حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(در ازل کاین جلوه در خاک وگِل آدم نبود...) * میرزاحبیب خراسانی

289

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(در ازل کاین جلوه در خاک وگِل آدم نبود...) در ازل کاین جلوه در خاک و گل آدم نبود
مهر رخسار علی را از تجلّی کم نبود

از لب لعلش دمی در طینت آدم دمید
گر نبود آن دم نشان از هستی آدم نبود

عاشقان را با رخ و زلفش عجایب عالمی
بود کاندر وی خبر از آدم و عالم نبود

جام می بر نام او می زد دم از دور وصال
بزم عشرت را که در آن بزم نام از جَم نبود

بزم خاصان بود و با لعل لب میگون یار
جز لب پیمانه و ساغر لبی همدم نبود

دم زدی از راز عشقش حضرت خاتم اگر
مُهر خاموشی از این لب بر لب خاتم نبود

در کتابت نام او را اسم اعظم کرده اند
زانکه حق را نامی از نام علی اعظم نبود

گر نبودی این کرامت فیض آن صاحب کرم
نقش این خط، لفظِ کرّمنا بنی آدم نبود

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا قاسمی

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت...) * رضا قاسمی

327

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت...) حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت
این گدا از دست تو هر روز آب و نان گرفت

مثل یک مردار بودم گوشه ای از عزلتم
تا که نامت را شنیدم پیکر من جان گرفت

ذکر یا حیدر بود شیرینی اش در کام من
احتیاجم را دگر از قند و از قندان گرفت

شاه آمد در نجف ، کشکول در دستش گرفت
در عوض سائل که آمد منصب سلطان گرفت

بسکه ایوان طلایت مات و مبهوتم نمود ...
گاه گاهی این زبانم ، ذکر " یا ایوان " گرفت

یک عروس حیدری دیدم که از صحن نجف
خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت

تک تک آیات قرآن وصف شاه لافتاست
از شما مضمون خود را سوره ی انسان گرفت

بادهای موسمی از یک دم تو می وزد
از تکان ذواالفقارت دفعتا طوفان گرفت

هر کسی عشق تو را دارد خودش درمان بود
هر کسی دور از تو شد هم ، درد بی درمان گرفت

جایگاه دشمنت باشد به قعر چاه وَیْل
تازه خیلی هم خدا بر حالشان آسان گرفت

مسجدی که " اَشْهَدُ اَنَّ عَلی " را قطع کرد
از ستون باید شکست و سردرش سیمان گرفت

داریوش و کوروش و این داستانها ... بیخیال
کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(طاها نبرده نام تو را بی وضو علی) * وهاب محمدی

914

در مدح حضرت علی(ع) -(طاها نبرده نام تو را بی وضو علی) طاها نبرده نام تورا بی وضو علی
نامت برم بدون وضو با چه رو علی

آن کعبه ای که قبله گهه مسلمین شده
بگرفت از وجود تو این آبرو علی

آلوده ام اگر چه به صد ها گنه ولی
دل را دهم به حب تو من شستشو علی

آن گس که طالب است ببینده جمال حق
باید به چهره تو کند جستجو علی

بر آستان عشق تو گر سر نهد گسی
فردوس را کجا کند او آرزو علی

ملجا به بینوا واسیر و گدا ولی
قابض به روح مشرگ و کفر و عدو علی

ایتام تا گرسنه به شهرو دیار بود
راضی نشد که رد شود اب از گلو علی

از مدحت تو عاجزو در مانده این (وهاب)
قران بگفته مدح ترا مو به مو علی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سبک شور مولا امیرالمؤمنین(ع) -(علی یل دلیره...) * عماد بهرامی

379

سبک شور مولا امیرالمؤمنین(ع) -(علی یل دلیره...) علی _ یل دلیره
فقط _ علی امیره
دلم _ به عشق مرتضی
تا حرم آقا _ پر میگیره

علی مظهرالعجائبه
اسدالله غالبه
بهترین اعجاز علی
بی بی ام المصائبه

علی علی یا مرتضی
یا سریع الرضا
معلم جبرئیل
ناصرالانبیا

یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مرتضی علی

علی _ فاتح خیبر
علی _ اول و آخر
علی _ ساقی کوثره
شیر دلاوره _ امیر لشگر

علی آئین و مذهبه
علی خُمّ لبالبه
برا وصفش همین بسه
علی بابای زینبه

علی علی حبل المتین
امیرالمؤمنین
حضرت عشق آفرین
حیدر بی قرین

یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مرتضی علی

علی مرد نبرده
در خیبرو کنده
جهان _ داره اگر صفا
رو دست مرتضی _ علی میگرده

علی شاه دو عالمه
ذکر تحویل سالمه
تا علی ارباب منه
بخدا خوش بحالمه

علی علی حیدر مدد
شاه قنبر مدد
«لافتی الا علی»
یل خیبر مدد

یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مرتضی علی

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک سرود ولادت امام علی(ع) -(در اوج اقتدار قدم میزد...) * میلاد فاروقی

613

سبک سرود ولادت امام علی(ع) -(در اوج اقتدار قدم میزد...) در اوج اقتدار قدم میزند
محشری در میدان رقم می زند
کل تدابیر دشمن را علی
با خم ابرویش به هم میزند

قاهر العدو آمده در میدان
لشگری شده از جلالش حیران
یک طرف علی ذوالفقارش در دست
یک سو عبدود دست و پایش لرزان

باشرف علی شاه لوکشف علی
باطن کتاب قبله و هدف علی
ذکر مستیه نوکرا علی الدوام
ساقی می انگور نجف علی

یا حیدر اسدالله

_

هفت آسمان به زیر گام علی
جن و انس ملک غلام علی
نقطه ی تحت باء اگر حیدر است
پس بسم الله یعنی به نام علی

والی الولی قاهر و قهاره
توی معرکه میر و سردمداره
درب خیبرو میکنه با یک دست
ناصرالنبی حیدره کراره

اصل دین علی،میر مومنین علی
اوج خلقت رب العالمین علی
علی بشر؟ فکیف بشر علی
جلوه ی خدا بر روی زمین علی

یا حیدر اسدالله

  • یکشنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 23:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم...) * داریوش جعفری

282
1

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم...) جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم
با یک نگاه خاک زمین را گهر کنیم
با او مِسِ وجود جهان مثل زر کنیم
جان را به عشق شاه ولا معتبر کنیم
ما در نماز قبلهء رخسار حیدریم

مجنون عوالم و خودِ لیلاست مرتضی
خاکی ترین مدرس بالاست مرتضی
حیدر محمد و خودِ زهراست مرتضی
یوسف ترین عزیز دو دنیاست مرتضی
ما یک کلاف پوچ به بازار حیدریم

ذراتِ جِرم هر دو جهان سینه چاک او
او بوتراب و آدم و حوّا ز خاک او
مستان تمام ، مستِ میِ پاکِ تاک او
جرم تمام اهل ولا حبّ پاک او
دار آورید میثم تمّار حیدریم

عالم تمام قطره و دریا ابوتراب
هستی تمام ذره و صحرا ابوتراب
دنیا تمام بنده و مولا ابوتراب
دلداده ایم و رهزن دلها ابوتراب
ما چون غبار بر سر دیوار حیدریم

نام علیِ عالیِ اعلا عبادت است
ما در نیاز و حضرت مولا سخاوت است
دست توسلیم و فقط او اجابت است
مولای ما یگانه مسیر سعادت است
ما بنده ایم بندهء دربار حیدریم

در بارگاه او همهء خلق همچو مور
قرآن علی صُحُف علی و بوالحسن زبور
ساکن به شب شدیم علی شد شعاع نور
غرق دعا شدیم و علی شد صفای طور
دست شفاست حیدر و بیمار حیدریم

خیرالامور حضرت دلدل سوار ماست
قبل از نماز نام علی در شعار ماست
خدمت به خادمین علی افتخار ماست
با مدعی بگو که علی کار و بار ماست
ما در مدار نقطهء پرگار حیدریم

عالم تمام محو کمال و مرام او
هفت آسمان و جنت اعلا به نام او
ختم کلام مصحف حق در کلام او
شاه و گدا و عالِم و عامی غلام او
ما تاجدار حبِّ گهربار حیدریم

شعر و شرار زلف نگارم فقط علیست
پیر و مرادِ ایل و تبارم فقط علیست
یارم علیست باغ و بهارم فقط علیست
شاهد نوشت دار و ندارم فقط علیست
بیمار و بیقرار و گرفتار حیدریم

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(دلبرما چو در ازل بردل ما نظاره کرد...) * مقداد اصفهانی

288

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(دلبرما چو در ازل بردل ما نظاره کرد...) دلبر ما چو در ازل بر دل ما نظاره کرد
رخت جنون به قامت عاقل ما قواره کرد

ناوک مژه را گذاشت در دل ابروی کمان
جان به خون کشیده را پلک زنان نظاره کرد

چاره ی کشتگان عشق غمزه ی چشم دلبر است
درد جنون عشق را به ناز و غمزه چاره کرد

لایق وصف او نبود تا صفتش کند کسی
از کرمش وجود ما لایق استعاره کرد

بسکه شراب عشق او شهره ی شهر عشق شد
یکسره شیخ شهر را مست و شراب خواره کرد

مستی جان عاشقان تا که به غایتش رسید
به زین اسب شاعری دست و قلم سواره کرد

با مدد از جناب عشق ریخت به دل شراب عشق
حب امیر مومنین در دل و جان شراره کرد

جلوه ی ذات کبریا تا که به کعبه شد عیان
قصد مدیح مرتضی شاعر او دوباره کرد

شراب ناب میچکد از قلمی که بر کتاب
مدح علی نوشته و فضل علی شماره کرد

در دل و جان ذره ها عشق علی گرفته جا
سینه ی کعبه را ببین عشق علی دو پاره کرد

در دل هو نشسته و پرده ی لو کشف درید
بر دل و جان مصطفی وحی ز گاهواره کرد

کثرت و وحدتش عجین در دل ذات بی حدش
گاه به این نظاره و گاه به ان اشاره کرد

سوره ی قل هو الله است سوره ی مدح مرتضی
ذکر سه باره ی علی ختم هزار باره کرد

وقت نزول ایه ها قبل حبوط، جبرئیل
گوشه ی عرش کبریا با علی استشاره کرد

در شب معراج نبی هیچ بجز علی ندید
چون که خدا نام علی بر همه جا نگاره کرد

هرکه غلام او شده لایق پادشاهی است
در دل اسمان عشق میثم خود ستاره کرد

نوبت بد مستی عشق تا که به مقداد رسید
جوهر عشق خویش را در قلمش عصاره کرد

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(بتی که برده دل از من به طرّه ی دلبند..) * شکیب اصفهانی

1140
2

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(بتی که برده دل از من به طرّه ی دلبند..) بتی که برده دل از من به طرّه‌ی دلبند
نموده رشته‌ی جانم به تار مو پیوند

به قصد طائر دل باز چشم فتّانش
کمان کشیده ز ابرو ز مو فکنده کمند

به جلوه خال عذارش عدیل شاه حبش
ز فتنه چشم خمارش سلیل ترک خجند

صفای روضه‌ی رضوان ز طلعت دلجو
بقای چشمه‌ی حیوان ز لعل شکرخند

تتار نافه‌ی مشکین ز طرّه‌ی پرچین
بهار عاشق مسکین ز روی بی مانند

به غمزه گفت کشی ناز من تا کی
به عشوه گفت بری بار عشق من تا چند

بگفتمش دل دیوانه جز سر زلفت
به هیچ سلسله هرگز نمی شود پابند

ز آب دیده‌ی من گشت مهربان آن ماه
چو دید بر سر آتش نشسته ام چو سپند

سرشک سرخ ز رخسار زرد من بزدود
ز جام عیش و طرب بیخ غم ز دل برکند

ز ماه چهره برافکند پرده از سر مهر
که دل به دولت دیدار او بود خرسند

به خنده تا لب می گون نهاد بر لب جام
صفیر مرغ صراحی به گریه گشت بلند

لبش ز ساغر صهبا به لون سوده عقیق
تنش به نرمی دیبا به رنگ ساده پرند

کشید یک دو سه پیمانه چون شراب کهن
بساط عیش نوروز را ز نو افکند

به مدح شاه ولایت سرود از سر شوق
قصیده ای همه روشن چو رأی دانشمند

علی که شمع شبستان عالم امکان
به قصر شوکت او مشعلی بود آوند

علی که از پی کسب کمال نور و ضیاء
به خاک درگه او مهر و ماه سجده برند

علی که در صف هیجا ز محور گردون
به چشم مار کشد توتیا ز سم سمند

علی که باد صبا از شمیم روضه‌ی او
مشام عالمیان را ز بوی مشک آکند

علی که در بر کان سخای او البرز
بود چو مشت رمالی به دامن الوند

علی که آدم و حوا نگشته خلق هنوز
کشید صولت او دیو نفس را در بند

علی که مقصد معبود عزّ و رفعت اوست
ز هرچه آیه اشارت نموده بر سوگند

علی که حصن ولایش مقام امن خداست
در آن درآ که نیابی ز سیئات گزند

علی که آینه‌ی حق نمای او گوید
نزاده مادر ایّام شبه این فرزند

علی که عین خدا خوانمش به مذهب عشق
اگر چه بی خبرانم بُرند بند از بند

علی که نعمت او در سماط اهل صفا
به هر مقام بود دلنواز حاجتمند

علی که مدحت او گشته تا شعار شکیب
به جای شعر فشاند ز تنگ شکر قند

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع) -(حیدر حیدر گفتم و خودرا رساندم تا نجف...) * محسن راحت حق

493

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع) -(حیدر حیدر گفتم و خودرا رساندم تا نجف...) حیدر حیدر گفتم و خود را رساندم تا نجف
قبله ای دیگر ندارم بعد از این الّا نجف

حیدر حیدر گفتم و پرواز کردم تا به عرش
انسِ بسیاری گرفتم بعد از اینها با نجف

با من از غیر علی صحبت نکن مولا علی ست
حرف از کعبه نزن شد قبله ام تنها نجف

در دلم نقش است ایوانِ طلایی حرم
قسمتم کی می کنی آخر خداوندا نجف

آبروها یافتم از گرد و خاکِ خانه اش..
شستشو داده ست قلبم را چنان دریا نجف

یک نفر پرسید دردم را به که افشا کنم؟
گفتمش باشد مداوای شما ..آقا ..نجف

مدّتی راهم نداده در حریمِ عاشقی ..
التماسم هست بهرِ تذکره..مولا نجف

خوب می دانم گره وا می کند نذرِ صحیح
نذر کردم تا بخوانم..روضه ی زهرا نجف

تابِ من از کف ربوده شد امیرالمومنین
وعده ی فردا نده ..حالا نجف حالا نجف

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
کربلایی فخرالدین اسکندری

در مدح حضرت علی(ع) -(توشه انسی و جانی رهبر کون و مکانی) *کربلایی فخرالدین اسکندری

288

در مدح حضرت علی(ع) -(توشه انسی و جانی رهبر کون و مکانی) توشه انسی و جانی _ رهبرکون و مکانی
نه چنین است که گفتم _ به جهان روحی وجانی
تونه ارضی نه سمایی _ نه زمانی نه مکانی
رحمتی واسعه داری _ کهکشانی،نه ،جهانی
من پی حق و حقیقت_غافل از اینکه تو آنی
قاصرم وصف تو گویم _ چوگلی،غنچه دهانی
ای لب لعل توهمچون _ سنگ سُرخین یمانی
ابروانت به چه ماند_ چه نویسم؟ به کمانی
حسن رویت ،چه بگویم _ به شبم ماه جهانی
مه کجا روی تو جانا _ شمس در پرده نهانی
به خطا شد قلم آقا _ توهم اینی تو هم آنی
برتر از مهری و ماهی _ نه چنینی نه چنانی
مام گیتی نتواند _ که بزاید چوتو ثانی
جز هوایت به سرم نیست _ حق بداند وتو دانی
من غلام درکویت _ گستراننده ی خوانی
ای عطا کرده به عبدت _ آب نوشینم و نانی
جانم از آن تو باشد _ صاحب کشور جانی
جان ناقابلم آقا _ میتوانی بستانی
خواهی اَر روح مرا هم _ بستانی، میتوانی
سر ز موسای کلیمی _ به زعیسای زمانی
یاور ختم رسولان _ همسر فخر زنانی
در جدلگاه و رشادت _ تو سرآمد به یَلانی
من کجا وصف تو جانا _ روح قدسیِّ بیانی
چه بلاغت چه فصاحت _ خود اینی خود آنی
خِبطِ شیرین قلم شد _ ذوالکرامی لا مکانی
در تو آیات الهی _ متجلی به معانی
چه شکوهی چه جلالی _ عطر خوشبوی جنانی
از ازل تا ابدیت _ سرور جمله سرانی
تیغ کین بر سرت آقا _ زده آن ملحد جانی
رسته از هر دو جهانی _ نه بر اینی نه بر آنی
مات و حیران همه عالم _ بحر فضلی بی کرانی
به خدا روز جزا هم _ شیعه را خط امانی
دست به دامان تو هستم _ جان زهرا نرهانی
خوشم از فعل تو جانا _ نرهانی ، برهانی
باری ای باب کرامت _ تو شهنشاه شهانی
من تهیدستم و عاصی _ تو کریمی تو کیانی
فخر«ثاقب» شد همینم _ که به شهر رمضانی
زکرامت بنمایی _ قدمی رنجه به آنی
به دم آخر عمرم _ به وصالت برسانی
مِیَم از جام ولایت _ بچشانی بچشانی

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(عزتی بالاتر از این نیست عبد حیدرم..) * محسن راحت حق

386
3

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(عزتی بالاتر از این نیست عبد حیدرم..) عزّتی بالاتر از این نیست عبدِ حیدرم
حالتی شیداتر از این نیست عبدِ حیدرم

قنبرِ کاشانه ی او الگویم در نوکری ست
بی گمان آقاتر از این نیست عبدِ حیدرم

با علی سر می کِشم تا آسمان تا کهکشان.
وسعتی دریاتر از این نیست عبدِ حیدرم.

می شوم ذوبِ ولایت تا که خالص تر شوم
خطبه‌ای غرّاتر از این نیست عبدِ حیدرم

عشق او پنهان نباید کرد حتّی لحظه ای
شوکتی پیداتر از این نیست عبدِ حیدرم

آبرویم داده ...مولانا امیر المومنین..
رتبه ای والاتر از این نیست عبدِ حیدرم

فاش می گویم همه عالم بداند جان..علی ست
جمله ای گویاتر از این نیست عبدِ حیدرم

گشتم و گشتم جهان و مثلِ او پیدا نشد
واژه ای زیباتر از این نیست عبدِ حیدرم

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(آن روز که پدر ز پسر میکند فرار...) * سید پوریا هاشمی

1774

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(آن روز که پدر ز پسر میکند فرار...) آن روز که پدر ز پسر می‌کند فرار..
مارا ولای شاه نجف می‌دهد قرار

تقدیر‌ نه!عنایت مولا به کار ماست
چرخیده زیر پای علی چرخ روزگار

گر صد هزاربار به دنیا قدم نهم
من روی می‌کنم به نجف صدهزار بار

گفتند مرگ لحظه تشریف حیدر است
مردند عاشقان وصالش به اختیار

نان جوین سفره اش آنقدر خشک بود..
که لب نمی‌زدند فقیران روزگار

هرکس به یک طریق در ایوان او خوش است
یک عده بین سجده و یک عده می گسار

با گوشه ی عباش به آتش اشاره کرد
ناگاه بر خلیل گلستان شد آشکار

وقت سرشتن گِل ما ذات کردگار..
فرمود: بوتراب! تراب از نجف از بیار

انگورهای روی ضریحش برای خلق
مستی ما ز نام علی گشت پایدار

تولیت حریم علی دست فاطمه است..
گر پرده را خدا بزند لحظه ای کنار

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امیرالمؤمنین علی(ع) -(این نگاهت منبع بی انتهای تاک ها..) * فرزاد نظافتی

373

امیرالمؤمنین علی(ع) -(این نگاهت منبع بی انتهای تاک ها..) ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها
ای دلیل سُکْر بی اندازه‌ی ادراک ها

جَذبه ات، کابوس نامردان و ذکر نام تو …
قوّت قلب تمام مردها، بی باک ها!

از جهان دیوانه‌خانه ساختی با غمزه‌ات
ای نماد عشق سوزانت گریبان چاکها

"لن ترانی" بر لبم، زیر گلویم حاضرست
در دل خود جا دهید این مست را ای خاک ها!

یا علی و یا خدا و یا خدا و یا خدا …
یک به یک کافر شدند از عشق تو پژواک‌ها

هر کسی بغض تو را دارد، ندارد آبرو
حب تو معیار پاکیِ تمام پاک ها

نام زیبایت شکوه "نسخ و نستعلیق و ثلث"
بُرده ای دل از خطوط و سنگها، حکاک ها

در خدا شک کرده عقل عده ای تکلیف چیست؟
یاعلی تقصیر فضل توست یا شکاک ها؟!

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

بانیِ دارالشفای حضرت عیسی؛ علیست(ع) * مرضیه عاطفی

350

بانیِ دارالشفای حضرت عیسی؛ علیست(ع) بانیِ دارالشفای حضرت عیسی؛ علیست(ع)
در کنار نیل، تنها ناجیِ موسی علیست(ع)

شد بهشتِ من خلاصه در قد و بالای او
حور و قلمان و قیامت؛ جنّة الأعلی علیست(ع)

حک شده در هر ورق از نامۂ اعمال من
صاحب مُهرِ شفاعت؛ صاحبِ امضا علیست(ع)

هست حبّ فاطمه(س) برگ تردد از صراط
بهترین برگ امان در دست مولانا علیست(ع)

حرف هایش وحیِ مُنزل، سیره اش تفسیرِ نور
اصلِ قران است! حمد و قدر و أنزلنا علیست(ع)

وصف حالش هست «أکملتُ لکم» تا «هَل أتی»
سوره سوره آیه آیه خط به خط حق با علیست(ع)

شیعۂ اهل غدیرِ خم! تو خاطر جمع باش
چون که میزانِ خدا در حشر، ذکر یاعلیست(ع)

در دو دنیا دم به دم دارد هوایت را، نترس...
غم نخور هرگز أمیرالمؤمنینت تا علیست(ع)!

  • یکشنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

سبک شور زیبای امیرالمؤمنین(ع)، بانوای کربلایی وحید شکری -(قلعه سرنگون شده...) * علی علی بیگی

2961
2

سبک شور زیبای امیرالمؤمنین(ع)، بانوای کربلایی وحید شکری -(قلعه سرنگون شده...) بند اول

قلعه سرنگون شده،مرحب افتاده زمین

از عرش آید این ندا،حیدر حیدر آفرین

با خشم تو شد سکوتی به پا در جهان

رنگ از رخ لشکر دشمنان هم پرید

بی واهمه به نبرد رفتی و با یه دست

طوری زدی بر زمین قلعه شد ناپدید

میکشی شمشیر و میزنی سر حیدر

میریزه زیر پات خود و سپر حیدر

یاللعجب از این که یه لشکر بود و

در مقابل اما تو یک نفر حیدر

بند دوم

طوفان مساویِ ،زور ضربه های تو

عزرائیل نمیرسه،به گرد عبای تو

یل ها همه یک به یک با رجز های تو

قالب تهی از کنار تو برگشته اند

این نقل تاریخِ که تو اُحُد یا علی

هجده نفر همزمان خاک تو گشته اند

دوختی به هم انگار مِیمَن و مِیسَر رو

میزدی در اول ضربه‌ی آخر رو

تا تو رو میدیدن لشکر میپاشید و

به هم میگفتن که علی اومد در رو

بند سوم

تو سختی با ذوالفقار،تنها یار احمدی

تو صفین و نهروان،کولاکی رقم زدی

بین خودی و رقیبان تو میدون علی

تنها کسی که دمی جا نزد بوده ای

پشت سپاه خدا در تب معرکه

حتی با زخم تن بی عدد بوده ای

قاهر الحربی و آسمان زینِ تو

جبرئیل وا کرده لب به تحسین تو

در مقابله‌ی حق علیه باطل

تکیه به تو کرده به خدا دین تو

  • دوشنبه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

دوبیتی های مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خورشیدم و با نور علی می آیم...) * محمد علی قاسمی

376
1

دوبیتی های مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خورشیدم و با نور علی می آیم...) خورشیدم و بانور علی می آیم
بازمزمه و شور علی می آیم

امروز نیامدم بدستور علی
هر روز بدستور علی می آیم
...

خورشیدم و درپی ظفر میگردم
بانور علی است جلوه گرمیگردم

هروقت علی گفت بیا. می آیم
هروقت بگوید برو. برمیگردم

.....

این معجز ردشمس از حیدر بود
روی علی ازشمس فروزانتر بود

چون روی علی دو باردر روزی دید
فرداش فروغ شمس زیباتر بود

......

ردالشمس شددرآسمان گردیدم
ازجانب شمس این ندا بشنیدم

بافخر به ماه و به کواکب می گفت
امروز دومرتبه علی را دیدم

.....

هرجا که حق بود زتو تکریم میشود
جنت به روی ماه تو ترسیم میشود

باردشمس گشت عیان برتمام خلق
افلاک با نگاه تو تنظیم میشود

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش...) * مهدی رحیمی زمستان

642
2

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش...) به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد وبالایش
کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد ازجایش

اگر که ذوالفقارش سر برون آرد به قهر خود
منافق را به آنی می کند از جمع منهایش

من و امثال من در این حرم آیا چه می خواهیم
اگر جبریل می سوزد دراین درگاه پرهایش

اگر درکربلا نام علی را می بری قطعا؛
برات کربلایت در نجف خورده ست امضایش

کسی که دست رد برسینه ی عالم نزد هرگز
یقینا فرق خواهدکرد معنای بفرمایش

کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی نه؛
مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش

اگر آقایی ام داده درعالم علتش این است
کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش

اگر نوکر بسوزد هم درآتش مطمئن هستم
نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش

چه شب هایی که این تن شد کبود ازداغ فرزندت
خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خدا در آینه اش آنقدر علی دید...) * محمدرضا رضایی

370

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خدا در آینه اش آنقدر علی دید...) خدا در آینه اش آنقدر علی را دید
که بر خود از همه نزدیک تر علی را دید

نبی سپرد زمین را به او و هرچه که رفت...
به سمت عرش خدا، بیشتر علی را دید

چنان یسار و یمین را به تیغ دوخته که
زمین به قامت صدها نفر علی را دید

یلان سر به هوا ذوالفقار را دیدند
و قلعه نیز که شد در به در علی را دید

نداشت هر دل ناپاک چشم دیدن عشق
وگرنه میشود از گوش کر علی را دید

و مهربانی اش از هیچ کس نشد پنهان
که هر بنی بشری چون پدر علی را دید

خلاصه بحث خدا بودن و نبودن اوست
اگر شود فقط از یک نظر علی را دید

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(آیینه ی تمام نمای خدا علی) *سید ناصر ولائی زنجانی

686
1

در مدح حضرت علی(ع) -(آیینه ی تمام نمای خدا علی) آیینه ی تمام نمای خدا ، علی
ای معنی حقیقت قالوا بلی علی
میزان و هم صراط و قیامت به دست توست
برکشتی نجات خدا ناخدا علی
گیرند درس مردی و مردانگی زتو
هستی تو برتمام بشر مقتدا علی
در بای بسم سوره ی الحمد نقطه ای
معنا تویی به سوره و آیات یاعلی
آن نقطه ای که هستی عالم ز هست توست
ای بهترین خلق پس از مصطفی علی
هرآیه ای که مدحتی از مومنان کند
ظاهرشوی ز باطنِ آن برمَلی علی
گر گوش جان کس شنود بانگ قدسیان
آید به گوش از همه ارض و سما علی
هستی تو در صراطِ خداوند ، مستقیم
مخلوق را به سوی خدا رهنما علی
در غزوه ی احد به لبش جبرییل داشت
الّا و لا به سیف تو و لا فتی علی
قرآن پر است از تو و ارکان قدرتت
ای مظهر ولایت تو انّما علی
در آیه آیه های خدا صحبت از تو بود
در سوره ای که ذکر تو شد هل اتی علی
در راه حق ای آنکه گذشتی ز هستی ات
هرگز نشد نظیر ، تورا در سخا علی
کس ناامید از درِ جود تو برنگشت
هستی همیشه بر همه مشکل گشا علی
با گریه ی نماز شب از عشق کردگار
غش کرده پای نخل فتادی زپا علی
ای نفس مطمئنه صدا میزند تورا
پروردگار تو که به سویم بیا علی
در علم و حلم وفضل وادب کیست چون تو کس
بعد از نبی نظیر تو در ما سوی علی
بی چون و چند هست غلام تو عرشیان
ای بوترابِ روی زمین مرتضی علی
خیل ملک که سجده برآدم نموده اند
زیرا در اوست جلوه ی آل عبا علی
در عرش و فرش نام علی هست ذکر لب
زیرا عبادتت است ذکرتو در هرکجا علی
غیر از خدا و غیر رسولش کسی نبود
با رمز و راز حضرت تو آشنا علی
هر کس که با ولای تو مولا ولایی است
گوید حدیث مهر تو از ابتدا علی

  • شنبه
  • 5
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای شه مردان علی) *حاج نادر بابایی

651

در مدح حضرت علی(ع) -(ای شه مردان علی) ای شه مردان علی
وی یَدِ مَنّان علی
برهمه درمان علی
جانم علی جان علی

اَرض و سَما مُنجَلی
از رخ تو یا علی
آیتی از مُنزَلی

شمس درخشان علی
جانم علی جان علی

همچو تو یک شهریار
نامَده بَر روزگار
دست خداوندگار

قدر تو پنهان علی
جانم علی جان علی

به هر طرف رو کنم
رو که به هر سو کنم
عطر تو را بو کنم

ولی سبحان علی
جانم علی جان علی

شام و سحر دَرگهت
سَر بِنَهم در رَهت
طالب روی مَهت

این دل سوزان علی
جانم علی جان علی

مِجمر عودَم تویی
بود و نبودم تویی
گفت و شنودم تویی

جانی و جانان علی
جانم علی جان علی

کعبه شد اَندر سحر
زادگَه شیرِ نَر
گشته زِ تو مُفتَخر

کعبه ی یزدان علی
جانم علی جان علی

میکَده ها بسته شد
اهل خُمش خَسته شد
با مِی تو رَسته شد

اینهمه مَستان علی
جانم علی جان علی

لَنگر روز و شبی
مِهر به هر کوکَبی
پیش تو خِضرِ نَبی

طفل دبستان علی
جانم علی جان علی

مِهر من و ماه من
کوی تو شد راه من
نوکر تو شاه من

صاحب احسان علی
جانم علی جان علی

رو سیهَم (نادرم)
صبح و مَسا ذاکرم
هَر نَفَسی حاضرم

بَر سَر خوان علی
جانم علی جان علی

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احمد پوریا

در مدح حضرت علی(ع) -(دلم ز روز ازل مست و مبتلای علیست) * احمد پوریا

486

در مدح حضرت علی(ع) -(دلم ز روز ازل مست و مبتلای علیست) دلــــم زِ روز اَزل مَست و مُبتــــلای علیست
تمامِ ثِـروت و سَــــرمــــایه ام وِلای علیست

بهشــتِ عَــرشِ بَــــرین هم اگـــر مُصَفّا شد
زبود و مَرحـَـمت و عـزَّت و صفای علـیست

غُلام قََــنبریِ او، خــــودش مقـــام شهیست
هزار نوح و سلیمان همه گدای علیست

به کعبه شـــد مــتولد ، شد عِزِّ خانه ی حق
قسم به کَعبه ، نه کَعبه، جهان سرای علیست

نبـی به وقت تَکَـــلُّم به حق شب معراج
هر آنچه کرده دعا ذِکر رَبَّنـای علیست

رسیـــده فــاصله تـــا کان قـــــــابَ قُوسَینَ
میان ربُّ و نبی ، مــثل عِیــــن و یای ِ علیست

زِخالقش سخنـــی گفت و پاسخش بشنید
که وَحی آمده از حق ولی نوای علیست

چنیـن بگفـــت یـارب مـــگر علــی با ماست
به هر طرف نِگرم صُــــوت دِلــرُبای علیست

نِدا زِ حــضرت رحـــمان شده طَنیــــن انداز
هر آنچه گفت و شنید با شما خدای علیست

چو عــــاشقم بـــه علی بـــــا زبان گـویم
سخن بُود ســخن مــن که با صدای علیست

به اِحتزاز در آمـــد ،سمای دل عَــلمش
هــــر آنکه از همه بالاست آن لِوای علیست

اَنا مَـــدینَهٌ العِـــلمُ و عــــلی بُــــود بـابش
حــدیث ختـــم نبــــوت بود برای علیست

همـــان کــــه اَنتَ اَخــــیُّ و وارِثی میگفت
بفخر گفته نبی یاور و اَخای علیست

مـــــدال نوکـــــــریِ شــــاه کــــربلا( پویا)
همه ز لطف و سخای پر از عطای علیست

  • جمعه
  • 25
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(دلشادم از این جلوه ی خورشید سعادت) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

242

در مدح حضرت علی(ع) -(دلشادم از این جلوه ی خورشید سعادت) دلشادم از این جلوه ی خورشید سعادت
آکنده ام از چشمه ی جوشان ولایت
زیرا که حدیث است هر آن شخص مسلمان
عاری بود از مهر ولایت ز جهالت
مقبول خدا نیست اگر لیل و نهارش
دائم گذرد جمله به تسبیح و عبادت
فرموده محمّد که منم کشور دانش
دروازه ی آن هست علی شمع هدایت
یعنی که بدانند خصیمان یداللّه
خارج بود از اُمّت من روز قیامت
یا هر که بود طالب غفران الهی
بی مهر علی نیست ورا ره به شفاعت
هر کس به تولّای علی جُست تمسّک
خوشبخت شد از دولت تحکیم ارادت
خوشبختی دارین که با دین مبین است
از همّت حیدر شده با مجد و جلالت
قرآن که سراپا همه دستور الهیست
تفسیر اولی الامر بود سرّ امامت
یا رب منما سلب از این نعمت عظمی
حاشا دل این خیل مُریدان طهارت
با عشق علی زنده مرا دار و بمیران
تا در دو جهان کسب کنم تاج سیادت
من عمر به اولاد علی وقف نمودم
سعی ام شده در حرمت آنان به اطاعت
گر بزم عزایی شده با یاد ائمّه
غافل نشدم زان در اعجاز و کرامت
با یاد حسینش همه شب اشک بریزم
بر دامن آلوده به تحصیل عنایت
روزی که سر از قبر بر آرند خلایق
من نیز برم دست بر آن درگه حاجت
خواهم که "صفا" را نکند خوار در آن دم
در ظلّ کرم جای دهد آیت رحمت

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(آنکه دل در گرو شاه ولایت دارد) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

338

در مدح حضرت علی(ع) -(آنکه دل در گرو شاه ولایت دارد) آنکه دل در گرو شاه ولایت دارد
حق بر آن بنده بسی لطف و عنایت دارد
وعده خلد برین داده به مخلوق نبی
هر که از مهر علی شمع هدایت دارد
در سرای ابدی لایق دوزخ نبود
زائرانی که بکف قبض زیارت دارد
ساقی کوثر و مأمور قسیم النّار است
محرم راز خدا حکم درایت دارد
دل قوی دار که در شارع دین صمدی
بر علی دوست خدا قصد حمایت دارد
با خدا باش علی گونه محمّد مسلک
هر چه خواهی همه امّید اجابت دارد
صاحب صیت و صلا فخر مقیمان فلک
شهریاری که بکف حکم قضاوت دارد
مفخر کلّ خلایق به سلاطین و گدا
در یَد واسعه دیوان عدالت دارد
آنکه در حصن حصینش بکند بیتوته
اعتکافی است که در قرب طهارت دارد
شهریار دو جهان است و فقیه فقها
حجّت حق ز خدا امر شفاعت دارد
وصف فردی که خدا یا که نبی کرده «صفا»
خود دلیلی ست بسی نیک و کفایت دارد

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین(ع) -( یکه بود و بی حریف، این شد که لشگر باب شد) * محمد حسین ملکیان

511
3

مدح امیرالمومنین(ع) -( یکه بود و بی حریف، این شد که لشگر باب شد) یکه بود و بی حریف، این شد که لشگر باب شد
لشگری را کشت ، جنگ نابرابر باب شد

تیغ بر کف با نقابی از دل لشگر گذشت
در عرب، تشبیه ابروها به خنجر باب شد

هیبتش را چون موذن داخل محراب دید
ابتدای هر اذان الله اکبر باب شد

شیعیان توحیدشان را در ولایت یافتند
در نماز این شد که بعد از حمد، کوثر باب شد

اصلا از وقتی که فهمیدیم کوثر با علی ست
ختم قرآن بین ما از جزء آخر باب شد

گفت پیغمبر انا علمٌ علیٌ بابها
در مدینه ناگهان سوزاندن در باب شد!

هر چه را شد باب کردند، آخرش اما چه شد؟
آخرش حیدر امیرالمومنین ارباب شد..

  • سه شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 09:58
  • نوشته شده توسط
  • سوگند زجاجی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

در مدح حضرت علی(ع) -(با امیرالمؤمنین..دنیای دیگر ساختم) * محسن راحت حق

271

در مدح حضرت علی(ع) -(با امیرالمؤمنین..دنیای دیگر ساختم) با امیرالمؤمنین..دنیای دیگر ساختم
از وجودِ مرتضا بوده..پیمبر ساختم

نامِ او را مشتق از نامِ خودم کردم..علی
ذکرِ او را در مجالس زیب و زیور ساختم

با ظرافت خلق کردم،آن چنانکه در جهان
فرد و بی همتا شود،زانرو منّور ساختم

این منم خلّاقِ هستی بخشِ عشق و عاطفه
تشنگانِ عشق را ساقی کوثر ساختم

بهرِ یاریّ ِ گرامی خاتمِ پیغمبران...
با درایت خلقتی مانندِ حیدر ساختم

بهرِ اضمحلالِ دشمن از صغیر و از کبیر
جنگجوی بی بدیلی مثلِ صفدر ساختم

اقتدارم را محبّت کردم از قهّآری ام
در میانِ کلّ ِ عالم از همه سر ساختم

بعدِ پیغمبر برای مردمِ کلّ ِ جهان..
از علی مرتضا سردار و رهبر ساختم

بهرِ پیوندِ رسالت با ولایت..یک زنی
پاکتر از گل..چنان زهرای اطهر ساختم

این زن و شوهر تکان دادند دنیا را به عشق
از وجودِ این دو تا گلهای احمر ساختم

من خدایم فخر می سازم به خلقت کردنم
با امیرالمؤمنین..دنیای دیگر ساختم

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(خمِ ابروت وحی طوفان است) * محمد حبیب زاده

306

در مدح حضرت علی(ع) -(خمِ ابروت وحی طوفان است) خمِ ابروت وحی طوفان است
شرح فضل تو ختم قرآن است
نوکرت فوق صد سلیمان است
چشم تو چشمه سار ایمان است
عاشقت واقعا مسلمان است
منکرت پست و نامسلمان است
جنتم بی تو یک بیابان است
بی شما عشق رو به پایان است

با ولای تو میرسد به خدا
هر کسی شد غلام عشق شما

ما خماریم و باده ی نابی
ما سرابیم و چشمه ی آبی
تار و تاریک ما تو مهتابی
علت سجده های محرابی
شرف الشمس و دُر نایابی
تو مسبب ترین به اسبابی
روی دیوار عاشقی قابی
به غلامان عشق اربابی

ذکر نابِ دلِ غمین هستی
همه ی آبروی دین هستی

تا تو هستی شراب لازم نیست
در دلم انقلاب لازم نیست
اینقدر پیچ و تاب لازم نیست
آیه ی مستجاب لازم نیست
با ترازو حساب لازم نیست
به قیامت شتاب لازم نیست
بهترین انتخاب لازم نیست
با تو اصلا ثواب لازم نیست

می بده با وضو به سر بکشم
نعره ی هو به هر گذر بکشم

ساقیِ مستیِ مدامی تو
با خداوند هم کلامی تو
علت حکمت سلامی تو
ذکر نابِ علی الدوامی تو
اوج ایمان و احترامی تو
آخر غیرت و مرامی
شاه ِ همسفره ی غلامی تو
تا ابد اولین امامی تو

همه ی ثروت خدا هستی
روی دستت نیامده دستی

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید تقی سیفی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(‍ ای طلوع شمس رویت شأن خلقت یاعلی) * سید تقی سیفی اردبیلی

408

در مدح حضرت علی(ع) -(‍ ای طلوع شمس رویت شأن خلقت یاعلی) ‍ ای طلوع شمس رویت شأن خلقت یاعلی
کعبه از یُمن قدومت یافت عزّت یا علی

آفرینش بی وجودت ذرّه ای رونق نداشت
هستی ما را تو بخشیدی طراوت یا علی

اَوّلین انسان توبودی زادگاهت کعبه شد
با توشد تفسیر، حُسن بی نهایت یا علی

ازبرای تو فقط، دیواربیت اُللَه شکافت
نیست تکراری بدینگونه ولادت یا علی

لحظه ایکه دیده بگشودی تودربیت اُلشَرف
قدسیان کردند پایت را زیارت یا علی

هیبَت نورازحضورنور رخسارت شکست
برسلام تو قَمَر خَم کرد قامت یا علی

اعتبار جملۀ یامَن لَهُ مُلکُ اُلجَلال
گشت ثابت با تو در پَهنای خلقت یاعلی

پرچَمّ عدلی که شد با نام تو اَفراشته
سرفَرازی داد بَر اسلام و اُمّت یا علی

جزتوبخشنده به سائل خاتم شاهانه کیست
ای سراپا عشق و ایمان و کرامت یاعلی

ذولفقاری را که حامل بود نازشست تو
صیقَل اش میداددائم دست غیرت یاعلی

قلعۀ خیبرکه با دستان تو شد مُنهَدم
عقل شد درمانده در گرداب حیرت یاعلی

کربلا از مکتب ایمان تو آمد پدید
راهیانش را تو دادی درس همّت یا علی

این حَماسه ماندگاری را، زدامان تویافت
عاشقان آموختند از تو شهامت یاعلی

زینبی را که تو پَروردی، نظیرش رایقین
مادر گیتی نَزاید تا قیامت یاعلی

دخترات تا کاخ استبداد را ویرانه کرد
خیمه زد بر نُه فَلک دست شجاعت یاعلی

چشم امّید همه بیچاره گان برسوی توست
چون توئی حِصن حَصین کُلّ اُمّت یاعلی

"سیفی ام"خدمتگزار بَزم یاران تواَم
استجابت کن ز عَبدخود ارادت یاعلی

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(به حيرتم كه چه وصفي كنم به شان علي) * علی نظمی تبریزی

1014

در مدح حضرت علی(ع) -(به حيرتم كه چه وصفي كنم به شان علي) به حيرتم كه چه وصفي كنم به شان علي
كه عرش و فرش بود جمله مدح خوان علي

نه من كه طبع هزاران چو من فرو ماند
ز برشمردن اوصاف بي كران علي

علو قدر همين بس بود كه در دو جهان
عليست آل محمد محمد آل علي

اگر متاع دو عالم به دست من باشد
فداي نام علي مي كنم به جان علي

به آستين سعادت كجا رسد دستش
كسي كه چهره نسايد بر آستان علي

بساط گلشن جنت به ديگران بخشم
اگر گلي به كف آرم ز بوستان علي

به پادشاهي عالم فرو نيارد سر
هر آن گدا كه بود ريزه خوار خوان علي

ز نقد هر دو جهان تا كه بي نياز شوي
به جوي گوهري از گنج شايگان علي

به راه علم و عمل پيشتاز امت بود
كسي نبود درين عرصه همعنان علي

بر آشيانه ي باغ جهان از آن ننشست
كه بر فراز فلك بود آشيان علي

جهان و جيفه ي او را به نيم جو نخريد
كسي نداد طلاق جهان بسان علي

دلا ز آتش دوزخ كسي بود ايمن
كه دوستدار علي گشت و دودمان علي

اگر تو نيز چو من بنده ي گنهكاري
بجو شفاعت فردا ز خاندان علي

علي كه آيت حق بود حق بود همه را
فروغ و فخر فروشند پيروان علي

چو (نظمي ) ار همه عالم شود مديحه سراي
مديحه يي نسرايد كسي به شان علي

  • جمعه
  • 29
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت علی(ع) -(با صداقت باش یارِ ما شوی) * سید حسن خوشزاد

1142

حضرت علی(ع) -(با صداقت باش یارِ ما شوی) با صداقت باش یارِ ما شوی
لاف با عاشق مَزَن رسوا شوی

کارِ ما بر سِرّ حق پِی بردن است
در سبوی معرفت مِی خوردن است

بی رخِ ساقی جهان باقی مباد
لحظه ای میخانه بی ساقی مباد

حُرمَتِ میخانه از مستی بُوَد
حقِ مِی بِشکستن از پَستی بُوَد

ما نه آن دُردی کِشِ ساقی کُشیم
ما فقط در سایه ی ساقی خوشیم

رمز و راز ِ عشق با عاقل مگو
حرفِ مِی با مردمِ جاهل مگو

در بهاران صحبتی از دِی مکن
جاهلان را با خبر از مِی مکن

مِی که ما گوئیم مستی آورد
نیستی ، نِی ، بلکه هستی آورد

مِی که ما گوئیم صاف است و زلال
این چنین مِی را خدا کرده حلال

مِی که ما گوییم داروی دل است
مِی چه مِی؟ حلّالِ صد مشکل است

مِی که ما گوییم خالص کوثر است
آن بلورین جام دستِ حیدر است

مِی که ما گوئیم لطفِ حق بُوَد
لطفِ حق در مستیِ مطلق بُوَد

می که ما گوئیم عاری از ریاست
مست از این مِی انبیاء و اولیاست

مِی که ما گوئیم الطافِ جلیست
مستیِ این مِی ، فقط یک یا علیست

ساقی ما در سقایت اوّلیست
تا ابد مولای سرمستان علیست

مِی که ما گوئیم زهرا می دهد
با تولّی و تبرّی می دهد

مِی که ما گوییم دستِ فاطمه است
ساقیش مولاست ، مستِ فاطمه است

مِی که ما گوئیم صهبای ولاست
ساقی و میخانه اش در کربلاست

مِی که ما گوئیم پُر سوز و تب است
ان بلورین جام ، دست ِ زینب است

مستی (خوشزاد) از این مِی بُوَد
دیدن ساقی چه داند کِی بوَد

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(بزرگ مایه‌ی ایجاد قادر ازلی) *مرحوم نورالله عمان سامانی اصفهانی

652

در مدح حضرت علی(ع) -(بزرگ مایه‌ی ایجاد قادر ازلی) بزرگ مایه‌ی ایجاد قادر ازلی
ز نور پاک جمال محمدست و علی

ز نور پاک جمال محمد و علی‌ست
بزرگ مایه‌ی ایجاد قادر ازلی

دو دست کار کنند این دو دستیار وجود
از این دو دست قوی، دستگاه لم یزلی

بصورتند دو، لیکن بمعنی‌اند یکی
مبینشان دو، که باشد دوبینی از حولی

بکوب حلقه‌ی طاعت، در مدینه‌ی علم
کننده‌ی در خیبر ببازوان یلی

چو در گشوده شد آنگه بشهر، یابی راه
بلی، بری به نبی راه، با ولای ولی

نبی کند زولی قصه، چون گلاب از گل
ببو بصدق و رها کن طبیعت جعلی

زمانه گرچه سر ابتذال دین دارد
چگونه غیرت حق تن دهد به مبتذلی

گرفتم آنکه شود در زمانه منکر نور
عنان دل سوی ظلمت کشاند از دغلی

چو آفتاب فروزان ز شرق کرد طلوع
شود چه عاید خفاش غیر منفعلی؟

بود محال کزین بادها فرو میرد
چراغ طلعت حق، با کمال مشتعلی

خدیو آئین یعسوب دین که چرخ برین
بر رهیش ز خورشید دوخته حللی

نسیم تربیت او بود که در مه سال
کند بباغ گهی عقربی گهی حملی

شراب تقویت او بود که در شب و روز
کند بکام گهی حنظلی گهی عسلی

چوب بندگی طلبید از فلک، دو دست قبول
بسینه زد که: لک الحکم و الاطاعة لی

کنند هر دو ز یاقوتی ادعا لیکن
چه مایه فرق که از اصلی است تا بدلی

دو کوکبند، فروزنده لیک چندین فرق
میان عالم برجیسی ست با زحلی

بجز ولایت او قصد حق نبد ز الست
بکاینات که گفتند در جواب: بلی

شها مدیح تو واجب شده‌ست عمان را
ز جان ودل، نه بذکر خفی و بانگ جلی

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد