآنِ مصطفایی
خورشید ِلافتایی،حامیِ مرتضایی
در جان نثاریِ او، با جان و دل رضایی
بر یاریِ امامت، در دامنِ بلایی

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

گشته خزان بهارت، هم رنج و غم دچارت
شد کنجِ بیت الاحزان، مأوای بی قرارت
افتاده خونِ بستر، آن قامتِ چنارت
نه یارو نه طبیب و، نه مونسی کنارت
بابا سرایِ جنٌت، بنشسته انتظارت
لعنت به آن زمانه، اینگونه کرده خوارت
چون شامِ تیره کرده ایٌام و روزگارت

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

در زیرِ لب چه گفتی، ای بانویِ شهیده
آهسته گفتی امٌا، آن را علی شنیده
هیچ گه تو را به خانه، مولا چنین ندیده
گفتی پدر ز بعدت، زهرا چها کشیده

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

بابا ز بعدِ مرگت، طوفان شده مدینه
دشمن به پشت این در هر لحظه در کمینه
آن فرقه ی سقیفه، از روی بغض و کینه
مسمار داغِ در را، کوبیده است به سینه

با مکر و حیله رفته بیتِ تو را نشانه
تا وقتی من رسیدم در پشتِ دربِ خانه
دیدم که شعله و دود از در کشد زبانه
دیدم عدو به سمتم بی عذرو بی بهانه
در کوچه ام کشانده با ضرب تازیانه
در دامن بهارم، گل می زده جوانه

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

ای بابِ مهربان و، ذوالاقتدارِ زهرا
یکدم ببین تو بابا، حالِ نزار ِزهرا
بعدِ تو تیره و تار، شد روزگارِ زهرا
در کوچه ها شکستند، عِزو وقارِ زهرا

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

ای افتخارِ زهرا ، ای حضرتِ پیمبر
جانا بیا ببینم، روی تو بارِ دیگر
یکدم بده تسلا، این سینه ی مکدٌر
با نورِ پاکِ خود کن، قلبِ مرا منوٌر

رفتی و جانِ بابا، داد از غمِ جدایی
بابا شده در این ره،زهرایِ تو فدایی

واویلااااا واویلااااا واویلاااااا یازهرااا

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شور فاطمیه، سیدرضا نریمانی -(منم فانی، تویی باقی، که سرمستیِ عشاقی) *

1330
2

شور فاطمیه، سیدرضا نریمانی -(منم فانی، تویی باقی، که سرمستیِ عشاقی) در سجده ی خون اقامه داری

نه جامه و نه عمامه داری

اما توی این دنیای فانی

تنها تویی که ادامه داری

منم فانی تویی باقی

تو سرمستی عشاقی

همه تشنه لبت هستیم

الا یا ایها الساقی

هیچکسی نمیمونه الا حسین

کل من علیها فان و یبقی حسین

این ذکریه که ملک نداره

این نوریه که ملک نداره

دست کسی تو دنیا به قدر

دستای حسین نمک نداره

هم از دستت نمک خوردم

هم از اسمت شفا بردم

ولی غیر بدی آقا

برات چیزی نیاوردم

با بدا کی میسازه؟ تنها حسین

کل من علیها فان و یبقی حسین!

هیچکسی نمیمونه الا حسین

کل من علیها فان و یبقی حسین

سر سلسلۀ وفا اباالفضل

کوه ادب و حیا اباالفضل

با نام حسین شِفا میگیرم

با نام تو کربلا اباالفضل

روی دوشم عَلَم دارم

توی قلبم حرم دارم

درسته خالیه دستم

تورو دارم چی کم دارم

اسمتو نگفت هیچکس مولا حسین

کل من علیها فان ویبقی حسین

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا(س) سید مجید بنی فاطمه -(اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم...) *

1576
3

روضه حضرت زهرا(س) سید مجید بنی فاطمه -(اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم...) اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم
تمام برگ هایم را به پاهای تو میریزم

چه جذاب است دریایِ پر امواج نگاهِ تو
بیا بنشین کنار من که از شوق تو برخیزم

توآن تنها ترین هستی توآن خانه نشین هستی
من آن تنها زنی هستم که از عشق تو لبریزم

الا ای دست بسته دست هایم را نمیگیری
که شاید این دم آخر به دامانت بیاویزم

الهی بشکند دستی که باعث شد در این شب ها
از این که مقنعه از چهره بردارم بپرهیزم

غریبی؛ خوب میدانم ولی کمتر بیا خانه
خجالت میکشم وقتی به پایت برنمیخیزم

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

نوحه و توسل به حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی فاطمیه 81 -(یه گل یاس شکسته...) *

7074
8

نوحه و توسل به حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی فاطمیه 81 -(یه گل یاس شکسته...) یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته
باغبون خسته ی خسته کنار گلش نشسته

گل یاس یاس بهشته روی گلبرگاش نوشته
که فقط تو این زمونه عشق حیدر منو کشته

فاطمه آروم جونم گل یاس قد کمونم
دعا کن اگه تو رفتی دیگه من زنده نمونم

ای همیشه همنشینم ای امیرالمومنینم
دعا کن تا من بمیرم اشک چشماتو نبینم

بعد تو سیاهی بخته زندگی بی تو چه سخته
بمیرم که از لب تو خون میریزه لخته لخته

مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر

سه ماهه که چشمای من روی مادرو ندیده
چادری که رنگ خاکه روی صورتش کشیده

سه ماهه واسه عیادت در این خونه نخورده
سه ماهه با دست مادر به موهام شونه نخورده

سه ماهه تنور خونه دیگه خاموشه و سرده
تا نفس میکشه مادر نفسش برنمیگرده

هنوزم به زیر چادر بدنش داره میلرزه
میبینم تو خواب حسنش داره میلرزه

وقتی خواب میاد به چشمام شبایی که غم میارن
میبینم موهامو بافته دستایی که جون ندارن

سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا

مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه بسیار زیبای فاطمیه، سید مجید بنی فاطمه -(یه چیزی بگو لااقل یکم با علی حرف بزن..) *

844

زمینه بسیار زیبای فاطمیه، سید مجید بنی فاطمه -(یه چیزی بگو لااقل یکم با علی حرف بزن..) دلم خون شده، پريشون شده ۲
كه دستاي تو نيمه ِ جونه

ميلرزه صدات،مي باره چشات
كه چشماي تو غرق خونه

هنوز چيزي نگذشته از زندگيمون كه مي ري
ميشه اين دم آخري از علي رو نگيري

عزيز دلم
يه چيزي بگو لااقل يه كم با علي حرف بزن
چي ميشد توي كوچه ها من و جاي تو ميزدن

مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان........

فداي نگات،بميرم برات
بميرم برا زخم ِ پهلوت

تو ميري ولي،چه جوري علي
بسازه براي تو تابوت

چه جوري آخه بي تو، تو اين قلبم آروم بگيره
نگو كه برا التماساي من ديگه ديره

عزيز دلم
من هر كاري كردم نشد رو لبهات يه لبخند بياد
تو هركاري كردي نشد كه اشك چشمام بند بياد

مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان.......

گل پرپرم،نرو همسرم
نرو جون ِ اين مرد تنهاي خسته

سپاه علي،پناه ِ علي
بميرم كه رو صورتت جاي ِ دست ِ

توي شعله ها پيكر و معجر و موي سر سوخت
بميرم خدا بچه و مادرش پشت در سوخت

عزيز دلم
چي ميشه نگاهم كني، من و اين دم آخري
داري ميري اما بدون،داري جونمو مي بري

مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان.........

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

واحد، تک ایام فاطمیه؛ سیدرضا نریمانی -(نرو علی میمیره فاطمه...) *

1367

واحد، تک ایام فاطمیه؛ سیدرضا نریمانی -(نرو علی میمیره فاطمه...) فاطمه
صدات برای خونه لازمه
نیگا به در نکن مزاحمه
هنوز داری ته دلت یه واهمه

طاهره
دارم ازت یه‌دنیا خاطره
نذار بگم گلم مسافره
بگو بدون‌من میخواد کجا بره

نیگام کن و همیشه داشته باش
هوای زندگیمو
صدام بزن دوباره بشنوم
صدای زندگیمو
گذاشتم‌و به‌پای عشق تو
بنای زندگیمو

"نرو دلم میگیره فاطمه
نرو علی میمیره فاطمه"
چاره کن
به حال و روز من نظاره کن
بازم شبامو پرستاره کن
پاشو کارای خونه‌مو اداره کن

خونه‌ته
کجا میری غمم رو شونه‌ته
خوشیم نگاه عاشقونه‌ته
غمم کبودی‌های روی گونه‌ته

چی میبینم به روی صورتت
مثه رد یه دسته
میبینم این روزا جلو چشام
یه صورت شکسته
میبینمت شبا که میخونی
نمازتو نشسته

نیگام کن و همیشه داشته باش
هوای زندگیمو
صدام بزن دوباره بشنوم
صدای زندگیمو
گذاشتم‌و به‌پای عشق تو
بنای زندگیمو

"نرو دلم میگیره فاطمه
نرو علی میمیره فاطمه"
دلهره
داره امونمونو میبُره
حسین یه گوشه غصه میخوره
حسن دو ماه‌و نیمه محو چادره

باورش
نمیشه سیلی خورده مادرش
آخه دیده چی اومده سرش
نمیتونه بلند شه از تو بسترش

یه دردی تو سرت میپیچه که
بازم سرت رو بستی
میدونم اینو توی کوچه‌ها
که بی‌صدا شکستی
فقط تو رو خدا بهم بگو
همیشه پیشم هستی

نیگام کن و همیشه داشته باش
هوای زندگیمو
صدام بزن دوباره بشنوم
صدای زندگیمو
گذاشتم‌و به‌پای عشق تو
بنای زندگیمو

"نرو دلم میگیره فاطمه
نرو علی میمیره فاطمه"

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _عرق شرم به رو، دیده ی پر نم دارم * اسماعیل تقوایی

452

یا فاطمه الزهرا(س) _عرق شرم به رو، دیده ی پر نم دارم یا فاطمه الزهرا(س)

عرق شرم به رو، دیده ی پر نم دارم
شرم از فاطمه و حضرت خاتم دارم

بین دیوار و در افتاد گل خوشبویم
سوزم هرگاه که آن صحنه مجسم دارم

نتوانسته ام آنجا کمکش بنمایم
زین جهت تا به ابد در دل خود غم دارم

آن چنان سخت بود فرقت زهرا بر من
که زهجرش دل خون وکمری خم دارم

طفلهایم همگی درغم مادر نالان
منهم از این غمشان، غصه دمادم دارم

زینب کوچک من سنگ صبورم گشته
شکر گویم که چنین همدم و محرم دارم

بوده این یار جوانمرگ، امانت نزدم
بابتش شرم ز پیغمبر اکرم دارم

دارم امید شفاعت بکند زهرایم
زین شفاعت به دل خون شده،مرهم دارم

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

شهادت حضرت زهرا -((داره کم کم باورم میشه رفتنی هستی) * رضا رسولی

641

شهادت حضرت زهرا -((داره کم کم باورم میشه رفتنی هستی) (داره کم کم باورم میشه رفتنی هستی
داره کم کم باورم میشه بارتو بستی
داره کم کم باورم میشه نمیمونی پیشم
دلم و شکستی)

میگفتم حال تو بهتر میشه
این شبهای تنهایی سر میشه
خانومم ، میدونی . حیدر بی تو
زار و مضطر میشه

جون حیدر پاشو
غنچه ی من واشو
بی تو من میمیرم
ای جانم ، احیا شو

(داره کم کم باورم میشه...)

سخته میبینمت اینچنینی
میبینمت بی جون رو زمینی
وا بکن ، چشماتو ، منم حیدر
زهرا کلمینی

قهری مگه با من
قلب من رو نشکن
لب واکن خانومم
با من حرفی بزن

(داره کم کم باورم میشه...)

بی تو واسم زندگی سیاهه
بی تو سهم من از دنیا ، آهه
وعده ی ، بعدیه ، ما زهرا جان
توی قتلگاهه

توی شیب گودال
پیش جسم پامال
پیش پیکری که
شده بی پر و بال

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:25
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

نوحه زیبای فاطمیه؛ کربلایی حسین انصاری -(چندروزیه خانومم نمازتو نشسته خوندی...) *

23832
90

نوحه زیبای فاطمیه؛ کربلایی حسین انصاری -(چندروزیه خانومم نمازتو نشسته خوندی...) چند روزیه خانومم

نمازتو نشسته خوندی

دل علی رو هی سوزوندی

کاشکی کنار من میموندی

پاشو یکم صحبت کن

صدات برای من تسکینه

حسن با گریه هی میشینه

تا میخ و روی در میبینه

چادر خاکیت بانو

برای حیدرت کابوسه

ببین حسین تو مأیوسه

دست شکسته تو میبوسه....

بعد تو دیگه دنیا

برای من شبیه قبره

چشای زینبت پر ابره...

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

متن روضه حضرت زهرا(س) روح الله بهمنی -(اگر میتوانی بمانی بمان..) *

1232
1

متن روضه حضرت زهرا(س) روح الله بهمنی -(اگر میتوانی بمانی بمان..) #اگرمی_تــوانی_بمانی_بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
حرف علی و...خانم جان

اگر راه دارد بمانی بـمان
آخه خانومم
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان..بمان
نرو..بمون...دلیل اشک وآهم نشو
نرو..بمون...رفیق نیمه راهم نشو
نرو..بمون..بمون...
مگه یادت نیست خانم جان ،شبی که بابات دست ما روتو دست هم گذاشت،
فرمود ان شاءالله به پای هم پیرشید، بابات امانت سپردتورو به من ...
چی شده داری علی رو تنها میذاری ومی ری
مادر....مادر...
شب رفتو غصه های دلم ناشنیده ماند
این گفتگو به وعده ی فردا گذاشت
این سخن ورد زبان ها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
رشته ی صبر علی پاره شده
قرار عالم رشته صبرش پاره شده
چاره سازه همه بیچاره شده
خانم جان !!!
ای مسیحای علی اعجاز کن

مشکله مشکل گشا را باز کن

عاشقان یوسف گم گشته زهرا
خواهد آمد

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا س -( اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند) * هستی محرابی

444

شهادت حضرت زهرا س -( اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند) #نذر_شهادت_حضرت_زهرا_س
#غزل_مرثیه_فاطمیه_دوم

اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع
فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند

کودکان را در کنارِ بسترِ خود جمع کرد
دارد از یک ماجرای تلخ صحبت میکند

قطره قطره اشک روی گونه هایش میچکد
آه را با لهجه ی باران روایت میکند

کودکانم! بعدِ من ایّامِ سختی پیشِ روست
روزهای حاکی از غم را حکایت میکند

دردِ من این است حیدر می شود خانه نشین
حقِ مولا غصب شد؛ شیطان خلافت میکند
ناکسان قلبِ حسن را آنچنان خون میکنند
تا که او در خانه اش هم حسِ غربت میکند

روضه ی اوجِ بلا یادآورِ کرببلاست
تا حسینم را عدو در کوفه دعوت میکند

ماجرای این بلاها از تصوّر دور باد
او که غم را با دلِ زینب چو قسمت میکند

لاله ها را با لبِ تشنه عدو سر می برد
کربلا را صحنه ای مثلِ قیامت میکند

از کبوترهای من چیزی نمی ماند به جا
تا که بر اهلِ حرم حتی جسارت میکند

زینب من! در چِهل منزل نوا داری به لب
دست و پایت را عدو بندِ اسارت میکند

آنقدر در زیرِ آماجِ بلا تا می شوی
که رقیه پیشِ بابایش شکایت میکند

جانِ تو بندِ حسین است و خبر دارم؛اگر
تو نباشی که حسین احساسِ غربت میکند

در لوای حق حسینم سر به جانان میدهد
تا خدا بر قامتش رختِ شهادت میکند

همچو ققنوس عاشقِ پرواز باشد، تا که حق
ظهرِ عاشورا دعایش را اجابت میکند

کربلا در مقتلِ خون تشنه کامی سر نداشت
تا ابد هر عاشقی او را زیارت می کند

می شود او سیّد و سالار و آقای بهشت
هر که را خواهد صفِ محشر شفاعت میکند

#هستی_محرابی ۹۹/۱۰/۲۵
@Asharemehrabi

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 حسن لطفی

زبانحال امیرالمؤمنین، حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(داد از این درد که افتاده به جانم ای داد..) * حسن لطفی

5919
19

زبانحال امیرالمؤمنین، حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(داد از این درد که افتاده به جانم ای داد..) داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد

من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد

نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد

من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد

همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد

هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد

همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد

درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهادت حضرت زهرا(س) -(دردهای ما کجا و درهای فاطمه...) * محمود ژولیده

557

شهادت حضرت زهرا(س) -(دردهای ما کجا و درهای فاطمه...) دردهای ما کجاو دردهای فاطمه
پرسش ما پاسخش، سوز صدای فاطمه

استخوانهای شکسته میدهد پاسخ بما
ضربه های بی هوا بر دست و پای فاطمه

وای از بی رحمیِ آن فرد نامرد لعین
آه از سقط جنینِ بی هوای فاطمه

گریه هم جایی ندارد باید از این غصه مُرد
چاره ای هیهات، جز فضه بیای فاطمه

مرتضی میدید اما بر نمی آمد از او
چاره ای جز دیدن آه و نوای فاطمه

پشت در تا کوچه تا مسجد به ذکر یاعلی
بود در چشمان زینب کربلای فاطمه

سیلی و روی کبود و چادر خاکی او
شد بدون شرح، شرح ماجرای فاطمه

این مهم بود، از تمام درد و رنج این قیام
خوب یاری شد به غربت مقتدای فاطمه

روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود
با چهل نامرد، جنگیده ولای فاطمه

قدرت بازوی حیدر فاطمه بود و شکست
تا غلاف تیغِ قنفذ شد، بلای فاطمه

یاری رهبر به هر قیمت، می اَرزد، بی گمان
درس عبرت میدهد مارا وفای فاطمه

گریه هایش نهضتی دیگر شد و شد ماندگار
تا قیامت نهضت صوتِ رسای فاطمه

شیعه‌ی زهرا چو زهرا کشته ی راه علیست
بر علی سهل است، میمیریم برای فاطمه

ما قلیلیم و کثیر از خیر کوثر گشته ایم
این هم ای دنیاست، از لطف و عطای فاطمه

ره ز شیخ نیجریه هست تا شیخ قطیف
تا یمن تا قدس پر شد از ثنای فاطمه

نازم آن سربند یازهرا که عالم گیر شد
فتح مکه میکند، نام و ندای فاطمه

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه ایام فاطمیه با نوای جواد مقدم -(ای قد کمونم وقت رفتن نیست..) *

611

زمینه ایام فاطمیه با نوای جواد مقدم -(ای قد کمونم وقت رفتن نیست..) من رو حلال کن واسه دردی که

چند ماهه افتاده توی پهلوت

صورت کبود من حلالم کن

حیدر بمیره واسه ی بازوت

تنهاترین مرد شبم زهرا

حرفامو من میگم فقط با چاه

حیفه بخوایم از هم جدا باشیم

دلگیرم از این مردم دنیا

با همهمه دست به یکی کردن

میخ در و دیوار این خونه

سخته شبایی که به جات زینب

واسه حسن لالایی میخونه

تازه جوونم وقت رفتن نیست

ای قد کمونم وقت رفتن نیست

شبها حسین بهونه میگیره

این خونه بی مادر چه دلگیره

پاشو جوابش رو بده زهرا

آخه حسن اینجوری میمیره

خوشی به ما نیومده زهرا

میری علی باز میمونه تنها

بگو حسن تو کوچه چی دیده

تو خواب میبینه کابوس این شبها

چشماتو وا کن آروم جونم

آتیش نزن به قلب داغونم

روتو ازم میگیری ای زهرا

عیبی نداره خانم خونم

تازه جوونم وقت رفتن نیست

ای قد کمونم وقت رفتن نیست

سنی نداری اینقدر پیری

پاشو مگه از حیدرت سیری

واسه دل حیدر نزن جارو

از درد پهلو داری میمیری

دنیا وفا نکرد به ما زهرا

خیری ندیدیم ما از این دنیا

تو این دو ماه انگاری صد ساله

پیرتر شدی ای اسوه ی تنها

زهرا چرا چشمت ورم کرده

من خیلی وقته اینو میدونم

عیبی نداره چشمتو وا کن

من آخر قصه رو میدونم

تازه جوونم وقت رفتن نیست

ای قد کمونم وقت رفتن نیست

شاعر : #علیرضا_عیدی

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مداحی سید مهدی میرداماد -(ای وای ای وای وقت عزای عالمه) *

1696
1

مداحی سید مهدی میرداماد -(ای وای ای وای وقت عزای عالمه) ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای مدینه مرکز غمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای مدینه مرکز غمه

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

مدینه رنگ ماتم و غم داره

تگرگ غربت از فلک میباره

علی میون مدینه بی یاره

علی میون مدینه بی یاره

نشسته غمهای دو عالم یکجا

میون قلب بینوای زهرا

ذکر خود خدا شده واویلا

ذکر خود خدا شده واویلا

وای امون از زمونه غصه ها بی امونه

فصل باد خزونه واویلا

داغ یاس پیمبر شد خزانی و پرپر

میزنه ناله حیدر واویلا

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای مدینه مرکز غمه

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س) شهادت -(امشب ای بانوی خانه التماست میکنم) * اسماعیل پور جهانی

476
1

حضرت زهرا(س) شهادت -(امشب ای بانوی خانه التماست میکنم) امشب ای بانوی خانه التماست میکنم
نازنینم عاشقانه التماست میکنم

با همین بغضی که دارم در گلو ، یافاطمه
با همین اشک شبانه التماست میکنم

طاقت هجران رویت را ندارم فاطمه
خسته ام از این زمانه التماست میکنم

چند گامی را قدم بردار بانو با حسن
با شکوهی مادرانه ، التماست میکنم

صحبتی کن با حسن شاید رها گردد از این
درد و کابوس شبانه ، التماست میکنم

خواهشی دارم ، بزن یکبار دیگر فاطمه
موی زینب را تو شانه التماست میکنم

یادم آمد از حسین و ظرف آب نیمه شب
باز هم با این بهانه التماست میکنم

التماست میکنم ای همسفر بی من مرو
بی تو سرد است آشیانه التماست میکنم

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

واحد فاطمیه -(محبتت رو مادر توزندگیم حس کردم) * حمید رمی

928

واحد فاطمیه -(محبتت رو مادر توزندگیم حس کردم) محبتت رو مادر، تُو زندگیم حس کردم
از این مسیر پرنور، محاله که برگردم

ای که شبیه خورشید، به دل من تابید
طلوع لبخندت
از نور تو سرشاره، خیر و برکت داره
حتی گردنبندت

تسبیحات تو دونه به دونه
داره این عالم رو می‌گردونه

آرامش دل‌هایی، ای مادر خوبی‌ها
یافاطمهُ‌الزهرا
............................................
چی بهتر از تو میخوام؟ کی بهتر از تو دارم
سرم رو با آرامش، رو پای تو می‌ذارم

ای منتهای رافت، مث ابر رحمت
همه‌جا می‌باری
تو همونی که شب‌ها، با دعا واسه ما
تا سحر بیداری

فدای شور راز و نیازت
منبع فِیضه، چادرنمازت

یا سیدةَ الابرار، یا انسیةُ الحورا
یافاطمه‌ُالزهرا
............................................
پر از شکوه صبری، اگرچه کوه دردی
تُو زندگی تنها بر خدا توکل کردی

عشق تویی که مثل گل، برا ختم رسل
رو زمین شکفتی
هر کجا با جون و دل، جلو چشم باطل
فقط از حق گفتی

به هر مظلومی آرامش دادی
چون روبروی ظالم ایستادی

ای روشنیِ محشر، ای آبروی دنیا
یافاطمه‌ُالزهرا

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه فاطمیه؛ سیدمجید بنی فاطمه -(یجورایی تحمل کردنش سخته برام زهرا) *

354

زمینه فاطمیه؛ سیدمجید بنی فاطمه -(یجورایی تحمل کردنش سخته برام زهرا) یه جورایی تحمل کردنش سخته برام زهرا

میری اما تو میبینی که موندم بی کس و تنها

منم و یه شهر دشمن منم و هزار زخم باز

تویی وهزار غصه

بزار ببینمت بیا و روم و زمین ننداز

از این پهلو به اون پهلو دردِ

از این ابرو تا اون ابرو خونِ

از این بستر تا اون بستر زخمِ

از این بازو تا اون بازو خونِ

امون ای دل

نفس تا میکشی پیراهنت دریای خون میشه

من از چشمات سوال دارم بمونم بعد تو چی شه

منم و یه عمر حسرت

منم و هزار دلشوره

تویی و هزار ماتم

میبینی حالم و منم و دل تنگی و غربت

در ِ خونه هنوز رد خونِ

روی دیوار هنوز جای دستِ

تو رو میزد جلو چشمام زهرا

من و میبرد با دستای بسته

امون ای دل

روزای آخرت دیدم داری با گریه میسوزی

دیده زینب نشستی و یه پیراهن رو میدوزی

یه روزی میاد از راه میبینمت بین اون گودال

میبینی جدا میشه سر حسین من میرسه نالت با سوز و آه

نه انگشت و نه انگشتر مونده

عزیز من تنت غرق خونِ

سرت حالا میره روی نیزه

صدا نالت من و میسوزونه

امون ای دل

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

واحد ایام فاطمیه (زبانحال امیرالمؤمنین). سید مجید بنی فاطمه -(نگاهت رو از من نگیر...) *

483

واحد ایام فاطمیه (زبانحال امیرالمؤمنین). سید مجید بنی فاطمه -(نگاهت رو از من نگیر...) نگاهت رو از من نگیر نگاهت امید منه

بدون تو تنها میشم برام مثل روز روشنه

اگه تو بری دلم میگیره

اگه تو بری علی میمیره

قرار علی صفای خونه

بری خونمون میشه ویرونه

عزیزم چشات و نبند

عزیزم به روم باز بخند

با من حرف بزن فاطمه

جوابم رو با سر نده

نگفتی به من آخرش

تو کوچه تو رو کی زدش

میدونی علی به تو دلخوشه

زمین میخوری عذاب می کشه

شبا پلک تو تو خواب میپره

هنوز کابوس تو میخ دره

عزیزم نگفتی به من

عزیزم چی دیده حسن

عزیزم چشاتونبند

عزیزم به روم بازبخند

داره خونه عمر من

خراب میشه پیش چشام

سه ماه گریه کردی فقط

برای من و بچه هام

بیا فاطمه همین امشب و

خودت شونه کن موی زینب و

بمیرم برات تو تب میسوزی

برای حسین پیرن میدوزی

عزیزم با قد کمون

عزیزم بمون پیشمون

عزیزم نروفاطمه

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج امیر کرمانشاهی -(چه بروبیایی داشتیم کجاست اون روزا....) *

662

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج امیر کرمانشاهی -(چه بروبیایی داشتیم کجاست اون روزا....) چه برو بیایی داشتیم، کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم، کجاست اون روزا
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم، کجاست اون روزا

فکرشم نمی کردم ببینم یه روزی روضه ها اینجوری باشه
میشه بگی چکار کنم برای اینکه همه چیز باز مثل گذشته باشه

بغلم کن؛
بیشتر از همیشه آغوشتُ میخوام
بغلم کن؛
من الان یه ساله دلتنگِ قدیمام
بغلم کن .. بغلم کن ..

چه برو بیایی داشتیم، کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم، کجاست اون روزا
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم، کجاست اون روزا

خیلی پیرغلاما بودن، که از دست رفتن
چه بزرگترایی داشتیم، کجاست اون روزا
تو حرم رفتم و دیدم که سوت و کوره
چه امام رضایی داشتیم کجاست اون روزا

فکرشم نمی کردم یه روز بیاد که از دور ضریحتُ ببینم
فکرشم نمی کردم نتونم با رفیقام بیام پیشت بشینم

بغلم کن؛
سرمُ می خوام رو شونه هات بذارم
بغلم کن؛
من که هیچ کسی رو جز خودت ندارم
بغلم کن .. بغلم کن ..

بغلم کن؛
بیشتر از همیشه آغوشتُ میخوام
بغلم کن؛
من الان یه ساله دلتنگِ قدیمام
بغلم کن .. بغلم کن ..

این تقاص کدوم گناهِ
میدونی چند وقته چشم به راهِ
این تقاص کدوم گناهِ
هم شبم سیاهه هم روزم سیاهِ

بغلم کن؛
بیشتر از همیشه آغوشتُ میخوام
بغلم کن؛
من الان یه ساله دلتنگِ قدیمام
بغلم کن .. بغلم کن ..

میگم کربلا؛ میگن که راها بسته است
میگم امام رضا؛ میگن رواقا بسته است

در به درم ..
جایی رو دیگه ندارم که برم
در به درم ..
کسی نیست دست بکشه روی سرم

چه برو بیایی داشتیم، کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم، کجاست اون روزا
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم، کجاست اون روزا

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _گو چگونه می توانم بی تو زیست * اسماعیل تقوایی

431

یا فاطمه الزهرا (س) _گو چگونه می توانم بی تو زیست یا فاطمه الزهرا(س)

گو چگونه می توانم بی تو زیست
زندگی بعد تو با مردن یکیست

هستی ام بودی تو زهرا، نیستی
بی تو در دنیاصفایی نیست، نیست

پیکر بی جان تو حیدر چو دید
در غمت از هردو دیده خون گریست

کودکانت را چه گویم در جواب
محنت بی مادری، بد محنتیست

تو امانت بوده ای پیش علی
حیدر ت شرمنده ی روی نبیست

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

زبانحال امیرالمؤمنین(ع)، بعداز شهادت حضرت زهرا(س) -(آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد...) * یوسف رحیمی

527
1

زبانحال امیرالمؤمنین(ع)، بعداز شهادت حضرت زهرا(س) -(آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد...) آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد
باید از شعلۀ‌ آن تا به ابد شیون کرد

قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست
ماجرای در و دیوار چه‌ها با من کرد

مانده‌ام بر دل تو میخ در آتش زده است
یا دل سوخته‌ات خون به دل آهن کرد؟

شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان
که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد

جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این
بعد تو پیرهن صبر دگر بر تن کرد

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد