شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت زهرا س -( اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند) * هستی محرابی

454

شهادت حضرت زهرا س -( اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند) #نذر_شهادت_حضرت_زهرا_س
#غزل_مرثیه_فاطمیه_دوم

اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع
فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت میکند

کودکان را در کنارِ بسترِ خود جمع کرد
دارد از یک ماجرای تلخ صحبت میکند

قطره قطره اشک روی گونه هایش میچکد
آه را با لهجه ی باران روایت میکند

کودکانم! بعدِ من ایّامِ سختی پیشِ روست
روزهای حاکی از غم را حکایت میکند

دردِ من این است حیدر می شود خانه نشین
حقِ مولا غصب شد؛ شیطان خلافت میکند
ناکسان قلبِ حسن را آنچنان خون میکنند
تا که او در خانه اش هم حسِ غربت میکند

روضه ی اوجِ بلا یادآورِ کرببلاست
تا حسینم را عدو در کوفه دعوت میکند

ماجرای این بلاها از تصوّر دور باد
او که غم را با دلِ زینب چو قسمت میکند

لاله ها را با لبِ تشنه عدو سر می برد
کربلا را صحنه ای مثلِ قیامت میکند

از کبوترهای من چیزی نمی ماند به جا
تا که بر اهلِ حرم حتی جسارت میکند

زینب من! در چِهل منزل نوا داری به لب
دست و پایت را عدو بندِ اسارت میکند

آنقدر در زیرِ آماجِ بلا تا می شوی
که رقیه پیشِ بابایش شکایت میکند

جانِ تو بندِ حسین است و خبر دارم؛اگر
تو نباشی که حسین احساسِ غربت میکند

در لوای حق حسینم سر به جانان میدهد
تا خدا بر قامتش رختِ شهادت میکند

همچو ققنوس عاشقِ پرواز باشد، تا که حق
ظهرِ عاشورا دعایش را اجابت میکند

کربلا در مقتلِ خون تشنه کامی سر نداشت
تا ابد هر عاشقی او را زیارت می کند

می شود او سیّد و سالار و آقای بهشت
هر که را خواهد صفِ محشر شفاعت میکند

#هستی_محرابی ۹۹/۱۰/۲۵
@Asharemehrabi

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن لطفی

زبانحال امیرالمؤمنین، حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(داد از این درد که افتاده به جانم ای داد..) * حسن لطفی

6986
22

زبانحال امیرالمؤمنین، حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(داد از این درد که افتاده به جانم ای داد..) داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد

من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد

نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد

من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد

همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد

هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد

همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد

درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه ایام فاطمیه با نوای جواد مقدم -(ای قد کمونم وقت رفتن نیست..) *

637

زمینه ایام فاطمیه با نوای جواد مقدم -(ای قد کمونم وقت رفتن نیست..) من رو حلال کن واسه دردی که

چند ماهه افتاده توی پهلوت

صورت کبود من حلالم کن

حیدر بمیره واسه ی بازوت

تنهاترین مرد شبم زهرا

حرفامو من میگم فقط با چاه

حیفه بخوایم از هم جدا باشیم

دلگیرم از این مردم دنیا

با همهمه دست به یکی کردن

میخ در و دیوار این خونه

سخته شبایی که به جات زینب

واسه حسن لالایی میخونه

تازه جوونم وقت رفتن نیست

ای قد کمونم وقت رفتن نیست

شبها حسین بهونه میگیره

این خونه بی مادر چه دلگیره

پاشو جوابش رو بده زهرا

آخه حسن اینجوری میمیره

خوشی به ما نیومده زهرا

میری علی باز میمونه تنها

بگو حسن تو کوچه چی دیده

تو خواب میبینه کابوس این شبها

چشماتو وا کن آروم جونم

آتیش نزن به قلب داغونم

روتو ازم میگیری ای زهرا

عیبی نداره خانم خونم

تازه جوونم وقت رفتن نیست

ای قد کمونم وقت رفتن نیست

سنی نداری اینقدر پیری

پاشو مگه از حیدرت سیری

واسه دل حیدر نزن جارو

از درد پهلو داری میمیری

دنیا وفا نکرد به ما زهرا

خیری ندیدیم ما از این دنیا

تو این دو ماه انگاری صد ساله

پیرتر شدی ای اسوه ی تنها

زهرا چرا چشمت ورم کرده

من خیلی وقته اینو میدونم

عیبی نداره چشمتو وا کن

من آخر قصه رو میدونم

تازه جوونم وقت رفتن نیست

ای قد کمونم وقت رفتن نیست

شاعر : #علیرضا_عیدی

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مداحی سید مهدی میرداماد -(ای وای ای وای وقت عزای عالمه) *

1756
1

مداحی سید مهدی میرداماد -(ای وای ای وای وقت عزای عالمه) ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای مدینه مرکز غمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای مدینه مرکز غمه

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

مدینه رنگ ماتم و غم داره

تگرگ غربت از فلک میباره

علی میون مدینه بی یاره

علی میون مدینه بی یاره

نشسته غمهای دو عالم یکجا

میون قلب بینوای زهرا

ذکر خود خدا شده واویلا

ذکر خود خدا شده واویلا

وای امون از زمونه غصه ها بی امونه

فصل باد خزونه واویلا

داغ یاس پیمبر شد خزانی و پرپر

میزنه ناله حیدر واویلا

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

ای وای ای وای مدینه مرکز غمه

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

ای وای از غریبی ای وای از غریبی

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س) شهادت -(امشب ای بانوی خانه التماست میکنم) * اسماعیل پور جهانی

517
1

حضرت زهرا(س) شهادت -(امشب ای بانوی خانه التماست میکنم) امشب ای بانوی خانه التماست میکنم
نازنینم عاشقانه التماست میکنم

با همین بغضی که دارم در گلو ، یافاطمه
با همین اشک شبانه التماست میکنم

طاقت هجران رویت را ندارم فاطمه
خسته ام از این زمانه التماست میکنم

چند گامی را قدم بردار بانو با حسن
با شکوهی مادرانه ، التماست میکنم

صحبتی کن با حسن شاید رها گردد از این
درد و کابوس شبانه ، التماست میکنم

خواهشی دارم ، بزن یکبار دیگر فاطمه
موی زینب را تو شانه التماست میکنم

یادم آمد از حسین و ظرف آب نیمه شب
باز هم با این بهانه التماست میکنم

التماست میکنم ای همسفر بی من مرو
بی تو سرد است آشیانه التماست میکنم

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

واحد فاطمیه -(محبتت رو مادر توزندگیم حس کردم) * حمید رمی

952

واحد فاطمیه -(محبتت رو مادر توزندگیم حس کردم) محبتت رو مادر، تُو زندگیم حس کردم
از این مسیر پرنور، محاله که برگردم

ای که شبیه خورشید، به دل من تابید
طلوع لبخندت
از نور تو سرشاره، خیر و برکت داره
حتی گردنبندت

تسبیحات تو دونه به دونه
داره این عالم رو می‌گردونه

آرامش دل‌هایی، ای مادر خوبی‌ها
یافاطمهُ‌الزهرا
............................................
چی بهتر از تو میخوام؟ کی بهتر از تو دارم
سرم رو با آرامش، رو پای تو می‌ذارم

ای منتهای رافت، مث ابر رحمت
همه‌جا می‌باری
تو همونی که شب‌ها، با دعا واسه ما
تا سحر بیداری

فدای شور راز و نیازت
منبع فِیضه، چادرنمازت

یا سیدةَ الابرار، یا انسیةُ الحورا
یافاطمه‌ُالزهرا
............................................
پر از شکوه صبری، اگرچه کوه دردی
تُو زندگی تنها بر خدا توکل کردی

عشق تویی که مثل گل، برا ختم رسل
رو زمین شکفتی
هر کجا با جون و دل، جلو چشم باطل
فقط از حق گفتی

به هر مظلومی آرامش دادی
چون روبروی ظالم ایستادی

ای روشنیِ محشر، ای آبروی دنیا
یافاطمه‌ُالزهرا

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه فاطمیه؛ سیدمجید بنی فاطمه -(یجورایی تحمل کردنش سخته برام زهرا) *

359

زمینه فاطمیه؛ سیدمجید بنی فاطمه -(یجورایی تحمل کردنش سخته برام زهرا) یه جورایی تحمل کردنش سخته برام زهرا

میری اما تو میبینی که موندم بی کس و تنها

منم و یه شهر دشمن منم و هزار زخم باز

تویی وهزار غصه

بزار ببینمت بیا و روم و زمین ننداز

از این پهلو به اون پهلو دردِ

از این ابرو تا اون ابرو خونِ

از این بستر تا اون بستر زخمِ

از این بازو تا اون بازو خونِ

امون ای دل

نفس تا میکشی پیراهنت دریای خون میشه

من از چشمات سوال دارم بمونم بعد تو چی شه

منم و یه عمر حسرت

منم و هزار دلشوره

تویی و هزار ماتم

میبینی حالم و منم و دل تنگی و غربت

در ِ خونه هنوز رد خونِ

روی دیوار هنوز جای دستِ

تو رو میزد جلو چشمام زهرا

من و میبرد با دستای بسته

امون ای دل

روزای آخرت دیدم داری با گریه میسوزی

دیده زینب نشستی و یه پیراهن رو میدوزی

یه روزی میاد از راه میبینمت بین اون گودال

میبینی جدا میشه سر حسین من میرسه نالت با سوز و آه

نه انگشت و نه انگشتر مونده

عزیز من تنت غرق خونِ

سرت حالا میره روی نیزه

صدا نالت من و میسوزونه

امون ای دل

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

واحد ایام فاطمیه (زبانحال امیرالمؤمنین). سید مجید بنی فاطمه -(نگاهت رو از من نگیر...) *

530

واحد ایام فاطمیه (زبانحال امیرالمؤمنین). سید مجید بنی فاطمه -(نگاهت رو از من نگیر...) نگاهت رو از من نگیر نگاهت امید منه

بدون تو تنها میشم برام مثل روز روشنه

اگه تو بری دلم میگیره

اگه تو بری علی میمیره

قرار علی صفای خونه

بری خونمون میشه ویرونه

عزیزم چشات و نبند

عزیزم به روم باز بخند

با من حرف بزن فاطمه

جوابم رو با سر نده

نگفتی به من آخرش

تو کوچه تو رو کی زدش

میدونی علی به تو دلخوشه

زمین میخوری عذاب می کشه

شبا پلک تو تو خواب میپره

هنوز کابوس تو میخ دره

عزیزم نگفتی به من

عزیزم چی دیده حسن

عزیزم چشاتونبند

عزیزم به روم بازبخند

داره خونه عمر من

خراب میشه پیش چشام

سه ماه گریه کردی فقط

برای من و بچه هام

بیا فاطمه همین امشب و

خودت شونه کن موی زینب و

بمیرم برات تو تب میسوزی

برای حسین پیرن میدوزی

عزیزم با قد کمون

عزیزم بمون پیشمون

عزیزم نروفاطمه

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج امیر کرمانشاهی -(چه بروبیایی داشتیم کجاست اون روزا....) *

708

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج امیر کرمانشاهی -(چه بروبیایی داشتیم کجاست اون روزا....) چه برو بیایی داشتیم، کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم، کجاست اون روزا
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم، کجاست اون روزا

فکرشم نمی کردم ببینم یه روزی روضه ها اینجوری باشه
میشه بگی چکار کنم برای اینکه همه چیز باز مثل گذشته باشه

بغلم کن؛
بیشتر از همیشه آغوشتُ میخوام
بغلم کن؛
من الان یه ساله دلتنگِ قدیمام
بغلم کن .. بغلم کن ..

چه برو بیایی داشتیم، کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم، کجاست اون روزا
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم، کجاست اون روزا

خیلی پیرغلاما بودن، که از دست رفتن
چه بزرگترایی داشتیم، کجاست اون روزا
تو حرم رفتم و دیدم که سوت و کوره
چه امام رضایی داشتیم کجاست اون روزا

فکرشم نمی کردم یه روز بیاد که از دور ضریحتُ ببینم
فکرشم نمی کردم نتونم با رفیقام بیام پیشت بشینم

بغلم کن؛
سرمُ می خوام رو شونه هات بذارم
بغلم کن؛
من که هیچ کسی رو جز خودت ندارم
بغلم کن .. بغلم کن ..

بغلم کن؛
بیشتر از همیشه آغوشتُ میخوام
بغلم کن؛
من الان یه ساله دلتنگِ قدیمام
بغلم کن .. بغلم کن ..

این تقاص کدوم گناهِ
میدونی چند وقته چشم به راهِ
این تقاص کدوم گناهِ
هم شبم سیاهه هم روزم سیاهِ

بغلم کن؛
بیشتر از همیشه آغوشتُ میخوام
بغلم کن؛
من الان یه ساله دلتنگِ قدیمام
بغلم کن .. بغلم کن ..

میگم کربلا؛ میگن که راها بسته است
میگم امام رضا؛ میگن رواقا بسته است

در به درم ..
جایی رو دیگه ندارم که برم
در به درم ..
کسی نیست دست بکشه روی سرم

چه برو بیایی داشتیم، کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم، کجاست اون روزا
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم، کجاست اون روزا

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _گو چگونه می توانم بی تو زیست * اسماعیل تقوایی

446

یا فاطمه الزهرا (س) _گو چگونه می توانم بی تو زیست یا فاطمه الزهرا(س)

گو چگونه می توانم بی تو زیست
زندگی بعد تو با مردن یکیست

هستی ام بودی تو زهرا، نیستی
بی تو در دنیاصفایی نیست، نیست

پیکر بی جان تو حیدر چو دید
در غمت از هردو دیده خون گریست

کودکانت را چه گویم در جواب
محنت بی مادری، بد محنتیست

تو امانت بوده ای پیش علی
حیدر ت شرمنده ی روی نبیست

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

زبانحال امیرالمؤمنین(ع)، بعداز شهادت حضرت زهرا(س) -(آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد...) * یوسف رحیمی

556
1

زبانحال امیرالمؤمنین(ع)، بعداز شهادت حضرت زهرا(س) -(آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد...) آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد
باید از شعلۀ‌ آن تا به ابد شیون کرد

قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست
ماجرای در و دیوار چه‌ها با من کرد

مانده‌ام بر دل تو میخ در آتش زده است
یا دل سوخته‌ات خون به دل آهن کرد؟

شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان
که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد

جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این
بعد تو پیرهن صبر دگر بر تن کرد

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

حضرت زهرا(س) شهادت -(سیلی آن روز به رویت چه غریبانه زدند...) * قاسم صرافان

713
3

حضرت زهرا(س) شهادت  -(سیلی آن روز به رویت چه غریبانه زدند...) سيلی، آن روز، به رويت چه غريبانه زدند
«آتش آن بود، که در خرمن پروانه زدند»

رسم اين است: که پروانه در آتش باشد
«عاشقی شيوه‌ی رندان بلاکش باشد»

سوخت پروانه و این داغ، نیاید به بیان
«شرح این قصه، مگر شمع برآرد به زبان»

با گل و غنچه، تو ديدی در و ديوار چه کرد؟
«ديدی ای دل! که غم عشق دگر بار چه کرد؟»

قامت سرو، در اين کوچه کمان خواهد شد
«چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد»

تا که آرام دلم، دیدن زهرایم بود
«من ملَک بودم و فردوس برین، جایم بود»

آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و برفت
«بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت»

جرم تو، ماه به خون خفته، فقط عشق علی‌ست
«آه از این راه، که در آن خطری نیست که نیست»

با من و چاه، شده غرق غمت دنیایی
«گشت هر گوشه‌ی چشم از غم دل، دریایی»

عمر کوتاه تو، گنجايش دنيا را بس
«وين اشارت ز جهان گذران ما را بس»

خانه دوست کجا؟ صحن سپيدار کجاست؟
«ای نسيم سحر! آرامگه يار کجاست؟»

پ ن: مصرع‌های دوم همه از حافظند.

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _می سپارد به خاک جانش را * اسماعیل تقوایی

402

یا فاطمه الزهرا (س) _می سپارد به خاک جانش را یا فاطمه الزهرا(س)
می سپارد به خاک جانش را
همسر خوب ومهربانش را

می سپارد به خاک با گریه
یار مظلومه ی جوانش را

داغ سنگین هستی حیدر
داده بر باد خانمانش را

از برای ندیدن این دفن
در بغل برده کودکانش را

فکر بر روز های بی زهرا(س)
آتشی می زند روانش را

ای خدایا تو خود بده سامان
وضع مغشوش آشیانش را

صبح فردا، شام تار علیست
داده از دست دلستانش را

صبح فردا مدینه می بیند
علی وقامت کمانش را

بیند او بعد از این، پنهانی
مدفن گوهر نهانش را

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -(فاطمیه شد ذکر همهٔ عاشقان شده یازهرا) * محمدرضا محمدی (ناعم)

471
1

نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -(فاطمیه شد ذکر همهٔ عاشقان شده یازهرا) به آهنگ: کربلامیخوام اباالفضل(ع)

فاطمیه شد،ذکرهمهٔ عاشقان شده یازهــــــرا
ذکرلب اهل زمین وهم آسمان شده
یازهــــــــــــرا
رسیده موسم ماتم
گرفته قلب ماراغـــــــــم
خدادرعرش اعلایش
ازاین ماتم زده پرچــــــــم
یازهرا دخت پیغمبر۲
یازهرا یاورحیــــــــدر۲

شیعه میکندشیون ونواموسم عزای زهــــــــــــرا
میزندبه سرمیکندفغان دمبدم برای زهرا
خسته ای اگرازغم ومحن دامن کرامتش گیــــــــــــر
شاه عالمی درمقام اگرکه شوی گدای زهرا
به سائل اوسخادارد
به عشاق اوعطادارد
به یاران ومحبانش
برات کربلا دارد

کُـــــــــــــــــــــر
?????
درفراق زهرادل علی ازغم ومحن گرفته
بهراوعزاهم حسین وهم زینب وحسن گرفته
نوحه گرشده زینب حزین درعزای مادرامشب
آسمان سیه پوش و هم دل ماه انجمن گرفته

نتابدازغمش کوکب
شده غرق عزازینب
بگویدمادرم رفته
کنارمصطفی امشب

کر

دیدهٔ علی درفراق زهراهمیشه
خونفِشان است
ناله میزندگریه میکندغرق آه وهم فغان است
شب کنارقبرش نواکند من غریب عالمینم
خیزویک نظر کن ببین علی همچو سرو قد کمان است

کجایی ای قرارمن
همه داروندارمن
ببین ازظلم اهریمن
خزان گشته بهــــــــارمن
کُــر....

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 امین اسماعیل زاده ماکوئی

حضرت زهرا(س) -(من غلام در ایثار تو ام یا زهرا) * امین اسماعیل زاده ماکوئی

395

حضرت زهرا(س) -(من غلام در ایثار تو ام یا زهرا) من غلام در ایثار تو ام یا زهرا
آستان بوس وفادار تو ام یازهرا

من غلامی تو به شاهی شاهان ندهم
مفتخر نوکر دربار تو ام یا زهرا

سایه ای نیست بجز سایه ی مهرت به سرم
من پناهنده ی دیوار تو ام یا زهرا

هر که در عالم خود شیفته معشوقیست
من هم از بدو گرفتار تو ام یا زهرا

زخم این سینه ی خود را به سلامت ندهم
از دل عمریست که بیمار تو ام یا زهرا

میل جنت نکنم در دو جهان میدانی
من فقط طالب دیدار تو ام یا زهرا

بسرشت عمر مرا با غم تو دست ازل
تا دم مرگ به معیار تو ام یا زهرا

هر کجا نام تو آید شود آسان همه چیز
من گره خورده ی این کار تو ام یا زهرا

گر همه عالم هستی بکشد ناز مرا
باز من ناز خریدار تو ام یا زهرا

تار مویت ندهم من به عدوی در تو
همه دانند که من یار تو ام یا زهرا

بی سبب نیست که آرامش خاطر دارم
ساکن حیطه ی پرگار تو ام یا زهرا

در دلم بارگهی از بر تو ساخته ام
دورش هر ثانیه زوار تو ام یا زهرا

قلبْ تنگ آمده از محنت آن کوچۀ تنگ
چه کنم عاشق غمخوار تو ام یا زهرا

قسم به سرخی رُخ نگذرم از قاتل تو
هر دمی گوش به اخطار تو ام یا زهرا

کرمی کن پسر منتقمت برخیزد
به صفِ لشکر علمدار تو ام یا زهرا

بشکند حصر بقیع را و اذانی گوید
دور قبرت همه بینند عزادار تو ام یازهرا

  • دوشنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

تک زمینه فاطمیه -(کوچه شده وای چقدر ازدحام) * الیاس محمدشاهی

332

تک زمینه فاطمیه -(کوچه شده وای چقدر ازدحام) "بنداول"

کوچه شده وای،چقدر ازدحام
میخوان علی رو ببرن تو ملع عام
به زور بیعت میخوان بگیرن
گذاشته اند زیره پا،شان واحترام

ای کاش پاشون میشکست،اوناکه در رو آتیش زدن
لعنته خدا بر ، مردمی که ایستادن دیدن
شهیدشده محسن،مدینه خاکه غم بر سرت
دیدی چی آوردی،بر سره دخته پیغمبرت

یازهرا،ام ابیها

"بنددوم"

آتیش شعله زده،از در زبونه
خدایا مادره ماخیلی جوونه
ضربه لگد زد ، عمر به پهلوش
از اثرش قامته مادر کمونه

تازیونه میزد،به روی بازوش واویلتا
با لگد سنگین،آزرده پهلوش ای وای خدا
قنفذ و مغیره،فاطمه رو بی هوا زدن
چهل تاحرومی،از روی مادره ما رد شدن

یازهرا،ام ابیها

"بندسوم"

دستش بوده تو،دسته مجتبی
گرفته بود قباله رو از اون اشقیا
توی کوچه،جلوشو سد کرد
همون نامردی که داشت بغضه مرتضی

مادر سر به زیر بود،محکم سیلی زد به صورتش
حاله حسن بد شد،آخه برخورده بود به غیرتش
علی رو دشنام داد،جلوی دیده ی مادرم
لگدی سنگین زد،آخر تو سینه ی مادرم

یازهرا،ام ابیها

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زهرا(س) -(شفیعه ی روزه حساب حضرت زهرا) * الیاس محمدشاهی

476

شور حضرت زهرا(س) -(شفیعه ی روزه حساب حضرت زهرا) بنداول

شفیعه ی روزه حساب حضرت زهرا
به هر دو دنیا سیده برهمه زنها
خوشا به حاله هر کی شد گدای آستانش
ای علته نهایی خلقته این دنیا

با رخصت از امیر و شهنشاهه عالمین
با اذن آقامون حسن و اربابم حسین
ان شاالله با ظهوره صاحب الزمان
توی مدینه میسازیم یه بین الحرمین

خاتون عالم،روزیه سالم
ذکره یازهراشدمحول الحالم
بانوی اطهر،هستی حیدر
اجازه بده صداتون بزنم مادر

لبیک یازهرا

بنددوم

ساره ومریم و حوا کنیزه درگاهت
حاتم طایی بنشسته بر سره راهت
ای حامی ولایت و شهیده ی اسلام
پیغمبران همه محتاجه نیمه نگاهت

صدها چو من فدائیه خاکه دره شما
هستم دخیله یک نخی از چادره شما
گشتم غلامه فاطمه و فخره من همین
عمری شده ام نوکره دربدره شما

همسره مولا،سپره مولا
توی سختی‌ها شدی همسنگره مولا
سوره ی کوثر،دخته پیغمبر
اجازه بده صداتون بزنم مادر

لبیک یازهرا

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه فاطمیه -(غربته قبرهای بقیع روضه ی محضه) * الیاس محمدشاهی

480

زمینه فاطمیه -(غربته قبرهای بقیع روضه ی محضه) بند اول

غربته قبرهای بقیع(روضه ی محضه۳)
بادیدنش دلهای عاشقا میلرزه(دلهامیلرزه۳)

ایشالا با صاحب زمان،برات می‌سازیم سایبان،ضریح و بارگاه وایوان
چون حرم امام رضا،برات میسازیم به خدا،رواق وگلدسته،شبستان

مهدی کجایی،یاحجة الله
عجل ظهورک،بقیة الله

(یافاطمه۲)ام ابیها

بند دوم

یه همسری از شوهرش(روشوگرفته۳)
ازضربه ی دسته عدو(بازوش شکسته۳)

تو اون کشاکش از قفا،مغیره میزد بی هوا،مادر زمین خورد
خون می‌ریزه از دهنش،پر از کبودی بدنش،محسن شهید شد

ثانی به مادر،با پا لگد زد
قنفذ به مولا،یافاطمه۲)مظلومه زهرا

بند سوم

حسن میگه تو کوچه ها(شده اهانت۳)
صورته حوریه کجا(سیلی با شدت۳)

یهودیه نامرده پست،میونه کوچه راه رو بست،فاطمه لرزید
رو صورتش جای یه دست،گوشواره تو گوشش شکست،عمر می‌خندید

حسن دیگه از،دنیا بریده
چادرخاکیه،مادرودیده

(یافاطمه۲)شهیده زهرا

بند چهارم

زهرای دشته کربلا(بی بی رقیه۳)
شدی اسیره اشقیا(بی بی رقیه۳)

چون فاطمه گشتی خزان،سه ساله اما قد کمان،کبود شده روت
زجره لعین وقتی رسید،ازپشت سر موتو کشید،شکسته پهلوت

باباکجایی،بدی پناهم
سیلی گرفته،سوی نگاهم

رقیه خاتون

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

واحد فاطمیه -(یه عمره که نامه شما با قلبه من عجینه) * الیاس محمدشاهی

565

واحد فاطمیه  -(یه عمره که نامه شما با قلبه من عجینه) بنداول

یه عمره که نامه شما با قلبه من عجینه
(یافاطمه۳)یازهرا
مرغه دلم باذکرتون میپره تا مدینه
(یافاطمه۳)یازهرا

ای مادره آسیه و مادره حوا
مادره کل انبیاء ام ابیها
فدای نامه تو بشن تمومه عالم
یا امنا مولاتنا حضرت زهرا

ای مادره من،بهجت قلبه مصطفی
ای مادره من،مشکل گشای مرتضی
ای مادره من،آرامه جانه مجتبی
(ای مادره من۲)

مظلومه زهرا(یا فاطمه۲)

بنددوم

با رفتنت تنها میشم ای آخرین امیدم
(یافاطمه۳)یازهرا
من از نفس افتادم و از زندگی بریدم
(یافاطمه۳)یازهرا

یگانه بانوی علی خانم خونم
منم مثه تو فاطمه یه قد کمونم
بهاره من نرو که بعده تو خزونم
محاله بعده تو دیگه زنده بمونم

تنهام نزاری،ببین که دل شوره دارم
تنهام نزاری،گره می یفته به کارم
تنهام نزاری،که به خدا کم میارم
(تنهام نذاری۲)

مظلومه زهرا(یافاطمه۲)

بندسوم

چی شد میونه کوچه ها که رو زمین نشستی
(یافاطمه۳)یازهرا
وقتی که افتادی رو خاک قلبه منو شکستی
(یافاطمه۳)یازهرا

از پیرهنت می‌ریزه خون فاطمه جانم
بازوی تو نداره جون فاطمه جانم
رو صورتت مونده جای دستای نامرد
همسنگرم با من بمون فاطمه جانم

ببخش علی رو،اگه که روت شده کبود
ببخش علی رو،که همسره‌‌ خوبی نبود
ببخش علی رو،پیرشده ای توخیلی زود
(ببخش علی رو۲)

مظلومه زهرا(یافاطمه۲)

اثرمشترک:
استادمجیدمرادزاده
الیاس_محمدشاهی

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زهرا(س) -(ام النجبا،فاطمه انسیه ی حورا) * الیاس محمدشاهی

735

شور حضرت زهرا(س) -(ام النجبا،فاطمه انسیه ی حورا) بنداول

ام النجبا،فاطمه انسیه ی حورا
بنت مصطفی،حضرته مرضیه ی زهرا
یاره مرتضی،محدثه آیته عظما

اجازه بده صداتون بزنم مادر
همسره حیدر،بانوی اطهر
منم اون بچه ی سربه زیر
به گناه اسیر،دستمو بگیر

شجاعت را فاطمه کند معنا
روبرو شود تنها،بالشکری از اعدا
رشادت یعنی به پشته در یک زن
دسته خالی جنگیده باانبوهی از دشمن

یازهرایازهرا

بنددوم

ام الحسنین،سیده ای بر زنهای عالمین
کنزه نشأتین،فاطمه ای ضیاء هردوعین
مادره حسین،ای بانیه عشق و شور و شین

غصه ام اینه که نداری حرم
یار و یاورم،تاجه بر سرم
بمیرم که تو جوانی شده ای خزان
قامتت کمان،زهرای جوان

قیامت را فاطمه کند معنا
تاکه میشود شافع کل امت خودرا
حمایت یعنی به محشره کبری
میبرد سوی جنت بی بی همه نوکرها

یازهرا یازهرا

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زهرا (س) -(شفیعه ی روز جزایی بانو) *کربلایی جواد محمدی

644

شور حضرت زهرا (س) -(شفیعه ی روز جزایی بانو) شفیعه ی روز جزایی بانو
تموم هستیه گدایی بانو
چی بهتر از اینکه برا همه عالم
تو مادر سینه زنایی بانو

گفتند که تو حصن حصینی مادر
ماننده علی تو بهترینی مادر
بی تو ضربان قلب عالم هیچِ
پس قلب تپنده‌ی زمینی مادر

مادر منی و باور منی و یاور منیو دوست دارم
همسر علیو سنگر علیو کوثر علیو دوست دارم

ننه زهرا ننه زهرا
....................................
بند دوم

همیشه و هرجا پناهم بودی
توی مشکلاتم رفاهم بودی
جلو تر از اینکه بیام توی هیئت
تو قبل روضه چشم براهم بودی

سر منشا خیرو برکاتی مادر
بانیه تمام هیَئاتی مادر
با دست تو کربلای ما امضا شد
تو برگ برات عتباتی مادر

مادر منی و باور منی و یاور منیو دوست دارم
همسر علیو سنگر علیو کوثر علیو دوست دارم

ننه زهرا ننه زهرا

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

زمینه شهادت حضرت زهرا (س) -(پاشو داره میرسه بهار) *کربلایی جواد محمدی

624

زمینه شهادت حضرت زهرا (س) -(پاشو داره میرسه بهار) بند اول

پاشو داره میرسه بهار
پاشو بیارم برات انار
نگاه به چشم علی بکن
پاشو منو تو تنها نزار

یه حسی تو دلم پنهونه
صفا نداره بی تو خونه
اگه بری تو میدونی که
دنیا برام مثل زندونه

ای وای شدم بیتاب
زهرا منو دریاب
................................

بند دوم

دلم تو زندون اسیر شده
بهاره خونه کویر شده
از وقتی رفتی همه میگن
ببین علی چه زود پیر شده

ز بعد تو شدم آواره
سرم میون چاه غم داره
به کی بگم هنوز رو دیوار
میبینم خونِ گوشواره

ای وای شدم بیتاب
زهرا منو دریاب
................................

بند سوم

یه روز میاد ناله میزنی
میبینیو به سر میزنی
حالا که میری بزا بگم
حسینتو صدا میزنی

چه خبری توی گوداله
چرا حسین من بی حاله
میون قتلگاه میگی که
چرا سر سرش جنجاله

ای وای نزن نامرد
ای وای نزن نامرد

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زهرا (س) -(با دلی تاریک ، کوچه ای باریک) *کربلایی جواد محمدی

1304
1

شور حضرت زهرا (س) -(با دلی تاریک ، کوچه ای باریک) با دلی تاریک ، کوچه ای باریک
دشمن آماده ، دومی نزدیک

مادری غمگین ، دشمنی از کین
حسن نبینه ، دستای سنگین

مادر افتاد پشت در
میخ و مسمارو دیوارو در
در افتاده به روی مادر
چِل نفر رد شدن از رو در

دست علی رو بستن
غرور حسن رو شکستن
حرمت زهرارو شکستن
با لگد پهلوشو شکستن

لکه خونه روی زمین ، گوشواره افتاد رو زمین
نکشید دست حیدرو ، زهرا خورده روی زمین
...................

(بند دوم)
تا که در افتاد ، مادری افتاد
دوتا گوشواره ، رو زمین افتاد

گریز حضرت رقیه (س)

دختری خسته ، دستای بسته
گوشای پاره ، فرق بشکسته

تو مدینه غوغا بود
سر سوختن در دعوا بود
مغیره غلافش بالا بود
انگار که روز عاشورا بود

گریز حضرت رقیه(س)

گوشوارشو کشیدن
دنبال رقیه دویدن
لباس های پارشو دیدن
دخترای شامی خندیدن

زهرا تو کوچه افتادو ، رقیه تو بیابونا

زهرا پشت فشار در ، رقیه زیر دست و پا

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زهرا(س) -(زهرا آنام دی حیدر آتام دی) *کربلایی جواد محمدی

2525
3

شور حضرت زهرا(س) -(زهرا آنام دی حیدر آتام دی) زهرا آنام دی حیدر آتام دی
سَن سیز بو دونیا دونیا یالان دی

ذکر لبامه دم روزو شبامه
آی اهل دنیا حیدر بابامه

ام ابیها پرچمت تا ثریا
شافع محشر مادر کل دنیا

مولا علی جان بی بی جانم یا زهرا
..........................................
بند دوم

رهبر رقیه ، محشر رقیه
عیناً شبیه ، حیدر رقیه

سلطان عشقی مثِ زهرا سرشتی
ای جان زینب تو عزیز دمشقی

مثل همیشه میشکنم مثل شیشه
زندگیهِ من بی رقیه نمیشه

جانم رقیه بی بی جانم رقیه
...........................
بند سوم

بی باک ابوالفضل لولاک ابوالفضل
دشمن هراسون کولاک ابوالفضل

شاعر با احساس میگه اینو چه حساس
جای رقیه به روی دوش عباس

سقا ابوالفضل یل دریا ابوالفضل
حضرت ساقی شه دلها ابوالفضل

جانم ابوالفضل عمو جانم ابوالفضل

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا(س) -(سلام ای مدفن جانان مدینه) *سید ناصر ولائی زنجانی

393

شهادت حضرت زهرا(س) -(سلام ای مدفن جانان مدینه) سلام ای مدفن جانان مدینه
سلام ای شهر جاویدان مدینه
سلام ای شهر عشق و آتش و سوز
سلام ای مسکن ایمان مدینه
تو زیبایی دلارایی مدینه
تو آرام دل مایی مدینه
مدینه ای تو شهر غرق در نور
شدی از نام خود همواره مسرور
تو شهر خاتم پیغمبرانی
برای مسلمین بهتر ز جانی
مدینه دیده ای ختم رسل را
تو داری در تن خود عطر گل را
تو داری در دلت کوی علی را
مدینه دیده ای روی علی را
ولی دارم ز تو من هم شکایت
که زهرا دیده در تو رنج و محنت
گرفتند از گل طاها فدک را
دریغ از فاطمه کردی کمک را
ولایت را تو دیدی غصب کردند
چه کس را جای مولا نصب کردند
چرا زهرا رُخَش شد در تو نیلی
که زد بر صورت گل ضرب سیلی
بگو با آن گل طاها چه کردی
بگو با سینة زهرا چه کردی
چرا شد پهلوی زهرا شکسته
چه کس بُرده علی را دست بسته
بقیع تو چرا افسرده حال است
تو هم گویی دلت غرق ملال است
میان کوچه هایت غم نشسته
حسن شد مثل مادر دل شکسته
امام مجتبی شد در تو مسموم
نشد چون او کسی همواره مظلوم
گل آل عبا شد در تو دلگیر
به تابوت حسن دشمن زده تیر
مدینه در تو خون شد قلب سجّاد
نشد هرگز دلش از غصّه آزاد
بقیع تو به ظاهر هست خاموش
غم زهرا مگر گردد فراموش
امام باقر و صادق در اینجاست
بقیع ات روشن از رخسار آنهاست
ولائی روز و شب در انتظارت
که با چشمش همی روبد غبارت
خداوندا به حق آل طاها
قبول از ما نما طاعات ما را

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

زبانحال حضرت علی(ع) -(بی تو زهرا بر علی این خانه زندان می شود) *سید ناصر ولائی زنجانی

519

زبانحال حضرت علی(ع) -(بی تو زهرا بر علی این خانه زندان می شود) بی تو زهرا بر علی این خانه زندان میشود
خانه اش تنها نه دنیا بیت الاحزان میشود
می سزد گر روز وشب سوزد از این غم عالمی
تا کند یاد از غم تو دیده گریان میشود
فاطمه ، جان علی سوزد از این غم روز وشب
از چه جسمت نیمه شب در خاک پنهان میشود
تا که ریزد مرتضی بر جسم مجروح تو آب
بر امیر المومنین محشر نمایان میشود
ماه می تابد بر ان رخسار نیلی نیمه شب
کار مولا زین مصیبت آه و افغان میشود
می شوی آسوده از غمهای دنیا فاطمه
برعلی دنیا چه سخت و بر تو آسان میشود
آه از آندم که بستی چشمها را فاطمه
قلب حیدر شعله ور از داغ هجران میشود
گربگرید شیعه تا به محشر در این ماتم بجاست
آن در آتش گرفته آتش جان میشود
در غمت یا فاطمه گرید ولائی بی امان
از غم تو دیده خون ودل پریشان میشود
گرید ازاین غم چرا سوز وگداز فاطمه
نیمه شب همراه او در خاک پنهان میشود

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا(س) -(درخت صبر دیگر بر ندارد) *سید ناصر ولائی زنجانی

386

شهادت حضرت زهرا(س) -(درخت صبر دیگر بر ندارد) درخت صبر دیگر بر ندارد
از امشب مرتضی یاور ندارد

حسین اشکش شده از دیده جاری
که مادر روح در پیکر ندارد

حسن گوید مرو مادر ز خانه
ز مادر دیده یکدم بر ندارد

بگو فضّه بگیر از دست زینب
که این دختر دگر مادر ندارد

شده کلثوم امشب پر شکسته
ز پا افتاده بال و پر ندارد

تنش زخمی شده زهرا چه خاموش
که از بستر دگر سر بر ندارد

امیر المومنین آرامشش رفت
دگر آرام دل حیدر ندارد

ولائی گریه کن در سوگ مادر
که این غم چاره ای دیگر ندارد

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

اولین مظلوم عالم... -(اولین مظلوم عالم مرتضی است) *سید ناصر ولائی زنجانی

756

اولین مظلوم عالم... -(اولین مظلوم عالم مرتضی است) اولین مظلوم عالم مرتضی است
آنکه خودبر دیگران مشکل گشاست
خانه اش شد قتلگاه همسرش
فاطمه آن غم گسار و یاورش
لعن و نفرین خدا بر مرد پست
مردنامردی که زد در را شکست
پشت در آیا مگر زهرا نبود؟
بضعه ی طاها مگر آنجا نبود؟
یاعلی بنگر درت آتش گرفت
ای پیمبرکوثرت آتش گرفت
چون شکسته گوهری یا فاطمه
بین دیوار و دری یا فاطمه
ای یدالله از چه دستت بسته است
پهلوی زهرا ی توبشکسته است
ای تو عین الله چشمانت چه دید؟
ناله ی همسر چه سان گوش ات شنید؟
ذات حق صبر تورا کرد امتحان
پیش رویت فاطمه می داد جان
کس نیامد هیچ کس بر یاریت
کس نشد همراه در غمخواری ات
اولین مظلوم عالم یاعلی
شد دل تو خانه ی غم یا علی
مادر سادات را دادی زدست
چشم زهرا رابگو دست که بست؟
شمه ای ای گوازغمت یا مرتضی
ای تو تنها جانشین مصطفی
کس نیامد یاعلی بر یاری ات
آفرین بر صبرو برخود داری ات
ای امین الله در ارض و سما
نیست شکّی در امانتداری ات
ای تو دریای سکوت و حلم و صبر
جسم همسر را چه سان بردی به قبر؟
ای امین حق امانت را بده
بر پیمبرجسم و جانت را بده
کس نظیر تو امانتدار نیست
بر غمت باید که روز و شب گریست
بهر حق بگذشتی ازبود و نبود
وای من شد روی زهرایت کبود
آخرین و اوّلین مظلوم تو
عصمت اللهی و هم معصوم تو

  • پنج شنبه
  • 3
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج علی پور علی

شهادت حضرت زهرا (س) -( باغی که گل ندارد صفا ندارد) *حاج علی پور علی

2189
11

شهادت حضرت زهرا (س) -( باغی که گل ندارد صفا ندارد) باغیکه گل ندارد صفا ندارد
شهر مدینه دیگر زهرا ندارد

یازهرا یزهرا یازهرا یا زهرا

شهر مدینه را امشب غم گرفته
گویا علی به زهرا ماتم گرفته

یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا

امشب سرای حیدر تاریک و سرده
یا رب فلک با زهرا مگر چه کرده

یازهرا یازهرا یازهرا یازها

درد نهان زهرا امشب دوا شد
مظلومه ی مدینه از غم رها شد

یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا

  • دوشنبه
  • 7
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

زبانحال حضرت علی(ع) -(یا رب از دستم عروس باغ رضوان می رود) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

416

زبانحال حضرت علی(ع) -(یا رب از دستم عروس باغ رضوان می رود) یا رب از دستم عروس باغ رضوان میرود
ترک الفت کرده از پیشم شتابان میرود

روزها در زیر نور آفتاب آمد بتنگ
خسته و آزرده شد از بیت الاحزان میرود

وای در شبهای ظلمانی عجب تنها شدم
ماه رخشانم خموش و مات و پنهان میرود

دار فانی را مکان امن و آسایش ندید
دل برید از همسری چون شیر یزدان میرود

هر چه دلداری دهم کلثوم مادر مرده را
باز مادر وای گویان دیده گریان میرود

اشک ماتم از دو چشمان حسینش میچکد
میکشم ناز حسن سر در گریبان میرود

شب هراسان شد حسین از خواب آمد پیش من
گفت مادر دیدم اشکش مثل باران میرود

گفتمش گر آب خواهی خواهرت حاضر کند
دیدمش حیران بسوی صحن و ایوان میرود

تلخ کامم گفت دیگر از غم بی مادری
نخل امّیدم چه زود از دستم آسان میرود

از جوار رحمتش محروم گشتم تا ابد
گرچه میداند ندارم تاب هجران میرود

دست دشمن قفل گنج عصمت ما را شکست
رایگان از دست ما لعل بدخشان میرود

غصّۀ باغ فدک آخر امانش را برید
سیر شد از نو نهالان خوش الحان میرود

داغ محسن کشت او را یا که از مسمار شد
حتک حرمت شد هدر شد حاصل جان میرود

نوزده سال از بهار زندگانی را ندید
رخت بر بست از حریم وحی و ایمان میرود

دختری در خانۀ داماد نفرستاد خود
نی پسر داماد کرد از جور دونان میرود

چشم عبرت باز کن بر پهنۀ گیتی «صفا»
خوب و بد آخر از این ملک سلیمان میرود

بذر نیکی بار خوشبختی ببار آرد تو را
آنکه غافل شد از اعمالش پشیمان میرود

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد