تا خدنگ کینه خواهی در کمان کرد آسمان
سینة آل پیمبر را نشان کرد آسمان
تیغ زهر آلود در دست مرادی دید ازل
در سر شاه ولایت امتحان کرد آسمان
دست قنقذ تازیانه زد بز هرای بتول
قدرت کبری حق را ناتوان کرد آسمان
در گلوی سبط اول سودة الماس ریخت
سبط دوم را سپس اندر فغان کرد آسمان
برگرفت از صورت مسموم اول رنگ سبز
وز دوم سرخی به چهرش کهکشان کرد آسمان
زین جفاهای نهان در دور خود نادم نشد
عاقبت در کربلا ظلمی عیان کرد آسمان
از دو چشم مهر و مه چون دیدة دخت بتول
خون بجای بارش باران روان کرد آسمان
وه چه ظلمی و وه چه بیدادی که از خون حسین
خاک صحرای بلا را ارغوان کرد آسمان
شمردون بر بوسه گاه مصطفی خن
- پنج شنبه
- 13
- مهر
- 1391
- ساعت
- 06:17
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان