شهادت امام حسین (ع)

بند اول:::

اگه دلت تنگه اگه کارت گیره،
برو به سوی شاه کرم
برو حرم برو برو حرم
اگه که غم داری
تو بی کس و کاری
تو سینه زن در زیر علم
برو حرم برو برو حرم
برو حرم(3)
برو حرم تو شب مهتاب
بخون از ارباب بادلی پرخون
برو حرم شورومستی کن
حق پرستی کن مثال مجنون

بند دوم:::

بیادگرگون شو
بی سر و سامون شو
بخون تو باصد شیون و شین
آقام حسین مدد آقام حسین
دست توسل زن تا کربلا پل زن
بگو روزیم کن بین الحرمین
آقام حسین مدد آقام حسین
آقام حسین(3)
آقام حسین تو بی مثالی
مولی الموالی یم کمالی
آقام حسین نینواییم کن
کربلاییم کن بده یه حالی

بند سوم:::

دوباره مدهوشم
علمت بر دوشم
مقصد من شده کوی شما
کرببلا فقط کرببلا

• شنبه
• 12
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 09:14
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

کاش کمی صرف خدا می شدم
از همه جز خدا، جدا می شدم

کاش که با نعره ی "قوموا الیه"
علیه نفس خویش پا می شدم

کاش خلاصی ز خودم داشتم
شبیه مخلصین سوا می شدم

کاش نبودم گرهی بر گره
به مومنین گره گشا می شدم

کاش به مصداق "فاماالیتیم"
در دل یک یتیم جا می شدم

کاش به درد دل یک دردمند
به سهم خود کمی دوا می شدم

کاش در این هیئت دنیا، فقط
گریه کن آل عبا می شدم

کاش که می شد بروم مشهد و
زائر حضرت رضا می شدم

بعد به یک روضه ی "یابن الشبیب"
مسافر کرببلا می شدم

تشنه لب کرببلا یا حسین
ذبیح دست اشقیا یاحسین

عرش فتاده از فرس صبر کن
شاه فتاده از نفس صبر کن

به پیکرت دوباره جان می رسد
خواهر تو دوان دوان می رسد

ش

• شنبه
• 19
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 12:47
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای نان ترد سفره اهل غرورها
خلوت نشین در آتش سرخ تنورها

با شعله ها چه انس عجیبی گرفته ای
موسی شدی برای رسیدن به طورها

لب های زخم خورده تو گر گرفته است
اینجا قیامتی ست پی نفخ صورها

خاکستری که بالش زیر سرت شده
موی تو را گره زده با زلف نورها

رویت ترک ترک شده ای ماه شیشه ای
چیزی نمانده خرد شوی چون بلورها

مادر مگر به داد سر زخمی ات رسد
تاول دگر نه نیست از آن دل صبورها

با بانگ یا بنیه زمین لرزه شد به پا
نابود گشته جسم همه در قبورها

مردم تو را به لذت دنیا فروختند
جایش خریده اند به خود ظلم و زورها

یک ناسزاست حرف گلوگیرم ای خدا
نفرین به اهل کوفه به آن بیشعورها

وقتیکه مهر خورده به قلب سیاهشان
با

• شنبه
• 26
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:52
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بوی سیبه که میپیچه
تو فضای هیئتامون
گره میخوره این اشکا
به چش سینه زنامون

این روزا دلم اسیره
به غم دوتا برادر
کی دیده آخه تاحالا
آقا یه دل و دو دلبر

تو سینه قلبم ، مگه پابنده
غم دوری از ، تو یه لبخنده
خنده ی تلخی ، که خود گریست
منم آقا اون ، گدا یادت هست

سر رو رو پرچمت میذارم
مثل ابر بهار میبارم
بگم به چه زبونی ارباب
رو سیام اما دوست دارم

اربابم بین اون زائرها
جمعه ها که میشه یادم کن
با گوشه چشمت آقاجونم
من رو هم تا ابد آدم کن

اربابم تو رو دوست دارم

۲

آقا چی میشه بذاری
یه نشونه رو گداهات
گم نشن میون مردم
آقا جون غلام سیاهات

یه نشونه داشته باشم
که بگم عبد حسینم
راستشو بخوای آقا من
خاک ب

• شنبه
• 2
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 12:44
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یاحسین جان تویی لیلای منو من مجنونم،
از دوریت بنگر ای اربابم محزونم،
میخونم میخونم ای امیر مهربونم،
دلم تنگ آقاجان برای حرم،امیر من بنشستم به امید کرم،
یعنی میشه روزی کربلایی بشم،قسم میدم تو رو به صاحب علم،
کربلاییم کن،نینواییم کن،(یاحسین مولا)

آقاجان مثل یک کبوترم بر روی بامت،
هرشب و صبح رو قبله میدهم آقا سلامت،
از جامت از جامت شده سرمست این غلامت،
میخونم از طفلی خادم بر این درم،حسین اربابم هستی سایه ی سرم،
شده بزم عاشقیم هیئت های تو، تویی شمع پروانه ام دورت میپرم،
کربلاییم کن، نینواییم کن،(یاحسین مولا)

تو کریمی و کرم کار توئه شهره ی عالم،
شکر لله میگذره کنار تو تموم سالم،
نظری کن تو به حال

• سه شنبه
• 5
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:42
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

واویلا بر نیزه و معجر
واویلا بر شمشیر و خنجر
واویلا بر احوال مادر
واویلا بر پیکرِ بی سر
جان داده به قتلگاه شَهْ به تاب و تَب
خواهرش در این عزا شده جان بر لب
واویلا عَلَی الْحُسَین وَ عَلیٰ زَینَب
واویلا عَلَی الْحُسَین وَ عَلیٰ زَینَب...

واویلا بر ظلمِ تحمیلی
واویلا بر صورت نیلی
واویلا بر آتشِ خیمه
واویلا بر حمله و سیلی
می گِریَد بر این عزا دین و هم مذهب
زهرا ناله میزند همه روز و شب
واویلا عَلَی الْحُسَین وَ عَلیٰ زَینَب
واویلا عَلَی الْحُسَین وَ عَلیٰ زَینَب...

• چهارشنبه
• 6
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:07
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

آسمان پیشِ تو تعظیم کند جا دارد

جلواتِ رخِ تو بسکه تماشا دارد

نسل در نسل همه عاشق ومجنونِ توأیم

خوش بحالِ دلِ ما مثل تو لیلا دارد

روزگاریست که ماسائلِ این درگاهیم

دلمان در حرمِ امنِ تو مأوا دارد

شکرِ حق پلکِ تری دارم واین چشمانم

همه شب سهمیه از حضرت زهرا دارد

دیده ام ، هرکه رسیده است در ره به خدا

تربت ِکرببلایت به مصلی دارد

مادرم با نمکِ روضه بزرگم کرده

حُبِ تو ریشه در این آب وگِلِ ما دارد

هرکسی صاحبِ اشک است نظر کردة توست

گونة سرخ شده جلوة زیبا دارد

به سر وصورت زخم-یم مباهات کنم

رُخِ زخمی شده در چشمِ تو معنا دارد

به فدایِ رخِ نیلی شدة مادرِ تو

فاطمی هرکه شود صورتش امضا دارد

• یکشنبه
• 10
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:14
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

مهر تو پشتوانه ایمان نوکر است

نوکر تمام عمر بدهکار این در است

چشمان خیس عالم و آدم گواه ماست

اینکه چقدر نام شما گریه اور است

یک قطره صاف در غم تو اشک ریختن

با سجده های شام تهجد برابر است

ای سرّ آیه "فتلقی" چه روشن است

آدم به گریه بر تو نجاتش مقدر است

با چشم های پاک فقط می شود گریست

این اشک و عشق از اثر شیر مادر است

با تو خدا معادله ها را بهم زده

وقتی زیارت تو ز حج هم فراتر است

خوشبخت آنکه با غم تو زندگی کند

خوشبخت تر کسی که در این خانه نوکر است

• یکشنبه
• 10
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 14:29
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

سوگند بر نسیم دل انگیز ماتمت

ما زنده مانده ایم به شوق محرمت

چون رود خسته ای که به دریا رسیده است

آرام می شویم فقط پای پرچمت

از سنگلاخ مهنت دنیا عبور کرد

هر کس گذاشت پای دلش جای مقدمت

ای شور عشق، لذت شیرین زندگی

آهنگ زندگانی ما نوحه و دمت

مردم تمام عمر گریزانِ از غمند

ما بر خلاف جمع شدیم عاشق غمت

از من گذشت خوب غلامی نبوده ام

از کودکم بساز یکی مثل "اسلمت"

حسن ختام شعر گریزی ز روضه نیست

ای کاش غصه بود اسیری محرمت

• یکشنبه
• 10
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 14:31
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

یا حسین شیعـه به تو می نازد
دل به مهـر و کـرَمـت می بازد
پرچمـت را بـه جهـان افـرازد
بـر صـف دشمـن تـو می تازد
******
شیعه نازد به مرامت دهـد از فاصلـة دور سـلامت
به بلنــدای مقـامت به گُلِ حُسن و نکومندیِ نامت
به دلـآرایـی جـامت به شکوفـایی بستـان کلامت
دل ما بسته به دامت که تویی یوسف و ما جمله غلامت

یا حسین مِهر تو در دل داریم
بذر عشقت به درون می کاریم
هر محرم به عزای تو حسیـن
خونِ دل از دو بصـر می باریم

یا حسین شیعه به تو می نازد
******
تو که لبریـز صفایی گُلِ خوشبـوی گلستـان وفایی
تو عزیز مصطفـایی به سـراپا ادبی ، اهل سخـایی
پسـرِ شیـر خـدایی میــوة دوم بسـتــان ولـایی
خامسِ آل عـبــایـی

• چهارشنبه
• 13
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 18:49
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

روزیه من همینه آقا که نوکر شما بشم
با پایِ دل میونِ روضه راهیه کربلا بشم

ببین که در تاب و تبم ارباب
غلامِ کویِ زینبم ارباب
جز تو کسی رو ندارم

باز اومدم درِ خونت ای ارباب
به شامِ تاریکِِ دلم ای مهتاب
دل صدفه تو درِ ناب

از همه انس و جن و ملک
این تو هستی که دل میبری
این تویی که به جز عترت
از همه خلقِ دو عالم سری

یاحسین یاحسین یاحسین
باحسین یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین

قسمتِ من کن شبِ جمعه زائر کربلا بشم
مثلِ همه خوبای عالم به پای تو فدا بشم

همیشه از عشقِ تو من میخونم
بزار حلالِ تو بشه خونم
بزار فدات بشه جونم

خالیه دستِ این گدا ای شاهِ من
کج نشه از راهِ شما راهِ من
بریزه تا گناهِ من

• چهارشنبه
• 20
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:21
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

َبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ
وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ
وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ
سُلْطَانًا نَصِيرًا

دوس دارم بر علی و زهرا نورِ دو عین شم
دوس دارم داخلِ حریم عشق حسین شم
من کیم سائل دست کریمِش
نکنه بشم خارج از حریمِش
رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ
وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ
وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ
سُلْطَانًا نَصِيرًا

ای خدا ماهارو خاکِ بین الحرمین کن
خادمان کوی عشق عباس و حسین کن
دل ما عبد و پابست حسینه
عاقبت به خیری دستِ حسینه
رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ
وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ
وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ
سُلْطَانًا نَصِيرًا

یا اِلٰهَ العاصین من گدای رو سیا

• چهارشنبه
• 20
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:27
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

سلام ای نگارِ معظّم
سلام ای بهار دو عالَم
برم نام تو ای حسین جان
به صَد غم
غمم این باشد که تو تشنه لب داده اي جان
غمم این باشد تن تو به خون گشته غَلطان
غمم این باشد که زهرا شده مرثیه خوان
حسین جان حسین جان حسین جان...

به خَتمِ رُسُل نورِ دیده
به مقتل شدی سر بُریده
وَ زهرا بیاید به گودال
خمیده
بگوید مادر،عزیزم چه آمد سرِ تو
در این قتلگاه،نِشستند روی پیکرِ تو
سرت بر نیزه،امان از دل خواهرِ تو
حسین جان حسین جان حسین جان...

خوشا آنکه در راهِ تقویٰ
به لطفِ دعاهای زهرا
حسینی بماند دلش در
دو دنیا
خوشا آن کس که،کند اقتدا بر شهیدان
شود مُحرِم در،حریمِ دل آرای ایمان
وَ در محشر هم ذکرِ شود جانش حسین جان

• پنج شنبه
• 21
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:59
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

یک عمر تو را نظاره می‌کرد نسیم
از عشق تو جامه پاره می‌کرد نسیم

آن شب که به روی نیزه بودی آرام
با زلف تو استخاره می‌کرد نسیم

• جمعه
• 14
• شهریور
• 1399
• ساعت
• 18:47
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

آدم میان روضه سبک بال می شود
مست می محول ‌الاحوال می شود

بزم عزا بهشت زمین است و آسمان
از دیدن بهشت زمین لال می شود

بال عروج ماست سلام علی‌الحسین
روضه برای روح پر و بال می شود

شادی واقعی ست دم یاحسین ما
با یاحسین، فاطمه خوشحال می شود

چشمی که بود کاسه‌ی خون بین روضه‌ها
جای قدوم کشته‌ی گودال می شود

گودال‌قتلگاه چه با اهل‌بیت کرد
یک کاروان الف ز غمش دال می‌ شود

از قتلگاه زینب کبری دو داغ دید
بالای تل دو مرتبه بی‌حال می‌ شود

هم سینه ی حسین لگد مال شمر شد
هم زیر سم اسب لگد‌ مال می شود

• پنج شنبه
• 29
• آبان
• 1399
• ساعت
• 19:44
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است
نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است

یادگار مادرت غارت شد اما جای آن
روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است

نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند
پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است

زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت
نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است

روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد
روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است

قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز
روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است..

• پنج شنبه
• 20
• آذر
• 1399
• ساعت
• 19:56
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

خلقت کرب و بلا چون ز بلا خورده گره

زان سبب قصه ی عشقش به عزا خورده گره

عهد و پیمان خداوند و حسین یوم الست

بند بندش ز غم و سوگ و نوا خورده گره

هرچه در دشت بلا بر سر ارباب رسید

بوده میثاق که از قالوبلا خورده گره

به خداوند قسم کعبه ی دل کرب بلاست

دل عشّاق به آن خاک شفا خورده گره

کربلا کعبه ی عشق است به عشّاق جهان

قبر شش گوشه بدان عرش خدا خورده گره

خون هفتاد و دو تن زینت میقات شده

شرف خاک شفا از شهدا خورده گره

«زعفرا» ملک بلا وادی عشق است و ولا

خاک پاکش به دَم آل عبا خورده گره

• جمعه
• 28
• آذر
• 1399
• ساعت
• 22:00
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

جگرخواهر او ریخت بهم بس کن شمر
گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر

آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را
ازقفا حنجراو ریخت بهم بس کن شمر

بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا
گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر

این چه رسمیست عرب نیزه خود میشکند
همه پیکر او ریخت بهم بس کن شمر

• دوشنبه
• 1
• دی
• 1399
• ساعت
• 15:33
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

نگاهم از ازل سوی حسین است
دلم پیوسته در کوی حسین است

ز تاریکی غمی بر دل ندارم
چو شمع محفلم روی حسین است

به عالم تار زلفش کی دهم من؟!
کلید جنتم موی حسین است

به گوشم نغمه عشق است و چشمم
اسیر طاق ابروی حسین است

ببویم آن گلی را در گلستان
که عطر آگین از بوی حسین است

به محشر سنجش هر نیک و هر بد
به میزان و ترازوی حسین است

ملائک شرمسار و سر به دامن
ز حسن سیرت و خوی حسین است

سرافرازیُ دین و عشق و ایمان
به ایثار و به نیروی حسین است

حسین با خون خد این جمله بنوشت
که خون نیروی اردوی حسین است

علی با قدرتش خیبر ز جا کند
همان قدرت به بازوی حسین است

حسین پا کج ندارد از ره صدق
علی همواره الگوی حسین است

خوشا دردی که درمانش حسین و
شفایش نوش داروی حسین است

کانال اشعار عباسی معروفان اهری

• شنبه
• 6
• دی
• 1399
• ساعت
• 22:41
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

در خاک و خون فِتاده شَهی تاج او نِگون
تاجش نِگون و پیکر او غرق حوض خون

اهل سَما به غُربت او گریه می کنند
خندد ولی به روی زمین قوم تیره گون

این کشته ی دیار بلا جان مصطفاست
بی چون وبی چرا شده صدها چراوچون

نام حسین فاطمه در اسم اَعظم است
بادا بهاء خاک دَرش از طلا فُزون

این سینهء حسینِ علی مَنزل حَق است
با چکمه روی عرش چرا رفته شمر دون

قرآن به دست کافر تَرسا رسیده است
با آیه ها چه میکند این مُدَّعی کنون

این مرغ بِسمل است زند دست وپا ویا
افتاده شاه ماهی گردون زِ یَم بُرون

مقتل به زخم ذبح نَبی گریه می کند
کون و مکان فتاده دَمی در یَم جنون

(نادر) زسوز محنت او سوزد عالمی
قَدّ الف زشرح غمش میشود چو نون

• یکشنبه
• 21
• دی
• 1399
• ساعت
• 11:04
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

دوست دارم یاحسین جان در عزایت اشک من
پهنۀ صورت ببارد از برایت اشک من

دوست دارم نوحۀ آخر وداعت را حسین
تا بریزد دانه دانه از وَرایت اشک من

دوست دارم در دلِ شبها بیاد مَقتلت
آهی از دل خیزد و ریزد بپایت اشک من

دوست دارم در غَریبی یاد آن غُربت کنم
قطره قطره گُم شود در نینوایت اشک من

دوست دارم در کنار نَهر آب ای تشنه لب
گریه هایم گُل کند ، آرد خدایت اشک من

دوست دارم بشنوم بار دِگر این روضه را
خیزَران و لَعل لب ، گردد فدایت اشک من

دوست دارم روز مَحشر (نادرا) گویی به حَق
میشود پاسخ بر آن چون و چرایت اشک من

• یکشنبه
• 21
• دی
• 1399
• ساعت
• 22:57
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

خیلی وقته که زیارتِت نیومدم آقا
(اشکِ چشمَمو ببین مَگه چقدر بدم آقا) ۲
لَیلةُ الرغائبه بیا نکن ردم آقا
(تنها آرزوی امشبِ منه کرببلا) ۲

خیلی سخته دوری از صحن و سرات
(اربعین هم نشدم من زائرِ پایینِ پات) ۲
کرده مرغِ دلِ من هوای گنبد طلات
(شب جمعه و دلم تنگه برای کربلات) ۲

خیلی دستِ خالی امشب اومده بازم فقیر
(شب آرزوها دستِ روسیاهتو بگیر) ۲
بطلب با مادرم بیام حرم نعم الامیر
(من که عُمریه شدم به عشقِ کربلا اسیر) ۲

• پنج شنبه
• 30
• بهمن
• 1399
• ساعت
• 18:00
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

عشق عالم حسین،ای سبط خاتم حسین
اغنیا بنده ات استاده حاتم حسین
پسره حیدر و فاطمه را نورعین
کشتیه نجات و پادشه عالمین

خاکه پایت منم،بیمه ات این تنم
من شدم نوکرت،خادمه دخترت

مظلوم حسین جان

زینه اب هستی و زینته بر مادری
بی بی جان ازهمه زنهای عالم سری
اخت الاربابی و پناهه قلبه حسن
مادره شهید و خدای درد و محن

فاطمی منظری،خطبه ات حیدری
نطقه توآتشین،دختره شاهه دین

یاعقیله یازینب

ای علمداره دین،ای یله ام البنین
ساقیه لشگروفرمانده ی مه جبین
وجه تو چون قمر،رزم آوره باجگر
قدوقامت رشید،جنگ آوره بی سپر

تو قدرقدرتی،تو قوی شوکتی
عبده صالح تویی،یله فاتح تویی

یاابالفضل

• جمعه
• 1
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 19:09
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بنداول

توفیق نوکری به من بده
(تومحرمت3)
دوست دارم که بمیرم آخر
(پای ماتمت3)
روضه و هیئتت شده آقا
(همه هستیم3)
آرزومه که جونم رو بدم
(زیره پرچمت3)

*یااباعبدالله*

می برم اسمه تو رو با هر نفس
زندگی بی عشقتون برام قفس
همه ی دلخوشیا به یک طرف
دلخوشیه من شده حرم و بس

زاره توام، بیقراره توام
تا دنیا دنیا باشه یاره توام

خاره توام، سره داره توام
من خودم میدونم سرباره توام

(یاحسین4)

بنددوم

آقاجوونیه من به فدات
(مولا حسین 3)
مولا کی می بریم به کربلات
(مولا حسین3)
ازدعای مادرت تو دنیا
(آبرو دارم 3)
افتخارمه شدم از نوکرات
(مولا حسین3)

*یااباعبدالله*

عمری گریه میکنم تو روضه هات
آقا دوست دارم یه روز بشم فدات
منصب شاهیه من اینه حسین
که بشم جارو کشِ صحن و سرات

ارباب من، دره نایاب من
تو آسمون قلبم مهتاب من

ای خواب من، رفیق ناب من
ای آرامشِ حالِ بی تاب من

(یاحسین4)

بندسوم

اینو بدونه کلِّ عالمین
(آقای من 3)
با تو میگیره معنا زندگیم
(دنیای من 3)
گفتم و میگم اینو همیشه
(مولا حسین)
دیدنِ کربلاته ای آقا
(رؤیای من 3)

*یااباعبدالله*

همه ی آرزومه با نوکرا
که قدم قدم بیام به کربلا
نکنه که امسالو هم دوباره
اربعین جا بمونم نیام آقا

رامِ توام، توی دامِ توام
من مرغِ جَلْدِ روی بامِ توام

شاهِ منی، تو که ماهِ منی
تو تاریکی چراغِ راهِ منی

(یاحسین4)

الیاس_محمد_شاهی_احسان
محمد_جواد_رودی
طاها_تحقیقی

• جمعه
• 8
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 19:52
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

حق وباطل روبرو گشتنددرصحرای سرخ
دهم ماه محرم روزعاشورای سرخ

گشت چون هنگامه ای خونین بپا درراه حق
کربلانامیده شدزانروزآن صحرای سرخ

درنبردی نابرابرخون مردانی دلیر
گشت جاری شدگواه نهضت عظمای سرخ

ثبت شددرتارک تاریخ طومارقیام
تاکه شدتوشیح باهفتاددوامضای سرخ

عصرآنروزازسلحشوران کسی باقی نماند
نقدجان پرداختندآنان درآن سودای سرخ

تابه اسلام آبروبخشندباایثار خون
تشنه جان دادنددرآن جنگ جانفرسای سرخ

درمیان خاک وخون تن های بی سرمانده بود
برفرازنیزه هاسرهای باسیمای سرخ

درمیان نعش هایک کشتهٔ بیدست بود
آنطرفتریک علم آغشته باخونهای سرخ

تیرباران گشته بودآنسان که باآن تیرها
مشگ آبی برتنش چسبیده چون شولای سرخ

نهرالقم گرزبان می داشت میگفت ای شهید
ای همه عالم فدای آن قدوبالای سرخ

پانهادی برمن اما تشنه لب خارج شدی
مانع رفع عطش آیاچه بودازنای سرخ

آبروبخشیدایثارتو بر. آزادگی
مرحبابرغیرت وآن همت والای سرخ

قرن هابگذشته زان هنگامهٔ خونین (سدید)
می رسدامابگوش جان هنوز آوای سرخ

• پنج شنبه
• 14
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 18:02
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بدنت را به زیر پا دیدم
بوسه خنجر و عصا دیدم

جای سالم نداشتی به تنت
عضوهای تو را جدا دیدم

آمدم سایه ی سرت باشم
لطمه ها در برو بیا دیدم

چادرم را حمایلت کردم
چادرم را به زیر پا دیدم

بر روی پیکر پر از زخمت
مردن خویش را روا دیدم

تو شدی زائر خدا در عرش
بعد تو پشت هم بلا دیدم

زیر جسمت که دست را بردم
لگد از پای بی حیا خورم

• پنج شنبه
• 14
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 21:05
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

آه
می رود نور عین
هستی عالمین
از مدینه حسین
واویلا واویلا(۲)

آه
از جور زمانه
گردیده روانه
می رود شبانه
واویلا واویلا

آه
خورشید رخشنده
از خدا آکنده
می رود رزمنده
واویلا واویلا

آه
آن مه انجمن
پر از درد و محن
می‌رود از وطن
واویلا واویلا

‏آه
در ذکر یا رب است
در تاب ودر تب است
همراهش زینب است
واویلا واویلا

آه
شه بی قرینه
همراه سکینه
رود از مدینه
واویلا واویلا

آه
می رود با ناله
با گلان لاله
همراه سه ساله
واویلا واویلا

• جمعه
• 22
• اسفند
• 1399
• ساعت
• 23:22
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

بنداول

تنگه دلم برا زیارته،حسین و کرب و بلایش
پرمیزنه مرغه قلبه من،به دوره گنبد طلایش

رقصه پرچمت رو عشقه
نوحه و دمت رو عشقه
دلخوشم به نوکریتون
(روضه و غمت رو عشقه۲)

ارباب،سروجونم فدات،میمیرم آقابرات
کی میرم کرببلات،(حسین جان۲)
ارباب شده این حاجتم،بطلب زیارتم
از دوری بیطاقتم،(حسین جان۲)

اللهم الرزقنی،زیارت الحسین حسین

بنددوم

آرزومه آقا اربعین،بیام پیاده تا حرم
بابچه های هیأتمون،با پدرم و‌ مادرم

بهترین رفیق و یارم
جزتومن کسی ندارم
روضه گردمو میدونی
(از فراغتون می بارم۲)

ارباب پریشونه توأم،بی سروسامونه توأم
عمری مجنونه توأم،(حسین جان۲)
ارباب بده بال و پرم،سائله پشته درم
رحمی به چشای ترم،(حسین جان۲)

اللهم الرزقنی زیارت الحسین حسین

• پنج شنبه
• 5
• فروردین
• 1400
• ساعت
• 23:17
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول

پادشاهه عالمه حسین
طپشای قلبمه حسین
عمریه گدایه خونشم
(احسن الاحوالمه حسین۲)

غلام رو سیاهمو،مدیونه لطفه بی حدم
به جونه مادرت نکن،از دره خونتون ردم

اسمتون روی لبم،حرمت خوابه شبم
افتخارم اینه که،نوکریته منصبم
دین و‌ ایمانم حسین،ذکره مستانم حسین
پست وناچیزم ولی،شاه وسلطانم حسین

اربابم ثارالله

بند دوم

کربلا تمامه آرزوم
گریه واست شده آبروم
اینم از آقائیته حسین
(نیاوردی بدیمو به روم۲)

گرفتی دستمو آقا،تا که به بیراهه نرم
بیا به دیدنم حسین،تو لحظه های آخرم

دلبر و دلداره من،افضل الاذکاره من
رزق و روزیم دستته،جلوه ی داداره من
هستی اربابم حسین،دُرهّ نایابم حسین
همیشه همراهمی ، رفیق نابم حسین

اربابم ثارالله

بند سوم

خونه ی من شده هیئتات
بی‌قرارم توی روضه هات
این شده تمومه خواهشم
(منو کی میبری کربلات۲)

سایه ی پرچمت آقا،افتاده بر روی سرم
بهم اجازه بده تا،بگم حسین دوست دارم

ریزه خواره خونتم،شمعی و پروونتم
با غرور اینو میگم،مجنون و دیوونتم
بهترین یارم حسین،ای کس وکارم حسین
درمونه دردای من،دار و ندارم حسین

اربابم ثارالله

• شنبه
• 7
• فروردین
• 1400
• ساعت
• 21:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول

سره سفرتون بزار بمونم
تا اَبد برای تو بخونم
نتونم بیآم تو روضه ارباب
(بخدا آواره و بی خونم2)

اسم حرم تاکه میآد،دلم میگیره یاحسین
این اربعین ببر منو،(بازم تو بین الحرمین 2)

تویی راهه نجاتم ، اسیر و مبطلاتم
میگم شکره خدارو، که جزوه نوکراتم
دلم عاشق و رسوا ، شده از غمت آقا
میدونی که میخوامت،حسین عزیزِ زهرا

اربابم ثارالله

بند دوم

میگم اینو آقاجون بی پرده
عشقه تو منو دیوونه کرده
جونه مادرت ترحمی کن
(نوکرت اسیره رنج و درده2)

لحظه شماری کارمه، از دوریتون جون به لبم
کرب وبلاتون به خدا،(واجب تر از نون شبم2)

اگر که روسیاهم، یا اینکه پر گناهم
همه عزتم اینه ، حسینه پادشاهم
هلاکه بویِ سیبم، اگه بشه نصیبم
این اربعین آقاجون، زیارتت حبیبم

اللهم الرزقنی،کربلا کربلا

• دوشنبه
• 9
• فروردین
• 1400
• ساعت
• 17:55
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری