با "نفختُ" ریختند در ما خدا را بیشتر
در دل ما فاضل خاک شما را بیشتر
چهارده معصوم را در گریه هایم خوانده ام
عاشقم من روضه اهل کسا را بیشتر
مرغ قلبم می رود هر سو ولیکن عاقبت
می شناسد گنبد کرب و بلا را بیشتر
هر وجب از این حرم را بوسه باران میکنم
چون جوانم، قبله پائین پا را بیشتر
نان و آب و روزی ام از برکت عشق شماست
رزق دائم داده ای اشک و بکا را بیشتر
بر سر عهد تو با خون جگر ماندم ببین!
یاد من ماند از ازل «قالو بلی» را بیشتر
گاهی میگویی بیا و گاه در اذن دخول؛
نذر قلبم میکنی تلخی "لا" را بیشتر
هر چه میخواهی بکن، تنها نگاهت می کنم
بس که حس کردم غم خوف و رجا را بیشتر
کربلایت هم نشد، یک حسرتی دارم هنو
- سه شنبه
- 29
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- یحیی