شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس

مرثیه امام کاظم (ع) -(نوری که بر افلاکیان گویی چو اختر بود) * ناشناس ؟؟؟

261

مرثیه امام کاظم (ع) -(نوری که بر افلاکیان گویی چو اختر بود) نوری که بر افلاکیان گویی چو اختر بود
پیچیده در زنجیر و غل، موسی بن جعفر بود

تاریک تر از هر کجا، ایام بی پایان
در شوره زار جهل و کین، تابان و گوهر بود

روزی که دیدند جسم او ورد زبان ها شد
باب الحوائج می‌شود آن کس که مضطر بود

گر چه نحیف است جسم او وقتی که ظاهر شد
از اینکه باشد بی کفن پیکر، که بهتر بود

گر این مصیبت بر همه جانسوز و جانکاه است
در پیش جدش این فقط یک بیت دفتر بود

"آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره موسی بن جعفر بود"

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید پوریا هاشمی

در مدح ومناجات شهادت امام موسی کاظم (ع) -(من که جلد بام شاه مشهدم) * سید پوریا هاشمی

628

در مدح ومناجات شهادت امام موسی کاظم (ع) -(من که جلد بام شاه مشهدم) من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پُر مهرش زدم
نان خوبان‌ می‌خورم گرچه بدم
(مَن اَراد الله) خواندم آمدم

سفره دار ما گدایان السلام
کاظمین الغیظِ قرآن السلام

هرکجا سخت آمده دنیا به ما
گوشه‌ چشمی کردی ای آقا به ما
یک علی دادی و‌یک‌ زهرا به ما
جور شد پس فیض دقُّ الباب ما

گرچه دورم ای صفای کاظمین
طوس و قم‌ دارد هوای کاظمین

گریه آوردم‌ که خوشحالم کنی
می‌شود آیا سبک بالم کنی..
گر نشد صَفْوانِ جمالم کنی..
راضیم براینکه حمالم‌ کنی

دلخوشم‌ حمال کوی دلبرم
بار زُوار شما را می‌برم

تا نظر سمت کلافی می‌کنی
بر گلیمت عرش بافی می‌کنی
خوش بدی‌ها را تلافی می‌کنی
بُشر مُطرب را تو حافی می‌کنی

کاش ای آقا که ذره پروری
یک سحر از کوچه‌ی ما بگذری

بنده‌ی نفسیم ایمانی بده
نسخه‌ی فوری درمانی بده
یاد ما رسم مسلمانی بده
سفره را وا کن به ما نانی بده

انبیا هم مثل ما پشت درند
نان خشکت را تبرک می‌برند

ای فدای اشک‌های جاری ات
داغ بر دل شد شب از بیداری ات
بین‌ آن بیتوته ی اجباری ات
دادْ زندانبان عجب دلداری ات

یا مُخَلِّص گفتی و دل‌ْ زار شد
مادرت بالا سرت تبدار شد

هرکس آمد رد شد از روی عبا
وای من ماندی به زیر دست و پا
زیر لب گفتی امان از کربلا
ذبح شد جدِّ غریبم بی هوا

تا سواران بین خیمه تاختند
عمه جانم‌ را زمین انداختند

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مرثیه شهادت امام کاظم (ع) -(قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد ) * علیرضا خاکساری

500

مرثیه شهادت امام کاظم (ع) -(قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد ) قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد
عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد
امیدوارانه همیشه پَر زدم مشهد
هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد

باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد
موسی بن جعفر آستان‌بوسِ رضایم کرد

دل‌های مشتاقان همیشه آرزومندش
در محشر فردا همه محتاج لبخندش
او نیست در بند کسی، دنیاست در بندش
اولاد من قربان این بابا و فرزندش

عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش
شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش

سلطان هوای رعیت‌اش را بیشتر دارد
ارباب از حال دل نوکر خبر دارد
هرقدر که مهر و محبت این پسر دارد
این رأفت‌اش را یادگاری از پدر دارد

شمسی که خود می‌پرورد شمس‌الشموس این است
در چشم خاص و عام " زین المجتهدین " است

موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود
گنجینه‌ی جمع کمالات پیمبر بود
او پنجمین ذریه‌ی زهرای اطهر بود
جانم به معصومی که خود معصومه‌پرور بود

مانند او اولاد او با آبرو هستند
سادات ایران بیشتر از نسل او هستند

از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند
گاهی " وفیّ" گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند
اهل ادب، اهل تدبر عالمش خواندند
میدانی اصلاً از چه بابت کاظمش خواندند؟

عمری به روی غیظ کردن بست چشم‌اش را
حتی ندیده دشمن او نیز خشم‌اش را

دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش
تنها تبسم می‌چکد از روی دلجویش
سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش
هدیه فرستاده برای شخص بدگویش

در هر قنوت خویش مردم را دعا می‌کرد
با جمع بدگویانِ خود، اینگونه تا می‌کرد

او با زبان حق در این عالم تکلم کرد
حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد
عمری به هر درمانده‌ای مولا ترحم کرد
در پیشگاهش بُشر حافی دست و پا گم کرد

این دستگیری‌ها به یُمنِ التفاتش بود
احیای دل‌ها هم یکی از معجزاتش بود

همراه علم و منطق و برهان امامت کرد
بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد
جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد
از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد

در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود
از خردسالی نیز حلّال مسائل بود

من خرج مدحش می‌کنم ابیات موزون را
وقف وجودش می‌کنم طبع دگرگون را
کی چشم پوشی می‌کنم این‌گونه مضمون را؟
باید که یادآور شوم اقرار هارون را

جز او کسی آیینه‌ی موسی بن عمران نیست
میراث‌دارِ دانش جمع رسولان نیست

همچون پدر بر روی منبر درس دین می‌گفت
با لحن زیبای امیرالمومنین می‌گفت
تفسیری از فحوای آیات مبین می‌گفت
شیخ الائمه مدح او را این چنین می‌گفت:

قطعاً رحیم است و علیم است و حکیم است او
مانند اجدادش کریم بن کریم است او
**
افسوس اسیر دست جمعی بی‌مروت شد
عمری از این زندان به آن زندان...اذیت شد
سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد
در هر سیه‌چالی مکرر هتک حرمت شد

شلاق زندان‌بان او خیلی به او بد کرد
لعنت به سندی، سندی بن شاهک نامرد

هردفعه که راهی زندان بلا می‌شد
از دخترش معصومه با حسرت جدا می‌شد
در دخمه‌ای با درد غربت آشنا می‌شد ‌
از بی‌کسی هر روز دلتنگ رضا می‌شد

آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود
شب تا سحر هم صحبتش تنها "مسیب" بود

یک عده با نامهربانی خسته‌اش کردند
با ضربه‌های ناگهانی خسته‌اش کردند
با چوب‌های خیزرانی خسته‌اش کردند
با ناسزا و بددهانی خسته‌اش کردند

هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می‌کرد
بین قنوتش مرگ خود را آرزو می‌کرد

مانند زهرا مادر خود درد پهلو داشت
عمری نشان از تازیانه روی بازو داشت
در صورت نیلی خود، زخمی به ابرو داشت
مرثیه در لفافه می‌گویم؛ دو زانو داشت

ساق شکسته در غل و زنجیر تا می‌خورد
سیلی شبیه مادر خود بی هوا می‌خورد

با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد
شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد
حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد
الحمدلله جای امنی دخترش دارد

معصومه‌اش با چشم‌تر راهی زندان نیست
در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت امام کاظم(ع)سبک جدید * مرتضی محمودپور

410
1

نوحه سینه زنی شهادت امام کاظم(ع)سبک جدید ◾نوحه‌ی سینه زنی
◾شهادت حضرت کاظم(ع)

◾بنداول
خلصنی یارب ذکر لبهایم شبانه
افطار من گردیده از کین تازیانه
من وارث زهرا شدم در کنج زندان
بی جرم و تقصیرم شد اینجا آشیانه
در کنج زندان چشم انتظارم
از ضرب سیلی زار و نزارم
تنهای تنها ماندم در اینجا
جز کند و زنجیر یاری ندارم
باب الحوائج موسی بن جعفر(۲)

◾بنددوم
زنجیر هم از ناله‌ام فریاد دارد
شکوه ز سوز آه من صیاد دارد
من شکوه از بیرحمی صیاد دارم
از فتح خیبر دشمن من یاد دارد
من یادگار بدر و حنینم
بر ساقی و کوثر نور عینم
من داغدار کرببلا و
من روضه‌خوان از بهر حسینم
باب الحوائج موسی بن جعفر(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم ع -(پدرِ حضرتِ شاهِ خراسان سلام هفتمین کوکب و خسروِ خوبان سلام) * هستی محرابی

335

شهادت امام موسی کاظم ع -(پدرِ حضرتِ شاهِ خراسان سلام هفتمین کوکب و خسروِ خوبان سلام) ‍ ‍ #مرثیه_شهادت_امام_موسی_کاظم_ع

◾بنداول
پدرِ حضرتِ شاهِ خراسان سلام
هفتمین کوکب و خسروِ خوبان سلام
آفتابِ ولا
نورِ پاکِ خدا
موسی بنِ جعفر (ع)
موسی بنِ جعفر‌(ع) (۲)

◾بنددوم
السّلام و علیک ای عطشِ ربنا
بر لبت روز و شب ذکرِ دعا و ثنا
قبله ی عالَمین
مشعلِ کاظمین
موسی بنِ جعفر
موسی بنِ جعفر (۲)

◾بندسوم
قامتِ آسمان خم شده از داغِ تو
سوگوار از غمت سینه ی عشاقِ تو
مقتدای همه
پسرِ فاطمه (س)
موسی بنِ جعفر
موسی بنِ جعفر (۲)

◾بندچهارم
شده معصومه از داِغِ غمت نوحه گر
شعله ی داغِ تو در دلِ او شعله ور
شد عزادارِ تو
گشته بیمارِ تو
موسی بنِ جعفر
موسی بنِ جعفر (۲)

◾بندپنجم
وقتِ جان دادنت چشمِ تو مانده به در
کی رضا می رسد بر سرِ نعشِ پدر
سر به امرِ قضا
بر لبت یا رضا
موسی بنِ جعفر
موسی بنِ جعفر (۲)

◾بند ششم
دلِ ما بیقرار از غمِ هجرانِ توست
ناله وُ اشکِ ما روضه ی زندانِ توست
بانگِ عجِّل وفات
آید از قتلگات
موسی ابنِ جعفر
موسی ابنِ جعفر (۲)

◾بند هفتم
این بوَد خواهشِ جمله گدایانِ تو
چشمِ امیدِ ما بر درِ احسانِ تو
هفتمین حجتی
وارثِ غربتی
موسی بنِ جعفر
موسی بنِ جعفر (۲)

◾بند هشتم
کاظمینی شویم جانِ رضا جانِ تو
جملگی زائرِ روضه ی رضوانِ تو
لاله ی جعفری
نورِ پیغمبری
موسی بنِ جعفر
موسی بنِ جعفر (۲)

#سه_شنبه_شب_۲۵_بهمن
#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم ع -(دل بسوزد از غم و دردِ امامِ شیعیان حضرتِ موسیَ ابنِ جعفر آن کریم و مهربان) * هستی محرابی

393

شهادت امام موسی کاظم ع -(دل بسوزد از غم و دردِ امامِ شیعیان حضرتِ موسیَ ابنِ جعفر آن کریم و مهربان) #روضه_حضرت_موسی_ابن_جعفر_ع

دل بسوزد از غم و دردِ امامِ شیعیان
حضرتِ موسیَ ابنِ جعفر آن کریم و مهربان

در غل و زنجیرِ دشمن جسمِ او بی تاب شد
روح و جانش ذره ذره مثلِ شمعی آب شد

دل بسوزد از نشانِ تازیانه بر تنش
مَحبسِ تاریکِ هارون شاهدِ جان کندنش

می رسد از کاظمینش لحظه‌لحظه بوی‌غم
جسمِ قرآنِ خدا در بندِ زنجیرِ ستم

خِشتِ زندان شد انیسِ سینه‌ی مجروحِ او
ناظرِ شبهای درد و غربت و اندوهِ او

روضه‌ی درد و غمش را از کجا باید شنید
از شبِ تاریکِ زندانِ بلا باید شنید

صحنه های جانگدازِ آن سیه چالِ مخوف
شعله می زد آتشی بر قلبِ مولای رئوف

وای از جسمِ نحیف و اشک و آهِ بیکسی
دردِ هجرانِ رضا در غایتِ دلواپسی

در تنورِ شعله‌های اشک می سوزد گلی
درد دارد نغمه‌های جانگدازِ بلبلی

جان او مَملوِّ از شیدایی و صبرِ خداست
زنده میسوزد ولیکن ناله‌هایش بیصداست

لحظه ی آخر تنش را در کفن پیچیده‌اند
شیعیان اشکِ گلاب بر قبرِ او پاشیده اند

لیک جدش در میانِ قتلگه عریان بدن
در کنارِ پیکرش یک خواهری شد سینه زن

زیر سمِّ اسبها تا پیکرش افتاده بود
دخترش در خیمه‌ چندین مرتبه جان داده بود!

#چهارشنبه_۲۶_بهمن_۱۴۰۱
#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 11:03
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم ع -( علی موسیَ الرضا آقا! تویی صاحب عزا امشب ) * هستی محرابی

410

شهادت امام موسی کاظم ع -( علی موسیَ الرضا آقا! تویی صاحب عزا امشب ) ?#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع?

علی موسیَ الرضا آقا! تویی صاحب عزا امشب
که شورِ روضه بر پا گشت از سمتِ خراسانت!

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • چهارشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

پوستر تسلیت شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) * مرتضی محمودپور

521
1

پوستر تسلیت شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) ◾توسل به حضرت
◾موسی بن جعفر (ع)

باب الحوائج همه‌ای جان فدای تو
از دل شدیم بر سر کویت گدای تو
موسی بن جعفری و امیر دلم شدی
با یک اشاره‌ات شده‌ایم مبتلای تو

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • چهارشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

دوبیتی های شهادت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام -(دوباره روز عزای امام کاظم شد) * رسول چهارمحالی

161

دوبیتی های شهادت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام -(دوباره روز عزای امام کاظم شد) دوباره روز عزای امام کاظم شد
دوباره اشک شقایق نگرلازم شد
دوباره بیرق ماتم درون روضه به پا
دوباره مهدی زهرا به غم ملازم شد

یا رضا صاحب عزا امشب تویی
بر همه ارض و سما هم اب تویی
دیده گریان مو پریشان پدر
گوئیا امشب که اندر تب تویی

کاظمین امشب سیه پوش شماست
عالمی زین غم در جوش شماست
کنج زندان ،با زبان روزه،مسموم جفا
جای فرزندت رضاخالی در آ غوش شماست

دست من و دامان تو باب الحوائج
هستم گدای خوان تو باب الجوائج
جان رضایت کن نظر موسی بن جعفر
حاجات ما ،دستان تو باب الحوائج

کنج زندان همه دم یاد خدا می کردم
روز را روزه به در گاه شما می کردم
وقت افطار کتک بود طعام من زار
لحظ

امشب نوای عرشیان، شد تسلیت صاحب زمان
از مشهد و قم بر زبان، شد تسلیت صاحب زمان
معصومه و شمس الضحی، باشد عزادار شما
موسی بن جعفر هم فدا ،شد تسلیت صاحب زمان

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت امام موسی کاظم(ع) -(زندان شده ماوای من هم قاتل من) * رسول چهارمحالی

116

نوحه شهادت امام موسی کاظم(ع) -(زندان شده ماوای من هم قاتل من) سبک سنتی شاه شهیدان،سالار زینب

موسی ابن جعفر،(باب الحوائج)2

زندان شده ماوای من،هم قاتل من
عمرم سپر شد یا رضا،ای حاصل من
دورم خدایا،از یاورانم،از کودکانم
شد قاتل من دوری از،شاه جوانم

این دل ثنا خوان تو شد موسی ابن جعفر
دل بی قرار غصه هات موسی ابن جعفر
از دوری نور دودیده جان سپردی
در کنج زندان بی نوا موسی ابن جعفر

گشتی رها از بند دشمن جان سپردی
تابوت با زنجیر بر یاران سپردی
خواهر نبودت تا ببیند دست و پایت
زینب بمیرم من برای غصه هایت

تو روزها را،در روزه بودی،مولای خوبم
افطار شب ها،سیلی به صورت،مظلوم عالم
لطف تو آقا،بر آن زن بد،کار شفا کرد
آن حیله ها را،عشق تو آقا،چون پنبه وا کرد

در کاظمین بانگ عزاست موسی ابن جعفر
ای یوسف آل عبا،موسی ابن جعفر
زندان به تو خو کرده است موسی ابن جعفر
گشتی فدا بهر خدا،موسی ابن جعفر

مهدی بیا تا ،ماتم بگیریم،در سوگ کاظم
خاک مصیبت ،بر سر بگیریم،در سوگ کاظم
عرش و فلک،ملک و ملک ،در سوگ کاظم
آقا علی موسی الرضا ،در سوگ کاظم

امشب برات کربلا و کاظمینت را
آقا به ما بنما روا جان رضا جانت
ساقی به لب دارد نوای ماتمت مولا
بنما نظر بر حال ما جان عزیزانت

موسی ابن جعفر (باب الحوائج)2

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد و سنگین شهادت امام کاظم(ع) -(آی عاشقا گریه کنید شاخه ز گل جدا شده) * مرتضی شاهمندی

254

نوحه واحد و سنگین شهادت امام کاظم(ع) -(آی عاشقا گریه کنید شاخه ز گل جدا شده) بسبک: شبای فاطمیه وشبای غربت وغمه
( سید مجید بنی فاطمه)

آی عاشقا گریه کنید شاخه ز گل جدا شده
غریب شهر کاظمین از تو قفس رها شده

ببین دل شکسته ام اسیر بُغض و نالته
صاحب عزای تو آقا مادر هجده سالته

امام کاظم ،شد دیگه آزاد
آقام غریبه ، ای داد بیداد

آه و واویلا (۴)

امشب اگه خدا بخواد کبوتر حرم می شم
سرمیزنم به کاظمین مهمون ذوالکرم می شم

کاشکی منم برا اَبد زندونیِ تو می شدم
پای ضریح باصفات قربونیِ تو می شدم

این دل زارم ، داره بهونه
از غربت تو ، داره می خونه

آه و واویلا

دشمن بی حیای تو شد باعث آزار تو
سیلی و تازیانه ها بوده همش افطار تو

آروم آروم بارونِ خون می چکه ازستاره ها
آروم آروم داره می ره تنی رو تخته پاره ها

چه غریبونه ، جون می دی آقا
می رسه از دور ، ناله ی زهرا

آه و واویلا

  • سه شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شهادت امام کاظم علیه السلام -(میدونی خیلی دوستدارم) * مجید آقاجانی

96

شور شهادت امام کاظم علیه السلام -(میدونی خیلی دوستدارم) ?بند 1

میدونی خیلی دوستدارم
روضتون بهشتمه آقا
نوکری کردنه واسه تو
توی سرنوشتمه آقا

چه خوبه سینه بزنم تو حرمت
نوشتم از لطف و عطا و کرمت
خورده دوباره به دل حیرونم
آقای با وفا نسیم پرچمت

مولای غریب مولا

?بند 2

تو خودت حالمو میدونی
نفسم گرفته از این غم
همه دنیای من ای مولا
شده غرق ناله و ماتم

ببین که از غم تو میباره دلم
به درد غصه هات گرفتاره دلم
بزار بمونم نوکرت حضرت شاه
یه کربلا بده بین زاره دلم

مولای غریب مولا

?بند 3

تو شهید شدی غریبونه
ولی آقا نشدی بی سر
زیر نیزه با لب تشنه
نبودی و نزدی پرپر

خونه دلم برای شاه سر جدا
که رفت غریبونه به زیر دستو پا
صدای غربتش رسید از گودال
تنش روی خاک و سرش به نیزه ها

مولای غریب ارباب

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(مثل کبوتر توی کنج قفسی) * مجید آقاجانی

87

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(مثل کبوتر توی کنج قفسی) ? بند ۱

مثل کبوتر توی کنج قفسی
واست نمونده دیگه حالو نفسی
از حالو روز دنیا خسته شدی
توی زندون آقادیگه پربسته شدی

سوز غم تو توی عالم پیچیده
کی میدونه آقا چه سختی کشیده
زنجیر به دستو پاته ای وای ای وای
غصه توی چشماته ای وای ای وای

تنهایی و غریبی و ای وای از این غم
از زهر کینه داره چشمات میره کم کم
بارون خون میباره از چشم تر تو
آتیش گرفته آقا کل پیکر تو

آقای من آقای من آقای غریبم

? بند ۲

وقت جدایی از این دنیا رسیده
آقاکه باحالو روز خسته پر کشیده
میباره بارون غمت روی سرمون
قلب و دلای ما شده دریایی خون

(گریز)

با این همه غم سر از تنت جدا نشد
روزگارت شبیه غصه ی کربلا نشد
تن تو به زیر مرکبا نرفت
همه هستیت زیر دست دشمنا نرفت

تن بی سر غریبونه توی صحرا
گریه و ناله میکرد مادری توی کربلا
چی گذشت لحظه های آخر آقا توی گودال
میزد آقا با لب تشنه پر و بال

جانم آقا جانم آقا جانم ارباب من

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمینه شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -( گریه که میکنم ، خاک زندان گِل میشه) * حسین رحمانی

131

زمینه شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -( گریه که میکنم ، خاک زندان گِل میشه) گریه که میکنم ، خاک زندان گِل میشه
پیکرم لگده ، چکمه ی قاتل میشه
زنجیر رو تنم ، همدم اذکارمه
باز دمه غروبه ، ناسزا افطارمه

من ذکرِ ، نا تمامم ، دل تنگه ، دخترامم
تو زندون ، روضه خونه ، شهر شامم
ای وای از، این غریبی

تاریکه و شده ، روز شب هام تکراری
عضو بدن من ، سلسله هست انگاری
لاغرمو نحیف ، استخون تنم شکسته
روی همه تنم ، ردی از شلاق نشسته

من گرمه ، ذکر یارم ، محزونم ، بی‌قرارم
تو زندون ، نیمه شبها ، روضه دارم
ای وای از ، این غریبی

یاد مادرمو ، این دلیل گریه هامه
بغض غریبیه ، آل حیدر تو صدامه
آب شده بدنم ، مثل مادر ناتوونم
مرگمو که می‌خوام ، مثل مادر نیمه جونم

من داغه ، بیکرونم ، افتادم ، نیمه جونم
بی تابه ، داغ یاسه ، قدکمونم
ای وای از ، این غریبی

احترام منو ، بی حیاها نگه نداشتن
پیکرمو سه روز ، رو پل بغداد گذاشتن
بی کسمو غریب ، اما واسم کفن آوردن
کربلا ولی آه ، حتی کهن پیرهنوبردن

زندونم ، کربلا شد ، این داغ و ، خواهرش بُرد
با سُمِّ ، مرکبا شد ، پیکرش خُرد
ای وای از ، این غریبی

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(الهی هیچ پرنده ای/ نیفته از پروبال) * مرتضی سراوانی گرگانی

168

زمینه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(الهی هیچ پرنده ای/ نیفته از پروبال) الهی هیچ پرنده ای/ نیفته از پروبال
الهی که بال وپرش/ نشه یه روزی پامال
الهی زندونی نشه/توی دله سیاه چال

پرنده هم توی قفس بیفته
بهش رسیدگی میشه مرتب
دلا بسوزه واسه آقایی که
نشنیده جز زخم زبون روز وشب

روزاش باروزه شب میشه
شب هاش اسیر تب میشه
پاهاش دیگه پر از زخمه
داره شبیه زینب میشه

ای وای از اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

بند دوم

هجوم تازیانه ها/وقتی میشه نفسگیر
غم غریبیو صداش/که میکشه به تصویر
برای حالش میسوزه/ دل سیاه زنجیر

از بدن یوسف زهرا فقط
دوتیکه پوست و استخون گذاشتن
برای تازه کردن داغ یاس
زخمه رو پهلوشو نشون گذاشتن

آقا شهید و مسمومه
آقا غریب و مظلومه
از رو ضعیفی جسمش
تموم سختیاش معلومه

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

بند سوم

شبیه جدش رو تنش/ جای لگد زیاده
خدا میدونه عمق این/ زخما چقد زیاده
برای ثبت غربتش/حرف و سند زیاده

با اینکه جای سالمی نداره
ولی سری روی بدن داره که
پیکرش رو تخته پاره بردن
در عوضش غسل و کفن داره که

داد از غروب عاشورا
وای از هجوم نامردا
جسمی که بی کفن مونده
سه روز رو خاک گرم صحرا

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(توو سخت ترین لحظه ها ) * داود قاضی

187

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(توو سخت ترین لحظه ها ) توو سخت ترین لحظه ها
توی گرفتاریا
تا به تو رو میزنم - باب المراد
آروم میگیرم آقا
هرکس یه دفعه / پیش تو مهمون میشه
دردایی که داره / همگی درمون میشه
با لطف نگات / امام رضایی میشه
از توو حرمت / راهی خراسون میشه
(من ازت دوا گرفتم
من ازت شفا گرفتم
حاجاتامو ازت ، بارها گرفتم) ۲
یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ۲

این بغض توی گلوم
حالا شده آرزوم
ببینم آقا منم - با لطف تو
ضریحتو رو به روم
پر کشید دلم / تا حرم کاظمین
پر زد توی صحنت / ای پناه عالمین
بنویس تو برام / لحظه ی تحویل سال
خونوادگی / صحن و سرای حسین
(گره هام توو روضه وا شد
همه حاجتام روا شد
ذکر قلبم فقط ، غرق این نوا شد) ۲
یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ۲

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(عالم مهمونه // سر سفره ی پر خیر تو) * احسان نرگسی رضاپور

165
0

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(عالم مهمونه // سر سفره ی پر خیر تو) عالم مهمونه // سر سفره ی پر خیر تو
دنیا میدونه // ندارم کسیو غیر تو
تنها برا تو // سفره ی دلمو وا کردم
تنهام نذاری // حالا که تو رو صدا کردم
تا وقتی که باشم غلامت * امیر کل عالمینم
قدم بذار روی چش من * کاشی صحن کاظمینم
فقط از تو دم میزنه - دل کاظمینیم آقا ۲
نذا دست خالی برم - این بارو به حق رضا
(آقام - یا موسی بن جعفر ۴)

واسه سائل ها // در این خونه بازه آقا جون
عمق نگاهت // بُشر حافی میسازه آقا جون
باب الحوائج // من و حال و هوای حریمت
کرببلامون // امضا میشه با دست کریمت
لطف تو شد شامل حالم * حس می کنم اینو به عینه
دعا کنی نوکرت امسال * زائر بین الحرمینه
اگه تو اراده کنی - میشه حاجت ما روا ۲
آرزومه از حرمت - برسم تا کرببلا
(آقام - یا موسی بن جعفر ۴)

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه شهادت امام کاظم(ع) -(تَه سیاچال اسیرم خدا) * عبدالله باقری

183

زمزمه شهادت امام کاظم(ع) -(تَه سیاچال اسیرم خدا) تَه سیاچال اسیرم خدا
احاطه‌م کردن غم و غصّه ها
دلم خیلی تنگه واسه رضا - بیا بابا
توو این غربت
مونسی نیست/همدمی نیست/همدمی جز این زنجیر
صُب(ح)شکنجه/شب شکنجه/چه کنم با این تقدیر؟
مثل زهرا/دیگه من هم/شدم از زندگی سیر
مِن سجنِ هارون خَلِّصنی یارب یارب ۳

نذاشته شلاق رَمَقی برام
با تَه مونده ی جوهر صدام
روضه خون قِصّه ی کربلام - غریب آقام
من با دردِ
ساقِ پایی/که شکسته/هر جوری هست می‌سازم
هر دفعه تیر/می‌کشه پام/یادِ گودال می‌ندازم
یاد چکمه/یاد سینه/به یادِ نعل تازم
مِن سجنِ هارون خَلِّصنی یارب یارب ۳

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(اسیر غل و زنجیره // شده رنگ دنیاش تیره ) * احسان نرگسی رضاپور

195

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(اسیر غل و زنجیره // شده رنگ دنیاش تیره ) اسیر غل و زنجیره // شده رنگ دنیاش تیره
بمیرم شبیه مادر // دس به پهلوهاش می گیره ۲
(افتاده کنج قفس - غرق زخمه - غرق خونه
با پیکرش چه کرده - ضربه های - تازیونه) ۲
باز کنج زندون رفته از حال
زخم زبون خورد این همه سال
زندون شده واسش شبیه
گودی گودال
باب الحوائج موسی بن جعفر ۴

به یاد غمای زینب // شده باز چشات بارونی
داری زیر لب با گریه // روضه ی عطش میخونی ۲
(میخونی روضه از اون - پیکری که - شد لگدمال
بمیرم عصر دهم - ساربون رفت - توی گودال) ۲
نمونده واسه تو توونی
"مُعَذِبُ فی قَعرِ سجون"ی
به یاد اون پیکر خونی
روضه می خونی
(وَ الشِمرُ جالسٌ عَلی صَدرِه
جدم شهید کینه بدره) ۲
.

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور / زمینه شهادت_امام_کاظم علیه السلام -(هر کس میاد اینجا، حاجت روا میشه2) * مرضیه عاطفی

36

شور / زمینه شهادت_امام_کاظم علیه السلام  -(هر کس میاد اینجا، حاجت روا میشه2) هر کس میاد اینجا، حاجت روا میشه۲
وقتی دو خط روضه، خودِ مشکل گشا میشه
مادر بزرگ میگه: توو زندگی بُرده
از سفرهٔ موسی بن جعفر(ع) هر کي نون خورده۲

تو کعبهٔ هفتمی، پدرِ قبلهٔ هشتمی
تو دلسوزِ عالم و پدرِ معصومهٔ قمی

شد مثلِ حسن(ع)ذکرِ لبت ای جانم حسین(ع)
ای دارالشفای عالمِیْن؛ شاهِ کاظمین۲

‌یا بابُ الکرَم، صاحب-حرم، مولا الدّخیل...
---
دل میشه نورانی، با کسبِ فیض ِ تو۲
جونم فدایِ حالِ خوب ِ کظم غیظِ تو
بیچاره ام کرده، یه کاری واسم کن
زندانیِ نفْسم، ازین زندان خلاصم کن۲

تو حضرتِ کاظمی، کرَمِ تو ناب و دائمی
باب الحوائجی و ، میخوام ازت رزقِ خادمی

آرزومه که، یه روز منم، لازمت بشم
امضا کن منم، توی حرم، خادمت بشم۲

‌یا بابُ الکرَم، صاحب-حرم، مولا الدّخیل...
---
هرجا تو این دنیا احساس غم میشه
عالم گدای سفره اهل کرم میشه

لطفت بهم داده این حس و باور رو
کی کم میارم تا دا رم موسی بن جعفر رو

سرتا پا کرامتی، آخر هرچی سخاوتی
چشم ما به دست تو از تو هر لحظه عنایتی

یا باب الهدی، باب الشفا، باب الحوائج
یا کهف الوری ، شمس الضحی، باب الحوائج
➖➖➖
بند۱و۲:#مرضیه_عاطفی
بند۳ : #طاهره_ابراهیم_نژاد

منبع جواز نوکری

1️⃣ لینک کانال تلگرام
? t.me/javazenokari

  • شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه ویژه شهادت_امام_کاظم علیه السلام -(می سوزه روز به روز آب میشه سال به سال) *

39

زمینه ویژه شهادت_امام_کاظم علیه السلام  -(می سوزه روز به روز  آب میشه سال به سال) بند اول: کارگروه جواز نوکری
بند دوم و سوم: خانم فاطمه معصومه شریف
➖➖➖
می سوزه روز به روز
آب میشه سال به سال
روضه یعنی اینکه بگن
صارَ کالخیال

روی شونه هاش ردّ خونه و
بازم زیر لب روضه خونه و
دیگه انگاری نمی مونه و ، آه

آه که معلوم نمیشه، روز و شبش
شد درو دیوار شاهد، تاب وتبش
دعای خلصنی یارب، روی لبش۲

می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر 4
---
از فکر غصه‌هاش
میشم آشفته حال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال

زخمیِ تنش مثل مادر و
روز به روز داره میشه پرپر و
می سوزوندش میخِ رو در و ،آه

آه که قلب رئوفش، پره غمه
خیلی گریه کرده واسش، ولی کمه
فاصله ش دیگه با مادر، یه قدمه

می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر
---
ماهِ زندان ... شده
کم کم قامتْ هلال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال

تشنه میشه و یاد کربلاس
غرق غربت و غصه و بلاس
یاد زنجیر پای بچه هاس آه

زیر لب آروم صدا زد، پسرشو
غربت و غم آخر سوزوند، جگرشو
رفت و ندید روز آخر، دخترشو

می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر
➖➖➖
منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه شهادت_امام_کاظم علیه السلام -(نسیمی نیست اما موی تو اینجا پریشان است) * طاهره ابراهیم نژاد

26

غزل مرثیه شهادت_امام_کاظم علیه السلام  -(نسیمی نیست اما موی تو اینجا پریشان است) نسیمی نیست اما موی تو اینجا پریشان است
هوای عاشقی رسمش که ماندن نیست جریان است

سیاهی های زندان را به خون زخم ها شستی
نشان عاشقی در تو فراوان فراوان است

جهان زندان مومن بود از روز ازل آری!
به قربانت! مگر باب الحوائج بودن آسان است؟

شکوفه می دهی، گل می کنی،تسبیح می گویی
تو در آتش گلستانی، تو هرجایی بهاران است

تو در اشکی که می ریزی مرا هم در نظر داری
خوشا بی خوابی چشمی که در کار مسلمان است

بد و خوب جماعت را شفاعت می کنی آخر
میان غبطه خواران مرامت نام باران است

گره انداخت در کار تو هارون با غل و زنجیر
نماند از او به جا چیزی و عالم ملک سلطان است!
➖➖➖

منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شهادت_حضرت_زینب -(چه‌ دنیای سختی بود) * مرضیه عاطفی

27

زمینه شهادت_حضرت_زینب   -(چه‌ دنیای سختی بود) پچه‌ دنیای سختی بود
دنیای بدون تو
تو آغوشمه حالا
یه تیکه نشون تو

هنوز غمت سنگینه
چشمای من کربلاتو می‌بینه
غمای تو یادم هست
تشنگی لبای تو یادم هست

با داغ تو، منم شدم شهیده
من زینبم، زینب قد خمیده
---
رفتی و قرارم رفت
تو بودی قرار من
باغ گل که می‌بینم
گریه میشه کار من

گلای من پرپر شد
پیش نگام برادرم بی سر شد
دل نگرون بودم من
وقتی که حرف غارت پیکر شد

با بودنت، تو حرم احترام بود
کی صحبت از، آتیش و ازدحام بود

با داغ تو منم شدم شهیده...
---
گرفتم توو آغوشم
سردش شد و می لرزید
شبا که بدونِ تو
رقیه(س) نمی خوابید

محل نمیداد انگار
دخترِ شامی با لباس ِگلدار
جاری شد اشکِ چشمام
میگفت برام عیدی خریده بابام

دلتنگِ تو، رقیه(س) رفت حسین(ع)جان
داغش نرفت، از دلِ من به قرآن

با داغ تو منم شدم شهیده...
ملودی و بند۱و۲:
#مجتبی_کریمی
شعربند۳: #مرضیه_عاطفی
➖➖➖
منبع جواز نوکری

1️⃣ لینک کانال تلگرام
? t.me/javazenokari

  • شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه یا شور شهادت امام کاظم علیه السلام -(دلم برای صحن و سرای با صفای تو پر می زنه) * حامد شریف

20

زمینه یا شور شهادت امام کاظم علیه السلام  -(دلم برای صحن و سرای با صفای تو پر می زنه) حامد شریف و سجاد شرفخانی

➖➖➖
دلم برای صحن و سرای با صفای تو پر می زنه
دوباره بازم نشسته بین روضه های تو در می زنه

ای حریم تو بهتر از بهشت موسی بن جعفر
اسمتو خدا رو دلم نوشت موسی بن جعفر
با محبت شما حق گل منو سرشت موسی بن جعفر

( یا باب الحوائج مدد ۳ ) یا امام کاظم(ع)
----
گره گشای درد و غمای مادرای ما سفره‌ی توعه
فدای اسمت که همیشه رزق کربلای ما سفره توعه

من فدای بچه هات شم موسی‌ابن جعفر
خاک پاته سرمه چشم موسی ابن جعفر
هیچی هم بهم ندی منتت رو می کشم موسی بن جعفر

( یا باب الحوائج مدد ۳ ) یا امام کاظم(ع)
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • چهارشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شور حماسی شهادت امام کاظم علیه السلام -(ای باب حوائج بنی هاشم) * علی حاجیان فر

19

شور حماسی شهادت امام کاظم علیه السلام -(ای باب حوائج بنی هاشم) ای باب حوائج بنی هاشم
هستی به جهان مدبر و ناظم
نام تو کلید حل مشکلهاست
یا سیدنا الکاظم

صاحب عالمینی _ واسه ما نور عینی
شاهنشه ملک کاظمینی ۲

خدا منظر ، به دین یاور
تو از سرتا ، به پا حیدر
تویی اصل دین ، موسی بن جعفر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( یا باب الحوائج )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

#بنددوم

میگرده ملک دور سرت دائم
شد ولایت تو بر همه لازم
نام تو شفای همه‌ی درداست
یا سیدنا الکاظم

کظم غیض شده خاکه،پای تو بوالله که
مدح تو ماورای افلاکه ۲

به پیغمبر ، تویی مظهر
من الاول الی الآخر
تویی اصل دین _ موسی بن جعفر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا باب الحوائج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • چهارشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه ویژه #شهادت_امام_کاظم علیه السلام -(می سوزه روز به روز ) * فاطمه معصومی

37

زمینه ویژه #شهادت_امام_کاظم علیه السلام  -(می سوزه روز به روز ) فاطمه معصومه شریف

می سوزه روز به روز
آب میشه سال به سال
روضه یعنی اینکه بگن
صارَ کالخیال

روی شونه هاش ردّ خونه و
بازم زیر لب روضه خونه و
دیگه انگاری نمی مونه و ، آه

آه که معلوم نمیشه، روز و شبش
شد درو دیوار شاهد، تاب وتبش
دعای خلصنی یارب، روی لبش۲

می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر 4
---
از فکر غصه‌هاش
میشم آشفته حال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال

زخمیِ تنش مثل مادر و
روز به روز داره میشه پرپر و
می سوزوندش میخِ رو در و ،آه

آه که قلب رئوفش، پره غمه
خیلی گریه کرده واسش، ولی کمه
فاصله ش دیگه با مادر، یه قدمه

می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر
---
ماهِ زندان ... شده
کم کم قامتْ هلال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال

تشنه میشه و یاد کربلاس
غرق غربت و غصه و بلاس
یاد زنجیر پای بچه هاس آه

زیر لب آروم صدا زد، پسرشو
غربت و غم آخر سوزوند، جگرشو
رفت و ندید روز آخر، دخترشو

می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادتِ باب الحوائجِ ازلی حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام -(سرش گرم عبادت بود و کارش خواندنِ قران) * مرضیه عاطفی

7

متن شعر شهادتِ باب الحوائجِ ازلی حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام -(سرش گرم  عبادت بود و کارش خواندنِ قران) -لطفا حق روضه ادا شود-

سرش گرم عبادت بود و کارش خواندنِ قران
تمام روزهایِ هفته در هر گوشه از زندان

زمین غرقِ تحیّر از خضوعِ سجده اش دائم
در و دیوار، از نورِ قنوتش آن به آن؛ حیران

به ظاهر دست و پایش در غل و زنجیر بود اما
بدونِ إذنِ چشمانش نمی بارید که باران

مسلمان میشد و میرفت بعد از صحبتِ با او
کنارش لحظه ای میشد اگر که کافری مهمان

خودش از رنج؛ رنگش زرد بود اما پس از لبخند
غذایش را تعارف کرد در زندان به این و آن

اگر چه دست و پایش زخم و ردّی از کبودی داشت
خودِ باب الحوائج بود؛ بر هر دردِ بی درمان

فدای قدّ و بالایِ نحیفش که اذان گفت و
شد از سرسختیِ غل هایِ سنگین؛ قامتش لرزان

به رویِ تکه ای از بوریا با اشک خلوت داشت
به زیرِ تابش خورشید با یک داغ بی پایان

برایِ غارتِ پیراهن و انگشت و انگشتر
برای جدّ عطشانش، برای پیکرِ عریان

به رویِ سینه می کوبید با دستانِ در زنجیر
به یادِ عمه جان-زینب(س)، به یادِ "شام" شد گریان

زمانِ احتضارش با شکنجه سخت تر جان داد
زمانی که به جدّش ناسزا میگفت زندانبان

به مکرِ سندیِ إبنِ شاهک ملعون رها افتاد
تنش رویِ پلِ بغداد...در بینِ گذر...عطشان!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد