یا حیدر حیدر
تا ذوالفقار را به عزم حساب بردارد
تا جا نماز را پی اعتکاف بر دارد
علی حقیقت نور است و هیچ ممکن نیست
که در مقابل شب انعطاف بر دارد
یا حیدر حیدر
اگر به حرمت مولا نبود ممکن بود
خدا ز خلق امر تقوی بر دارد
بالا نشسته ای و جهان زیر دست تو
هستی هستی هستی و هستی ز هست تو
با ابروان همچون کمانت چه کرده ای
با یک نگاه من شدم مست مست تو
یا حیدر حیدر
عاشق ها دست افسونند
عاقل ها با می نابش دیوونه اند
ساحل ها با ترانه ی ساز موج ها می خونند
با ولای فاطمی همه خراب این میخونه اند
زمین و آسمونها یه باغ بهاره
کویرها مثل یه سبزه زاره
ونه ی خدا آروم نداره
علی رو چشماش قدم بذاره
ای رحمت بی کرونه ی خدا
ای
- شنبه
- 28
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 06:02
- نوشته شده توسط
- یحیی