شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 حسین رحمانی

امام حسن مجتبی(ع) -(ای کریم هر دو عالم یا حسن) * حسین رحمانی

674

امام حسن مجتبی(ع) -(ای کریم هر دو عالم یا حسن) ای کریم هر دوعالم یا حسن
رازق روزی سالم یا حسن

کاش بودم یا کریم بام تو
می نوشتم روی بالم یا حسن

ذکر تو هم معجزِ عیسی کند
علت خوبیِ حالم یا حسن

تا مزار خاکی بی زائرت
می پرد بال خیالم یا حسن

ای تجلی هوالباقی مدد
بی شما رو به زوالم یا حسن

مجلس تو مبدا معراج ماست
میدهد عشقت کمالم یا حسن

نوکرت هستم به اذن فاطمه
مادرت داد این مدالم یاحسن

بانی روضه ات حسین بن علی ست
با حسین اینجا بنالم یا حسن

از چه آقا موی تو گشته سپید ؟!
گریه دارد این سئوالم یا حسن

ناگزیر از کوچه می‌خوانم ولی
می کنی آیا حلالم ؟ یا حسن

***

ای شهید بی گناه کوچه ها
ای تو یار بی پناه کوچه ها

عده ایی گفتند که همراه او...
... تو نبودی همدم هر آه او

وای من اینگونه روضه بد تر است
فاطمه در کوچه ها بی یاور است

من نمیخواهم چنین باور کنم
روضه را سنگین و سنگین تر کنم

خوب شدبودی عصایش که شدی
هم نوای ناله هایش که شدی

خوب شد بودی کنار قد کمان
خاک چادر را تکاندی بی گمان

خوب شد بودی کنار آن حزین
گوشواره جمع کردی از زمین

خوب شد بودی کنار مادرت
یا ندید این صحنه ها را خواهرت

کربلا زینب تماشا می کند ...
جانِ او دارد تقلا می کند

غارت گودال و ... بعدش معجر است
روضه نا خوانده بماند بهتر است

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسین رحمانی

زمینه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(مدینه خیلی وقته / که مو سپیدم کردند ) * حسین رحمانی

339

زمینه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(مدینه خیلی وقته / که مو سپیدم کردند ) مدینه خیلی وقته / که مو سپیدم کردند
تو اون کوچه با سیلی / منو شهیدم کردند

مگه میره یادم ... که مادرم جون داد
یه جوری زد نامرد ... باسر زمین افتاد

روضه روضه ی دل بی چاره
دنیا رو سرم دیگه آواره
دیدم روی خاک مونده گوشواره
__
مدینه منکه رفتم / ولی نبود این رسمش
بابام چقدر مظلومه / که بازی شد با اسمش

غریبم و دشمن ... همه با همدیگن
رو منبرا لعنه ... بابامو هی میگن

خیلی ناسزا ، شنیدم اما
سوختم از غم ، علی و زهرا
تنها موندمو ، بی کس و تنها
____
مدینه خوب میدونی / غریبه ی این شهرم
به کی بگم این دردو / که همسرم داد زهرم

شد جگرم پاره ... رنگ تنم سبزه
می ریزه خون لخته ... از لبم هر لحظه

روضه م روضه ی ، روز عاشورا ست
دور قتلگاه ، محشر کبرا ست
حرف از غارته ، خیمه زنهاست...

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(حسن شاهده سیلیه مادری ) * رضا نصابی

414

واحد روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(حسن شاهده سیلیه مادری ) حسن شاهده سیلیه مادری

حسن وارث غصه ی. حیدری

حسن کشته ی کینه ی. همسری

حسن از غمه کوچه ها مضطری

حسن شاهده سیلیه مادری 2

به سینه داری غصه بسیار. حسن

شده بر سرت دنیا اوار. حسن

دیدی مادرو بین دیوار حسن

دیدی سینه و زخم مسمار. حسن

حسن کشته ی خونه روی. دری

حسن شاهد سیلیه. مادری

دیدی شب با بقض علی خو گرفت

دیدی که علی سر به زانو گرفت

دیدی مادرت دست به. پهلو گفت

دیدی وقتی از محرمش. رو گرفت

حسن دیدی تو روی. نیلوفری
حسن شاهده سیلیه. مادری

دم اخری گفتی از. کربلا

گفتی از تنه افتاده. زیر پا

گفتی ازگلوی جدا. از قفا

گفتی از سر رفته. بر نیزه ها

حسن روضه خونه تنه. بی سری
حسن شاهده سیلیه مادری

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه امام حسن(ع) -(کاشکی گنبد طلا مرقد باصفا ) * رضا نصابی

430

زمینه امام حسن(ع) -(کاشکی گنبد طلا مرقد باصفا ) ☑️ بنداول
کاشکی گنبد طلا مرقد باصفا
داشتی آقا
کاش بودی تو ایرون چون شاه خراسون
امام رضا
ورودیه صحن
چقدغوغا/می شد اقا/گل زهرا

وردیه صحن/سینه زن ها
می خوندند /جان حسن مولا

عزیزحیدر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
اقا ی بی حرم سفره داره کرم
یامجتبی
اقای بی حرم دیدی تو درد و غم
تو کوچه ها
.....
تو کوچه دیدی/راه و سد کرد
بهت بد کرد /بهت بد کرد

تو کوچه دیدی/به مادر زد
سیلی نامرد
بهت بد کرد

عزیزحیدر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
دیدی مادر نشست/گوشواره هاش شکست
ای وای ای وای
دیدی رو صورتش/ مونده بود جای دست
ای وای ای وای
دیدی پر مادر
شکست ای وای
شکست ای وای
شکست ای وای
دیدی سر مادر
شکست ای وای
شکست ای وای
شکست ای وای
عزیزحیدر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
زهر کین همسر/به جگرت شرر
میزد میزد

پیش چشم خواهر/میزدی بال و پر
بی حد بی حد

امام غم نصیب/غریب بن غریب
یامجتبی«ع»
تیربارون شد تنت/ خونین شدکفنت
یامجتبی

چه فتنه هاو/چه آتیشا
که افروختن/که افروختن

با تیر به تابوت/تن و دوختن
تن و دوختن تن و دوختن
عزیزحیدر غریب مادر

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد امام حسن مجتبی(ع) -(دریای کرم روح و ریحانه) * رضا نصابی

596

واحد امام حسن مجتبی(ع) -(دریای کرم روح و ریحانه) #بنداول

دریای کرم روح و ریحانه
سایه‌ی سرم اوج ایمانه
ذکر فاطمه‌س عزیز مادر
ذکر مرتضی جان حسن جانه

مانند علی تیغ برّانه
در جنگ و نبرد شیر میدانه
فرزند علی،پسر زهرا
ولله قسم ماهه تابانه

|دستم بگیر کریم آل الله|
|جـان برادرتون ثـارُالله|۳

#بنددوم

سفره داری و خیلی آقایی
درمانه همه دردای مایی
راوی همه دردای کوچه
تکسینه غم و درد زهرایی

یابن فاطمه یاحسن مولا
هستی غریب، در وطن مولا
شد دوخته بر، هم تن و تابوت
از بس به تن، تیر زدن مولا

|دستم بگیر کریم آل الله|
|جـان برادرتون ثـارُالله|۳

#بندسوم

سوخته همه پیکرت آقا
غرق به خون شده‌ای یارا
تو خونتم بی پناهی و
شد همسرت قاتلت مولا

با کینه‌ی همسر افتادی
از زهر توی بستر افتادی
تو لحظه‌ی آخرت آقا
یاد دل خواهر افتادی

|دستم بگیر کریم آل الله|
|جـان برادرتون ثـارُالله|۳

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

زمزمه امام حسن مجتبی(ع) -(بى حرم آقا يه عمره با غم تو / مى سوزيم و مى سازيم ) * رضا تاجیک

709

زمزمه امام حسن مجتبی(ع) -(بى حرم آقا يه عمره با غم تو / مى سوزيم و مى سازيم ) بى حرم آقا
يه عمره با غم تو / مى سوزيم و مى سازيم
يه روزى توو مدينه / حرمتو مى سازيم
يه روز مياد كه آقا / همه علم به دوشيم
به عشق تو لباس / كارگرى مى پوشيم
اى دين و ايمانم حسن - جانم حسن جانم حسن
اى درد و درمانم حسن - جانم حسن جانم حسن
شيرين تر از جانم حسن - جانم حسن جانم حسن

يه روز تو كوچه
يه مادرى زمين خورد / يه اشكى حلقه بست و ...
يه دست سنگين اومد / گوشواره اى شكست و ...
يه ضربه خورد ز نامرد / يه ضربه خورد ز ديوار
صدا مى زد حسن رو / با ناله هاى خونبار
نمى بينه چشاى من - عصاى من عصاى من
كجايى مجتباى من - عصاى من عصاى من
مى لرزه دست و پاى من - عصاى من عصاى من

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(ما کویریم همه تشنه ی باران حسن) * رضا تاجیک

468

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(ما کویریم همه تشنه ی باران حسن) ما کویریم همه تشنه ی باران حسن
سربلندیم همه دست به دامان حسن
باز جمعیم سر سفره ی احسان حسن
همه گفتند به ما سوخته جانان حسن
آتش عشق حسن سوخته جانم را شکر
هرچه دادند و ندادند همانم را شکر

قطره بودیم ولی راه به دریا دادند
دل ما را به سرای کرمش جا دادند
به سوی دامن او دست تمنا دادند
تا که گفتیم حسن حاجتمان را دادند
نظر رحمتشان بر دل ما تابیده
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده

دست و دلبازترین رهبر عالم حسن است
گفته احمد که: فقط عقلِ مجسّم حسن است
مثل حیدر علی و عالی و اعلم حسن است
وارث هیبت پیغمبر اکرم حسن است
روح رحمان و رحیم است؛ حسن روح سخاست
عاشق نام حسن باش که محبوب خداست

به گداییش پی اهل نظر باید رفت
خبر اینجاست به دنبال خبر باید رفت
سمت فرزند "تَجَلّی‌ٰ وَ ظ‌َهَر" باید رفت
هرکجا پرچم او هست به سر باید رفت
دل به این اسم فقط میل تقرب دارد
مادرش نیز به این اسم تعصب دارد

کاش فیضی ز فیوضات غمش می بردیم
روز و شب دست به سوی علمش می بردیم
کاش راهی سوی بیت الکرمش می بردیم
دسته ی سینه زنی در حرمش می بردیم
حیف خالیست حرم؛ حیف حرم بی نور است
دستمان از حرم خاکی آقا دور است

چه کسی گفته که آقای کرم بی حرم است
قبر او گرچه پر از خاک ولی محترم است
بی مضیف است ولی مظهر دارالنعم است
آسمان سقف رواق شه لطف و کرم است
دورتادور بقیعش به خدا زنجیر است
معنی اش این شده اینجا حرم یک شیر است

او چهل سال به صبری حسنی محکوم است
مثل باباش علی خسته دل و مظلوم است
غربتش از اثر خون لبش معلوم است
آه! من با که بگویم که چه سان مسموم است
آتش افتاده به جانش لب او عطشان است
پیکرش سبز شده خواهر او حیران است

زهر بی رحم به جان جگرش افتاده
یاد مادر به دل شعله ورش افتاده
یاد آن خانه و آن میخ درش افتاده
مادری روی زمین با پسرش افتاده
میخ در روضه ی پر دردسر انشا می کرد
فاطمه سوخت و یک شهر تماشا می کرد

آخر روضه گریزش شده تنها کوچه
چقدر باز شده بغض حسن با کوچه
آخرش قاتل او زهر شده یا کوچه ؟
زهر آتش زده جان حسن؛ اما کوچه ...
مثل یک آه شده؛ راه گلویش بسته
موسپید است چهل سال غریب و خسته

بی حیا آمد و راه گذر فاطمه بست
بی هوا زد به خدامادر ما را آن پست
صورتی خورد به دیوار و غروری که شکست
مادری خورد زمین....کودکی از غصه نشست
با سر افتاد زمین؛ آه! سرش تیر کشید
ضربه ای خورد به پهلو؛ کمرش تیر کشید

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(روز آخر زندگیمه / نوبت من و تشنگیمه) * عبدالله باقری

317

زمزمه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(روز آخر زندگیمه / نوبت من و تشنگیمه) روز آخر زندگیمه / نوبت من و تشنگیمه
جیگری که میریزه توو طشت / شاهده غم بچگیمه
من و مادر و رهگذری ... / اُفتادم به چه دردسری
من چهل سالِ پیش توو کوچه / نصیبم شده خون جگری
پاره‌پاره شد توو کوچه جگر من
دنبالم می‌گشت توو کوچه مادر من
خاک چادر و تکوندم با چش تر
اما جای سیلی خوب نشد تا آخر ۲

شلوغه دور بستر من / برادر خواهرام پیشمَن
من مدینه ام اما حسین! / تو غریب میشی دور از وطن
به تنم اگه تیر بزنن / تو برام باز میاری کفن
فدای تو بشم که رو خاک / رها می‌مونی بی‌پیرُهن
مادر و خودم تا گودالت میارم
محاله توو شلوغی تنهاش بذارم
توی کوچه سپرش میشدم ای کاش
بذا عبداللهِ من فداتشه داداش

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(ای به لطفِ بی حَدُ و - مهربونیت سلام حسن) * بهمن عظیمی

372

شور شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(ای به لطفِ بی حَدُ و - مهربونیت سلام حسن) ای به لطفِ بی حَدُ و - مهربونیت سلام حسن
یا کریم اهل بیت - یا مولانا امام حسن
چشمه ی کرامت هستی
معنیِ شهامت هستی
شافع قیامت هستی / یا حسن یا حسن
یا حسن یا حسن یا حسن ...

زیرِ دِینِتَم آقا - از وقتی سینه زن شدم
خیلی خوبه عاشقِ - ذکرِ حسن حسن شدم
رحمتت مث بارونه
زندگیمو می‌گَردونه
هرکی عاشقه می‌خونه / یا حسن یا حسن
یا حسن یا حسن یا حسن ...

رزق و روزیِ منم - بوده تَصَدُّقِ سرت
حتی زائراتو هم - بخشیدی به برادرت
بی رواق و بارِگاهی
اما بهترین پناهی
تو امامِ ثاراللّهی / یا حسن یا حسن
یا حسن یا حسن یا حسن ...

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(تو شهنشاه زمینی آقا - عبد آستانه تو منم ) * احسان تبریزیان

344

شور شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(تو شهنشاه زمینی آقا - عبد آستانه تو منم ) تو شهنشاه زمینی آقا - عبد آستانه تو منم
با بهشت چیکار دارم حالا که - میونِ عاشقای حسنم
به وجودم می بالم / حسنی ام
بدونید اهل عالم / حسنی ام
ای جانم حسن - جانانم حسن
ای آیه آیه ی قرآنم حسن
ای جانم حسن ۲
ای جانم ای جانم ای جانم حسن

اگه که شیر خدا علیه - شیر مرتضی علی، حسنه
یکه تازه عرصه ی جمل و - شور ذکر یا علی، حسنه
بگو امشب رو با من / یا حسن جان
بگو کوری دشمن / یا حسن جان
مروارید عشق - دریای سخاست
اولین جلوه ی شاه لافتاست
ای جانم حسن ۲
ای جانم ای جانم ای جانم حسن

اگه که سینه زنم، با حسین - اگه زیر پرچمم، با حسن
امضای کرببلام با حسین - روزی محرمم با حسن
به خدا بی بی زهرا / حسنیه
به خدا ارباب ما / حسنیه
میگیم هر نفس: - مولانا حسن
ارباب ارباب مایی یا حسن
ای جانم حسن ۲
ای جانم ای جانم ای جانم حسن

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(زخم‌هایم شده این لحظه مداوا مثلاً) * رضا قاسمی

688

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(زخم‌هایم شده این لحظه مداوا مثلاً) زخم‌هایم شده این لحظه مداوا مثلاً
چشم کم‌سوی من امشب شده بینا مثلاً

بر مزارت حرمی ساخته‌ام با «مثلا»
گرچه خاک آمده پابوسی‌ات؛ اما مثلا -

- خاک‌های حرمت راهی سجاده شدند
کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلا

گنبدت آیه‌ی "و الشّمش" شد و روشن شد
نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلا

باد، این نامه‌بر پرچم عطر آگینت
می‌برد نامِ تو را آن‌سرِ دنیا مثلا

به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل
چشم‌‌مان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلا

روی هر پنجره‌اش ذیلِ تولای شما
دشمنت لعن شده، لعنِ حمیرا مثلا

مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است
جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلا ...

کربلا می‌چکد از گریه‌ی سقاخانه
روضه جاری‌ست از آن، روضه‌ی سقا مثلا

دسته‌ای آمده از محضر باب‌القاسم
هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلا

روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند
قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلا -

- مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام
سدّی از سنگ، نبسته‌ست گذر را مثلا‌

"کوچه‌ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی"
نیست در قصه‌ی ما صحبتِ این‌ها مثلا

مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم
نه؛ نخورده ترک آیینه‌ی مولا مثلا

بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند
تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا رسولی

نوحه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(السلام ای - بی همتا) * رضا رسولی

549

نوحه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(السلام ای - بی همتا) السلام ای - بی همتا
نور چشم - علی و طاها
(ایها المجتبی، عزیز زهرا ۲) عزیز زهرا
کرمت منشا احسان
صبر تو پایه ی ایمان
ذکر آرامش قلبم / ای حسن جان
ای حسن جانم ۴

قلب تو از - غم شد چاک
ناله ات رفت - تا قلب افلاک
(تا که آمد کوچه، آن پست ناپاک ۲) آن پست ناپاک
مادرت پیش تو افتاد
بین کوچه زدی فریاد
مانده بودی تک و تنها / دادِ بی داد
ای حسن جانم ۴

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

زمینه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(به نام خالق احسان و - به نام مجتبى) * رضا تاجیک

595

زمینه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(به نام خالق احسان و - به نام مجتبى) به نام خالق احسان و - به نام مجتبى
حسن امام من است و من - غلام مجتبى
اى دلدارم / به خدا اگر از تو دست بردارم ۲
(كرم پيش پاى تو افتاده است
خدا عزتش را به تو داده است) ۲
لک لبيک لک لبيک حسن مولانا ۲

خدا مدال شجاعت به - تو داد از ازل
ملائكه لقبت دادند - به شير جمل
غم سر آمد / همتاى على از لشكر آمد ۲
(على عرصه را به تو آقا سپرد
كه شمشير به فرزند زهرا سپرد) ۲
لک لبيک لک لبيک حسن مولانا ۲

به نام صلح تو امضاء شد - قيام كربلا
هميشه در بر تو پاشد - امام كربلا
مرد راه است / وارث شجاعتت عبدالله است ۲
(براى تو سينه سپر كرده ام
به پاى غم تو سر آورده ام) ۲
لک لبيک لک لبيک حسن مولانا ۲

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 01:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر شور شهادت امام حسن مجتبی (ع) -(هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست) *

265

شعر شور شهادت امام حسن مجتبی (ع) -(هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست) از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ
علی گلچین پور

➖➖➖
هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست
وقتی دورامو زدم من اینو فهمیدم
آخه جز تو کی هوایِ نوکر و داره؟
تویِ عمرم مگه کم ازت کرم دیدم؟

همه رفتن و برام، خودت موندی
آخر معرفت و ، مرامی تو
ضربانِ قلب من ، حسن جانم
دقیقا همونی که ، میخوامی تو

برای تو باید عمری روضه خوند آقا
برای اون قبر خاکی و پر از دردت
دلم میگیره چون زائری نداری تو
بمیرم ای کاش من واسه تربت سردت

کریم آل الله، ای غریب مدینه
----
هیچکسی مثل تو صاحبِ کرامت نیست
اعتقاد قلبیم از همون قدیم اینه
هرچقدر که دنیا تلخی داره خوب اما
زندگی با نوکریت خدایی شیرینه

رزق و روزی جای خود ، تمومِ این...
زندگیم و من بهت ، بدهکارم
روسیاهم اینو خوب ، میدونم آره
از تهِ دلم ولی ، من دوسِت دارم

شکرِ خدا از وقتی که یادمه دارم
میون روضه‌هات به سینه میزنم آقا
اگه قبول کنی تموم آبروم اینه
که من غلام قاسم بن الحسنم آقا

کریم آل الله ، ای غریب مدینه
➖➖➖

انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.
تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(شیر بیشه زار) * علی حاجیان فر

326

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(شیر بیشه زار) طلایه دار کرامت ؛ حسنه
خدای جود و سخاوت ؛ حسنه
ترسی به دل نداریم از عقبی
دلخوشیمون تو قیامت ؛ حسنه

دست و دل باز آقام (حسن)
نور کل دنیام (حسن)

درمون ، درای ، لاعلاج من حسنه
توی دنیا ، روشنی و ، هم سراج من حسنه
هرلحظه بال پرواز تا معراج من حسنه

کریمِ سفرداره واسه همه
لفظ کریم برا این آقا کمه
تو روضه های این امام غریب
حضور داره مادرش فاطمه

کریم اهل بیت / یا امام حسن
---
دلاور جنگ جمل حسنه
حقیقت خیرالعمل حسنه
هرچی صفات خوبه داره آقام
پدر احلی من عسل حسنه

هرجا باشه شاه شاهانه
مثل حیدر شیر میدانه

یاللعجب / از جنگ او /میدون توی مشت حسن
مثل علی / هیچ زرهی / که نبوده پشت حسن
اون شترو / زد به زمین / تنها انگشت حسن

پهلوون والا مقام حسنه
تو شجاعت ختم کلام حسنه
ابی عبدالله که امیر همه ست
ولی امیر او امام حسنه

کریم اهل بیت یا امام حسن
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت غریب مدینه، کریم آل طه حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام -(هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد) * مرضیه عاطفی

384

متن شعر شهادت غریب مدینه، کریم آل طه حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام  -(هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد) هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد
من باورم این است که ماتم شهیدش کرد

من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره...
اما غم بی مادری کم کم شهیدش کرد

پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی
آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد

رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت
هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد

از غربت بابا، سکوتِ مبهم مادر...
آن چهرهٔ غمدیدهٔ دَرهم شهیدش کرد

آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند
گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد

نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت
بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد

کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع)
عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد

بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت
در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد

مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که
ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد

حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر
خون جگر خورد و به ظاهر "سَم" شهیدش کرد!

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عزای هفتم ماه صفر _شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع -(غیرِ تنهایی و غم در عیدِ هر سالش نبود) * مرضیه عاطفی

311

عزای هفتم ماه صفر _شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع -(غیرِ تنهایی و غم در عیدِ هر سالش نبود) غیرِ تنهایی و غم در عیدِ هر سالش نبود
جز سکوت و صبر، جز غربت در اقبالش نبود

هم میانِ شهر، هم در خانه یک همدم نداشت
در مدینه هیچکس جویایِ احوالش نبود

پیر شد از فتنه و زخم زبانِ همسرش
بغضِ دائم داشت و جز زخم بر بالَش نبود

تا دم آخر دلش در حسرتِ یک یار ماند
هیچکس جز کینه ای دیرینه دنبالش نبود

کرد انفاق و گذشت از کلّ اموالش سه بار
پیش سائل؛ ذره ای دربندِ اموالش نبود

آنچنان در کودکی آمد بلایی بر سرش
تا شهادت غصه خورد و شوقِ آمالش نبود

مادرش را بعدِ یک جریانِ سخت از دست داد
بد شکست و مرهمی بر حالِ جنجالش نبود

در تپش افتاد قلبش هر چه از کوچه گذشت
غیرِ ردّ قطره هایِ اشک بر شالَش نبود
*
با جگر، آورد بالا شیرِ زهرآلوده را
غیرِ زینب(س) هیچکس دلواپس حالش نبود

گفت: "لا یَومَ کیَومِکْ" یاحسین(ع) و هیچکس-
جز حسن(ع) در آن دقیقه فکرِ گودالش نبود!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

تقدیم به امام حسن مجتبی(ع) - ( هرکسی گفت تورا از دگران یارتَر است... ) * محسن کاویانی

304

تقدیم به امام حسن مجتبی(ع)  - ( هرکسی گفت تورا از دگران یارتَر است... ) هرکسی گفت تورا از دگران یارتر است

فاش شد در دلِ او بغض تو بسیارتر است

آه سوگند به نان و نمک سفره ی تو

سگی از مردم این شهر وفادارتر است

ای جگرگوشه ی‌زهرا و جگردار جمل

جعده از هندجگرخوار جگر خوارتر است

غضبَش را چقدر سخت فرو خورد عباس

آه در صلح تو عباس علمدارتر است

ای سکوت تو چُنان تیغ دو دم بُرّنده

ای که از جنگ جمل صلح تو پیکارتر است

عزتت بیشتر از بیشتر از بیشتر و

دشمنت خوارتر از خوارتر از خوارتر است1

کرد سجاده ز تو غارت و فرمود که : شُکر

شیخ خوش بود که حال از همه دیندارتر است2

داد دشنام و تو دعوت به طعامش کردی

پای این سفره بدهکار طلبکارتر است

غم ندارد که شده سخت گرفتار جزام

عاشقی که به نگاه تو گرفتارتر است

بس که دکان مضامین تو خوش بوست حسن

شاعر مستِ تو (عطار ) نه! عطارتر است3

یا حسن گفتم و (( العزة لله )) دیدم

در رکابت چقدر عشق نگین دارتر است4

جگرت سبزتر از کاخ زبرجد شده است

مادرت نیز تورا تشنه ی دیدارتر است5

تیرو طعنه شده تیر و به تن تابوت است

باز با این همه جسم تو سبکبارتر است

ای همه هستی عالم به فدای تو حسن

ننگ بر ما که نمُردیم برای تو حسن

محسن کاویانی

1 : او معزالمومنین ماست تا روز ابد!

2 : مردم به یک دیگر نگریستند و گفتند:حسن چه می‌گوید؟ سوگند به خدا! گمان ما این است که می‌خواهد با معاویه صلح کند و کار را به او واگذارد.

سپس گفتند:سوگند به خدا! او کافر است! آن گاه به خیمه‌ی حسن علیه‌السلام یورش بردند و آن را غارت کردند؛

تا آن جا که جانماز را از زیر پایش کشیدند. و عبدالرحمن بن عبدالله بن جعال أزدی پیش تاخت و ردای حسن علیه‌السلام را از دوشش کشید [و برد]،

و حسن علیه‌السلام شمشیر به کمر، بی‌ردا نشست. سپس حسن علیه‌السلام اسب خود را خواست و سوار شد. عده‌ای از یاران و شیعیان او دور حضرتش را گرفتند و دشمنان را راندند.

3 : اشاره به مثنوی زیبای عطار نیشابوری در مدح امام حسن مجتبی (ع)

4 : نقش نگين انگشتر امام حسن مجتبي (علیه السلام) عبارت بود از ( العزه لله ) يعني عزت و شكست ناپذيري برای خداست

5 : امام حسن عليه السلام فرمود: جدّم به من خبر داد و گفت: در شب معراج به باغ‌هاى بهشتى وارد شدم و از كنار منازل اهل ايمان گذشتم، دو قصر بسيار بلند و يك شكل در كنار هم ديدم.

يكى از آنها از زبرجد سبز رنگ و ديگرى از ياقوت سرخ رنگ بود. گفتم: اى جبرئيل، اين قصرها براى كيست‌؟ گفت: يكى براى حسن عليه السلام و ديگرى براى حسين عليه السلام است.

گفتم: اى جبرئيل، چرا آنها يك‌رنگ نيستند؟ جبرئيل سكوت كرد و جوابى نداد. گفتم: چرا سخن نمى‌گويى‌؟ گفت: از شما شرم دارم و خجالت مى‌كشم. گفتم: تو را به خدا قسم، پاسخ مرا بده!

جبرئيل گفت: كاخ سبز رنگ براى امام حسن عليه السلام است كه او را با سم مى‌كشند و هنگام مرگ رنگش سبز مى‌شود، اما كاخ سرخ رنگ براى امام حسين عليه السلام است كه او را مى‌كشند و صورتش به خون آغشته مى‌شود

@font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:1; mso-generic-font-family:roman; mso-font-format:other; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:0 0 0 0 0 0;}@font-face {font-family:"B Nazanin"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0; mso-font-charset:178; mso-generic-font-family:auto; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:8193 -2147483648 8 0 64 0;}p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-bidi-language:FA;}.MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; font-size:10.0pt; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt;}div.WordSection1 {page:WordSection1;}

  • یکشنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1404
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • امام هشت
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

رباعی بسیار جانسوز و زیبای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(هر جا سخن از بخشش و احسان کمی بود) * اصغر چرمی

213
1

رباعی بسیار جانسوز و زیبای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(هر جا سخن از بخشش و احسان کمی بود) هر جا سخن از بخشش و احسان کمی بود
می گفت یکی، حسن عجب با کرمی بود

با آن همه جود و کرم و بخشش و مردی
ماندم که چرا قسمت تو بی حرمی بود

  • دوشنبه
  • 27
  • مرداد
  • 1404
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب

غزل مدح و مصیبت امام مجتبی : برکات دو جهان زیر قبای تو حسن * وحید ولوی

161

غزل مدح و مصیبت امام مجتبی : برکات دو جهان زیر قبای تو حسن آه حسن

چه غریبانه عزایی است عزای تو حسن
که عزاخانه شده عرش خدای تو حسن

حاتم آمد که بگیرد کمی از خوان تو، دید
عالم آمد به سرش، گشته گدای تو حسن

به کجا رو بزنم جز در این خانه، که هست
برکات دو جهان زیر قبای تو حسن

هر کسی زیر لوایی رود و سینه زند
ما بمیریم همه زیر لوای تو حسن

مادرت گفت: «برای حسنم گریه کنید»
چشم؛ خون است روان بهر بلای تو حسن

دو پسر نذر حسین بن علی کردی تو
ما دو شب روضه بگیریم برای تو حسن

جان عالم به فدای لب عطشان حسین
و حسین بن علی گفت: فدای تو حسن

شب جمعه همه رفتند حرم سوی «حسین»
ولی انگار دلم کرده هوای تو، «حسن»

صلح نه، خون جگر بود که امضا کردی
تشت شد شاهد آن کرب و بلای تو حسن

آه از لحظه ی «تنهاییِ در خانه» که شد
همسرت قاتل و شد خانه منای تو حسن

تن پر تیر تو شد بغض گلوگیر ولی
کسی آقا که نبرده است ردای تو حسن

پسر فاطمه را، پیرهنش را بردند
آه «لا یوم» بگویید، سرش را بردند

التماس دعا

  • چهارشنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1404
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب

حسن مظلوم است-(ماهیان گریه کنید که حسن مظلوم است) *

5824
11

حسن مظلوم است-(ماهیان گریه کنید که حسن مظلوم است) حسن مظلوم است

ماهیان گریه کنید که حسن مظلوم است
غربتش از حرم خلوتش معلوم است
مه چراغ حرم و مرغ سحر زائر او
نرسد دست کسی بر حرم و حائر او
این مزار حسن است
این غریب وطن است

این غریب وطن است، بعد مام و پدرش
قصة کوچه بود پاره های جگرش
پدرش گریه به مظلومی زهرا می کرد
مادرش نقش زمین گشت و تماشا می کرد
این مزار حسن است
این غریب وطن است
دود کاشانة وحی زنگ آیینة او
خون آن سینه بود جاری از سینة او
تا به لبخند مغیره نگهش می افتاد
پای تا سر همه می سوخت و می شد فریاد
این مزار حسن است
این غریب وطن است
باید از سوز جگر در غمش گریه کنیم
حق نداریم که در حرمش گریه کنیم
خواندن قصة اندوه و غمش ممنوع است
گریه بر

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:43
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام حسن مجتبی(ع)-(گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیت) * علی اکبر لطیفیان

6589
5

اشعار شهادت امام حسن مجتبی(ع)-(گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیت) گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیت
آغوش باز می رسد از مهربانیت
حالا بیا و سفره مینداز سفره دار
حالت خراب می شود و ناتوانیت
دارد مرا شبیه خودت پیر می کند
جان برده از تمام تنم نیمه جانیت
یوسف ترین سلاله ی تنهاتر از همه
سبزی رسیده تا به لب ارغوانیت
این گرد پیری از اثر خاک کوچه است
بر موی تو نشسته ز فصل جوانیت
باید که گفت هیئتِ سیار مادری
خرج عزا شدیّ و خدای تو بانیت
زهر از حرارت جگرت آب می شود
می گرید از شرار غم ناگهانیت
زینب به پای تشت تو از دست می رود
رو می شود جراحت زخم نهانیت
آقای زهر خورده چرا تیر می خوری؟
چیزی نمانده از بدن استخوانیت

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( دست و پا ميزني و بال و پرت ميريزد ) *

1426

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  دست و پا ميزني و بال و پرت ميريزد   ) دست و پا ميزني و بال و پرت ميريزد

گريه ي خواهر تو روي سرت ميريزد

بهتر است سعي كني اين همه سرفه نكني

ورنه در طشت تمام جگرت ميريزد

در تقلاي سخن گفتني اما نه... نه...

جگرت از دهنت دور و برت ميريزد

خبرش پخش شده زهر تو را خواهد كشت

بي سبب نيست كه اشك پسرت ميريزد

جگرت،بال و پرت،اشك ترت ريخت ولي

چه كسي هست كه با نيزه سرت ميريزد؟

هاني امير فرجي

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه ی امام حسن ( در همه جای عالم نمی شود اسم حسین (علیه السّلام) را بیاوری، ) *

1448
1

روضه ی امام حسن ( در همه جای عالم نمی شود اسم حسین (علیه السّلام) را بیاوری،  ) در همه جای عالم نمی شود اسم حسین (علیه السّلام) را بیاوری، اما اسم زینب (سلام الله علیها) را نیاوری از آن طرف هیچ جایی نمی شود اسم امام حسن (علیه السّلام) را بیاوری، اما اسم مادر را نیاوری مگه نبود به خواب عبدالزهرا آمدند، گفتند: چرا روضه ی ما را نمی خوانی؟

عبدالزهرا گفت: آقاجان مگر روضه ی شما بیست و هشت صفر نیست؟ جگر پاره و طشت نیست، من همیشه می خوانم.

فرموده باشد: عبدالزهرا ! این روضه ی ما هست، ولی روضه ی اصلی ما آن موقع بود که دستم در دست مادرم تو کوچه های مدینه می رفتیم، نانجیب سر راه ما را گرفت … .

منبع:كتاب گلواژه های روضه

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

مرثیه ی امام حسن (ع)(مروان به دستور معاویه – علیها اللعنه – در خطبه های نماز جمعه) *

1711
1

مرثیه ی امام حسن (ع)(مروان به دستور معاویه – علیها اللعنه – در خطبه های نماز جمعه) مروان به دستور معاویه – علیها اللعنه – در خطبه های نماز جمعه، نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و امام حسن (علیه السّلام) مجتبی سبّ و ناسزا می گفت: یک روز اسامه بن زید که یکی از اصحاب رسول خدا بود، در پای منبر مرواننشسته بود، این واقعه را دید و دشنام ها را شنید، طاقت نیاورده با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السّلام) رفته و عرض کرد: الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت در حضور برادرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) به امیرالمؤمنین (علیه السّلامناسزا گفت لمّا سمع الامام امتلات عیناه بالدم(چشم های حضرت مانند دو کاسه ی خون شد.شمشیر را از غلاف کشیده با پای برهنه دوان دوان به سمت مسجد حرکت ک

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم ) *

2141
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم   ) نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم
گره کور نداریم فقیر حسنیم
نسل در نسل همه خاک مسیر حسنیم
کشته و مرده فرزند صغیر حسنیم
پیرو راه حسینیم و پریشان حسن
همه گویند به ما بی سر و سامان حسن
در دل مادرمان فاطمه جایی داریم
منصب نوکری شاه وفایی داریم
از عنایات حسن نان و نوایی داریم
خودمانیم چه روزی و بهایی داریم
روی هر شاپرکی را به خدا کم کردیم
رمضان تا رمضان دور حسن می گردیم
حال دادند به ما باز چه بی اندازه
تازه شد ماه خدا حال و هوایش تازه
رمضان از قدمش گشت پر از آوازه
شده استان کرم صاحب یک دروازه
بازهم خیره کننده شده این شادی دل
آمده روز شریف حسن آبادی دل
دست و دل بازترین مرد در این دنیا اوست
اولین معجزه

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( میسوزد از پـا تـا ســرم زینب کجایی ) *

2122
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  میسوزد از پـا تـا ســرم زینب کجایی               ) میسوزد از پـا تـا ســرم زینب کجایی
شد بی رمق ایـن پیکـرم زینب کجایی
دستم بـه دامـانت بیـا زود در کنـارم
آبی رسـان بـر حنجـرم زینب کجایی
دیدی که بودم من غریب حتی به خانه
گـردیـده قاتل همسـرم زینب کجایی
من میشوم چـون شمع آب و قاتل من
خنـدد به چشمان تـرم زینب کجایی
مـادر نـدارم تـا به بـالینـم بگـریـد
آرام جـانـم خـواهـرم زینب کجایی
زهـر جفـا آخـر مـرا از پـا در آورد
شد لحظـه های آخـرم زینب کجایی
از درد میپیچم به خـود ای خواهر من
امـا بـه یـاد مـادرم زینب کجایی
دنـیـا شبـیـه روز مـن بـسیـار دارد
گـریـان شـاه بی سـرم زینب کجایی
دلواپـس این طشت امروز نیستم من
دلخـون طشت دیگـرم زینب کجایی
تنهـا تـری

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند ) *

2216

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) (  عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند  ) عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه

  • جمعه
  • 15
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه ی امام حسن (ع) (به یاد آن ساعتی که امام حسین چوبه های تیر را کنار زد ) *

1607
1

روضه ی امام حسن (ع) (به یاد آن ساعتی که امام حسین چوبه های تیر را کنار زد  ) به یاد آن ساعتی که امام حسین چوبه های تیر را کنار زد وقتی بدن برادر را میان خاک گذاشت فرمود : غارت زده به کسی نمی گویند که مالش را برده باشند غار زده به من می گویند که بدن برادرم را با دست خودم میان خاک بگذارم .
آی دلهای آماده اینجا خم شد تیراز تابوت وبدن برادرش امام حسن بیرون آورد کربلا هم روی خاکها نشست تیر از چشم عباس بیرون آورد همه صدا بزنید حسین

  • جمعه
  • 15
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( بیا بنشین دمی خواهر کنار بسترم امشب ) *

3491
5

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   بیا  بنشین  دمی  خواهر  کنار  بسترم  امشب  ) بیا بنشین دمی خواهر کنار بسترم امشب
نظر کن حالت محزون و چشمان ترم امشب
حسینم را بگو آید کنارم لحظه ای اکنون
کــــــــــه گویم درد دل با یادگار مادرم امشب
نــــــظر کن خواهرا اکنون ببین حال پریشانم
ز جا بر خیز برو طشتی بیاور در برم امشب
بـــــــــــیا خواهر دم آخر مرا دیگر حلالم کن
کــــــــه مهمانم به جنت نزد جد اطهرم امشب
[خاکبازان]

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد