شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 علی اصغر یزدی

میخ در سرخ از خجالت شد -(حمله کردند سمت خانه ی وحی ) * علی اصغر یزدی

786

میخ در سرخ از خجالت شد -(حمله کردند سمت خانه ی وحی ) #هجوم_به_بیت_وحی

حمله کردند سمت خانه ی وحی
غاصبانی که خیره سر بودند
تک و تنهاست پشت در مادر
ولی آن سو «چهل نفر» بودند

نا نجیبی به شعله دامن زد
سَخت سرگرمِ هَتکِ حُرمَت شد
بی حیا با لَگَد به دَر می زد
میخِ دَر سُرخ از خجالت شد

روضه را باز تر نباید خواند
«دست بسته ست» حیدر کرار
تلخیِ خاطراتِ آتش را
هر "نفس" تازه می کند مسمار

تاوَلِ دست های او می سوخت
دردِ پهلو زیاد تر شده بود
زینب از حال رفت…وقتی دید
مادرش دست بَر کَمر شده بود

شانه می زد به موی سوخته اش
ولی انگار نا امید شده
باورش هم نمی‌شود زینب
گیسوی مادرش "سفید" شده

بازویش باز هم وَرَم کرده
مرهم درد پهلوی او چیست!؟
حرف های علی نشان می د

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمینه شب شهادت حضرت زهرا(س) -(نیمه شبا آروم میام و) * ابوالفضل آلوئیان

468

زمینه شب شهادت حضرت زهرا(س) -(نیمه شبا آروم میام و) نیمه شبا آروم میام و
کنار بسترت میشینم
با بغض ناله ای میخونم
الهی داغتو نبینم(۲)

غم بی مادری سخته
مادر مارو تنها نزاری
غم بی مادری سخته
نرو توکه سنی نداره

مادر،اگه بره،آدم،داغ دلش عظیم میشه
مادر،اگه بره،آدم،یه جور دیگه یتیم میشه(۲)

بند دوم

قربون اون صورت ماهت
چرا ازم روتو گرفتی
الهی حیدرت بمیره
نبینه پهلوتو گرفتی

توی شهر جواب سلامم
یاکه سکوته یا اشاره
میدونی غریبه حیدر
تو که بری یاری نداره

زهرا،اگه بری،حیدر،بی یاور و حبیب میشه
زهرا،اگه بری،حیدر،یه جور دیگه غریب میشه(۲)

شعر و سبک:ابوالفضل آلوئیان
فاطمیه۹۸

  • شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 09:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شام غریبان حضرت زهرا(س) -(بساط گریه هاجوره) * ابوالفضل آلوئیان

743

زمینه شام غریبان حضرت زهرا(س) -(بساط گریه هاجوره) بساط گریه هاجوره
خونمون چه سوت و کوره
چجوری علی تو این جمع
این همه خون و بشوره

بریز آب روون أسما
روتن خانوم خونم
تموم تنت کبوده
الهی دردت به جونم

چشام داره میسوزه،دستام داره میلرزه
ببین که پای تابوتت،پاهام داره میلرزه

(مرو زهرا بی حیدر)

بند دوم

همه آستینا به دندون
نشکنه سکوت این شب
حسنین دنبال تابوت
داره دق میکنه زینب

خداصبرم بده زهرا
از غمت دووم بیارم
همه ی هستم و امشب
چجوری تو خاک بزارم

از گریه چشما خونه ،عالم برات گریونه
رو شونه های سلمان،دارم میرم تا خونه

(مرو زهرا بی حیدر)

  • شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(یاران بر حال فاطمه دعا کنید) * مجتبی صمدی شهاب

624

نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(یاران بر حال فاطمه دعا کنید) یاران بر حال فاطمه دعا کنید
شد فاطمیه خیمه را بپا کنید

می آید 2 از مدینه صدای ناله
افتاده 2 بر زمین برگ یاس و لاله

زهرا زهرا علی یا علی
@eyvoontala
شیطان اهل سقیفه را داده فریب
زهرا در بین بستر و علی غریب

خورشید 2 عمر زهرا رو به زوال است
از غصه 2 قامت فاطمه هلال است

زهرا زهرا علی یا علی
@eyvoontala

آه حیدر شرر زند به آسمان
یارش در اوج آرزو شده کمان

شد زهرا 2 حامی غربت ولایت
.واویلا 2 مرتضی مانده بی حمایت

  • دوشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

زمزمه زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها جهت استفاده ذاکرین اهل بیت علیهم السلام -(سیر شدم از این زندگی خدایا) * مجتبی صمدی شهاب

511

زمزمه زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها جهت استفاده ذاکرین اهل بیت علیهم السلام -(سیر شدم از این زندگی خدایا) به سبک گم شده بودم با تو پیدا شدم
@eyvoontala
سیر شدم از این زندگی خدایا
دیگه نمیخوام بمونم تو دنیا
غریبی علی منو می کشه
رسونده غم جون رو لبای زهرا

حالا که زخمی تو بستر افتادم
کاش اجل زود برسه به فریادم
واسه مردم مدینه زیادم

چجوری تونستن اینا
خونمو آتیش بکشن
الهی زودتر بمیرم
از دست من راحت بشن
وای امون ای خدا
@eyvoontala
جنازه بابام روی زمین بود
دلم پر از نوای آتشین بود
به جای تسلیت منو سوزوندند
آره آره مزد بابام همین بود!

دستای علی رو بستن ناکسا
بار شیشمو شکستن بی هوا
غنچه نشکفتم از من شد جدا

میون اون آتیش و دود
فضه به داد من رسید
تا نبینه علی منو
چادرش و رو من کشید
@eyvoontala
شبا نفس تو

  • دوشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

زبان حال مولا چند روز پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (من از هجران تو افسرده حالم) * عادل لاله چینی

509

زبان حال مولا چند روز پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (من از هجران تو افسرده حالم) من از هجران تو افسرده حالم
بگو اندر فراقت چون ننالم؟
بگریم در دل شبها به یادت
چو آیی لحظه ای اندر خیالم
*
بجز تو همدهی زهرا ندارم
سرم بر چاه غربت می گذارم
چو بینم باز آن دیوار و در را
رود از کف همه صبر و قرارم
*
ببین زینب شده بانوی خانه
کند گیسوی اطفال تو شانه
ولی تا آنکه بیند چادرت را
دلش با یاد تو گیرد بهانه
*
دل شب آمد آوای حسینت
زجا برخواست زهرا نور عینت
صدا میزد که مادر جرعه آبی
نبودی، خواب رفت جانا حسینت
*
حسن در گوشه ای هر دم نشیند
دو زانو را به آغوشش بگیرد
بگوید زیر لب ای وای مادر...
بترسم از غمت زهرا، بمیرد
*
بود آوای من زهرای من، آه
پس از تو سر کنم اندر دل چاه
بگویم همسرم تازه جوان ب

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)یادآوری غمها/اشک من پاک مکن بازوی تو ریخت به هم * محمود اسدی

440

(غزل)یادآوری غمها/اشک من پاک مکن بازوی تو ریخت به هم اشک من پاک مکن بازوی تو ریخت به هم
با تماشای تن تو شوی تو ریخت به هم

راه می رفتی و دیدم که زمین می افتی
باورم گشته گلم،زانوی تو ریخت به هم

نه فقط شعله ی در خانه ی ما را سوزاند
از حرارت چکنم گیسوی تو ریخت به هم

خاطرت هست که در کوچه حسن می لرزید
خاطرت هست ز سیلی روی تو ریخت به هم

خاطرت هست در خانه به رویت افتاد
یاد داری ز لگد پهلوی تو ریخت به هم

خاطرت هست که با خنده به من قنفذ گفت
یا علی در پس در بانوی تو ریخت به هم
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 00:57
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)حمایتگر علی/بی تو ای زندگی ام،زندگی ام شد دشوار * محمود اسدی

479

(غزل)حمایتگر علی/بی تو ای زندگی ام،زندگی ام شد دشوار بی تو ای زندگی ام،زندگی ام شد دشوار
بعد تو غصه و غمهای علی شد بسیار

با وجود تو علی داشت حمایتگرو،حال
خیز و بنگر که علی بعد تو گشته بی یار

از سر قبر تو آیم چو به خانه بینم
هست از دوری تو زینب مضطر،بیدار

رفتی و یاد تو هرگز نرود از خاطر
یاد آن روز که در خانه تو بودی بیمار

یاد آن روز که در خانه تماشا کردم
وقت ره رفتن تو،دست تو را بر دیوار

دو قدم رفتی و با سر به زمین می خوردی
بگمانم که از آن ضربه دو چشمت شد تار

کاش بودی و ز من روی نهان می کردی
ولی از پیش من زار،نمی رفتی زار
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)تنها ترین یارم بانوی بیمارم * محمود اسدی

444

(زمزمه)تنها ترین یارم بانوی بیمارم تنها ترین یارم بانوی بیمارم
مرو بمان که من تنها تو را دارم
به خاطر زینب دو دیده ات وا کن
با چشم مجروحت مرا تماشا کن
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم

ای یاسم از شعله بال و پرت افتاد
درو فشار دادن در رو سرت افتاد
اون چل نفر،زهرا. خدایی نامردن
حامله بودی و تو رو لگد کردن
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم

ای حامی حیدر ببین قدم شد دال
قرار من باشه قرار ما گودال
وقتی حسین ما بریده سر میشه
بیا زمانی که زیر و زبر میشه
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 16
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)خانوم خونه بازم بیا به خونه برگرد * محمود اسدی

589

(زمزمه)خانوم خونه بازم بیا به خونه برگرد "خانوم خونه"
بازم بیا به خونه برگرد
پرستویم به لونه برگرد
ای خورده تازیونه برگرد
فاطمه جانم فاطمه جان فاطمه جانم

"رفتی و بی تو"
دل علی به پیچ و تابه
ذکر حسن وقتی که خوابه
میگه نزن دلم کبابه
فاطمه جانم فاطمه جان فاطمه جانم

"یادم نمیره"
عدو به زخم من نمک زد
به صورتت مهر فدک زد
تو رو مغیره بد کتک زد
فاطمه جانم فاطمه جان فاطمه جانم

"ای حامی من"
رفتی علی بدون یاره
با رفتنت دل بی قراره
زینب دیگه آروم نداره
فاطمه جانم فاطمه جان فاطمه جانم

"قرار حیدر"
قرار بعدی بین گودال
میون ازدحام و جنجال
وقتی تنش میشه لگدمال
فاطمه جانم فاطمه جان فاطمه جانم

"حسین می افته"
با نیزه ای از روی مرکب
به پیش دیدگان زی

  • جمعه
  • 16
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)بعد زهرایم بی پناهم من * محمود اسدی

571
1

(زمزمه)بعد زهرایم بی پناهم من بعد زهرایم بی پناهم من
لشکرم پاشید بی سپاهم من
رفت و قلب علی بی قرار است
هر دو چشمم چو ابر بهار است
خدا خدا خدا خدا عزیزم رفت

ای خدا بر لب آمده جانم
آن زمانی که پیش چشمانم
همسرم از منم رو گرفته
دست خود را به پهلو گرفته
خدا خدا خدا خدا عزیزم رفت

کی رود از یاد خانه ام میسوخت
هم پرستو هم لانه ام میسوخت
بین جمع عدو هلهله بود
همسرم پشت در حامله بود
خدا خدا خدا خدا عزیزم رفت
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 16
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -( تاریخ ای حقیقت انکار ناپذیر) * کمیل کاشانی

360

شهادت حضرت زهرا(س) -( تاریخ ای حقیقت انکار ناپذیر) تاریخ ای حقیقت انکار ناپذیر
با من بگو دقایقی از غربت غدیر

دیدی چه زود عهد تولا ز یاد رفت
در یک کلام ، خرمن ایمان به باد رفت

وقتی که سنگ ، حرمت آئینه را شکست
در ازدحام فتنه لگد سینه را شکست

هیزم بیار معرکه فریاد می کشید :
تا خانه را بسوزم هیزم بیاورید

هیزم بیاورید هیزم ، هیزم بیاورید
آتش بیاورید آتش - مردم بیاورید

گفتند : خانه خانه ی زهرا و حیدر است
این در هبوط وحی خدا بر پیمبر است

اما به حرف مردم شهر اعتنا نکرد
حق نمک ادا نکرد و ز "بی بی" حیا نکرد

می سوخت در به حال دو دستی که بسته بود
یاد گلی که خسته و پهلو شکسته بود

آن روز در هیاهوی پائیز و گل چه شد ؟
خاتون عشق نقش زمین بین کوچه شد

شهر مدینه عشق و صفا را ز یاد برد
آن روزهای خوب خدا را ز یاد برد

آن لحظه های ناب اذان بلال را
"قد قامت الصلواة " و حضور زلال را

  • چهارشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -( شاهد شعر قدسيم باز ره سفر گرفت ) * کمیل کاشانی

349

شهادت حضرت زهرا(س) -( شاهد شعر قدسيم باز ره سفر گرفت  ) شاهد شعر قدسيم باز ره سفر گرفت
كبوترانه دل سوى مدينه بال و پر گرفت
شعله ی شوق مدح او به باغ سينه در گرفت
گرچه سروده‏ ام بسى بهانه ی دگر گرفت
كه هرچه گفته‏ اى ولى به مدح فاطمه كم است
جان محمد است او بگو كه اين همه كم است

بگو كه مدح فاطمه مدح تمام انبياست
نثار روح پاك او گل سلام انبياست
طراز شأن او ببين فوق مقام انبياست
روز جزا كه التجا ختم كلام انبياست
قسم به نام فاطمه دهند ذوالجلال را
همين به وصف اوست بس شكوه را جلال را

در آن زمان كه هر كسى به فكر راه چاره است
پياده جمع انبيا و فاطمه سواره است
بغل گشوده دوزخ و منتظر اشاره است
گرچه حساب جرم من فزون تر از شماره است
به لطف يك نگاه او خدا برات مى‏ دهد
كه مهر مادرانه‏ اش مرا نجات مى‏ دهد

نواى ناى خسته‏ ام به شور و حال و زمزمه
ببين دل شكسته‏ ام گرفته ذكر فاطمه
فاطمه‏ اى كه عرش را بود قرار و قائمه
به عشق او ندارم از غم حساب واهمه
كه سايه سار دست او پناه اهل محشر است
بر آستان جود او نگاه اهل محشر است

نداى «طَرِّقوا» رسد كه نور ايزد آمده
باز كنيد راه را جلوه ی سرمد آمده
زنى كه بر تمام مردها سرآمد آمده
عشق على مرتضى جان محمد آمده
دور كجاوه‏ اش ملك چو ازدحام مى‏ كند
بهشت در حضور او عرض سلام مى‏ كند

كوثر و قدر و هل اتى آيتى از مقام او
دست به سينه مصطفى آمده بر سلام او
قيام كرده بارها نبى به احترام او
شگفت مانده مرتضى ز قدرت كلام او
فاطمه‏ اى كه بوسه زد ملك به تار چادرش
شفاى جمله دردها گرد و غبار چادرش

بهار جلوه كرد از تبسم ولادتش
خيره نگاه قدسيان به لحظه عبادتش
كبود روى فاطمه گواهى ارادتش
شكست پشت اهرمن ز غيرت و شهادتش
كه پهلوى شكسته‏ اش بقاى دين احمدى است
محسن او حقيقت شريعت محمدى است

كوچه و خانه ی على عرصه ی اقتدار او
در آن طواف عاشقى على على شعار او
كه بازوى كبود شد مدال افتخار او
خطبه ی مسجد النبى عيار اعتبار او
ز شعله‏ هاى آه او روز ستم سياه شد
فتنه ی نابكارها ز اشك او تباه شد

شبى كه رفت تا خدا چه لحظه‏ ها عجيب بود
زلال اشك مرتضى بدرقه ی حبيب بود
چو كشتى شكسته‏ اى به موجها غريب بود
اگر چه غرق دردها على پر از شكيب بود
امانت شكسته را به صاحبش رساند واى
كنار قبر فاطمه نماز صبر خواند واى

فصل كتاب معرفت اصل ولا فاطمه است
نمونه ی بندگى و روح دعا فاطمه است
آنكه بگيرد از كرم دست مرا فاطمه است
زمزمه ی اهل ولا فاطمه يا فاطمه است
به يك اشاره ی نظر ' كميل را كمال بخش
به شعر نارساى او شور و شعور و حال بخش

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:44
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها * ناشناس ؟؟؟

549

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سلام حضرت مادر ، سلام حضرت آب
سلام سوره ی کوثر ، سلام آیه ناب

دوباره آمده ام حرفی از شما بزنم
ولی میان دلم هست ، یک سوال و جواب

سوالی از دل مجنون فاتح خیبر
جوابی از دل شیدای مادر ارباب

سوالی از فدک و کوچه و در و سیلی
که کرد آل عبا را به یک نظر بیتاب

و این گواه غریبی مادرم زهرا ست
که اهل خانه عزادار و مردمان شاداب....

  • یکشنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسین صیامی

شهادت حضرت زهرا(س) -(چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است) * حسین صیامی

609

شهادت حضرت زهرا(س) -(چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است) چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است

کسی که ذوق نشستن کنار حیدر داشت
چطور شد که در این خانه ماندنش سخت است؟

ببین چقدر بزرگ است جرمشان، زهرا...
دلش شکست، که این دل شکاندنش سخت است

اگر که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشاندنش سخت است

اگر تکان ندهد روزگار صبرت را
غبار چادر مادر تکاندنش سخت است

کبوتری که نمیبیند آسمانش را
به لانه با پر زخمی رساندنش سخت است

نخوانده موی سیاه غزل سپید شده
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است...

  • شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شهادت حضرت زهرا(س) -(دید شرح حال او ناگفتنی ست، ای زبانم لال زهرا رفتنی ست) *حاج علی انسانی

1028
1

شهادت حضرت زهرا(س) -(دید شرح حال او ناگفتنی ست، ای زبانم لال زهرا رفتنی ست) «وداع آیینه ها»

دید شرح حال او ناگفتنی ست
ای زبانم لال، زهرا رفتنی ست

چشم، بر رُخ اشک نَم نَم می فروخت
نرگسش بر لاله شبنم می فروخت

آتشی در دل، ولی بی دود داشت
بَر لب لرزان خود بِدرود داشت

گفت روز وصل را شام آمدست
آفتابم بر لب بام آمدست

این خبر را می دهد بُستان- به گل
یک سحر-شبنم بود مهمان به گل

یافت پایان داستان سوز وساز
بسته گردد چشم های نیم باز

دیده ام را بر گشودن نیست تاب
فصل آخر را بخوان از این کتاب

نیست برجا از وجودم جز نفس
مانده از این کاروان تنها جرس

ای مرا آیینه، تصویرم ببین
آخرین دیدار شد، سیرم ببین...

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور روضه ای حضرت زهرا(س) همراه با سبک*-(رد خون رو در...) * خادم الزینب

974

شور روضه ای حضرت زهرا(س) همراه با سبک*-(رد خون رو در...) رد خونِ رو در
خاکستر روی سر
حیدر میگه زهرا
زهرا میگه حیدر

زهرا از پا افتاد
روی خاکا افتاد
حسن میگه پیش
چشمم بابا افتاد

در افتاد رو کمر مادرم
یکی نیست مادر روکمک کنه
میکشن حیدرش رو با طناب
یکی نیست حیدرو کمک کنه

مادر نگاهش
به دست باباست
بابا نگاهش
شرمنده از ماست

بند دوم

میخ و دیوار و در
اتیش و خاکستر
هم میسوزه معجر
هم میسوزه مادر

بزنن یه زن رو
سخته واسه طفلا
سخته واسه بابا
واویلا واویلا

اما اونی که بیشتر از همه
حال و روز مارو بهم زده
دست سنگینی که تو کوچه ها
مرگ یه مادر رو رقم زده

داره جگر تو
سینم میسوزه
کل وجودم
از غم میسوزه

بند سوم

یه چشمم به زینب
یه چشمم به مادر
یه چشمم به حسین
یه چشمم به حیدر

یه غوغای دیگست
هر طرف که میرم
با گریه دستای
مادر رو میگیرم

میدَوه مادر بین کوچه ها
میدَوم دنبالش با دل خون
داره از دستم میره مادرم
ای خدا مرگ حسن رو برسون

موهام سفیده
قدم خمیده
پیری من تو
طفلی رسیده

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی شهادت حضرت زهرا(س)، با نوای کربلایی جواد مقدم -(خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا...) *

1296

سینه زنی شهادت حضرت زهرا(س)، با نوای کربلایی جواد مقدم -(خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا...) بریم مدینه ، خونۀ مولا
عیادت مادری خسته
که این روزا دلش شکسته
جوونه اما گردِ پیری
رو سر و صورتش نشسته

خیال موندن ، نداره دیگه
خیری ندیده از مدینه
یه دنیا غم داره تو سینه
میکشه آه سردی تا که
غربت حیدر و می بینه

بار سفر رو داره میبنده
صدای آهِ علی بلنده
چند روزه کارش فقط همینه
تابوت و می بینه و میخنده...

«خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..»

حسن یه گوشه ، خیره به مادر
زانویِ غم بغل گرفته
داره به دل حرف نگفته
خیلی صبوره اما بازم
کوچه ها از یادش نرفته

روی کبود و ، چادرِ خاکی
لکه ی خونِ مونده رو در
شده بلایِ جونِ حیدر
سه ماهه که خانوم خونش
بی رمق افتاده تو بستر

دلش گرفته از این زمونه
بهار عمرش روبه خزونه
دست شکستش بالا نمیاد
عجل وفاتی داره میخونه...

«خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا..»

تو این روزای ، آخر عمری
رسیده کار بچه هارو
کرده همه سفارشارو
با بغضی که داره تو سینه
روضه میخونه این شبا رو

برا حسینش ، داره میدوزه
یه پیروهن با دست لرزون
آروم آروم با چشم گریون
میگه به زینب عوضِ من
تن حسینم تو بپوشون

میاد یه روزی که ته گودال
داداش حسینت میوفته بی حال
سر همین پیروهن کهنه
میبینی میشه دورش چه جنجال

«خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا..»

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

با بی ادبی نام علی(ع) را بردند * مرضیه عاطفی

369

با بی ادبی نام علی(ع) را بردند با بی ادبی نام علی(ع) را بردند
با زخم زبان فاطمه(س) را آزردند
روزی که میان کوچه با غصب فدک
سیلی زده؛ ارث پدرش را خوردند!

#ألسلام_علیک_أیتها_المظلومة_المغصوبه
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمة_الزهرا

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

ایام فاطمیه -(شکسته پر پرستو) * امیرحسین سلطانی

473

ایام فاطمیه  -(شکسته پر پرستو) شکسته پر پرستو
نگیر تو از علی رو
تویی پناهه حیدر
در این مدینه بانو

نفس برید یارم
به درد و غم دچارم
نذار علی رو تنها
نرو بمون کنارم

خونه بدون تو صفا نداره
فریاد من بی تو صدا نداره

ای قد کمون خونه
صفای آشیونه
راضی نشو که حیدر
بی فاطمه بمونه

(زهرای من زهرای من)

انقد نگو وبالم
آتیش نزن به حالم
برس به کار خونه
راحت بشه خیالم

گل بهار حیدر
چرا شدی تو پرپر
تورو به جان زینب
بلندشو از تو بستر

دلبر این دله علی تو هستی
حلال مشکله علی تو هستی

ای قدکمون خونه
صفای آشیونه
راضی نشو که حیدر
بی فاطمه بمونه

(زهرای من زهرای من)

غریب ترین امامم
ندارن احترامم
حداقل تو زهرا
بده جواب سلامم

بمون و یاورم باش
همدم و همسرم باش
نرو بمون کنارم
مونس دخترم باش

نذار که زینبت عزا بگیره
میخواد شفاتو از خدا بگیره

ای قد کمون خونه
صفای آشیونه
راضی نشو که زینب
بی مادرش بمونه

(زهرای من زهرای من)

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -(خانه ای که مادرش زخمی شده غمخانه است...) * مجتبی صمدی

836
1

شهادت حضرت زهرا(س) -(خانه ای که مادرش زخمی شده غمخانه است...) خانه ای که مادرش زخمی شده غم خانه است
باغ اگر باشد شبیه کلبه ای ویرانه است

مادر در بستر اُفتاده که حالش ناخوش است
با نگاهش، دور طفلان مثل یک پروانه است

بهر مرغِ بین آتش لطمه دیده زیرِ پا
بهترین جا، گوشهء عُزلت میان لانه است

فاطمه حالش وخیم است و طبیبی هم که نیست
مونس روز و شب ش هم اشک دانه دانه است

صورت ودست وسرش بدجورضربه خورده است
این جنایت، کارِ یک طُغیانگر دیوانه است

نامرتب مانده موی زینب و موی حسین
موی بی شانه دلیلش درد دست و شانه است

قُنفُذ از هر مالیاتی بعد کوچه شد مُعاف
بعد زهرا این برایش بهترین کارآنه است

خانه دارِ پا به ماهِ شیر خیبر را زدند
ننگ بر تاریخ، این غم فوق ظالمانه است

فاطمه در زیرِ در بود و ز رویش رَد شدند
ماندن حوریه با این وصف یک افسانه است ...

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن صرامی

شهادت حضرت زهرا(س) -(آری حقیقت بی وفا دنیاست دنیا...) * محسن صرامی

404

شهادت حضرت زهرا(س) -(آری حقیقت بی وفا دنیاست دنیا...) آري حقيقت بي وفا دنياست دنيا
اين بي وفائي هر كجا پيداست پيدا

بد كرد دنيا با همه هست پيمبر
با اينكه خلقت باعث اش زهراست زهرا

حتي كنيزش ميكند مشكل گشائي
از بس مقام فضه اش بالاست بالا

بي حب زهرا ادعاي دين دروغ است
او بر امامان حجت كبراست كبرا

آرام رد ميشد نسيم از پهلوي او
چون فاطمه انسيه الحوراست حورا

لعنت به آنكس كه جسارت كرد بر او
بر آستان بوسي او دعواست دعوا

زهرا كجا و تازيانه واي بر من
هر ديده اي از داغ او درياست دريا

عجل وفاتي روي لب صديقه دارد
با اينكه خيلي زندگي زيباست زيبا

امروز و فردا بايد از اين شهر ميرفت
دلشوره دارد مرتضي تنهاست تنها...

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

ماجرای کوچه از زبان امام حسن مجتبی علیه السّلام (آن فرومایه چو ره بر من و مادر بگرفت) * عادل لاله چینی

1053
1

ماجرای کوچه از زبان امام حسن مجتبی علیه السّلام (آن فرومایه چو ره بر من و مادر بگرفت) آن فرومایه چو ره بر من و مادر بگرفت
عقده های دل خود از شه خیبر بگرفت
آنچنان ضربه بزد بر رخ بانوی بهشت
که از آن ضربه مهِ صورت مادر بگرفت
ناسزا گفت و ز کین نعره خصمانه کشید
آن دَنی با لگدی هستی حیدر بگرفت
وقت برگشتن از آن کوچه غمبار وسیاه
مادرم جای عصا از منِ مضطر بگرفت
بعد از آن واقعه ی شوم، دگر یاس کبود
روی نیلی شده از ساقی کوثر بگرفت
مادرم بر اثر ضربت سیلی عدو
شد خزانی و دگر جای به بستر بگرفت
او شهید ره مولا شد و وقت کفنش
رمق از بازوی خیبر کن حیدر بگرفت
وقت هجران رخش در دل آن شام حزین
زیر بازوی پدر بوذر و قنبر بگرفت
شد خجل موقع دفنش پدر از ختم رسل
تا که دستان نبی آن گل پرپر بگرفت
(لاله)ام لایق آتش ولی آن شاه کریم
نزد داور ز کرم جانب نوکر بگرفت

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب

مادر پهلو شکسته -(مادرم عزیز خونه) * کربلایی حسن آخوندی

390
2

مادر پهلو شکسته -(مادرم عزیز خونه) مـادرم عـزيـزخـونه
بي تو دل ميگيره بونه
دلـم از فـراق رويـت
شعر غمها رو می خونه
مـادرم مـادر خسته
مـادر پهلو شكستـه
مـادرم نـور دو ديـده
چون توئي ديده نديده
مرغ خوشبختی ز بومِ
خونه مون بی تو پريده
مادرم مـادر خسته
مـادر پهلو شکسته
به كنار سجده گاهت
ديده ی دلـم بـه راهـت
از جفـا و ظلـم ثانی
شده خـونه قتله گاهت
مادرم مادر خسته
مادر پهلو شکسته
شبا تو رويا می بينم
اومدی پيشـم بمـونی
نغمـه های لا لائی رو
دوباره برام می خونی
مادرم مـادر خسته
مـادر پهلو شكستـه
هـوای خونـه غمينه
حـال و روز دل همينه
گوشه ای تنها می شينم
بابا اشگـامـو نبـينه
مادرم مادر خسته
مادر پهلو شكستـه
از غم هجر تـو با با
گوشه ی خونه مي شينه
زير لب با گريه ميگه
رسم روزگـار هميـنه
مادرم مـادر خسته
مادر پهلو شکسته

  • جمعه
  • 21
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -(میان بستر خود بهر همسایه دعا کردی..) * رضا اعظمی

439

شهادت حضرت زهرا(س) -(میان بستر خود بهر همسایه دعا کردی..) میان بستر خود بهرهمسایه دعا کردی
ازاین پهلو به آن پهلو کنیزت را صداکردی

نگفتی دردخودرا با کسی مادرولی امشب
وصیتها تو بر بابا علی مرتضی کردی

تورادیدم نمازت رانشسته خواندی بازحمت
قنوتت رابه یک دست وبه زورخودراتوتا کردی

توپنهانی زدردخودچو گریه کردی اما باز
صبوری کردی و آهسته خودرا جابه جاکردی

لبت را میگزیدی وازاین شانه به آن شانه
ازاین که تو کتک خوردی خودت راهم رضا کردی

ولی حق تو مادر جان نبوده بین یک دیوار
به هجده سالگی مادرخودت را تو فدا کردی

به کوچه وقتی غوغاو هجوم مردم وحشی
تو می دانستی میخ است و چرادرراتووا کردی

الهی بشکندپایی شکسته استخوانت را
تو بادنده شکسته بین خانه اکتفا کردی

  • جمعه
  • 21
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:47
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور فاطمیه -(زخم شدی تا زخمی برای نوکرات باقی نمونه) * مجید بنی فاطمه

382

شور فاطمیه -(زخم شدی تا زخمی برای نوکرات باقی نمونه) زخم شدی تا زخمی برای نوکرات باقی نمونه

زخم شدی چون زخمای تو کفرو سر جاش مینشونه

زخمات‌زیاده‌زینب‌وگرنه‌بین‌گودال‌میشناختت

زخمات زیاده چون مادرت دیده تن تو غرق خونه

وای‌ازپیکرت‌وای‌انگشترت‌وای‌وای‌حسین من

چه کربلایی هفتاد و دو لب تشنه ی بی سر فدایی

اما ندیده زینب به جز زیبایی از روز جدایی

تنهای تنها سالار زینب بود و حق بود و تباهی

خون بود و خون بود پیمان ثارالله و لبیک خدایی

آه از کربلا وای از نیزه ها وای وای حسین من

صد پاره پیکر از این همه تیغ و سنان الله اکبر

صد پاره پیکر پیش تنت سینه زنان زهرای اطهر

وای از تن تو حتی یه جای سالمم واست نمونده

ای جان زینب ای کشته ی بی لشگر
و ای شاه بی سر

وای از بی حیا وای زد با عصا
وای وای حسین من

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسن لطفی

زبانحال حضرت زینب(س) با امام حسن(ع) -(ای برادر چه میکنی با خود..) * حسن لطفی

1702
1

زبانحال حضرت زینب(س) با امام حسن(ع) -(ای برادر چه میکنی با خود..) ی برادر چه می‌کنی با خود
چند روزیست سرد و خاموشی
سر به زانو گرفته ای چندی
لب خود می‌گزی نمی‌جوشی

یک طرف حال و روز غمگینت
یک طرف ناله‌های مادرمان
مانده‌ام با حسین در این بین
که چه خاکی کنيم بر سرمان

درد و دل کن دوباره و دریاب
خواهری را که جان به لب کردی
بسکه در بین خواب لرزیدی
بسکه در بین خواب تب کردی

مشت خود می‌فشاری و در اشک
چهره‌ای نا امید می‌بینم
چه شده در میان گیسویت
چند تاری سپید می‌بینم

دست بردار از دلم خواهر
که پُر از شعله و شراره شده
بعد داغی که آتشم زده است
دل نمانده که پاره پاره شده

روضه‌ام روضه‌های یک کوچه است
کوچه‌ای سرد و کوچه‌ای تاریک
کوچه‌ای سنگی و غبار آلود
کوچه‌ای تنگ و کوچه‌ای باریک

بارها گفته‌ام خدا نکند
راه یاسی به لاله چین بخورد
بارها گفته ام خدا نکند
که در آنجا کسی زمین بخورد

ولی ای وای بر سرم آمد
کوچه خالی ز رفت و آمد شد
چادر مادرم به دستم بود
که در آن کوچه راه ما سد شد

بین دیوارهای بی‌احساس
ازدحام حرامیان دیدم
پنجه‌ها مشت و دست‌ها سنگین
پنجه‌ای را در آسمان دیدم

قد کشیدم به روی پا اما
حیف دستش گذشت و از سر من
آسمان تار شد که می‌نالید
بین گرد و غبار مادر من

چادرش را به سر کشید و به درد
تکیه بر شانه‌ام به سختی داد
خواست مادر که خیزد از جایش
ولی اینبار هم زمین افتاد

دست بر خاک می‌کشید آرام
با دو چشمان تار چاره نداشت
چادرش را تکاندم و دیدم
گوش خونین و گوشواره نداشت

ناله‌ام بین خنده‌ها گم شد
جگرم در عزای چشمش بود
رد خونی به روی دیوار و
جای دستی به جای چشمش بود

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مصائب حضرت زهرا(س) -(سورۀ کوثر به زیر دست و پا افتاده بود) * عبدالحقیر مرادی

470

مصائب حضرت زهرا(س) -(سورۀ کوثر به زیر دست و پا افتاده بود) فرض کن آتش به جان هل اتی افتاده بود
سوره کوثر به زیر دست و پا افتاده بود

دود بود و آتش و مسمار و سیلی و لگد
شعله بر جان عزیز مصطفی افتاده بود

پیش چشم شاه خیبر همسرش را میزدند
لرزه بر زانوی شاه لافتی افتاده بود

مادر سادات را آتش زدند و بعد از آن
ناله در هفت آسمان و ماسوا افتاده بود(۱)

یاس نیلی زیر در جا ماند و پرپر شد ولی
شور محشر در دل اهل کسا افتاده بود

در مدینه مادری غرق به خون شد عاشقان
کربلا هم پیکری ازهم جدا افتاده بود

دست و پا یک سو و پیکر سوی دیگر مانده بود
بر رخ زیبای اکبر رد پا افتاده بود

ارباً اربا بود و در بین عبا پیچیده شد
مثل اینکه عرش اعلا در عبا افتاده بود

هرکسی با هرچه میشد پیکرش را پاره کرد
شِبه پیغمبر غریب و بی صدا افتاده بود

شیشه عمر علی درهم شکست و بعد از آن
از غم او در حرم شور و نوا افتاده بود

خون رگهای علی شد زینت روی پدر
پادشاه کربلا هم در بلا افتاده بود

(۱) اشاره ب روایت امام صادق ع : یوم احراق النار علی باب جدنا امیرالمومنین ع یوم المصیبه و ......

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

شهادت حضرت زهرا(س) -(حادثه بالاگرفت و عاقبت یک در شکست) * محسن راحت حق

715

شهادت حضرت زهرا(س) -(حادثه بالاگرفت و عاقبت یک در شکست) حادثه بالا گرفت و عاقبت یک در شکست
ضربه ی پایی رسید و پهلوی مادر شکست

اجر و مزدِ حضرت خاتم ادا شد با لگد..
در میانِ خاک با یک ناله..پیغمبر شکست

مادرش را دید زیرِ دست و پا..دستپاچه شد
هیچ می دانی چگونه قلبِ یک دختر شکست؟

خواست تا بیرون کشد از آن هیاهو که نشد
پیشِ دو چشمانِ زینب ناگهانی سر شکست

شعله ها از یک طرف سوزانده روی فاطمه
ضربه های دیگری آمد که بال و پر شکست

در کشاکش ناله ی فضّه خُذینی می رسید
خادمه یک صحنه هایی دید تا محشر شکست

در حیاطِ خانه ..مولا گوشه ای افتاده بود
فاطمه را دید بر روی زمین..حیدر شکست

دستهای مرتضایش بسته شد در پیشِ او
با غلافی پهلو و بازوی یک همسر شکست

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

یا حضرت زهرا(س) -(چشمۀ جوشان رحمت قدر و کوثر) * علی ساعدی

467

یا حضرت زهرا(س) -(چشمۀ جوشان رحمت قدر و کوثر) چشمه جوشان رحمت،قدر و کوثر فاطمه ست
بندگی راهی است تا رضوان و رهبر فاطمه ست

آبروی آفرینش ،جان هستی ،احمد(ص)است
روح مابین دوپهلوی پیمبر(ص)فاطمه ست

"لافتی الا علی(ع) لاسیف الا ذوالفقار"
مردِمیدانِ علی(ع)،شمشیر حیدر فاطمه ست

صبر را با آن همه توفیق، زهرا(س)افتخار
عشق را با آن همه توصیف ،زیور فاطمه ست

اوج عزت ، باولایت ،تاشهادت رفتن است
بهترین الگوی این ره،حرف آخر فاطمه ست

بعد ِپیغمبر ، تمام کینه ها سر باز کرد
درهجوم انتقام بدر و خیبر فاطمه ست

هیزم آوردند و بیت وحی را آتش زدند
ای خدا، این خانه زهرای اطهر فاطمه ست

پیش از آنی که لگد بر در بکوبد قاتلش
عده ای گفتند بااو،پشت این در فاطمه ست

در شکست و پر شکست وحرمت حیدر شکست
آه دنیا،اجر پیغمبر ستم بر فاطمه ست

خاک عالم برسرت دنیا که دیدی بین جمع
بر زمین افتاده پیش چشم شوهر فاطمه است

پیش چشم باغبانِ دست بسته ، روی خاک
غنچه ی نشکفته محسن،یاس پرپر فاطمه ست

با پسر جان داد و جان بخشید بر اسلام ناب
تا قیامت دین حق را جان به پیکر فاطمه ست

فتنه را رسوا نمود و فتنه گر را مفتضح
آری آری قدرت این کارها در فاطمه ست

قبر و قدرش مخفی و امدادهایش آشکار
راهیان نور را فرمانده لشکر فاطمه ست

دوستان و دشمنانش عاقبت خواهند دید
حکمفرمای تمام اهل محشر فاطمه ست

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد