شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 ابوالفضل عباسی معروفان

زبانحال حضرت امام کاظم (ع) -(عاشق دلداده را لطف خدادادی بس است ) * ابوالفضل عباسی معروفان

494

زبانحال حضرت امام کاظم (ع)  -(عاشق دلداده را لطف خدادادی بس است ) عاشق دلداده را لطف خدادادی بس است
ساکن ویرانه را تصویر آبادی بس است
از غل و زنجیر و زندان نیست ما را واهمه
رهبر آزاده را احساس آزادی بس است
.
.
.
دست هارون چند سالی عشق را محبوس کرد
سرخوشان عشق را با درد و غم مانوس کرد
خم نکردم قامتم را پیش نامردان دهر
همت والای من زنجیر را مایوس کرد
.
.
.
گر چه بر گردن فشار بند محبس زحمت است
لیک در زندان فتادن گاهگاهی حکمت است
شکوه ای ما را از این تقدیر و زین اقبال نیست
بر سر مرد خدایی هر چه آید رحمت است
.
.
.
یازده سال عمر من در گوشه زندان گذشت
مرد را صدها جفا از دست نامردان گذشت
روزها نالان و شب ها مُهر طاعت بر جبین
روزگارم با نماز و با دعا اینسان گذشت
.

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 21:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
حاج افشین بابک اردبیلی

زبانحال حضرت امام کاظم (ع) -(اندر این محبس که جانم بر لب است ) *حاج افشین بابک اردبیلی

1642

زبانحال حضرت امام کاظم (ع)  -(اندر این محبس که جانم بر لب است ) اندر این محبس که جانم بر لب است
ذکر من یا حی و یارب و یارب است
.
بی کس و تنها در این زندان تار
بیقرار و غمزده دور از دیار
.
غصه ها شمع شب تارِ من است
کنده و زنجیر غمخوارِ من است
.
بر خدای خود توکل میکنم
گاه بر زینب توّسل میکنم
.
عمه ام درمانده را مشگل گشاست
نام او بر درد بی درمان دواست
.
دوش این ناله سپردم بر صبا
جان به لب آمد کجایی ای رضا
.
پیش من ای نور چشمانم بمان
روضه ای از مادرم زهرا بخوان
.
روضۀ رخسارۀ نیلی بخوان
از رخ نیلی و از سیلی بخوان
.
شاید از یُمنش دلی آباد شد
شاید این پر بسته هم آزاد شد

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 21:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

توسل به حضرت امام کاظم علیه السلام -(دو چشم تر دلی ناشاد دارم ) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

591

توسل به حضرت امام کاظم علیه السلام  -(دو چشم تر دلی ناشاد دارم ) دو چشم تر دلی ناشاد دارم
فغان از چرخ بد بنیاد دارم
.
تن افسرد و پژمرده حالی
چو نی دائم نوا و داد دارم
.
گرفتارم به درد بی دوائی
که شبها تا سحر فریاد دارم
.
ز پیر عقل پرسیدم طبیبی
سراغت هست؟ گفتا یاد دارم
.
اگر خواهی محلش را بدانی
سراغ از محبس بغداد دارم
.
چه دکتر نام او باب الحوائج
بخاطر این سخن زاستاد دارم
.
تنش خسته خودش در سجده محزون
ز حزنش خاظری ناشاد دارم
.
دو پایش بسته در زنجیر بیداد
فغان و داد از آن بیداد دارم
.
در آن زندان همی گفتی شب و روز
الهی از تو استمداد دارم
.
بقانون جفا حبس مجرّد
بدل داغ غم اولاد دارم
.
شبم تاریک و روزم تار چون شب
بتاریکی دل معتاد دارم
.
بسان صید دست و پای بسته

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح شهادت امام موسی کاظم (ع)در بهار طبیعت وسال جدید -( مطمئنا هر که در برزخ معطل می شود ) * محمود مربوبی

520

مدح شهادت امام موسی کاظم (ع)در بهار طبیعت وسال جدید -( مطمئنا هر که در برزخ معطل می شود ) مطمئنا هر که در برزخ معطل می شود
بر لبش نام تو باشد مشکلش حل می شود

بی نگاه تو میسر نیست طی این طریق
راه ما را نور چشمان تو مشعل می شود

پیش برگی از کرامات تو ای موسای عشق
معجزات حضرت موسی چه مجمل می شود

کنج زندان هم زلیخا را مسلمان می کنی
روح ایمانی ، برای او مسجل می شود

بنده خواهم شد اگر چون بشر بیدارم کنی
با کلام نافذت این سینه صیقل می شود

خواستم بنویسم از داغت ، غزل لکنت گرفت
شرح غمهای تو دیوانی مفصل می شود

برکت امسال ما از روضه ی جانسوز توست
سفره موسی بن جعفر سین اول می شود

می روی اما برای تو کفن آورده اند
باز وقت روضه های باز مقتل می شود

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( تشییع کننده قدر کافی آمد) * سجاد شاکری

760

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( تشییع کننده قدر کافی آمد) تشییع کننده قدر کافی آمد
پشت سر هم شیعهٔ وافی آمد

هرکس که رسید یک کفن هم آورد
آنگونه که شش کفن اضافی آمد...

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( شب‌ها به جز چشمانِ بیداری ندارد) * عادل حسین قربان

571

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( شب‌ها به جز چشمانِ بیداری ندارد) شب‌ها به جز چشمانِ بیداری ندارد
در حبسِ شیطان مانده و یاری ندارد

زنجیرها با این تنِ لاغر چه کردند
دیگر توانی در بدن، آری، ندارد

بهرِ رهایی از حصارِ ظلمِ هارون،
روحِ رهای مرد، اصراری ندارد

...من مطمئنم شیعه در هولِ قیامت،
با بردنِ این نام، دشواری ندارد

باب الحوائج گفته‌اند او را، برایش،
درمانِ دردِ یک جهان، کاری ندارد

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم) * سید مسیح شاه چراغی

552

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم) در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم
تو را در اوج غربت زخمی زنجیر می ببینم

نداری پوست بر پیکر، نمانده گوشت بر این تن
چنان لاغر شدی گویا فقط تصویر می بینم!

شبیه مادرت از آرزوی مرگ لبریزی
بمیرم که تو را از زندگانی سیر می بینم

غریبی بیشتر از این که در این مصر، موسائی
ولی هارون شهرت را پر از تزویر می بینم

عزیز عالمی یوسف، چه بر مسند چه در زندان
چرا با چشم ظاهربین خود تحقیر می بینم؟

کدامین استعاره شرح حالت در قفس باشد؟
غزال زخم خورده؟ نه، سراپا شیر می بینم

نبین هارون به تخت است و غریب این سیه چالی
تو آن بالای بالا، دشمنت را زیر می بینم

نیامد مرغ نفرین در قنوتت، چشم دشمن کور
نمازت را پر از

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( وضعیتِ زندان این آقا اسف‌بار است) * رضا قاسمی

672

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( وضعیتِ زندان این آقا اسف‌بار است) وضعیتِ زندان این آقا اسف‌بار است
دنیای زندانی فقط سقف است ، دیوار است

چشمان او از دیدن خورشید محروم است
خورشید ، اما بیشتر مشتاقِ دیدار است

مغرب که شد با سفره‌ی رنگینی از آزار
جلاد آمد گفت که هنگام افطار است

سیلی و شلاق است قوت غالبش اغلب
روزه گرفتن با چنین وضعی چه دشوار است

غیر از تنش زخم عمیقی بر جگر دارد
دشنام خوردن بدتر از هر نوع آزار است

انگار که کهنه عبایی بر زمین پهن است
چیزی نمانده از تنش ؛ از بسکه بیمار است

دیگر توان ایستادن در نمازش نیست
از بسکه آهن روی ساق پای او بار است

از راه‌های منتهی به عرش ‌می‌گوید
مردی که در قعر سیه چالی گرفتار است

با حلقه‌ی زنجیر هم تسبیح می‌سازد
شب‌ز

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( بر جبين آسمان آثار غم پيدا شده) * سید علیرضا شفیعی

923

شهادت امام موسی کاظم(ع) -( بر جبين آسمان آثار غم پيدا شده) بر جبين آسمان آثار غم پيدا شده
نم نم باران دوباره راهی صحرا شده

در ميان سنگ‌ها آيينه‌ای تنها مباد
در ميان سنگ‌ها آيينه‌ای تنها شده

كاش قلب قفل زندان نيز مثل نيل بود
حبس در زندان فرعون زمان، موسی شده

"رب خلصنی"شده ذكر مدامش در قنوت
تنگ‌تر پيش نگاهش عرصه‌ی دنيا شده

در دلش با ديدن زنجير و بند و سلسله
روضه‌های عصر عاشوراست كه بر پا شده

روضه‌ی يک كودک آواره‌ی بی‌سرپناه
روضه‌ی يک دختر بی‌تاب بی‌بابا شده

روضه‌ی تنهايی زينب ميان دشمنان
روضه‌ی قدهای از فرط مصيبت تا شده

هم‌نفس با كاروان شام در اين لحظه‌ها
مايه‌ی تسكين قلبش ذكر يازهرا شده

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شهادت امام موی کاظم (ع) -( سجاده‌ها ز جلوه‌ی روحانى تواند) * علی اکبر لطیفیان

617

شهادت امام موی کاظم (ع) -( سجاده‌ها ز جلوه‌ی روحانى تواند) سجاده‌ها ز جلوه‌ی روحانى تواند
زندانى خدا همه زندانى تواند

با دست‌هاى بسته مناجات دیدنیست
يک گوشه‌اى نشسته مناجات ديدنى‌ست

در زير تازيانه خدا را صدا بزن
آه اى غريب قيد ملاقات را بزن

جايت کم است بال و پرت را تکان مده
ديوار محکم است سرت را تکان مده

تا ساقه‌ات خميد خميده شدى تو هم
زنجير را کشيد کشيده شدى تو هم

خورشيدى و به جانب گودال میروى
ساقت تکان که میخورد از حال میروى

بالت به ميله‌هاى قفس گير میکند
با اين گلوى بسته نفس گير می‌کند

اين چهار تا غلام غريبت کشيده‌اند
انگار تخته‌ها به صليبت کشيده‌اند

يک گوشه دختران خودت را صدا زدى
با دست و پاى بسته شده دست و پا زدى

پا جاى دست‌هاى توسل گذاش

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:53
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم (ع) -( با ناله‌اش آرامش زندان شکسته) * مجید لشکری

522

شهادت امام موسی کاظم (ع) -( با ناله‌اش آرامش زندان شکسته) با ناله‌اش آرامش زندان شکسته
حتی سکوت مرد زندان‌بان شکسته

بشکن نمازت را مسافر وقت تنگ‌ست
وقتی ستون خیمه‌ی ایمان شکسته

موسی میان وادی ایمن اسیرست
ده طور در اجرای ده فرمان شکسته

آیات الرحمان به هم پیچیده آیا
یا استخوان لؤلؤ و مرجان شکسته

در باغ ایران داده طوبایش ثمرها
هرچند از بیداد این و آن شکسته

او نیز از زندان میان تشت دیده‌ست
سنگ صبور زینب و طفلان شکسته

این تازیانه می‌زند آن خیزران را
پهلو پریشان می‌شود دندان شکسته

با خیزران بی‌وضو باید بگویم:
دندان قاری... حرمت قرآن شکسته

برگو مخواند روی نیزه مصحفش را
بر مردم رجّاله‌ی پیمان‌شکسته

حالا که خالی مانده گهواره، چگونه‌ست
بغض گلوی تشنه‌ی

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 20:38
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسین نوری

شهادت امام موسی ابن جعفر -( دلم زاره دلم زاره دلم زاره) * حسین نوری

1791
6

شهادت امام موسی ابن جعفر -( دلم زاره دلم زاره دلم زاره) بنداول

دلم زاره دلم زاره دلم زاره
تو سینم یه عالم غصه تلمباره
توزندونمو روزوشب من تاره

به زحمت به سختی
نمازامومیخونم تو قل وزنجیر
همش یک یهودی
منو میزنه با ناسزا وتحقیر
به زیر شکنجش
بلنده صدای ناله های شبگیر

عذابم میده سندی بی سروپا
منو میزنه بالگد بی مهابا
خدایا خدایا خدایا

میلرزه صدام شب آخره
دم مردنم دلم مضطره

من غریبم غریبم غریبم

بنددوم

تموم تنم از پا تاسرم زخمه
از این تازیونه بال وپرم زخمه
شکسته ساق پاوپیکرم زخمه

میبینم که هارون
تو زندون یه زن رقاصه میاره
به این سن رسیدم
هنوزم پی اذیت پی آزاره
یه پیرمرد مجروح
توزندون بلا عمری گرفتاره

سرم رو روی خاک زندون میزارم
تو سینم یه عالم غم و غصه دارم
سوی مادرم رهسپام

شده حاجتم تو این لحظه ها
رضاجان من کنارم بیا

من غریبم

بندسوم

تواین لحظه ی آخر پریشون حالم
بلنده صدای آه وغم ونالم
آخه روضه خون روضه ی گودالم

به یادم می افته
غریب گیرش آوردن گل زهرارو
به یادم می افته
شه تشنه لب و خنده ی اغیارو
به یادم می افته
تازوندن روبدن ها همه اسبا رو

همه غصه و سوز ودردم همینه
که عمه سری رو به نیزه میبینه
یه عمره دل من حزینه

سری روی نی تنی برزمین
میگه فاطمه به صوت حزین

آه بنی بنی بنی

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین نوری

موسی ابن جعفر -(هنوزم یادمه اون حال وهوا) * حسین نوری

481

موسی ابن جعفر -(هنوزم یادمه اون حال وهوا) بنداول

هنوزم یادمه اون حال وهوا
شبی که با جمعی از هیتیا
مهمون آقا شدم ولی حالا
خیلی وقته که نرفتم سامرا

توی سرداب دل من خیلی وقته گیره
مرغ روحم توی اون صحن وسرا میره
تا میخونم زیارت جامعه کبیره

غصه های دلمو میدم بروز
تو خماریه زیارتم هنوز
به دلم تاکی بایدوعده بدم
منو اقا میبره حرم یه روز
اخرش سامرا پاکسازی میشه
ازوجود دشمنای کینه توز

یاوجیه عندالله
اشفع لنا عندالله

بنددوم

توی ماه رجب از خدا میخوام
توی ایام شهادت آقام
راه بیفتم پیاده تو جاده ها
ببینم توی مسیر سامرام

توی قلب بی قرارم حس پروازه
میرسم تا حرمی که داره آوازه
دوتا گنبد خوشکلن بی حدو اندازه

کفتر دلی که جلد گنبده
به امام هادی امشب روزده
میگه حاجت رواکن کبوترو
آخه از مسیردوری اومده
کفتری که زل زده به گنبدا
میخونه سایه نشینه مشهده

یاوجیه عندالله
اشفع لنا عندالله

بندسوم

آمریکا رو میکنیم خونه خراب
وقتی باشیم توی خط انقلاب
دشمنو بیچاره کردبانویی که
رفت بالای سکو با حفظ حجاب

حرف رهبر نمونه رو زمین مبادا
وقتشه که عملیت بدیم به حرفا
تا بکوبیم توی دهان امریکا

سسته ارکان حکومت یهود
اسراییل نابوده به زودی زود
میزنن دم از حقوق بشرو
ولی داعش و میارن به وجود
لکه ننگه میون منطقه
روسرخودشون اومده فرود

حرفم همینه بالله
هیهات من الذله

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

روضه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(بین گودالی به زندان، مقتلم تحریر شد...) * آرمین غلامی

1324

روضه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(بین گودالی به زندان، مقتلم تحریر شد...) بین گودالی به زندان ،مقتلم تحریر شد
غربت موسی ابن جعفر یک به یک تفسیر شد

من غریبم درمیان این همه دیواره ها
ماجرای غربت من بود عالم گیر شد

درمیان این سیه چاله ، شدم مدفون خاک
تازه خواب اذیت وآزاره من تعبیر شد

پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟
ای دل آرامم کجایی چونکه بابت پیر شد

در میان این لباس کهنه در زندان غم
ماجرای رفتن من مثل یک تصویر شد

من غریبم که به زیر دست و پا افتاده ام
مثل آیینه تنم پاشیده و تکثیر شد

بین گودال سیه من رابه شلاقی زدند
کف زد ندو این صدای ناله بی تاثیر شد

پیکر من زیر ضرب تازیان وا شد زهم
پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد

بُرده او عمامه وسجاده از زیرم کشید
وای گیسویم اسیرِ پنجه ی تقدیر شد

آنقدر زد تاکه افتادم به زیر دست وپا
خواستم دستم بگیرم زیرِ این سر دیر شد

میروم بارفتنم راحت ازاین زندان شوم
دختر تازه جوانم درعزایم پیر شد

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(به دیدن پدرت آی، که دیدنش سخت است...) * آرمین غلامی

1019

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(به دیدن پدرت آی، که دیدنش سخت است...) به دیدن پدرت آی ، كه ديدنش سخت است
به آن امید يقيننا بريدنش سخت است
تني كه پابشود پاكشيدنش سخت است
صداي ناله بابت شنيدنش سخت است
اگرچه سخت تنت را ولي کتک میخورد
به جرم دوستی بر علي کتک میخورد

رسیدمردک وبرتوچه تيغ مي زد
به روی پیکره تو نارفيق مي زد
و بوسه گاهِ تنت را دقيق می زد
عميق ضربه زده پس عميق مي زد
پرنده ای كه چنین بال را به هم زده است
صداي اوست که گودال را به هم زده است

بیارضابنگر، لحظه هاي اخر را
خدا بخير كند حالت مضطر را
يكي بگيرد از آن دور چشم مادر را
به تازیانه کبودکرده مردکی سر را
به روی خاک زلف كمند است ساعتي ديگر
تنی به خون چه بلند است ساعتي ديگر

زدندبرتنش آنقدر که سرش افتاد
به ضربه های مداوم پیکرش افتاد
کبوتربشکسته پری ،پرش افتاد
شروع کار قتال ازدل آخرش افتاد
فتاده دروسط این سیاه چاله کسی
دگرنمانده خدایا زدلبرم نفسی

سیاه چاله نگر ، بوی سیب می آید
که مادری به کنار حبیب می آید
نوای ناله ی زهرا عجیب می آید
که آخرین پسرش عنقریب می آید
به روی تخته چوبی بود تن مولا
به روی دست غلامان تنی شده پیدا

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(قبله ی کاظمینی تو...) * قاسم نعمتی

571

نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(قبله ی کاظمینی تو...) قبلۀ کاظمینی تو*روضه خوانِ حسینی تو
نورِ دوعینی تو
السلام ای اباالسلطان
جان دهی گوشۀ زندان
فاطمه در ‌‌عزای ِتو-شده گریان
یبن الزهرا غریب آقا
*
خون شدآبِ وضوی تو*گشته زخمی گلوی تو
آشفته مویِ تو
جایِ پا بر عبایت بود
غرقِ خون ساقِ پایت بود
ذکرِ خلصنی یا الله –دعایت بود
یابن الزهرا غریب آقا
**
رویِ یک تخته جسمت را*می برند محضرِ زهرا
ای وای غریب آقا
باهمه غربتت آخر
شد کفن عاقبت پیکر
پیکرِ غرقِ در خونت –نشد بی سر
السلام ای شهِ عریان
یا حسین سیدالعطشان
مادرت یابنی گفته در میدان
واحسینا غریب آقا

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(جان دادنم به چال سیه راز میشود...) * حسین کریمی نیا

554

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(جان دادنم به چال سیه راز میشود...) جان دادنم به چالِ سیه راز می شود
روزم به حرف های بد آغاز می شود
وقت اذان رسیده ولی دست بسته ام
این روزه هم به ضرب لگد باز می شود

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام موسی بن جعفر -(تو گوشه ی زندون بی باله و پر...) * محمدرضا طالبی

997
4

سبک زمینه شهادت امام موسی بن جعفر -(تو گوشه ی زندون بی باله و پر...) تو گوشه ی زندون بی باله وپر
رسیده به مرزه نفسای آخر
نه پسر ودختر نه پدر ومادر
بالاسرش هستند غریب وبی یاور

مرضوض ینی پای شکسته
سندی ینی اونی که مسته
شلاق ینی غذای هر روزه

خورشید مثه خیاله اینجا
روزاش شده شبیه شبها
جای رد زنجیرا میسوزه

فکرشم واسم سخته

توگوشه ی زندون بیماره
غیر خدا مگه کسیو داره
اشک ملائکه داره میباره...

یاباب الحوائج
یاموسی بن جعفر

دستا متورم پاهاغل وزنجیر
لخته های خون با لباساشه درگیر
جوون اومد اینجا حالا دیگه شد پیر
نفس زدناشه چقده نفس گیر

دلتنگ رضاشده حالا
دستاش نمیره دیگه بالا
مثله روزای آخر مادر

کنج قفسه تک وتنها
نمناک جای پاهای آقا
سخته برای همه این باور

فکرشم زجرم میده
چقده نگهبانه نامرده
چی به روزه آقام آورده
که آرزوی رفتن کرده

یاباب الحوایج
یاموسی بن جعفر

میون اسیری به یادیه چیزه
بارون چشاشو یاده کی میریزه
دور آقامونم حرف تند وتیزه
خبری نیس اینجا از سره رو نیزه

لا یوم کیومک ارباب
تشنه زن وبچه واصحاب
حتی لبای کوچیکه اصغر

تنها یه زن وهمه لشگر
اکبر باعموشده پرپر
زینب سپره واسه هر دختر

فکرشم داغونم کرد
دستای ناموست رو بستن
همون نامردمائی که بد مستن
سره اصغرتو روی نی بستن

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) * مرتضی محمودپور

597
1

نوحه ی سینه زنی شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) ◾نوحه ی زمینه سینه زنی....
◾شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع)

◾بنداول
به قیمت جون پسرم خریدمت
کاش میشد مییومدی میدیدمت
مرغ دلم بابا شکسته باله
دیدن روت برام دیگه محاله
پیر شدم کنج قفس اسیرم
اگه نیای بابا دیگه میمیرم
رضاجان کجایی کجایی کجایی
ببین گشته وقت جدایی کجایی

◾بنددوم
صورت من چو فاطمه کبود شد
دنیا به پیش دیده پر ز دود شد
در غل و زنجیر جفا بسته ام
ز ضرب تازیانه من خسته ام
شمع وجودم اگر افروخته شد
دوچشم من به در ببین دوخته شد
پیر شدم کنج قفس اسیرم
اگه نیای بابا دیگه میمیرم
رضاجان کجایی کجایی کجایی
ببین گشته وقت جدایی کجایی

جهت دریافت سبک به کانال رسمی
در تلگرام
@haajmorteza
مراجعه کنید

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

نوحه، زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(کنج زندان بلا، هستم ومیسوزم و...) * امیرحسین سلطانی

626
1

نوحه، زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(کنج زندان بلا، هستم ومیسوزم و...) بند اول

کنج زندان بلا،هستم و میسوزم و
ناله ی خلصنیه،ناله ی جانسوزم و
تازیانه میخورم،میشنوم حرف بد و
زیر بار ظلمم و،تاریکه هر روزم و

همدم من شد،این غل و زنجیر
کی میشم راحت من از این دنیای دلگیر
خون میاد از پام،بی جونِ دستام
من کجا و این سیه چال،این همه تحقیر

راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا

(راحتم کن ای خدا)

بند دوم

گوشه گیر غربتم،سر رسیده طاقتم
رد دست سندیه،ای خدا رو صورتم
ضرب شلاقش شده،قوت هر روز و شبم
مثل مادر فاطمه،من خمیده قامتم

مَحرم من شد،این در و دیوار
کی میشم راحت من از این سندیه بیمار
خسته ام خسته،خسته از اینجا
من کجا و این سیه چال،این همه آزار

راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا

(راحتم کن ای خدا)

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام کاظم(ع) -(بین هجومی از خفقان در سیاه چال...) * مهدی کبیری

630

شهادت امام کاظم(ع) -(بین هجومی از خفقان در سیاه چال...) بین هجومی از خفقان در سیاه چال
پیچیده باز صوت اذان در سیاه چال

درپشت ابر کینه ی ظلمت پرستها
خورشید کرده چهره نهان درسیاه چال

قلبی که قبله ی همه عشاق عالم است
افتاده است از ضربان در سیاه چال

ای ماه روزه دار خدا، با لبان تو
هر روزِ سال شد،رمضان درسیاه چال

دارد به حال وروز تو خون گریه میکند
زخمی که باز کرده دهان،درسیاه چال

لب تشنه بودی و سر تو داد میزدند
خولی وشمر وزجر وسنان در سیاه چال

چرخید با اصابت هرتازیانه ای
دور سرت زمین و زمان در سیاه چال

با اقتدا به حضرت مادر نماز را
این بارهم نشسته بخوان در سیاه چال

ما نان ز دستهای کریم تو میخوریم
گرد از عبای خود بتکان در سیاه چال

سهم دعای هرشب عجل وفاتی ات
شدغربت و سپردن جان درسیاه چال

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(خدا برپا کند در عالم بالا عزایت را...) * حامد آقایی

485

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(خدا برپا کند در عالم بالا عزایت را...) خدا بر پا کند در عالمِ بالا عزایت را

ندارد کوه تابِ بردباریِ بلایت را

تورا محصور کردند و نداستند در سجده

ملک می دید در عرشِ الهی رد پایت را

صدای هتکِ حرمت هر چه می پیچید در زندان

در و دیوار نشنید از لبانت جز دعایت را

برای تکیه دادن ای پدر ، دردانه می خواهی

ولی افسوس دارد میله ها حکمِ عصایت را

رسید ابرِ سیاهی باز بالایِ سرت ای نور

چه حرفی کرده بارانی دوباره چشمهایت را؟

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها * مرضیه عاطفی

539

داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها
ماتمت افتاده بر جانِ غل و زنجیرها

ذکر تو ذکر توسل کردن زندانیان
ضامنِ تهمت-گرفتاران و بی تقصیرها

حضرت موسی بن جعفر(ع)! با تو حاجتهایمان
شد اجابت، رد نشد هرگز پس از تأخیرها

نیمه شب پر میکشید از دست های بسته ات
ذکر تسبیح و قنوت و موجی از تکبیرها

از میانِ درب زندان نور تو معلوم بود
داشت حتی نور تو بر دشمنت تأثیرها

یک زن بدکاره آمد أشهدش را گفت و رفت
هست عشقت باعث و بانیِ این تغییرها

هتک حرمت ها به جای زهر، جانت را گرفت
بیشتر از ضربِ تازیانه ها، تحقیرها...

زهر هم دارد علائم، بدترینش تشنگی ست
سوختی اما به یاد کشتۂ شمشیرها

روضۂ جدّ غریبت عاقبت شد قاتلت
یاد آن پیکر که زیرِ نیزه ها و تیرها-

دست و پا میزد ولی چشمش به خیمه گاه بود
وای از رزق حرام و وای از تزویرها

می شکست ایکاش دستی که به رویش شد بلند
می شکست ایکاش با دستش عصایِ پیرها!

  • دوشنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(اشک های ستاره های می ریخت...) * بردیا محمدی

577

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(اشک های ستاره های می ریخت...) اشک های ستاره ها می ریخت
کهکشان هم به گریه افتاده
از نحیفیِ پیکر خورشید
آسمان هم به گریه افتاده

جسم او ذره ذره آب شده
تازیانه چه کرده با بدنش!؟
این که افتاده گوشه ی زندان
پیرُهن‌خالی است یا بدنش!؟

حجم بال و پرش پُر از زخم است
جای سالم نمانده در پر او
قفسش بس که کوچک و تنگ است
هی به دیوار می خورد سرِ او

درد تا مغز استخوان می رفت
بازویش را اگر تکان می داد
می توانست شب بخوابد اگر
درد پهلو کمی امان می داد

وای از آن دم که آرزو باشد
لحظه ای آه حسرتی بکشی
غل و زنجیر فرصتی ندهند
نفسی هم به راحتی بکشی

دمِ " عجِّل وفاتی " لب او
زنده کرده است داغ زهرا را
ظاهراً عادت نگهبان هاست
بی جهت می زدند آقا را

آه!این آینه هزاران بار
زیر مُشت و لگد ترک خورده
جای یک لقمه نان و جرعه ای آب
دمِ افطارها کتک خورده

آه!با هر تنفسش می شُد
حس کنی دردِ در جِناقش را
بشکند دست سِندی کافر...
خُرد کرد استخوان ساقش را

با هزاران عذاب جان داد و
با هزاران عذاب تشییع شد
روی یک تخته پاره ای کوچک
بدن آفتاب تشییع شد

باز هم جای شکر آن باقی است
مصحف اش را بهم نریخت کسی
طرح لب های نازنینش را
با نوک پا بهم نریخت کسی

لحظه ی جان سُپردن او را
خواهرش روی تل نمی دیده
با عصا هیچ نامسلمانی
به سر و صورتش نکوبیده

احدی در پی غنیمت نیست
پیرهن از تنش کسی نَکِشید
بعد جان دادنش خدا را شُکر
مرکبی روی پیکرش ندوید

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(این تن غرق کبودی آسمان را محور است..) * سید پوریا هاشمی

699
1

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(این تن غرق کبودی آسمان را محور است..) این تن غرق کبودی آسمان را محور است
این سرِ از تخته آویزان به عالم سرور است

جای او بر روی چشم ماست نه بر تخته چوب
مردم! این محنت کشیده وارث پیغمبر است

آنقدر سنگینی زنجیر زجرش داده است
گردنش از دستهای لاغرش لاغرتر است

ساق پایش را ببیند دخترش دق میکند
خوب شد که نیست اینجا.او ندیده مضطر است

بچه هایش نذرها کردند آزادش کنند
گرچه آزادست حالا.حیف دیگر پرپر است

ای غلامان برروی دوش شما آقای ماست
پس دهید اورا به ما.وقت وداع اخر است

قاتل موسی بن جعفر زهر یا زندان نبود
قاتلش توهین سندی لعین بر مادر است

شیعیان هریک کفن در دست اینجا آمدند
کاظمین از واحسینا واحسینا محشر است

گریه کن با حضرت موسی بن جعفر بر حسین
گریه کن بر آن غریبی که به زیر‌ خنجر است

خنجرش کند است میدانم ولی ای تشنه لب
دست و پا کمتر بزن زینب دراین دورو بر است

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شهادت امام موسی کاظم (ع) -(میونه این زندونه غمای کس و یارم) * الیاس محمدشاهی

802

زمینه شهادت امام موسی  کاظم (ع) -(میونه این زندونه غمای کس و یارم) بند اول

میونه این زندونه غم(بی کس ویارم۳)
بال و پَرَم شکسته و (غمین و زارم۳)

شده پُر از غُصه دلم،رنج ومصیبت قاتلم
خلصنی یا رب
مأموره زندانبانه من،یه کافریه بَد دَهَن
جونمه بر لب

گریه و نالم شده بی تأثیر
سنگه صبورم این غل و زنجیر

(واویلتا۲)(آه از غریبی۳)

بند دوم

میسوزه پاتابه سرم(از زهره کینه۳)
تازه شده برای من(داغه مدینه۳)

فاطمه رو خیلی زدن،به صورتش سیلی زدن
جلوی حیدر
در بینه مُشتی اَشقیا ، یه عده پست و بی حیا
اُفتاده مادر

ثانی نامرد ، لگد به در زد
به زندگیه ، علی شرر زد

(واویلتا۲)(آه وواویلا۳)

بند سوم

به زیره سلسه میگم( با آهه بسیار۳)
ناموس اهلبیت کجا(کوچه و بازار۳)

در گذره یهودیان،آتش و سنگه ظالمان
بادسته بسته
قامتش از غصه خمید،موی سرش شده سپید
عمه ی خسته

وای از غریبی تو دله اغیار
یزید و چوب و صورت دلدار

(واویلتا۲)(آه وواویلا۳)

  • شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شهادت امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) * رضا نصابی

663

شور شهادت امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) بنداول زبانحال مستمع

دلم خونه_چشام بارونه بازم من

به تن دارم _دوباره رخت ماتم من

گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع)

عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع)

چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا

بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا

چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون
بمیرم که_نداره غصه هات پایون
وغریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بنددوم
چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو

چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو

چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار

چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار
⚫️
چهار ده سال کشیدی سختیا اقا

چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها

بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو

شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو

زبانحال امام کاظم

غریبم من _اسیر این سیاه چالم

غریبم من_میره تا آسمون نالم

رضا جانم _کجایی هستی بابا

رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا

خلاصم کن _خداوندا ازین زندان

خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان

خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون

خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون

غریب آقام غریب آقام
بندچهارم گریزبه کربلا
می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو

زده آتیش_ تموم تارو پودم رو

می سوزم من _ به یاد لبهای سقا

یادجدم_ بیاد روز عاشورا

میسوزم من _به یاد راس بریده

لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده

می افتم من_به یاد لحظه ی اخر

یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر

حسین جانم حسین جانم حسین جانم

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام کاظم (س) -(سمته کاظمینتون پر میزنم) * رضا نصابی

455

شور امام کاظم (س) -(سمته کاظمینتون پر میزنم) سمته کاظمینتون پر میزنم
در خونتون و من در میزنم
رو نده ام از همه جاواومدم
روبه تو موسی ابن جعفر میزنم

دست خالی مو ببین
پر کن از کرم اقا
تنها از تو من می خوام
سفر کربو بلا

بمیرم برای غصه های تو
برا بغضه خسته ی صدای تو
بمیرم که در غل و زنجیر بوده
یه عمره که اقا دست و پای تو

عمری روی لب تو
اسم شاه سر جدا
گریونه چشمای تو
از داغ کربو بلا

بمیرم برای خواهر تو شاه
خنجر تشنه و حنجر تو شاه
دوازده ضربه زدو جدا میکرد
ازقفا به سختی که سرتو شاه

میدیدش از روی تل
شنیدم که خواهرت
چهل تا نعل رد شدن از
پاره های بدنت

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) * رضا نصابی

563

شور امام کاظم (ع) -(دلم خونه_چشام بارونه بازم من) بنداول زبانحال مستمع

دلم خونه_چشام بارونه بازم من
به تن دارم _دوباره رخت ماتم من

گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع)
عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع)

چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا
بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا

چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون
بمیرم که_نداره غصه هات پایون
غریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بنددوم
چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو
چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو

چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار
چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار

چهار ده سال کشیدی سختیا اقا
چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها
⚫️
بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو
شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زبانحال امام کاظم

غریبم من _اسیر این سیاه چالم
غریبم من_میره تا آسمون نالم

رضا جانم _کجایی هستی بابا
رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا

خلاصم کن _خداوندا ازین زندان
خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان

خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون
خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون
غریب آقام غریب آقام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بندچهارم گریزبه کربلا
می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو
زده آتیش_ تموم تارو پودم رو

می سوزم من _ به یاد لبهای سقا
یادجدم_ بیاد روز عاشورا

میسوزم من _به یاد راس بریده
لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده

می افتم من_به یاد لحظه ی اخر
یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر

حسین جانم حسین جانم حسین جانم

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام کاظم (ع) -( معنای قرانی تو خورشید تابانی تو اسیر زندانی تو) * رضا نصابی

463

شور امام کاظم (ع) -( معنای قرانی تو خورشید تابانی تو اسیر زندانی تو) بنداول مدحی
باب الحوایج اقام

معنای قرانی تو
خورشید تابانی تو
اسیر زندانی تو

باب الحوائج اقام

توفیض دائم هستی
فخر عوالم هستی
امام کاظم هستی

باب الحوائج اقا

به ماسوا آقایی
تویی ابالرضایی
معصومه را بابایی

امان ازین غریبی
✅بنددوم مصیبت

باب الحوائج اقام

عمر خود از کف دادی
تو بی صدا فریادی
زندانی بغدادی

باب الحوائج اقا
غم بی امان دیدی تو
زخم زبان دیدی تو
قد کمان دیدی تو

باب الحوائج اقا

بال و پر تو می سوخت
چشم تر تو می سوخت
زخم سر تو می سوخت

امان ازین غریبی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بندسوم مصیبت
باب الحوائج اقا

از زندگی سیری تو
اسیر زنجیری تو
باغصه میمیری تو

باب الحوائج اقام
راحت شدی از زندون
از زجرای بی پایون
بی رحمی های هارون

باب الحوائج اقام

میخوندی هر روز وشب
بحق عمه زینب(س)
خَلِّصنی یارب یارب
امان ازین غریبی

بندچهارم گریزبه کربلا
باب الحوائج اقا
نامرد تورا بد می زد
محکم و ممتد می زد
سیلیِ بی حد می زد

باب الحوائج اقا
با حال زار ومضطر
گفتی باچشمای تر
اون لحظه های آخر

باب الحوائج اقا
به روی سنگ زندون
افتاده بودی بی جون
بیاد راس پرخون

بیاد راس پرخون

بیاد جد بی سر
سر پر از خاکستر
حسین غریب مادر
امان از دل زینب(س)

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد