شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(آتش به جان گلشن طاها فتاده است) *

4535
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(آتش به جان گلشن طاها فتاده است) آتش به جان گلشن طاها فتاده است
غنچه غریب زیر قدم ها فتاده است
کوثر میان شعله آتش نشسته است
زخمی باد حادثه طوبا فتاده است

بابا میان کوچه دلش پشت در مگر
مادر میان معرکه تنها فتاده است
دست فرشته ها همه از غم به صورت است
نقشی کبود بر رخ زهرا فتاده است
فضه برس بداد که مادر زدست رفت
جای درنگ نیست،همین جا فتاده است
بازوی او بگیر و بزن آب بر رخش
از پا به راه یاری بابا فتاده است
بانو نشسته سینه زنان آه می کشد
تا ریسمان به گردن مولا فتاده است
سید محمد جوادی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(برق دندان ابرهه پیداست) *

4933
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(برق دندان ابرهه پیداست) برق دندان ابرهه پیداست
در نگاهش سپاه ظلمت هاست
فکر غصب فدک به سر دارد
باز دنبال شورش و بلواست

چهره سرخ او غضبناک است
به گمانم که در پی دعواست
بسته چون راهزن مسیر مرا
دست هشدار سیلی اش بالاست
کو ابابیل های تو ،یارب
فاطمه بین کوچه ها تنهاست
کینه مرتضی به دل دارد
نفرت از چشم های او پیداست
سیلی اش پایه ریز اصلی
ماجراهای عصر عاشوراست
شاعر وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(زبی محلی همسایه های این کوچه) *

6846
5

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(زبی محلی همسایه های این کوچه) زبی محلی همسایه های این کوچه
دلم گرفته شبیه هوای این کوچه
حسن بگوپسرم جای امن می بینی؟
کجاپناه بگیرم ،کجای این کوچه؟

بیا عزیز دلم تا به خانه راهی نیست
خدا کند برسیم انتهای این کوچه
از این مکان و از آن دست می شود فهمید
کبود می شوم از تنگنای این کوچه
رسید ،چشم خودت را ببند دلبندم
که پیر می شوی از ماجرای این کوچه
قباله فدکم را بده به من نامرد
نزن،بترس کمی از خدای این کوچه
خدا کند که علی نشنود چه می گوئی
که آب می شود از ناسزای این کوچه
شاعر مصطفی متولی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(باز هم بنگرم نشانی خویش) *

4028

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(باز هم بنگرم نشانی خویش) باز هم بنگرم نشانی خویش
پهلو و دست ارغوانی خویش
دستم از شانه هم بود عاجز
اشک بارم ز ناتوانی خویش

غربت مرتضاست می دانم
علت گدیه نهانی خویش
این منم سوخته ز شعله عشق
بین کاشانه جوانی خویش
قامتم چون هلال خم باشد
توی تابوت آسمانی خویش
باز در اشک خود فرو رفتم
باز هم بنگرم نشانی خویش
شاعر رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(گریه نکن که با همه بیماریم علی ) *

4679
3

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(گریه نکن که با همه بیماریم علی ) گریه نکن که با همه بیماریم علی
قد خم نکرد روح سپیداریم علی
من راز خون سرخ خدایم که تا ابد
در ذوالفقار غیرت تو جاریم علی

مُردی تو از غریبی و من باز زنده ام
شرمنده ام از اینهمه کم کاریم علی
دل بار داغ محسن خود را زمین گذاشت
حالا ببین در اوج سبک باریم علی
من ناگزیر رفتنم آقا حلال کن
همراه نیمه راه مپنداریم علی
گفتم خدا کند که بمیرم ولی چه سود
ترسم که مرگ هم نکند یاریم علی
راه مدینه تا به خدا سبز می شود
در خاک بی نشانه که می کاریم علی
شاعر هادی جانفدا

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:20
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(هرشب که آه تا به سحر گاه می کشم ) *

4435
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(هرشب که آه تا به سحر گاه می کشم ) هرشب که آه تا به سحر گاه می کشم
با اشک شعله بر جگر ماه می کشم
تا باز هم به شکوه نگویند بس کنم
آهسته گریه می کنم وآه می کشم

از رنگ سرخ بستر و از پیچ و تاب من
فهمیده زینبم غم جانکاه می کشم
تا در بروی شوی به لبخند واکنم
خود را به خاک این ره کوتاه می کشم
بازو اگر مدد کندم دور از همه
آب وضوی آخرم از چاه می کشم
با نیمه جانیم شب خود صبح می کنم
با درد سینه ام نفسی گاه می کشم
شاعر حسن لطفی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(جز با غم و درد و غریبی خو ندارم) *

4695
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(جز با غم و درد و غریبی خو ندارم) جز با غم و درد و غریبی خو ندارم
افتاده ام از پا علی نیرو ندارم
با تو امام بی کس خانه نشینم
دیگر هوای جنت و مینو ندارم

سیلی چنان نور نگاهم را گرفته
در چشم خیس و زخمی خود،سو ندارم
گفتم که اشک از چشم های تو بگیرم
شرمنده ام ای دست حق،بازو ندارم
گفتم که بر خیزم به پایت عفو فرما
آخر دگر ای پهلوان ،پهلو ندارم
محسن همان که چهره اش را هم ندیدم
دیگر تمنایی به غیر او ندارم
شاعر سید محمد جوادی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

گفتگوی امام حسین(ع) با مادر-به پشت درب این خانه عزیزی بر زمین افتاد * جعفر ابوالفتحی

4938
0

گفتگوی امام حسین(ع) با مادر-به پشت درب این خانه عزیزی بر زمین افتاد به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا س

گفتگوی امام حسین ع با مادر

به پشت درب این خانه عزیزی بر زمین افتاد

و من فریادهایش را نبرده ام هنوز از یاد

و یادم هست ای مادر به پشت درب می گفتی

تو ای مسمار پر کینه بدادی سینه ام بر باد

به روی چشم زار من همین الآن نظرها کن

که بعد از این ندارم من به جز قتلگهم میعاد

حسین جانم اگر باشم پس از این ماجرا زنده

بود این آرزوی من که گردانم تو را داماد

تو را گفتم از آن کوچه گذر منما گذر منما

که کفتار پلیدش در کتک کاری بود استاد

در آن کوچه کتک می زد تو را نامرد بی احساس

حسن چون تو ز فرط غم درون کوچه می زد داد

سروده جعفر ابوالفتحی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر شادت حضرت فاطمه زهرا(س),(بانوی خانه بار و بساط سفر مبند) *

4529
1

شعر شادت حضرت فاطمه زهرا(س),(بانوی خانه بار و بساط سفر مبند) مسیح من
بانوی خانه بار و بساط سفر مبند
در پیش دیده های مه آلوده ام مخند
صیاد مهربان مرو از پیش صید خود
می میرد این پرنده پا بسته در کمند

اسطوره شجاعت اعراب بوده ام
اما مرا نگاه کبودت ز پا فکند
از مردنم سه ماه گذشته مسیح من
قرآن بخوان برای عزای دلم بلند
یکبار بسته گشته دو دستم دگر بس است
با رفتنت دوباره دو دست مرا مبند
وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(در خلسه سکوت پر از درد کوچه ها) *

5018
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(در خلسه سکوت پر از درد کوچه ها) در خلسه سکوت پر از درد کوچه ها
بانوی خانه ام چه غریبانه می روی
داغت بسی گران و خودت چون پری ز کاه
خیلی سبک به دست و سر شانه می روی

بانوی کم توقع نه سال زندگی
داری چقدر ساده از این خانه می روی
مانند روز آمدنت بی سر و صدا
بی هیچ زرق و برق تو-حنانه- می روی
نیمی زنخلهای مدینه از آن ماست
اما شما چقدر غریبانه می روی
وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مادرم یاس بهشته)) *

7498
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مادرم یاس بهشته)) زهرا اگر نبود نشان از بقا نبود(1)
خلقت اگر نبود ظهور خدا نبود
بر محور محبت او شد جهان بنا
بی این عمود خیمه هستی بپا نبود

حبل المتین عشق فقط قصه بود وبس
گر رشته های چادر خیر النسانبود
می زد اگر نبوت او را خدا رقم
دیگر نیاز آمدن انبیا نبود
محشر الی الابد به درازا کشیده بود
زهرا اگر شفیعه روز جزا نبود
اصل نماز درک وجود لطیف اوست
زهرا اگر نبود نمازی بپا نبود
خیری نداشت عالم اگر فاطمه نداشت
خیر کثیر حضرت خیر النسا نبود؟
زهرا اگر نبود حسینی به جا نبود
بی فاطمیه صحبتی از کریلا نبود
زهرا لباس آخرتش از بهشت بود
سهم حسین وای که جز بوریا نبود
شش ماهه مدینه به خون گر نمی نشست
شش ماهه رباب به غربت فدانبود

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهدت حضرت فاطمه زهرا(س),(بازهم بنگرم نشانی خویش) *

5140
3

شعر شهدت حضرت فاطمه زهرا(س),(بازهم بنگرم نشانی خویش) بازهم بنگرم نشانی خویش
پهلو و دست ارغوانی خویش
دستم از شانه هم بود عاجز
اشک بار زناتوانی خویش

غربت مرتضاست می دانم
علت گریه نهانی خویش
این منم سوخته ز شعله عشق
بین کاشانه جوانی خویش
قامتم چون هلال خم باشد
توی تابوت آسمانی خویش
باز اشک خود فرو رفتم
باز هم بنگر نشانی خویش
رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(شب است وبغض سکوت وصدای گریه آب) *

5886
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(شب است وبغض سکوت وصدای گریه آب) شب است وبغض سکوت وصدای گریه آب
تمام غصه عالم نشسته در محراب
نگاه کن که ببینی چگونه می بارد
مصیبت از در و دیوار خانه ارباب

برای غسل شب قدر آمده امشب
فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب
بنای زندگیش را به آب می شوید
الهی صبر علی را به فاطمه دریاب
به قطره قطره سرشکش دخیل می بندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بیتاب
چه آبها که سراسیمه غسل می کردند
برای آنکه نماند در آن بدن خوناب
چه می رسد به علی از مرور خاطرها
که ناله های صبورش ندارد امشب تاب
شاعر رحمان نوازنی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه) *

8220
9

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه) پرچم فاطمیه
در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه
یک دم قدم بردار سوی فاطمیه
خلوت نشینان دیار یاس و سیبیم
جز سرزمین اشک هر جایی غریبم

با یاس ها ما الفتی دیرینه دارم
یک فاطمیه داغ ببین سینه دارم
مشکی ترین پرچم برای فطمیه است
محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است
هر غنچه یاسی بکارم نذر زهراست
زیبا ترین اشکی که دارم نذر زهراست
ما چهارده قرن است دائم در عزائیم
چهره کبود سیلی در کوچه ها ئیم
ما از اهالی دیار یار هستیم
میخی ترین خط در و دیوار هستیم
ما چهرهایی سوخته در آفتابیم
آوارگان بیت الاحزان خرابیم
در خواب دیدم یک بیابان داس و یک یاس
یاسی که حتی بر نوازش بود حساس
دیدم که دورش لشگری از خار بود
بر گرد حور اهریمن

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(از مشرق قلبم دمیده فاطمیه) *

5540
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(از مشرق قلبم دمیده فاطمیه) اهالی الست
از مشرق قلبم دمیده فاطمیه
رخت عزایم کو رسیده فاطمیه
کو دستمال اشک من,دارم بهانه
دل یاد کرده باز از غسل شبانه

باز این دل شوریده یاد کرده
یاد از حکایات در و دیوار کرده
یاد تمام روضه های داغ کارون
یاد به صحرا رفتن تنهای مجنون
نا از دو کوهه آمدیم اینجا غریبیم
حتی ز شکوه نیمه شب هم بی نصیبیم
ما سینه زنهای اهلی الستیم
ما غصه دار سیلی خورده هستیم
ما نام زهرا را به دست باد دادیم
خواندیم و جان در تنگه مرصاد دادیم
با یاد او سینه زنان بر روی جاده
بر خارها خواندیم بل پای پیاده
خواندیم اما هیچ نشنیدند ما را
حتی زبانی هم نفهمیدند ما را

رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

زمینه فاطمیه (سبک : شوریده و شیدای تو ام ، مداح کریمی) -( سینه زدن پای بیرقت برای شیعه عالمیه ) * حسین شادمند

6502
5

زمینه فاطمیه (سبک : شوریده و شیدای تو ام ، مداح کریمی) -( سینه زدن پای بیرقت برای شیعه عالمیه ) سینه زدن پای بیرقت برای شیعه عالمیه

پاشو پیرن مشکی تو بپوش رسیده (بوی فاطمیه)2

باز ، میزنیم بر سینه و سر— تا ، میده منادی یک خبر

وای مادر و سینه و میخ در

یا فاطمه فاطمه فاطمه 3

داره مدال نوکریتو دلی که مجنون علیِ

نام زیبای علی شده اذن دخول (برا فاطمیه)2

فاطمه بلا گردون تو – یا ، علی منم مجنون تو

این ، محسن من قربون تو

یا علی علی علی یا علی 3

می گیری دست و رو صورتت کبودیشو پنهون می کنی

بی خبری داری این جوری دل علیتو خون می کنی ( داغون می کنی )

شب ، شبیه تو اختر نداشت – کس ، مثال تو همسر نداشت

کاش ، خونه ی حیدر در نداشت

یا فاطمه فاطمه فاطمه 3

شاعر : حسین شادمند

  • جمعه
  • 18
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

واحد فاطمیه ( سبک : شال ماتمت آبرو به من داد -- مداح کریمی ) * حسین شادمند

10386
24

واحد فاطمیه ( سبک : شال ماتمت آبرو به من داد -- مداح کریمی ) اشک نم نمت تا رو گونه افتاد -- نفس علی به شماره افتاد
فاطمه غمت آتیش به دلم زد -- قامت خمت داده دل و بر باد
همون که زهرا سینه ی تو شکسته
میون کوچه دست علی رو بسته
صدای نالت قلب منو شکسته
فاطمه جانم رفتی خدا نگهدار 3

بعد تو آسمون گریونه
بعد تو دنیا چون زندونه
داغ تو تو دلم می مونه
فاطمه جانم رفتی خدا نگهدار 3
رفتی و علی بی تو بی قراره -- حسن از دوریِ تو سوگواره
وقتی زینبت دل تنگ تو می شه -- چادر خاکی رو سرش می زاره
یه دست به پهلو یه دست داره به دیوار
می خونه زینب با دوتا چشمون تار
مادر خسته رفته خدانگهدار
فاطمه جانم رفتی خدا نگهدار 3

شاعر: حسین شادمند

دانلود سبک

  • جمعه
  • 18
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(زهراست،یادگاری نوری خدای من) *

5022
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(زهراست،یادگاری نوری خدای من) مباهات
زهراست،یادگاری نوری خدای من
خورشید صبح و ظهر و غروب سرای من
پرواز می کنیم از این خانه تا خدا

من با دعا فاطمه او با دعا من
ما نور واحدیم-نه-فرقی نمی کند
من جای او بتابم ویا او به جای من
مست تجلیات خداوندی همیم
من با خدای اویم و او با خدای من
یک طور حرف می زند انگار بوده است
در ابتدای خلقت و در ابتدای من
من افتخار می کنم اینکه در عالمین
زهراست مادر همه بچه های من
ربوده خواب از چشم تمام عافیت جویان
در این شب های غربت،ناله زاری که من دارم
برایت می سرایم نیمه شب اندوه مولا را
تماشایی است شبها سرشاری که من دارم
سید مهدی حسینی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 03:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(اشک از خون جگر هم نفس گرداب است) *

5166
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(اشک از خون جگر هم نفس گرداب است) اشک از خون جگر هم نفس گرداب است
شاهد بستر تو چشم من بی تاب است
کوکب بخت مرا خفته پس ابر بین
کاسمانم همه ابریست و بی مهتاب است

تو چرا چهره گرفتی ز نگاهم زهرا
گو ز من سیر شدی یا که دو چشمت خواب است
تب بیماری و بی تابی تو کشت مرا
لرزه افتاده به پشتم که غمت سیلاب است
چه شد آن روز در آن حادثه با سینه تو
که پس از هر نفست کنج لبت خو ناب است
گر نشد محرم پهلوی تو اشکم لیکن
دست تو مرهم چشمی که زخون سیراب است
حسن لطفی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(حیدر که هست پس تو چرا کار می کنی) * وحید قاسمی

6014
0

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(حیدر که هست پس تو چرا کار می کنی) حیدر که هست پس تو چرا کار می کنی
جارو مکش که سرفه امانت نمی دهد
نانی بخور ,عزیزم دلم آب رفته ای
این کاسه های آب,توانت نمی دهد
دنبال رنگ چهره در آیینه ات مباش
آیینه شرم کرده نشانت نمی دهد
تابوت قوس دار و عجیبی که ساختم
شرحی ز حجم جسم کمانت نمی دهد
دستاس!دست فاطمه ام پینه بسته است
از خواهش من است تکانت نمی دهد
وحید قاسمی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(نی فقط دل با غمت ای یاس پرپر سوخته) *

5257
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(نی فقط دل با غمت ای یاس پرپر سوخته) نی فقط دل با غمت ای یاس پرپر سوخته
بنده بندم از دم آهت سراسر سوخته
خوانده ام از چشمهای نیمه باز و خسته ات
شمع عمرت اول شب تا به آخر سوخته

چهره ا ت را تا که زیر بال پنهان می کنی
می شود پیدا مرا بال کبوتر سوخته
آنچنان در دود و آتش محو گردیدی که من
پیش خود گفتم که زهرا پای تا سر سوخته
زینبم گاهی به درگاهی به تو دارد نظر
تو میان بستر و او پای بستر سوخته
کاش می شد گریه می کردم ولی از آتشم
آب در چشمان خون آلود حیدر سوخته
حسن لطفی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای شب تو ستاره باران غم) *

5878
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای شب تو ستاره باران غم) ای شب تو ستاره باران غم
روز تو اوج کوهساران غم
آنکه به یاد تو هرشب است
دختر بی قرار تو زینب است

شمع دلش می شود از غصه آب
دعای تو اگر شود مستجاب
نشسته بر گوشه جا نمازت
چشم دلش به چشم پر رازت
حال عجیبی به نماز تو بود
پرده ز هنگام وفاتت گشود
آه که خورشید تو بر بام شد
دشمن بی رحم تو آرام شد
عمر تو کوتاه چو عمرگل است
گریه کن ناله تو بلبل است
دیشب از این درد شفا خواستی
یا اجلت را ز خدا خواستی
خیز و دعا باز به همسایه کن
بر سر مرغان حرم سایه کن
رفتن تو آخر این جاده نیست
بی تو خزان گل سجاده نیست
دختر تو ناله سحر می کند
چادر تو باز به سر می کند
خیز و تبسم سوی دردانه کن
گیسوی احساس مرا شانه کن
شمع سرا پ

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(از بارگاه قدسی و افلاکی خدا) *

6433
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(از بارگاه قدسی و افلاکی خدا) از بارگاه قدسی و افلاکی خدا
آمد به گوش اهل سماوات این ندا
فرمود کردگار که ای آسمانیان

آمد عزای فاطمه ((حی علی العزا))
مویه کنان و ناله کنان جبرئیل گفت
برتن کنید رخت عزا ای فرشته ها
یک ماه گفته حضرت حق در تمام عرش
برپا کنید حور و ملک خیمه عزا
واعظ نبی اکرم و مداح مرتضی
چشم زمان ندیده چنین روضه هیچ جا
بال ملائکه شده فرش حسینیه
خدام هیئت اند شهیدان و اولیاء
جارو کشی نصیب بزرگان دین شده
سینه زنان هیئتشان خیل انبیا
شیر خداچه روضه سختی بیان نمود
طفلی برای مادر خود می شود عصا
ختم رسل به گریه فقط داد می زند
ای مردمان شهر مدینه چرا چرا
این رسم هیئت است که مداح می زند
از روضه های کوچه گریزی به کربلا
وح

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(دوباره شب شد و سر درد دارد) *

6650
6

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(دوباره شب شد و سر درد دارد) دوباره شب شد و سر درد دارد
بمیرم باز مادر درد دارد
پس از فصل پر از غم یک سخن گفت
عزیزم زخم بستر درد دارد

نباید دست زد بر عضو هایش
که آیه آیه کوثر درد دارد
شبی آهی کشید و زیر لب گفت
خدایا مرگ کمتر درد دارد
من از گودی چشمانش گرفتم
که زخم دیده تر درد دارد
حسن تب دارد ودر خواب می گوید
نزن سیلی ستمگر درد دارد
پریسان باش ای گیسو چو بختم
که دیگر دست مادر درد دارد
محسن عرب خالقی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(به دلم افتاده مادر درد تو دوا می گیره) *

6845
5

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(به دلم افتاده مادر درد تو دوا می گیره) به دلم افتاده مادر درد تو دوا می گیره
خوب می شی مادر دوباره خونمون صفا می گیره
به دلم افتاده مادر دوری از اجل می گیری
زخم پهلوت می شه درمون باز منو بغل می گیری

باغبون رحمی به ما کن چشماتو دوباره واکن
جون زینب تو برای خوب شدن فقط دعا کن
به دلم افتاده مادر ای چشمات مهربونه
خوب می شه دست شکسته می زنی مو ها مو شونه
به دلم افتاده مادر بابای ما که امیره
از غریبی در میادو ذوالفقار به کف می گیره
به دلم افتاده مادر مثل دوره پیغمبر
به زبونا باز می افته اسم با صفای حیدر
بعضی وقتا هم می ترسم سراغ از اجل بگیری
پیش چشمای تر ما تو نفس نفس بمیری
اللهی زنده نباشم تا برات ماتم بگیرم
یا می شد به جای محسن من به

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد) *

8932
11

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد) رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد
بر در خانه ی خورشید شراری افتاده
فاطمه ظرفیت خیل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاده

تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاده
بعد یک عمر مراعات کنیزان حرم
فضه ی خادم آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
به روی مسجدیان گرد و غبار افتاد
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشم یاری به قد و قامت یاری افتاد
آن قدر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن بود دگر رفت و کناری افتاده

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)(کوچکترم از اینکه برایم دعا کنی ) *

3613
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)(کوچکترم از اینکه برایم دعا کنی ) کوچکترم از اینکه برایم دعا کنی
زخمی ترم از آنکه علاج دوا کنی
آقا قسم به کعبه بخواهید می شود
سعی دوباره ای که مرا با صفا کنی

دریا ببین دوباره لم در تلاطم است
فکری به حال کشتی بی نا خدا کنید
بسیار لطف کردی ومنهم فقط خطا
یعنی حساب ما و شما را جدا کنید
این روزها برایت اگر زحمتی نداشت
هر جا که بود روضه مرا هم صدا کنید
دیر آمدم درست ولی نوکر توام
می میرم عاقبت اگر از خود جدا کنی
ای اهل فاطمیه اگر می شود مرا
یک گوشه در حسینیه عشق جدا کنید
ای دوستان هیئتیم بعد مردنم
پای جنازه را به سوی کربلا کنید

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(زمین ز سیل سر شکم به آه افتاده) *

5348
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(زمین ز سیل سر شکم به آه افتاده) زمین ز سیل سر شکم به آه افتاده
درون اشک روان عکس ماه افتاده
به حال غربت حیدر مدینه خندیده
صدای ناله ام آخر به چاه افتاده

کنون بیا به تماشای فاتح خیبر
اسیر موج بلا بی پناه افتاده
شبانه در پی ات آیم ولی ببین زینب
گرفته دامن من را به راه افتاده
بر آن سرم که بیایم ولی چه سازم باز
که چشم من به در قتلگاه افتاده
تمام لشکر حیدر تو بودی و محسن
کنون به خاک تو این بی سپاه افتاده
شاعر حسن لطفی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(چشمهایم باز شد دیدم بنایم سوخته ) *

6077
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(چشمهایم باز شد دیدم بنایم سوخته ) چشمهایم باز شد دیدم بنایم سوخته
جبرئیل زخمی و غار حرایم سوخته
هرچه گفتم غیر خاکستر نیامد از دهان
در میان آتش کینه صدایم سوخته

شب که می شد شمع میشد تا سحر از سوز تب
تا نسوزم پشت در زهرا بجایم سوخته
هر چه گفتم از شفا او در قنوتش مرگ خواست
آب،آتش را کند خاموش اما بنگرید
از شرار داغ زهرا اشکهایم سوخته
شاعر محسن عرب خالقی

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(شب است وبغض سکوت و صدای گریه آب) *

6680
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(شب است وبغض سکوت و صدای گریه آب) شب است وبغض سکوت و صدای گریه آب
تمام غصه عالم نشسته در محراب
نگاه کن که که بینی چگونه می بارد
مصیبت از در و دیوار خانه ارباب

برای غسل شب قدر آمده امشب
فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب
بنای زندگیش را به آب می شوید
اللهی صبر علی را به فاطمه دریاب
به قطره قطره سرشکش دخیل می بندد
برآن ضریح کبود و شکسته و بیتاب
چه آبها که سراسیمه غسل می کردند
برای آنکه نماند در آن بدن خوناب
چه می رسد به علی از مرور خاطره ها
که ناله های صبورش ندارهد امشب تاب
رحمان نوازی

  • یکشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد