پرستوی من، رفتی و پر کشیدی از خونه ی حیدر
بیا ببین که،می لرزه از مصیبتت شونه ی حیدر
فاطمه جانم، کاش که می شد یه کم دیگه بمونی پیشم
بعد تو دیگه ، چش توی چشم قنفذ و مغیره میشم
آخه دیدم که بد زدن ، با کینه و حسد زدن
فقط به پهلوی تو نه ، به بخت من لگد زدن
چه جور بگم بمون ، چه جور بگم نرو
به کی بگم آخه ،غم مدینه رو
زهرای من نرو(4)
تنگه دل من ، برای اون روزایی که تو خونه بودی
من می دونستم ، از پا درت میاره این همه حسودی
غارت زدم من ، صندوق گوهر هست و نیست گوهر خونه
درد من اینه ، لکه ی خون مونده هنوز رو در خونه
وا کرده غم مشت منو، حال حسن کشته منو
پشت و پناه من نرو ،خالی نکن پشت منو
اینقد برام نخون
- شنبه
- 28
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور