شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 حسین نوری

شهادت امام موسی ابن جعفر -( دلم زاره دلم زاره دلم زاره) * حسین نوری

1421
6

شهادت امام موسی ابن جعفر -( دلم زاره دلم زاره دلم زاره) بنداول

دلم زاره دلم زاره دلم زاره
تو سینم یه عالم غصه تلمباره
توزندونمو روزوشب من تاره

به زحمت به سختی
نمازامومیخونم تو قل وزنجیر
همش یک یهودی
منو میزنه با ناسزا وتحقیر
به زیر شکنجش
بلنده صدای ناله های شبگیر

عذابم میده سندی بی سروپا
منو میزنه بالگد بی مهابا
خدایا خدایا خدایا

میلرزه صدام شب آخره
دم مردنم دلم مضطره

من غریبم غریبم غریبم

بنددوم

تموم تنم از پا تاسرم زخمه
از این تازیونه بال وپرم زخمه
شکسته ساق پاوپیکرم زخمه

میبینم که هارون
تو زندون یه زن رقاصه میاره
به این سن رسیدم
هنوزم پی اذیت پی آزاره
یه پیرمرد مجروح
توزندون بلا عمری گرفتاره

سرم رو روی خاک زندون میزارم
تو سینم یه عالم غم و غصه دارم
سوی مادرم رهسپام

شده حاجتم تو این لحظه ها
رضاجان من کنارم بیا

من غریبم

بندسوم

تواین لحظه ی آخر پریشون حالم
بلنده صدای آه وغم ونالم
آخه روضه خون روضه ی گودالم

به یادم می افته
غریب گیرش آوردن گل زهرارو
به یادم می افته
شه تشنه لب و خنده ی اغیارو
به یادم می افته
تازوندن روبدن ها همه اسبا رو

همه غصه و سوز ودردم همینه
که عمه سری رو به نیزه میبینه
یه عمره دل من حزینه

سری روی نی تنی برزمین
میگه فاطمه به صوت حزین

آه بنی بنی بنی

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسین نوری

موسی ابن جعفر -(هنوزم یادمه اون حال وهوا) * حسین نوری

367

موسی ابن جعفر -(هنوزم یادمه اون حال وهوا) بنداول

هنوزم یادمه اون حال وهوا
شبی که با جمعی از هیتیا
مهمون آقا شدم ولی حالا
خیلی وقته که نرفتم سامرا

توی سرداب دل من خیلی وقته گیره
مرغ روحم توی اون صحن وسرا میره
تا میخونم زیارت جامعه کبیره

غصه های دلمو میدم بروز
تو خماریه زیارتم هنوز
به دلم تاکی بایدوعده بدم
منو اقا میبره حرم یه روز
اخرش سامرا پاکسازی میشه
ازوجود دشمنای کینه توز

یاوجیه عندالله
اشفع لنا عندالله

بنددوم

توی ماه رجب از خدا میخوام
توی ایام شهادت آقام
راه بیفتم پیاده تو جاده ها
ببینم توی مسیر سامرام

توی قلب بی قرارم حس پروازه
میرسم تا حرمی که داره آوازه
دوتا گنبد خوشکلن بی حدو اندازه

کفتر دلی که جلد گنبده
به امام هادی امشب روزده
میگه حاجت رواکن کبوترو
آخه از مسیردوری اومده
کفتری که زل زده به گنبدا
میخونه سایه نشینه مشهده

یاوجیه عندالله
اشفع لنا عندالله

بندسوم

آمریکا رو میکنیم خونه خراب
وقتی باشیم توی خط انقلاب
دشمنو بیچاره کردبانویی که
رفت بالای سکو با حفظ حجاب

حرف رهبر نمونه رو زمین مبادا
وقتشه که عملیت بدیم به حرفا
تا بکوبیم توی دهان امریکا

سسته ارکان حکومت یهود
اسراییل نابوده به زودی زود
میزنن دم از حقوق بشرو
ولی داعش و میارن به وجود
لکه ننگه میون منطقه
روسرخودشون اومده فرود

حرفم همینه بالله
هیهات من الذله

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

روضه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(بین گودالی به زندان، مقتلم تحریر شد...) * آرمین غلامی

675

روضه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(بین گودالی به زندان، مقتلم تحریر شد...) بین گودالی به زندان ،مقتلم تحریر شد
غربت موسی ابن جعفر یک به یک تفسیر شد

من غریبم درمیان این همه دیواره ها
ماجرای غربت من بود عالم گیر شد

درمیان این سیه چاله ، شدم مدفون خاک
تازه خواب اذیت وآزاره من تعبیر شد

پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟
ای دل آرامم کجایی چونکه بابت پیر شد

در میان این لباس کهنه در زندان غم
ماجرای رفتن من مثل یک تصویر شد

من غریبم که به زیر دست و پا افتاده ام
مثل آیینه تنم پاشیده و تکثیر شد

بین گودال سیه من رابه شلاقی زدند
کف زد ندو این صدای ناله بی تاثیر شد

پیکر من زیر ضرب تازیان وا شد زهم
پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد

بُرده او عمامه وسجاده از زیرم کشید
وای گیسویم اسیرِ پنجه ی تقدیر شد

آنقدر زد تاکه افتادم به زیر دست وپا
خواستم دستم بگیرم زیرِ این سر دیر شد

میروم بارفتنم راحت ازاین زندان شوم
دختر تازه جوانم درعزایم پیر شد

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(به دیدن پدرت آی، که دیدنش سخت است...) * آرمین غلامی

364

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(به دیدن پدرت آی، که دیدنش سخت است...) به دیدن پدرت آی ، كه ديدنش سخت است
به آن امید يقيننا بريدنش سخت است
تني كه پابشود پاكشيدنش سخت است
صداي ناله بابت شنيدنش سخت است
اگرچه سخت تنت را ولي کتک میخورد
به جرم دوستی بر علي کتک میخورد

رسیدمردک وبرتوچه تيغ مي زد
به روی پیکره تو نارفيق مي زد
و بوسه گاهِ تنت را دقيق می زد
عميق ضربه زده پس عميق مي زد
پرنده ای كه چنین بال را به هم زده است
صداي اوست که گودال را به هم زده است

بیارضابنگر، لحظه هاي اخر را
خدا بخير كند حالت مضطر را
يكي بگيرد از آن دور چشم مادر را
به تازیانه کبودکرده مردکی سر را
به روی خاک زلف كمند است ساعتي ديگر
تنی به خون چه بلند است ساعتي ديگر

زدندبرتنش آنقدر که سرش افتاد
به ضربه های مداوم پیکرش افتاد
کبوتربشکسته پری ،پرش افتاد
شروع کار قتال ازدل آخرش افتاد
فتاده دروسط این سیاه چاله کسی
دگرنمانده خدایا زدلبرم نفسی

سیاه چاله نگر ، بوی سیب می آید
که مادری به کنار حبیب می آید
نوای ناله ی زهرا عجیب می آید
که آخرین پسرش عنقریب می آید
به روی تخته چوبی بود تن مولا
به روی دست غلامان تنی شده پیدا

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(قبله ی کاظمینی تو...) * قاسم نعمتی

393

نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(قبله ی کاظمینی تو...) قبلۀ کاظمینی تو*روضه خوانِ حسینی تو
نورِ دوعینی تو
السلام ای اباالسلطان
جان دهی گوشۀ زندان
فاطمه در ‌‌عزای ِتو-شده گریان
یبن الزهرا غریب آقا
*
خون شدآبِ وضوی تو*گشته زخمی گلوی تو
آشفته مویِ تو
جایِ پا بر عبایت بود
غرقِ خون ساقِ پایت بود
ذکرِ خلصنی یا الله –دعایت بود
یابن الزهرا غریب آقا
**
رویِ یک تخته جسمت را*می برند محضرِ زهرا
ای وای غریب آقا
باهمه غربتت آخر
شد کفن عاقبت پیکر
پیکرِ غرقِ در خونت –نشد بی سر
السلام ای شهِ عریان
یا حسین سیدالعطشان
مادرت یابنی گفته در میدان
واحسینا غریب آقا

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(جان دادنم به چال سیه راز میشود...) * حسین کریمی نیا

354

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(جان دادنم به چال سیه راز میشود...) جان دادنم به چالِ سیه راز می شود
روزم به حرف های بد آغاز می شود
وقت اذان رسیده ولی دست بسته ام
این روزه هم به ضرب لگد باز می شود

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام موسی بن جعفر -(تو گوشه ی زندون بی باله و پر...) * محمدرضا طالبی

688
4

سبک زمینه شهادت امام موسی بن جعفر -(تو گوشه ی زندون بی باله و پر...) تو گوشه ی زندون بی باله وپر
رسیده به مرزه نفسای آخر
نه پسر ودختر نه پدر ومادر
بالاسرش هستند غریب وبی یاور

مرضوض ینی پای شکسته
سندی ینی اونی که مسته
شلاق ینی غذای هر روزه

خورشید مثه خیاله اینجا
روزاش شده شبیه شبها
جای رد زنجیرا میسوزه

فکرشم واسم سخته

توگوشه ی زندون بیماره
غیر خدا مگه کسیو داره
اشک ملائکه داره میباره...

یاباب الحوائج
یاموسی بن جعفر

دستا متورم پاهاغل وزنجیر
لخته های خون با لباساشه درگیر
جوون اومد اینجا حالا دیگه شد پیر
نفس زدناشه چقده نفس گیر

دلتنگ رضاشده حالا
دستاش نمیره دیگه بالا
مثله روزای آخر مادر

کنج قفسه تک وتنها
نمناک جای پاهای آقا
سخته برای همه این باور

فکرشم زجرم میده
چقده نگهبانه نامرده
چی به روزه آقام آورده
که آرزوی رفتن کرده

یاباب الحوایج
یاموسی بن جعفر

میون اسیری به یادیه چیزه
بارون چشاشو یاده کی میریزه
دور آقامونم حرف تند وتیزه
خبری نیس اینجا از سره رو نیزه

لا یوم کیومک ارباب
تشنه زن وبچه واصحاب
حتی لبای کوچیکه اصغر

تنها یه زن وهمه لشگر
اکبر باعموشده پرپر
زینب سپره واسه هر دختر

فکرشم داغونم کرد
دستای ناموست رو بستن
همون نامردمائی که بد مستن
سره اصغرتو روی نی بستن

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) * مرتضی محمودپور

491
1

نوحه ی سینه زنی شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) ◾نوحه ی زمینه سینه زنی....
◾شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع)

◾بنداول
به قیمت جون پسرم خریدمت
کاش میشد مییومدی میدیدمت
مرغ دلم بابا شکسته باله
دیدن روت برام دیگه محاله
پیر شدم کنج قفس اسیرم
اگه نیای بابا دیگه میمیرم
رضاجان کجایی کجایی کجایی
ببین گشته وقت جدایی کجایی

◾بنددوم
صورت من چو فاطمه کبود شد
دنیا به پیش دیده پر ز دود شد
در غل و زنجیر جفا بسته ام
ز ضرب تازیانه من خسته ام
شمع وجودم اگر افروخته شد
دوچشم من به در ببین دوخته شد
پیر شدم کنج قفس اسیرم
اگه نیای بابا دیگه میمیرم
رضاجان کجایی کجایی کجایی
ببین گشته وقت جدایی کجایی

جهت دریافت سبک به کانال رسمی
در تلگرام
@haajmorteza
مراجعه کنید

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

نوحه، زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(کنج زندان بلا، هستم ومیسوزم و...) * امیرحسین سلطانی

428
1

نوحه، زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(کنج زندان بلا، هستم ومیسوزم و...) بند اول

کنج زندان بلا،هستم و میسوزم و
ناله ی خلصنیه،ناله ی جانسوزم و
تازیانه میخورم،میشنوم حرف بد و
زیر بار ظلمم و،تاریکه هر روزم و

همدم من شد،این غل و زنجیر
کی میشم راحت من از این دنیای دلگیر
خون میاد از پام،بی جونِ دستام
من کجا و این سیه چال،این همه تحقیر

راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا

(راحتم کن ای خدا)

بند دوم

گوشه گیر غربتم،سر رسیده طاقتم
رد دست سندیه،ای خدا رو صورتم
ضرب شلاقش شده،قوت هر روز و شبم
مثل مادر فاطمه،من خمیده قامتم

مَحرم من شد،این در و دیوار
کی میشم راحت من از این سندیه بیمار
خسته ام خسته،خسته از اینجا
من کجا و این سیه چال،این همه آزار

راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا

(راحتم کن ای خدا)

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام کاظم(ع) -(بین هجومی از خفقان در سیاه چال...) * مهدی کبیری

349

شهادت امام کاظم(ع) -(بین هجومی از خفقان در سیاه چال...) بین هجومی از خفقان در سیاه چال
پیچیده باز صوت اذان در سیاه چال

درپشت ابر کینه ی ظلمت پرستها
خورشید کرده چهره نهان درسیاه چال

قلبی که قبله ی همه عشاق عالم است
افتاده است از ضربان در سیاه چال

ای ماه روزه دار خدا، با لبان تو
هر روزِ سال شد،رمضان درسیاه چال

دارد به حال وروز تو خون گریه میکند
زخمی که باز کرده دهان،درسیاه چال

لب تشنه بودی و سر تو داد میزدند
خولی وشمر وزجر وسنان در سیاه چال

چرخید با اصابت هرتازیانه ای
دور سرت زمین و زمان در سیاه چال

با اقتدا به حضرت مادر نماز را
این بارهم نشسته بخوان در سیاه چال

ما نان ز دستهای کریم تو میخوریم
گرد از عبای خود بتکان در سیاه چال

سهم دعای هرشب عجل وفاتی ات
شدغربت و سپردن جان درسیاه چال

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(خدا برپا کند در عالم بالا عزایت را...) * حامد آقایی

355

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(خدا برپا کند در عالم بالا عزایت را...) خدا بر پا کند در عالمِ بالا عزایت را

ندارد کوه تابِ بردباریِ بلایت را

تورا محصور کردند و نداستند در سجده

ملک می دید در عرشِ الهی رد پایت را

صدای هتکِ حرمت هر چه می پیچید در زندان

در و دیوار نشنید از لبانت جز دعایت را

برای تکیه دادن ای پدر ، دردانه می خواهی

ولی افسوس دارد میله ها حکمِ عصایت را

رسید ابرِ سیاهی باز بالایِ سرت ای نور

چه حرفی کرده بارانی دوباره چشمهایت را؟

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها * مرضیه عاطفی

440

داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها
ماتمت افتاده بر جانِ غل و زنجیرها

ذکر تو ذکر توسل کردن زندانیان
ضامنِ تهمت-گرفتاران و بی تقصیرها

حضرت موسی بن جعفر(ع)! با تو حاجتهایمان
شد اجابت، رد نشد هرگز پس از تأخیرها

نیمه شب پر میکشید از دست های بسته ات
ذکر تسبیح و قنوت و موجی از تکبیرها

از میانِ درب زندان نور تو معلوم بود
داشت حتی نور تو بر دشمنت تأثیرها

یک زن بدکاره آمد أشهدش را گفت و رفت
هست عشقت باعث و بانیِ این تغییرها

هتک حرمت ها به جای زهر، جانت را گرفت
بیشتر از ضربِ تازیانه ها، تحقیرها...

زهر هم دارد علائم، بدترینش تشنگی ست
سوختی اما به یاد کشتۂ شمشیرها

روضۂ جدّ غریبت عاقبت شد قاتلت
یاد آن پیکر که زیرِ نیزه ها و تیرها-

دست و پا میزد ولی چشمش به خیمه گاه بود
وای از رزق حرام و وای از تزویرها

می شکست ایکاش دستی که به رویش شد بلند
می شکست ایکاش با دستش عصایِ پیرها!

  • دوشنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(اشک های ستاره های می ریخت...) * بردیا محمدی

356

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(اشک های ستاره های می ریخت...) اشک های ستاره ها می ریخت
کهکشان هم به گریه افتاده
از نحیفیِ پیکر خورشید
آسمان هم به گریه افتاده

جسم او ذره ذره آب شده
تازیانه چه کرده با بدنش!؟
این که افتاده گوشه ی زندان
پیرُهن‌خالی است یا بدنش!؟

حجم بال و پرش پُر از زخم است
جای سالم نمانده در پر او
قفسش بس که کوچک و تنگ است
هی به دیوار می خورد سرِ او

درد تا مغز استخوان می رفت
بازویش را اگر تکان می داد
می توانست شب بخوابد اگر
درد پهلو کمی امان می داد

وای از آن دم که آرزو باشد
لحظه ای آه حسرتی بکشی
غل و زنجیر فرصتی ندهند
نفسی هم به راحتی بکشی

دمِ " عجِّل وفاتی " لب او
زنده کرده است داغ زهرا را
ظاهراً عادت نگهبان هاست
بی جهت می زدند آقا را

آه!این آینه هزاران بار
زیر مُشت و لگد ترک خورده
جای یک لقمه نان و جرعه ای آب
دمِ افطارها کتک خورده

آه!با هر تنفسش می شُد
حس کنی دردِ در جِناقش را
بشکند دست سِندی کافر...
خُرد کرد استخوان ساقش را

با هزاران عذاب جان داد و
با هزاران عذاب تشییع شد
روی یک تخته پاره ای کوچک
بدن آفتاب تشییع شد

باز هم جای شکر آن باقی است
مصحف اش را بهم نریخت کسی
طرح لب های نازنینش را
با نوک پا بهم نریخت کسی

لحظه ی جان سُپردن او را
خواهرش روی تل نمی دیده
با عصا هیچ نامسلمانی
به سر و صورتش نکوبیده

احدی در پی غنیمت نیست
پیرهن از تنش کسی نَکِشید
بعد جان دادنش خدا را شُکر
مرکبی روی پیکرش ندوید

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(این تن غرق کبودی آسمان را محور است..) * سید پوریا هاشمی

462

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(این تن غرق کبودی آسمان را محور است..) این تن غرق کبودی آسمان را محور است
این سرِ از تخته آویزان به عالم سرور است

جای او بر روی چشم ماست نه بر تخته چوب
مردم! این محنت کشیده وارث پیغمبر است

آنقدر سنگینی زنجیر زجرش داده است
گردنش از دستهای لاغرش لاغرتر است

ساق پایش را ببیند دخترش دق میکند
خوب شد که نیست اینجا.او ندیده مضطر است

بچه هایش نذرها کردند آزادش کنند
گرچه آزادست حالا.حیف دیگر پرپر است

ای غلامان برروی دوش شما آقای ماست
پس دهید اورا به ما.وقت وداع اخر است

قاتل موسی بن جعفر زهر یا زندان نبود
قاتلش توهین سندی لعین بر مادر است

شیعیان هریک کفن در دست اینجا آمدند
کاظمین از واحسینا واحسینا محشر است

گریه کن با حضرت موسی بن جعفر بر حسین
گریه کن بر آن غریبی که به زیر‌ خنجر است

خنجرش کند است میدانم ولی ای تشنه لب
دست و پا کمتر بزن زینب دراین دورو بر است

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شهادت امام موسی کاظم (ع) -(میونه این زندونه غمای کس و یارم) * الیاس محمدشاهی

543

زمینه شهادت امام موسی  کاظم (ع) -(میونه این زندونه غمای کس و یارم) بند اول

میونه این زندونه غم(بی کس ویارم۳)
بال و پَرَم شکسته و (غمین و زارم۳)

شده پُر از غُصه دلم،رنج ومصیبت قاتلم
خلصنی یا رب
مأموره زندانبانه من،یه کافریه بَد دَهَن
جونمه بر لب

گریه و نالم شده بی تأثیر
سنگه صبورم این غل و زنجیر

(واویلتا۲)(آه از غریبی۳)

بند دوم

میسوزه پاتابه سرم(از زهره کینه۳)
تازه شده برای من(داغه مدینه۳)

فاطمه رو خیلی زدن،به صورتش سیلی زدن
جلوی حیدر
در بینه مُشتی اَشقیا ، یه عده پست و بی حیا
اُفتاده مادر

ثانی نامرد ، لگد به در زد
به زندگیه ، علی شرر زد

(واویلتا۲)(آه وواویلا۳)

بند سوم

به زیره سلسه میگم( با آهه بسیار۳)
ناموس اهلبیت کجا(کوچه و بازار۳)

در گذره یهودیان،آتش و سنگه ظالمان
بادسته بسته
قامتش از غصه خمید،موی سرش شده سپید
عمه ی خسته

وای از غریبی تو دله اغیار
یزید و چوب و صورت دلدار

(واویلتا۲)(آه وواویلا۳)

  • شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شهادت امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) * رضا نصابی

333

شور شهادت امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) بنداول زبانحال مستمع

دلم خونه_چشام بارونه بازم من

به تن دارم _دوباره رخت ماتم من

گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع)

عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع)

چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا

بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا

چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون
بمیرم که_نداره غصه هات پایون
وغریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بنددوم
چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو

چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو

چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار

چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار
⚫️
چهار ده سال کشیدی سختیا اقا

چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها

بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو

شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو

زبانحال امام کاظم

غریبم من _اسیر این سیاه چالم

غریبم من_میره تا آسمون نالم

رضا جانم _کجایی هستی بابا

رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا

خلاصم کن _خداوندا ازین زندان

خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان

خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون

خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون

غریب آقام غریب آقام
بندچهارم گریزبه کربلا
می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو

زده آتیش_ تموم تارو پودم رو

می سوزم من _ به یاد لبهای سقا

یادجدم_ بیاد روز عاشورا

میسوزم من _به یاد راس بریده

لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده

می افتم من_به یاد لحظه ی اخر

یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر

حسین جانم حسین جانم حسین جانم

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام کاظم (س) -(سمته کاظمینتون پر میزنم) * رضا نصابی

331

شور امام کاظم (س) -(سمته کاظمینتون پر میزنم) سمته کاظمینتون پر میزنم
در خونتون و من در میزنم
رو نده ام از همه جاواومدم
روبه تو موسی ابن جعفر میزنم

دست خالی مو ببین
پر کن از کرم اقا
تنها از تو من می خوام
سفر کربو بلا

بمیرم برای غصه های تو
برا بغضه خسته ی صدای تو
بمیرم که در غل و زنجیر بوده
یه عمره که اقا دست و پای تو

عمری روی لب تو
اسم شاه سر جدا
گریونه چشمای تو
از داغ کربو بلا

بمیرم برای خواهر تو شاه
خنجر تشنه و حنجر تو شاه
دوازده ضربه زدو جدا میکرد
ازقفا به سختی که سرتو شاه

میدیدش از روی تل
شنیدم که خواهرت
چهل تا نعل رد شدن از
پاره های بدنت

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) * رضا نصابی

377

شور امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) بنداول زبانحال مستمع

دلم خونه_چشام بارونه بازم من
به تن دارم _دوباره رخت ماتم من

گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع)
عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع)

چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا
بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا

چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون
بمیرم که_نداره غصه هات پایون
غریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بنددوم
چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو
چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو

چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار
چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار

چهار ده سال کشیدی سختیا اقا
چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها
⚫️
بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو
شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زبانحال امام کاظم

غریبم من _اسیر این سیاه چالم
غریبم من_میره تا آسمون نالم

رضا جانم _کجایی هستی بابا
رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا

خلاصم کن _خداوندا ازین زندان
خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان

خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون
خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون
غریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بندچهارم گریزبه کربلا
می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو
زده آتیش_ تموم تارو پودم رو

می سوزم من _ به یاد لبهای سقا
یادجدم_ بیاد روز عاشورا

میسوزم من _به یاد راس بریده
لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده

می افتم من_به یاد لحظه ی اخر
یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر

حسین جانم حسین جانم حسین جانم

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام کاظم (ع) -( معنای قرانی تو خورشید تابانی تو اسیر زندانی تو) * رضا نصابی

344

شور امام کاظم (ع) -( معنای قرانی تو خورشید تابانی تو اسیر زندانی تو) بنداول مدحی
باب الحوایج اقام

معنای قرانی تو
خورشید تابانی تو
اسیر زندانی تو

باب الحوائج اقام

توفیض دائم هستی
فخر عوالم هستی
امام کاظم هستی

باب الحوائج اقا

به ماسوا آقایی
تویی ابالرضایی
معصومه را بابایی

امان ازین غریبی
✅بنددوم مصیبت

باب الحوائج اقام

عمر خود از کف دادی
تو بی صدا فریادی
زندانی بغدادی

باب الحوائج اقا
غم بی امان دیدی تو
زخم زبان دیدی تو
قد کمان دیدی تو

باب الحوائج اقا

بال و پر تو می سوخت
چشم تر تو می سوخت
زخم سر تو می سوخت

امان ازین غریبی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بندسوم مصیبت
باب الحوائج اقا

از زندگی سیری تو
اسیر زنجیری تو
باغصه میمیری تو

باب الحوائج اقام
راحت شدی از زندون
از زجرای بی پایون
بی رحمی های هارون

باب الحوائج اقام

میخوندی هر روز وشب
بحق عمه زینب(س)
خَلِّصنی یارب یارب
امان ازین غریبی

بندچهارم گریزبه کربلا
باب الحوائج اقا
نامرد تورا بد می زد
محکم و ممتد می زد
سیلیِ بی حد می زد

باب الحوائج اقا
با حال زار ومضطر
گفتی باچشمای تر
اون لحظه های آخر

باب الحوائج اقا
به روی سنگ زندون
افتاده بودی بی جون
بیاد راس پرخون

بیاد راس پرخون

بیاد جد بی سر
سر پر از خاکستر
حسین غریب مادر
امان از دل زینب(س)

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت امام کاظم (ع) -(شنیدم اقا محزون بودی) * رضا نصابی

306

زمینه شهادت امام کاظم (ع) -(شنیدم اقا محزون بودی) بنداول
شنیدم اقا محزون بودی
خسته و دیده گریون بودی
شنیدم اقا چار ده سال و
شب و روز کنج زندون بودی

شنیدم که تورو آزردن
پارو از حد فراتر بردن
شنیدم پیش تو ای آقا
زن بد کاره ای اوردن

تو زندونی دلگیر
زیر غل و زنجیر
هی میزدی نفس نفس نفس
یه نانجیب لگد
به پهلوهات می زد
میون اون قفس قفس قفس

بنددوم
بین زندان زدی بال و پر
پیکرت شد نحیف و لاغر
توو سیاه چال غم چارده سال
ناله کردی کجایی مادر

شنیدم از دل تب دارت
از تن زخمی و بیمارت
بمیرم من برات که می شد
سیلی و ناسزا افطارت

سندی بی حیا
بی خبر از خدا
میزدبه صورت تو بی هوا
این حرومی پست
قلب تو روشکست
وقتی میگفت به مادر تو ناروا
ندسوم گریزبه کربلا
وقتی که از صدا افتادی
وقتی که زیر پا افتادی
دم اخر با چشمی گریون
به یاد کربلا افتادی

خوندی از لحظه ی جنجال و
خوندی از پیکر پا مال و
خوندی از ضربه های خنجر
خوندی تو روضه ی گودال و

خنجرش و کشید
سری رو می برید
به پیشه چشم خواهری خدا.
ضربه زد از قفا
سری شدش جدا
به پیشه چشم مادری خدا

سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب

  • پنج شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(ببار ای دیدگان امشب بسوگ موسی جعفر ) *حاج نادر بابایی

298

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(ببار ای دیدگان امشب بسوگ موسی جعفر ) ببار ای دیدگان امشب بسوگ موسی جعفر
که مینالد بدین ماتم امیرالمومنین حیدر

اسیر محبس هارون ،رهاشد از غل و زنجیر
شده صاحب عزا در این عزا صدیقه ی اطهر

روا باشد مگر آزار به مرغ بال وپر بسته
زند هم تازیانه هم زند زخم زبان کافر

شده آزاد از محبس غریبی چون غریبانه
بحالش گوئیا گرید زمین و آسمان یکسر

دگر سلب قرار از او نموده سندی شاهک
رود دلخسته از دنیا کند تا خاک را بستر

عزیز فاطمه امشب رود مهمانی جانان
که وی را تخته تابوتی برد تا منزل آخر

در این خانه را (نادر) مکن اسباب دنیایت
غلام حضرتش حاشا بود بنده به سیم و زر

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

زبانحال حضرت موسی بن جعفر(ع) -(اسیر گوشۀ زندان عشق و تقدیرم) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

1122

زبانحال حضرت موسی بن جعفر(ع) -(اسیر گوشۀ زندان عشق و تقدیرم) اسیر گوشۀ زندان عشق و تقدیرم
مثال یوسف کنعان بری ز تقصیرم

قضا به جرم ورع کام دل گرفت از ما
سیاه چال قدر شد بهای تکبیرم

امام موسی کاظم سفیر ایمانم
بنا به اصل تولّا زبان تفسیرم

فراز عشق بسرداب میکنم حاصل
نشیب عشق کجا میکشد به تبخیرم

مرا غریبی و زنجیر و رشته بر گردن
محال نقشه خامی فتد به تدبیرم

حریم وصل و حبیب و هوای الفت یار
سحاب رحمت و دور از ملال تزویرم

برای مجری احکام دین ز مرگ چه باک
زبان گشوده عدو بین عبث به تکسیرم

اگر به کنج قفس میشود عِظام رمیم
خوشم به نغمۀ در تن کشیده زنجیرم

شرنگ تلخ بکامم بسی گوارا شد
رهین منّت صیّاد و دام نخجیرم

من از تعصّب دنیا نمیکنم غم حال
متاع معرفت است ایده ال و اکسیرم

«صفای» مجلس انسم غریق بحر گناه
طفیل ساحت حقّم مُجاز تعذیرم

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت امام کاظم (ع)سبک و ملودی جدید * مرتضی محمودپور

445
3

نوحه سینه زنی شهادت امام کاظم (ع)سبک و ملودی جدید ◾نوحه سینه‌زنی
◾شهادت موسی‌بن‌جعفر(ع)
ملودی و سبک جدید

◾بنداول
پایم در کند و زنجیره
آه من آه شبگیره
گر نیایی کنج زندان
باب مظلومت میمیره
صدام گرفته از ضرب سیلی
تمام جسم من گردیده نیلی(۲)
رضا..... جان
بیا بابا(۳)

◾بنددوم
کنج این زندان اسیرم
دیگر از زندگی سیرم
سندی بن شاهک میزد
ضربه‌هایش کرده پیرم
گرفته‌ام دو دست خود بر دیوار
شبانه دیده‌ام من اینجا آزار
رضا....جان
بیابابا(۳)

◾بندسوم
چشم من در راهت مانده
ارجعی تا لبم خوانده
تا بیاید رضا جانم
ناله از سینه‌ام رانده
اگر چرا این دلم شده سوزان
چشم انتظارم کنج این زندان
رضا....جان
بیابابا(۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 19:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

وفات امام موسی کاظم ع -(از در و دیوارِ زندان ناله وُ غم می چکد از قنوتِ دستهایت اشکِ ماتم می چکد) * هستی محرابی

241

وفات امام موسی کاظم ع -(از در و دیوارِ زندان ناله وُ غم می چکد از قنوتِ دستهایت اشکِ ماتم می چکد) ‍ ◾نذرغربت
◾امام_موسی_کاظم_علیه_السلام

از در و دیوارِ زندان ناله وُ غم می چکد
از قنوتِ دستهایت اشکِ ماتم می چکد

از دلِ خونینِ تو سجاده آگاه است و بس
همدمِ تنهاییِ تو شانه ی ماه است و بس

دست و پایت در غل و زنجیر مسموم از سمیم
آه از زهرِ عدو وُ جسمِ آقای کریم

هی از این زندان به اون زندان تنت بی تاب شد
تا که جسمت مثلِ شمعی ذره ذره آب شد

روضه ی معصومه هر شب از فراقِ روی توست
شعله ی شمعِ نگاهش بی قرارِ کوی توست

میفرستی اشکِ چشمت را به دنبالِ رضا
خون به دل دارد پسر بر گردنش شالِ عزا

مثلِ مادر می شوی وقتی که نالانی ولی
او میانِ کوچه وُ تو بینِ زندانی ولی

در شرارِ تب بسوزد جسمِ آقای غریب
بر سرِ بالینِ او نه همدمی و نه طبیب

گرچه این گل از نفاق و کینه پرپر می شود
قلبِ ما در آسمانِ او کبوتر می شود

تشنه لب بودی تنت عریان نمانده بر زمین
لیک شاهِ دین فتد با ضربتی از صدرِ زین

دست و پا میزد حسین در پیشِ چشمِ خواهرش
دیده آنجا غرقِ خون افتاد از کین پیکرش!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از محسن راحت حق -(در دل زندان غم طوری ز پا افتاده ام) * محسن راحت حق

390

مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از محسن راحت حق -(در دل زندان غم طوری ز پا افتاده ام) در دل زندان غم طوری ز پا افتاده ام
گوییا مرغی شدم که از نوا افتاده ام

در سیه چالی که تاریک و نمور ست و مخوف
سال‌های سال.. با حال بکا افتاده ام

روزها را روزه می گیرم به عشق یک نفر
بارها.... یاد شهید کربلا افتاده ام..

با لب تشنه کتک ها خورده ام مثل حسین
پیرمردی خسته ام که بی عصا افتاده ام

حرف بد بر مادرم زد یک یهودی‌‌.. زان سبب
مضطرب روی زمین از ناسزا افتاده ام

تازیانه خورده است بر پهلویم آه ای خدا
من.. به یاد مادرم خیر النسا افتاده ام..

خورده سیلی بارها بر صورتم در بین حبس
من به یاد چشم های مجتبا افتاده ام

##محسن راحت حق

  • چهارشنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا موسی بن جعفر(ع) _سالهائیست رفیق غل و زنجیرشدم * اسماعیل تقوایی

355

یا موسی بن جعفر(ع) _سالهائیست رفیق غل و زنجیرشدم یا موسی بن جعفر(ع)
سالهائیست رفیق غل و زنجیرشدم
در سیه چال بسر برده ام وپیر شدم

یک یهودی ستمگر شده زندانبانم
ظلم‌ها گشته روا بر من ودلگیر شدم

زهر دادست مرا ِسندی شاهک در حبس
با دلی خون شده تسلیم به تقدیر شدم

من غریبم، غریبانه دهم جان اینجا
تیر مرگ آمد ومنهم هدف تیر شدم

نقش بر خاکم واز درد به خود می پیچم
کشته با دست ستمکاری وتزویر شدم

کاش آید علی ام بر سر بالین پدر
دم آخر شده از زندگیم سیر شدم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 00:54
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه و نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع)سبک دامن کشان رفتی * مرتضی محمودپور

344
2

زمزمه و نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع)سبک دامن کشان رفتی ◾نوحه زمزمه
◾شهادت حضرت کاظم
◾سبک دامن کشان

◾بنداول
یاموسی بن جعفر
بمیرم برایت(۳)
از کنج زندان
شنیدم صدایت(۳)
با ناله میگفتی رضا جان
از هجرت میمیرم به زندان
شد پیکرم از تازیانه تن تبدار
بابا بیا زنجیر و ازگردنم بردار

◾بنددوم
شد کاظمیه
سیه‌پوش داغت(۳)
آتش گرفته
تمامی باغت(۳)
روزه بودی گفتی غریبم
رضا جانم کجایی حبیبم
با گریه‌هایت چرا آتش میزنیم
بابا بیایی یا نیایی رفتنیم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شام غریبان امام موسی ابن جعفر (ع) -(شب شام غریبان است امشب ) * رضا یعقوبیان

300

شام غریبان امام موسی ابن جعفر (ع) -(شب شام غریبان است امشب ) شب شام غریبان است امشب
که خون قلب محبان است امشب

تمام شیعیان در شور و شینند
همه در سوگ ماه کاظمینند

همه گریند امشب با دل خون
شده موسی خلاص از حبس هارون

گل زهرا امام بی قرینه
شده مسموم کین دور از مدینه

زده سندی دون آتش به جانش
بسوزانده است مغز استخوانش

امام هفتمین راحت شد از غم
ز داغ او رضا بگرفته ماتم

دگر راحت شد از هر ظلم و بیداد
تنش مانده به روی جسر بغداد

اگر چه هر دلی در کاظمین است
به یاد کاظم و جدش حسین است

اگر چه گشته تشییع جنازه
دوباره داغ جدش گشته تازه

تن او بر زمین خواهر ندیده
ندیده روی نی رأس بریده

میان موج خون غمدیده دختر
ندیده پیکر موسی بن جعفر

تن پاکش به روی دوش یاران
تن جدش به زیر سم اسبان

بمیرم کربلا حرمت دریدند
سر فرزند زهرا را بریدند

زدند آتش به خیمه وحشیانه
یتیمان را زدند با تازیانه

به جای تسلیت زخمش نمک خورد
کنار قتلگه زینب کتک خورد

(رضایم) نوکر موسی بن جعفر
دهد مزد مرا زهرای اطهر

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(گل باغ ولا موسی بن جعفر) * رضا یعقوبیان

273

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(گل باغ ولا موسی بن جعفر) گل باغ ولا موسی بن جعفر
عزیز مصطفی موسی بن جعفر

ز نسل حیدر کرار هستی
گل زهرا نما موسی بن جعفر

به ایثار و سخا و جود و رحمت
تویی وجه خدا موسی بن جعفر

تو هفتم نور پاک اهل بیتی
امید ماسوا موسی بن جعفر

بود در سینه ی ما حب و مهرت
ز الطاف خدا موسی بن جعفر

گل زهرا به چشم و قلب زارم
تویی نور و ضیا موسی بن جعفر

حریم با صفایت بهر شیعه
بود دارالشفا موسی بن جعفر

به تو باشد چه در عالم چه محشر
همه امید ما موسی بن جعفر

تمام مرقد و صحن و سرایت
بود رضوان ما موسی بن جعفر

روا گردد همه حاجات شیعه
در آن صحن و سرا موسی بن جعفر

چو جد اطهرت حیدر در عالم
تویی مشکل گشا موسی بن جعفر

حریمت بهر شیعه تا به محشر
بود دارالولا موسی بن جعفر

تمام شیعیان مرتضی را
تو هستی مقتدا موسی بن جعفر

به اذن خالق یکتا تو هستی
به درد ما دوا موسی بن جعفر

ز طفلی گشته ام ای نور یزدان
به درگاهت گدا موسی بن جعفر

دعایم کن که محتاج دعایم
تویی روح دعا موسی بن جعفر

نگاهی گر کنی از لطف و رحمت
شوم حاجت روا موسی بن جعفر

خدا داند که با یک نظره ی تو
ز غم گردم رها موسی بن جعفر

برات کربلا و کاظمینت
نما بر من عطا موسی بن جعفر

بود امید من بر آل عصمت
صف روز جزا موسی بن جعفر

ز درگاه تو ای باب الحوائج
روم مولا کجا موسی بن جعفر

به پاس آن همه لطف و عنایت
شده حقت ادا موسی بن جعفر

شدی کشته به راه دین و قرآن
تو بی جرم و خطا موسی بن جعفر

بریزد از غم و داغ تو مولا
سرشک از دیده‌ها موسی بن جعفر

تویی در کنج زندان و سیه چال
شهید اشقیا موسی بن جعفر

هنوز آن نغمه های یا رب تو
رسد بر گوش ما موسی بن جعفر

به لب بودت در آن تاریکی حبس
فقط ذکر خدا موسی بن جعفر

شدی مسموم کین در کنج زندان
تو از زهر جفا موسی بن جعفر

به راه دین به دست سندی پست
شده جانت فدا موسی بن جعفر

نمی‌دانم چرا آن خصم بی دین
نکرد از تو حیا موسی بن جعفر

گل حیدر چنین ظلم و ستم ها
نبودت این سزا موسی بن جعفر

همه گریان و شهر کاظمین است
ز داغت کربلا موسی بن جعفر

تمام عالم هستی ز داغت
شده ماتمسرا موسی بن جعفر

سیه پوش غم داغ تو گشته
همه ارض و سما موسی بن جعفر

به یاد غربت و مظلومی تو
گرفته دل عزا موسی بن جعفر

نبوده لحظه ی جان دادن تو
به بالینت رضا موسی بن جعفر

تو را کشتند از زهر ستم لیک
نگشتی سرجدا موسی ‌بن‌ جعفر

شده تشییع جسم تو نبوده
سرت بر نیزه ها موسی بن جعفر

سر جدت حسین بن علی را
بریدند از قفا موسی بن جعفر

منم از لطف خاص حی سرمد
غلام تو (رضا) موسی بن جعفر

کنم هر صبح و شام از لطف دادار
تو را مدح و ثنا موسی بن جعفر

من بی مایه و لطف تو مولا
ز تو دارم بها موسی بن جعفر

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 08:33
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) -(ای که هستی هفتمین نور خدا ) * رضا یعقوبیان

258

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) -(ای که هستی هفتمین نور خدا ) ای که هستی هفتمین نور خدا
نوربخش عالمی شمس هدی

در وجود عاشقان اهل بیت
مهر و حبت همچو دُرِّ پر بها

در جهان باب الحوائج نام توست
چون تویی سرمنشاء جود و سخا

از کرامات خداوند مبین
در همه عالم تویی مشکل گشا

می شود از لطف حی سرمدی
دردهای ما به دست تو دوا

ای کریم بن کریم بن کریم
ذکر نامت بر لب اهل ولا

حضرت موسی بن جعفر تا به حشر
مرقد پاکت حریم کبریا

گوشه ی زندان عبادتگاه توست
جان تقوایی تو و روح دعا

از صبوری تو در راه خدا
گشته شرمنده ز تو صبر و رضا

از چه شد زندان سندی جای تو
ای گرفتار غم و رنج و بلا

سوختی در کنج زندان بلا
ای شهید کینه و ظلم و جفا

از شکنجه‌های سندی لعین
جان تو در راه دین گشته فدا

برده روی جسر بغداد از ستم
پیکرت بگذاشته خصم دغا

سوزد و گرید به یاد غربتت
میوه ی قلبت علی موسی الرضا

در عزای تو بریزد دم به دم
اشک چشم شیعیان مرتضی

در شب حزن و ملال و ماتمت
بر لب شیعه بود واویلتا

از غم داغ تو ای هفتم امام
در همه عالم شده غوغا به پا

بس که جانسوز است داغت در جهان
عالم امکان شده ماتمسرا

ای شهید راه داور از غمت
شیعه ی حیدر نشسته در عزا

ای گل زهرا ز سوز داغ تو
کاظمین امشب شده کرب و بلا

یاد اشک و ناله ها و غربتت
سوزد و گرید به یاد تو (رضا)

از زمان کودکی مولای من
شد دمادم شاملم لطف شما

خواهش این عبد درگاهت بود
دستگیری کن ز من روز جزا

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد