امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس
 امیر فرخنده

شعر مدح امام حسین(ع) -( بر روی نیزه رفت سرت در برابرم ) * امیر فرخنده

1916
4

شعر مدح امام حسین(ع) -( بر روی نیزه رفت سرت در برابرم ) بر روی نیزه رفت سرت در برابرم
بر سر زدم ز گودی گودال تا حرم
سر نه تنی نمانده که پخش زمین شدی
صحرای کربلا ز تنت پر برادرم
سر روی نیزه است ِ تنت زیر سم اسب
آیا تویی برادر من نیست باورم
یک دشت پر ز این همه اعضای پیکرت
اینبار با خودم دوسه تا خیمه می برم
هر تکه ای ز پیکرتان میرسد به من
میبوسم از برای تسلای مادرم
رفیت برو ولی چکنم بعد رفتنت
از بعد رفتنت که شود سایه سرم؟

شاعر : امیر فرخنده

  • دوشنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رحمان نوازنی

غزل امام حسین(ع) -( اینجا محرّم ست و حرم بی مسیر نیست ) * رحمان نوازنی

2015
1

غزل امام حسین(ع) -( اینجا محرّم ست و حرم بی مسیر نیست ) اینجا محرّم ست و حرم بی مسیر نیست
هر کس نرفت عاقبتش دلپذیر نیست
یعنی که راه کرب و بلا از محرّم ست
هر کس حرم نداشت مسیرش مسیر نیست
با گریه اعتقاد من اینجا درست شد
چشمی که گریه بر تو ندارد بصیر نیست
باید نوشت روی پر و بال آسمان
دستی که سینه می زند اینجا فقیر نیست
هر کس که پیر می شود اینجا جوان ترست
هر کس سپیده می زند اینجا که پیر نیست
تا آسمان کرب و بلایش نمی برند
هر کس در آستان شما سر بزیر نیست
بسیار دم گرفته ام اینجا ولی دمی -
مثل دم حسین و نعم الامیر نیست

شاعر : رحمان نوازنی

  • سه شنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

غزل امام حسین(ع) -( حدیث غم تو نهایت ندارد ) * رضا اسماعیلی

1401
1

غزل امام حسین(ع) -( حدیث غم تو نهایت ندارد ) حدیث غم تو نهایت ندارد
کسی جز تو بر غم ولایت ندارد
عطش، زخم و آتش، وَ یک کوفه غربت
غم تو، غم تو، نهایت ندارد
غریب غریبی... الهی بمیرم!
کسی از تو قصد حمایت ندارد
در این دشت آتش، عطش نوش زخمی
نگاه شهیدت شکایت ندارد
غرور شکیبا، چه سرخی، چه زیبا!
زبانم توان روایت ندارد
شهید غم تو نگشتم، دریغا!
دل هرزه ی من، کفایت ندارد
تو را جان مولا ! بسوزان دلم را
اگر شعر سرخی برایت ندارد...

شاعر : رضا اسماعیلی

  • سه شنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( از کِی غروب غمگین بود؟ از کِی غروب غمگین شد؟ ) * علی لواسانی

1334
1

غزل امام حسین(ع) -( از کِی غروب غمگین بود؟ از کِی غروب غمگین شد؟ ) از کِی غروب غمگین بود؟ از کِی غروب غمگین شد؟
این گونه بود از آغاز، یا نه، نبود بعد این شد؟
از کِی غریب ها در او، چشمان خویش می شویند
در چشم عاشقان آیا از کِی عزیز، چندین شد؟
از کِی چنین تبِ سرخی، بر سجده گاهِ روز افتاد؟
او را که بود نفرین کرد، یا خود چه کرد نفرین شد؟
شاید فقط تماشا کرد، شاید فقط تماشا بود
روزی که از سرِ مردان، تقدیر خاک رنگین شد
آری فقط تماشا بود، وقتی حسین در میدان
چندان جوانِ شیرین داد، تا کامِ مرگ شیرین شد
پشت سر برادرها وقتی دعایشان می کرد
آیا شنید زینب را، آیا برایش آمین شد؟
آری نشست و زَد بر سر، تا کارها گذشت از کار
تا دشت از نفس افتاد، تا ذوالجناح بی زین شد
پیش از چنان

  • سه شنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( آن ظهر بی لجام که کردند پرپرت ) * سید مهدی نژاد هاشمی

1180

غزل امام حسین(ع) -( آن ظهر بی لجام که کردند پرپرت ) آن ظهر بی لجام که کردند پرپرت
خورشید خون گریست افق را برابرت
خاک حقیر سیر فلک را به سجده خواند
درقتلگاه حضرتِ خورشید منظرت
خورشید اعظم از نفست شعله می کشید
قرآن به روی نیزه تو را خواند از برت
تنها لبان توست شراب شهید ها...
جویی ست جاری از لب قند مکرّرت
بی منّت بهار صحاری شکوفه داد...
گل کرد نیزه بر رخ ماه شناورت
حسنت برای عالم ذر شعر می سرود
تفسیر شاعرانه ی عشق ست باورت
آتش زدی به هستی عالم امیر عشق...
باز این چه شورش ست که افتاده بر سرت
شعرم کجا و تاب سرودن برای تو
آفاق هم نمی کند آخر میسّرت
از محتشم گرفته و از ساوجی و سیف...
ماندند در سرودن ابیات آخرت

شاعر : سید مهدی نژاد هاشمی

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه ) *حجه الاسلام رضا جعفری

2124
3

غزل امام حسین(ع) -( بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه ) بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه
با چهره ی خماری زیباتر از همیشه
بذر ترانه بارید از ابر خطبه هایش
امّا زمین دل ها صحراتر از همیشه
سر نیزه ها شنیدند لحن تلاوتش را
امّا محل ندادند، امّا تر از همیشه
سنگی ز جاهلیّت پرتاب شد به سویت
این بار پر گرفتی بالاتر از همیشه
پیشانی ات ترک خورد آیینه موج برداشت
تو قطره قطره گشتی دریاتر از همیشه
انگار حیدری تو مظلوم تر ز دیروز
انگار زینب است او زهراتر از همیشه
معراجِ جمع اضداد، این جاست این که افتاد
مجنون تر از همه وقت لیلاتر از همیشه

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه ) *حجه الاسلام رضا جعفری

1867

غزل امام حسین(ع) -( بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه ) بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه
با چهره ی خماری زیباتر از همیشه
بذر ترانه بارید از ابر خطبه هایش
امّا زمین دل ها صحراتر از همیشه
سر نیزه ها شنیدند لحن تلاوتش را
امّا محل ندادند، امّا تر از همیشه
سنگی ز جاهلیّت پرتاب شد به سویت
این بار پر گرفتی بالاتر از همیشه
پیشانی ات ترک خورد آیینه موج برداشت
تو قطره قطره گشتی دریاتر از همیشه
انگار حیدری تو مظلوم تر ز دیروز
انگار زینب است او زهراتر از همیشه
معراجِ جمع اضداد، این جاست این که افتاد
مجنون تر از همه وقت لیلاتر از همیشه

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( هنوز اين آسمان آلوده ی پرهاي كركس هاست ) * پانته آ صفایی

1469

غزل امام حسین(ع) -( هنوز اين آسمان آلوده ی پرهاي كركس هاست ) هنوز اين آسمان آلوده ی پرهاي كركس هاست
وَ از خون تو تَر، دامان خشكي ها و اطلس هاست
جهان تشنه ست، ماه آسمان تشنه ست، امّا آب -
هنوز آن سوي دست بيعت خشكه مقدس هاست
چنان پاشيده از هم نقش هاي روزگار انگار -
زمين يك كاشی افتاده از طاق مقرنس هاست
در آن سو گربه رقصاني شامي هاست و اين سو
شتر‌ها پاي مي كوبند و ميدان دست ناكث هاست
كجايي اي سمند كوه ها در زير پايت پست!؟
پس از تو هر غزالي طعمه ی منقار كركس هاست
به دنيا برنگرد اي ذوالجناح تشنه! در اين عصر
اگر آن روزگار شمر بود اين عصر اشعث هاست

شاعر : پانته آ صفایی

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( خال لب تو نقطه ی آغاز درسمان ) * مجید خضرائی

1566

غزل امام حسین(ع) -( خال لب تو نقطه ی آغاز درسمان ) خال لب تو نقطه ی آغاز درسمان
اول "الف" مثال "ابالفضل"، "آسمان"
"با" مثل بانوان حرم مثل بی کفن
"تا" مثل تاولی که زده پای کودکان
"ث" ثار الله ست و ثریای عاشقی
"جیم" جای پای اسب عدو، جسم نیمه جان
"ح" مثل حجمه، حمله و حیرانی و حسین
"خ" مثل خون و خستگی و خصم و خیزران
"د" مثل درد و داغ و دل و دست بی علم
"ذ" مثل ذوالجناح که شد ذوب از فغان
"ر" مثل راه شام، رقیه که آب شد
"ز" مثل زردی رخ گل های بوستان
"س" مثل سایه ی سر و سر نیزه و سنین
"ش" مثل شاخه ای که شده خشک از خزان
"ص" مثل صبر و صدمه و صهبا و صاعقه
"ض" مثل ضجّه ناله و فریاد عرشیان
"طا" مثل طوف دور سر و طیف نور سرخ
"ظا" مثل ظالمی که زده سر روی سنان

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( دنیا اگر با چشم هایت آشنا می شد ) * علی سلیمانی

1471
1

غزل امام حسین(ع) -( دنیا اگر با چشم هایت آشنا می شد ) دنیا اگر با چشم هایت آشنا می شد
سر های عاشق یک شب از تن ها جدا می شد
سوی فرات و دجله بوی سیب می پیچید
هر چشمه ای در راه لب هایت فدا می شد
هر کس که دستش بوی باران داشت می افتاد
چشمان ساقی های دنبا دلربا می شد
هر کس کمانی داشت، یار مهربانی داشت
خورشید تشبیهی برای مرد ها می شد
پروانه ها مقتل به مقتل روضه می خواندند
هر هیئتی ده شب به رنگ کبریا می شد
هر عاقلی با یاد جشمانت مسلمان بود
هر عاشقی با گفتن اسم تو پا می شد
دنیا اگر داغ تو را یک روز می فهمید
مهمان قلب عاشقان هر شب خدا می شد
دنیا اگر با چشم هایت آشنا می شد
نام تمام سرزمین ها کربلا می شد

شاعر : علی سلیمانی

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

غزل امام حسین(ع) -( هرگز گره ام از علمت وا شدني نيست ) * موسی علیمرادی

6424
8

غزل امام حسین(ع) -( هرگز گره ام از علمت وا شدني نيست ) هرگز گره ام از علمت وا شدني نيست
غير از تو كسي دردل من جا شدني نيست
بايد تو به من اشك دهي وَر نه عزيزم
اين چشمه ی خشكيده كه دريا شدني نيست
هر جا كه حسين ست همان جاست بهشتم
پس هيچ كجا غير تو زيبا شدني نيست
مجنونم و از عمر خودم درك نمودم
يك لحظه بدون غم ليلا شدني نيست
بايد نفسي مر ثيه خوانت شده باشد
وَر نه دم عيسا كه مسيحا شدني نيست
از نوكر بد هم كه بپرسيد بگويد:
ارباب به خوبي تو پيدا شدنی نيست
پيراهن مشكي مرا دوخته زهرا
با دست شكسته كه مداوا شدني نيست

شاعر : موسی علیمرادی

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

شعر مدح امام حسین(ع) -( داغت به دل زده ست شبیخون، حسین جان! ) * میلاد عرفان پور

1723

شعر مدح امام حسین(ع) -( داغت به دل زده ست شبیخون، حسین جان! ) داغت به دل زده ست شبیخون، حسین جان!
حالم شده است با تو دگرگون، حسین جان!
دست مرا گرفته ای از کودکی و من
یک عمر بوده ام به تو مدیون حسین جان
مولای من تویی و منم کشته‌ی غمت
ای کشته‌ی فتاده به هامون، حسین جان!
با دیدن تو بر دل زینب چه رفته است؟
ای صید دست و پا زده در خون حسین جان!
روز ازل نبود اگر دستگیری ات
مهمان تو نمی‌شدم اکنون، حسین جان!
روز حساب، توشه ام از گریه ها پر است
از لطف بی حساب تو ممنون حسین جان

شاعر : میلاد عرفان پور

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام حسین(ع)-مناجات -( اطراف قلب خسته ی خود بیشتر کنیم ) * حسین ایزدی

1248

شعر امام حسین(ع)-مناجات -( اطراف قلب خسته ی خود بیشتر کنیم ) بر سینه می زنیم که گرد و غبار را...
از دل زدوده و محک عشق یار را...
اطراف قلب خسته ی خود بیشتر کنیم
شاید که لحظه ای نگهی از نگار را...
مرهم کنیم و بر سر این زخم ها نهیم
باید که چاره کرد غم روزگار را
هر صبح و شام کار دلم جز خیال نیست
باید که جمع کرد دگر کسب و کار را
وقتی که تیغ ابروی تو کرده قصد ما
باید غلاف کرد دگر ذوالفقار را
انی احبک شده ذکر علی الدوام
گوییم در کشاکش سختی شعار را
راه وصال را به محبان نشان بده
از دست داده ایم خدایا قرار را

شاعر : حسین ایزدی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

رباعی مناجات امام حسین(ع) -( ابریم که ارث پدری مان اشک است ) * میلاد عرفان پور

1679

رباعی مناجات امام حسین(ع) -( ابریم که ارث پدری مان اشک است ) ابریم که ارث پدری مان اشک است
مشق شب و درس سحری مان اشک است
هرکس به زبان خود سخن می گوید
ما نیز زبان مادری مان اشک است

شاعر : میلاد عرفان پور

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

غزل امام حسین(ع) -( به زیر بیرقتان تا که جایمان دادند ) * موسی علیمرادی

1489

غزل امام حسین(ع) -( به زیر بیرقتان تا که جایمان دادند ) به زیر بیرقتان تا که جایمان دادند
به عطر سیب حریمت شفایمان دادند
برای رفتن تا هیئت شما آقا -
زبال هر ملکی دست و پایمان دادند
پر از غبار پر از گرد و خاک ها بودیم
به اشک روضه ی آقا جلایمان دادند
به عشق گفتن نام حسین زهرا بود -
اگر به ما نفسی یا صدایمان دادند
به دست حضرت آقا همه مسلمانیم
به دست حضرت آقا خدایمان دادند
برای درک فضای بهشت و جنّت حق -
ز خاک عرش خدا کربلایمان دادند

شاعر : موسی علیمرادی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( دل من به یاد آرد، چو شهید نینوا را ) *مرحوم دکتر احمد ناظر زاده کرمانی

2123
2

غزل امام حسین(ع) -( دل من به یاد آرد، چو شهید نینوا را ) دل من به یاد آرد، چو شهید نینوا را
به ندای سوگواری، ببرد ز نی، نوا را
ره و رسم آشنایی، بخدا! حسین داند
که هم آشنا شناسد ره و رسم آشنا را
به بلا صلا فکندند و ز کس بلی نیامد
شه تشنه لب بلی گفت، بلای کربلا را
سر کوی عشق زد خیمه پی شهادت؛ آری
سفرش به سوی حق بود و گذاشت ماسوا را
پی قرب حق فدا کرد عزیز، هر چه بودش
که پرستش این چنین است، پرستی ار خدا را
به نماز، دل نوازی که وضوی آن به خون شد
زده خود چهار تکبیر، جهان بی وفا را
تن اک چاک خونین، به میان خاک امّا -
نبرد ز یاد یک دم، لب پاک او، دعا را
دم واپسین چه خواهد ز خدا، حسین؟ جز این -
که ببخشد از عنایت مگر او گناه ما را
سر و تن ز دست داده، ره کوی د

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( لب تشنه از کنار دو دریا گذشته اند ) * علی اکبر لطفی

1329

غزل امام حسین(ع) -( لب تشنه از کنار دو دریا گذشته اند ) لب تشنه از کنار دو دریا گذشته اند
پا در رکاب نیزه از آنجا گذشته اند
روییده لاله بر تنشان در کنار دود
از لا به لای آتش و خون تا گذشته اند
یک لحظه قبل رفتنشان انفجار نور
همچون شهاب از دل شب ها گذشته اند
هفتاد و دو ستاره که امشب کنار توست
از جانشان برای تو آقا گذشته اند
لازم به نیزه نیست که از جسم بگذرد
از جسم خود تمامی آنها گذشته اند
در عاشقی کجاست از این پاک بازتر
از طفل چند ماهه که حتی گذشته اند
این چهره های پاک که با نیزه می رسند
آسوده باش کوفه ز دنیا گذشته اند!

شاعر : علی اکبر لطفی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 08:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( شد غروب و گرچه رفت از این شب تار آفتاب ) * علی اکبر لطفی

1350

غزل امام حسین(ع) -( شد غروب و گرچه رفت از این شب تار آفتاب ) شد غروب و گرچه رفت از این شب تار آفتاب
می درخشد بر سر هر نیزه این بار آفتاب
دشت گرم ست و درون سینه می سوزد دلش
کاروان ست و شب و ماه و جلودار آفتاب
تیره بر تن کرده امشب گر چه از غم آسمان
تا سحر این بار بیدارست بیدار آفتاب!
نور را حتی دریغ از دشمنان خود نکرد
گرچه از آنها کشیده رنج بسیار آفتاب!
چشم ها و گوش های کاروان بر نیزه هاست
خطبه می خواند سر هر نیزه انگار آفتاب
نیزه این شاه شهیدان ست و خورشید خدا
آبرو داری کن و هرگز میازار آفتاب!

شاعر : علی اکبر لطفی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 08:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( دست تو سوی خدا بود اگر می دیدند ) * محمود آصفی

1245
1

غزل امام حسین(ع) -( دست تو سوی خدا بود اگر می دیدند ) دست تو سوی خدا بود اگر می دیدند
دلت از غصّه جدا بود اگر می دیدند
در نمازی که به تکبیر کمان شد زینت
سجده ات غرق صفا بود اگر می دیدند
آسمان سرخ شد از پاشش خون تو به عرش
سرخی از خون خدا بود اگر می دیدند
قوم گمراه خودش را به تو نسپُرد حسین
کوفه ننگین ز جفا بود اگر می دیدند
سر نی رفت سرت هر دو جهان گریان شد
رأس تو قبله نما بود اگر می دیدند
نرسیده به عطش راه تو را گم کردند
راه تو راه خدا بود اگر می دیدند

شاعر : محمود آصفی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( دست تو سوی خدا بود اگر می دیدند ) * محمود آصفی

1392
1

غزل امام حسین(ع) -( دست تو سوی خدا بود اگر می دیدند ) دست تو سوی خدا بود اگر می دیدند
دلت از غصّه جدا بود اگر می دیدند
در نمازی که به تکبیر کمان شد زینت
سجده ات غرق صفا بود اگر می دیدند
آسمان سرخ شد از پاشش خون تو به عرش
سرخی از خون خدا بود اگر می دیدند
قوم گمراه خودش را به تو نسپُرد حسین
کوفه ننگین ز جفا بود اگر می دیدند
سر نی رفت سرت هر دو جهان گریان شد
رأس تو قبله نما بود اگر می دیدند
نرسیده به عطش راه تو را گم کردند
راه تو راه خدا بود اگر می دیدند

شاعر : محمود آصفی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( تجلّی کرد دستی پرده بالا رفت آدم را ) * محمد حسین انصاری نژاد

1382
1

غزل امام حسین(ع) -( تجلّی کرد دستی پرده بالا رفت آدم را ) تجلّی کرد دستی پرده بالا رفت آدم را
در آن تاریک روشن ها تبسّم کرد عالم را
هوس بارید شیطان پشت گندم زار می خندید
هبوط ناگهان در ناکجا افکند آدم را
نگاهی کرد آدم خیره بر بام بلند عرش
در آنجا دید چرخا چرخ ارواح مکرّم را
خدایا توبه ام آیا قبول افتاد؟ آدم گفت
بگیرم دامن سبز کدامین اسم اعظم را؟
خطاب آسمان: آدم تماشا کن، کشید آن گاه
سرانگشت خدا تصویری از ظهر محرّم را
ازل بود و مسیح از اضطرابی سرخ می لرزید
ورق می زد نفس های شهید باغ مریم را
سپس باران گرفت و توبه ی آدم قبول افتاد
شکوه گریه اش آن جا پدید آورد شبنم را
تمام کشتی پیغمبران ساحل نشین او
به زیر بادبانش بر می افرازند پرچم را
به بام منبری از نی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( پشت نخلستان غروب از سمت مشرق می نشست ) * شهرام زارعی

1610
1

غزل امام حسین(ع) -( پشت نخلستان غروب از سمت مشرق می نشست ) پشت نخلستان غروب از سمت مشرق می نشست
مرگ خورشیدی كه عمری با خلایق می نشست
آسمان دور خودش با بغض می پیچید از این -
آتشی كه در نیستان حقایق می نشست
امتداد اشك تا پای خدا قد می كشید
تا كه خنجر بر گلوی هر شقایق می نشست
كاروان بی آب بود و ناخدایش ناگزیر
زیر كوهستانی از باران هق هق می نشست
ناخدا با كاروان می سوخت و می گفت: كاش
شعله ای از شعله های این دقایق می نشست
عاقبت شمشیر داغی خون او را سر كشید
او كه با داغ پرستو های عاشق می نشست
بال یك پرواز از آغاز تنها راز بود
بال پروازی كه با باد موافق می نشست

شاعر : شهرام زارعی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( ای مسافر غریب ای پرنده شهید ) * فاطمه سالاروند

1505
1

غزل امام حسین(ع) -( ای مسافر غریب ای پرنده شهید ) ای مسافر غریب ای پرنده شهید
ای همیشه سربلند ای نجیب رو سپید
سوره فصیح نور بر لب تو می شکفت
آفتاب عشق و درد در دل تو می تپید
پاره پاره و کبود زیر سم اسب ها
از تن معطّرت باغ لاله می چکید
بودنی چنان وسیع مثل تو زمین نداشت
رفتنی چنان شگفت چشم آسمان ندید
باغ های خشک را یاد سبز تو بهار
قفل های بسته را نام روشنت کلید
ماندنی ترین غزل خواندنی ترین سرود
کی توان تو را نوشت؟ کی توان تو را شنید؟

شاعر : فاطمه سالاروند

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد شیخ الاسلامی

غزل امام حسین(ع) -( با صدای روضه خوان رفتم به جایی سوخته ) * جواد شیخ الاسلامی

2098
6

غزل امام حسین(ع) -( با صدای روضه خوان رفتم به جایی سوخته ) با صدای روضه خوان رفتم به جایی سوخته
روضه خوان می خواند امّا با صدایی سوخته
باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر
واژه هایی آتشین، زلف رهایی سوخته
حرف سنگین ست؛ حتی روضه خوان سربسته گفت:
کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته...
گفت: "می بینم یکی افتاده عریان" بعد گفت:
"کودکانی مانده اند و خیمه هایی سوخته
کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها
ذوالجناج آمد ولی با یال هایی سوخته"
کاش می شد کور بودیم و نمی دیدیم که -
دختری با موی ها و دست و پایی سوخته...
هر چه تابیدی به دنیا باز هم تاریک ماند
باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته
آخر کارست و باید ذکر "یا زهرا" گرفت
عطر زهرا می وزد از کربلایی سوخته...

شاعر

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( سرش به نیزه به گل های چیده می ماند ) * احد ده بزرگی

1638
1

غزل امام حسین(ع) -( سرش به نیزه به گل های چیده می ماند ) سرش به نیزه به گل های چیده می ماند
به فجر از افق خون دمیده می ماند
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب ست گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم ست
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند

شاعر : احد ده بزرگی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها! ) * مهدی جهاندار

1826

غزل امام حسین(ع) -( یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها! ) یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ ست،‌ تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره ی یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست، ترنجی و از این می رنجی -
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی ست که آورده پشیمانی ها؟
"این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟"
این چه پروانه که کرده ست پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله ی این قصّه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( در این زمانه، شکر خدا روضه ها که هست ) *

1247

غزل امام حسین(ع) -( در این زمانه، شکر خدا روضه ها که هست ) در این زمانه، شکر خدا روضه ها که هست
یعنی بساط مجلس ارباب ما که هست
گر سیل غم به سوی دلم حمله می کند
غم نیست چون بهشت زمین، کربلا که هست
از فتنه های دوره ی آخر زمان چه غم
مصباح پر فروغ و چراغ هدی که هست
حتی تمام اهل سما گریه می کنند
چون ذکر روضه خوانی ذات خدا که هست
رزقی اگر که نیست ز زمزم برای ما
در بین روضه گریه ی بی منتها که هست
پشت سر تمامی گریه کنان تو
ذکر دعای حضرت خیرالنسا که هست
فُلک نجات امتی و شکر من می کنم
بهر غریق خسته در این فُلک جا که هست
عمری بدون نام حسین سر نمی کنم
این سایه سار رحمت بی منتها که هست
بیرون مکن مرا ز عزا خانه ات حسین
اینجا برای نوکر آلوده جا که هست

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( بعد از تو آیینه دیگر، سودای ماندن ندارد ) * زهرا اسماعیل زاده

1345

غزل امام حسین(ع) -( بعد از تو آیینه دیگر، سودای ماندن ندارد ) بعد از تو آیینه دیگر، سودای ماندن ندارد
این آسمان بی تو امشب، آخر چگونه نبارد؟
یک کاروان بغض خسته، بعد از تو همپای این دل
بعد از تو نبض غزل ها، بغضی ترک خورده دارد
خورشید باید بسوزد، مهتاب باید بمیرد
پروانه باید که بالش، بر بال آتش گذارد
بعد از تو فانوس، فانوس، دریا شود چشمه زاید
خون از دل خسته این سان از چشم یارت ببارد
بعد از تو بنگر ربابت همسایه ی آفتاب ست
بنگر کنون بر مزارت آغوش بگشوده دارد
بعد از تو این چشم باید تا صبح محشر بگرید
هفتاد و دو داغ تازه در کنج قلبم بکارد
بعد از تو هر نخل خشکید، از چشمه خونابه جوشید
بنگر که اینک ربابت، آهسته جان می سپارد

شاعر : زهرا اسماعیل زاده

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( بايد كه از طوفان پرت را پس بگيرم ) *

1277
2

غزل امام حسین(ع) -( بايد كه از طوفان پرت را پس بگيرم ) بايد كه از طوفان پرت را پس بگيرم
از بادها خاكسترت را پس بگيرم
بايد بياشوبم سكوت لاله ها را
تا مستي سرتاسرت را پس بگيرم
ده جنگجو در دست هايم صف گرفته
تا از جهان انگشترت را پس بگيرم
صد سال روي سنگ قبرت بوسه ام را
حك مي كنم تا پيكرت را پس بگيرم
من زنده ماندم با غلافي منتظر تا -
از گُرده ي شب خنجرت را پس بگيرم
حس مي كنم با بويي از تو مي توانم
فانوس چشم مادرت را پس بگيرم
بو مي كشم دندان گرگان جهان را
تا قطره خون آخرت را پس بگيرم

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( برگی از آسمان زمین افتاد، روی دستان باد می چرخید ) * سید مهدی نژاد هاشمی

1456

غزل امام حسین(ع) -( برگی از آسمان زمین افتاد، روی دستان باد می چرخید ) برگی از آسمان زمین افتاد، روی دستان باد می چرخید
میوه ها را کلاغ ها بردند، استخوان های باغ می لرزید
بغض تاریخ و غم تراکم کرد، درگلو عاشقانه ها یخ زد
چرخ، چرخید و آسمان جا خورد، دل تهی کرد و ابر نعره کشید
افتضاحی دوباره از مردم، سیب سرخی و یا کمی گندم...
بازخوردِ حماقت قابیل، گلّه ای گرگ در لباس سپید
خون سهراب ها به جوش آمد، چشم هایی نشانه ی غیرت
صف کشیدند گلّه ای کفتار، حُر به مانند شیر می غُرید
با لب تشنه در کشاکش جنگ، گرمی تیر و نیزه را حس کرد
چهره اش رنگ عاشقانه گرفت، روی ماه حسین را می دید
ناگهان چون پرنده ای پر زد، ماتمی بس عظیم شعله کشید
رفتنش رنگ و بوی سرخی داشت، هر طرف را غروب می پاشید

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 16:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد