شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 علی اصغر یزدی

شهادت امام کاظم علیه السلام -(زندان مکانی هست که موسی ابن جعفر نیست) * علی اصغر یزدی

707
2

شهادت امام کاظم علیه السلام -(زندان مکانی هست که موسی ابن جعفر نیست) السلام علیک_ یا باب الحوائج _یا موسی ابن جعفر

هر پاره سنگی در دِلِ دریا که گوهر نیست
بیچاره آن چشمی که از داغ شما تر نیست

زندان عقول ناقص این اهل دنیا بود
زندان مکانی هست که موسی ابن جعفر نیست

حتی زن بد کاره هم ایمان به او آورد
تا صورتش را دید فهمید او ستمگر نیست

هر، روزه اش با تازیانه می شود افطار
در قعر زندان های هارون چیز بهتر نیست؟

زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند
آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست

خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند
تابوت او دست کم از زنجیر و خنجر نیست

در روز عاشورا برای اشک ثارالله
قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست

در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم!
این جسم خونی

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

یاموسی بن جعفر -(بیا بیا، علی که من، در احتضارم) * اسماعیل تقوایی

536

یاموسی بن جعفر -(بیا بیا، علی که من، در احتضارم) بیا بیا، علی که من، در احتضارم
بیا که آخرین دم است وبیقرارم
نبوده ام میانتان به سالیانی
درون محبس و به هجرتان دچارم
بیا علی پدر شده غمین وتنها
بیا ببین که من غریب این دیارم
شرر به جان من ز زهر کین فتاده
اثر نموده زهر ومن توان ندارم
زدرد دل فتاده ام به خاک زندان
به پیچ وتابم وغمین زروزگارم
بیا سرم بروی زانوان خود گیر
بیا کنم وصیت تو ای قرارم
تو هم مثال من شوی غریب غربت
برای سرنوشت تو من اشکبارم
علی زخواهر خودت مواظبت کن
که بعد من جفا شود به یادگارم
بود نصیب آل حیدری شهادت
خوشم که من شهید راه کردگارم
به پیش جد خود رسول رو سپیدم
بود به جنت خدا در انتظارم

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت امام کاظم(ع) -(غمت دانم هزاران دسته بوده) * حسن ثابت جو

430

دوبیتی شهادت حضرت امام کاظم(ع) -(غمت دانم هزاران دسته بوده) غمت دانم هزاران دسته بوده
تنت موسي بن جعفر خسته بوده
تو را باب الحوائج خوانده‌اند چون
كه عمري در به رويت بسته بوده

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت امام کاظم(ع) -(خدا! زندانیِ ظلم و تخاصم) * حسن ثابت جو

458

دوبیتی شهادت حضرت امام کاظم(ع) -(خدا! زندانیِ ظلم و تخاصم) خدا! زندانیِ ظلم و تخاصم
بگير از دشمن ظالم تقاصم
عدو، دشنام مادر وای بر من
خدا از دست سندی كن خلاصم

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت امام کاظم(ع) -(كاش رضايم برسد در برم) * حسن ثابت جو

584

دوبیتی شهادت امام کاظم(ع) -(كاش رضايم برسد در برم) كاش رضايم برسد در برم
تا كه شود مرحمِ چشمِ ترم
پاي به غل، عقده و خون در گلو
واي الهي نرسد مادرم

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت امام کاظم(ع) -(همه عمرم به زندان‌ها سپر شد) * حسن ثابت جو

2586
3

دوبیتی شهادت امام کاظم(ع) -(همه عمرم به زندان‌ها سپر شد) همه عمرم به زندان‌ها سپر شد
نگاهم ماند بر ره بي اثر شد
مرا زنجير و غل از پا نينداخت
ز دشنام عدو عمرم به سر شد

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:14
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت امام کاظم(ع) -(بدان معصومه جان بابا غريب است) * حسن ثابت جو

611

دوبیتی شهادت حضرت امام کاظم(ع) -(بدان معصومه جان بابا غريب است) بدان معصومه جان بابا غريب است
رضا جان بي تو اين دل بي شكيب است
به بالينم نياييد اي عزيزان
كه جاي من سيه چالي مهيب است

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزلی ویژه شهادت امام کاظم(ع) -(از جفاي تو فلك شكوه شد آغاز، مرا) * حسن ثابت جو

408
1

غزلی ویژه شهادت امام کاظم(ع) -(از جفاي تو فلك شكوه شد آغاز، مرا) از جفاي تو فلك شكوه شد آغاز، مرا
مكن آزار در اين مانده نفس باز،‌ مرا
اي فلك اين همه جان و تنِ من آزردي
من رضايم ز تو امّا تو رها ساز، مرا
روزهايم همه شب كردي و شب‌ها همه تار
بيش از اين در محن و غصه مينداز، مرا
بي وفايي تو بسيار شد آخر بس كن!
با غل و سِلسِل و زنجير مكن ناز، مرا
باز كن بند از اين مرغِ زمين افتاده
مددي كن تو در اين لحظه‌ي پرواز، مرا
با تنِ زخمي و رنجور چگونه بروم؟
مادر غمزده‌ام مي‌كند آواز، مرا
رسم ميهماني زريه‌ي زهرا اين است
تن گلگون، دلِ پر خون، لبِ پر راز، مرا

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شعر شهادت حضرت امام موسی بن جعفر(ع) -(قسم بر ناله‌‌هاي زخم و زنجير) * حسن ثابت جو

498

شعر شهادت حضرت امام موسی بن جعفر(ع) -(قسم بر ناله‌‌هاي زخم و زنجير) قسم بر ناله‌‌هاي زخم و زنجير
دلم را كرده‌اي از ماتمت پير
قسم بر سجده‌هاي كُنجِ زندان
غريبي‌ات شده در سينه چون تير
از اين زندان به آن زندان روانه
ز دستِ زندگي آخر شدي سير
جهانْ كوچك به پيشِ غصه‌هايت
يكي دردِ تو را كي شرح و تصوير؟
شده چشمم به پشتِ اشك زندان
بيا دست منِ افتاده را گير
شب هجر تو و راه حرم دور
كنم ناله از اين احوال و تقدير
بيا موسي بن جعفر از سرِ لطف
دلم را با نگاهي كن تو درگير
دلم را بر ضريحت چون دخيلي
ببند و با ولايت كن تو تسخير

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 2 ـ ذکر / شور ـ زندان -(الهی هیچ کس نشینه، گوشه ی زندانی مهيب) * حسن ثابت جو

544

سبک 2 ـ ذکر / شور ـ زندان -(الهی هیچ کس نشینه، گوشه ی زندانی مهيب) سبک ۲ ـ ذکر / شور ـ زندان
یا موسی بن جعفر ـ یا باب الحوائج(۳)
الهی هیچ کس نشینه، گوشه ی زندانی مهيب
نشه برای هیچ کسی، عمري به اين سختي نصيب
قلبِ گرفتارِ کسی، تو دستِ غم اسیر نشه
الهی هیچ زندونی ای، زیر شکنجه پیر نشه
* * *
وقتي در و باز مي‌كنن پرنده‌‌ي كُنج قفس
با آب و دونه مي‌گيره هم يه اميد هم يه نفس
وقتي كسي براي من درِ قفس وا مي‌كنه
ضربه‌ي تازيانه‌اش تنم رو غوغا مي‌كنه
* * *
زندوناي فراووني، شكسته پيشِ صبرِ من
گمون كنم اين آخري، باشه محلِ قبرِ من
شكنجه‌هاي اين محل، با همه خيلي فرق داره
همش كنار، فقط يكيش، آتيش به قلبم مي‌زاره
شكنجه‌گر تا مي‌رسه، از رازِ يك جفا مي‌گه
با ضربه‌ي شلاقِ خود، ماد

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:18
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 3 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ گریه -(لحظه‌ي پر كشيدنت دلم شده دريايِ خون) * حسن ثابت جو

532

سبک 3 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ گریه -(لحظه‌ي پر كشيدنت دلم شده دريايِ خون) سبک ۳ ـ ذکر / سنگین ـ گریه
لحظه‌ي پر كشيدنت
دلم شده دريايِ خون
بذار برات گريه كنم
خيلي غريبي آقا جون
كشيده از وجودم آتش زبونه
دلم امشب ضریح و كرده بهونه
غریبی ات دل ما رو می سوزونه
غل و زنجير به جسمت داره نشونه
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر(۴)
اي كه تو بودي همه عمر
همنشين و مهمونِ غم
رو تخته جسم اطهرت
بيرون شد از زندونِ غم
شده عالم ز هجرت در سوگواري
دلِ شيعه شده غرقِ بي قراري
چه سازم با غمت موسي بن جعفر
به پشت در رضا و معصومه داري
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر(۴)
ببين تو مجلس عزات
دارم چه شور و چه حالي
باب الحوائج امشب و
ردّم نكن دستِ خالي
ببر روحِ مرا در عشقت فنا كن
وجودم را ز آقایی ات با ص

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)منم آن گل که در گلشن حزین و پرپر افتادم * محمود اسدی

656
2

(غزل)منم آن گل که در گلشن حزین و پرپر افتادم منم آن گل که در گلشن حزین و پرپر افتادم
در این کنج سیه چالم که با چشم تر افتادم

اگر خون میچکد دائم ز زخم کند وزنجیرم
به یاد سینه مجروح و مسمار در افتادم

به استقبال من آمد در اینجا سندی بی دین
چنان سیلی به رویم زد که درجا باسر افتادم

مرا در یک نمد پیچید به حال و روز من خندید
لگد زد تا به پهلویم به یاد مادر افتادم

دگر چشمی به سمت و سوی ناموسم نمی چرخید
به یاد غارت خیمه به یاد معجر افتادم

نباشد دخترم تا که ببیند حالت بابا
به یاد حال زار یک سه ساله دختر افتادم

خراشیده،چواین زنجیرها زیر گلویم را
به یاد خنجر بران و نازک حنجر افتادم

******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 21:50
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)ز دود آه من خیزد شراره * محمود اسدی

803
2

(غزل)ز دود آه من خیزد شراره ز دود آه من خیزد شراره
شده از داغ من،نیلی ستاره

در این زندان،رود از حال یوسف
کند بر حال من،گر یک نظاره

در این زندان رسد تا سندی از راه
زند سیلی به رویم بی شماره

چو نام فاطمه ذکر لبم بود
به جسمم بیشتر میزد هماره

شده تکرار غمهای مدینه
ازاین غم سوخت،قلب سنگ خاره

به یادم مادر و آن کوچه آمد
که یک تن کرد بر قنفذ اشاره

فرو می رفت بر تن زخم زنجیر
شده مرضوض یک جسمی دوباره

به دوش چار تن،با غربت خاص
تنم تشییع شد بر تخته پاره

از این تشییع،دل خون گشت و،بودم
به یاد نعل اسب و ده سواره

اگر چه گشت معصومه عزادار
نشد غارت زگوشش گوشواره

******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

مطلب برای شهادت موسی بن جعفر علیه السلام -( کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد) * وحید محمدی

1636
1

مطلب برای شهادت موسی بن جعفر علیه السلام -( کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد) برای شهادت موسی بن جعفر علیه السلام

کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد
از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد

بی عصا آمده و حضرت موسی شده است
ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد

بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده
به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد

دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده
دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد

چند وقتی است که دنبال اجل می گردد
کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد

چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است
اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد

از روی تخته ی در، پیکر او بردارید
چند تا خاطره ی سوخته از در دارد

با عبا زود بپیچید به هم پایش را
اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد

پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 23:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام -(کنج زندونمو بی تاب و مضطرم) * گروه شاعرانه ها سبک

1915
7

زمینه شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام  -(کنج زندونمو بی تاب و مضطرم) زمینه شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام
کنج زندونمو
بی تاب و مضطرم
کاشکی پیشم بیاد
معصومه دخترم
می باره اشک غم
از چشمای ترم
وارث غربت
زهرا و حیدرم

تو این قفس پر از جراحتمو
مثه کبوتری شکسته پرم
تموم آرزوم همینه فقط
سرم باشه رو پاهای پسرم

از دست یک نامرد
مثل مادرم افتادم از پا
میخونم وای مادر
وقتی دستشو میبره بالا
چشمام بارونی شد
به یاد غم و غصه ی زهرا

بنددوم‌

دستام یخ کرده و
میلرزه پای من
اینجا تاریکه یا
تار چشمای من

چشمام کم سو شده
زخمیه پیکرم
حال وروز منو
میبینه مادرم

شدم اسیر سندی یهودی
شکسته ساق پامو با لگدش
میاره پیشم اسم مادرمو
امونمو بریده حرف بدش

بسکه ضربه خوردم
نمازام همه شده

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه شهادت حضرت موسی الکاظم(ع) -(کنج زندان غم ناله ها میزنم) * مرتضی محمودپور

756
1

نوحه شهادت حضرت موسی الکاظم(ع) -(کنج زندان غم ناله ها میزنم) نوحه‌ی شهادت حضرت موسی‌الکاظم(ع) سبک همه جا کربلا
بند اول
کنج زندان غم ناله ها میزنم
زیر ضرب لگد دست وپا میزنم
جان به لب آمده از فراق رضا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)
بند دوم
جان من آمده یارب امشب بلب
یک یهودی شده قاتلم نیمه‌شب
زیر ضرب کتک میزنم من صدا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)
بندسوم
کرده‌ام مرگ خود تا طلب از خدا
بهر دیدار من ای رضاجان بیا
زیر لب میکنم شیعیان را دعا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)
بندچهارم
در مدینه بود منتظر دخترم
کنج زندانم و یاد یک معجرم
بین نامحرمان عمه در کربلا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر موسی بن جعفر -(سبزی جسم تو تاراج زمستان میشد) * حسن کردی

652

شعر موسی بن جعفر -(سبزی جسم تو تاراج زمستان میشد) یا موسی ابن جعفر
سبزی جسم تو تاراج زمستان میشد
بودنت فیض کثیر شب زندان میشد
اشک شبهای مناجات تو در خلوت ها
بر سر مردم قحطی زده باران میشد
دل تاریک اگر حرف تو را میفهمید
پا برهنه همه عمر پریشان میشد
هر کسی سجده طولانی تان را میدید
زن بدکاره اگر بود مسلمان میشد
یا من ارجوه تو در خلوت زندان هایت
بارها باعث تغییر نگهبان میشد
چارده سال ز شرمندگی ات ای خورشید
افتاب از افق چشم تو پنهان میشد
جای یک قوم غم و درد و مصیبت دیدی
پیری ات قیمت ازادی انسان میشد
درد ناگفتنی مردم بی پشت و پناه
از همان گوشه زندان تو درمان میشد
به کدامین گنه ای مظهر صبر ملکوت
گاهو بی گاه تنت طعمه طوفان میشد
دست تاراج یهودی به تنت

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 11:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مهدی روحی

زمینه شهادت امام موسی کاظم -(تو دلم غوغاست - قلب من شيداست ) * محمد مهدی روحی

909
1

زمینه شهادت امام موسی کاظم -(تو دلم غوغاست  -  قلب من شيداست ) تو دلم غوغاست - قلب من شيداست
پدرم حيدر- مادرم زهراست
ذكر اهل البيت – برلبم هرجاست
پاي اين پرچم – زندگي زيباست
اونی که رو زبون شیعه رایجه
ولایتش که بهترین نتایجه
همون که مهربونه و گره گشاست
همه میگن که باب الحوائجه
تا کاظمین – کبوتر دلم پر می کشه
تا کاظمین – میام که حال من بهتر بشه
یا سیدی ابالحسن مدد یا سیدی 4
***
ذره ام اما - چشم تو درياست
گنبدت خورشيد - حرمت زيباست
غربتت مثل - وسعت صحراست
توحرم انگار - روضه اي برپاست
اگرچه تو اسیر زندان شدی
ولی به درد شیعه درمان شدی
بااین همه نوادگان محترم
بابای نازنین ایران شدی
مولای من – تویی که خار چشم هارون شدی
مولای من – برای درد دلها درمون شدی
یا سیدی

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 11:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

َعر مصیبت امام موسی کاظم علیه السلام -(موسای آل احمدم و برگزیده ام) * محمد جواد شیرازی

729

َعر مصیبت امام موسی کاظم علیه السلام -(موسای آل احمدم و برگزیده ام) موسای آل احمدم و برگزیده ام
جای وصال، غربت و دوری خریده ام
با اشتیاق جام بلا سر کشیده ام
چون زینبم، حماسه ی صبر آفریده ام

در قعر چاه، سِیر صعودی به من رسید
رخسار زرد و چشم کبودی به من رسید
از آن زمان که مرد یهودی به من رسید
قدر تمام عمر، مصیبت چشیده ام

امشب دوباره قلب مرا گردِ غم گرفت
از درد هجر فاطمه ام گریه ام گرفت
اصلا نباید آه مرا دستِ کم گرفت...
...چندی گذشته و پسرم را ندیده ام

زنجیرها از این همه آزار خسته اند
دیگر، تمام نافله هایم نشسته اند
هر صبح و شام حرمت من را شکسته اند
آن قدر، ناسزا من از این ها شنیده ام

خورشیدِ خاک خورده ی هفتم شدم اگر
این روزها به گریه تجسم شدم اگر
در لابه لای

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک ۴ ـ ذکر / تک شور ـ کاظمین -(حال و هوای کاظمین حال و هوای جنته) * حسن ثابت جو

876
1

سبک ۴ ـ ذکر / تک شور ـ کاظمین -(حال و هوای کاظمین حال و هوای جنته) سبک ۴ ـ ذکر / تک شور ـ کاظمین
یا حضرت کاظم ـ یا حضرت کاظم(۴)
* * *
حال و هوای کاظمین
حال و هوای جنته
شور و نوای این دلم
شور و نوای حاجته
شب شهادت شما
دلم پر از ارادته
تشنه یک عنایته
عاشق یک زیارته
* * *
شب شهادتت آقا
گرفته قلبم بهونه ات
دوباره این دل اومده
درِ خونه ات، درِ خونه ات
ای که به پای روضه هات
آتیش به دل ها می زنی
ای پدر امام رضا
باب الحوائجِ مني
* * *
غریب نوازِ غریبا
از تو اشارتی می خوام
زخم من و دوا کنی
امشب یه حاجتی می خوام
بذار یه بار دیگه من
طایر قبرِ تو بشم
بیام دوباره کاظمین
زائر قبر تو بشم

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا امام کاظم (ع) -(طاقتش نیست زدرد جگرش خم شده است ) * اسماعیل تقوایی

647

یا امام کاظم (ع) -(طاقتش نیست زدرد جگرش خم شده است ) یا امام کاظم(ع)

طاقتش نیست زدرد جگرش خم شده است
دل اودر یم خون زورقی از غم شده است

سالیانی است که محبوس به محبس باشد
در ودیوار به او مونس وهمدم شده است

روزگاریست که دلتنگ همه خویشان است
کار او بهر رضا(ع)اشک دمادم شده است

هفتمین ماه امامت شده مسموم زکین
همچو آبای خودش قاتل او سم شده است

سم اثر کرده واز بعد سه روزی که گذشت
بهر او مرگ غریبانه مسلم شده است

دوست دارد پسرش را دم آخر بیند
پیش چشمش رخ زیباش مجسم شده است

همچو زهرا(س) زخدا کرده طلب مرگش را
شادمان است که اسباب فراهم شده است

روح او شد زبدن سوی خدا راهسپار
غرق اندوه همه آدم وعالم شده است

تا سه روزی بدن اطهر او دفن نشد
گوییا موسم ع

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمدرضا نادعلیان

غزل شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام -(خاک شهر کاظمینت برتر از زر میشود) * محمدرضا نادعلیان

736
1

غزل شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام -(خاک شهر کاظمینت برتر از زر میشود) #السلام_علی_المعذب_فی_قعر_السجون_و_ظلم_المطامیر

تا که لطفت شامل خودکار و دفتر میشود
حال شعرم با غزل های تو بهتر میشود

باز در کارم گره افتاد و مادر گفت که
حلّ مشکل روضه ی موسی بن جعفر میشود

مشهد و شیراز و قم جزء وطن های من است
عمر من با مِهر فرزندان تو سر میشود

"بضعةٌ منی رضا" فرموده ختم المرسلین
پس یقیناً منکر شأن تو ابتر میشود

تا که تکرار حسین و زینب کبری شود
با رضای تو فقط معصومه خواهر میشود

با دو خورشید طلایی بر فراز آن حرم
خاک شهر کاظمینت برتر از زر میشود

معجزات چشم هایت کار خود را کرده است
چون زن بدکاره یک انسان دیگر میشود

چند زندانبان به لطف تو مسلمان گشته اند
گوشه ی زندان برایت

  • چهارشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 00:53
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا نادعلیان
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

مللب شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(محبوس کرده در وسط سینه آه را) * محسن حنیفی

702

مللب شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(محبوس کرده در وسط سینه آه را) محبوس کرده در وسط سینه آه را
کرده اسیرخود دل خورشید و ماه را

او بانی نجات تمام اسیرهاست
یوسف اگرچه سهم خودش کرده چاه را

بر میله ی قفس زده بال شکسته را
تا که رفیق گریه کند هر نگاه را

ازجور تازیانه تن او کبود شد
بایاد کوچه کرده تنش این سیاه را

راه نفس کشیدن او بسته می شود
هنگام نقل اینکه...کسی بسته راه را

پایش شکست و پایه ی کرسی کشید آه
برپای سلسله بنویس این گناه را

یک سو سپاه سندی و یک سو سپاه شمر
هم دست کرده سلسله هردو سپاه را

برروی تخته پاره لهوفی نهاده اند
که گریه کرده دم ب دم قتلگاه را

  • چهارشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی توسل به حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) -(تا خداوند به شان کرمت خط بنوشت) * مرتضی محمودپور

683

رباعی توسل به حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) -(تا خداوند به شان کرمت خط بنوشت) نگاه کریمانه

تا خداوند به شان کرمت خط بنوشت
گِل ما را ز ازل با غم عشق تو سرشت
کل زندان ز وجودت شده باب‌الجنه
زن بدکاره رسید از نفست رفت بهشت

  • چهارشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(با دستهای بسته مناجات می کند) * احمد شاکری

689

شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(با دستهای بسته مناجات می کند) با دستهای بسته مناجات می کند
یک گوشه ای نشسته مناجات می کند

از زخم تازیانه تنش تیر می کشد
بال و پری که بسته به زنجیر می کشد

ساقش شکسته بال و پرش درد می کند
دیوار زخم زد به سرش درد می کند

خورشید باز در ته گودال رفته است
زهرا که دیده باز هم از حال رفته است

دارند می برند تنش را غلام ها
بر روی تخته پاره چه شد احترام ها

شکر خدا تمام تنش جا به جا نشد
شکر خدا که این کفنش بوریا نشد

شکر خدا که باز تنش زیر پا نرفت
سر نیزه باز در دهنش بی هوا نرفت

شکر خدا که دور و برش ازدحام نیست
يا دختر تو داخل بزم حرام نیست

  • چهارشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

شعر مصیبت حضرت موسی بن جعفر (ع) -(بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود ) * حمیدرضا محسنات

4428
4

شعر مصیبت حضرت موسی بن جعفر (ع) -(بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود ) بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود
خونش به نقطه نقطه ی زندان چکیده بود

عجل وفات و روضه ی مادر زیاد داشت
موسی بن جعفر این دم آخر بریده بود

جسمی که در هجوم بلا روز خوش ندید
حالا به روی تخته چه خوش آرمیده بود

جان داد بین غربت و حالا کفن به دست
جمعی برای عرض ارادت رسیده بود

هر کس برای دیدنش آمد نمی شناخت
از بس شکسته پیکر و از بس خمیده

صبرش گواه , عاقبتش را رقم نزد
زخم عمیق و درد فراقی که دیده بود

‌او را شبیه جد غریبش زمین زده
دشنام مادری که از اینها شنیده بود

جسمش دگر ولی به بیابان رها نشد
جای کفن نصیب تنش بوریا نشد

دشمن تنش به معبر مرکب بدل نکرد
معصومه رأس غرق به خونی بغل نکرد

این هفتمین

  • چهارشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

امام محبوس -(چارده سال به زندان عدو جایش بود ) * اسماعیل تقوایی

965

امام محبوس -(چارده سال به زندان عدو جایش بود ) چارده سال به زندان عدو جایش بود
غل وزنجیر به دستان وبه پاهایش بود

عاقبت زهر جفا آمد وجانش بگرفت
سالها بود که این مرگ تمنایش بود

  • پنج شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

شهادت امام کاظم -( گوشه ی زندان کین آقا چو گل پر پر شدی) * وحید زحمتکش شهری

615
1

شهادت امام کاظم -( گوشه ی زندان کین آقا چو گل پر پر شدی) شهادت امام کاظم

گوشه ی زندان کین آقا چو گل پر پر شدی
لحظه ی آخر شبیه حضرت مادر شدی

یاس خوش بوی علی از چیست آه و زاریت
خاک عالم بر سرم آقا چرا لاغر شدی

در غل و زنجیر آقا خیره بر کنجی شدی
گوئیا دلتنگ روی نازنین دختر شدی

استخوان پایت ای آقا چرا بیرون زده
خون جگر آقا در این روز و شب آخر شدی

ناله ها داری عزیز فاطمه انگار که
منقلب با یاد جدت آن شه بی سر شدی

ای دوصد شکر لحظه ی آخر ندیدت دخترت
در غل و زنجیر مانند گلی پر پر شدی

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمزمه شهادت موسى ابن جعفر به سبك : هواى اين روزاى من هواى سنگره -(رو خاك زدون بلا ، بلا اومد سرت) * اصغر چرمی

661
6

زمزمه شهادت موسى ابن جعفر به سبك : هواى اين روزاى من هواى سنگره -(رو خاك زدون بلا ، بلا اومد سرت) به سبك : هواى اين روزاى من هواى سنگره
تقديم به امام موسى ابن جعفر ع

رو خاك زندون بلا ، بلا اومد سرت
مى سوخت با روضه هاى كربلا چش ترت
تيرجفا زدن اگه يه روزى رو پرت
كسى نزد تازيونه به جسم دخترت

ذكر لب شيعه شده از غربت تو آه
به من بگو غريب تويى يا شاه بى سپاه
با اين كه زخمى شد تنت ، امام بى پناه
مادر و بچه هات نيومدن تو قتلگاه

قد فلك از بار روضه هاى تو خمه
هر چى برات گريه كنيم ماه رجب ، كمه

تموم عالمين فدات بشه اباالحسن
هر جورى شد تن تو شد تو كاظمين كفن
از همه جا براى تشيع تو اومدن
تا مث جد اطهرت نمونى پاره تن

دلم به غصه هاى تو ببين شده اسير
شام شهادتت آقا دست منو بگير
موسى ى اهل بيتى و امير

  • پنج شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 20:43
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

غزل مصیبت حضرت موسی بن جعفر (ع) -(كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم) * قاسم نعمتی

1148

غزل مصیبت حضرت موسی بن جعفر (ع) -(كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم) غزل مصیبت

كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم
ناخودآگاه فقط ياد رضا افتادم

دشمنم كرد گمان تا كه ببندد دستم
ديگر از مرحمت و جود و عطا افتادم

آنقدر بزم مناجات مرا ريخت بهم
با وجودى كه كليمم ز دعا افتادم

وسط سجده چنان ضربه به پهلويم زد
صورتم خورد زمين و ز نوا افتادم

بعد از آنى كه ز سيلى دهنم پر خون شد
مثل بانوى مدينه ز صدا افتادم

بسكه پيچيده بهم ساق دو پايم، هربار
خواستم تا كه بمانم سرِ پا افتادم

تا كه سنگينى پا را به تنم حس كردم
ياد گودال و شهِ كرببلا افتادم

دست و پا مى زنم اما بخدا خوشحالم
دخترم نيست ببيند كه كجا افتادم

تا كه عمّامه كشيد از سرم آن پست يهود
ياد معجركشى شام بلا افتادم

جسر ب

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد