حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس
 حاج اصغر فرشچی

مدح حضرت علی(ع) -(کسی نبود تا بگوید لا اله الا الله ) * حاج اصغر فرشچی

392

مدح حضرت علی(ع) -(کسی نبود تا بگوید لا اله الا الله ) کسی نبود تا بگوید لا اله الالله
اگرنبود وجود و جود ِعلی ولی الله

به غیرعلی کیست که شهرعلم را نُه باب
درآسمان فضیلت آفتاب عالمتاب
اوست که مریدانش رفته اند راه صواب
اوست آموخته به لقمان درس حکمت و آداب
اوست هوای وصالش قلب را کند بی تاب
کسی نبود تا بگوید لا اله الالله
اگرنبود وجود وجود علی ولی الله

علی که وجود او نوراست به صورت انسان
علی که وصی رسول و شیرحضرت یزدان
علی که درشجاعت او همگان درتعجّب وحیران
علی که ولایت او نامۀ اعمال را میزان
علی که شافع محشراست و آیۀ غفران
کسی نبود تا بگوید لا اله الالله
اگرنبود وجود وجود علی ولی الله

علی که حرم سرای خدا را محرم اسرار
علی که روزِروشن نمود به کافران شب تار
علی که اسد به ثری به سما حیدر کرّار
علی که خوابید درفراش رسول به لیلۀ غار
علی که دوست ودشمن نکرده این وَقعَه را انکار
کسی نبود تا بگوید لا اله الالله
اگرنبود وجود وجود علی ولی الله

علی که درمصاف میگرفت بدست خود لوا
پیشرولشکراسلام و قرآن بود همه جا
دَم حُسام دو تیغش محشری می کرد به پا
علی که درنمازصبح شهید است و جان فدا
( عدلی) جلیست کلامت کس نمی کند حاشا
کسی نبود تا بگوید لا اله الالله
اگرنبود وجود وجود علی ولی الله

  • جمعه
  • 19
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 ودود آذرین خلخال

در مدح حضرت علی (ع) -(كيست علي؛ چشمـۀ جوشان عشق ) * ودود آذرین خلخال

448

در مدح حضرت علی (ع) -(كيست علي؛ چشمـۀ جوشان عشق ) كيست علي؛ چشمـة جوشان عشق
كيست علي؛ دفــتــروديــوان عشق
كيست علي؛ نـاطــق قـــرآن عشق
كيست علي؛ حـاكـــم ديــوان عشق
كيست علي؛ لــؤلــؤ مـرجان عشق
اوســت وفــادار بــه پــيـمـان عشق

كيست علي؛ آيــت عــشق و صـفا
كيست علي؛ آيـــنــــة كـــبـــــريــا
كيست علي؛ عــاشـــق روي خــدا
كيست علي؛ عــشــق جـليّ و خـفا
كيست علي؛ جــلــوة عـشــق خــدا
مـيـر و سـپـهدار و نـگـهـبـان عشق

كيست علي؛ درد جـــهــان را دوا
كيست علي؛ بــا غــــم دل آشــنــا
كيست علي؛ بـــا فــقــرا هــمـنــوا
كيست علي؛ شـــافـــع روز جــزا
كيست علي؛ مـنـبـع جـود و عـطا
زنده به عشـقـش شـده ايـمان عشق

كيست علي؛ عــابــد شب زنده دار
كيست علي؛ مـــرد خــدايــي تـبـار
كيست علي؛ آن يــَـل دُل دُل سـوار
كيست علي؛ بـهـر نــبـي غـمگسار
كيست علي؛ مــحـــو رخ كـردگـار
نيست حـريف تــو به مـيـدان عشق

كيست علي؛ هـمـدل پـيـغـمـبراست
كيست علي؛ فاطمه راهـمـسراست
كيست علي؛ عـلـم نـبي را دراست
كيست علي؛ هـمـسـراوكـوثـراست
كيست علي؛ قامـت او مـحشراست
نــســخـة اوعــلـــّت درمـــان عشق

كيست علي؛ لنگــرهـفـت آســـمان
كيست علي؛ غـنـچـة بـاغ جــنــان
كيست علي؛ نــور زمـيـن و زمان
كيست علي؛ بــرتــن عـشـّاق؛جان
كيست علي؛ ســيـّد پِـيـر و جــوان
دســـت يــــداللـّـهــي دربـــان عشق

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

در مدح حضرت علی(ع) -(ای که از مولا علی دم میزنی) * رامین محمد زاده

1036

در مدح حضرت علی(ع) -(ای که از مولا علی دم میزنی) ای که از مولا علی دم میزنی
بهره چه حالم تو برهم میزنی
عاشق مولا شدن کار تونیست
چونکه فتنه بردو عالم میزنی
حال تو در روز محشر دید نیست
چون یتیمان را سرک کم میزنی
نار دوزخ را تویی هیزم گشش
آمدی از جنت اش دم میزنی ؟
مرتضا را از دلت بیرون مران
پشت پا بر آب زمزم میزنی
دست خود از دامن مولا مکش
آتشی بر قلب خاتم میزنی
حق باطل را همه معنا علیست
پس چرا سودای صد غم میزنی
تیر چشمت را هدف گیری بکن
بر دل شیطان مسلم میزنی
گر علی همراه تو باشد چرا
این چنین آهنگ ماتم میزنی
نام حیدر درد عالم را شفاست
دم ز لطف پور مریم میزنی ؟
چون (پریشان) بردلت حیدر نویس
پرچمی برعرش اعظم میزنی

  • پنج شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

در مدح حضرت علی(ع) -(جان علی؛جانان علی؛ای یار مظلومان علی) * رامین محمد زاده

731
1

در مدح حضرت علی(ع) -(جان علی؛جانان علی؛ای یار مظلومان علی) جان علی؛جانان علی؛ای یار مظلومان علی
دل تویی؛مشکل تویی؛مشکل گشای جان علی

ای صفـا ؛ ای مه لقا ؛ ای کُـل خلقت را بها
دل تویی؛دلبـر تویی؛درد مـرا درمان علی

یار علی ؛ دلدار علی ؛ ای معـدن ایثار علی
در تویی؛کوثر تویی؛بر روح زهرا جان علی

به تویی؛بهتر تویی؛بهتر ز هر گوهر تویی
جان تویی؛ قران تویی؛ای معدن عرفان علی

عزتی؛ حیثیتی ؛ شـأن و وقـار و شهرتی
برتـری؛همچـون زَری؛ای مرد با ایمان علی

ای علی ؛ ای منجلی ؛ در شـأن عزت اولی
حیـدری؛همچون یلی؛عِینُ و یَد جانان علی

مَه تویی؛شاهم تویی؛ جانا یَداللهم تویی
کن نظـر؛باشد ثمر؛ بر درد من درمان علی

  • پنج شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:18
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای وجود آفرینش قطب خلقت یاعلی) * مجید قلعه بیگی

620

در مدح حضرت علی(ع) -(ای وجود آفرینش قطب خلقت یاعلی) ای وجود آفرینش، قطب خلقت یاعلی
ناخدایِ فُلک تقوا و ولایت یا علی

صاحب علم لدونـنی، حافظ ارکان دین
شهسوار لافتیٰ، ربّ الشجاعت یا علی

من «فقیـــــــــرِ» مستمندم، خادم درگاه تو
بارها کردی فقیران را حمایت یا علی

عاجزم از وصف تو، ای شهریار عالمین
ناقص العقلم کنم اینگونه خدمت، یاعلی

تو رموز سرنوشتی، نه خدایی نه بشر
می شود با تو قیامت، وه قیامت یا علی

تو امیرِ کائناتی، هسته ی مطلق تویی
تو صراط المستقیمی، بهر جنّت یاعلی

آدم از نور تو شد آدم، نکردم من غلو
از تو آدم شد، گرفت عزّ و شرافت یاعلی

عیسیِ مریم مگر از دم، دمی میزد سخن
تو به او در لامکان کردی عنایت، یاعلی

کهکشان و عرش و فرش و جنت و کرّوبیان
در حضورت میکند، عرض ارادت، یاعلی

بیت الأعلیٰ زادگاهت، با خدا هم خانه ای
انبیا حیران شده بر این مقامت، یاعلی

گفته طاها، لا امیرالمومنین اِلّا علی
حک شده با خطِّ زر بر باب جنّت، یاعلی

آه از آن ساعت که مسجد قتلگاهت شد، دگر
دفن شد در کوفه با تو، آن عدالت یاعلی

بعدِ تو آمد به عرصه، حاکمان زر پرست
بر یتیمان هم نشد، رحم و مروّت یاعلی

ظاهراً فرقِ تو اما، باطناً وجدان شکست
منبر و عمّامه ها هم گشت غارت، یاعلی

با لباس مصطفی بر جای پیغمبر نشست
با سلام و تهنیت ها، شد خیانت یاعلی

من چه گویم عاجزم، مهدی شده خونین جگر
صبر او چون زینبی دارد حکایت، یا علی

نیمۀ شب گشته و حیران قلم، گریان «فقیـــــــر»
از شما دارد فقط چشم کرامت، یاعلی

  • یکشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع* -(دلبر شدی تا عاشقانت دم بگیرند..) * محسن راحت حق

1062

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع* -(دلبر شدی تا عاشقانت دم بگیرند..) دلبر شدی..تا عاشقانت دم بگیرند
با گفتنِ نامت ز دلها..غم بگیرند
سرور شدی تا اینکه بر دلها نشینی
تا اختیار ..از عالم وآدم بگیرند
گریه کُنان و سینه چاڪانت همیشه
از گریه ی بر تو فقط زمزم بگیرند
مجروح ها بیمارها..در هر شرایط
با یا علی و یاعلی مرهم بگیرند

شاهِ نجف الحق که آقا ..برترینی
تو لایقِ لفظِ امیرالمومنینی

مهرِ تو باعث شد که سر بالا بگیرم
چون قطره بودم آمدم دریا بگیرم
با این ارادت هایِ بسیاری که دارم
آخر ز دستِ فاطمه امضا بگیرم
من هیچ بودم آبرو از تو گرفتم
نوکر شوم با عشقِ تو معنا بگیرم
باعث شده یک گوشه ی چشمانت آقا
تا بهرِ خود هم چهره ای زیبا بگیرم
حبّ ِ تو دارایِ خواصّ بی شماری ست
من آمدم جا در دلِ طاها بگیرم

با ذڪرِ خود بر قلب ها تاب و قراری
شیرخدا..باور کن همتایی نداری

ما شیعیانت را به هر حالی..دعا کن
در روزِ محشر زودتر آقا سوا کن
هستی قسیم النّار و الجنّه ..یقیناً
ما را ز طیفِ دشمنان..فوراً جدا کن
دیدی اگر یک گوشه ای زار و حزینم
بابای خوبیها شدیداً اعتنا کن
مانند فرزندی که کج رفته ..شکسته
ای آشنا لطفی به سویِ آشنا کن
شاه نجف دارم تمنّایی اگر شد
این نوکرت را راهیِ کرببلا کن

تکمیل کن الطاف خود سمتِ گدا را
پایِ پیاده از نجف تا کربلا را

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری...) * محمد جواد شیرازی

1339
3

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری...) خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری
ریزه خور این درم، حیدری ام حیدری

رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست
مست میِ کوثرم، حیدری ام حیدری

از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی
فاطمه شد مادرم، حیدری ام حیدری

اصلِ اصول خداست ، نفسِ رسول خداست
شیعه ی پیغمبرم، حیدری ام حیدری

به چه مبارک شده، با خط خوش حک شده
بر روی انگشترم، حیدری ام حیدری

مِهر علی منجلی است، حجت سید علی است
پشتِ سر رهبرم، حیدری ام حیدری

هرکه بپرسد مرا، کیست تو را ناخدا؟
نام علی می برم، حیدری ام حیدری

راه و مسیرم علی است، نور ضمیرم علی است
نعره کشد باورم، حیدری ام حیدری

قهر کند یا عطا، درد دهد یا شفا
هر چه دهد می خرم، حیدری ام حیدری

حب علی آبروست، صحن نجف آرزوست
در به در حیدرم، حیدری ام حیدری

ذکر علی چون عسل، شد سخنم از ازل
تا نفس آخرم، حیدری ام حیدری

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد خراشادی زاده

امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(دلی که از ازل افتاده دست مرتضی کارش...) * محمد جواد خراشادی زاده

505
1

امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(دلی که از ازل افتاده دست مرتضی کارش...) دلی که از ازل افتاده دست مرتضی کارش
قیامت غصه ای هرگز ندارد بین طومارش

همیشه جور عاشق را به پای عشق بگذارند
دلم گرم است تا وقتی که حیدر هست دلدارش

بهشتی را که میگویند زیرش نهرها جاری‌ست
گرفته با نگاه مرتضی سرچشمه انهارش

خدا یکتاست، او بنده است، اما تا قیامت هم
نمی‌آید دوباره در جهان مانند و تکرارش

پس از هر وحی قبل از آنکه برگردد به سمت عرش
می آید جبرئیل و میگذارد سر به دیوارش

تمام انبیا را او کمک کرده است در سختی
رسیده در روایات مناقب ذکر اخبارش:

همان که بوده قبل از خلقت انسان در این دنیا
همان که دیده آدم جلوه ای از نور و آثارش

خلیل الله چون با آتش و هیزم مواجه شد
توسل بر علی کرد و نجاتش داد از نارش

کلیم الله وقتی که عصایش را به دریا زد
دلش خوش بود در آن لحظه که حیدر بود یارش

مسیحا گر شفا داده است بیماری، دلیل آن
فقط بوده است ذکر "یاعلی یاهو" ی بسیارش

علی خوابیده جای مصطفی آن شب که پیغمبر
فلانی را ز ترس جان خود برده است در غارش

همان کس که پیمبر خوب میدانست بی دین است
همان کس که از اول بوده روشن کل آمارش

زمانی که بنا گشته است عرش حضرت خالق
ملائک کارگر بودند و حیدر بوده معمارش

علی آن نقطه ی در زیر بسم الله قرآن که
مدار آسمان چرخیده عمری حول پرگارش

کسی که منکر مولا شد و حس کرد ایمان را
یکی باید بیاید تا کند از خواب بیدارش

علی تنهای تاریخ است جا دارد بمیرم من
برای استخوان در گلو و چشم پر خارش

علی تنهاست اما خوب میدانست در خانه
که روشن می‌شود با خنده ی زهرا شب تارش

دلا هرجا که هستی رو به وادی السلامش کن
به امیدی که باشی باز هم در بین زوارش

رسیدن تا نجف سخت است اما زنده ام عمری
به امیدی که وقت مرگ آسان است دیدارش

چشیدم؛ شوری خاک نجف انگار علت داشت
که سگ تطهیر میگردد چو افتد در نمکزارش

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح حضرت امیرالمؤمنین(ع) -(اول واخر علی، عالی علی، اعلی علیست...) * داود رحیمی

2046
4

مدح حضرت امیرالمؤمنین(ع) -(اول واخر علی، عالی علی، اعلی علیست...) اول و آخر علی، عالی علی، اعلی علیست
هرچه اوصاف خداوند است را معنا علیست

اولین نوری که با ذات خدا میثاق بست
آخرین روحی که خالق می‌برد بالا علیست

وحی را احمد شنید و مرتضی با چشم دید
ظاهر و ناظر به ارسلنا و اوحینا علیست

راز و رمزی را خدا فرمود با پیغمبرش
آنکه این اسرار در ذاتش بود پیدا علیست

ذات حق را در مَثَل می‌شد نمایش داد اگر
یک خداوند مثالی در همین دنیا علیست

هم هو الله احد هم حیدر کرار احد
مثل او یکتا و بی‌مانند و بی‌همتا علیست

هم گدایش هستم و هم تابع فرمان او
چون اولی‌الامر و ولی‌الله‌ من مولا علیست

در شب معراج پیغمبر به چشمش دید که
آنکه حتی رد شده از قاب او ادنی علیست

یا علی گفتیم و یازهرا شنیدند اهل دل
معنی پنهان میان ذکر یازهرا علیست

خانه‌ی ما جای خود دارد که حرز خانه‌ی
جرج جرداق مسیحی "لا فتی الا علیست"

لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
مو نمی‌زد تیغ ابروی علی با ذوالفقار

هر که هستی باش، سلطان باش، نادر شاه باش
تا علی شاه است پس تو عبد این درگاه باش

در قیامت که بشر در حیرت و در وحشت است
هر که اربابش علی باشد خیالش راحت است

در روایات است فرزندان گریزند از پدر
من که بابایم علی بوده‌است می‌ترسم مگر؟

اژدها حتی گواهی می‌دهد حق حیدر است
سال‌ها هرچند اگر احمق بر این در فیل بست

جزو آیات غضب تصویری از خشم خداست
رد انگشتی که بر روی ضریح مرتضی‌است

بر بلندای قدش هرگز نمی‌ساید نسیم
خم نکره سر مگر در پیش طفلان یتیم

از خدا پایین‌تر و بالاتر از هر بنده‌است
پای تا سر از کمالات خدا آکنده است

قبل هر کاری دمادم یاعلی تا گفته‌ایم
گفته‌ایم انگار بسم‌الله الرحمن الرحیم

نقطه‌ی "باء" است یعنی راز بسم‌الله اوست
خطبه‌ی بی‌نقطه یک چشمه از آن راز مگوست

پیش خود حس می‌کنم قرآن تلاوت می‌کنم
سطری از نهج‌البلاغه تا قرائت می‌کنم

خطبه از سمت خداوند است، انشا با علیست
از خداوند است مضمون‌ها، الفبا با علیست

اشتباه، اما به این تشبیه عادت کرده‌ام
در نجف پروردگارم را زیارت کرده‌ام

مرتضی زهرا و زهرا مرتضایی دیگر است
پس امیرالمومنین هم فاطمه هم حیدر است

رو به ایوان نجف می‌ایستم با احترام
هم به بابایم علی هم مادرم زهرا سلام

از تبار آدمم اهل همین آبادی‌ام
دل نخواهم کند، از این خانه‌ی اجدادی‌ام

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(سلام منطق توحیدی زمین و زمان...) * نیره سادات هاشمی

1001
-1

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(سلام منطق توحیدی زمین و زمان...) سلام منطق توحیدی زمین و زمان!
نیامده است پس از تو برای ما برهان

جهان و هرچه در آن است جمله می رقصند
به گرد نام بلندت، بهار جاویدان

تو را هنوز تمام زمان نفهمیده است
پس از هزار و چهارصد مدار سرگردان

همیشه سینه دیوارها گرفتارند
به خواب طنطه آن شکاف بی پایان

شکاف سینه هستی، شکاف خانه حق
شکاف هرچه بعید است در زمین و زمان

تویی که چشم جهانی برای خواندن تو
هماره می شکند تا اجابت باران

میان این همه تصویر رشته کلمات
برای بردن نام تو گشته همپیمان

نمی توانم از این واژهها رها شوم آه!
حقیر مانده در اینجا کلام بی سامان

برای بردن نام تو ای بزرگترین
کجاست غیرت تشبیه، عمق لفظ و گمان!

علیست نام تو و هیچ کس نمی فهمد
علی نهایت هستی ست، علیست جان جهان...

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(در ازل کاین جلوه در خاک وگِل آدم نبود...) * میرزاحبیب خراسانی

407

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(در ازل کاین جلوه در خاک وگِل آدم نبود...) در ازل کاین جلوه در خاک و گل آدم نبود
مهر رخسار علی را از تجلّی کم نبود

از لب لعلش دمی در طینت آدم دمید
گر نبود آن دم نشان از هستی آدم نبود

عاشقان را با رخ و زلفش عجایب عالمی
بود کاندر وی خبر از آدم و عالم نبود

جام می بر نام او می زد دم از دور وصال
بزم عشرت را که در آن بزم نام از جَم نبود

بزم خاصان بود و با لعل لب میگون یار
جز لب پیمانه و ساغر لبی همدم نبود

دم زدی از راز عشقش حضرت خاتم اگر
مُهر خاموشی از این لب بر لب خاتم نبود

در کتابت نام او را اسم اعظم کرده اند
زانکه حق را نامی از نام علی اعظم نبود

گر نبودی این کرامت فیض آن صاحب کرم
نقش این خط، لفظِ کرّمنا بنی آدم نبود

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت...) * رضا قاسمی

449

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت...) حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت
این گدا از دست تو هر روز آب و نان گرفت

مثل یک مردار بودم گوشه ای از عزلتم
تا که نامت را شنیدم پیکر من جان گرفت

ذکر یا حیدر بود شیرینی اش در کام من
احتیاجم را دگر از قند و از قندان گرفت

شاه آمد در نجف ، کشکول در دستش گرفت
در عوض سائل که آمد منصب سلطان گرفت

بسکه ایوان طلایت مات و مبهوتم نمود ...
گاه گاهی این زبانم ، ذکر " یا ایوان " گرفت

یک عروس حیدری دیدم که از صحن نجف
خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت

تک تک آیات قرآن وصف شاه لافتاست
از شما مضمون خود را سوره ی انسان گرفت

بادهای موسمی از یک دم تو می وزد
از تکان ذواالفقارت دفعتا طوفان گرفت

هر کسی عشق تو را دارد خودش درمان بود
هر کسی دور از تو شد هم ، درد بی درمان گرفت

جایگاه دشمنت باشد به قعر چاه وَیْل
تازه خیلی هم خدا بر حالشان آسان گرفت

مسجدی که " اَشْهَدُ اَنَّ عَلی " را قطع کرد
از ستون باید شکست و سردرش سیمان گرفت

داریوش و کوروش و این داستانها ... بیخیال
کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور مولا امیرالمؤمنین(ع) -(علی یل دلیره...) * عماد بهرامی

512

سبک شور مولا امیرالمؤمنین(ع) -(علی یل دلیره...) علی _ یل دلیره
فقط _ علی امیره
دلم _ به عشق مرتضی
تا حرم آقا _ پر میگیره

علی مظهرالعجائبه
اسدالله غالبه
بهترین اعجاز علی
بی بی ام المصائبه

علی علی یا مرتضی
یا سریع الرضا
معلم جبرئیل
ناصرالانبیا

یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مرتضی علی

علی _ فاتح خیبر
علی _ اول و آخر
علی _ ساقی کوثره
شیر دلاوره _ امیر لشگر

علی آئین و مذهبه
علی خُمّ لبالبه
برا وصفش همین بسه
علی بابای زینبه

علی علی حبل المتین
امیرالمؤمنین
حضرت عشق آفرین
حیدر بی قرین

یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مرتضی علی

علی مرد نبرده
در خیبرو کنده
جهان _ داره اگر صفا
رو دست مرتضی _ علی میگرده

علی شاه دو عالمه
ذکر تحویل سالمه
تا علی ارباب منه
بخدا خوش بحالمه

علی علی حیدر مدد
شاه قنبر مدد
«لافتی الا علی»
یل خیبر مدد

یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مرتضی علی

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک سرود ولادت امام علی(ع) -(در اوج اقتدار قدم میزد...) * میلاد فاروقی

775

سبک سرود ولادت امام علی(ع) -(در اوج اقتدار قدم میزد...) در اوج اقتدار قدم میزند
محشری در میدان رقم می زند
کل تدابیر دشمن را علی
با خم ابرویش به هم میزند

قاهر العدو آمده در میدان
لشگری شده از جلالش حیران
یک طرف علی ذوالفقارش در دست
یک سو عبدود دست و پایش لرزان

باشرف علی شاه لوکشف علی
باطن کتاب قبله و هدف علی
ذکر مستیه نوکرا علی الدوام
ساقی می انگور نجف علی

یا حیدر اسدالله

_

هفت آسمان به زیر گام علی
جن و انس ملک غلام علی
نقطه ی تحت باء اگر حیدر است
پس بسم الله یعنی به نام علی

والی الولی قاهر و قهاره
توی معرکه میر و سردمداره
درب خیبرو میکنه با یک دست
ناصرالنبی حیدره کراره

اصل دین علی،میر مومنین علی
اوج خلقت رب العالمین علی
علی بشر؟ فکیف بشر علی
جلوه ی خدا بر روی زمین علی

یا حیدر اسدالله

  • یکشنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 23:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم...) * داریوش جعفری

426
1

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم...) جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم
با یک نگاه خاک زمین را گهر کنیم
با او مِسِ وجود جهان مثل زر کنیم
جان را به عشق شاه ولا معتبر کنیم
ما در نماز قبلهء رخسار حیدریم

مجنون عوالم و خودِ لیلاست مرتضی
خاکی ترین مدرس بالاست مرتضی
حیدر محمد و خودِ زهراست مرتضی
یوسف ترین عزیز دو دنیاست مرتضی
ما یک کلاف پوچ به بازار حیدریم

ذراتِ جِرم هر دو جهان سینه چاک او
او بوتراب و آدم و حوّا ز خاک او
مستان تمام ، مستِ میِ پاکِ تاک او
جرم تمام اهل ولا حبّ پاک او
دار آورید میثم تمّار حیدریم

عالم تمام قطره و دریا ابوتراب
هستی تمام ذره و صحرا ابوتراب
دنیا تمام بنده و مولا ابوتراب
دلداده ایم و رهزن دلها ابوتراب
ما چون غبار بر سر دیوار حیدریم

نام علیِ عالیِ اعلا عبادت است
ما در نیاز و حضرت مولا سخاوت است
دست توسلیم و فقط او اجابت است
مولای ما یگانه مسیر سعادت است
ما بنده ایم بندهء دربار حیدریم

در بارگاه او همهء خلق همچو مور
قرآن علی صُحُف علی و بوالحسن زبور
ساکن به شب شدیم علی شد شعاع نور
غرق دعا شدیم و علی شد صفای طور
دست شفاست حیدر و بیمار حیدریم

خیرالامور حضرت دلدل سوار ماست
قبل از نماز نام علی در شعار ماست
خدمت به خادمین علی افتخار ماست
با مدعی بگو که علی کار و بار ماست
ما در مدار نقطهء پرگار حیدریم

عالم تمام محو کمال و مرام او
هفت آسمان و جنت اعلا به نام او
ختم کلام مصحف حق در کلام او
شاه و گدا و عالِم و عامی غلام او
ما تاجدار حبِّ گهربار حیدریم

شعر و شرار زلف نگارم فقط علیست
پیر و مرادِ ایل و تبارم فقط علیست
یارم علیست باغ و بهارم فقط علیست
شاهد نوشت دار و ندارم فقط علیست
بیمار و بیقرار و گرفتار حیدریم

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(دلبرما چو در ازل بردل ما نظاره کرد...) * مقداد اصفهانی

447

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(دلبرما چو در ازل بردل ما نظاره کرد...) دلبر ما چو در ازل بر دل ما نظاره کرد
رخت جنون به قامت عاقل ما قواره کرد

ناوک مژه را گذاشت در دل ابروی کمان
جان به خون کشیده را پلک زنان نظاره کرد

چاره ی کشتگان عشق غمزه ی چشم دلبر است
درد جنون عشق را به ناز و غمزه چاره کرد

لایق وصف او نبود تا صفتش کند کسی
از کرمش وجود ما لایق استعاره کرد

بسکه شراب عشق او شهره ی شهر عشق شد
یکسره شیخ شهر را مست و شراب خواره کرد

مستی جان عاشقان تا که به غایتش رسید
به زین اسب شاعری دست و قلم سواره کرد

با مدد از جناب عشق ریخت به دل شراب عشق
حب امیر مومنین در دل و جان شراره کرد

جلوه ی ذات کبریا تا که به کعبه شد عیان
قصد مدیح مرتضی شاعر او دوباره کرد

شراب ناب میچکد از قلمی که بر کتاب
مدح علی نوشته و فضل علی شماره کرد

در دل و جان ذره ها عشق علی گرفته جا
سینه ی کعبه را ببین عشق علی دو پاره کرد

در دل هو نشسته و پرده ی لو کشف درید
بر دل و جان مصطفی وحی ز گاهواره کرد

کثرت و وحدتش عجین در دل ذات بی حدش
گاه به این نظاره و گاه به ان اشاره کرد

سوره ی قل هو الله است سوره ی مدح مرتضی
ذکر سه باره ی علی ختم هزار باره کرد

وقت نزول ایه ها قبل حبوط، جبرئیل
گوشه ی عرش کبریا با علی استشاره کرد

در شب معراج نبی هیچ بجز علی ندید
چون که خدا نام علی بر همه جا نگاره کرد

هرکه غلام او شده لایق پادشاهی است
در دل اسمان عشق میثم خود ستاره کرد

نوبت بد مستی عشق تا که به مقداد رسید
جوهر عشق خویش را در قلمش عصاره کرد

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(بتی که برده دل از من به طرّه ی دلبند..) * شکیب اصفهانی

1713
3

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(بتی که برده دل از من به طرّه ی دلبند..) بتی که برده دل از من به طرّه‌ی دلبند
نموده رشته‌ی جانم به تار مو پیوند

به قصد طائر دل باز چشم فتّانش
کمان کشیده ز ابرو ز مو فکنده کمند

به جلوه خال عذارش عدیل شاه حبش
ز فتنه چشم خمارش سلیل ترک خجند

صفای روضه‌ی رضوان ز طلعت دلجو
بقای چشمه‌ی حیوان ز لعل شکرخند

تتار نافه‌ی مشکین ز طرّه‌ی پرچین
بهار عاشق مسکین ز روی بی مانند

به غمزه گفت کشی ناز من تا کی
به عشوه گفت بری بار عشق من تا چند

بگفتمش دل دیوانه جز سر زلفت
به هیچ سلسله هرگز نمی شود پابند

ز آب دیده‌ی من گشت مهربان آن ماه
چو دید بر سر آتش نشسته ام چو سپند

سرشک سرخ ز رخسار زرد من بزدود
ز جام عیش و طرب بیخ غم ز دل برکند

ز ماه چهره برافکند پرده از سر مهر
که دل به دولت دیدار او بود خرسند

به خنده تا لب می گون نهاد بر لب جام
صفیر مرغ صراحی به گریه گشت بلند

لبش ز ساغر صهبا به لون سوده عقیق
تنش به نرمی دیبا به رنگ ساده پرند

کشید یک دو سه پیمانه چون شراب کهن
بساط عیش نوروز را ز نو افکند

به مدح شاه ولایت سرود از سر شوق
قصیده ای همه روشن چو رأی دانشمند

علی که شمع شبستان عالم امکان
به قصر شوکت او مشعلی بود آوند

علی که از پی کسب کمال نور و ضیاء
به خاک درگه او مهر و ماه سجده برند

علی که در صف هیجا ز محور گردون
به چشم مار کشد توتیا ز سم سمند

علی که باد صبا از شمیم روضه‌ی او
مشام عالمیان را ز بوی مشک آکند

علی که در بر کان سخای او البرز
بود چو مشت رمالی به دامن الوند

علی که آدم و حوا نگشته خلق هنوز
کشید صولت او دیو نفس را در بند

علی که مقصد معبود عزّ و رفعت اوست
ز هرچه آیه اشارت نموده بر سوگند

علی که حصن ولایش مقام امن خداست
در آن درآ که نیابی ز سیئات گزند

علی که آینه‌ی حق نمای او گوید
نزاده مادر ایّام شبه این فرزند

علی که عین خدا خوانمش به مذهب عشق
اگر چه بی خبرانم بُرند بند از بند

علی که نعمت او در سماط اهل صفا
به هر مقام بود دلنواز حاجتمند

علی که مدحت او گشته تا شعار شکیب
به جای شعر فشاند ز تنگ شکر قند

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع) -(حیدر حیدر گفتم و خودرا رساندم تا نجف...) * محسن راحت حق

780

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع) -(حیدر حیدر گفتم و خودرا رساندم تا نجف...) حیدر حیدر گفتم و خود را رساندم تا نجف
قبله ای دیگر ندارم بعد از این الّا نجف

حیدر حیدر گفتم و پرواز کردم تا به عرش
انسِ بسیاری گرفتم بعد از اینها با نجف

با من از غیر علی صحبت نکن مولا علی ست
حرف از کعبه نزن شد قبله ام تنها نجف

در دلم نقش است ایوانِ طلایی حرم
قسمتم کی می کنی آخر خداوندا نجف

آبروها یافتم از گرد و خاکِ خانه اش..
شستشو داده ست قلبم را چنان دریا نجف

یک نفر پرسید دردم را به که افشا کنم؟
گفتمش باشد مداوای شما ..آقا ..نجف

مدّتی راهم نداده در حریمِ عاشقی ..
التماسم هست بهرِ تذکره..مولا نجف

خوب می دانم گره وا می کند نذرِ صحیح
نذر کردم تا بخوانم..روضه ی زهرا نجف

تابِ من از کف ربوده شد امیرالمومنین
وعده ی فردا نده ..حالا نجف حالا نجف

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
کربلایی فخرالدین اسکندری

در مدح حضرت علی(ع) -(توشه انسی و جانی رهبر کون و مکانی) *کربلایی فخرالدین اسکندری

407

در مدح حضرت علی(ع) -(توشه انسی و جانی رهبر کون و مکانی) توشه انسی و جانی _ رهبرکون و مکانی
نه چنین است که گفتم _ به جهان روحی وجانی
تونه ارضی نه سمایی _ نه زمانی نه مکانی
رحمتی واسعه داری _ کهکشانی،نه ،جهانی
من پی حق و حقیقت_غافل از اینکه تو آنی
قاصرم وصف تو گویم _ چوگلی،غنچه دهانی
ای لب لعل توهمچون _ سنگ سُرخین یمانی
ابروانت به چه ماند_ چه نویسم؟ به کمانی
حسن رویت ،چه بگویم _ به شبم ماه جهانی
مه کجا روی تو جانا _ شمس در پرده نهانی
به خطا شد قلم آقا _ توهم اینی تو هم آنی
برتر از مهری و ماهی _ نه چنینی نه چنانی
مام گیتی نتواند _ که بزاید چوتو ثانی
جز هوایت به سرم نیست _ حق بداند وتو دانی
من غلام درکویت _ گستراننده ی خوانی
ای عطا کرده به عبدت _ آب نوشینم و نانی
جانم از آن تو باشد _ صاحب کشور جانی
جان ناقابلم آقا _ میتوانی بستانی
خواهی اَر روح مرا هم _ بستانی، میتوانی
سر ز موسای کلیمی _ به زعیسای زمانی
یاور ختم رسولان _ همسر فخر زنانی
در جدلگاه و رشادت _ تو سرآمد به یَلانی
من کجا وصف تو جانا _ روح قدسیِّ بیانی
چه بلاغت چه فصاحت _ خود اینی خود آنی
خِبطِ شیرین قلم شد _ ذوالکرامی لا مکانی
در تو آیات الهی _ متجلی به معانی
چه شکوهی چه جلالی _ عطر خوشبوی جنانی
از ازل تا ابدیت _ سرور جمله سرانی
تیغ کین بر سرت آقا _ زده آن ملحد جانی
رسته از هر دو جهانی _ نه بر اینی نه بر آنی
مات و حیران همه عالم _ بحر فضلی بی کرانی
به خدا روز جزا هم _ شیعه را خط امانی
دست به دامان تو هستم _ جان زهرا نرهانی
خوشم از فعل تو جانا _ نرهانی ، برهانی
باری ای باب کرامت _ تو شهنشاه شهانی
من تهیدستم و عاصی _ تو کریمی تو کیانی
فخر«ثاقب» شد همینم _ که به شهر رمضانی
زکرامت بنمایی _ قدمی رنجه به آنی
به دم آخر عمرم _ به وصالت برسانی
مِیَم از جام ولایت _ بچشانی بچشانی

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(عزتی بالاتر از این نیست عبد حیدرم..) * محسن راحت حق

553
3

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(عزتی بالاتر از این نیست عبد حیدرم..) عزّتی بالاتر از این نیست عبدِ حیدرم
حالتی شیداتر از این نیست عبدِ حیدرم

قنبرِ کاشانه ی او الگویم در نوکری ست
بی گمان آقاتر از این نیست عبدِ حیدرم

با علی سر می کِشم تا آسمان تا کهکشان.
وسعتی دریاتر از این نیست عبدِ حیدرم.

می شوم ذوبِ ولایت تا که خالص تر شوم
خطبه‌ای غرّاتر از این نیست عبدِ حیدرم

عشق او پنهان نباید کرد حتّی لحظه ای
شوکتی پیداتر از این نیست عبدِ حیدرم

آبرویم داده ...مولانا امیر المومنین..
رتبه ای والاتر از این نیست عبدِ حیدرم

فاش می گویم همه عالم بداند جان..علی ست
جمله ای گویاتر از این نیست عبدِ حیدرم

گشتم و گشتم جهان و مثلِ او پیدا نشد
واژه ای زیباتر از این نیست عبدِ حیدرم

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(آن روز که پدر ز پسر میکند فرار...) * سید پوریا هاشمی

2507
1

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(آن روز که پدر ز پسر میکند فرار...) آن روز که پدر ز پسر می‌کند فرار..
مارا ولای شاه نجف می‌دهد قرار

تقدیر‌ نه!عنایت مولا به کار ماست
چرخیده زیر پای علی چرخ روزگار

گر صد هزاربار به دنیا قدم نهم
من روی می‌کنم به نجف صدهزار بار

گفتند مرگ لحظه تشریف حیدر است
مردند عاشقان وصالش به اختیار

نان جوین سفره اش آنقدر خشک بود..
که لب نمی‌زدند فقیران روزگار

هرکس به یک طریق در ایوان او خوش است
یک عده بین سجده و یک عده می گسار

با گوشه ی عباش به آتش اشاره کرد
ناگاه بر خلیل گلستان شد آشکار

وقت سرشتن گِل ما ذات کردگار..
فرمود: بوتراب! تراب از نجف از بیار

انگورهای روی ضریحش برای خلق
مستی ما ز نام علی گشت پایدار

تولیت حریم علی دست فاطمه است..
گر پرده را خدا بزند لحظه ای کنار

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امیرالمؤمنین علی(ع) -(این نگاهت منبع بی انتهای تاک ها..) * فرزاد نظافتی

1019

امیرالمؤمنین علی(ع) -(این نگاهت منبع بی انتهای تاک ها..) ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها
ای دلیل سُکْر بی اندازه‌ی ادراک ها

جَذبه ات، کابوس نامردان و ذکر نام تو …
قوّت قلب تمام مردها، بی باک ها!

از جهان دیوانه‌خانه ساختی با غمزه‌ات
ای نماد عشق سوزانت گریبان چاکها

"لن ترانی" بر لبم، زیر گلویم حاضرست
در دل خود جا دهید این مست را ای خاک ها!

یا علی و یا خدا و یا خدا و یا خدا …
یک به یک کافر شدند از عشق تو پژواک‌ها

هر کسی بغض تو را دارد، ندارد آبرو
حب تو معیار پاکیِ تمام پاک ها

نام زیبایت شکوه "نسخ و نستعلیق و ثلث"
بُرده ای دل از خطوط و سنگها، حکاک ها

در خدا شک کرده عقل عده ای تکلیف چیست؟
یاعلی تقصیر فضل توست یا شکاک ها؟!

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

بانیِ دارالشفای حضرت عیسی؛ علیست(ع) * مرضیه عاطفی

470

بانیِ دارالشفای حضرت عیسی؛ علیست(ع) بانیِ دارالشفای حضرت عیسی؛ علیست(ع)
در کنار نیل، تنها ناجیِ موسی علیست(ع)

شد بهشتِ من خلاصه در قد و بالای او
حور و قلمان و قیامت؛ جنّة الأعلی علیست(ع)

حک شده در هر ورق از نامۂ اعمال من
صاحب مُهرِ شفاعت؛ صاحبِ امضا علیست(ع)

هست حبّ فاطمه(س) برگ تردد از صراط
بهترین برگ امان در دست مولانا علیست(ع)

حرف هایش وحیِ مُنزل، سیره اش تفسیرِ نور
اصلِ قران است! حمد و قدر و أنزلنا علیست(ع)

وصف حالش هست «أکملتُ لکم» تا «هَل أتی»
سوره سوره آیه آیه خط به خط حق با علیست(ع)

شیعۂ اهل غدیرِ خم! تو خاطر جمع باش
چون که میزانِ خدا در حشر، ذکر یاعلیست(ع)

در دو دنیا دم به دم دارد هوایت را، نترس...
غم نخور هرگز أمیرالمؤمنینت تا علیست(ع)!

  • یکشنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

سبک شور زیبای امیرالمؤمنین(ع)، بانوای کربلایی وحید شکری -(قلعه سرنگون شده...) * علی علی بیگی

3281
2

سبک شور زیبای امیرالمؤمنین(ع)، بانوای کربلایی وحید شکری -(قلعه سرنگون شده...) بند اول

قلعه سرنگون شده،مرحب افتاده زمین

از عرش آید این ندا،حیدر حیدر آفرین

با خشم تو شد سکوتی به پا در جهان

رنگ از رخ لشکر دشمنان هم پرید

بی واهمه به نبرد رفتی و با یه دست

طوری زدی بر زمین قلعه شد ناپدید

میکشی شمشیر و میزنی سر حیدر

میریزه زیر پات خود و سپر حیدر

یاللعجب از این که یه لشکر بود و

در مقابل اما تو یک نفر حیدر

بند دوم

طوفان مساویِ ،زور ضربه های تو

عزرائیل نمیرسه،به گرد عبای تو

یل ها همه یک به یک با رجز های تو

قالب تهی از کنار تو برگشته اند

این نقل تاریخِ که تو اُحُد یا علی

هجده نفر همزمان خاک تو گشته اند

دوختی به هم انگار مِیمَن و مِیسَر رو

میزدی در اول ضربه‌ی آخر رو

تا تو رو میدیدن لشکر میپاشید و

به هم میگفتن که علی اومد در رو

بند سوم

تو سختی با ذوالفقار،تنها یار احمدی

تو صفین و نهروان،کولاکی رقم زدی

بین خودی و رقیبان تو میدون علی

تنها کسی که دمی جا نزد بوده ای

پشت سپاه خدا در تب معرکه

حتی با زخم تن بی عدد بوده ای

قاهر الحربی و آسمان زینِ تو

جبرئیل وا کرده لب به تحسین تو

در مقابله‌ی حق علیه باطل

تکیه به تو کرده به خدا دین تو

  • دوشنبه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

دوبیتی های مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خورشیدم و با نور علی می آیم...) * محمد علی قاسمی

542
1

دوبیتی های مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خورشیدم و با نور علی می آیم...) خورشیدم و بانور علی می آیم
بازمزمه و شور علی می آیم

امروز نیامدم بدستور علی
هر روز بدستور علی می آیم
...

خورشیدم و درپی ظفر میگردم
بانور علی است جلوه گرمیگردم

هروقت علی گفت بیا. می آیم
هروقت بگوید برو. برمیگردم

.....

این معجز ردشمس از حیدر بود
روی علی ازشمس فروزانتر بود

چون روی علی دو باردر روزی دید
فرداش فروغ شمس زیباتر بود

......

ردالشمس شددرآسمان گردیدم
ازجانب شمس این ندا بشنیدم

بافخر به ماه و به کواکب می گفت
امروز دومرتبه علی را دیدم

.....

هرجا که حق بود زتو تکریم میشود
جنت به روی ماه تو ترسیم میشود

باردشمس گشت عیان برتمام خلق
افلاک با نگاه تو تنظیم میشود

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش...) * مهدی رحیمی زمستان

787
2

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش...) به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد وبالایش
کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد ازجایش

اگر که ذوالفقارش سر برون آرد به قهر خود
منافق را به آنی می کند از جمع منهایش

من و امثال من در این حرم آیا چه می خواهیم
اگر جبریل می سوزد دراین درگاه پرهایش

اگر درکربلا نام علی را می بری قطعا؛
برات کربلایت در نجف خورده ست امضایش

کسی که دست رد برسینه ی عالم نزد هرگز
یقینا فرق خواهدکرد معنای بفرمایش

کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی نه؛
مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش

اگر آقایی ام داده درعالم علتش این است
کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش

اگر نوکر بسوزد هم درآتش مطمئن هستم
نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش

چه شب هایی که این تن شد کبود ازداغ فرزندت
خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خدا در آینه اش آنقدر علی دید...) * محمدرضا رضایی

559

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خدا در آینه اش آنقدر علی دید...) خدا در آینه اش آنقدر علی را دید
که بر خود از همه نزدیک تر علی را دید

نبی سپرد زمین را به او و هرچه که رفت...
به سمت عرش خدا، بیشتر علی را دید

چنان یسار و یمین را به تیغ دوخته که
زمین به قامت صدها نفر علی را دید

یلان سر به هوا ذوالفقار را دیدند
و قلعه نیز که شد در به در علی را دید

نداشت هر دل ناپاک چشم دیدن عشق
وگرنه میشود از گوش کر علی را دید

و مهربانی اش از هیچ کس نشد پنهان
که هر بنی بشری چون پدر علی را دید

خلاصه بحث خدا بودن و نبودن اوست
اگر شود فقط از یک نظر علی را دید

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(آیینه ی تمام نمای خدا علی) *سید ناصر ولائی زنجانی

937
1

در مدح حضرت علی(ع) -(آیینه ی تمام نمای خدا علی) آیینه ی تمام نمای خدا ، علی
ای معنی حقیقت قالوا بلی علی
میزان و هم صراط و قیامت به دست توست
برکشتی نجات خدا ناخدا علی
گیرند درس مردی و مردانگی زتو
هستی تو برتمام بشر مقتدا علی
در بای بسم سوره ی الحمد نقطه ای
معنا تویی به سوره و آیات یاعلی
آن نقطه ای که هستی عالم ز هست توست
ای بهترین خلق پس از مصطفی علی
هرآیه ای که مدحتی از مومنان کند
ظاهرشوی ز باطنِ آن برمَلی علی
گر گوش جان کس شنود بانگ قدسیان
آید به گوش از همه ارض و سما علی
هستی تو در صراطِ خداوند ، مستقیم
مخلوق را به سوی خدا رهنما علی
در غزوه ی احد به لبش جبرییل داشت
الّا و لا به سیف تو و لا فتی علی
قرآن پر است از تو و ارکان قدرتت
ای مظهر ولایت تو انّما علی
در آیه آیه های خدا صحبت از تو بود
در سوره ای که ذکر تو شد هل اتی علی
در راه حق ای آنکه گذشتی ز هستی ات
هرگز نشد نظیر ، تورا در سخا علی
کس ناامید از درِ جود تو برنگشت
هستی همیشه بر همه مشکل گشا علی
با گریه ی نماز شب از عشق کردگار
غش کرده پای نخل فتادی زپا علی
ای نفس مطمئنه صدا میزند تورا
پروردگار تو که به سویم بیا علی
در علم و حلم وفضل وادب کیست چون تو کس
بعد از نبی نظیر تو در ما سوی علی
بی چون و چند هست غلام تو عرشیان
ای بوترابِ روی زمین مرتضی علی
خیل ملک که سجده برآدم نموده اند
زیرا در اوست جلوه ی آل عبا علی
در عرش و فرش نام علی هست ذکر لب
زیرا عبادتت است ذکرتو در هرکجا علی
غیر از خدا و غیر رسولش کسی نبود
با رمز و راز حضرت تو آشنا علی
هر کس که با ولای تو مولا ولایی است
گوید حدیث مهر تو از ابتدا علی

  • شنبه
  • 5
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای شه مردان علی) *حاج نادر بابایی

1217
3

در مدح حضرت علی(ع) -(ای شه مردان علی) ای شه مردان علی
وی یَدِ مَنّان علی
برهمه درمان علی
جانم علی جان علی

اَرض و سَما مُنجَلی
از رخ تو یا علی
آیتی از مُنزَلی

شمس درخشان علی
جانم علی جان علی

همچو تو یک شهریار
نامَده بَر روزگار
دست خداوندگار

قدر تو پنهان علی
جانم علی جان علی

به هر طرف رو کنم
رو که به هر سو کنم
عطر تو را بو کنم

ولی سبحان علی
جانم علی جان علی

شام و سحر دَرگهت
سَر بِنَهم در رَهت
طالب روی مَهت

این دل سوزان علی
جانم علی جان علی

مِجمر عودَم تویی
بود و نبودم تویی
گفت و شنودم تویی

جانی و جانان علی
جانم علی جان علی

کعبه شد اَندر سحر
زادگَه شیرِ نَر
گشته زِ تو مُفتَخر

کعبه ی یزدان علی
جانم علی جان علی

میکَده ها بسته شد
اهل خُمش خَسته شد
با مِی تو رَسته شد

اینهمه مَستان علی
جانم علی جان علی

لَنگر روز و شبی
مِهر به هر کوکَبی
پیش تو خِضرِ نَبی

طفل دبستان علی
جانم علی جان علی

مِهر من و ماه من
کوی تو شد راه من
نوکر تو شاه من

صاحب احسان علی
جانم علی جان علی

رو سیهَم (نادرم)
صبح و مَسا ذاکرم
هَر نَفَسی حاضرم

بَر سَر خوان علی
جانم علی جان علی

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احمد پوریا

در مدح حضرت علی(ع) -(دلم ز روز ازل مست و مبتلای علیست) * احمد پوریا

1168

در مدح حضرت علی(ع) -(دلم ز روز ازل مست و مبتلای علیست) دلــــم زِ روز اَزل مَست و مُبتــــلای علیست
تمامِ ثِـروت و سَــــرمــــایه ام وِلای علیست

بهشــتِ عَــرشِ بَــــرین هم اگـــر مُصَفّا شد
زبود و مَرحـَـمت و عـزَّت و صفای علـیست

غُلام قََــنبریِ او، خــــودش مقـــام شهیست
هزار نوح و سلیمان همه گدای علیست

به کعبه شـــد مــتولد ، شد عِزِّ خانه ی حق
قسم به کَعبه ، نه کَعبه، جهان سرای علیست

نبـی به وقت تَکَـــلُّم به حق شب معراج
هر آنچه کرده دعا ذِکر رَبَّنـای علیست

رسیـــده فــاصله تـــا کان قـــــــابَ قُوسَینَ
میان ربُّ و نبی ، مــثل عِیــــن و یای ِ علیست

زِخالقش سخنـــی گفت و پاسخش بشنید
که وَحی آمده از حق ولی نوای علیست

چنیـن بگفـــت یـارب مـــگر علــی با ماست
به هر طرف نِگرم صُــــوت دِلــرُبای علیست

نِدا زِ حــضرت رحـــمان شده طَنیــــن انداز
هر آنچه گفت و شنید با شما خدای علیست

چو عــــاشقم بـــه علی بـــــا زبان گـویم
سخن بُود ســخن مــن که با صدای علیست

به اِحتزاز در آمـــد ،سمای دل عَــلمش
هــــر آنکه از همه بالاست آن لِوای علیست

اَنا مَـــدینَهٌ العِـــلمُ و عــــلی بُــــود بـابش
حــدیث ختـــم نبــــوت بود برای علیست

همـــان کــــه اَنتَ اَخــــیُّ و وارِثی میگفت
بفخر گفته نبی یاور و اَخای علیست

مـــــدال نوکـــــــریِ شــــاه کــــربلا( پویا)
همه ز لطف و سخای پر از عطای علیست

  • جمعه
  • 25
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد