حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس

مدح امام علی(ع) -( میسوخت در حرارت یک جلوه آفتاب ) *حجه الاسلام رضا جعفری

2991

مدح امام علی(ع) -( میسوخت در حرارت یک جلوه آفتاب  ) میسوخت در حرارت یک جلوه آفتاب
سر بُرد از خجالت خود موج زیر آب
دریا شنید نامش و از ترس آب شد
خورشید پا برهنه زمین خورد از شتاب
وصفش کسی نگفت و هزاران کتاب شد
سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب
کُلّی است مثل نور ، ولی منحصر به فرد
مجبور روشنیم و نداریم انتخاب
بنت اسد رسید و دعا کرد کای خدا
آمد برون ز کعبه منادای مستجاب
کِی آمد و چگونه؟ کجا بود و کِی رسید؟
از ذات حق سؤال مکن هست بی جواب
کعبه نداشت ظرفیتِ جلوه این همه
تصویر چون بزرگ تر آمد شکست قاب
ما مست کرده ایم و به معراج میرویم
از کاسه های لم یَلدِ سوره ي شراب
ما را خراب باده ی توحید کرده اند
جمع نقیض را نگر؛ آبادیِ خراب
آری بزرگتر ز علی نیست آ

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مدح امام علی(ع) -( خورشید نشسته روی بالت ساقی ) * وحیده افضلی

2473

شعر مدح امام علی(ع) -( خورشید نشسته روی بالت ساقی ) خورشید نشسته روی بالت ساقی
دنیا شده خیره در جمالت ساقی
من عاشق چشمان خمارت هستم
من شیفته ی نقطه ی خالت ساقی
امشب به شرابخانه ات محتاجم
یک جرعه ز می های حلال ات ساقی
امشب بده تا مست شوم پی در پی
از فکر دل انگیز وصالت ساقی
از رونق زیبایی تو در عجبم
از نو شدن سال به سالت ساقی
گیج اند تمام شاعران از یک چیز:
نیکوییِ جمله ی خصالت ساقی
“من مشتعل عشق علی…” یادت هست؟
ما سوخته ایم از اشتعالت ساقی
یک عده چقدر فکرشان کوتاه است
در فکر چه هستند؟ زوالت ساقی؟
ای آیه ی “اکملت لکم” لایق تو
عالم شده درگیر کمالت ساقی

شاعر : وحیده افضلی

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح امام علی(ع) -( بــاید از خویش به از پیش سفر کـرد سفــر ) *

2064

مدح امام علی(ع) -( بــاید از خویش به از پیش سفر کـرد سفــر ) بــاید از خویش به از پیش سفر کـرد سفــر
نـــــفس سرکش شده را صید تبر کرد تبر
باید از غیر تهی شد کـه پــر از یـار شــویم
هرکس این شد به حقیقت که هنر کرد هنر
جامه زهـد دریــدیم و جـنون را خــواندیم
کــه شـود بـر رخ دلــدار نــظر کــرد نظر
ربّنــــا دیـــد که مـا دسـت قنوت آوردیم
ظـرف درخواست پر از خون جگر کرد جگر
همچو شبنم ز دو چشمم شرر باکره ریخت
اصلــه ی نـــارس دل مــیل ثمر کرد ثمر
مـن همـــان اصــله نهالم که تو آبـم دادی
بـــه گــــمانم عــوض آب شــرابم دادی
مـن مــخمور تــو را یک شبه خمّـارم کـرد
آن شـــکر شــهد که در جرگه تجّارم کرد
یـــا عــلی گـفتم و از عهد طفولیت خـــود
بس تو را جار زدم

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب ) *

2379

شعر مدح امام علی(ع) -( اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب  ) اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب
و یا به دست تو گردند سنگ و گل زر ناب
اگر مطیع تو گردند خلق روی زمین
وگر مسخر گردد تو را خور و مهتاب
اگر بنای معابد کنی هزاران بار
و یا به نام تو مسجد بنا شود صد باب
اگر به زهد نباشد تو را قدیم و ندیم
و یا ز کثت تقوی نباشدت خور و خواب
به هوش باش و شنو این سخن ز مردانی
بحق جمله رسولان بحق پنج کتاب
به سینه تو نباشد چو مُهرِ مِهر علی«ع»
نباشدت به دو دنیا نصیب غیر عذاب

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام علی(ع) -( از پدرم اسمشُ یاد گرفتم ) *

5158
21

شعر مناجات امام علی(ع) -( از پدرم اسمشُ یاد گرفتم ) از پدرم اسمشُ یاد گرفتم
وقتی چشام به روی دنیا وا شد
هنوز تو قنداقه بودم یاعلی
گفت و منُ بغل گرفت و پاشد
تو عالم بچگی و سادگی
وقتی غمی دنیامُ تاریك می كرد
پدر می گفت یا علی و پا می شد
منُ به آسمونا نزدیك می كرد
زمزمه ی یا علی و یا علی
از رگِ مادرم تو خونم می ریخت
شبای تشنه وقتی شیرم می داد
طعم علی روی زبونم می ریخت
علی كلید خانه ی خدا بود
قفل دل شكسته رُ وا می كرد
علی مثِ فرشته های معصوم
با گریه دنیا رُ تماشا می كرد
ماه شبای مشق بچگی هام
عكس علی بود كه تو چشمه می ریخت
وقتی علی رُ می نوشتم رو خط
نام علی برام كرشمه می ریخت
بچگیام عمریه رفته از یاد
با اونكه از غصه دارم تا می شم
دخترمُ وقتی بغل می

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( می خواهم از بلا بنویسم برایتان ) * امیر سیاه پوش

2869
1

غزل حضرت علی(ع) -( می خواهم از بلا بنویسم برایتان ) می خواهم از بلا بنویسم برایتان
از خوف ابتلا بنویسم برایتان
البته من طبیب دل و دیده نیستم
تا نسخه ی شِفا بنویسم برایتان
امّا برای آن که بیاید بیادمان
باید گذشته را بنویسم برایتان
می خواهم از سکوت بگویم که بشنوید
از رنج مرتضی بنویسم برایتان
از عقده ی سقیفه و از غصّه ی جمل
از عمق ماجرا بنویسم برایتان
از کوفه ی تذبذب و از شام اتّحاد
با رنگ کربلا بنویسم برایتان
می خواستم شروع کنم شرح زخم را
می خواستم رها بنویسم برایتان
امّا دریغ و درد که جا و اجازه نیست
مشروح غصّه را بنویسم برایتان
بگذار تا ادامه این رنج نامه را
در دفتری جدا بنویسم برایتان
بعد از ظهور حضرت گل اصل بغض را
بر بام شهر می روم و جار می ز

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مدح امام علی(ع) -( در روز جزا ولوله ای خواهد شد ) * علیرضا خاکساری

3259

مدح امام علی(ع) -( در روز جزا ولوله ای خواهد شد  ) در روز جزا ولوله ای خواهد شد
باذکر علی هروله ای خواهد شد
ای وای اگر علی غضبناک شود
در عرش خدا زلزله ای خواهد شد
***
جز نبی کس قرار حیدر نیست
بی شرف از تبار حیدر نیست
وتو"عمروبن عبدود" برو گم شو
زدن بچه کار حیدر نیست
***
یاعلی حب شما شیره ی ایمان من است
سیره و سنت تو معنی قران من است
من گدایی زگدایان تو هستم آقا
خاک نعلین شما سرمه ی چشمان من است
***
کورشواهل ثقیفه که عرب یل دارد
خوش قدوقامت ورعناست و هیکل دارد
وسط معرکه فریاد زند پیغمبر
اسدالله برو کار تو ایول دارد
***
به کوری دو چشم شور این قوم اراذل
زدم قابی به روی سر در کاشانه ی دل
نوشته روی ان با خط زیبای خدایی
سگ شیعه شرف دارد به صد سنی بز

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

مدح امام علی(ع) -( اشک، آب وضوي مولا بود ) * یوسف رحیمی

2734
1

مدح امام علی(ع) -( اشک، آب وضوي مولا بود ) چشمهايش پر از تبسم بود
چشم نه آسمان هفتم بود
آسمان نه، شکوه اين خلقت
در طلوع نگاه او گم بود
جبرئيل نگاه او هر شب
با خداوند در تکلم بود
تا سحر گونه هاي نمناکش
روي سجاده در تيمم بود
واژه هايم حکايت مردي ست
که دلش بيقرار مردم بود
نان جو خورد و سفره‌ی دستش
وقت اطعام دشت گندم بود
پدر مهربان اين عالم
ريزه خوارش هزارها حاتم
چشمهايي پر از سحر دارد
آسمان آسمان سفر دارد
در کنار خرابه ها هر شب
مشت خاکي به زير سر دارد
نان و خرما به روي دوشش تا
باري از دوش خلق بردارد
در ديارش غريب بي معناست
او ز حال همه خبر دارد
ديده‌ی روشنش گواهي داد
که به دلخسته ها نظر دارد
نگران سعادت خلق است
که چنين چشمهاي تر دارد
از ه

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( حالا که تشنه اند به خون تو کام ها ) * علی فردوسی

3003
1

شعر مدح امام علی(ع) -( حالا که تشنه اند به خون تو کام ها ) حالا که تشنه اند به خون تو کام ها
خونت حلال دشنه ی "لقمه حرام"ها
خونت حلالشان که چنین حکم کرده اند
حکّام مست شرع، به فتوای جام ها
دنیا از آب بینی بُز کمترست و آب
افتاده راه از دهن "اهل کام" ها
در پاسخ سلام تو - هر چند واجب ست
رو پشت می کنند جواب سلام ها
ای تُف به غیرتی که ندارند کوفیان
ای تُف به عهد بستن این بی مرام ها
ای تُف بر آن نماز که وقت ست بشکند
از عشوه های گوشه ی چشم قُطام ها
دیگر عجیب نیست "جَمَل"سرکشی کند
در دست ساربان که نباشد لگام ها
از بین "عدل و داد" تو و "ظلم و جورشان"
پر واضح ست این که بماند کدام ها!
بعد از هزار سال هنوز ای امیر عشق
شمشیر می کشند به نامت قیام ها
تخت خلافتت دل م

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

مدح امام علی(ع) -( اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت ) * رحمان نوازنی

2604

مدح امام علی(ع) -( اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت  ) اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت
یتیم پُر شده در کوفه های چشمانت
مگر چه دیده ای از شهر کوفه ی من که
گرفته باز دوباره هوای چشمانت
به غیر اشک خجالت نداشتم آقا
نداشتم که بیارم برای چشمانت
و در قبال تمام جفای چشمانم
ندیده ام بخدا جز وفای چشمانت
نشسته ام که کمیل نگاه تو باشم
که مستجاب شوم با دعای چشمانت
تو مُهر سجده من ؛ تو ابوتراب منی
رواست اینکه بیفتم به پای چشمانت
و یطعمون علی حُبّه شما هستید
منم اسیر و یتیم و گدای چشمانت
بخوان دو آیه برایم ؛ دو آیه از چشمت
سپس مرا بنشان در حرای چشمانت
چه دیده ای که دو چشمت دو کاسه ی خون شد
چه دیده ای به مدینه ، فدای چشمانت
به پیش چشم تو یاس تو را چقدر زدند
چقدر صبر

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی ) *

2246
2

شعر مدح امام علی(ع) -( شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی ) شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی
کمی ز غربت خود را برای من گفتی
چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی
چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی
چقدر حرف دلت را به چاه میبردی
چقدر درد و دلت را به خویشتن گفتی
دم غروب سلامی به همسرت دادی
گمان کنم که به زهرا ز آمدن گفتی
دلت گرفت پدر یاد مادر افتادی
ز شعله های در و از لگد زدن گفتی
یتیم ها که برای تو شیر آوردند
ز بی وفایی این کوفیان به من گفتی
تو از شلوغی و ترس از ربودن اطفال
ز سنگ خوردن و سختی رد شدن گفتی
سحر به رسم سفارش کنار عباست
فقط حسین حسین و حسن حسن گفتی
نوشت بر کفنت جوشنی حسین غریب
تو از وصیت زهرا و پیرهن گفتی
ز کشتن نوه هایت ز کشتن پسرت
ز قتلگاه و بدن های بی

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

در وصف شیعه مولا -( سوزهـا در جـگر مـاست، اگر خـاموشيم ) * داود نصیری

2180
3

در وصف شیعه مولا -( سوزهـا در جـگر مـاست، اگر خـاموشيم ) سوزهـا در جـگر مـاست، اگر خـاموشيم
سينه ها محفل غمهـاست،اگر خاموشيم
بـغض دردي بـه گـلو و شـرر آه بـه دل
كار اكـنون به تماشـاست،‌اگر خاموشيم
موجـي از آتـش و خونيـم،به ظاهر ساكن
اينچنيـن مرضي مولاست،اگر خاموشيم
نيـمي از شـيعه تـَوَلّاست،خـدا مي‌دانـد
نيمِ ديـگـر به تَبَـرّاسـت،اگر خاموشيم
جـرعه نوشـان بلائـيم ،به هنگامه‌ي رزم
جـاده و اسـب مهيـاست، اگر خاموشيم
همـگي گـوش به ‌فرمان ولـي، حيـدروار
خـصم از ما به‌تَقَلّاسـت ، اگرخاموشيـم
آزمـندان زميـن‌گـرچه ولـي نشـناسند
شـيعه از آز مُبــّراسـت ، اگر خاموشيم
سرخي خون حسيـن حجّت خلق‌ا... است
امـر اكـنون به مداراست، اگر خاموشيم
تربت مـادر ما گـر به جه

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح و مناجات امام علی(ع) -( در كوچه‌های نگاهت ای كاش می‌شد قدم زد ) *

2383

مدح و مناجات امام علی(ع) -( در كوچه‌های نگاهت ای كاش می‌شد قدم زد ) در كوچه‌های نگاهت ای كاش می‌شد قدم زد
در شرح قرآن چشمت آیه به آیه قلم زد
فریاد نهج‌البلاغه با چرخش ذوالفقارت
همدم شد و بر سر كفر، تیغ عدم دم به دم زد
اكسیر عشق تو غوغاست بی‌شك طلا می‌شود خاك
حتی خدا روز خلقت از كیمیای تو دم زد
در خواب بودم دمادم، در خواب... یك خواب مبهم
یاد تو چون سرمه‌ی صبح، بیداری‌ام را رقم زد
بال و پرم را شكسته بار گناهانم آقا
ای كاش می‌شد دوباره بالی به دور حرم زد

  • دوشنبه
  • 31
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت علی (ع)، (قلب و دینم دیگر از کف داده ام) *

5536
2

مدح حضرت علی (ع)، (قلب و دینم دیگر از کف داده ام) قلب و دینم دیگر از کف داده ام میکشم سمت نجف سجاده ام

صاحب میخانه و ساغر توائی خود،شرابی ساقی کوثرتوائی

توخود،الله دل و دین منی ازخداباغمزه ات دل می بری

گرخدا جسمی پذیرد آن توائی شرط اول آخر ایمان توائی

علت پیدایش عرش و زمین حضرت حیدر امیرالمومنین

سِرّ اعجازتمام مرسلین آدم اول تا محمد آخرین

علت عفو گناه آدم و حفظ نوح و کشتی اش اندر یَم و

سرّ عیسی و دم یحیائی اش چوب موسی و ید بیضائی اش

آتش و گلشن شدن بهر خلیل صوت او هم صوت الله جلیل

علت قرآن و قرآن گشتنش سلم سلمان و مسلمان گشتنش

علت تحسین حق بر خلقتش آیه تطهیر شأن عصمتش

درتوانش گردش لیل وزمین و هم نهار

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقـ

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • سیدمهدی حسینی فرد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار مدح امام علی (ع)-(اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم) * علی اکبر لطیفیان

5607
6

اشعار مدح امام علی (ع)-(اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم) اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم
آری خدا نداشتم، اگر تو را نداشتم

نبود اگر کرامتت، نبود اگر طبابتت
هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم

به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است
بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم

نوای من علی علی،صدای من علی علی
بدون این علی علی،خدا خدا نداشتم

سنگ شدم طلا شدم،شاه شدم گدا شدم
چه می­شدم اگر علی مرتضی نداشتم

اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه
این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم

من اسمه دوا علی و ذکره شفا علی
کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم

نبودی یا علی اگر، حسن نبود و هم حسین
بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم
***علی اکبر لطیفیان***

  • یکشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

یار بر زخم فراوان علی می نازد *

3238
2

یار بر زخم فراوان علی می نازد ماه بر چهره ی تابان علی می نازد
صبح بر روی درخشان علی می نازد
حاتم طائی ضرب المثل لطف و کرم
سر این سفره به احسان علی می نازد
یک دل خسته به مانند یتیمان دارم
که به شب های یتیمان علی می نازد

صفحه در صفحه ی تاریخ دلیریها بر
رقص شمشیر نمایان علی می نازد
احد آمد که علی ماند که جبریل نوشت
یا ر بر زخم فراوان علی می نازد
خندقی بود پر از ترس ُ از آن روز هنوز
دشت بر صحنه ی طوفان علی می نازد
کوری اهل سقیفه است که چشم مهدی
خط به خط بر خط قرآن علی می نازد
چو دهان باز کند عرش خدا می گوید
که خدا نیز به ایمان علی می نازد
www.beithayesookhte.blogfa.com

  • جمعه
  • 10
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب
 سید مهدی سادات موسوی

شعر علوی -(تمام ایل و تبارم فدای نام علی ) * سید مهدی سادات موسوی

1930
3

شعر علوی -(تمام ایل و تبارم فدای نام علی ) شعر علوی

تمام ایل و تبارم فدای نام علی
سرم تنم همه ارزانی مرام علی
چه ارتباط ظریفی ست میان خالق و عبد
علی امام من است و منم غلام علی

  • دوشنبه
  • 12
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار مدح مولا علی (ع) , (آموخت تا که عطر زشیشه فرار را) *

6088
10

اشعار مدح مولا علی (ع) , (آموخت تا که عطر زشیشه فرار را) آموخت تا که عطر زشیشه فرار را
آموختم فرار ز یاران به یار را
دل می کشید ناز من و درد و بار را
کاموختم کشیدن ناز نگار را
پس می کشم به وزن و قوافی خمار را
***
گیرم که کرد خواب رفیقان مرا کسل
گیرم که گشت باده ازین خستگی خجل
گیرم که رفت پای طرب تا کمر به گل
ناخن به زلف یار رسانم به فتح دل
مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را
***
باید که تر شود ز لب من شراب خشک
باید رسد به شبنم من آفتاب خشک
دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک
از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک
از ما مکن دریغ لب آبدار را
***
شد پایمال خال و خطت آبروی چشم
از باده شد تهی و پر از خون سبوی چشم
شد صرف نحوه نگهت گفتگوی چشم
گفتی بسوز در غم من ای بروی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار حضرت علی (ع) , (باده گاهی ز عنب هست و گهی از رطب است) *

5212
3

اشعار حضرت علی (ع) , (باده گاهی ز عنب هست و گهی از رطب است) باده گاهی ز عنب هست و گهی از رطب است
این همان است که در روی تو لب روی لب است

دم کشیدند همه سبزدلان در هیئت
چای سادات اگر سبز نباشد عجب است

جام من هست کنون مثل دو تا عاشق مست
چشمم از باده ی رخساره تو لب به لب است

زلف در زلف و نگه در نگهند اهل نظر
رفتن و آمدن ما به برت شب به شب است

ابرویت حامی فرمان نگاهت شده اند
قتل ما را سر کویت سبب اندر سبب است

شکر فارس چو تجار برم سوی حجاز
فارسی شعر بخوانید که یارم عرب است

خَم ابروی تو انگار خُم وارونه است
فتحه و ضمه تماما طرب اندر طرب است

بوسه از دور دهم نیست اگر پای سفر
لب ارادت برساند چو قدم بی ادب است

تاک بنشان سر قبرم که مرا روز جزا
چشم امید شفا

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مدح امام علی(ع) -( باز مرغ غزلم میل پریدن دارد ) * حامد ظفر

11829
33

مدح امام علی(ع) -( باز مرغ غزلم میل پریدن دارد ) باز مرغ غزلم میل پریدن دارد
تا به ایوان نجف شوق رسیدن دارد
نمک سفره ام از حضرت زهراست ولی
باده از دست یدالله چشیدن دارد
آتش عشق تو افتاد به خار و خس دل
پس بدم دم به دم این شعله دمیدن دارد
همه ذرات جهان گرد علی می گردند
این طوافیست به والله که دیدن دارد
تکیه بر کعبه بزن وارث شمشیر دو دم
اشهد و ان علی از تو شنیدن دارد
ظفر از عشق علی سینه سپر باید کرد
تا علی هست به دل ... قلب تپیدن دارد

شاعر : حامد ظفر

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح امام علی(ع) -( باید به همان سال دهم برگردیم ) * هادی جانفدا

3313
4

مدح امام علی(ع) -( باید به همان سال دهم برگردیم ) باید به همان سال دهم برگردیم
با بیعت در غدیر خم برگردیم
تا سوز عطش نکشته ما را باید
تا برکه ی اکملت لکم برگردیم
**
هرجا که غدیر رفته باران رفته
جنگل به کویر و کوهساران رفته
هر جا که امام هست در مکتب او
حیوان هم اگر آمده انسان رفته
**
این بغض هنوز سر به شورش دارد
این چشم هزار چشمه جوشش دارد
این زخم هزارو چارصد ساله ما
اندازه زخم تازه سوزش دارد
**
بر جای بماند از تو یک رد کافیست
از عشق نشانه ای در این حد کافیست
درک تو فقط حد رسول الله است
یک شیعه اگر تو را بفهمد کافیست
**
دور و بر نور را که خلوت دیدند
انکار تو را چقدر راحت دیدند
این کوردلان تو را ندیدند اگر
یک عمر فقط از تو کرامت دیدند
**
از تو

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر مدح امام علی(ع) -( شعر من از کرم اوست که ارزش دارد ) * علیرضا خاکساری

3566
1

شعر مدح امام علی(ع) -( شعر من از کرم اوست که ارزش دارد ) شعر من از کرم اوست که ارزش دارد
این جهان از قدم اوست که ارزش دارد
هیئت ام با علم اوست که ارزش دارد
خادمی حرم اوست که ارزش دارد
باز مست از می صهبای غدیرم کردند
عمری است بر در این خانه اسیرم کردند
خواستم مدحیه های علوی بنویسم
عامیانه ولی بین المللی بنویسم
خواستم از دم عشق ازلی بنویسم
در دل خود صد وده بار "علی" بنویسم
مرتضی کیست که عالم همه دیوانه ی اوست ؟؟
این چه شمعی ست فقط فاطمه پروانه اوست ؟؟
خبر آمد که آقای غدیرش کردند
و به فرمان خداوند وزیرش کردند
به ید احمد مختار امیرش کردند
و مرا تا ابدالدهر اسیرش کردند
غم ندارم به رسول مَدَنی نائب هست
غصه ای نیست عَلیِ بنِ اَبیطالِب هست
گوئیا وحی رسیده ن

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

یا امیرالمؤمنین -( هوای باغ زیر چتر مژگانش طراوت داشت ) * احمد حسین پور علوی

1127
0

یا امیرالمؤمنین -( هوای باغ زیر چتر مژگانش طراوت داشت ) هوای باغ زیر چتر مژگانش طراوت داشت
همیشه باغبان نسبت به گل ها حسن نیت داشت

نگاه روشن ساقی به سمت تاکها چرخید
نگاهی که به خاک افتاد و تا افلاک وسعت داشت

سرم قربان آن ساقی که مستان را به وجد آورد
پرم از حسرت آن خم که سکری بی نهایت داشت

دلم درشب نشینیهای زلفش باز بیدار است
مگر در پیچ وخم ها میشود یک خواب راحت داشت

به جای شبنم از هر خوشه ای دُرنجف بارید
چقدر این دانه های بر زمین افتاده قیمت داشت

همان ساقی که کوثر شد خروشان از تماشایش
امیری که شبی روشن تر از صبح قیامت داشت

شبانگاهان فقط با چاه کوفه درد دل میکرد
سحر قبل از نماز اما به ساق عرش دعوت داشت

دمی در حلقه ی پیغمبران در عرش اعلی بود
د

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( آن که با عالم بالا سر و سودا دارد ) * محمدرضا شریفی

2630

شعر مدح امام علی(ع) -( آن که با عالم بالا سر و سودا دارد ) آن که با عالم بالا سر و سودا دارد
روزگاری است که ماوی به دل ما دارد
همه عمر دویدیم پی اش بی حاصل
غافل از آن که درون دل ما جا دارد
کار هر کس نبود مرده دلی زنده کند
مگر آن کس دم جان بخش مسیحا دارد
عاشقی در طلب مال ومنالی نبود
عشق مجنون تهی دست تماشا دارد
همه بالند به هر چیزی و من می بالم
به علی(ع)چون که تملک به سماها دارد
شب قدر است و سماوات همه غرق سرور
این چنین شب چو تعلق به تولی دارد
شهد شیرین شهادت چو بدین گونه چشید
جبرئیلش ز علی عجز و تمنا دارد
شب نازل شدن وحی و کرامات علی
هر دو هم در دل و هم دیده ما جا دارد

شاعر : محمدرضا شریفی

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح مولا علی (ع) -( چو یادش در دل افتاد از نهادم آه آمد ) * محمد فرخ طلب

2201
2

شعر مدح مولا علی (ع) -( چو یادش در دل افتاد از نهادم آه آمد ) چو یادش در دل افتاد از نهادم آه آمد
زبان در وصف او حیران شد و کوتاه آمد
وجودش کشتی نوح است و بی شک وقت توفان
بلا دور است از آنکس که در این درگاه آمد
اگر هارون برایِ موسیِ عمران وزیر است
کنارِ احمدِ خاتم، ولی الله آمد
علی با حق و حق با اوست؛ چون سرتاسرِ عمر
فقط حق گفت و حق را دید و با حق راه آمد
به وقتِ جنگ چون دیدی که دشمن می گریزد
بدان سردار و سرور، شیرِ حق، آن شاه آمد
یتیمی یا فقیری یا اسیری؛ هرچه هستی!
نگاهی سوی بالا کن که قرصِ ماه آمد
نمی داند کسی بینِ مناجاتش چه گفته
که فریادی چو نعره، از گلویِ چاه آمد
الا ملعون! نگاهش کن که او مولود کعبه ست
که چون عاشق به آغوش عبادتگاه آمد
دعا کردی خدا ی

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مثنوی مدح حضرت علی(ع) در جنگ احد-در آن زمان که روز لافتى بود *

6742
5

مثنوی مدح حضرت علی(ع) در جنگ احد-در آن زمان که روز لافتى بود در آن زمان که روز لافتى بود
روز نبرد لشگر خدا بود
در آن زمان که فتح منجلى بود
شیر سپاه مسلمین على بود
در آن زمان که مصطفى درخشید
اُحد چو ذرّه بود و او چو خورشید
صاحب آن زِرِه که بى پشت بود
تیر و کمانش گرهِ مشت بود
فاش که شد به رمز یا فاطمه
جنگ به نفع مسلمین خاتمه
سپاه ذوالفقار در امان بود
نعره ی تکبیر به آسمان بود
خیل ملک داشت نداى «لا سیف»
قدر على شناخته نشد، حیف
لشگر دین خلاف رأى احمد
در صدد جمع غنائم آمد

به یک درنگ، خصم، حیله بستند
پشت سپاه مسلمین شکستند
چه ها از آن درنگ مسلمین رفت
فتح و ظفر به نفع مشرکین رفت
سپاهیان کفر با هلهله
گرگ صفت، زدند بین گله
شاعر: جواد حیدری

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام علی(گفتم آخر عشق را معنا کنیم *

5300
8

شعر امام علی(گفتم آخر عشق را معنا کنیم گفتم آخر عشق را معنا کنیم
بلکه جای خویش را پیدا کنیم
آمدم دیدم که جای لاف نیست
عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
آمدم گفتم به آوای جلی
عین یعنی عدل مولایم علی
شین یعنی شور الله صمد
قاف یعنی قل هو الله احد
علی علی

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر در وصف امام علی(شعر دروصف تو لالی بیش نیست *

3293
2

شعر در وصف امام علی(شعر دروصف تو لالی بیش نیست شعر دروصف تو لالی بیش نیست
گفتنت حرف محالی بیش نیست
پیش اشکت آب اقیانوس هم
قطره آب زلالی بیش نیست
جلوه های تو که باشد آفتاب
قطعه سرخ زغالی بیش نیست
هرکجایش ردّ دست توست
ذات این عالم سفالی بیش نیست
حرف ما ازتو نماد جهل ماست
پاسخ ما هم سوالی بیش نیست

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام علی(علی تنهاست همسر از برای دخت پیغمبر *

2846
1

شعر امام علی(علی تنهاست همسر از برای دخت پیغمبر علی تنهاست همسر از برای دخت پیغمبر
علی تنها برادر بر نبی طاهر و اطهر
علی تنهاست در صلبش تمام نسل پیغمبر
علی تنهاست در مرگ تمام خلق در محضر
علی تنهاست قالع درب خیبر را بسان پر
علی تنهاست صابر تا حسینش خیره شد بر در
علی تنهاست ساقی تشنگان را بر لب کوثر
علی تنهاست حامی از برای کوثری دیگر
علی تنهاست مظلومی که شیران عرب را سر
علی تنهاست محبوبی که بغض او نفاق آور
علی تنهاست تنها در درون بیت بی همسر
علی تنهاست صابر صبر او ایوب را مادر
علی تنهاست کراری که حقا غیر فرار است
زره در پشت بیکار است اگر باشد بر حیدر
علی تنهاست قاطع شیرهای کافران را سر
علی تنهاست عادل کی ربود از مور حتی پر
علی تنهاست استاد از

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام علی(علی یعنی جواب هر سؤالی *

3874
3

شعر امام علی(علی یعنی جواب هر سؤالی علی یعنی جواب هر سؤالی
توانایی به هر امر محالی
علی یعنی عذاب پینه دست
علی یعنی ز جام عاشقی مست
علی یعنی شکم را ، سنگ بستن
کمر بر کشتن نیرنگ بستن
علی یعنی زره ، بی پشت کردن
برای روی ظلمت ، مشت کردن
علی یعنی عدالت تا عدالت
حفاظت از ره حق ، تا شهادت
علی یعنی سلوکی با دل چاه
گذر از لبّه تیغ گذرگاه
علی یعنی سکوت حرف دامن
عقیل و دست جهل و سوز آهن
علی یعنی مرام پاکبازی
تمام زجر و از این زجر ، راضی
علی یعنی عطش بر جنگ کردن
تمام عرصه بر خود تنگ کردن
علی یعنی به شب همراز بودن
به هر بیقوله ای دمساز بودن
تمام عشق ، در دستان او بود
گلیم کهنه ای سامان او بود

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد