شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس

به روی نیزه مثل آفتابی *

2606
2

به روی نیزه مثل آفتابی به روی نیزه مثل آفتابی
نمی شد باورم دیگر نتابی
نمی دانم چرا از روز اول
به روی نیزه ها در اضطرابی

اگرچه مصحف بی رنگ و رویی

بخوان از نی، که خود قرآن نابی

میان مجلس قوم ستمگر

سرت را دیدم و ظرف شرابی

برای خلوت طفل یتیمت

تو تفسیر دعای مستجابی

خجالت می کشد وقتی رقیه

تو را خواند ولی ناید جوابی

الهی کاش در کنج خرابه

سرت پوشیده آید با نقابی

سروده کمال مومنی

  • چهارشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 علی اکبر لطیفیان

باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان * علی اکبر لطیفیان

3190
1

باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان
دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان
باورت می شد ببینی دختر خورشید را
کوچه کوچه در کنار سایهی نامحرمان

نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی

من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان

چه عجب!طشتی برای این سرت آورده اند

ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان

تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما

چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران

ای تمامی غرور من فدای غیرتت

لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران

این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند

شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان

سروده علی اکبر لطیفیان

  • چهارشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین *

3906
9

یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین
پسر فاطمه هستی پسر ام بنین
تو علمدارترین صاحب پرچم هستی
تو به اسرار دل فاطمه محرم هستی

تا تو بودی نگرانی به دل خیمه نبود

تا تو رفتی همه ی خیمه شده رنگ کبود

گر چه گفتی تو غلامی به من اما عباس

تو شدی آبروی حضرت زهرا عباس

من زینب چه کنم بی تو در این دشت بلا

من و یک خیمه ی پر کودک و زن در صحرا

دست تو قطع شد و دست مرا می بندند

چشم تو پاره و بر گریه ی من می خندند

جگر من شده چون چشم تو پاره پاره

دختر شیر خدا بعد تو شد آواره

از شکافی که به فرق سر تو افتاده

معجر از روی سر خواهر تو افتاده

به همان محکمی ضربت نامرد عمود

خورده ام سیلی و رخساره ی من گشته کبود

تو

  • چهارشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

باز اين چه آتش است كه بر جان عالم است ؟ *

2632

باز اين چه آتش است كه بر جان عالم است ؟ باز اين چه آتش است كه بر جان عالم است ؟
باز اين چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟

باز اين حديث حادثه جانگذار چيست؟
باز اين چه قصه ايست كه با غصه توام است؟
اين آه جانگزاست كه در ملك دل به پاست‏
يا لشكر عزاست كه در كشور غم است
آفاق پر ز شعله برق و خروش رعد
يا ناله پياپى و آه دمادم است؟
چون چشمه چشم مادر گيتى ز طفل اشك‏
روى جهان چو موى پدر كشته درهم است
زين قصه سر به چاك گريبان كروبيان‏
در زير بار غصه قد قدسيان خم است
‏گلزار دهر گشته خزان از سموم قهر
گويا ربيع ماتم و ماه محرم است
‏ماه تجلى مه خوبان بود به عشق
روز بروز جذبه جانباز عالم است
‏مشكوة نور و كوكب درى نشأتين
مصباح سالكان طريق وفا حسين

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

معجزات زینب *

2767

معجزات زینب روز اول چه خوب يادم هست
سهم من بي تو بيقراري بود
عيد من ديدن نگاه تو
دوري‌ات اوج سوگواري بود

بي تو جنت براي من دوزخ

روز روشن براي من شب بود

تا هميشه کنار تو بودن

همه‌ي آرزوي زينب بود

لحظه لحظه دلم گره مي‌خورد

به ضريح مجعّد مويت

دل من را به باد مي دادي

مي گشودي گره ز گيسويت

ولي اين روزها چه دلگير است

چقدر اين زمانه بد تا کرد

آنقدر بي کسي و غربت داشت

تا که ما را به کربلا آورد

کربلا کربلا پريشاني

غربت از چشم هات مي بارد

ندبه ندبه فراق و دلتنگي

از غروب نگات مي بارد

دست من خالي است اما باز

دو فدايي برايت آوردم

از منا تا منا دو حاجيِّ

کربلايي برايت آوردم

رد مکن هديه هاي خواهر را

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

برخاسته از دشت بلا خط غبارى *

2345
1

برخاسته از دشت بلا خط غبارى برخاسته از دشت بلا خط غبارى
پيچيده به عالم سخن از يكّه سوارى
سجّاده نشين حرم عشق مهيّاست
تا بهر شهادت بشتابد به كنارى

شد بدرقه راه گل حضرت زهرا(عليها السلام)
بى تابى و اشك و عطش و ناله و زارى
تنهايى و شرمندگى و سوز و حرارت
آورده بر آن اختر تابان چه فشارى
اندر طلب دوست چنان واله و شيدا
انگار نمانده است در او صبر و قرارى
او در پى ميعاد الهى است روانه
تاريك پرستان همه مست و در خمارى
شمشير جفاى كوفه خيزبرداشت
آلاله دل به گريه آمد بارى
ناگاه بيفتاد سرماه منيرش
بر دشت بلا، كوى جفا، خاك صحارى
عالم به عزا نشست و جان ها همه در غم
بشكسته ستون عرش آرى آرى
زهرا و فرشتگان حق آمده بودند
تا بوسه بگيرند از آ

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

به میدان رفتن حضرت قاسم *

3121
1

به میدان رفتن حضرت قاسم بسکه ميدان رفتن تو ، بر عمويت مشکل است
دست يابي تو ، بر اين آرزويت مشکل است
ديگر از هجران مگو ، اي يادگار مجتبي
بر مشام جان ، فراق عطر و بويت مشکل است

بر دلم آتش مزن ، اي ميوه قلب حسن
چون مرا بشنيدن اين گفتگويت مشکل است
سن تو جانا مناسب با چنين پيکار نيست
جنگ تو ، با لشکري در روبرويت مشکل است
سخت باشد ، ناسزا بشنيدن از هر ناکسي
گفتگو با دشمن بي آبرويت مشکل است
اي که واجب نيست ، در اين سن تو ، صوم و صلوه
تشنه لب در کربلا ، با خون وضويت مشکل است
بهر ميدان رفتن خود ، اشک بر دامن مريز
نور چشمم ، جنگ کردن ، با عدويت مشکل است
اي که از داغ حسن ، گرد يتيمي بر سرت
ديدن اندر خاک و خون ، رخسار و مويت مش

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

باز این چه شورش است که در خلق عالم است *

3071

باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظماست

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهماست
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانویغم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدماست
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا، حسین
* * *
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشمروزگار به

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 19:55
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

سلامی بر اجساد شهدا *

3440
2

سلامی بر اجساد شهدا السّلام علی الحسین الّذی سمحت نفسه بمهجته
السّلام علی من جعل الله الشفاء فی تربته

السلام علی من الاجابة تحت قبّته
السلام علی غریب الغرباء
السّلام علی شهیدالشهداء
السّلام علی قتیل الادعیاء
السّلام علی ساکن کربلاء
السّلام علی من بکته ملائکة السّماء
السلام علی الاجساد العاریات
السلام علی الجسوم الشاحبات
السلام علی الدّماء السّائلات
السلام علی القتیل المظلوم
السلام علی اخیه المسموم
السّلام علی علیٍّ الکبیر
السّلام علی علی الرّضیع الصّغیر
السّلام علی الأبدان السّلیبة
السّلام علی العترة القریبة

یا طریح کربلاء
مقتول بالظما
مسلوب العمامه والردا
مجزوز الراس من القفا
عطشان حتی قضی
من راسه علی السنان ی

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 20:10
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Poem About Ashura *

2682

Poem About Ashura Hussain was coaxed to change his heart
Induced, to play that heathen's part

Adamant to surrender, though he remained
Aggression he shunned, conflict abstained.
Hussain, explicitly, did explain:
"Vain, 0' Yazid, is temporal gain.
Through calumnious and dissolute ways
Your prevaricate what the Prophet says.
Your evanescent, sordid, slippery boon
will vanish, like a mirage; too soon.
The morbid manoeuvers; you deploy
Islam will ruin, the faith destroy.
Through muddled thinking and notions dark
On a feckless mission do not embark
Potentially hazardous whims dispel.
This mood of bleak despair expe

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:32
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

(What are you Hussien(as *

2664
2

(What are you Hussien(as OH HUSSIEN WHY WHOMSOEVER CALLS YOUR NAME GOES INTO TOTAL MADNESS
AND BECOMES A BEGGAR AT YOUR DOOR , HIS LIFE OVERTAKEN BY SORROW AND SADNESS
WE FALL SO IN LOVE WITH YOU HUSSIEN
ITS YOUR LOVE THAT LEADS US TO HEAVENLY SUCCESS

HUSSIEN YOUR LOVE TAKES OVER ONES EXISTANCE
ONCE YOUR LOVE ENTERS THE HEART THERE IS NO RESISTENCE
THE HEART STARTS TO CRY YOUR NAME
FROM YOU HUSSIEN IN TIMES OF TROUBLE WE FIND ASSISTANCE

HUSSIEN WHEN ONE FINDS YOU THEY LOSE ALL SANITY
AND THEN ONLY WITH YOU DOES ONE FIND ANY SANCTITY
YOU ARE THE BEARER OF TRUTH
HUSSIEN YOU ARE THE GUIDE AND SAVIOUR OF HUMANITY

WHAT

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:44
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

My back is broken *

2461
1

My back is broken Oh Abbas when your alam is risen and passes us by
We remember to get water for binte Hussain how hard you did try

On ashura this alam fell but we promise forever to hold it high
’till our death your name will always make us cry

When we want our wishes fulfilled Ya bab al Hawaij we ask
but we feel so very shy
We raise our hands in prayer yet ask one whose hands were severed from his side

Ya Abbas when I think of the arrow that pierced through your eye
And when you fell how Sakina started to weep and cry

And how Hussien ran, how Hussien ran
On his way he see’s the first and second hand
Then

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Zahra(as) comes to see *

2258

Zahra(as) comes to see Like Hussien, martyrs we can not be
But Zainab, left us with that legacy
On these nights Zahra comes to see
And loves those who do her sons Azadari

To shout out loud and scream his name
We have no restriction and there is no shame
Do it with your hearts show your love for Hussien
Upon your lives with Zahras duas mercy will rain

We are all here today and we are free men
Death may take us and we may not get this chance again
So today give your all and scream out Ya Hussien
An act for which Heaven you’ll Gain

Tonight is the the night of Abu Fazl Abbas
Remember him, his life was in that flask
H

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:50
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

(DEATH IS SWEETER THAN HONEY YA QASSIM(AS *

2199

(DEATH IS SWEETER THAN HONEY YA QASSIM(AS IN THE HEAT OF THE BATTLE JUST AFTER NOON
ON ASHURA ENTERS A CHILD THAT RESEMBLES THE MOON
DEATH IS SWEETER THAN HONEY HE SAYS
OH YA HASSAN YOUR SON WILL BE A MARTYR SOON

PERMISSION HE SEEKS FROM HIS UNCLE HUSSIEN
LET ME GO MARTYDOM LET ME GAIN
A SON GOING TO DIE
NO ONE CAN UNDERSTAND HIS MOTHER PAIN

ON HIS HEAD YA HASSAN YOUR GREEN TURBAN PLACED
YOUR SON GOES TO BATTLE, BLOOD HONEY TO TASTE
IN THE RAGE OF BATTLE HE LOOKS AT HIS SHOE
HE IS ONLY A CHILD HIS SHOE IS UNLACED

UNAWARE OF THE ENEMIES AND FROM WHERE THEY ATTACK
ON QASIMS HEAD WITH THEIR SWORDS THEY SMACK
AND HOW QASSIM FELL
TELL M

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:53
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Your two sons of Zainab *

2464

Your two sons of Zainab Said Zainab to her two sons alive don’t return
You are both sadka for Hussien alive don’t return

Oh sons go, go and of you proud, I shall be
Go fight like my father ,go fight like Ali
Oh Zainab your two stars how they made you so proud
Oh calamity befalls you Zainab
Their bodies you could not bury ,their bodies you could not shroud

Aun and Mohammed go to fight, they look like Zulfikar
They look like just like Ali, but they are children in battle armour
The dust then rises and the sands create a cloud
From within Hussien ya Adrikini Oh uncle help us
They fall and shout out loud

Both martyred

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:54
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Two stars *

2299

Two stars Two stars fall from the sky they fall to the ground
Two shining stars on Ashura as martyrs will be crowned

From the heavens Ali and Jaffar in anger will look down
Oh what calamity befalls them
Two flowers in blood are drowned

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:56
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

We are the lovers of Hussien ,we do declare *

2291

We are the lovers of Hussien ,we do declare Salams to you Ibn Qaradhaah and Ibn Khuzayr
Abu Thamamah, Nafi and Abdallah Bin Umayr
We the lovers of Hussien are in debt to you,
Oh Habib ,Muslim Bin Awsaja and Bin Qayn Al Zuhayr

We are the lovers of Hussien we do declare
That every day is Ashura and Kerbala is every where

Your love for Mohammed all of you did declare
We wish we could have heard you recite the Quran oh Ya Burayr
Or assisted you Nafi when your hands were cut
Oh only, if only, like you we were there

We are the lovers of Hussien and we do declare
That every day is Ashura and Kerbala is every where

Oh Habib so brave, like u

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:58
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Oh month of Muharram *

2304

Oh month of Muharram Oh Months of tears oh month of pain
Oh month of Muharram in which our Mawla was slain

Oh month in which was taken the life of Hussien
I cry for him and from happiness I refrain
Oh month in which with anger did fall from the sky”s, blood rain

Oh month of tears oh month of pain

Oh month in which for Mawla Hussien
Abu Shahbaaz his grief cannot contain
Oh month of Muharram, Alhamdulillah you are here again

Oh month of tears oh month of pain

Like millions oh month my tears will fall like rain
Proof to you oh yazid that my Mawla did not die in vain
And surely you yazid are to blame

Oh month of

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 21:59
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Oh Hussien how can we forget *

2247

Oh Hussien how can we forget Oh Hussien Your sacrifice how can we forget
Hussien you are the saviour of “nor was he begotten nor does he beget”

Hussien because of you we still hear the Azan from the Minaret
Everyday our cheeks with falling tears for you are wet
We will visit you Hussien even when our lives are under threat
Oh Hussien how can we forget
Your blood Hussien is for humanity against evil, a protective blanket
That day oh Hussien when you were beheaded, with the strike on your neck
Oh Hussien on that day after the sun did set
Oh Hussien your daughter was slapped and veils taken form Muhammad’s Ahle Bait
Your sa

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 22:00
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Tears filling the well *

2258

Tears filling the well Every tear for the martyr Hussien that falls from our eye
For every tear we shed and for every tear that we cry

His Mother Fatemah does come and she collects every tear
Our cries and screams Lady Fatemah does hear
Then she takes them in her hand and for us does say a prayer
Then Fatemah uses these tears to fill up the heavenly well of Kawther

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 22:06
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Archive for the 'Ali Asghar Hussiens(as) six month baby' Category *

2146

Archive for the 'Ali Asghar Hussiens(as) six month baby' Category Imagine imagine oh people imagine the pain
When his six month old baby to the rivers took Imam Hussien
Only for water by Allah this is his right
He was thirsty for three days and three nights

No mercy no mercy only disdain
This is the story the story of pain
Oh Hussien in front of the enemies you stand
Give my baby water I leave him here in the sand
In case you think due to him- I will take water in my hand
And drink using him an excuse- no this I have not planned
No mercy no mercy no mercy, oh Hussain
They didn’t give him water they only gave you pain
You took him in your arms and stood ther

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 22:12
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Ya Ali Asghar *

2562
1

Ya Ali Asghar Bismillah Hir Rahman Nir Rahim
Allah Bless Mohammed and the Progeny of Mohammed

Inna lillahi wa innanillahi rajiun,
My peace is gone so is my sakoon,

My son is quiet I can hear no sound
For water I brought him but no water he found

Locked to his arm Hussein said my child awake at me please look
This is when the lands of Taf,Najaf and Medina in anger shook

In his hands his Childs blood to the skies Hussein throws
Hurmala may Allah curse you, your atrocities are exposed

In shock Hussein thinks what happened to my little star
In this state to his mother how can I take Ali Asghar

My baby of

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 22:13
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

(Joseph(as) and Hussien(as *

2238

(Joseph(as) and Hussien(as Oh dear brothers you’ll never understand the love of Hussein
Yet it is very simple dear brothers its so very plain

If Josephs father could cry to blindness for the loss of his son
How can you justify it as bid3aat when we cry for Hussein’s martyrdom
Did Jacob sin when he cried so excessively till he went blind
A Prophet was he, from Allah he was a sign,
Sin could he? no never not in Allahs perfect design
cry once just once for Hussein
oh brothers in these tears the aroma of heaven you shall find

  • جمعه
  • 26
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

Islams Golden Star *

2948
1

Islams Golden Star This is the land the land of Kerbala
This is the day the day of Ashura

Hussien goes to battle after death of all
Yet he stands for Allah he stands their tall
Attacked by thousands with spears and knives
Hussien is dying hear the cries
The time has come for Hussien to die
My heart is breaking blood I am starting to cry
After all the troubles on this day
The despots speak and they start to say
We avenge the death of forefathers before
We want Muhammeds blood we want even more
This sacrifice of Hussain is what you envy and jealous of this you are
300 million people crying and screaming Ya Hussai

  • جمعه
  • 26
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 09:47
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

حضرت حُر -(عزيز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم ) *

3416
1

حضرت حُر -(عزيز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم   ) عزيز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم
گناهي از تمام کوه‎ها سنگين‎تر آوردم

من آن حُرّم کز اول خويش را سد رهت کردم
تو را در اين زمين بين هزاران لشگر آوردم
به جاي دسته گل با دست خالي آمدم اما
دلي صد پاره‎تر از لاله‎هاي پرپر آوردم
نشد تا از فرات آب آورم از بهر اطفالت
ولي بر حنجر خشکيده‎ات چشم تَر آوردم
غبارم کن، به بادم ده مرا، دور سرت گردان
فدايم کن که در ميدان ايثارت سر آوردم
گرفته جان به کف در محضرت، فرزند دلبندم
قبولش کن که قرباني براي اصغر آوردم
سرشک خجلت از چشمم چو باران بر زمين ريزد
زبان عذرخواهي بر عليّ اکبر آوردم
همين ساعت که بر من يک نظر از لطف افکندي
به خود باليدم و مانند فطرس پر بر آوردم

  • جمعه
  • 26
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

کربلا از زبان امام سجاد (ع) *

3984
10

کربلا از زبان امام سجاد (ع) پیش چشمم تو را سر بریدند
دست‌هایم ولی بی‌رمق بود

بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود
گفتی: آیا کسی یار من نیست؟
قفل بر دست و دندان من بود
لحظه‌ای تب امانم نمی‌داد
بی‌تو آن خیمه زندان من بود
کاش می‌شد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمی‌خواست
تا که در خیمه بیمار باشم
ماندم و در غروبی نفسگیر
روی آن نیزه دیدم سرت را
ماندم و از زمین جمع کردم
پاره‌های تن اکبرت را
ماندم و تا ابد داد از کف
طاقت و تاب بعد از ابالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب بعد از ابوالفضل
ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاده در خاک
قاسم آن یادگار عمویم
گفتم ای

  • شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

همسفر با ساربان (همراه با دانلود سبک) * رضا تاجیک

3864
0

همسفر با ساربان (همراه با دانلود سبک) برادرم با گریه هات خواهر و یاری می کنی

برای دین مصطفی دل بی قراری می کنی

روبروی چشمای من نیزه سواری می کنی ۲

دلخوشی کاروانم همسفر با ساربانم

حسین حسین حسین غریب ۲

همراه آیه های تو ناله از این دل می زنم

با خطبه هام طعنه بر این مردم قاتل می زنم

سرم رو از غصه ی تو به چوب محمل می زنم۲

بنگر حالم، ای هلالم نمی روی، از خیالم

حسین حسین حسین غریب ۲

همش جلوی چشامه روضه های کرببلا

برا یتیمات می خونم آیه ی دفع از بلا

خیرش بده اون که آورد چادر برای اسرا ۲

سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم

حسین حسین حسین غریب ۲

  • دوشنبه
  • 29
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

حضرت زینب(س) نون و قلم نبی است و ما یسطرون *

8650
29

حضرت زینب(س) نون و قلم نبی است و ما یسطرون نون و قیلم نبی است و ما یسطرون - به همراه دانلود

امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است

امشب كه از نسیم حضوری لبالب است

شمع است و شاهد است و شرابی كه بر لب است

شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است

شامی كه روشنایی روز است امشب است

امشب شب ملیكه دادار زینب است

این جلوه جلوه‌های شبی بیكرانه است

این جذبه جذبه حرمی بی‌نشانه است

این سجده سجده بر قدمی جاودانه است

این شعله شعله نگهی عاشقانه است

از هر لبی كه می‌شنوی این ترانه است

عالم محیط و نقطه پرگار زینب است

سّری رسید و معنی ام‌الكتاب شد

نوری دمید و قبله هر آفتاب شد

چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد

زیباترین دعای علی (ع) مستجاب شد

زهراست ای

  • سه شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

هر کس که حسینی نبود خانه خراب است *

5133
5

هر کس که حسینی نبود خانه خراب است هر کس که حسینی نبود خانه خراب است

شد محرم تا ، در غم جانان ، غمخانه غمخانه غمخانه شویم
غمخانه غمخانه غمخانه شویم

از شراب غم ، از می ماتم ، بیگانه بیگانه بیگانه شویم
بیگانه بیگانه بیگانه شویم

یا اهلل عالم ، قتل الحسین الکربلا ، عطشانا عطشانا عطشانا
عطشانا عطشانا عطشانا

از عزای حسین ، از برای حسین ، از وصلش هوش ، از مسخه سوش بیگانه بیگانه بیگانه شویم
بیگانه بیگانه بیگانه شویم

زیر ظلم و ستم ، از غصه و غم ، دُردانه کجاست ، ویرانه ویرانه ویرانه شویم
ویرانه ویرانه ویرانه شویم

یا اهلل عالم ، قتل الحسین الکربلا ، عطشانا عطشانا عطشانا
عطشانا عطشانا عطشانا

  • چهارشنبه
  • 1
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

حضرت امام حسین -(اگر حیدرامیر عالمین است ) *

3614
1

حضرت امام حسین -(اگر حیدرامیر عالمین است                ) اگر حیدرامیر عالمین است

امیرقلب حیدر هم حسین است

نفس

  • پنج شنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1390
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد