شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 رسول میثمی

واحد ، نوحه شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام -(بسکه در کنج زندان بلا پر بسته ای) * رسول میثمی

762

واحد ، نوحه شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام -(بسکه در کنج زندان بلا پر بسته ای) بسکه در کنج زندان بلا پر بسته ای
ای پرستو دگر از زنده بودن خسته ای
غصه و ماتم کشیدی/از غم و محنت خمیدی
همچو زهرا مادر خود/از زمانه دل بریدی

(یاباب الحوائج یاموسی ابن جعفر)

بسکه در کنج زندان بلا پر بسته ای
ای پرستو دگر از زنده بودن خسته ای
غصه و ماتم کشیدی/از غم و محنت خمیدی
همچو زهرا مادر خود/از زمانه دل بریدی

(یاباب الحوائج یاموسی ابن جعفر)

یوسف فاطمه بود وطناب وسلسله
ذکر نام حسین روی لبانش زمزمه
کشته زهر جفایی /همدم رنج وبلایی
در هجوم تازیانه /روضه خوان کربلایی

(یاباب الحوائج یاموسی ابن جعفر)

باب حاجاتی وباب المراد عالمین
قسمتم کن شبی صحن وسرای کاظمین

یاد تودرمحفل ما/ازغمت خون شددل ما

  • دوشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عباسی

نوحه امام کاظم علیه السلام -(مولانا یابن حیدر) * امیر عباسی

691

نوحه امام کاظم علیه السلام -(مولانا یابن حیدر) مولانا یابن حیدر
سورهٔ قدر و کوثر
جلوهٔ حُسنِ داور
سورهٔ قدر و کوثر
حجّت حق اِی آقای همه
زندانیِ غریبِ فاطمه
یا امامِ کاظم...

کائنات بر تو مبهوت
دشمنِ ظلم و طاغوت
روی تو مِهرِ لاهوت
دشمنِ ظلم و طاغوت
هر کجا اِی بویت عطرِ گلشن
مبارزه نمودی با دشمن
یا امامِ کاظم...

غم دیدی بی کرانه
امان از تازیانه
زد تو را ظالمانه
امان از تازیانه
وای از غُل و زنجیر و کبودی
امان از زندانبانِ یهودی
یا امامِ کاظم...

  • دوشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیک یا موسی ابن جعفر -(او که باران به دلِ ابر بهاران می داد...) * منصوره محمدی مزینان

632
2

السلام علیک یا موسی ابن جعفر -(او که باران به دلِ ابر بهاران می داد...) او که باران به دلِ ابر بهاران می داد...
به لبِ تشنه ی هر بادیه...باران می داد....

مثل گلهای بهاری که پُر از عطر خداست
نفسش،روح...به احوال پریشان می داد

خشم خاموشِ زبانش،به جهان درسِ حیا
صبر او حوصله بر موسیِ عمران می داد

روزه بود و همه روزه به دعا می پرداخت
دم به دم با نفسش بوسه به قرآن می داد

مثل خورشید که مهرش همه جا می تابد
با نگاهش به زن مفسده ایمان می داد

باوجــودِ ســتمِ وافـرِ زنــدانبانَش
وقتِ افطار به او هم رطب و نان می داد

ابرها از غم سنگین دلش می گفتند
اشک هایش به زمین صبر فراوان می داد

دلِ سجاده هم از غربت او می نالید
موجِ اشکش خبر از روضه یِ پنهان می داد

ولی افسوس که این ق

  • دوشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

سبک زمینه شهادت اما _کاظم ع -(من اسیره غل و زنجیرم) * طاها تحقیقی

620

سبک زمینه شهادت اما _کاظم ع -(من اسیره غل و زنجیرم) بند اول:

من اسیره غل و زنجیرم
چند سالیه تو زندون اسیرم
از غم و غصه دارم میمیرم

میمیرم

توون نداره دست و پام
میباره هر دوتا چشام
خیلی شکنجم میدادن
تا مرگو از خدا بخوام

شکستن حُرمتِ منو
تازیونه میزدنو
به اشک و گریه های من
یکی یکی خندیدنو

خیلی دلم تنگه خدا ، برای خونوادم
از زندگی خسته شدم ، خدا برس به دادم

موسی بن جعفرم من
غریبِ مادرم من

بند دوم:

خدا میدونه بی تقصیرم
گوشه ی زندون شده تَقدیرم
زمین گیر و به غُل و زنجیرم

زنجیرم

داره میسوزه جیگرم
زِ زَهرِ سندی پِسرم
زِ حالِ من معصومه جان
خبر نداری دخترم

خدا غریب و بی کسم
اسیر تو این قفسم
اینقد زدنم که دیگه
بالا نمیاد نفسم

خسته شدم زِ مِحنت

  • دوشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

سبک زمینه شهادت موسی بن جعفر ع -(غریبمو توی زندونم) * طاها تحقیقی

839

سبک زمینه شهادت موسی بن جعفر ع -(غریبمو توی زندونم) بند اول:

غریبمو توی زندونم
رسیده به لب هام جونم
از درد و غمام روز و شب
خَلِّصنی یا رب میخونم

چاهارده ساله که اسیرم
اسیره غل و زنجیرم
اینقده شکنجم دادن
دیگه میدونم میمیرم

دیگه خدایا نا ندارم
جایی توی دنیا ندارم
دل تنگم برا خونوادم
ساحلمو دریا ندارم

وای دلم ، میسوزه تمومه بدنم
وای دلم ، کرده کارشو سم تو تنم

مظلوممو موسی بن جعفرم من
مظلوممو غریب مادرم من

بند دوم:

رسیده لحظه های آخر
افتادم به روی بستر
از شرارِ زهر میخونم
کجایی مادر وای مادر

خیلی خرابه حال و روزم
نگامو به در میدوزم
میگم رضا جانم بابا
کجایی دارم میسوزم

از بس که تو زندون زدنم
درد میکنه کلِّ بدنم
لِه شده همه استخونام
هِی خون

  • دوشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

زمینه شور یا زبانحال شهادت موسی بن جعفر علیهم السلام -(بابا امشب میدهد جان کنج زندان کنج زندان 2) * حسین رئوفی

688
1

زمینه شور یا زبانحال شهادت موسی بن جعفر علیهم السلام  -(بابا امشب میدهد جان کنج زندان کنج زندان 2) بابا امشب میدهد جان کنج زندان کنج زندان 2
ای رضا جان 3

هفتم کوثر حاجتش روا شد امشب
فاطمه بیا تماشا یوسفت رها شد امشب

دارد بر تن این همه چرا نشانه
هم ز جای کُند و زنجیر هم ز زخم تازیانه

زنجیر هم چه ناله ها دارد
سرشکِ خون ز دیده می بارد
چه صبر و طاقتی خدا دارد

زنجیر بود و دست و پا میزد
همیشه مادرو صدا میزد
ناله ی یا رضا رضا میزد

بابا امشب میدهد جان کنج زندان کنج زندان 2
ای رضا جان 3

دنیا دنیا بر شما گدای دائم
صبح و شب همه کنار سفره ی امام کاظم

من با لطفت سرفراز عالمینم تو
زائر شبانه روزه خاک پاک کاظمینم

همیشه دردمو دوا کردی
فراری بودمو صدا کردی
مرا به عشقت آشنا کردی

با تو همیشه غرق نور

  • دوشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)گریه اگر که من،به شب تار می کنم * محمود اسدی

714
0

(غزل)گریه اگر که من،به شب تار می کنم گریه اگر که من به شب تار می کنم
بالله فقط معامله با یار می کنم

تا اینکه شیعیان همه از غم رها شوند
تا از بلا جدا شده ،این کار می کنم

ترسم بیاید و نشناسد مرا رضا
لحظه شماری از پی دیدار می کنم

چشم فلک ندیده چو من روزه دار،من
تنها به سیلی و لگد افطار می کنم

وقتی که سلسله به تنم می رود فرو
هر لحظه یاد سینه و مسمار می کنم

یا فاطمه به جان تو،تا می زند مرا
یاد از شکستن سر و دیوار می کنم
******
شائق

  • سه شنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام_ -(کاظمین در عزا نشسته امشب ) * رضا یعقوبیان

717

نوحه شهادت  حضرت موسی بن جعفر علیه السلام_ -(کاظمین در عزا نشسته امشب ) کاظمین در عزا نشسته امشب
قلب شیعه ز غم شکسته امشب
کرده ظلم و کینه هارون ستمگر
شدشهید زهر کین موسی بن جعفر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت(۲)

کنج زندان غم در تاب و در تب
ذکر لبهای او خلصنی یا رب
زدشرر بر جسم و جانش زهر کینه
کشته گشته آن امام بی قرینه
وامصیبت وامصیبت وامصیبت

سندی شاهک از راه شرارت
برگل فاطمه کرده‌اهانت
خون دل گردیده قوت و هم غذایش
مرگ خودهر لحظه می خواست ازخدایش
وامصیبت وامصیبت وامصیبت

زدشرر زهر کین بر جسم و جانش
کرد اثر از ستم تا استخوانش
آنکه می‌بود کل عالم در پناهش
شیعیان شد کنج زندان قتلگاهش
وامصیبت وامصیبت وامصیبت

زین غم وزین مصیبت شیعه فریاد
جسم پاکش سه روز بر جسر بغداد
شیعیان

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(عزای هفتمین مولا رسیده ) * رضا یعقوبیان

467

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(عزای هفتمین مولا رسیده ) عزای هفتمین مولا رسیده
همان کاو خیری از دنیا ندیده
رضا گشته ز داغش قد خمیده
ز ماتم شد قیامت رضا سرت سلامت(۲)

به پا در هر کجا بزم عزا شد
ازاین غم کاظمین ماتمسرا شد
عزادار پدر مولا رضا شد
زماتم شد قیامت رضاسرت سلامت

امام هفتمین خورشید تابان
شهید راه دین شد کنج زندان
رضا از داغ او گردیده گریان
زماتم شد قیامت رضا سرت سلامت

همان کاو بود لطفش بیکرانه
ستم گردیده براو ظالمانه
بزد سندی به جسمش تازیانه
زماتم شد قیامت رضا سرت سلامت

شده در گوشه ی زندان مکانش
دگر رفته زتن تاب و توانش
شرر زد زهر کین بر جسم و جانش
زماتم شد قیامت رضا سرت سلامت

همان کاو بر همه عالم امان داد
بدین حق بقای جاودان داد
به کنج

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(از جفا و ظلم هارون ستمگر) * رضا یعقوبیان

1133

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(از جفا و ظلم هارون ستمگر) از جفا و ظلم هارون ستمگر
شد شهید راه دین موسی بن جعفر
وامصیبت (۳)

سندی شاهک ستم افزون نموده
با اهانت‌ها دلش را خون نموده
وامصیبت

روز و شب از ظلم وکینه ظالمانه
بر امام عالمین زد تازیانه
وامصیبت

بسکه دیده ظلم و کینه کنج زندان
مرگ خودخواست آن امام ازحی سبحان
وامصیبت

آنکه چون زهرای اطهر بوده مظلوم
از جفا و ظلم هارون گشته مسموم
وامصیبت

خون دلش شد آن امام بی قرینه
کنج زندان شد شهید از زهر کینه
وامصیبت

کنج زندان بلا از کینه جان داد
غربت خود را به عالم او نشان داد
وامصیبت

هفتمین نورخدا روح عبادت
بوده غل بر گردنش بعد از شهادت
وامصیبت

گلعذار فاطمه از ظلم و بیداد
پیکرش مانده سه روز برجسربغداد
وام

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(هفتم امام و مقتدای امت ) * رضا یعقوبیان

598

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(هفتم امام و مقتدای امت ) هفتم امام و مقتدای امت
گردیده رهسپر به سوی جنت
کاظمین در عزا گشته چون کربلا
آه و واویلا (۲)

شیعه بزن از داغ او به سینه
رفت از جهان امام بی قرینه
کاظمین در عزا گشته چون کربلا
آه و واویلا(۲)

ازظلم وجور و کینه های هارون
هفتم امام شیعه گشته دل خون
کاظمین در عزا گشته چون کربلا
آه و واویلا(۲)

موسی بن جعفر شد اسیر زندان
عمرش رسد از جور و کین به پایان
کاظمین در عزا گشته چون کربلا
آه و واویلا

سندی که دارد بغض او به سینه
میزد به او زخم‌زبان زکینه
کاظمین در عزا گشته چون کربلا
آه و واویلا

هر روز روزه بود و ظالمانه
سندی بزداو را به تازیانه
کاظمین در عزا گشته چون کربلا
آه و واویلا

چون مادرش رو به سوی

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(از کینه ها و ظلم هارون ستمگر) * رضا یعقوبیان

625

نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(از کینه ها و ظلم هارون ستمگر) از کینه ها و ظلم هارون ستمگر
شد کشته از زهر جفا موسی بن جعفر
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر

از داغ او عالم پر از شور و نوا شد
بغداد از سوز غمش ماتم سرا شد
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر

هشتم امام و مقتدا، جان پیمبر
از داغ بابا میزند بر سینه و سر
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر

در کنج زندان بلادر تاب ودر تب
ذکر لبان او شده خلصنی یا رب
از داغش شدمحشر
یا موسی بن جعفر

هفتم گل گلزار دین امام معصوم
از ظلم هارون دغا گردیده مسموم
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر

سندی شاهک زد شرر بر جسم و جانش
زهر ستم سوزانده مغز استخوانش
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر

هر روزوشب سندی شاهک ظالمانه
بر پیکر او می‌

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر نوحه شور شهادت_حضرت موسی بن جعفر علیه السلام_ -(شور محشر دوباره شد برپا) * رضا یعقوبیان

2028
-1

متن شعر نوحه شور شهادت_حضرت موسی بن جعفر علیه السلام_ -(شور محشر دوباره شد برپا) شور محشر دوباره شد برپا
رفته سوی خدا گل زهرا
شهید از کین موسی بن جعفر شد
همه در غم زین ماتم عظمی
آه و واویلا آه و واویلا(۳)

از غم داغ هفتمین مولا
کاظمین گشته همچو عاشورا
از ستم‌های دشمن بی دین
دیگه راحت شده گل طاها
آه و واویلا آه و واویلا

ای که باشی زنسل پیغمبر
پسر فاطمه گل حیدر
به شهر کاظمین زظلم وکین
همچو گل از ستم شدی پرپر
آه و واویلا آه و واویلا

گل گلزار مصطفایی تو
پسر خیرةالنسایی تو
نهمین نور و هفتمین مولا
شیعیان را تو مقتدایی تو
آه و واویلا آه و واویلا

تو گل بوستان زهرایی
بعد بابا بر همه مولایی
باب حاجاتی در همه عالم
یابن زهرا ز بسکه آقایی
آه وواویلا آه وواویلا

ایکه هستی خورشید رخشن

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی شهادت موسی‌بن‌جعفر(ع) * مرتضی محمودپور

765
7

نوحه‌ی سینه زنی شهادت موسی‌بن‌جعفر(ع) ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شهادت موسی‌بن‌جعفر(ع)

◾بنداول
کنج زندان اسیرم ای رضاجان کجایی
دوریت کرده پیرم ای رضاجان کجایی
بی تو من جان سپارم
خون ز دیده ببارم(۲)
ای‌رضاجان کجایی(۳)

◾بنددوم
صورت از ضرب سیلی همچو مادر کبود است
عالم از این کبودی پیش چشمم چو دود است
بسته در کند و زنجیر
محبسم شد نفسگیر(۲)
ای رضا جان کجایی(۳)

◾بندسوم
لحظه‌ی آخرم شد غصه گشته نصیبم
با لب تشنه کردم یاد جَّد غریبم
زاده‌ی کوثر من
یاد آب آور من(۲)
ای رضاجان کجایی(۳)

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

متن شعر امام موسی کاظم (ع) -(حیله دشمنان بد ذات است) * محمد حبیب زاده

437

متن شعر  امام موسی کاظم (ع) -(حیله دشمنان بد ذات است) حیله دشمنان بد ذات است
یوسفی بین چاه افتاده

آنقدر ضربه خورده از آتش
پیش چشمان ماه افتاده

شده رنگین کمان تمام تنش
از جگر گفته آه افتاده

روی پهلو و صورتش جای
چکمه ی روسیاه افتاده

دور و اطراف سینه اش خیلی
جای مشتِ گناه افتاده

بی رمق با غرور بشکسته
خسته بی تکیه گاه افتاده

فاطمه از پی عیادت او
دلشکسته به راه افتاده

مثل ارباب بی کفن تنها
گوشه ی قتلگاه افتاده...

  • شنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 22:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت امام کاظم (س) -(بشکسته بالی کنج زندانی) * حسنعلی بالایی

590

متن شعر شهادت امام کاظم (س) -(بشکسته بالی کنج زندانی) بشکسته بالی کنج زندانی
هفت آسمان دارد به زیر بال

بْرده شکنجه طاقتش را باز
دارد برای طاعت حق حال

راه سعادت را نشان میداد
زیر غل و زنجیر قوم ضال

لب بر کلام حق که وا میکرد
میشد زبان حق ستیزان لال

یک فرصت رفتن به بطحا بود
او را ز زندانبان همه آمال

بر دودمانش تا زند یک سر
دیده به راهانش کند خوشحال

نزدیک خانه حمزه اش بیند
آید رضا جانش به استقبال

اما به جای رخصت آوردند
دستور قتل حضرتش ِعمال

زندان برایش بس نبود آیا ؟
دارد عدو تصمیمِ قتلش حال

مسموم زهر کین شد و افتاد
بر دوش شیعه در عزایش شال

پر زد ز دنیا روح آن کس که
هفت آسمان دارد به زیر بال

باید که زندان دیده ها گریند
بر حال این زندانیه بغ

  • یکشنبه
  • 25
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 23:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

متن شعر زمینه شهادت امام کاظم علیه السلام -(تو کنج غربت اسیرم خدا خدا) * مجتبی صمدی شهاب

1494

متن شعر زمینه شهادت امام کاظم علیه السلام -(تو کنج غربت اسیرم خدا خدا) تو کنج غربت اسیرم خدا خدا
اسیر بند و زنجیرم خدا خدا
کی میشه آروم بگیرم خدا خدا
الهی زودتر بمیرم خدا خدا

غریبم و خونجیگرم خلّصنی یا رب
از بچه هام بی خبرم خلّصنی یا رب

خدا ، خدا خلّصنی یارب

..........
غریب و بی هم سخنم تو کنج زندون
یوسف دور از وطنم تو کنج زندون
از بس لگد خورده تنم تو کنج زندون
خونی شده پیرهنم تو کنج زندون

اسیر دام و قفسم کاشکی بمیرم
بالا نمیاد نفسم کاشکی بمیرم

خدا خدا خلّصنی یارب

..................
یکیه شام و سحرم وای از غریبی
اسیر پستی کافرم وای از غریبی
مونده فقط خاکسترم وای از غریبی
دشنام میده به مادرم وای از غریبی

ازبسکه زیر دست و پا کشیدم آزار
شبیه زهرا میگیرم دستم ب

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 19:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد مبشری

متن شعر شهادت امام کاظم علیه السلام -(کنج زندانم و مبهوت تماشای توام) * محمد مبشری

646

متن شعر شهادت امام کاظم علیه السلام -(کنج زندانم و مبهوت تماشای توام) کنج زندانم و مبهوت تماشای توام
اینک این جا به مناجات و تمنای توام
در سیه چالم و ذکر تو شده آوایم
به سکوت آمده ام طالب غوغای توام
روزگارم به مناجات و دعا طی شده است
حال افتاده ز پا بر سر سودای توام
آخرین ذکر دعای منِ تنها این است
جان بگیر از تن من؛ عاشق و شیدای توام
شده ام منتظر لحظه ی زیبای وصال
تا که دیدار کنم روی تو ای اوج کمال

یادگار حرم حضرت صادق هستم
جلوه ی نور خدا بهر خلایق هستم
یک تنه غربت و میراث علی را دارم
وارث خون دل یاس و شقایق هستم
ذره ای قدر مرا گر چه عدویم نشناخت
به خداوند قسم مظهر خالق هستم
یوسف رفته به زندان و غریبم، مادر!
خود بیا که به تماشای تو لایق هستم
دیدن چهره ی یار است

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر شهادت جانسوز حضرت موسی بن جعفر علیه ٱلسلام -(در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم) * مرضیه عاطفی

630

نذر شهادت جانسوز حضرت موسی بن جعفر علیه ٱلسلام -(در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم) در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم
بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم

خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش
ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم

آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛
روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم

سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات
کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟!

در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام
فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم

حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب
حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم

عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات
جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم

بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای
کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم

صبر کن آقا

  • پنج شنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

متن شعر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام -(تازیانه ضربه اش برای گونه مُهلک است) * مهدی رحیمی زمستان

1034

متن شعر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام -(تازیانه ضربه اش برای گونه مُهلک است) تازیانه ضربه اش برای گونه مُهلک است
مُهلک است اگر به دست سِندی ابن شاهک است

جز سکوت فاطمیِّ تو که کرده عاجزش
ذکر یا علی علی برای او مُحرّک است

آن سیاه چال که تورا گرفته دربغل
معدن سخاوت است و مهبط ملائکه ست

در سیاه چال نیز مکتبت ادامه یافت؛
شیعه شد دوروزه پیش تو هر آنکه مُشرک است

بعد تازیانه نیمه شب در این سیاه چال
هم صدای خِش خِش است و هم صدای چِک چِک است

پرشد از ملائکه فضای آن که بی گمان
جان ز پیکرت در آستانه ی مُتارکه ست

پهلو و سر از اَدلّه ی به حق شیعه است
ساق پای خونی تو هم در این مدارک است

صورتی که تکیه داده روی تخته چون تنت
سیرت بهشت مؤمنون عَلَی الْاَرائِک ست

بین هشت ونُه دوبار

  • پنج شنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 22:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر شهادت مظلومانۂ باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه ٱلسلام -(تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان) * مرضیه عاطفی

1019
-1

نذر شهادت مظلومانۂ باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه ٱلسلام -(تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان) -لطفا حقّ روضه ادا شود-

تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان
شدی با خونِ دل مهمان؛ از این زندان به آن زندان

شنیدم در غل و زنجیر با توهین ِ پی در پی
تو را انداخت زندانبان از این زندان به آن زندان

مناجاتت دو چندان شد! پس از هر سجده ات میرفت...
صدای جذبۂ قران؛ از این زندان به آن زندان

به جای آه و نفرین ذکر میگفتی و جاری شد-
دعای بارش ِ باران؛ از این زندان به آن زندان

عبایت را کشیدند و امان از هتک حرمت ها
شدی حیران و سرگردان؛ از این زندان به آن زندان

سرِ افطار خوردی تازیانه های محکم را
به جای آب و قدری نان؛ از این زندان به آن زندان

به دست سِندی بن شاهِک ملعون زمین خوردی
بمیرم! با ت

  • پنج شنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 23:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه/زهر جفا آتش زده بر جسم و جانم * محمود اسدی

775
1

نوحه/زهر جفا آتش زده بر جسم و جانم زهر جفا آتش زده بر جسم و جانم
از سوز زهر آتش گرفته استخوانم
جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم

یکدم بیا نظاره کن بر غربت من
سندی زند تازیانه به صورت من
جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم

در گوشه ی زندان ببین از پا فتادم
زندان رفتن عمه ام آمد به یادم
جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم

اگر چه دشمن از جفا قلبم را آزرد
اما دگر کی دخترم را بزم می برد
جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)کینه ی یهود/امام هفتم ما سخت از نوا افتاد * محمود اسدی

552

(غزل)کینه ی یهود/امام هفتم ما سخت از نوا افتاد امام هفتم ما سخت از نوا افتاد
اسیر مرد یهودیّ بی حیا افتاد

ز دست سندی بی دین تنش سیاه شده
زمین فتاد و ز افتادنش رضا افتاد

گمان کنم نتواند ز جا بلند شود
به روی خاک سیه چال،بی هوا افتاد

به استخوان تنش می رود فرو زنجیر
نفس نیامده در سینه،از صدا افتاد

شبیه مادر خود بی هوا لگد خورده
شبیه فاطمه با صورت او ز پا افتاد

شده ست ارث در این خانواده ضرب لگد
به یاد صحنه ی گودال کربلا افتاد

سنان به ترقوه ی شاه با سنان میزد
برای او غم مادر،و میخ جا افتاد

حرامزاده روی پیکرش قدم می زد
سرش جدا شد و جسمش جدا جدا افتاد
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

زبانحال شهادت آقا موسی بن جعفر_(ع) -(زندانی غریب ما افتاده در کنج قفس) * رضا یعقوبیان

579

زبانحال شهادت آقا موسی بن جعفر_(ع) -(زندانی غریب ما      افتاده در کنج قفس) زندانی غریب ما افتاده در کنج قفس
ازرنج ودردوغصه ها افتاده اوز نفس
روزه دارحریم عشق خون گردیده جگرش
درلحظه های آخرش افتاده یادپسرش افتاده دگر ز نفس
با گریه به کنج قفس
ذکرلبش خداست

خون گشته دلش زستم
از زهر ستم شده خم
ذکر لبش خداست

هر روزه روزه بوده و ظلم سندی فزون شده
ازاینهمه ستم دل موسی بن جعفر خون شده
از ظلم وکینه ی عدو قلب خونش شکسته است
در انتظار دیدن روی رضا نشسته است
گوید که رضا پسرم
سوزد دل و منتظرم
بابا بیا بیا

خون گشته دگر جگرم
یک لحظه بیا به برم
بابا بیا بیا

پیکرپاک اوسه روز مانده برروی زمین
قلب شیعه چنان رضا ازداغش گشته غمین
آخر پیکر پاک او تشیع جنازه شده
اما تشییع جد او با نعل ت

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 23:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر روضه ای امام موسی کاظم علیه السلام -(در کنج زندان بلا غم خورده بودی) * محمد حبیب زاده

927

متن شعر روضه ای امام موسی کاظم علیه السلام -(در کنج زندان بلا غم خورده بودی) در کنج زندان بلا غم خورده بودی
زخم زبان با قامت خم خورده بودی

شاهد همین زنجیرهای گردن تو
با ناسزا مشت و لگد هم خورده بودی

مانند زهرا مادرت در کنج زندان
چندین دفعه سیلی مُحکم خورده بودی

چشم و سر و ابرو و یک ساق شکسته
شد حاصل مشتی که هردم خورده بودی

رنگین کمان زخم داری روی پیکر
انگار صدمه جای عالم خورده بودی

شکر خدا قاتل نبرد انگشترت را
دشمن نبرد از پیکرت پیراهنت را...

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 01:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

متن شعر باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام -(غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی) * مهدی رحیمی زمستان

638

متن شعر باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام -(غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی) غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی
چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی

سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته
صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی

به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛
به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی

چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی:
مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی

چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛
که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی

به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور
عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی

به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم
نجات داده خود بحر را نجات غریقی

بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس
تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 01:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت امام کاظم (س) -(بشکسته بالی کنج زندانی) * حسنعلی بالایی

540

متن شعر  شهادت امام کاظم (س) -(بشکسته بالی کنج زندانی) بشکسته بالی کنج زندانی
هفت آسمان دارد به زیر بال

بْرده شکنجه طاقتش را باز
دارد برای طاعت حق حال

راه سعادت را نشان میداد
زیر غل و زنجیر قوم ضال

لب بر کلام حق که وا میکرد
میشد زبان حق ستیزان لال

یک فرصت رفتن به بطحا بود
او را ز زندانبان همه آمال

بر دودمانش تا زند یک سر
دیده به راهانش کند خوشحال

نزدیک خانه حمزه اش بیند
آید رضا جانش به استقبال

اما به جای رخصت آوردند
دستور قتل حضرتش ِعمال

زندان برایش بس نبود آیا ؟
دارد عدو تصمیمِ قتلش حال

مسموم زهر کین شد و افتاد
بر دوش شیعه در عزایش شال

پر زد ز دنیا روح آن کس که
هفت آسمان دارد به زیر بال

باید که زندان دیده ها گریند
بر حال این زندانیه بغ

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

شهادت امام کاظم علیه السلام -(چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست) * علی اصغر یزدی

559

شهادت امام کاظم علیه السلام -(چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست) چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست
لایق برای دیدنش فردای محشر نیست

زندان، عقول ناقص مستان قدرت بود
زندان مکانی هست که موسی بن جعفر نیست

حتی زن بدکاره هم ایمان به او آورد
تا صورتش را دید، فهمید او ستمگر نیست

زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند
آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست

از روزه هایش، «روضه» ی شلاق بدتر بود
از دردهایش، ضعف جسمانیش بهتر نیست

خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند
تابوت اودست کم از شمشیر و خنجر نیست

در روز عاشورا برای اشک ثارالله
قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست

در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم!
این جسم خونین جسم فرزند پیمبر نیست؟!

اسلام را در روز روشن زیر پا بردند
ش

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر زبانحال حضرت امام موسی کاظم(ع) -(می شناسد هر که دارد در دل ایمان مرا ) * مرحوم حاج عبداله رضایی غمکش

582

متن شعر زبانحال حضرت امام موسی کاظم(ع)  -(می شناسد هر که دارد در دل ایمان مرا ) می شناسد هر که دارد در دل ایمان مرا
از نفس انداخته ظلم مسلمانان مرا
.
دشمنانم ظاهراً دم از مسلمانی زدند
این جماعت که نشد یک لحظه پشتیبان مرا
.
عاقبت زنجیرها مونس برایم گشته بود
هیچ کس رؤیت نکرد در گوشه زندان مرا
.
جای من تاریک و نمناک و به پایم کنده ها
تازیانه خوب می داند چه کرده آن مرا
.
هر زمان سوی عبادت رو نهادم بر نماز
می زند سیلی همان دم سند زندانبان مرا
.
«غمکشا» از موسی جعفر نوشتی روضه را
تا ببیند کاش در مجلس که او نالان مرا
.

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 21:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحال حضرت امام کاظم (ع) -(از محبس عراق چو خیزد نوای من ) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

545

زبانحال حضرت امام کاظم (ع)  -(از محبس عراق چو خیزد نوای من ) از محبس عراق چو خیزد نوای من
شور افکند به دشت حجاز آه و وای من
.
چون نی، نوا به گوشۀ زندان کنم مدام
لاهوتیان دهند صدا بر صدای من
.
مُلک حجاز نیست،دیار مخالفت
کو همدمی به گوشة غرب برای من
.
رازِ دل شکسته نهم با که در میان؟
تا آه و ناله سر کند از ماجرای من
.
موسای عصر خویشم و کاظم ملقّبم
از آب دیده در دل دریاست جای من
.
خورشید عمر من لب بام اجل رسید
شد چون هلال قامت سرو سای من
.
گر بنگرد ز روزنۀ محبسم کسی
جسم من اشتباه کند با عبای من
.
تشخیص کی دهد بدنی زیر این عباست
آن هم که پاره پاره شده چون قبای من
.
پوسیده رخت من ز رطوبت در این مکان
کس نیست با خبر ز من و ابتلای من
.
شد سالها که جای من است ای

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 21:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد