شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر سپید در شهادت حضرت فاطمه -( مرا باخود ببر بانوی دشت ِ سرخ ) * اکرم بهرامچی

4762
4

شعر سپید در شهادت حضرت فاطمه -( مرا باخود ببر بانوی دشت ِ سرخ ) مرا با خود ببر بانوی دشت ِ سرخ،
که دلتنگم از این گردونه ی تکرار...
هوایی سخت دلگیر است
و غم
اینجا مکرّر
دست و پا گیر است..........
هوا ی زندگی سرد و ملال انگیز
نفس می گیرد از تکرار این پاییز
تمام ِ یاس ها و نرگس و آلاله ها هم
سخت خاموشند ................
مرا با خود ببر بانو
به باغ خنده های یاس
به شهر چلچراغ ِ آبی ِ احساس
به رمز ِ روشنای آب
به عرش ِ ساده ی مهتاب
مرا با خود ببر تا عرش ِ مرغان ِ سماواتی
ببر تا قله ی سیمرغ
ببر آنجا که
پی در پی
صدای ترجمان ِ روشن ِ باران
اذان ِ صبح می گوید
و در آویزه های صبح می روید....
مرا با خود ببر بانو
از این مرداب ِ خاموشی .............

شاعر : اکرم بهرامچی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

توی فکر کفترا نیست، شاید قبری خاکی باشه * جعفر ابوالفتحی

2897
2

توی فکر کفترا نیست، شاید قبری خاکی باشه کفترا پر میزنن به سمت مشهد الرضا(ع)

توی مشهد الرضا همه می شن غرق صفا

روی گنبد طلا صفا داره پر کشیدن

از همه صحنا گذشتن، همه جا سر کشیدن

همه جا طلایی رنگه، همه جا بوی خداست

همه جا خیلی قشنگه، عطر مولا تو فضاست

خلاصه صحن گوهرشاد، صفای دیگه ای داره

عاشق، عاشق باشه دل رو تو گوهر شاد، جا می زاره

توی فکر کفترا نیست، شاید قبری خاکی باشه

توی اون قبرای خاکی ، یه زن افلاکی باشه

توی فکرشون اینه که، تموم دنیا همینه

چه می دونن قبر مادر، مخفیه توی مدینه

چه می دونن که تو خاک، مدینه هر کی زده پر

خاکی می مونه شبیه، چادر خاکی مادر

چه می دونن که نمیشه، گریه کرد برای مادر

نمیشه پشت دیواراش، بریزی اش

  • پنج شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 02:58
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

رخت عزا به تن کنید *

7530
0

رخت عزا به تن کنید رخت عزای روضه مادر به تن کنید

رخت سیاه از غم مادر کفن کنید

گریه کنید روضه ماتم به پا شده

این دل دوباره وارد دارالشفا شده

یا فاطمه سلام برآن قلب خسته ات

بر محسن تو و دست شکسته ات

بی بی سلام روضه ماتم شروع شد

مشکی - عزا - بارش نم نم شروع شد

پهلو، پسر، خدا ، در و دیوار و فاطمه

دستی شکسته ، آتش و مسمار و فاطمه

غسل و کفن ، شبانه و تابوت و بچه ها

زینب ، حسن ، حسین ، آه جگرسوز مرتضی

کم کم علی ز اوج غمت پیر می شود

در خانه اش بی طبیب و زمین گیر می شود

از این به بعد نیمه شب و چاه و مرتضی

از این به بعد زخم زبان آه و مرتضی

دل گفته ای از : وحید محمدی

www.y-a-zahra.blogfa.com

  • پنج شنبه
  • 19
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 07:40
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دریای زمزم ـ شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(دریای زمزم بود و ساحل کوثرم را) * حسن ثابت جو

833

دریای زمزم ـ شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(دریای زمزم بود و ساحل کوثرم را) دریای زمزم بود و ساحل کوثرم را
دستان من می‌شست جسم همسرم را
ابر دو چشمانم پر از باران غم بود
می‌سوخت هجرانش تمام پیگرم را
وقتی به قرص ماه رویش پر کشیدم
گفتم خدا بشکن دگر بال و پرم را
طاقت به جسم پاک یاسم نیست یارب
آخر چگونه شویم این نیلوفرم را
دستم به هر جا خورد خُردم کرد آن شب
هم زخم پهلو هم که بازوی ورم را
اما من از تشییع و تدفینش بسوزم
آن جا که می‌بردم شبانه دلبرم را
در زیر تابوتش به خود می‌گفتم ای وای
حیدر ز کف دادی تو بانوی حرم را
شب بود و قبرستان و قبر و کودکانش
دستی به جام قبر و دستی ساغرم را
تا خواستم مدفون کنم آمد نوایی
می‌گفت آوردی گلم را دخترم را؟

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

کربلای مادر ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(شام هجران گشته و در دل هوای مادر است) * حسن ثابت جو

1908
3

کربلای مادر ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(شام هجران گشته و در دل هوای مادر است) شام هجران گشته و در دل هوای مادر است
نه فلک، هفت آسمان بزم عزای مادر است
خاطراتش خانه را بیت الحزینی کرده است
هر کجا را بنگری در ناله‌های مادر است
زیر لب می‌گفت فضه پشت در، کنج حیاط
بین این دیوار و در هم جای پای مادر است
لحظه‌ای اسماء کنار چرخ دستاسش نشست
دسته‌ای چرخاند و گفتش آشنای مادر است
خواهرم کلثوم گریان بین حجره داد زد
ای خدا این بستر خونین برای مادر است
ناگهان زینب هراسان چادری سر کرد و گفت
تا قیامت این سند بهر حیای مادر است
اهل خانه منقلب گردیده دنبال حسن
تازه فهمیدند امشب او عصای مادر است
دم نزد بابایمان از آیه‌های کوثرش
منشاء صبر پدر تنها دعای مادر است
من حسینم من که امشب غصه از بر

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:55
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها -(یا ابا صالح اگه رفتی مزار مادرت) * هستی محرابی

678
1

شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها -(یا ابا صالح اگه رفتی مزار مادرت) #السلام_علیک_یا_اباصالح_المهدی_عج

یا اباصالح اگه رفتی مزارِ مادرت

این سلامم برسون به مادرِ غم پرورت

روضه ی غم میخونی امشب کنارِ تربتش

جای ما هم گریه کن بر اون مزارِ غربتش

گو به ما که قبرِ بی شمع و چراغِ او کجاس؟

مرقدِ بی گنبد و صحن و رواقِ او کجاس؟

گریه های حسرتِ اشکِ فراقِ او کجاس

ناله های خفته ی روضه ی داغِ او کجاس؟

جان فدای کرَمش، تربتِ بی حرَمش

یا اباصالح دوا کن پهلوی بشکسته رو

آقا جون صبری بده قلبِ غمینِ خسته رو

سر میذاری بر مزار و تربتِ خوشبوی او

تو سلامِ ما رو هم نما نثارِ روی او

بوسه ای از ما بزن تو جای میخِ سینه اش

جای ردِِّ اون غلاف و جای تازیونه اش

لعن کن بر اونی که

  • پنج شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شهادت حضرت زهرا (س) -( شكسته تر شده و دست بركمر دارد ) * وحید قاسمی

2414
4

شعر شهادت حضرت زهرا (س) -( شكسته تر شده و دست بركمر دارد ) شكسته تر شده و دست بركمر دارد
چه پيش آمده ! آيا حسن خبر دارد؟

به گريه گفت كه زينب مواظب خود باش
عبور كردن از اين كوچه ها خطر دارد

شبيه روز برايم نرفته روشن بود
فدك گرفتن از اين قوم دردسر دارد

گرفت دست مرا مادرم... نشد...نگذاشت...
تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد

شهود خواسته از دختر نبي خدا
اگرچه ديده سندهاي معتبر دارد

سكوت و صبر و رضاي خدا به جاي خودش
ولي اگر پدرم ذوالفقار بردارد...

كسي نبود به معمار اين محل گويد
عريض ساختن كوچه كي ضرر دارد!؟

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعری برای ایام فاطمیه و کوچه بنی هاشم -( دستی زمخت راه نگاه مرا گرفت ) * وحید قاسمی

3516
5

شعری برای ایام فاطمیه و کوچه بنی هاشم -( دستی زمخت راه نگاه مرا گرفت ) دستی زمخت راه نگاه مرا گرفت
قلب خدا ز دیدن این ماجرا گرفت

دیدم سپاه غصه حسن را احاطه کرد
در صحن چشم های ترش غم عزا گرفت

با رعدو برق سیلی کوبنده ی غضب
ابری سیاه دیده ی من را فرا گرفت

نامرد بابت همه ی کشته های بدر
از دختر رسول خدا خونبها گرفت

بر نقش یاس گوشه ی پایین معجرم
از خون سرخ لاله ی گوشم حنا گرفت

دیدم زمان بوسه ی آجر به معجرم
در کوچه رقص بشکن ابلیس پا گرفت

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزل شهادت حضرت زهرا(هنوز هم به شفایت امید دارم من) *

4579

غزل شهادت حضرت زهرا(هنوز هم به شفایت امید دارم من) گرفته بوی غم وغصه خانه ام زهرا

ز کودکان حزینت تو غم گساری کن

ببین که شوهر مظلوم تو علی تنهاست

در این غریبی و غربت مرا تو یاری کن

هنوز هم به شفایت امید دارم من

مکن امید مرا ناامید کاری کن

حدیث غربت من را ز زینبت بشنو

به غربت من مظلوم بیا و زاری کن

ز جای خیز و تو ای همسر وفادارم

به خانه ای که درش سوخت خانه داری کن

حسن جواهری

  • چهارشنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 02:40
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

رباعی حضرت فاطمه زهرا (س)-(ب هر چند كه مهريه ی دلتنگي هاست) *

4888
1

رباعی  حضرت فاطمه زهرا (س)-(ب هر چند كه مهريه ی دلتنگي هاست) ب هر چند كه مهريه ی دلتنگي هاست

آب يك عمر خجالت زده ي روي شماست

آب آتش شد و بر مجمره ي جان افتاد

نيمه شب، خستگي شهر به دوش اش پيداست

شعله در شعله به خاكستر باران مي ريخت

آه! مادر چه بگويم كه شروع اش اينجاست

اي كريمي كه به احسان تو مشهور شده ست

اهل بيتي كه غزل مرثيه اش سهم شماست

دشت تا دشت عطش بود و كويري در راه

رود تا رود مسيري كه به تنهايي ماست

بانوي آب يقيين دارم از آغاز ازل

آب، لب تشنه به دنبال شه كرب و بلاست

شاعر: حسن علی پاکزاد

  • پنج شنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

1 نوحه ياس بهشتي -(مادرم ياس بهشته ، رويگلبرگاش نوشته) *

6566
8

1 نوحه ياس بهشتي -(مادرم ياس بهشته ، رويگلبرگاش نوشته) مادرم ياس بهشته ، رويگلبرگاش نوشته

حرم مخفي مادر ، با صفاتر از بهشته

دل من خدا گرفته ، آخه درد مي كشه مادر

مي دونم غصه بابا ، آخرش مي كشه مادر

ميدونمرولب بابا ، همه دم عمن يجيبه

آخه بين همه دنيا ، باباي منم غريبه

مادرم ياس بهشته ، روي گلبرگاش نوشته

حرم مخفي مادر، ..........

مي دونم رو لب بابا ، همه دم عمن يجيبه

آخه بين همه دنيا ، بابامون خيلي غريبه

از روزي كه مادرما ، افتاده ميون بستر

نيومد كسي عيادت ، مي سوزه با چشماي تر

‍‍اين چيه ميون خونه ، افتاده به زير پاها

داره داد مي زنه مادر ، كه بدادم برس اسما

هي مي گه اسما مادر ، از زمين محسن وبردار

من گهواره ساختم ، جسمش وتو اونجا بگذ

  • چهارشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

غزل حضرت فاطمه زهرا (س)-(با هیچ زن جز تو دل دریا شدن نیست) *

7308
1

غزل حضرت فاطمه زهرا (س)-(با هیچ زن جز تو دل دریا شدن نیست) بانک اشعار اهل بیت (ع)

با هیچ زن جز تو دل دریا شدن نیست

یاراییِ درگیر توفان ها شدن نیست

در خورد تو، ای هم تو موج و هم تو ساحل!

جز ناخدای کشتی مولا شدن نیست

تو نور چشم مصطفی و کس به جز تو

در شأن شمع محفل طاها شدن نیست

تو مادر سبطینی و غیر از تو کس را

اهلیّت صدّیقه ی کُبرا شدن نیست

جز تو زنی را شوکت در باغ هستی

سرو چمان عالم بالا شدن نیست

جز با تو شأن گم شدن از چشم مردم

وانگاه در چشم خدا پیدا شدن نیست

نخلی که تو در سایه اش آسودی او را

در سایه ی تو، حسرت طوبا شدن نیست

ای عالم امکان خبر، تو مبتدایش

آن جمله ای که در خور معنا شدن نیست

سنگ صبور مردی از آن گونه بودن

با هیچ زن ظرفیّت

  • پنج شنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

نوحه داغ زمونه-(آه از داغ اين زمونه) *

7265
8

نوحه داغ زمونه-(آه از داغ اين زمونه) آه از داغ اين زمونه

بي تاب دلي كه خونه

خدايا مادرم جوونه

الهي مادر ، توي خونه

بمونه سا يه ات هميشه

بگو كه چشمات ، چرا مادر

بروي ما وا نمي شه

آه از داغ اين زمونه

بي تاب دلي كه خونه

خدايا خدايا ، مادرم جوونه

شبيه دست ، بي رمق مادر

دلم گرفته ، مثه دل حيدر

چشاي مادر ، هميشه پر آبه

سلام بابا ، ديگه بي جوابه

آه از داغ اين زمونه

بي تاب دلي كه خونه

خدايا خدايا ، مادرم خوونه

پر از ستار ست ، آسمون چشمام

يه دنيا درده ، ترانه لبهام

عكس سياه ، كبوتر زخمي

نشسته امشب ، تو چشاي بابا

مادر من ، فداي اشكات

مردم ، از نفس زدنهات

كبوده ، كبوده، رنگ دور چشمهات

الهي مادر ، توي خونه

بمونه سايه

  • چهارشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

نوحه ستاره شب -(ستاره شب بيمار خونه حيدر) *

6059

نوحه ستاره شب -(ستاره شب بيمار خونه حيدر) ستاره شب بيمار خونه حيدر

نگو رسيده به آخر سه آيه كوثر

شدي شبيه علي اي كبوتر زخمي

اسير دست نفس هاي ممتد آخر

اشكهاي علي ، پاي بسترت

مي باره ببين ، مثل دخترت

واي از سينه شكستت

واي از اين صداي خستت

واي اي ياس قد كمونم

رسيده وقت غروبت ، نخواب

خورشيدم

شبيه طاقت من ، رفته از كف اميدم

تموم آرزوي شوهرت همينه كه كاش

ميون بستر مرگت ، تو را نمي ديدم

مي سوزه علي ، با هر آه تو

حرف خواهشم ،زهرا جان مرو

با اشكاي مثل شبنم

من زانو بغل گرفتم

واي اي ياس قد كمونم

ميون موج غريبي ، چشاي من خونه

خداي صبم و اما ، دلم پر يشونه

بميرم اينكه بحال تن تو پيراهن

زبس كه آب شدي ، روضه خون وگريونه

واي ازض

  • چهارشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

غزل حضرت فا طمه زهرا (س)-(زهرای من حلالیت از من برای چه؟) *

4158
1

غزل حضرت فا طمه زهرا (س)-(زهرای من حلالیت از من برای چه؟) زهرای من حلالیت از من برای چه؟

وقت نفس نفس زدنت پیش پای من

لاله نریز این همه گلشن برای چه؟

دارم به جمله ی پدرت فکر می کنم

وقتی که هست فاطمه جوشن برای چه؟

باشد نخند... از تو توقّع نداشتم

این دل شکسته هست شکستن برای چه؟

زهرا کشان کشان دم در آمدی چرا؟

گفتم نیا که... آمدی اصلاً برای چه

ما را برای همسفری آفریده اند

بی من تلاش بهر پریدن برای چه؟

اَسما که بود دور و برت، فضّه هم که بود

تابوت خویش خواستی از من برای چه؟

هنگام دور کردن این پیرهن که شد

جان حسین این همه شیون برای چه؟

شاعر: علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(بيمار چندين روزه ايي اين خانه دارد) *

8088
6

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(بيمار چندين روزه ايي اين خانه دارد) بيمار چندين روزه ايي اين خانه دارد
در پيش چشمان ترم جان مي سپارد
هر شب كنار بستر او يك فرشته
مي ايد و زخم تنش را مي شمارد

الاله مي ريزد به روي شانه هايم
بر سينه اش سرم را مي فشارد
پهلو به پهلو مي شود وقتي به بستر
امكان ندارد لاله سرخي نكارد
از روي دل سوزي براي گيسوانم
خم مي شود تا شانه را بالا بيارد
پرواز مجروح صدايش بي سبب نيست
يك فاصله در استخوان سينه دارد
(هزاران زخم گران بر تن حسين نشست
ولي جراحت زخم مسمار زخم بي همتاست)
تا گيرد از دستم لباس زخمي اش را
پيراهني گهنه به جايش مي گذارد
خاكسر پروانه ها بر دامن او
شام غريبان را برايم مي نگارد
چشمان بابا پر از ابر بهاريست
اما خجالت مي كشد اين جا

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(تويي زهره زهرا-تويي ام ابيها) *

5877
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(تويي زهره زهرا-تويي ام ابيها) تويي زهره زهرا-تويي ام ابيها
تويي بضعه طاها-زهرا يا زهرا
تويي اموزگار،حمايت از ولايت
اي مادر عاشورا،زهرا يا زهرا
مكتب فاطميه،مكتب ايثارو وفا
مكتب فاطميه،مكتب ياري خدا
نبوت را تو مادري،ولايت را تو محوري
براي حفظ مرتضي،تو خود علي ديگري
مرو يا فاطمه مرو(4)
يگانه يار حيدر،اي غمگسار حيدر
اي جان نثار حيدر،زهرا يا زهرا
اگه ديده واكني،وا مي شود دوباره
گره زكار حيدر،زهرا يا زهرا
به تولاي حيدر،از جان سر بگذشته اي
به روي ديوار و در،با خون خود نوشتي اي
نبوت را تو مادري،ولايت را تو محوري
براي حفظ مرتضي،تو خود علي ديگري
مرو يا فاطمه مرو(4)

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(روح و روانم زهرا ارام جانم زهرا) *

7320
6

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(روح و روانم زهرا  ارام جانم زهرا) روح و روانم زهرا ارام جانم زهرا
ام ابيها زهرا(2)
اي نور چشمان ترم ام ابيها زهرا
محنت كشيده همسرم ام ابيها زهرا
بودي چراغ خانه ام ام بيها زهرا
تاريك شده كاشانه ام ام ابيها زهرا
فاطمه جان من حيدرم ام ابيها زهرا
اي همسفر اهسته تر ام ابيها زهرا
اين خسته را با خود ببر ام ابيها زهرا
زهرايي و قران تو را ام ابيها زهرا
مدحت سرايي مي كند ام ابيها زهرا
ختم رسل در محضرت ام ابيها زهرا
خود را فدايي مي كني ام ابيها زهرا
دست تو اي دست خدا ام ابيها زهرا
كار خدايي مي كند ام ابيها زهرا
از پنجه مشكل گشا ام ابيها زهرا
بر گرد بيت كوچكت ام ابيها زهرا
عالم گدايي مي كند ام ابيها زهرا
زينب من مي گفت بابا ام ابيها زهرا

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(الوداع يا علي الوداع يا علي(2) *

6112

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(الوداع يا علي  الوداع يا علي(2) الوداع يا علي الوداع يا علي(2)
يادگار نبوتم ذوالفقار ولايتم
مهرغم خورده سينه ام
بانوي بي قرينه ام
قهرمان مدينه ام
الوداع يا علي الوداع يا علي(2)
درد قلبم ز كينه نيست
از جراحات سينه نيست
دل شكسته زغربتم
خسته از دست امتم
جانثار ولايتم
الوداع يا علي الوداع يا علي(2)

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(بيمارت اي علي جان-واي واي) *

2604

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(بيمارت اي علي جان-واي واي) بيمارت اي علي جان-واي واي
جز نيمه جان ندارد-واي واي
ميلي به زنده ماندن-واي واي
در اين جهان ندارد-واي واي
غم چون نسيم پاييز-واي واي
برگ و بر مرا ريخت-واي واي
اين لاله بهاران-واي واي
غير از خزان ندارد-واي واي
واغربتا واغربتا-واغربتا واغربتا
بگذار تا بميرد-واي واي
زين باغ پر بگيرد-واي واي
مرغي كه حق ماندن-واي واي
در اشيان ندارد-واي واي
بگذار كس نداند-واي واي
در پشت در چها شد-واي واي
من لب نمي گشايم-واي واي
محسن زبان ندارد-واي واي
هر كس سراغم امد-واي واي
با او بگو كه زهرا-واي واي
قدرش عيان نگرديد-واي واي
قربش نشان ندارد-واي واي
شهري كه در امانند-واي واي
حتي يهود در ان-واي واي
در بين خانه خود-واي و

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(اي پرستوي جوان ) *

5073

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(اي پرستوي جوان ) اي پرستوي جوان
پر مكش از اشيان
پيش من اي خسته جان
يك شب ديگر بمان
كن نظر بر حال زارم يا زهرا
جز تومن ياري ندارم يا زهرا
اي بهشت ارزوهاي علي
در به رويم باز كن
اي دو چشمت دين دنياي علي
هر چه خواهي ناز كن
اي هميشه همدم و همراه من
تكيه گاهم فاطمه
از چه رخ مي پوشي از من ماه من،كن
نگاهم فاطمه
بي تو حيدر بي معنيه،يا زهرا
بعد تو خانه نشينه يا زهرا
خفته اي در بستر اي بيمار من
فكر رفتن بر سرت
ديده بگشا بر من اي غمخوار من
گو سخن با همسرت
دست گلچين دوخته يك پيروهن
از شقايق بر تنت
از غم خود با علي بر گو سخن
دست من بر دامنت
اي همه بود و نبودم يا زهرا
اي گل ياس كبودم
اي پرستوي جوان
پر مكش از اشيان
پيش من اي

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(نمي تونم روي خا كا؛گلم رو پرپر ببينم) *

5479
6

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(نمي تونم روي خا كا؛گلم رو پرپر ببينم) نمي تونم روي خا كا؛گلم رو پرپر ببينم
نمي دوني؛چقدرسخته؛تو رو تو بستر ببينم
اي شاخه نيلوفر؛حرفي بزن من حيدرم
يار نه ساله؛دل نكن از من،ما هنوز خيلي جوونيم
پاشو زهرا تا،مثل اون روزا،باز نماز شب بخونيم
يا فامه يا فاطمه(4)
پاشو خونه سوت وكوره،تلاطم كن كوثر من
براي دلخوشي من،زجا برخيز همسر من
اي شمع نيمه جون من،پيش چشمام سوسو مزن
گرچه پاييزي،ميشه بر خيزي،اي هميشه ياور من
مثل اون روزا،شاخه طوبا،سايه بندازي سر من
يا فاطمه يا فاطمه(4)
سكوتت كشته علي رو،نزار از غم اشك بريزم
اميد من بزن پلكي،چشاتو واكن عزيزم
جونم به لبهام اومده،پاشو جوابم رو بده
شمع خاموشي وقتي بيهوشي،ميزني حرف جدايي
لاله زردم،زير لب هر

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(داره مي شينه انگاري) *

4730
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(داره مي شينه انگاري) داره مي شينه انگاري
گرد يتيمي رو سرم
دادش حسن،داداش حسين
من نگران مادرم

انگاري قهر كرده بامن
صورتش و نمي بينم
تا چين نده به ابرو هاش
روي پاهاش نمي شينم
مادر مادر،مادر مادر(2)
تا كه بهش مي گم مادر
داداش كوچلومون كجاست
گفته بودي همين روزها
كه مي بيني پيش شماست
تا سرم روي سينش
مي چسبونم اخم مي كنه
انگاري زخم تازه مشه
اتيش به قلب مي زنه

مادر مادر؛مادر مادر(2)

دانلود نوحه یتیمی

منبع : کتاب زمزمه

برای اطلاع از جزئیات و نحوه تهیه این کتاب ارزشمند بر روی تصویر آن کلیک کنید.

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(باقي نمانده چيزي،زان رسم نا خجسته) *

4723

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(باقي نمانده چيزي،زان رسم نا خجسته) باقي نمانده چيزي،زان رسم نا خجسته
جز صورت كبود و،يك بازوي شكسته
برگرد بستر او،سوزان و پرزنانند
يك شمع نيمه جان و،پروانه هاي خسته
واويلا،واويلا،واويلا،واي مادرم
تشييع او اگر چه،در نيمه شب شد اما
امد بسي فرشته،از عرش و دسته دسته
اغوش باز مادر،شد جايگاه طفلان
بابام مگر كه امشب ،بند كفن نبسته
بر روي سنگ قبرش،حك گشته تا قيامت
ياسي كه گشته نيلي،با ساقه شكسته
بي بي بي حرم،قبرت كجاست مادر
پشت در با هيچ،بهونه مادر،مادر
زدنت با تازيونه،مادر،مادر
با غمت نظاره كردن،مادر،مادر
فدكت رو پاره كردن،مادر،مادر
مادر ،رخ تو گشته نيلي
مادر،كي زد تو رو با سيلي
اونايي كه گل مي چيدن ،مادر،مادر
خوبي ياس نديدن،مادر،مادر

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 09:04
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(مرو مادر مادر مادر مادر (3) *

11053
10

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(مرو مادر مادر مادر مادر (3) مرو مادر مادر مادر مادر (3)
به غم غصه در به در شده ام
مثل مرغي شكسته پر شده ام
ديگه حيدر كه بعد قتل بتول
مرد جنگي بي سپر شده ام
مرو مادر مادر مادر (3)
شده خاموش اگر چه نور دو عين
دلبر فاتح نبرد حنين
اسمون گريه مي گنه شب غم
پشت تابوت مادر حسنين
مرو مادر مادر مادر مادر (3)
مرو مادر كه بي قرار توآم
روزها خانه در غمكده ام
شب به شب زائر مزار توام
مرو مادر مادر مادر مادر (3)

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ياس كبود حيدرم *

6293
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ياس كبود حيدرم ياس كبود حيدرم
در بين ديوار و درم
اتيش گرفته گلپرم ،بادست گينه
آي شعيه ها از كي بگم،
از كدوم هتاكي بگم
از چادر خاكي بگم،يا زخم كينه
هر شهري يه رسمي داره،
رسم مدينه اينه
اجر نبي رو مي زارن
با ميخ داغ به سينه
يا فاطمه،يافاطمه(3)يا فاطمه جان
رد غلاف بر بازويم
جاي لگد بر پهلويم
نشون سيلي به رويم،قاتل من بود
نفس كه در شماره شد ،
حرفهام ديگه اشاره شد
چيزي كه پاره پاره شد،قلب حسن بود
گرد غبار پيري نيست،
كه روي موهام نشسته
خونه نشيني علي،كمرم و شكسته
يا فاطمه،يافاطمه(3)يا فاطمه جان

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 09:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(خورشيد من غروب تو واي واي *

6274
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(خورشيد من غروب تو      واي واي خورشيد من غروب تو واي واي
به شام غم كشد مرا واي واي
اميد من مرو مرو واي واي
فراق تو كشد مرا واي واي
ديگر ميان كوچه ها واي واي
به ياري ام نمي دوي واي واي
به يك نگه به من بگو واي واي
ز پيش من نمي روي واي واي
اتش گرفته اي خدا واي واي
بهشت من بهار من واي واي
ديگر فتاده از نوا واي واي
حبيب من نگار من واي واي
افتاده زير دست وپا واي واي
دل علي دل علي واي واي
پر پر ز شوق اشقياء واي واي
گل علي گل علي واي واي
پهلو شكسته مرا واي واي
به تازيانه مي زدند واي واي
در خون نشسته مرا واي واي
چه ظالمانه مي زدند واي واي

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 10:00
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شب مدينه-(نيمه شب مدينه ، مردي كه دل غمينه مي ره كنار قبره ، يار شكسته سينه خيلي دلش شكسته ، از دست دنيا خسته بالا مزار زهرا ، غريبونه نشسته يار جوون حيدر ، اي قد كمون حيدر داره مي گه عزيزم ، از اينجابر نخيزم بجاي آب رو قبرت ، من اشكام و مي ريزم بعذ تو ب) *

6376
1

شب مدينه-(نيمه شب مدينه ، مردي كه دل غمينه مي ره كنار قبره ، يار شكسته سينه خيلي دلش شكسته ، از دست دنيا خسته بالا مزار زهرا ، غريبونه نشسته يار جوون حيدر ، اي قد كمون حيدر داره مي گه عزيزم ، از اينجابر نخيزم بجاي آب رو قبرت ، من اشكام و مي ريزم بعذ تو ب) Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

ميان شعله-(دل آتيش نا مهربونه) *

5269

ميان شعله-(دل آتيش نا مهربونه) دل آتيش نا مهربونه

غنچه رو با گل مي سو زونه

در شعله ور ، گل بي سپر ، در پشت در بود

در پيش طفلان جان مادر در خطر بود

با كينه هاي بسيار ، ميون ظلم و آزار

نقش گل پيمبر ، مونده به روي ديوار

اي واي خدا ، اي واي خدا ، اي داد بيداد

در خون تپيده بود و به غم خو گرفته بود

آهسته فضه شانه بانو گرفته بود

آمد برون ز خانه پي ياري امام

مجروح بود و دست به پهلو گرفته بود

داغ پسر ، فراق پدر ، سوز ميخ در

راه نفس به سينه زهر سو گرفته بود

كارش ميان كوچه به نا محرم اوفتاد

از مرد كور ، بانويي كه رو گرفته بود

تنها ميان آن همه پيراهن علي

در دست خويش با همه نيرو گرفته بود

يك باغ سرخ زخم وشكوفا تر از همه

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

رباعی حضرت زهرا (س)-(ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم) *

9691
21

رباعی حضرت زهرا (س)-(ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم) ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم

مأمور براي خدمت زهرائيم

روزي كه تمام خلق حيران هستند

ما منتظر شفاعت زهرائيم

شاعر: جواد حیدری

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد